نظریه های رسمی ونظریه های شخصی :
دانشمندان تنها کسانی نیستند که از نظریه ها استفاده کنند وهمه نظریه ها طرحهایی رسمی نیستند که اصول موضوع وقضایای تبعی داشته باشند . همه ما در تعاملهای روزمره خود با دیگران،از نظریه های شخصی نهفته استفاده می کنیم ما درباره مفهوم شخصیت عقاید ی داریم ودرباره شخصیت آدمهایی که با آنها تعامل می کنیم حدسهایی می زنیم . خیلی از ما درباره ماهیت انسان در کل ،حدس می زنیم برای مثال ممکن است باور داشته باشیم که همه افراد اصولاًخوب هستند یا اینکه فقط به فکر خودشان می باشند .
این حدسها نظریه ها هستند . آنها چارچوبهایی هستند که اطلاعات مشاهدات خود از دیگران را درون آنها قرار می دهیم . ما معمولاًنظریه های شخصی خود را بر اطلاعاتی استوار می کنیم که آنها را از برداشتهای خویش از رفتار کسانی که در اطراف ما هستند گرد آوری نموده ایم . چون نظریه های شخصی ما از مشاهداتتان به دست می آیند ،به نظریه های رسمی شباهت دارند .
با این حال نظریه های رسمی در روان شناسی ودر سایر علوم ،ویژگیهای خاصی دارند که آنها را از نظریه های شخصی ما متمایز می کنند . نظریه های رسمی بر اطلاعات بدست آمده از تعداد زیادی افراد با ماهیت گوناگون استوار هستند ،در حالی که نظریه های شخصی از مشاهده تعداد محدودی اشخاص به دست می آیند که معمواًحلقه کوچک خویشاوندان ،دوستان ،آشنایان وخودمان را تشکیل می دهند چون دامنه گسترده اطلاعات از نظریه های رسمی حمایت می کنند . بنابراین جامع تر هستند دومین ویژگی این است که نظریه های رسمی احتمالاًعینی تر هستند زیرا مشاهدات دانشمندان به صورت ایده آل به وسیله نیازها ،ترسها ،امیال،وارزشهای آنها تعریف نشده اند در مقابل نظریه شخصی ما عمدتاًبر مشاهداتی که از خود ودیگران داشته ایم استوار هستند . ما گرایش داریم اعمال دیگران را بر حسب افکار واحساسات خود تعبیر کنیم وواکنشهای آنها به موقعیتها را بر پایه آنچه که خودمان احساس خواهیم کرد ارزیابی کنیم . ما دیگران را در قالب شخصی وذهنی در نظر می گیریم در حالی که دانشمندان سعی می کنند به صورت واقع بینانه تر مشاهده کنند .
ویژگی دیگر این است که نظریه های رسمی بارها در برابر واقعیت آزمایش شده اند واین کار اغلب توسط دانشمندان دیگری غیر از کسی که نظریه را مطرح کرده است ،صورت می گیرد . نظریه رسمی را می توان در معرض آزمایشهای تجربی متعدد قرار داد ودر نتیجه با توجه به نتایج بدست آمده آن را مورد حمایت وتعدیل قرار داد ویا کلاًرد کرد . نظریه های شخصی به وسیله ما (یا فردی بی طرف )به این صورت آزمایش نشده اند . وقتی که مانظریه ای درباره افراد به طور کلی یک یک نفر به طور اخص به وجود میآوریم به آن می چسبیم ،فقط به آن رفتارهایی توجه می کنیم که نظریه ما را تأئیدمی کنند وبهآنهایی که آن را رد می کنند توجهی نداریم .
دانشمندان اصولاًمی توانند اطلاعاتی را که از نظریه های آنها حمایت نمی کنند تشخیص داده وارزیابی کنند . متأسفانه این امر در عمل ،همیشه صحت ندارد . در تاریخ علم وتاریخ روان شناسی نمونه های متعددی از دانشمندان وجود دارند که به قدری درباره نظریه خود متعصب واز لحاظ هیجانی به آن پایبند بودند که واقع نگری آنها فدا شده است . با وجود این آرمان واقع بینی هدفی است که دانشمندان برای آن تلاش می کنند .
ذهنیت در نظریه های شخصیت :
هدف نظریه های رسمی عینیت بیشتر است ؛نظریه های شخصی بیشتر ذهنی هستند شاید تصور کنیم که نظریه های شخصیت به دلیل اینکه به نظامی تعلق دارند که خود را علم می خواند ،رسمی وعینی هستند ،ولی این نتیجه گیری غلط است روان شناسان می دانند که برخی از نظریه های شخصیت عنصری ذهنی دارند وممکن است بیانگر رویدادهایی در زندگی نظریه پرداز بوده ونوعی زندگی نامه تعریف شده باشند نظریه پرداز ممکن است برای توصیف وحمایت نظریه خود از این رویداد ها به عنوان منبع اطلاعات کمک گرفته باشد دانشمندان هر چه سعی می کنند که بی طرف وعینی باشند ،بازهم دیدگاه شخصی آ»ها تا اندازه ای بر برداشت آنها تأثیر می گذارد . این نباید مارا شگفت زده کند نظریه پردازان شخصیت ،انسان هستند ومانند افراد ،ممن است پذیرفتن عقاید مغایر با تجربه ی خود را دشوار بدانند .
بنابراین تمتیز بین نظریه های رسمی ممکن است در حوزه شخصیت به اندازه شاخه دیگر روان شناسی خیلی بارز نباشد .این بدان معنی نیست که تمام نظریه های شخصیت نظریه های شخصی هستند . نظریه های شخصیت از ویژگیهای نظریه های رسمی برخوردارند برخی از آنها بر مشاهده تعداد زیادی افراد استوارند . برخی توسط نظریه پردازی که آنها را مطرح کرده ویا دیگران در برابر واقعیت آزمایش شده اند این دانشمندان سعی می کنند در انجام دادن مشاهدات وتحلیل کردن اطلاعاتی که شاید از نظریه آنها حمایت کنند یا نکنند ،عینی باشند در نهایت نظریه ها تا اندازه ای که موضوع آنها اجازه دهد .شخصیت پیچیده انسان عینی هستند ولی قضایای آنها ممکن است به مقدار زیاد به شخصیت وتجربیات زندگی سازندگان آنها وابسته باشند .
اولین مرحله در نظریه پردازی ممکن است عمدتاًبر شهود استوار باشد ولی در مراحل بعدی این عقاید مبتنی بر شهود بوسیله دانش منطقی وتجربی نظریه پرداز تعدیل واصلاح می شوند . بنابراین آنچه به عنوان نظریه شخصی شروع شده از طریق به کار گیری منطق وتحلیل اطلاعات ،ویژگیهای نظریه رسمی را کسب می کند . هر میزان عینیتی که در نظریه های شخصیت یافت می شود نمی توان انکار کرد که آنها تا اندازه ای هم ذهنی هستند وتجربیات ونیازهای نظریه پرداز را منعکس می کنند . اگر بخواهیم نظریه ای را به طور کامل درک کنیم ،باید از فردی که آن را مطرح کرده است آگاه باشیم در نظر داشتن این موضوع که چگونه شکل گیری یک نظریه تحت تأثیر رویدادهای خاص در زندگی نظریه پرداز قرار داشته است ،اهمیت زیادی دارد . در جایی که اطلاعات زندگینامه ای کافی وجود داشته باشد ما نشان می دهیم که چگونه نظریه آن رویداد ها را منعکس می کند . نظریه پرداز حداقل در آغاز ممکن است خودش را توصیف کند اما بعداًاز منابع دیگر اطلاعات مناسبی را جستجو می کند تا به تعمیم دادن دیدگاه شخصی خود به دیگران کمک کند .
همان گونه که اشاره کردیم اهمییت رویدادهای شخصی دررزندگی نظریه پردازاز دیر باز تشخیص داده شده است . ویلیام جیمز (۱۹۱۰-۱۸۴۲)که خیلی از دانشمندان اورا بزرگترین روان شناس امریکایی می دانند معتقدند که زندگینامه برای هر کسی که سعی داد ماهیت انسان را بررسی ند مهم است . او باور داشت که آگاه شدن از زندگی افراد مشهور حتی از دانستن نظریه ها با سیستم های آنها مهمتر است یک تاریخ نویس خاطر نشان کرد که :
روان شناسان بیشتر از هر نظام حرفه ای دیگر به دنبال منتشر کردن طرحهای زندگینامه ای کسانی بودند که مورد نظر آنها قرار داشتند …حداقل تا اندازه ای به نظر می رسد که آنها تصدیق کرده اند که زندگی وارزشهای ا»ها برای دانش عملی ایشان اهمیت دارد .(فریدمن ۲۲۱،۱۹۹۶ص)
سؤالهایی درباره ماهیت انسان :
جنبه مهم شخصیتی برداشت نظریه پرداز از ماهیت انسان است . هر نظریه پردازی برداشتی از ماهیت انسان دارد که به چند سؤال اساسی می پردازد شعرا،فیلسوفانوهنرمندان چند قرن است که این سؤالها را مطرح کرده اند وما تلاشهای آنها را برای پاسخ دادن به این سؤالها در کتابها وآثار نقاشی عالی می بینیم نظریه پردازان شخصیت نیز به این سؤالهای مشکل ساز پرداخته اند وبه توافقی بیشتر از هنرمندان یا نویسندگان نرسیده اند . برداشتهای متفاوتی که نظریه پردازان از ماهیت انسان داشته اند امکان مقایسه معنی دار دیدگاه های آنها را میسر می سازد . این برداشتهابی شباهت به نظریه شخصی نیستند . آنها چارچوبهایی هستند که نظریه پردازان از درون آنها خود ودیگران را می بینند ونظریه های خود را می سازند . موضوعاتی کهبرداشت نظریه پرداز ازماهیت انسان را توصیف می کنند در زیر شرح داده شده اند . وقتی درباره هر نظریه بحث می کنیم این موضوع را در نظر می گیریم که چگونه نظریه پرداز به این سؤالها می پردازد .
