۱ . ۲ . ۱) دیدگاه انتقادی و مخالف با شرط تاًخیر در انتقال مالکیت
مخالفین شرط تاًخیر در انتقال مالکیت مبیع بر این باورند که عدم تصریح چنین شرطی در قانون مدنی دلیل بر عدم پذیرش صحت این شرط از نظر قانون گذار و مخالفت این شرط با مقتضای ذات عقد بوده و بشدت با تغییرات جدید در نظام سنتی حقوقی مخالف می باشند .
۱ . ۲ . ۲) دیدگاه موافق با شرط تاًخیر در انتقال مالکیت
پژوهشگران جدید و نوگرا در علم حقوق استدلال مخالفی با دسته اول دارند مبنی بر اینکه عدم مخالفت صریح با شرط تاًخیر در انتقال مالکیت در قانون مدنی دلیل بر صحت این شرط محسوب شده ، به همین منظور در پذیرش و ورود چنین پدیده نو بنیادی در حقوق ایران انعطاف بیشتری از خود نشان می دهند .
به نظر میرسد آنچه به عنوان مقتضای ذات عقد بیع محسوب می شود انتقال مالکیت است و محدودیت زمانی ناشی از شرط تاًخیر با توجه به اصل آزادی اراده ها و ماده ۱۰قانون مدنی مخالفتی با مقتضای ذات عقد نداشته بلکه پذیرش چنین شرطی و ایجاد راهکار های حقوقی مشابه در جهت تسهیل در امور و روابط مدنی و معاملاتی افراد جامعه از جمله سهولت در روابط اعتباری و معاملات اقساطی و بانکی و ایجاد تضمین های قانونی جهت سرمایه گذاری های مدنی و تجاری مؤثر بوده و در نهایت زمینه های رشد نظام اقتصادی جامعه را فراهم می سازد . لذا رفع خلاءهای قانونی با ارائه طرح و لوایح مناسب از سوی مراجع قانونگذاری و تطبیق قوانین موضوعه با احکام شرعی مربوطه موجب کاهش اختلاف نظرات حقوقی و رسیدن به یک نظام حقوقی منسجم و منطبق با نیاز های حقوقی و اجتماعی و پیشرفت های علمی و صنعتی جامعه خواهد شد .
نظریه مشورتی اداره حقوقی شماره ۱۰۸۵/۷ مورخ ۵/۲/۸۱
موضوع : شرط تاخیر در تسلیم مبیع تا زمان پرداخت ثمن
« هرچند به موجب بند یک ماده ۳۶۲ قانون مدنی به مجرد وقوع بیع مشتری مالک مبیع و بایع مالک ثمن می شود ولی معمولا در معاملاتی که انجام می شود برای تحویل مبیع مهلتی مقرر می گردد یا مورد توافق قرار می گیرد در صورتی که در مورد زمان تسلیم مبیع طرفین توافق دیگری نداشته باشند از تاریخ وقوع عقد بیع به لحاظ اینکه مالکیت مشتری یا خریدار محقق می شود خریدار استحقاق دریافت را در صورت تاخیر فروشنده در تسلیم مبیع خواهدداشت اما چنانچه طرفین در این مورد تاریخ معین تعیین نموده باشند ودر تاریخ مذکور فروشنده مبیع را به خریدار تسلیم ننماید خریدار از تاریخ تعیین شده حق مطالبه اجرت المثل را خواهدداشت . » (۱)
۲) شرط بقای مالکیت بایع
۲ . ۱) تعریف شرط بقای مالکیت بایع
تضمین پرداخت ثمن در قراردادهای اقساطی و بیع با ثمن موجل یکی از دغدغه ها و خواسته های بایع است و از آنجایی که معاملات اقساطی معمولاً به لحاظ عدم توانایی خریدار در پرداخت نقدی ثمن کالا انجام می شود مجبور به پذیرش شرایط بایع در نحوه اجرای قراردا د بوده ،به همین منظور وجود شرط بقای مالکیت بایع می تواند از مصادیق توافق طرفین در تعیین قراردادی زمان انتقال مالکیت مبیع محسوب شود .
در تعریف شرط بقای مالکیت بایع میتوان گفت شرط بقای مالکیت بایع شرطی است بین خریدار و فروشنده در معاملات اقساطی و موجل که به موجب آن طرفین توافق می نمایند تا زمانی که ثمن مبیع بطور کامل پرداخت نشده باشد مالکیت مبیع کماکان در ملکیت بایع باقی باشد هر چند مبیع تسلیم خریدار شده و از آن استیفای منفعت می نماید .
در قانون مدنی ایران نص صریحی در خصوص شرط بقای مالکیت بایع مشاهده نمی شود اما از آنجایی که بند اول ماده ۳۶۲ قانون مدنی در ارتباط با بیان آثار بیعی که صحیحاً واقع شده باشد اطلاق دارد . حقوقدانان در تفسیر این ماده ، آن را از قواعد امری ندانسته و توافق بر خلاف آن را در حدی که با مقتضای ذات عقد مباینتی نداشته باشد بلا اشکال تفسیر کرده اند .
۲ . ۲) ماهیت حقوقی شرط بقای مالکیت بایع
در مورد ماهیت حقوقی شرط بقای مالکیت در حقوق کشور های اروپایی دید گاه های مختلفی وجود دارد ، یک دیدگاه آن است که با وجود شرط بقای مالکیت تا زمانی که تمامی ثمن موجل پرداخت نشود انتقال مالکیت صورت نگرفته و بایع اختیار تصرف در مبیع را خواهد داشت و در حقیقت اختیار فسخ یا ابقای بیع و الزام خریدار به تادیه ثمن در صورت تحقق شرط با بایع است .