اراده آزاد یا جبر گرایی ؟
یکی از سؤالهای اساسی درباره ماهیت انسان به کشمکش قدیمی بین اراده آزاد وجبر گرایی مربوط می شود . نظریه پردازان هر دو جناح می پرسند آیا ما آگاهانه اعمال خود را هدایت می کنیم ؟آیا می توانیم به طور خود انگیخته مسیر افکارورفتارمان را انتخاب کرده واز بین گزینه ها انتخاب معقولی کنیم ؟آیا ما از آگاهیهشیار ومتواری کنترل برخورداریم ؟آیا ما تعیین کننده سر نوشت خود هستیم ،یا اینکه قربانی تجربه گذشته ،عوامل زیستی ،نیروهای ناهشیار ،یا محرکهای بیرونی می باشیم –نیروهایی که بر آنها کنترل هشیار نداریم ؟آیا رویدادهای بیرونی آنچنان شخصیت ما را شکل داده اند که نمی توانیم رفتارمان را تغییر دهیم ؟
برخی نظریه پردازان شخصیت در این باره موضع افراطی دارند . دیگران دیدگاه معتدل تری داشته ومعتقدند که برخی رفتارها را رویدادهای گذشته تعیین می کنند وبرخی می توانند خود انگیخته وتحت کنترل ما باشند .
طبیعت یا تربیت ؟
موضوع دوم به مناقشه طبیعت - تربیت مربوط می شود . کدام یک تأثیر بیشتری بر رفتار دارند :صفات وویژگیهای ارثی (طبیعت یا استعداد ژنتیکی )یا ویژگیهای محیط (تأثیرات تربیت ،تحصیلات آموزشی ما )آیا تواناییها ،خلق وخوو آمادگیهایی که به ارث می بریم شخصیت ما را تعیین می کنند یا شرایطی که در آن زندگی می کنیم ما را شکل می دهند ؟شخصیت تنها مبحثی نیست کهتحت تأثیر این موضوع قرار دارد . درباره هوش هم این مناقشه وجود دارد :آیا هوش بیشتر تحت تأثیراستعداد ژنتیکی (طبیعت )قرار دارد یا تحت تأثیرتحریکی که محیط های خانه ومدرسه فراهم می کنند (تربیت )؟
مانند موضوع اراده آزاد –جبر گرایی گزینه های به مواضع افراطی محدود نمی شوند شماری از نظریه پردازان فرض می کنند که شخصیت توسط هر دو نیروی شکل می گیرد . برای برخی نظریه پردازان وراثت تأثیرغالب است ومحیط اهمییت جزئی دارد ،دیگران دیدگاه متضادی دارند .
گذشته یا حال :
موضوع سوم به اهمیت نسبی رویدادهای گذشته مربوط می شود ،مانند تجربیات اوایل کودکی ما در مقایسه با رویدادهایی که بعداًدر زندگی اتفاق می افتند . کدام یک شکل دهنده ی قوی تر شخصیت است ؟اگر ما مانند برخی نظریه پردازان فرض کنیم کهآنچه در کودکی برای ما اتفاق افتاده برای شکل گیری شخصیت اهمییت زیادی دارد ،در نتیجه باید معتقد باشیم که رشد بعدی ما چیزی جز گسترش موضوعات اساسی که شالوده انها در سالهای نخستین زندگی ریخته شده اند نیست این دیدگاه به جبر گرایی تاریخی معروف است . شخصیت ما عمدتاًدر ۵سالگی یا قدری بیشترتثبیت شده ودر طول باقی همر ما کمتر در معرض تغییر قرار دارد . شخصیت بزرگسالی به وسیله ماهیت تجربیات نخستین تعیین می شود . موضع مخالف ،معتقد است که شخصیت از گذشته مستقل بوده ومی تواند تحت تأثیررویدادها وتجربیات زمان حال وآرزوها واهداف ما برای آینده قرار بگیرد . موضع میانه ای نیز مطرح شده است ما می توانیم فرض کنیم که تجربیات نخستین شخصیت ما را شکل می دهند ولی نه به صورت انعطاف ناپذیر یا برای همیشه تجربیات بعدی می توانند الگوهای شخصیت نخستین را تقویت یا تعدیل کنند .
بی همتایی یا عمومیت :
آیا ماهیت انسان بی همتاست یا عمومیت دارد ؟این موضوع دیگری است که نظریه پردازان شخصیت را تقسیم می کند ما می توانیم شخصیت را به قدری فردی در نظر بگیریم که عمل واظهار هر کس قرینه یا معادلی در فرد دیگر نداشته باشد بدیهی است که این کار مقایسه یک نفر با فرد دیگر را بی معنی می کند مواضع دیگر امکان بی همتایی را در نظر دارند ولی آن
۱)باعث انزجار و بیزاری عموم از یک شخص شود.
۲)باعث تحقیر و توهین به خواهان شود.[۲۸۸]
۳)خواهان مورد تمسخر واقع گردد.[۲۸۹]
۴)خواهان را منحط و فاسد جلوه دهد.[۲۹۰]
دوم : عناصر هتک حرمت
۱- اظهار نظر یا اظهار واقعیت
« در این بحث مسئلهای که مورد توجه قرار میگیرد اینست که موضوع هتک حرمت آیا صرفا اظهاراتی اخباری است یا اظهارات استنتاجی؟ با تمایز میان این دو مقوله هتک حرمت را بیان و اقعیتی کذب میشمرند که باعث ضرر به اشخاص میگردد یا موجب نفرت دیگران یا استهزاء شخص یا زیان به شغل و تجارت وی میگردد. اظهار واقعیت، همانند انتساب « قتل » به یک شخص است که به نحو عینی اثبات شدنی است. جنایات در قوانین مشخص و تعریف شدهاند. و قابل اثبات یا رد هستند . اما اظهار نظر و عقیده بیان یک عقیده شخصی است.چنان که بی کفایت و بی لیاقت خواندن یک شخص صرفا بیان یک نظر و عقیده است و با توجه به مقولهی آزادی عقیده که از طریق آزادی بیان قابل حمایت میباشد تحت عنوان هتک حرمت قرار نمی گیرد. اظهار نظر و رای تا آنجا که متضمن اظهار خبری دروغ نباشد موجب تعقیب گوینده به عنوان هتک حرمت نمیشود. البته تفکیک میان این دو مقوله در فهم هتک حرمت موثر است اما نمیتواند محملی برای هتک حرمت ندانستن یکی از آن دو به شمار آید. آزادی بیان عقیده تا آنجا محترم شمرده میشود که موجب ضرر به حیثیت و اعتبار فردی یا شغلی نشود؛ لذا مستثنی شمردن آن به هنگامی که موجب چنین ضرری میشود، چندان درست به نظر نمیرسد، از همین رو در مورد یکی از پرونده-های مربوط به مسؤولیت نویسندگان ورزش ضمن اشاره به تفکیک میان اظهارات ناظر بر واقعیت و اظهارت ناظر بر بیان عقیده ، بر امکان هتک آمیز بودن اظهارات نوع دوم تصریح شده است».[۲۹۱]
در دعوای فانی علیه شرکت انتشارات اخبار ورزشی نیز به این امر صحه گذاشته شده است:
«درکامل لا، اظهارعقیده میتواند افترا تلقی شود هر چند که بعضی عقاید و مطالب مربوط به جامعه در چارچوب انتقاد مجاز و تحت عنوان اظهارنظر منصفانه مورد حمایت قانون است.»[۲۹۲]
۲- خلاف واقع بودن اظهارات
در مورد اینکه آیا خلاف واقع بودن اظهارات شرط تحقق هتک حرمت است یا اظهارات صحیح اختلافاتی وجود دارد. برخی می گوینداظهارات صحیح قابل دفاع میباشد و باعث مسئولیت مدنی ناشی از هتک حرمت نمیشود و اظهار حقیقت اکثر مردم را از اقامه دعوی باز میدارد.
شخصی که آبرو یا حیثیت او به هر دلیل دیگری از بین رفته باشد نمیتواند در قبال انتشار مطالب هتک آمیز دعوای هتک حرمت اقامه کند زیرا آسیبی به او وارد نشده است. به طور کلی، اگر در صورت اظهار مطلبی، خساراتی ناعادلانه بر اعتبار و حیثیت خواهان به بار آید ، خواهان میتواند جبران آن را از خوانده مطالبه نماید، لیکن در نتیجه اگر اظهاراتی که در خصوص خواهان صورت گرفته است، صحت داشته باشد واظهارات مزبور باعث ورود لطمه به اعتبار وحیثیت خواهان گردد،وی نمیتواند برای آن اظهارات خسارت مطالبه کند. به علاوه از آنجایی که حق آزادی بیان توسعه یافته است و از آن حمایتهایی به عمل آمده، استفاده از«هتک حرمت » برای رد اظهارات صحیح ، پذیرفته نمی شود. امروزه حقوقهای ملی این موضوع را پذیرفته اند که برای استماع دعوای هتک حرمت باید معلوم شود که اظهارات ادعایی هتک آمیز، کذب بوده است یا نه.
۳- حضور شخص ثالث (علنی بودن)
از جمله شرایط توهین آمیز بودن یک رفتار آن است که رفتار مذکور در حضور شخص ثالث صورت گرفته باشد. به این معنی که هر گاه فردی شخصی را در خلوت مورد هتک حرمت قرار دهد، در واقع هتک حرمتی صورت نپذیرفته است.این شرط در منابع فقهی مورد توجه قرار گرفته چنان که شرط تحقق غیبت
(به عنوان رفتاری هتک آمیز) را وجود شخص ثالث برای تفهیم موضوع به وی شمردهاند و با لحاظ این شرط در صورتی که مخاطب از موضوع مطلع باشد، غیبت را محقق ندانستهاند.[۲۹۳]
در مورد بیان های هتک آمیز نیز شرط تحقق هتک حرمت آن است که مخاطب آن یک شخص ثالث باشد براین اساس در عرصهی رسانه های همگانی انتشار و پخش را باید رکن ضروری مسؤولیتهای مدنی و کیفری ناشی از هتک حرمت دانست بنابراین یک سخنرانی یا فیلمی که از طریق رادیو و تلویزیون پخش می شود، نباید به حیثیت و شهرت فردی اشخاص خدشه وارد کند، مثلا اشاره به سابقهی محکومیت و محرومیت متهمین به جنایات یا افشای نژاد، تابعیت، اصل و نسب یا عقاید سیاسی و مذهبی نکند.[۲۹۴]
بر شمردن مصادیق کامل تخلف از حرمت شهرت و حیثیت افراد با پخش سخنرانی از رسانه های همگانی امر دشواری است که قانون گذار باید قواعد مربوط به آن را با شفافیت لازم تعیین نماید، رویهی قضایی نیز در این امر موثر خواهد بود. هر گونه تکرار موضوع هتک آمیز خود یک انتشار جدید محسوب و مجوز اقامهی دعوای مستقل مسؤولیت مدنی است.[۲۹۵]
۴- معین بودن شخص مورد هتک
یکی دیگر از عناصر هتک حرمت، معین و مشخص بودن شخص مورد هتک حرمت است به این معنا که تا شخص مورد نظر معلوم نباشد نمیتوان ادعا کرد که وی مورد هتک حرمت واقع شده است. چنین شرطی در خصوص رفتار هتک آمیز غیبت نیز لحاظ شده است.[۲۹۶] اما این شرایط مانع از وقوع هتک به نسبت برخی جمع ها و گروه ها نمیشود. هتکهای نوع اخیر را هتک حرمت جمع یا گروه نیز نام
نهادهاند. هتک حرمت گروه یا جمع هنگامی می تواند واقع شود که خواهان به عنوان مخاطب اظهارات انجام شده قابل شناسایی باشد.[۲۹۷] البته بنا به نظر بعضی از حقوقدانان ، ممکن است ضرر به گروهی وارد شده باشد، بی آنکه بتوان تشخیص داد که زیان به فرد یا افراد معینی رسیده است . زیان هنگامی جمعی است که به طور مستقیم به جمع وارد می شود و شخص حقوقی که حافظ منافع جمع است به طور غیر مستقیم زیان می بیند و از این رو می تواند جبران ضرر جمعی را درخواست نماید. [۲۹۸]
اقامهی دعوا برای چنین هتک حرمتی تنها زمانی ممکن خواهد بود که آن شرکت یا انجمن یا مجموعه یا کنفرانس به عنوان هیأت یا مجموعه یا کنفرانس قابل شناسایی و موجودیت داشته باشد و بتوان گفت که گروهی مورد هتک حرمت قرار گرفتهاند.[۲۹۹] در چنین حالتی هر یک از اعضای آن گروه مشخص، اگر چه
ناماش صراحتاً در مطلب مزبور ذکر نشده باشد، حق اقامهی دعوا دارد هتک حرمت گروهی بستگی زیادی به تعداد اعضای آن و نوع فعالیت آنها و ماهیت دعوا دارد. به این ترتیب که هر چه گروه محدودتر و ادعا نیزخاصتر باشد، احتمال آنکه خوانندگان به نحو متعارف بتوانند، آن را اشاره به هر یک از اعضای گروه فرض نمایند، بیشتر است. مثلاً اگر خطاب به خوانندگان کتاب خاصی گفته شود که در امتحانات تقلب
میکنند، این امر افترا آمیز نیست، زیرا هیچ دانشجوی خاصی نمیتواند به عنوان مخاطب معین این سخن، مشخص و شناسایی بشود. لیکن اظهار مذکور خطاب به دانشجویان شرکت کننده در یک سمینار گروهی خاص در یک دانشگاه معین قابل شکایت خواهد بود، زیرا محتمل است که خوانندهی منصف اعتقاد پیدا کند که اظهار مذکور در خصوص تمام خوانندگان کتاب معین هر کدام از اعضای گروه منعکس شده است.
سوم: افشای اسرارو پخش تصاویر دیگری
در مباحث قبل راجع به حدود آزادی رسانه های صوتی وتصویری گفته شد که بسیاری ازکشورها اجازه افشای اسرار دیگران را به جز در مواردی که نفع عمومی جامعه اقتضاء دارد به رسانه نمیدهند. در مورد اجازه پخش تصاویر افراد در رایو و تلویزیون و یا چاپ تصویر آنها در روزنامه در اغلب قوانین و همچنین رویه قضایی اصل برعدم اجازه رسانه ها بر چنین اقدامی است. هر چند که بواسطه محدودیتهای وارد شده به این اصل، عدم استفاده از تصاویر دیگری به استفادههای تجاری و ابزاری از عکس و تصاویر دیگری یا در مواقعی که پخش تصویر منجر به خسارت معنوی مسلمی برای فرد میگردد، محدود شده است .[۳۰۰]
در کشور ما قانون و یا رویه قضایی مشخصی در این موارد وجود ندارد و تنها میتوان ازبند ۵ م ۶ قانون مطبوعات که در آن استفاده ابزاری از افراد ( اعم از زن و مرد) در تصاویر و متن برای مطبوعات ممنوع شده است، استفاده نموده و در مورد رادیو و تلویزیون نیز همین قاعده را اجرا نمود. البته واضح است که هرگاه شخص ثابت کند که پخش تصویری از او منجر به بروز خسارت مادی یا معنوی مسلمی به وی شده است، داد گاه میتواند بر اساس قواعد عمومی حکم به جبران خسارات او را صادر نماید. هر چند به نظر میآید که نباید در مورد پخش تصاویر اشخاص در تلویزیون سختگیری نمود، چرا که ماهیت کار تلویزیون در پخش تصویر است و اگر بخواهیم که تلویزیون را ملزم نماییم که برای پخش هر تصویر اجازه صاحبان آن را اخذ نماید مسلماً امری بسیار سخت و بعضا غیر ممکن خواهد بود.
چهارم: انواع هتک حرمت
هتک حرمت را از زوایای گوناگون می توان تقسیم کرد. از یک منظر هتک حرمت به دو نوع دائمی و گذری تقسیم می شود. به طور معمول هتک حرمت در رسانه های چاپی به صورت دائمی و در رسانه های تصویری یا صوتی – تصویری به صورت شفاهی یا گذری محقق میگردد. وجه تمایز این دو گونه انتشار آن است که هتک حرمت دائمی باید شکل مادی قابل رویت داشته باشد، ضمن آنکه شکل کتبی از پایداری و بعضاً دامنهی شمول بیشتری نسبت به شکل شفاهی برخوردار است. از منظری دیگر هتک حرمت را
میتوان به دو گروه تقسیم کرد، نخست اظهاراتی که بر حسب ذات خود و صرف نظر از احراز ورود زیان به اشخاص، هتک کننده به شمار میروند و دوم اظهاراتی که برای اثبات اهانت بار و افترا آمیز بودن آنها به دلیل خارجی نیاز است. برخی از اظهارات به اندازهای موهن، زشت و زننده هستند که در صورت انتشار و پخش آنها علیه شخصی ، فرض براین میشود که هتک حرمت محقق شده است. در این صورت خواهان ملزم نیست که اثبات کند اظهارات مورد ادعا، به حیثیت و اعتبار وی لطمه زده است. از این موارد میتوان به اظهاری که خواهان مرتکب جنایتی شده یا با شخصی رابطه نامشروع جنسی داشته یا به بیماری خاصی شده است اشاره کرد. بدین ترتیب همین که خواهان ثابت کند ، اظهارات مذکور منتشر و پخش شده است، فرض بر این میشود که به وی خسارت وارد شده است ، مگر اینکه خلاف آن ثابت شود براساس رأی صادره از دیوان عالی فدرال آمریکا دو گروه از افراد برای اثبات هتک آمیز بودن اظهارات باید بار
سنگین تری را تحمل نمایند و آنها عبارتند از مقامات دولتی و چهرههای سرشناس. مانند دانشمندان و هنرمندان و … این افراد به نحو چشمگیرتری به وسایل ارتباط جمعی دسترسی دارند و لذا عملاً
موقعیت های بیش تری برای خنثی کردن اظهارات خلاف واقع در مقایسه با افراد عادی دارند و از این رو اشخاص عادی آسیبپذیری بیشتری دارند. در عین حال امکان اینکه شخص پس از قرار گرفتن در موقعیت چهرهی سرشناسی بتواند به حریم شخصی باز گردد و خود را از آن وضعرهایی بخشد ضعیف است. بدینسان اشخاصی که واجد سمت های دولتی و عمومیاند نمیتوانند به مثابهی افراد عادی با مشاهدهی کوچکترین انتقاد یا افشاگری از عملکرد خویش ، رسانه های همگانی را به پایمیز محاکمه بکشانند. زیرا به واسطهی سمتشان باید قدرت انتقادپذیری و پاسخگویی بیشتری داشته باشند. به همین دلیل شاید بتوان گفت مقام عمومی نمیتواند ادعای هتک حرمت استنباطی یا تدریجی نماید.[۳۰۱]
پنجم: مصادیق هتک حرمت
۱- افتراء
افتراء در لغت به معنای تهمت زدن و به دروغ نسبت خیانت به کسی دادن است.[۳۰۲] و در اصطلاح حقوقی نسبت دادن نادرست ارتکاب جرمی به شخصی است.[۳۰۳] افترا از اعمالیست که قانونگذار برای آن وصف مجرمانه قرار داده است . م ۶۹۷ ق.م. ا در این مورد بیان می دارد : «هر کس به وسیله اوراق چاپی یا خطی یا به وسیله درج در روزنامه و جراید یا نطق در مجامع یا هر وسیله دیگر به کسی امری را صریحاً نسبت دهد یا آنها را منتشر نماید که مطابق قانون، آن امر جرم است و نتواند آن اسناد را ثابت نماید جز در مواردی که موجب حد است به یک ماه تا یک سال حبس و تا ۷۴ ضربه شلاق با یکی از آنها حسب مورد محکوم می شود» مادهی مذکور دو نوع کتبی و شفاهی هتک حرمت را مورد لحاظ قرار داده و در عین حال که به رسانه ی همگانی مطبوعات توجه نموده با قید « یا به هر وسیله ی دیگر» دامنهی شمول آن را به این رسانه یا تنها به رسانه های همگانی محدود نکرده است. افترایی که مسئولیت مدنی مدنظر است دارای معنای وسیعتری نسبت به جرم افترایی است که در قانون مجازات اسلامی در آن نام برده شده است . چرا که لازم نیست عملی که به فرد نسبت داده می شود حتما دارای وصف مجرمانه باشد بلکه نسبت دادن هر امری را به فرد(اعم از اینکه جرم باشد یا خیر) در برمیگیرد. از طرف دیگر بر خلاف مسؤولیت کیفری که باید در آن عنصر روانی و سوءنیت مرتکب احراز شود ، صرف بیاحتیاطی و مسامحه مرتکب کافیست که ما مسؤولیت مدنی جبران خسارات ناشی از نسبت داده شده را بر وی تحمیل کنیم. از اینروست که این نوع افتراء (افتراء تقصیری) نامیده میشود. در اغلب نظامهای حقوقی به فردی که امری توسط دیگری به وی به دروغ نسبت داده شده است و از اینرو متحمل ضرر و زیان گردیده است اجازه داده میشود که جبران خسارات وارده بر خود را از او بخواهد البته از آنجا که تاثیر منفی افترایی که توسط رسانه های گروهی صورت میگیرد بسیار زیاد است ، قانونگذاران حساسیت بیشتری نسبت به این امر نشان دادهاند و به صراحت در متون قانونگذاری از آن یاد کردهاند. امری که در ماده ی ۳۰ قانون مطبوعات مورد توجه قرار گرفته است و به فرد متضرر اجازه مطالبه خساراتی که نسبت به وی وارد کرده را داده و دادگاه نیز مکلف است نسبت به این ادعای خسارت رسیدگی و حکم متناسب صادر نماید. البته به نظر می رسد در این ماده قانونگذار تنها افتراء به معنای اخص کلمه ( نسبت دادن عامدانه یک عمل دارای وصف مجرمانه به دیگری) را مدنظر داشته است ولی به هر حال این امر دلیلی نمیشود که در حقوق ما خسارات ناشی از افترایی که جرم محسوب نمیشود، قابل مطالبه نباشد، بلکه هر کسی که امر ناروایی توسط دیگری به وی نسبت داده میشود و از این رو ضرر مادی و معنوی به وی وارد آید، میتواند این خسارت را بر اساس حکم کلی ماده یک قانون مسئولیت مدنی مطالبه نماید.