اما عقیده دیگر این است که با وجود شرط بقای مالکیت ، عقد بیع بطور صحیح و منجز واقع می شود اما همراه با شرط فاسخ بوده که موجب تعلیق انتقال مالکیت می گردد . به عبارت دیگر با انعقاد عقد بیع مالکیت به خریدار منتقل می گردد اما در صورت عدم پرداخت ثمن در سررسید ، عقد بیع منحل می شود و ضمان تلف از زمان عقد به عهده خریدار بوده و پس از انحلال عقد ،
——————————
۱) میرزایی ، علیرضا ، محشی مجموعه قوانین و مقررات حقوقی ، انتشارات بهنامی ، ۱۳۸۹، ص ۱۷۵
ضمان به بایع باز می گردد . یک عقیده دیگر نیز آنست که با وجود شرط ، انعقاد عقد به طور صحیح واقع شده لیکن انتقال مالکیت تا زمان پرداخت ثمن به تاخیر می افتد (۱)
در حقوق ایران عده ای از حقوقدانان عقیده دارند شرط بقای مالکیت با توافق طرفین به نحوی که با مقتضای ذات عقد مباینتی نداشته باشد و با رعایت سایر تشریفات مربوط به صحت شروط بلامانع بوده و به صحت شرط و عقد لطمه ای وارد نمی سازد (۲)
اما در مورد این مسئله که آیا شرط بقای مالکیت بایع مخالف با مقتضای عقد بیع می باشد یا خیر می توان گفت شروط مخالف با مقتضای عقد دو دسته اند که عبارتند از شرط خلاف مقتضای ذات عقد و شرط خلاف مقتضای اطلاق عقد ، شرطی که خلاف مقتضای ذات عقد باشد با طل و موجب بطلان عقد می شود در عقد بیع انتقال مالکیت مقتضای ذات عقد محسوب می گردد اما انتقال فوری مالکیت مبیع را نمی توان مقتضای ذات عقد دانست به عبارت دیگر اگر در عقد بیع شرط شود مبیع در هیچ صورت به خریدار منتقل نشود به لحاظ مخالفت با مقتضای ذات عقد بیع که همان اثر تملیکی بودن بیع و انتقال مالکیت می باشد باطل است اما انتقال فوری و بدون قید و شرط مالکیت مبیع به خریدار مقتضای ذات عقد بیع محسوب نشده ، بنا بر این با شرط بقای مالکیت بایع تا زمان پرداخت ثمن ، انتقال مالکیت حاصل می شود اما تا حصول شرط و پرداخت ثمن برای بایع محفوظ می ماند و چنین شرطی صحیح تلقی می شود .
۲ . ۳) حالت های مختلف شرط بقای مالکیت بایع
در ارتباط با شرط بقای مالکیت بایع که مورد توافق بایع و خریدار قرار می گیرد می توان چند حالت را تصور کرد ، در حالت معمول و ساده از شرط بقای مالکیت بایع ، فروشنده شرط می کند که علیرغم تسلیم مبیع به خریدار تا زمانی که ثمن به او پرداخت نشود مالکیت مبیع به مشتری منتقل نگردد و یا شرط می شود مالکیت مبیع برای فروشنده تا زمان پرداخت ثمن محفوظ می ماند . در حالت دوم ممکن است شرط شود مالکیت مبیع تا زمان پرداخت ثمن و یا هر گونه بدهی دیگر خریدار به بایع ، برای بایع محفوظ بماند . در حالت سوم ممکن است شرط شود خریدار حق واگذاری کالا را به اشخاص دیگر داشته اما تا زمانی که ثمن مبیع بطور کامل به فروشنده پرداخت نشود مالکیت بایع نسبت به خریدار اول و خریداران بعدی و هر کسی که به اعتبار خریدار اول مدعی مالکیت است محفوظ می ماند و بالاخره در حالت دیگر ممکن است در ارتباط با فروش برخی از کالاها که معمولا به عنوان مواد اولیه برای ساخت مصنوعات صنعتی بکار می روند ، فروشنده شرط کند تا زمان پرداخت کامل ثمن ، فروشنده حق مالکیت نسبت به کالای ساخته شده را نیز داشته باشد .
——————————
۱) محمد رضا پیر هادی ، پیشین ، ص ۱۹۱
۲) جعفری لنگرودی ، محمد جعفر ، مجموعه محشای قانون مدنی ” علمی تطبیقی تاریخی ” ، انتشارات گنج دانش ، تهران ۱۳۷۹ ، ص ۲۰۵ به بعد
۲ . ۴) وضعیت عقد بیع متضمن شرط بقای مالکیت بایع
در عقد بیع که در آن بقای مالکیت بایع تا زمان پرداخت ثمن شرط می شود با وجود اینکه مبیع به مشتری تسلیم می گردد لیکن یکی از آثار مهم عقد بیع که انتقال مالکیت مبیع به خریدار می باشد از طریق شرط برای بایع حفظ می شود لذا همواره این سوال مطرح می گردد که وضعیت عقد بیع متضمن شرط بقای مالکیت و آثار این شرط نسبت به خریدار و فروشنده قبل و بعد از تحقق شرط چگونه قابل تحلیل است . در این تحقیق بطور خلاصه وضعیت حقوقی عقد بیع را قبل و بعد از فرا رسیدن موعد پرداخت ثمن مورد بررسی قرار میدهیم .
۲ . ۴ . ۱) وضعیت عقد بیع متضمن شرط بقای مالکیت قبل از موعد پرداخت ثمن و تحقق شرط
اول : حق مالکیت مشتری نسبت به برخی آثار عقد بیع متضمن شرط بقای مالکیت بایع
در عقد بیع متضمن شرط بقای مالکیت بایع اگر چه مشتری از انتقال مبیع به دیگران ممنوع است لیکن برخی از آثار حق مالکیت به عنوان یک حق عینی قابل تجزیه ناشی از عقد قبل از تحقق شرط به مشتری منتقل می شود ، از جمله با تسلیم مبیع به مشتری در این نوع از عقد ، نامبرده حق استعمال و بهره برداری از مبیع را دارد که یکی از آثار و خصایص حق مالکیت بوده و به صورت حق عینی برای مشتری ایجاد می شود .