گونهی دیگری از افترا که از آن میتوان به افترای عملی تعبیر نمود، در م ۶۹۹ ق.م.ا مورد توجه قرار گرفته است: « هر کس عالما و عامدا به قصد متهم نمودن دیگری آلات و ادوات جرم یا اشیایی را که یافت شدن آن، در تصرف یک نفر موجب اتهام او میگردد، بدون اطلاع آن شخص درمنزل یا محل کسب یا جیب یا اشیایی که متعلق به اوست بگذارد یا مخفی کند یا به نحوی به او قلمداد نماید و در اثر این عمل شخص مزبور تعقیب گردد، پس از صدور قرار منع تعقیب یا اعلام برائت قطعی آن شخص مرتکب به حبس از ۶ ماه تا ۳ سال یا تا ۷۴ ضربه شلاق محکوم می شود».
گرچه در نگاه نخست شاید رسانه های همگانی از قلمرو این ماده مستثنی شوند، اما با دقت در مادهی مذکور امکان تحقق فعل مجرمانه موضوع ماده در رسانه های همگانی منتفی نخواهد بود ، چرا که این
رسانه ها نیز میتوانند آلات و ادوات جرم را به «نحوی» متعلق به شخص قلمداد نمایند، چنان که مثلا یک رسانه صوتی وتصویری میتواند با انتشارتصویری از یک صحنهی وقوع جرم وسایل ارتکاب جرم همانند اتومبیل را منتسب به شخص بیگناهی نماید.آخرین مطلبی که در مورد افتراء لازم است بیان شود اینکه آیا نطق رادیو وتلویزیون از مصادیق نطق در مجامع مندرج در م ۶۹۷ ق.م.ا محسوب شود یا خیر؟ گروهی از حقوقدانان با این استدلال که باید از قوانین جزایی تفسیر مضیق شود ، نطق رادیو و تلویزیون را از مصادیق افتراء نمی دانند.[۳۰۴] گروهی سخنرانی در رادیو و تلویزیون به صورت میزگرد و گفتگوی چند نفره و جمعی را از مصادیق افتراء می شمارند.[۳۰۵] به خصوص که به نظر ایشان تاثیر نطق تلویزیونی اگر بیشتر از نطق در مجامع نباشد، کمتر نخواهد بود . اما به هر حال به نظر میرسد که در مورد مسئولیت مدنی هیچ تفاوتی در مورد وسیله ایراد سخن وجود نداشته باشد و به هر صورت که ضرری به دیگری وارد شد میتوان جبران خسارت وارده را از مرتکب خواست.
۲- نشر اکاذیب
فعل زیانبار دیگری که میتواند هتک حرمت و به دنبال آن، ضررهای مادی و معنوی را در پی داشته باشد، نشر اکاذیب است. «کذب» یا خلاف واقع بودن مطلب اظهار شده شرط اساسی وقوع این جرم است که احراز آن باید با لحاظ اوضاع و احوال صورت پذیرد.«کذب» یا «صحت» اوصافی تلقی میشوند که بر اظهارات اخباری و پرسشی یا عاطفی حمل میگردد از این رو، دامنهی ارتکابی این تقصیر را صرفاً در جملات اخباری که ناظر بر بیان یک واقعیت (هر چند فرضی) است، باید جستجو کرد.به بیان دیگر گاه در گزارش، تمام واقعیت با درستی یا نادرستی مطلب بیان شده وجود ندارد. ولی دیدگاه گزارش ناقص از یک واقعه به مراتب از گزارش کاملتر به واقع نزدیکتر است، لذا به صرف عدم گزارش کامل یک واقعه
نمیتوان به کذب بودن مطلب حکم کرد، بلکه وصف کذب بودن را باید امری انتزاعی بر پایهی مطالب بیان شده، واقعیت مورد نظر و درک و فهم مخاطب شمرد. از سوی دیگر هنگامی که یکی از رسانه های همگانی به نشر موضوعی اقدام میکند، امکان اشتباهات جزئی به هیچ وجه منتفی نیست، از این رو، باید مطلب را از دید کلی مورد سنجش قرار داد که آیا واقعیت را به درستی انتقال داده است یا خیر؟[۳۰۶] در مادهی ۶۹۸ قانون مجازات اسلامی نیز به این امر توجه شده است: «هرکس،به قصد اضرار به غیر یا تشویش اذهان عمومی یا مقامات رسمی با نامه یا شکوائیه یا مراسلات یا عرایض یا گزارش یا توزیع هرگونه اوراق چاپی یا خطی با امضا یا بدون امضاء اکاذیبی را اظهار نماید یا با همان مقاصد، اعمالی را بر خلاف حقیقت راساً یا به عنوان نقل و قول به شخص حقیقی یا حقوقی یا مقامات رسمی تصریحاً یا تلویحاً نسبت دهد. اعم از این که از طریق مزبور به نحوی از انحاء ضرر مادی یا معنوی به غیر وارد شود یا نه،علاوه بر اعادهی حیثیت در صورت امکان باید به حبس از ۲ ماه تا ۲ سال و یاشلاق تا ۷۴ ضربه محکوم شود.» بدیهی است که این ماده ناظر بر مسؤولیت کیفری است، از این رو قصد اضرار یا تشویش اذهان عمومی یا مقامات رسمی در آن مورد تصریح است، در حالیکه در مسؤولیت مدنی ناشی از این عمل زیانبار صرف کذب بودن مطلب و اینکه ناشر از آن اطلاع داشته یا اینکه به نحو متعارف بایست از کذب بودن امر اطلاع می داشت، در توجه مسؤولیت به وی کفایت می نماید، هر چند که قصد اضرار یا تشویش اذهان عمومی نیز منتفی باشد.
نمونه یک رأی در انگلستان نشان میدهد که در این کشور حتی بیاحتیاطی نیز برای جبران خسارت ناشی از نشر کاذیب لازم نیست.یک پروژه، خبرنگار روزنامه خوانده در یک گزارش از ساحل فرانسه نامی را قید میکند که اتفاقاً با نام یک وکیل معروف انگلیسی که در مسافرت بوده مشابهت داشته است و این امر موجب مشکلاتی برای وکیل میگردد و او برای حفظ آبروی خود اقامه دعوی مینماید .علیرغم اثبات این امر که خبرنگار هیچ سوءنیتی نداشته است دادگاه به واسطه اینکه شهرت خواهان لکه دار شده است روزنامه را به جبران ضرر و زیان معنوی وکیل محکوم نمود.[۳۰۷]
از نکات مورد توجه در ماده۶۹۸ قانون مجازات اسلامی،لحاظ حالات مختلف و چگونگی ارتکاب این عمل است و صراحت یا تلویح، انتساب به نقل قول یا از هر روش دیگری را در بر میگیرد. توجه به لزوم اعادهی حیثیت از خواهان از نکات مثبت این ماده به شمار می رود.
۳- توهین
توهین نسبت دادن هر امر وهنآور، اعم از دروغ یا راست به هر وسیله و هر طریقهای که باشد یا انجام دادن هر فعل یا ترک فعلی که در نظر عرف و عادت موجب کسرشأن یا باعث تحفیف و پست شدن طرف گردد،میباشد. عضاً اهانت به معنی خوار کردن و پست کردن و سبک شمردن و توهین، سست کردن و ضعیف کردن آمده است[۳۰۸].در اصطلاح حقوقی توهین یا اهانت کاری است که متضمن اسناد و اخباری نبوده و به نحوی از انحاء در حیثیت متضرر از این جرم نوعی وهن دارد.[۳۰۹] توهین با رفتاری تحقیر کننده که نسبت به شخص دیگر صورت میگیرد تحقق مییابد. در تحقق این رفتار مجرمانه علاوه بر رفتار وهن آور، مشخص بودن طرف اهانت را نیز شرط نمودهاند و برخی نیز در این خصوص شخص حقیقی و معین بودن را شرط تحقق این بره دانستهاند. فصل پانزدهم قانون مجازات اسلامی(هتک حرمت اشخاص)به این مصداق پرداخته است.