در پاسخ به این سوال که آیا می توان مالکیت مشتری در عقد بیع متضمن شرط بقای مالکیت بایع را به عنوان حق عینی قابل تجزیه تلقی نمود یا خیر ؟ در حقوق کشورهای اروپایی از قبیل آلمان و فرانسه رویه های متفاوتی وجود دارد . برخی از حقوقدانان فرانسوی که به تجزیه حق مالکیت به عنوان حق عینی جدید توجه داشته اند به اصل آزادی قراردادها استناد کرده اند ، در حقوق آلمان حق مشتری در تصرفاتی که قبل از تحقق شرط در مبیع دارد را نوعی حق عینی حقیقی دانسته اند لذا اجازه تصرفات و حیازت از مبیع و حتی انتقال آن به ثالث صرفا در حد همان حقوقی که خریدار اول دارا است به منتقل الیه انتقال می یابد. (۱)
در حقوق ایران حق عینی به دو دسته حق عینی اصلی مانند حق انتفاع ، حق ارتفاق ، حق تحجیر و حق شفعه و حق عینی تبعی مانند حق تقدم متعهد له در استیفاء طلب از مال متعهد در عقد رهن و غیره تقسیم می شود . در پاسخ به این سوال که آیا در حقوق ایران می توان حق مالکیت را به عنوان یک حق عینی قابل تجزیه دانست باید گفت که از آنجایی که مالک در اثر انعقاد عقد بیع هر چند با شرط بقای مالکیت ، حق استعمال و استثمار از مبیع را به خریدار واگذار می نماید با توجه به اصل تسلیط به همان اندازه ای که از حقوق مالکانه بایع کاسته می شود ، دیگر در این بخش حق مراجعه به خریدار را نخواهد داشت ، زیرا بنا بر اصل تسلیط هر مالکی حق دارد از مال
——————————
۱) پیرهادی ، محمد رضا ، همان ، ص ۲۱۹ و بعد
خود استفاده و نسبت به آن اعمال حقوقی انجام دهد از جمله اجازه استعمال و انتفاع از مال خود را به دیگری بدهد (۱)
دوم : صحت یا بطلان تصرفات حقوقی خریدار قبل از تحقق شرط
در پاسخ به این که آیا مشتری از زمان انعقاد عقد بیع متضمن شرط بقای مالکیت و قبل از تحقق شرط و فرارسیدن اجل پرداخت ثمن حق تصرفات حقوقی در مبیع موضوع بیع متضمن شرط بقای مالکیت را دارد یا خیر؟درحقوق ایران برخی از مولفین حقوق عقیده دارنددر مبیع موضوع بیع متضمن شرط بقای مالکیت مشتری حق هیچگونه تصرفات مادی و حقوقی را ندارد (۲)
لیکن بنظر برخی دیگر از حقوقدانان در بیع متضمن شرط بقای مالکیت بایع ، بطور قطع حق مالی برای مشتری ایجاد می شود که قابل نقل و انتقال قراردادی و قهری است و انتقال گیرنده این حق ،
قائم مقام مشتری متصرف خواهد شد و اگر صاحب این حق در قراردادممنوع از انتقال آن نشده باشد منع قانونی برای انتقال وجود ندارد . (۳) یکی از تصرفاتی که از ناحیه مشتری ممکن است انجام شود به رهن گذاشتن مبیع متضمن شرط بقای مالکیت می باشد و در پاسخ به این سوال که آیا مشتری حق ترهین مبیع را در این نوع از عقد دارد یا خیر ؟ می توان گفت اگر چه طبق مقررات ماده ۷۷۴ قانون مدنی مال مرهون باید عین معین باشد و رهن دین ممنوع است اما از آنجاییکه در بیع متضمن شرط بقای مالکیت ، حق مشتری را نمی توان صرفاً یک حق دینی مشتری بر عهده بایع تلقی نمود و از طرفی در قانون مدنی تعلیق در عقد رهن بر خلاف عقد ضمان منع نشده است لذا بنظر می رسد به رهن گذاشتن مبیع متضمن شرط بقای مالکیت بایع مانعی نداشته باشد بلکه نوعی عقد رهن معلق در حق مرتهن محسوب می گردد .
۲ . ۴ . ۲) وضعیت عقد بیع متضمن شرط بقای مالکیت در موعد پرداخت ثمن
حالت اول : پرداخت ثمن در سررسید و تحقق شرط
در صورتی که در عقد بیع شرط بقای مالکیت بایع تا پرداخت ثمن در سررسید مورد توافق طرفین قرار گیرد و در زمان سررسید مشتری به تعهد خود عمل کرده و ثمن را در موعد تعیین شده پرداخت نماید در این صورت شرط محقق شده و مالکیت مشتری بر مبیع قطعی می گردد اما در مورد این سوال که انتقال مالکیت مبیع از چه تاریخی محقق می گردد دو عقیده وجود دارد . نظر اول این است که در صورت پرداخت ثمن در سررسید انتقال مالکیت از زمان انعقاد عقد محقق می شود و به عبارت دیگر تحقق شرط اثر رجعی دارد لذا مشتری از زمان عقد مالک مبیع تلقی می گردد .
——————————
۱) کاتوزیان ، ناصر ، دوره مقدماتی حقوق مدنی ، اموال و مالکیت ، چاپ اول ، نشر یلدا ، تهران ۱۳۷۴ ، ص ۱۲۴
۲) قاسمی ، محسن ، همان منبع ، ص ۲۶۳
۳) پیر هادی ، محمد رضا همان منبع ، ص ۲۱۹ وبعد
اما نظر دیگر این است که تحقق شرط اثر رجعی نداشته بلکه تحقق شرط و انتقال مالکیت به خریدار منوط به پرداخت کامل ثمن در سررسید بوده و از این تاریخ مالکیت بطور قطعی به مشتری منتقل می شود نه از زمان عقد .
در ارتباط با نظرات فوق در نظام های حقوقی مختلف رویه های متفاوتی وجود دارد . در حقوق ایران چنانچه شرط بقای مالکیت بایع را شرط تعلیقی بدانیم ، در پاسخ به این سوال که در بیع معلق مشتری از زمان تحقق شرط مالک مبیع می شود یا از زمان انعقاد عقد ، قانون مدنی تصریحی ندارد اما می توان گفت چنانچه طرفین در قرارداد توافق صریحی در این خصوص نمایند و صراحتا زمان انتقال مالکیت مبیع به مشتری را در صورت تحقق شرط در قرارداد مشخص نمایند با توجه به اصل آزادی قراردادی ، توافق ارادی طرفین نافذ و معتبر خواهد بود . اما در صورت عدم توافق صریح یا ضمنی طرفین بنظر برخی از حقوقدانان عقد معلق از تاریخ تحقق شرط اثر کامل خود را ایجاد می کند زیرا تاثیر شرط نسبت به گذشته امری استثنایی بوده و اثر آن نسبت به گذشته نیاز به تصریح قراردادی و یا نص قانونی دارد
اما نظر دیگر این است که در عقد معلق به شرط تعلیقی اثر اصلی عقد بیع که همان انتقال مالکیت است معلق به تادیه ثمن بوده و با توجه به تسلیم مبیع به مشتری همزمان با انعقاد عقد قرینه ای است بر توافق ضمنی طرفین به اینکه با تحقق شرط اثر عقد از زمان انعقاد عقد ببار می آید . (۱)
حالت دوم : امتناع از پرداخت ثمن در سررسید و عدم تحقق شرط
داستان ها و حکایات نیز می توانند به عنوان محتواهای آموزش ارزش ها مورد استفاده مربیان قرار گیرند. این داستان ها می توانند شامل داستان های تاریخی و ادبی و حماسی باشند که هر یک به نوعی از مضامین خاصی برخوردارند و نکات زیادی را به ما آموزش می دهند.