ماده۶۰۸ این قانون می گوید: «توهین به افراد از قبیل فحاشی و استعمال الفاظ رکیک چنانچه موجب حق قذف نباشد به مجازات شلاق تا ۷۴ضربه و یا ۵۰ هزار تا یک میلیون ریال جزای نقدی خواهد بود.» و ماده۶۰۹ قانون مذکور نیز به مساله توهین با توجه به سمت مسئولین اختصاص یافته است، ماده ۷۰۰ این قانون در فصل ۲۷ ، هجو را ممنوع و مقرر داشته است: «هر کس با نظم یا نثر یا به صورت کتبی یا شفاهی کسی را هجو کند و یا هجو را منتشر نماید به حبس از یک تا ۶ ماه محکوم می شود»که مراد از هجو در این ماده بر شمردن معایب یا رذایل دیگران است نکتهی مهم آن است که واقعی بودن یا نبودن آن معایب یا اثبات صحت یا عدم توانایی در اثبات صحت آنهاشرط تحقق این بزه محسوب نمی شود.[۳۱۰]
برای تحقق توهین ۳ عنصر لازم است. ۱) وجود بیانی موهن یعنی عبارتی که به حیثیت خواهان لطمه بزند یا او را در معرض تنفر و انزجار عمومی قرار دهد. ۲) انتشار عبارت موهن. ۳) علم به موهن آور بودن عبارت.
به بیان دیگر،گوینده باید از موهن بودن عبارت واقعاً آگاه باشد. ناروا بودن ضرر شرط مطالبهای آن است. لذا اگر عبارتی حقیقی یا واقعی موجب لطمه به اعتبار فرد شود، ضرر ناشی از آن قابل مطالبه نخواهد بود. از این روست که در ایالات متحدهی آمریکا اثبات خطا بودن عبارت مورد ادعا در طرح دعوای حقوقی لازم شمرده می شود.[۳۱۱]
در حقوق ایران ماده ۱۴۶ قانون مجازات اسلامی یکی از شرایط تحقق قذف را، که یکی از انواع توهین می باشد، عفت قذف شونده دانسته است. یعنی قذف شونده باید از حیثیت و اعتبار قابل حمایت برخوردار باشد و به اعمال نسبت داده شده هم مشهور نباشد. همچنین طبق ماده ۱۴۸ همین قانون چنانچه قذف شونده به اعمال نسبت داده شده تظاهر نماید، حد و تعزیر هر دو ساقط میشود. به عبارتی دیگر در فرض ماده۱۴۶ خوانده از تخفیف خسارت برخوردار می شود، ولی در ماده ۱۴۸ کلاً از جبران خسارت تبرئه می گردد.
در خصوص رسانه های گروهی نیز ضمانت اجراهای ویژه ای برای این امر در نظر گرفته شده است. امری که هرچند در مورد رادیو و تلویزیون در کشور به علت فقدان یک قانون خاص وجود ندارد اما در مورد مطبوعات وجود دارد و دو ماده ۲۳و۳۰ قانون مطبوعات سال۱۳۶۴ علاوه براینکه وصف
در جهت مقابل قرآن کریم عدم ارزیابی دقیق و کفایت ادله منطقی را مذموم شمرده و آن ار معارض با تفکر و تعقل نقادانه می داند. در آیه ۶۵ سوره آل عمران اهل کتاب را که در یهودی و یا نصرانی بودن ابراهیم (ع) در نزاع بودند، خطاب قرار داده و به آنان در ارزیابی کفایت ادله ادعایشان تذکر می دهد و عدم این تدقیق در استدلال را نتیجه عدم تعقل و اندیشه ورزی می داند:
یَا أَهْلَ الْکِتَابِ لِمَ تُحَاجُّونَ فِی إِبْرَاهِیمَ وَ مَا أُنْزِلَتِ التَّوْرَاهُ وَ الْإِنْجِیلُ إِلاَّ مِنْ بَعْدِهِ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ (۶۵)
ای اهل کتاب! چرا درباره ابراهیم، گفتگو و نزاع میکنید (و هر کدام، او را پیرو آیین خودتان معرفی مینمایید) ؟! در حالی که تورات و انجیل، بعد از او نازل شده است! آیا تعقّل نمیکنید؟!
قرآن کریم علم و شناخت آگاهانه ای که در پی تامل در مثال های ذکر شده حاصل می شود را زمینه تعقل انتقادی می داند. به عبارت دیگر بر این نکته تاکید می کند که تعقل صحیح و نقادانه بر زمینه علم صحیح شکل می گیرد. از منظر قرآن هرکس که از علم بیشتری برخوردار باشد، در مقام شناخت، امکان بیشتری برای تعقل خواهد داشت. به عبارت دیگر احاطه علمی و برخورداری از اطلاعات گسترده، این امکان را فراهم می آورد که زمینه بیشتری برای ترکیب و مقایسه در اختیار داشته و بنابراین، به شناخت عمیق تر یا بازشناسی دقیق تری دست یابد. در واقع، اطلاعات و آگاهی های گسترده مانع استنتاج های غیر منطقی خواهد شد. مثل های قرآنی برای تسهیل فرایند تفکر و راه یافتن انسان به پیام رخدادها و پدیده ها مطرح شده تا زمینه شناخت صحیح را فراهم نماید. در این باره قرآن کریم در سوره عنکبوت آیه ۴۳ می فرماید:
وَ تِلْکَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ وَ مَا یَعْقِلُهَا إِلاَّ الْعَالِمُونَ (۴۳)
و این مثل ها را برای مردم می زنیم، ولی جز اهل معرفت و دانش در آنها تعقّل نمی کنند.
آیه فوق بیان می دارد که از لوازم تعقل و شروط لازم آن، آگاهی گسترده بوده و تعقل جز بر بستر علم نمی روید.
۲-۲-۶-۱-۳-مرحله سوم : عبرت و تذکر
عبرت در لغت به معنی عبور از ظاهر شیئ یا رخداد پیرامونی به علل و عوامل شکل گیری آن است. ذکر نیز یادآوری حقایق است که در پی نظر متعمقانه پیرامونی در مورد اشیاء یا رخدادها صورت می پذیرد. قرآن کریم درتکمیل سیر تفکر انتقادی انسان ، بعد از دعوت در نظرکردن عمیق در پدیده ها، بر تحصیل این دو مفهوم(عبرت و تذکر) در مشاهدات پیرامونی تاکید می کند.
عبرت و تذکر در مشاهده خلقت
قرآن کریم در سوره مبارکه نور آیه ۴۴ می فرماید:
یُقَلِّبُ اللَّهُ اللَّیْلَ وَ النَّهَارَ إِنَّ فِی ذلِکَ لَعِبْرَهً لِأُولِی الْأَبْصَارِ (۴۴)
خدا شب و روز را [دگرگون و] جابجا می کند؛ مسلماً در این دگرگونی و جابجایی عبرتی برای صاحبان بصیرت است.
و در سوره مبارکه مؤمنون آیه ۲۱ می فرماید:
وَ إِنَّ لَکُمْ فِی الْأَنْعَامِ لَعِبْرَهً نُسْقِیکُمْ مِمَّا فِی بُطُونِهَا وَ لَکُمْ فِیهَا مَنَافِعُ کَثِیرَهٌ وَ مِنْهَا تَأْکُلُونَ (۲۱)
و به یقین برای شما در دام ها عبرتی است، از شیری که در شکم آنهاست به شما می نوشانیم، و در آنها برای شما سودهای فراوانی است، و از [گوشت] آنها [نیز] می خورید.
در سوره مبارکه زمر ، نظر متعمقانه در آیات الهی را زمینه تذکر و انتقال به مفهومی بالاتر و کشف حقیقتی ژرف تر بیان می کرده و می فرماید:
أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَسَلَکَهُ یَنَابِیعَ فِی الْأَرْضِ ثُمَّ یُخْرِجُ بِهِ زَرْعاً مُخْتَلِفاً أَلْوَانُهُ ثُمَّ یَهِیجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرّاً ثُمَّ یَجْعَلُهُ حُطَاماً إِنَّ فِی ذلِکَ لَذِکْرَى لِأُولِی الْأَلْبَابِ (۲۱)
آیا ندانسته ای که خدا از آسمان آبی نازل کرد، پس آن را به صورت چشمه هایی در زمین درآورد، آن گاه به وسیله آن زراعتی را که رنگ هایش گوناگون است، بیرون می آورد، سپس [آن زراعت] خشک می شود، در نتیجه آن را به رنگ زرد بینی، پس آن را ریز ریز و در هم شکسته می کند؛ بی تردید در این [دگرگونی ها] برای خردمندانْ هشدار و عبرتی است.
عبرت در رخداد های انسانی و پدیده های اجتماعی
قرآن کریم با دعوت به عبرت گیری در حوادث صدر اسلام در سوره مبارکه آل عمران آیه ۱۳ می فرماید:
قَدْکَانَ لَکُمْ آیَهٌ فِی فِئَتَیْنِ الْتَقَتَا فِئَهٌ تُقَاتِلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ أُخْرَى کَافِرَهٌ یَرَوْنَهُمْ مِثْلَیْهِمْ رَأْیَ الْعَیْنِ وَ اللَّهُ یُؤَیِّدُ بِنَصْرِهِ مَنْ یَشَاءُ إِنَّ فِی ذلِکَ لَعِبْرَهً لِأُولِی الْأَبْصَارِ
تحقیقاً برای شما در دو گروهی که [در جنگ بدر] با هم رو به رو شدند، نشانه ای [از قدرت خدا و حقّانیّت نبوّت پیامبر] بود، گروهی در راه خدا می جنگیدند، و گروه دیگر کافر بودند، که اهل ایمان را به چشم خویش دو برابر می دیدند [به همین خاطر شکست خوردند] و خدا هر که را بخواهد با یاری خود تأیید می کند؛ مسلماً در این [واقعیت] عبرتی برای دارندگان بصیرت است.
و در سوره مبارکه یوسف آیه ۱۱۱ در تأمل در احوالات اصحاب انبیاء گذشته و عبرت گیری از سرگذشت شان می فرماید:
لَقَدْ کَانَ فِی قَصَصِهِمْ عِبْرَهٌ لِأُولِی الْأَلْبَابِ مَا کَانَ حَدِیثاً یُفْتَرَى وَ لکِنْ تَصْدِیقَ الَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ وَ تَفْصِیلَ کُلِّ شَیْءٍ وَ هُدًى وَ رَحْمَهً لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ (۱۱۱)
به راستی در سرگذشت آنان عبرتی برای خردمندان است. [قرآن] سخنی نیست که به دروغ بافته شده باشد، بلکه تصدیق کننده کتاب های آسمانی پیش از خود است و بیان گر هر چیز است و برای مردمی که ایمان دارند، سراسر هدایت و رحمت است.
و در سوره مبارکه نازعات پس از بیان ادعای ربوبیت فرعون و عاقبت او عبرت گیری از این موضوع را متوقف بر وجود خشیت الهی در قلب دانسته و می فرماید:
إِنَّ فِی ذلِکَ لَعِبْرَهً لِمَنْ یَخْشَى (۲۶)
بی تردید در این سرگذشت برای کسی که [از عذاب خدا] بترسد عبرتی است.
۲-۲-۶-۱-۴- مرحله چهارم : برداشت آیه گونه از حقایق عالم
در صورت تصحیح مبادی شناخت و طی کردن اصولی مراحل تفکر انتقادی مورد نظر قرآن، رویکرد آیه محور در مواجهه متقکر نقاد با محیط پیرامون در وجودش شکل می گیرد و این هدف واسطی محقق می شود و زمینه ادراک نشانه های علم و قدرت و اراده الهی در خلقت و رخدادهای اجتماعی فراهم می آید. قرآن کریم این نوع نگاه در مواجهه با پدیده ها و رخدادهای انسانی و اجتماعی را در آیات زیادی مطرح می نماید.
نگاه آیه محور در مشاهده خلقت
در سوره یونس، آیه ۶۷ می خوانیم:
هُوَ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ اللَّیْلَ لِتَسْکُنُوا فِیهِ وَ النَّهَارَ مُبْصِراً إِنَّ فِی ذٰلِکَ لَآیَاتٍ لِقَوْمٍ یَسْمَعُونَ (۶۷)
او کسی است که شب را برای شما آفرید، تا در آن آرامش بیابید؛ و روز را روشنی بخش (تا به تلاش زندگی پردازید) در اینها نشانههایی است برای کسانی که متعمّقانه گوش فرا می دارند!
در سوره نحل، آیات ۱۱ تا ۱۳ می خوانیم:
یُنْبِتُ لَکُمْ بِهِ الزَّرْعَ وَ الزَّیْتُونَ وَ النَّخِیلَ وَ الْأَعْنَابَ وَ مِنْ کُلِّ الثَّمَرَاتِ إِنَّ فِی ذٰلِکَ لَآیَهً لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ (۱۱)
خداوند با آن (آب باران)، برای شما زراعت و زیتون و نخل و انگور، و از همه میوهها میرویاند؛ مسلماً در این، نشانه روشنی برای اندیشمندان است.
وَ سَخَّرَ لَکُمُ اللَّیْلَ وَ النَّهَارَ وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومُ مُسَخَّرَاتٌ بِأَمْرِهِ إِنَّ فِی ذٰلِکَ لَآیَاتٍ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ (۱۲)
او شب و روز و خورشید و ماه را مسخّر شما ساخت؛ و ستارگان نیز به فرمان او مسخّر شمایند؛ در این، نشانههایی است (از عظمت خدا) برای گروهی که عقل خود را به کار میگیرند!
وَمَاذَرَأَ لَکُمْ فِی الْأَرْضِ مُخْتَلِفاً أَلْوَانُهُ إِنَّ فِی ذٰلِکَ لَآیَهً لِقَوْمٍ یَذَّکَّرُونَ (۱۳)
(علاوه بر این،) مخلوقاتی را که در زمین به رنگهای گوناگون آفریده نیز مسخّر (فرمان شما) ساخت؛ در این، نشانه روشنی است برای گروهی که متذکّر میشوند!
نگاه آیه محور در رخداد های انسانی و پدیده های اجتماعی
در آیاتی عذاب ناشی از تکذیب مکذبان و ظلمی که در عدم پذیرش طریق انبیاء بر خود و جامعه روا داشتند را نمونه ای از آیات الهی برشمرده و در سوره مبارکه شعراء می فرماید:
فَکَذَّبُوهُ فَأَهْلَکْنَاهُمْ إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَهً وَ مَا کَانَ أَکْثَرُهُمْ مُؤْمِنِینَ (۱۳۹)
پس او را تکذیب کردند، و در نتیجه هلاکشان کردیم. بی تردید در این سرگذشت عبرتی بزرگ وجود دارد و [قوم هود] بیشترشان مؤمن نبودند.
در سوره مبارکه نمل در همین باره می فرماید:
فَتِلْکَ بُیُوتُهُمْ خَاوِیَهً بِمَا ظَلَمُوا إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَهً لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ (۵۲)
این خانه های آنان است که به سبب ستمشان [از سکنه] خالی مانده. بی تردید در این سرگذشت برای گروهی که معرفت و شناخت دارند، عبرتی بزرگ وجود دارد.
در سوره مبارکه روم با اشاره به وجود نشانه های الهی در پدیده انسانی ازدواج که برای متقکران قابل فهم می باشد، می فرماید:
وَ مِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْوَاجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّهً وَ رَحْمَهً إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ (۲۱)
و از نشانه های [قدرت و ربوبیت] او این است که برای شما از جنس خودتان همسرانی آفرید تا در کنارشان آرامش یابید و در میان شما دوستی و مهربانی قرار داد؛ یقیناً در این [کار شگفت انگیز] نشانه هایی است برای مردمی که می اندیشند.
محیط زیستی (Enviromental)
- تعادل بخشی در پایداری جنگلها، کوهها، اراضی
- پاکیزگی محیط و کاهش آسیب رسانی به آن
- افزایش فضاهای سبز برای استفاده از اوقات فراغت
- تقویت دامنه انتخاب مصرف کنندگان
- حمایت و پشتیبانی از عوامل بازدارنده که منجر به تغییرات آب و هوایی می شوند.
حکمروایی (Governance)
- دسترسی و توانایی مشارکت گسترده در فرآیندهای دموکراتیک (مردم سالاری) و تقویت شفاف سازی و پاسخگویی
- تقویت و اقتدار محلی و جوامع برای خود مدیریتی
- عدم تمرکز در تصمیم گیری و تخصص منابع
- تعیین و تنظیم چارچوب برای همکاریهای ملی و محلی و همکاریهای میان دستگاه ها
مأخذ: (برنون، ۱۳۸۸: ۵۴)
۲-۳-۵ الگوی گسترش فضایی شهرها
از راه های ممکن جهت اسکان جمعیت در شهرها، گسترش این شهرها به صورت افقی یا در ارتفاع است که در کنار آن سعی می گردد مشکلات و نواقص شهر نیز رفع شود. از طرفی دیگر برای از بین بردن مشکلات شهرهای بزرگ ایده ای ایجاد شهرهای جدید مطرح است که از اهداف اصلی آن نیز رفع اغتشاش و بی نظمی حاکم بر جوامع شهری بزرگ است و به دنبال آن تشکیل شهر یا جامعه ی شهری را ارائه می کند که از تمام معایب و نواقص شهرهای موجود به دور است (بمانیان، ۱۳۹۰: ۹۲).
۲-۳-۵-۱ پراکنش افقی شهری
مسئله تراکم بسیار زیاد و خارج از حد جمعیت شهرهای بزرگ همواره ذهن اندیشمندان، معماران و شهرسازان را به خود مشغول نموده و از طرفی نیز با توجه به اختراعات ایجاد شده از جمله وسایل حمل و نقل جدید، فکر گسترش و توسعه افقی شهرها به عنوان یکی از راه های رشد مطرح است؛ بدین صورت که شهر را با بهره گرفتن از تراکم کم به صورت گسترده توسعه دهیم. هر چند فرم گسترش افقی شهرها مشکلاتی از قبیل ایجاد محلات یکنواخت و بی روح، تضعیف کننده ی روابط اجتماعی بین ساکنان و غیره… را به همراه دارند، اما برای شهرهای پر جمعیت از جمله شهرهای بزرگ کشور ایران که از طرفی نیز با مشکل کمبود زمین مواجهند و نیاز شدید به مسکن بر اثر ازدیاد روز افزون جمعیت هر روز بیشتر نمود پیدا می کند و در صورت استفاده از فرم گسترش افقی لازم است وسعتی برای شهرهای بزرگ حداقل به مقدار سه تا ده برابر وسعت موجود در نظر گرفته شود؛ عملا” استفاده از این ایده به طور کامل برای شهرهای بزرگ ایران محقق نیست (بمانیان، ۱۳۹۰: ۹۵-۹۳). بور جس[۶](۱۹۹۸) پراکنش افقی را گسترش فیزیکی در تراکم های پایین در مکانی که رشد فضایی از رشد جمعیت پیشی می گیرد. دون[۷] (۱۹۹۹) تعریف بسیار جامعی از پراکنش افقی ارائه می دهد که عبارت است از:
گسترش نامحدود به سمت بیرون
سکونتگاه مسکونی و تجاری کم تراکم
توسعه جسته و گریخته
تجزیه قدرت کاربری زمین در مکانهای مختلف
غلبه حمل ونقل بوسیله اتومبیل شخصی
فقدان برنامه ریزی و کنترل متمرکز
توسعه نواری تجاری پراکنده
نابرابریهای مالیاتی زیاد در بین مکانها
تفکیک انواع کاربری زمین در مناطق مختلف
علل پراکنش افقی
اگر چه دلایل پراکنش افقی در بین شهرها و کشورها مختلف است اما به طور عموم پراکنش افقی در پی تعدادی از فاکتورها ایجا می گردد:
جدول شماره ۲-۳: علل پراکنش افقی
ابعاد
دلایل پراکنش
اقتصادی
- افزایش درآمد و ترجیحات خانوارها برای دسترسی به مسکن بهتر (حومه نشینی)
- درآمد پایین و دسترسی به مسکن ارزان قیمت حومه (حاشیه نشینی)
- بورس بازی زمین
- مالیات دهی بیشتر در قسمت های داخلی شهر نسبت به حومه
۲۰۰۰
Chu et al.,
نرم افزار عامل ها
EU, SU
برنامه ریزی زنجیره تأمین
U
۲۰۰۰
Guide Jr.,
طبقه بندی
EU, SU
برنامه ریزی و کنترل تولید
U
۲۰۰۰
MirHassani et al.,
برنامه ریزی احتمالی دو مرحله ای منابع
EU
برنامه ریزی زنجیره تأمین چند دوره ای و تخصیص
U
مروری بر مدل های برنامه ریزی تولید تحت عدم قطعیت (بعد از سال ۲۰۰۰)
در این قسمت مقالات بعد از سال ۲۰۰۰ که به نوعی به موضوع برنامه ریزی تولید و مواجهه با عدم قطیعت پرداخته اند به ترتیب زمان انتشار مقاله پرداخته می شود. ضمن آنکه در انتهای این بخش در قالب جدول ۲-۳ ارائه شده است.