داستان تاریخ زندگانی انبیاء و ائمه اطهار (ع) به عنوان بهترین منابع آموزشی به شمار می روند ، به طور مثال داستان زندگانی و رشادت های حضرت سید الشهدا امام حسین (ع) داستانی است که ارزش های والای انسانی را در گوشه گوشه ی خود نهفته دارد ، درس های عاشورا سال هاست که برای عاشقان و تشنگان مرور می شود و هر بار شیفتگانِ معرفت را به اعماق تاریخ برده و الگوهایی از تقوی، انسانیت ، جوانمردی ، راستی ، رشادت ، مردانگی ، آزادگی و مظلومیت را برای آنان مجسم می کند. تا از گفتار و کردار آنان سرمشق گرفته و آنرا سرلوحه ی زندگی خویش قرار دهند؛ لذا می توان گفت که برای یک مربی ، مهم ترین دستاورد نقل یک داستان، معرفی ارزش ها و ضد ارزش ها به عنوان یک معیار سنجش است تا از آن ها درس ها گرفته و توشه ها ذخیره کند.
۵-۴-۶-۳٫ضرب المثل های اصیل:
مثل های هر قوم و ملت جالب ترین و مهم ترین بخش فرهنگ مردم آن به شمار می روندکه می -
توانند در شناخت ارزش ها و ضد ارزش ها ، کمک زیادی را به متربیان نمایند.
ابریشمی (۱۳۷۷) چنین بیان می دارد که مثل های فارسی از لحاظ صورت و ساخت و معنا و موضوعی که دارند انواع مختلفی دارند که تنها به پنج مورد از آن ها بسنده می کنیم.
الف ).مثل ها به معنی اخص : این مثل ها جمله هایی هستند حاوی اظهار نظر و بیانی خردمندانه و هر مثل حامل پیامی حکمت آمیز است ( همان:۱۴) .
مانند:
زن کاری ، مرد کاری تا بگردد روزگاری .
عجله کار شیطان است.
عقل سالم در بدن سالم است.
حسود هرگز نیاسود.
خواستن توانستن است.
ب ).تعبیرهای مثلی: که مانند (مثال های به معنی اخص) حاوی نظر یا بیان عقیده ای کلی نیستند؛ بلکه جملات یا عباراتی هستند که با توجه به مفهوم خاصی که دارند به مرجع یا مورد یا موضوع یا شخص خاصی بازگشت می کنند یا خطاب می شوند (همان: ۲۸).
مانند: «زمستان رفت و رو سیاهی به زغال ماند » (یعنی کار سخت انجام بود و مشکل حل نشد و آنان که یاری نکردند قابل سرزنش اند) .
« به دعـای کسی نیامده ام که به نفـرین کسی بروم »( یعنی ثابت و پا برجاییم و به اراده ی کسی
وضع خود را تغییر نمی دهیم).
پ ).مثل های گفت و گویی: مثل هایی هستند که در آن ها گفت و شنودی یا پرسش و پاسخی به عمل آمده است و قصد مثل این است که نکته ای اخلاقی را که حاصل گفتگو است باز نماید (همان: ۴۶) .
مانند:
«لقمان را گفتند ادب از که آموختی؟ گفت از بی ادبان. »
«گرگ را گرفتند پندش دهند. گفت سَرم دهید گله رفت.» (سّرم دهید = رهایم کنید)
ت ).مثل های منظوم: گستردگی ادبیات منظوم زبان فارسی و قدمت آن و علاقه خاص مردمِ شعر دوست ایران به نظم، و آسانی به خاطر سپردن شعر و فراوانی مضامین و نکته های حکمت آمیز در اشعار موجب شده است که بسیاری از اشعار و سروده های نغز ادبیاتِ فارسی را مردم فارسی زبان کشور ما در گفتگوهای روزانه و در بحث ها و در نوشته ها و نامه های خصوصی به مناسبت وضع و حال و پیش آمدها و اتفاقات گوناگون زندگی به کار برند (همان: ۴۹) .
مانند:
- خدا گــر زحکْْمـت ببنــدد دری ز رحمت گشایــد در دیگــری
- خشت اول چون نهد معمار کج تا ثــریا مــی رود دیــوار کـج
- خانه از پای بست ویــران اسـت خواجه در بند نقش ایوان است
ث ).مثل های داستان دار: رابطه مثل با داستان یعنی قصه و حکایت به قدری زیاد است که نه تنها می توان برای هر دو واژه یک معنی قائل شد ؛بلکه باید گفت که به طور کلی واژه مثل که عربی است به معنی داستان و واژه داستان که فارسی است به معنی مثل بوده و هست (همان:۶۶) .
مانند:
بر این داستان زد یکی رهنمون که بادی که از خانه آید برون
نبینی از او جز همه درد و رنج پراکندن دوده و خاک و برگ
با توجه به مثال های عنوان شده می توان گفت که: ضرب المثل ها به علت حجم اندکی که دارند ، به راحتی می توانند به عنوان محتواهای آموزشی خصوصاً در فرصت های کوتاه ، مورد استفاده مربی قرار گیرند.
بسیاری از آن ها علیرغم حجم کمی که دارند از معانی و محتوای ارزشی وسیعی برخوردارند.
۵-۴-۷٫تجربه:
خداوند در سوره نحل آیه ۷۸ می فرمایند: « والله اخرجکم من بطون امهاتکم لا تعلمون شیئا و جعل لکم السمع و الابصار و الافئده لعلکم تشکرون».
انسان در ابتدای تولد چیزی نمی داند و از معلومات اکتسابی تهی است. با گذشت زمان ، به تدریج رشد کرده و در اثر برخورد با موقعیت های مختلف، معلومات زیادی را فرا می گیرد و با حوادث و مسائلی روبرو می شود که آن ها را در گنجینه ی معرفتی خویش که «تجربه» نامیده می شود ذخیره می نماید. «تجربه ها» به انسان کمک می کنند تا مرتباً از تکرار قضایا جلوگیری کند و در برخورد با مسائل جدید از معلومات قبلی خویش استفاده نماید. این تجربه می تواند شامل
تجربه ی خود انسان یا تجربه ی دیگران باشد.
یک مربی کار آزموده می تواند با نهایت دقت و تبحر از میان تجربه های مفید و پر ثمر خود یا دیگران ، بهترین و مفید ترین آن را انتخاب نماید و از آن ها به عنوان محتواهای آموزش ارزش ها
استفـاده نمایـد. مواردی حـاوی « مسائل ارزشی » که بـه کمک آن ها بتـوان ارزشی را بیان و ضـد
ارزشی را نفی کرد.
حضرت امیر المومنین علی (ع) در این رابطه در نامه ی ۳۱ نهج البلاغه خطاب به حضرت امام حسن (ع) می فرمایند:
« من به اندازه گذشتگان عمر نکردم اما در کردار آن ها نظر افکندم، در اخبارشان اندیشیدم و در آثارشان سیر کردم و از هر چیزی مهم و ارزشمند آن را و از هر حادثه ای زیبا و شیرین آن را برای تو برگزیدم و ناشناخته های آنان را دور کردم».
حضرت علی (ع) در همان نامه خطاب به فرزند خویش حضرت امام حسن (ع)می فرمایند: پس در تربیت تو شتاب کردم. پیش از آن که دل تو سخت شود و عقل تو به چیز دیگری مشغول گردد، تا به استقبال کارهایی بروی که صاحبان تجربه ، زحمت آزمون آن را کشیده اند. و تو را از تلاش و یافتن بی نیاز ساخته اند و آن چه از تجربیات آن ها نصیب ما شد ، به تو هم رسیده و برخی از تجربیاتی که بر ما پنهان مانده بود ، برای شما روشن گردد.
ایشان در قسمتی از حکمت ۲۱۱ می فرمایند: حفظ و به کارگیری تجربه رمز پیروزی است.
مربی می تواند شرایطی را فراهم کند که متربی خود موفق به کسب تجربه شود و در عین حین کسب تجربه ارزش ها را فرا گیرد.تجربه ای که خود شخص کسب می کند به مراتب ماندنی تر، عبرت آموزتر و درس آموز تر است.
۵-۴-۸٫خود (انسان) :
بِیلی[۱۳]( ۲۰۰۴ :۱۰ ) انسان را به عنوان یکی از منابعی یاد می کند که با شناخت آن می توان به بسیاری از ارزش ها پی برد و لذا به عنوان یک محتوای آموزشی به شمار می آید.
وظیفه آدمی است که خود را بشناسد و بداند که اصل او از عالم علوی است و نفس او را بقاست و غرض از آوردن او به این عالم آن است که عالم معقولات را شناخته و کارهای نیک را انجام دهد. و در راه سعادت نفس خود سعی و عمل کند و خود را به اصل خویش (به نفس کلی) که منزل و مقصود اوست و حیات جاودانی همان است برساند ( فیروز، ۳۴:۱۳۷۱).
خداوند در سوره ی مومنون آیـه ۱۴-۱۲ می فرماید: همانا ، انسان را نخستین بار از عصاره ی گِلـی
آفریدیم ، سپس نسل او را از نطفه مقرر داشتیم ، سپس آن نطفه را لخته ی خونی ساختیم، آن گاه آن لخته ی خون را به صورت پاره گوشتی ( که گویی ) جویده شده درآوردیم، پس آن قطعه گوشت را استخوان هایی چند ساختیم ، آن گاه استخوان ها را با گوشت پوشاندیم ، سپس آن را آفریده ی دیگر ساختیم (به او حقیقت انسانی بخشیدیم ) پس خداوند که بهترین آفریننده است، پر خیر و برکت است و در آیات ۸ و ۷ سوره ی مبارکه سجده آیه ۶۷ سوره ی مبارکه غافر و آیه ۲ سوره مبارکه انسان نیز به این موضوع تاکید فرموده است و سپس از روح خویش در او دمیده ( حجر : ۲۹) و (ص : ۷۲) و از فرشتگان خواست تا بر او سجده کنند. ( اعراف : ۱۱) و ( بقره : ۳۲-۳۰) . خداوند فرزندان آدم را گرامی داشت و کرامت بخشید (اسراء : ۷۰)
گوش دادن به موسیقی، بیرون رفتن با دوستان، استفاده از رایانه،رفتن به باشگاه ورزشی، رفتن به سینما، رفتن به مسافرتهای زیارتی وتفریحی. این تحقیق در صدد بررسی تاثیر فراغت بر قصد خرید می باشد. در این تحقیق، الگوی تفریح دینی و مدرن مدنظر است.
هویت(الگوی هویتی): در اصطلاح علمی ،هویت به معنی چیستی شناسی یا کیستی شناسی است. این که افراد جامعه خود را «که» یا «چه» بدانند در واقع هویت خود را مشخص می نمایند.(توسلی،۱۳۷۴: ۳۲۴) هویت یعنی چیزی که ما به آن تعلق داریم.
«خود» به صورتی که شخص آن را به طور بازتابی و برحسب زندگینامه رسمی خویش درک می کند(گیدنز،۱۳۸۲:۳۲۶). در ورای بسیاری از اعمال ، عقاید وطرزفکرهای ما، تلقی ما نسبت به هویتمان وجود دارد. هویت سطوحی دارد:فردی ،اجتماعی و تاریخی. در این تحقیق هویت افراد به دو دسته دینی و مدرن تقسیم شده است.
قصد خرید: به تمایل مصرف کننده به خرید یک مارک به خصوص طبق روال عادی ، در آینده و مقاومت در برابر تغییر آن اشاره می کند.