گاید [۳۸](۲۰۰۰) برنامه ریزی و کنترل تولید را در شرکتهای بازیافت مورد بررسی قرار داده است. او در مقاله عنوان نموده است که برنامه ریزی و کنترل تولید در چنین شرکت هایی به مراتب پیچیدهتر است و این پیچیدگی بدلیل ماهیت احتمالی محصولات بازیافتی, عدم توازن نرخ بازیافت و تقاضا و شرایط نامعلوم محصولات بازیافت شده است. او هفت مورد از مشخصات پیچیدگی چنین وضعیتی را که نیازمند تغییرات اساسی در فعالیتهای برنامه ریزی و کنترل تولید است شناسایی و تعیین مینماید. سپس در ادامه فرصتهای تحقیقاتی پیش روی هر یک از این مشخصات را تشریح مینماید.
میرحسنی و همکاران [۳۹](۲۰۰۰) مسئله سنتی برنامه ریزی تولید چند دوره ای در شبکه زنجیره تأمین همراه با تخصیص منابع که شامل متغیرهای تصمیم صفر و یک است را در نظر گرفته اند. و سعی نموده اند این مسئله که خود در زمره مسائل Np-hard است را تحت شرایط عدم قطعیت مدل نمایند. اما رویکرد آنها شامل دو الگوریتم مجزا است که می تواند پشت سرهم و یا بطور موازی عمل کند. یک الگوریتم که آن را “منتظر شو و ببین[۴۰]” نامیده اند به صورت مبتنی بر سناریو عمل نموده و خروجی آن به عنوان ورودی مدل بعدی که یک برنامه ریزی احتمالی دو مرحله ای است عمل می کند. آنها با بهره گرفتن از مثالهای عددی نحوه عملکرد الگوریتم را تشریح نموده و آنها را در دو حالت موازی و سری مقایسه نموده اند.
هسو و وانگ [۴۱]( (۲۰۰۱ یک مدل برنامه ریزی خطی امکانی را به منظور مدیریت برنامه ریزی تولید پیشنهاد نموده اند. هدف از مدلسازی آنها کاهش اثر عدم قطعیت تقاضا در محیطهای مونتاژ طبق سفارش[۴۲]، استراتژی کنترل و پیش بینی تقاضا و تعیین مقادیر مناسب از ذخیره اطمینان و تعداد ماشینهای کلیدی است که شرکت معمولاً بر اساس آنها تصمیم گیری مینماید. مدل آنها تنظیمات پیش بینی، مدیریت مواد اولیه و فعالیتهای تولیدی را انجام میدهد. به دلیل نوسانات در قیمت، کهنگی و منسوخ شدن مواد اولیه و ارزش زمانی پول و مبهم بودن هزینهها از تابع هدف فازی استفاده گردیده است. آنها یک تابع هدف فازی را جایگزین سه تابع هدف غیرفازی نموده اند؛ حداقل نمودن محتمل ترین هزینه، حداکثر کردن امکان بدست آمدن کمترین هزینه و حداقل کردن ریسک بدست آمدن بیشترین هزینه. آنها مسئله را با بهره گرفتن از روش مدل سازی فازی زیمرمن[۴۳] مدل نموده اند و در نهایت یک مثال را جهت تشریح مدل حل نموده ند.
یان [۴۴](۲۰۰۱) به بررسی مسئله برنامه ریزی تولید احتمالی سلسله مراتبی ([۴۵] HSPP) در یک کارگاه انعطافپذیر اتوماتیک (FAW[46]) که هر یک شامل تعدادی از سیستمهای انعطاف پذیر ساخت هستند ([۴۷]FMS) که زمان انتقال قطعات بین آنها تأخیری به اندازه یک دوره زمانی دارد، می پردازد. مسئله فوق نه تنها شامل عدم قطعیت در تقاضا، ظرفیت ها، تأمین مواد، زمان فرایندها، ضرورت دوباره کاری و ضایعات میگردد بلکه بصورت چند محصولی و چند دوره ای در نظر گرفته شده است. هدف، ایجاد یک برنامه تولید است که مشخص کند هر FMS چه مقدار قطعه تولید کند و چه موقع آنها را تولید کند بنحوی که سود بدست آمده حداکثر شود. مسئله HSPP فوق به صورت برنامه ریزی احتمالی غیرخطی فرموله شده است که محدودیتهای آن خطی و تابع هدف آن بصورت خطی شکسته است. جهت سهولت حل مدل فوق، ابتدا آن را به یک مدل برنامه ریزی غیرخطی قطعی و سپس به یک مدل برنامه ریزی خطی تبدیل نموده اند. به دلیل مقیاس بزرگ مسئله در کارگاههای عمومی، حل آن با روشهای معمول سیمپلکس و استفاده از کامپیوترهای شخصی در زمان قابل قبول، غیر ممکن است از این رو الگوریتمهای کارمارکار[۴۸] و پیش بینی/تعامل[۴۹] جهت حل مدل استفاده گردیده است. که الگوریتم اول جهت حل مسائل با ابعاد کوچک و متوسط و الگوریتم دوم جهت حل مسائل با ابعاد بزرگ توسعه یافته است. نتایج بدست آمده از اجرای الگوریتمهای فوق روی مسائل متنوعی از HSPP، نشان داده است که رویکردهای ارائه شده در سیستمهای تولیدی فشاری و به همان میزان در سیستمهای تولیدی کششی، کاربرد پذیر، مناسب و کاراست.
تانگ و گروب استروم [۵۰](۲۰۰۲) در مقاله خود به نحوه زمانبندی اصلی تولید ([۵۱]MPS) در شرایط تقاضای غیرقطعی پرداخته اند. بطور سنتیMPS از پیش بینی تقاضا و برنامه ریزی تولید ادغامی ([۵۲]APP) مشتق می شود و به عنوان ورودی اصلی برنامه ریزی احتیاجات مواد [۵۳]MRP تلقی و جهت حفظ سطح خدمت به مشتری و متعادل سازی برنامه ریزی تولید بکار میرود. آنها به این نکته اشاره نموده اند که علی رغم اینکه MPS از APP و پیش بینی تقاضا منتج می شود ولی معمولاً هزینه های مرتبط جهت پوشش عدم قطعیت تقاضا در نظر گرفته نمی شود. مورد دیگری که آنها بدان اشاره نموده اند تغییرات مکرر MPS است که خود باعث بروز مشکلاتی نظیر کاهش بهرهوری MPS میگردد. استفاده از بازه زمانی طولانی برای منجمد نمودن[۵۴] MPS نیز به نوبه خود باعث کاهش سطح خدمت به مشتری میگردد و در نهایت سطح موجودی نیز به میزان قابل توجهی افزایش مییابد. در این مقاله ابتدا به بحث در مورد ایجاد یک روش جدید برای برنامه ریزی MPS تحت شرایط تقاضای احتمالی می پردازد. سپس ارزش گذاری و ارزیابی اقدامات اصلاحی برنامه ریزی مجدد[۵۵] بررسی می شود. در نهایت آنها مدلی را جهت برآورد مناسب پارامترهای MPS نظیر طول بازه اقدامات برنامه ریزی مجدد و طول بازه ای از برنامه که بایستی منجمد شود، ارائه می دهند.
مقاله دولگویی و اولدلولی[۵۶](۲۰۰۲) بر محاسبه مقادیر بهینه زمان تدارک برنامه ریزی شده در روش MRP تحت شرایط زمان تدارک غیرقطعی تمرکز نموده است. تابع هدف مدل پیشنهادی آنها متوسط هزینه های سفارشات عقب افتاده و هزینه های نگهداری را حداقل مینماید. مدل آنها یک برنامه ریزی ریاضی است که مسئله برنامه ریزی یک سطحی چند محصولی چند دوره ای پویا را فرموله می کند. همچنین برای حالتی که زمان تدارک به اندازه انباشته وابسته نیست و سطح تقاضا ثابت است یک مدل کمکی مارکوفی پیشنهاد شده و چند فرمول جدید برای سیاستهای کنترلی بهینه با بهره گرفتن از زنجیره مارکوف بدست آمده است.
یین و همکاران [۵۷](۲۰۰۳) در مقاله خود به بحث در مورد مدلها و الگوریتمهای عددی در برنامه ریزی تولید تحت شرایط عدم قطعیت می پردازد. آنها از فرایندهای احتمالی جهت تشریح پویاییهای سیستم استفاده کرده و تقاضای تصادفی و فرآیندهای ظرفیتی را با بهره گرفتن از زنجیرههای مارکوف دو حالتی محدود با زمان پیوسته[۵۸] مدل نموده اند. آنها نرخ تولید بهینه را با کمینه کردن امید ریاضی هزینه های سیستم و با گسسته نمودن معادلات [۵۹]HJB که با بهره گرفتن از توابع ارزش[۶۰] محقق می شود و نیز استفاده از یک رویه تقریبی، جواب بهینه را بدست میآورند و در نهایت مدل پیشنهادی خود را با سه مورد مطالعاتی از شرکتهای بزرگ صنایع کاغذسازی، صحه گذاری نموده اند.
گوپتا و ماراناس[۶۱](۲۰۰۳) در مقاله خود ابتدا یک مرور کلی بر تحقیقات قبلی در زمینه عدم قطعیت در برنامه ریزی میان مدت زنجیره تأمین چند سایتی انجام داده اند سپس یک رویکرد مبتنی بر برنامه ریزی احتمالی جهت مدل سازی فرایند برنامه ریزی ارائه می دهند بصورتی که نسبت به تشخیص تقاضا در طول دوره برنامه ریزی واکنش نشان میدهد. سپس تصمیمات لجستیک بصورت “منتظر شو و ببین” به تعویق افتاده تا در مواجهه با عدم قطعیت بهینه شود. همچنین بالانس بین سطح رضایتمندی مشتریان و هزینه های تولید در مدل منظور شده است. مدل پیشنهادی آنها یک ابزاری کارا برای ارزیابی و مدیریت فعال دارائیهای آشکار شرکت نظیر سطوح موجودی و حاشیه سود، در شرایط عدم قطعیت بازار میباشد. ویژگیهای کلیدی مدل پیشنهادی آنها از طریق مطالعه یک مورد واقعی برنامه ریزی زنجیره تأمین برجسته شده است.