الف) متغیر(های) مستقل
شاخص های سبک زندگی (مصرف ، ارزش ها، هویت، اوقات فراغت )
ب)متغیر(های) وابسته
قصد خرید
ج) متغیر تعدیلگر: تبلیغات
۱-۶ مبانی نظری و پیشینه تحقیق :
سبک زندگی و فرهنگ
اگر فرهنگ را به ارزش ها، هنجارها وکالاها ونمادهای تولید شده د ریک جامعه نسبت دهیم،در رابطه با نسبت دو مفهوم فرهنگ وسبک زندگی چندین نظریه وجود دارد. اما درصحیح ترین ومعقولترین تعریف،هرفرهنگ شامل مجموعه ای از سبک های زندگی یک پهنهی اجتماعی است.(مهدیزاده،۱۳۸۹)
سبک زندگی و مصرف
گویا اولین بار لیزر در سال ۱۹۶۳ سبک زندگی را براساس الگوی خرید کالا تعریف می کند. به نظر وی« سبک زندگی دال بر شیوه زندگی متمایز جامعه یا گروه اجتماعی است… شیوه ای که بدان طریق مصرف کننده خرید می کند، وشیوه ای که بدان طریق کالای خریداری شده مصرف میشود بازتاب کننده سبک زندگی مصرف کننده در جامعه است»(اندرسون و گلدن[۶]،۱۹۸۴: ۳-۲)
سوبل تاکید می کند که الگوی مصرف قابل مشاهده ترین وبهترین شاخص سبک زندگی است.به علاوه ، الگوی مصرف قادر است بیشترین ارتباط میان فرد وموقعیت اجتماعی وی برقرار سازد و از این منظر اهمیت تحلیلی بیشتری دارد.(لامونت ودیگران[۷]، ۱۹۹۶: ۳۲)
سبک زندگی و ارزش
اکثر قریب به اتفاق دانشمندان معتقدند که مفهوم مرکزی وعنصر محوری تولید وبازتولید سبک زندگی، مفهوم ارزش است.این ارزش ها خواه ارزش های اصیل انسانی یا الهی باشند،خواه ارزش های برگرفته از بهره مندی از متامع مادی ودنیایی باشد،به هرحال سبک زندگی فرایند بازتابی ارزش ها( والبته هنجارهایی برآمده ازآن) درفرد وجامعه است.(مهدی زاده، ۵۸)
سبک زندگی و هویت
در مطالعات سبک زندگی وهمچنین آرایی که برخی نظریه پردازان درباره سبک زندگی ابراز کرده اند ، تاکید بر نقش سبک زندگی د رخلق هویت –فردی یا جمعی – بیشتر به چشم می خورد زیمل الگوی مصرف ومهمتر ازآن ، مد را جست وجوی تمایز وفردیتی می دانست که هویت شخصی را می سازد.(فاضلی،۱۱۰)
سبک زندگی و اوقات فراغت
انتخاب فعالیت فراغت در زمان فراغت نشانه ای از ارزش های فرهنگی و قریحه افراد است.طبیعی است که گاهی مصرف فرهنگی نیز بخشی از فعالیت فراغت افراد است،اما هر فعالیت فراغتی مصرف فرهنگی نیست و مصرف فرهنگی نیز همواره در اوقات فراغت انجام نمی شود.(فاضلی ،۱۲۸)
سبک زندگی و قصد خرید
در مجموع خرید وقصد خرید را می توان به عنوان جزئی از سبک زندگی تلقی نمود ؛ چراکه اکثر اندیشمندانی که دراین زمینه به ارائه نظر می پردازند معتقدند که موارد مربوط به خرید ومصرف تنها بخشی از سبک زندگی می باشد ودامنه سبک زندگی گسترده تر است.مثلا الگوهای خرید به عنوان یکی از شاخص های سبک زندگی محسوب میشود.
تبلیغات و قصد خرید
تبلیغات از جمله مولفه هایی است که دارای دو خاصیت اطلاع دهندگی وترغیب کنندگی به مصرف کالا می باشد. البته انتقادگرایان به شدت مخالف تبلیغات هستند چراکه معتقدند به نوعی نیازهای کاذب برای افراد ایجاد می کند.
در بین نظریه های مرتبط با وسایل ارتباط جمعی و تبلیغات موجود در آنها می توان به آراء مارکوزه،گالبرایت، پستمن، وبلن و رایزمن اشاره کرد که به طور مستقیم و غیر مستقیم به این پدیده پرداخته اند.مارکوزه در کتاب انسان تک ساحتی با نگاهی انتقادی به تأثیرات وسایل ارتباط جمعی پرداخته است. اومعتقد است سرمایه، ماشین و مهارت ارزشهای تازه ای پدید آورده اند؛ مناسبات کالاهای تجملی، ذوق کاذب زیباشناسی در خرید و فروش غیرضروری این گونه کالاها شیوه زندگی امروز را نه تنها از نظرمادی، نادرست جلوه گر ساخته بلکه به خاطر شیفتگی افراد نسبت به خرید کالا، تملک بسیاری چیزها عامل خوشبختی شده است.(مارکوزه،۱۸:۱۳۶۲)
در چنین حالتی با تبلیغات موجود در رسانه ها مردم به مصرف بیشتر روی می آورند و منافع واقعی خود را درک نمی کنند و نوعی یکپارچگی بر جامعه حاکم میشود که سرکوبگر و مضر است.مارکوزه با تمایز قائل شدن بین خواسته های راستین بشر و خواسته های کاذب او، اظهار عقیده می کند که وسایل ارتباط جمعی باعث شد هاند خواسته های راستین کنار روند و تمایلات کاذب جای آنها رابگیرند(رزاقی ،۲۱:۱۳۸۱) حاکمیت اقتصاد مصرف باعث شکل گیری طبیعت ثانویه در انسان میشود که او را بیش از پیش به شرایط سودجویانه حاکم بر جامعه وابسته می کند، احتیاج به دارا شدن، مصرف کردن و تعویض پیاپی انواع مختلف وسایلی که به انسانها عرضه یا تحمیل می شوند و احتیاج به استفاده از این وسایل حتی خطر از دست دادن زندگی، همگی ناشی ازهمین «طبیعت ثانوی » است(مارکوزه،۱۳۱:۱۳۶۲).
گالبرایت اقتصاددان معروف آمریکایی در کتاب «جامعه متمول» بحثی را به نتیجه وابستگی به مصرف اختصاص داده است. وی در این کتاب پس از بررسی عقاید کینز درباره نیازهای ضروری وغیرضروری، نقش مؤسس ههای تبلیغاتی را در ایجاد نیازهای غیرضروری آشکار می سازد، به عقیده گالبرایت شرکتهای آگهی دهنده نم یگذارند، مردم مطابق درآمد خود عمل کنند. زیرا این مؤسسه ها بیشتر از آن جهت به وجود آمد هاند که تمایلات جدیدی را در مردم برانگیزند و احتیاجهایی را در آنها پدید آورند که پیش از آن وجود نداشته اند( معتمدنژاد، ۴:۱۳۶۹، به نقل از شاه حسینی، ۱۳۸۲).
او در معرفی نظام صنعتی جدید از مفهوم سیر وارونه بهره می گیرد. به عقیده وی در اقتصاد بازار،مصرف کننده عامل اصلی است، به این معنی که خواسته ها در یک جهت سیر می کنند. مصر ف کننده خواسته خود را به بازار عرضه می دارد و این خواسته از بازار به تولیدکننده منتقل میشود واین سیر عادی است. حال آنکه در نظام صنعتی، جهت معکوس است به این عبارت که تولیدکننده، مصرف کنندگان را رهبری می کند و به جای خدمت به آنان، ایشان را به خدمت خود می آورد(پورشه،۱۳۵۳: ۱۲-۱۳)
باید گفت که تبلیغات تجاری از عوامل موثر در تشویق مشتریان به خرید کالای مورد نظر می باشد. نیل پستمن در کتاب تکنوپولی ویژگیهای یک تبلیغ تلویزیونی را اینگونه بیان می کند : «امروزه دریک تبلیغ تلویزیونی، صحبت از خصوصیاتی از کیفیت محصول نیست، بلکه صحبت پیرامون خصوصیات مصر ف کننده دور می زند. یک بنگاه تبلیغاتی یا یک آگهی کننده نیازی ندارد بداند که محصول او دارای چه خصوصیاتی است، بلکه باید دقیقاً بداند که نقاط ضعف و کمبود کسی که باید آن را بخرد کجاست.از این جهت است که روز به روز هزینه تحقیقات در جهت مرغوبیت کالا کمتر شده و در عوض بر هزینه بازاریابی افزوده می گردد»( پستمن، ۱۳۷۳: ۲۶۳-۲۶۶)
تورشتاین وبلن در کتاب طبقه مرفه به مصرف کالاهای تجملی و تظاهر به آن اشاره و بر نقش مصرف کالای تجملی، » . رسانه های جمعی بر افزایش تظاهر به مصرف و هم چشمی تأکید م یکند مستقیماً موجب خشنودی مصر ف کننده آن میشود و از این رو نشانه اربابی است. هرگونه مصرف این کالاها از سوی دیگران، به اتکای فرمانبرداری است. مصرف این گونه کالاهای عالی، گواهی بر ثروتمندی و یک رفتار افتخارآمیز است و عکس آن، کوتاهی در مصرف بیشتر، از لحاظ کمیت یا کیفیت، نشانه ای از فرودستی و بی کفایتی است.اکنون که گسترش وسایل ارتباطی و تحرک جمعیت، شخص را درمعرض دید مردم بسیاری قرار می دهد، جز نمایش دادن کالا و امکانات زندگی ،وسیله دیگری برای داوری کردن درباره اعتبار شخص وجود ندارد و فرد می تواند هنگامی که در معرض مشاهده مستقیم دیگران قرار می گیرد، این روش را به کار ببرد. تنها وسیله عملی برای نشان دادن توانایی مالی به مشاهده گران از هم بیگانه، همانا نمایش دادن پیاپی توانایی شخص در خرج کردن پول است. معیارتجمل و آراستگی در طبقات مختلف با هم فرق میکند و ضرورت نشان دادن این آراستگی تا زندگی پایین ترین کاست «لایه اجتماعی» ادامه مییابد. تن آسایی و مصرف اتلافی کالا هر دو به عنوان اجزای اصلی ثروتمندی و عنصر عمده معیار آراستگی به شمار می آیند.»(وبلن،۱۲۸:۱۳۸۳).
دیوید رایزمن نیز در کتاب انبوه تنها تاریخ تحول جامعه را به سه دوره تقسیم می کند که در اثرگذشت زمان، هریک جایگزین دیگری میشود. دوره اول، جامعه باستانی یا سنتی )سنت راهبر)، دوره دوم جامعه فردگرایی )درون راهبر( و دوره سوم جامعه مصرف گرایی )دگر راهبر( است. او معتقد است که در حال حاضر جوامع صنعتی به سوی جامعه ای از گونه سوم که بر دوره ای از رفاه اقتصادی وزمین های از «وفور»انطباق دارد، رهسپارند. در دوره سوم است که تولید انبوه به وجود می آید و رفاه اقتصادی و پیشرفتهای صنعتی به اوج خود می رسد و بوروکراسی سازمانی(سلسله مراتب(، تکنوکراسی،شیء سروری و به طور کلی مدرنیزاسیون و سرمایه داری شکل می گیرد. در این دوره آموزش از راه دور و پیدایش وسایل ارتباطی جدید، به تنهایی از انگاره های ذهنی همچون مدپرستی و الگوپذیری ازستارگان سینما و از خودبیگانگی در انسان پدید می آید و تمدن الکترونیک، تبلیغات کاذب و آگهیهای مصرفی و تجاری، انسان را به موجودی تنها و بدون هدف و سرگشته در میان انبوهی از جمعیت شهری تبدیل می کند که هیچکس او را نمی شناسد؛ یعنی وسایل ارتباطی، انسان را به شکل توده ای مصرفی درمی آورند. در حقیقت تبلیغات کاذب تلویزیونی انسان را به سوی زندگی تجملاتی توأم با مصرف کشانده، وی را مجبور می کند کار سالها تلاش خود را در تأمین معیشت و زندگی قسطی هدر دهد.قدرت جادویی وسایل ارتباط جمعی، انسان را دچار بلع و دستکاری مینماید و نوعی اعتیاد به الگوپذیری از مصرف خرید کالاهای تجاری و مصرفی را در انسانها به وجود می آورد و در اصطلاح آدمک سازی مینماید. امکان هر نوع تعمق و بازاندیشی را از انسان سلب کرده و آرزوهای واقعی انسان را به صورت کاذب به سوی تامین لوازم و وسایل تجملاتی منحرف می کند(رزاقی،۸۱:۱۳۸۱).