لیست و همکاران [۶۲](۲۰۰۴) یک مدل پایدار جهت اندازه ناوگان حمل و نقل تحت شرایط عدم قطعیت در میزان تقاضای آتی ارائه نموده اند. آنها پایداری را از طریق در نظر گرفتن یک معیار لحظه ایِ جزئیِ ریسک[۶۳] مدل نموده اند. معیار ریسک در تابع انتظاری ریکورس/ارجاع[۶۴] در برنامه ریزی احتمالی دو مرحله ای گنجانده شده و از رویکرد تجزیه احتمالی[۶۵] به عنوان رویه حل استفاده گردیده است. یک مسئله جهت تشریح اهمیت در نظر گرفتن عدم قطعیت در مدلسازی و توضیح ماهیت بالانس ذاتی بین پذیرش تعداد بیشتری از وسائط نقلیه در مقابل پذیرش ریسک بالقوه هزینه های بالای کمبود منابع در دسترس ناکافی، حل شده است.
وو و چانگ [۶۶](۲۰۰۴) تلاش می کنند تا مسئله برنامه ریزی بهینه تولید را در پاسخ به هزینه های محیطی متغیر در یک محیط غیرقطعی ارزیابی نمایند. استراتژی تولید بهینه آنها گزینه های مختلف تولید را در یک شرکت نساجی بر حسب تقاضای بازار و منابع در دسترس در نظر گرفته و اثر هزینه های محیطی را بصورت یک جزء لازم از چارچوب تصمیم گیری چند معیاره مبتنی بر رویکرد برنامه ریزی توافقی خاکستری[۶۷] لحاظ نموده است. مدل آنها نه تنها هزینه های معمول تولید و درآمد مستقیم فروش محصولات را در نظر میگیرد بلکه حتی هزینه های دفع فاضلاب ها، نرخ منابع آبی که به نوعی منعکس کننده اهداف درونیسازی هزینه های بیرونی در نزد شرکت هاست را نیز در نظر میگیرد. نتایج تحقیق، کاربرد پذیری و اهمیت چنین رویکردی را بر پایه یک مورد مطالعاتی اثبات می کند. این مقاله به نوعی اهمیت افزایش هزینه های آلودگیهای زیست محیطی، مالیاتهای عمومی و هزینه های حفاظت از منابع طبیعی را نشان میدهد و آن را با مسئله برنامه ریزی تولید یکپارچه نموده است. چرا که در محیطهای رقابتی امروز توجه به جنبه های این چنینی به جزء لاینفکی از مزایای رقابتی شرکتها بدل گشته است.
تسای و ساتو [۶۸](۲۰۰۴) یک سیستم برنامه ریزی و کنترل تولید چابک ([۶۹]APPCS) ارائه داده اند. این سیستم برای برنامه ریزی، زمانبندی، تدارک و کنترل تولید کاربرد دارد. این سیستم در محیطهای رقابتی نظیر صنایع ساخت بر اساس سفارش[۷۰] نقش مهمی را ایفا مینماید چراکه چنین سیستمی با سرعت و دقت عدم قطعیتهای موجود در فرآیندها را شناسایی و با عکس العمل مناسب شدنی بودن برنامه ریزی تولید را ضمانت می کند. عدم قطعیت اغلب توسط مشتریانی که سفارش خود را تغییر می دهند یا تأمین کنندگانی که اقلام وعده داده خود را تغییر می دهند، رخ میدهد. مشتریان و یا تأمین کنندگان میتوانند این تغییرات را قبل از آن که رخ دهد اعلام نمایند. سیستم APPCS به محض اینکه تغییری را دریافت می کند، به نحوی عکس العمل نشان میدهد که بیشترین سطح خدمت به مشتری، بهترین استفاده از منابع و کمترین زیان از حیث مواد اولیه، عاید گردد. آنها یک مدل[۷۱]UML برای APPCS ارائه کرده و جهت آزمون آن از شبیهسازی استفاده نموده اند.
سانتوسو و همکاران [۷۲](۲۰۰۵) یک مدل برنامه ریزی تصادفی و یک الگوریتم حل برای مسئله برنامه ریزی زنجیره تأمین ارائه نموده اند. الگوریتم آن ها تکنیک هایی نظیر استراتژی نمونه گیری سناریو[۷۳]، تخمین میانگین نمونه[۷۴] و الگوریتم ارتقاء یافته تجزیه بندرز[۷۵] را یکپارچه نموده است. آن ها ادعا نموده اند که روش آن ها برای مسائل برنامه ریزی زنجیره تأمین با ابعاد بزرگ و با تعداد نامحدود سناریو می تواند به سرعت جوابهای با کیفیت خوبی ارائه نماید.
گوئیلن و همکاران [۷۶](۲۰۰۵) یک مدل چند هدفه برنامه ریزی زنجیره تأمین پیشنهاد داده اند که تحت برنامه ریزی تصادفی دو مرحله ای مدل شده است و اهداف بکار رفته ضمن بیشینه سازی سود سیستم تولیدی رضایتمندی مشتریان را نیز بیشینه مینماید. جوابهای بدست آمده برای مرحله اول برنامه ریزی مربوط به جانمائی مکانهای توزیع کنندگان و کارخانجات است و جوابهای بدست آمده برای مرحله دوم پاسخگوی عدم قطعیت، تحت سناریوهای مختلف است.
بنجائوران و داوود [۷۷](۲۰۰۶) برنامه ریزی تولید را در شرکتهای سازنده قطعات بتنی پیش ساخته مورد بررسی قرار داده است. آنها ادعا نموده اند به دلیل ماهیت قطعات پیش ساخته بتنی که در ساخت سازههای مختلف می تواند مورد استفاده قرار گیرد در تمامی مراحل طراحی تا مرحله ساخت بدلیل برخی عوامل بیرونی نظیر طراحی چند منظوره، پیشرفت در ساخت سازهها، دارای درجه بالائی از عدم قطعیت هستند. بارکاری که نوعاً این شرکتها متحمل میشوند ترکیب پیچیده ای از منحصر به فردی و یکسان سازی در طراحی است که دارای تنوع زیادی در زمان تحویل و همینطور نیازمند هزینه در ساخت قالبهای هدفمند میباشد. سیستم برنامه ریزی نوآورانه آنها که[۷۸] (AIP) نامیده می شود دو توانمندی را در خود دارد. کارکرد اول آن یک سیستم یکپارچه سازی داده است که اتوماسیون را در فرایند برنامه ریزی تقویت مینماید. کارکرد دوم آن یک سیستم پشتیبان تصمیم گیری([۷۹] DSS) برای برنامه ریزان است که با بهره گرفتن از آن کارائی برنامه تولید خود را ارتقاء دهند. هدف تعبیه شده در آن بهینه کردن سود چنین شرکت هائی است. این سیستم از تکنولوژی هوش مصنوعی بهره گرفته است و برای طراحی سیستم تصمیمیار خود از شبکه های عصبی و الگوریتم ژنتیک بهره برده است. نتایج تحقیق نشان میدهد که این سیستم توانسته زمان تدارک برای مشتری را به حداقل ممکن برساند.
جولای و همکاران [۸۰](۲۰۰۶) یک چارچوب بهینه سازی جهت تعیین تولید بهینه در یک افق زمانی ثابت، برای اقلامی با موجودی مستقل از نرخ تقاضا تحت شرایط تورم ارائه نموده اند. آنها اقلام فاسد شدنی را در نظر گرفته اند که از تابع توزیع وایبول دو پارامتری تبعیت می کند. کمبود مجاز است و با یک نرخ ثابتی به عقب میافتد. یک مثال عددی جهت تشریح چگونگی کارکرد رویه حل و یک تحلیل حساسیت روی پارامترهای سیستم صورت پذیرفته است.
واسانت [۸۱](۲۰۰۶) در مقاله خود به این نکته اشاره نموده است که در واحدهای تولید کننده مدرن صنعتی با مسئله ابهام در جنبه های مختلفی نظیر در دسترس بودن مواد اولیه، در دسترس بودن منابع نیروی انسانی، توانمندی فرآیندها و محدودیت هایی که توسط دپارتمان فروش تحمیل می شود مواجه هستند. سپس ادعا نموده که برنامه ریزی خطی فازی روش مناسبی جهت مواجهه با چنین شرایطی است. او یک مدل جدید مبتنی بر برنامه ریزی فازی را با تابع عضویت s شکل تعدیل شده، ارائه نموده و به دلیل اینکه چندین تصمیم مختلف با هم گرفته می شود برای ارزیابی مدل چندین معیار مختلف تعریف کرده و کارائی و رضایتمندی از جواب ارائه شده توسط مدل خود را آزمون نموده است و در نهایت به این نتیجه رسیده است که مدل پیشنهادی راه حل هائی با سطح بالائی از سوددهی و درجه بالائی از رضایتمندی را بدست میدهد.
خادمی زارع و همکاران [۸۲](۲۰۰۶) در مقاله خود یک الگوریتم کاربردی و درخور توجه را برای برنامه ریزی سفارش تولید تحت شرایط عدم قطعیت ارائه نموده اند. ترکیبی از مدلهای شبکه و منطق فازی جهت تعریف توالی مراحل تولیدی و عدم قطعیت، ابزارهای مناسبی جهت مدل سازی برنامه ریزی سفارش تولید محسوب میشوند. در این مقاله پارامترهای شروع به کار هر فعالیت، زمان هر فعالیت و تعداد حلقههای شبکه تولید محصول بصورت اعداد فازی مثلثی تعریف گشته (بدبینانه[۸۳]، محتمل[۸۴] و خوش بینانه[۸۵]) و نتایج برنامه ریزی تولید بصورت مجموعههای فازی تعریف شده اند. محاسبات شبکه شامل اجرای[۸۶] CPM فازی روبه جلو میباشد. خروجی الگوریتم آنها یک برنامه زمانبندی سفارش تولید فازی است. آنها ادعا کرده اند که روش آنها از نظر کاربرد پذیری و قابلیت مکانیزه شدن نسبت به روشهای دیگر بهتر عمل می کند و نیاز به محاسبات کمتری دارد.