هربرت مارکوزه انتقادی را بر اساس نقش سازگار کردن فرد با جامعه مدرن از سوی تبلیغات تجاری مطرح می کند: اگر تبلیغات بازرگانی را تجلی خواستهای کاذب و روزمره بدانیم، به عقیده مارکوزه »نقش تبلیغات، سازگارکردن فرد با جامعه است تا فرد را در مرز واقعیتهای موجود متوقف کند. مارکوزه با نگرشی کاملاً انتقادی به تبلیغات بازرگانی، بر این باور است که تبلیغات،تعیین کننده راه و رسم زندگی افراد است و اندیشه ها و برداشتهای تک ساحتی مادی و سودپرستانه را در جامعه به وجود می آورد، اما مخاطبان قادر به تشخیص این امر نیستند،زیرا تبلیغات مجال اندیشیدن درباره این مسائل را به مخاطبان نمی دهد و مانع از توجه به تضادهای موجود در زندگی انسان میشود (بروجردی علوی، (۱۵۵:۱۳۷۹
تقریباً روشن است که تأثیر آگهی های بازرگانی بر شهرنشینان با تأثیر آن بر روستائیان متفاوت است. بدیهی است که وقتی روستائیان آگهی ها یا زندگی های پرزرق وبرق را می بینند،به مصرف و زندگی شهری گرایش بیشتری دارند. ممکن است نوعی احساس نارضایتی درآنها پدید آید. آگهی در ارتباطات یک نوع پروپاگاندا است. اگر ما مخاطبان شهرهای کوچک و دهکده ها را که توانایی خرید چنین کالاهایی را ندارند در معرض آگهی های تبلیغاتی پیاپی قرار دهیم، تأثیرات بسیار بدی بر جای خواهیم گذاشت. برای این که آگهی، انتظارات مردم را بالا می برد، بدون این که درآمد آنها را افزایش دهد (مولانا، ۱۳۸۱)تبلیغات باید به مخاطب کمک کند تا تصمیم عاقلانه و در عین حال اخلاقی اتخاذ کند؛ تبلیغات اخلاقی به تبلیغاتی گفته میشود که ضمن رعایت معیارهای اخلاقی مورد قبول جامعه، در پیام خود مخاطب را به استفاده از توسعه و گسترش آن تشویق و هدایت کند.تبلیغاتی که اصول اخلاقی را رعایت کند باید دارای ویژگیهای زیر باشد:
۱٫آگاهانه مخاطب را در معرض مطالب نادرست و یا ناقص قرار ندهد؛
-
- از روی عمد حقیقت را تغییر ندهد؛
-
- سطح آگاهی مخاطبان را با بیان حقایق لازم، ضروری و دقیق ارتقا دهد؛
-
- پیامی را عرضه کند که خالی از تهدید و اجبار باشد؛
-
- برای تحت تأثیر قرار دادن مخاطب، اقدام به جعل آمار و ارقام و دیگر اطلاعات نکند؛
-
- هرگز مخاطب را به انجام امور غیراخلاقی هدایت نکند؛ اصول اخلاقی جامعه را به سخره نگیرد(کیانی،۱۳۸۰(۲۸:
آنچه یک جامعه و حکومت اسلامی را از غیر آن متمایز می سازد، برخورداری آن جامعه و حکومت از الگوهای اصیل برخاسته از تعالیم اسلامی در روابط و مناسبات فردی و اجتماعی آن جامعه است.گروهی معتقدند تعالیم اسلامی گونه ای خاص از نحوه زندگی و تعاملات اجتماعی را بنیان می نهد که از اساس برگرفته از اندیشه های اسلامی است. این گروه معتقدند، اسلام و تعالیم اسلامی توان ارائه طرح و اداره جامعه و زندگی انسان را ازکلان ترین سطوح تا جزئی ترین موارد دارد. آنچه موجب برجستگی این موضوع شده این واقعیت است که در این رویکرد، مجموعه این تعالیم در قالب یک طرح کامل و به هم پیوسته و منسجم، یک نظام کاملاً هماهنگ و معنادار را پیش روی ما قرار میدهد، نظامی که درصورت پیاده شدن، بستری کاملاً مناسب برای رساندن انسانها به اعلی علیین و اقامه قسط وعدل در جامعه فراهم می کند.
در مقابل، گروهی دیگر معتقدند که زندگی انسان امروز و آنچه از روابط و مناسبات درآن جریان دارد، حاصل و دستاورد قرنها اندیشه ورزی و تجربه اندوزی بشر بر کره خاکی است که به سادگی قابل انکار و کنار گذاشتن نیست. زندگی بشر امروز در جزئی ترین زوایا آنچنان با این دستاوردها در هم تنیده شده است که فرض رها کردن این گونه از حیات اجتماعی و فردی و در انداختن طرحی نو نه تنها ناممکن، که باطل است. در این میان آنچه ادیان و به ویژه اسلام برای بشر به ارمغان آورده است، قواعد و چارچوبهایی است که انسان را ناگزیر می کند در این بازی از این مقررات تخطی و تعدی نکند. بر این اساس، این انسان است که نحوه زندگی خود را آنگونه که خود می اندیشد، در این جهان تنظیم میکند و سهم ادیان تنها عمل کردن به مثابه محافظی است که نمی گذارد او از چارچوب طراحی شده بیرون رود.
در مجموع باید گفت که شاخص های سبک زندگی ونگرش نسبت به آنها تا چه حد می توانند بر قصد خرید تاثیرگذار باشند و این خریدها تا چه اندازه مطابق با نیازهای مصرف کنندگان هستند.این نیازها بر اساس مبانی فکری ونظری افراد از یکسو واز سوی دیگر محیط وجامعه ای که درآن زندگی می کنند شکل می گیرند وهمچنین اینکه پیشینه تاریخی آن جامعه نقش موثری در شکل گیری شاخص هایی برای نیازهای مصرف کنندگان دارد.
معروف به معنی شناخته شده، مشهور، کار نیک، عمل خیر. واجب شرعی.(معین، ۱۳۷۱، ج۳: ۴۲۳۰) آن که یا آنچه در نزد دیگران یا نزد همه شناخته شده است. (انوری، ۱۳۸۱، ج۷: ۷۱۶۰) و «المعروف» هو ما یعرف العقلاء و المتشرعه رجحانه فی حسنه من دلاله العقل او الشرع(بلاغى نجفى، ۱۴۲۰ ، ج ۱: ۳۲۴) معروف به عملی گفته میشود که عقلاء و علما دین با دلایل عقلی یا شرعی نیکوییاش اذعان دارند، ” معروف” به معنى کارهاى خوب و حق است، و منکر به معنى زشت و باطل، چرا که اولى براى هر انسان پاک سرشتى شناخته شده، و دومى ناشناس است، و به تعبیر دیگر اولى هماهنگ با فطرت انسانى است و دومى ناهماهنگ. (مکارم شیرازی، ۱۳۷۴، ج۱۴: ۱۱۸)
منکر به معنای ناشناخته؛ زشت ناپسند. قول و فعلی که برخلاف رضای خدا باشد. (معین، ۱۳۷۱، ج۴: ۴۴۰۶)؛ هرگونه عمل یا رفتار زشت، ناپسند و ناروا. (انوری، ۱۳۸۱، ج۷: ۷۴۳۲) و «المنکر» ما أنکره و استشنعه العقلاء و المتشرعه لدلاله العقل أو الشرع على رداءته. (بلاغى نجفى، ۱۴۲۰ ، ج ۱: ۳۲۴)
معروف یعنی کاری که پسندیده و نیک شمرده می شود منکر یعنی کار زشت وناپسند، که مرجع آن عقل یا شرع یا عرف شناخته می شود.
ج) امر به معروف و نهی از منکر:
الامر بالمعروف و هو الحمل علی الطاعۀ قولاً أو فعلاً و النهی عن المنکر و هوالمنع عن المعاصی قولاً أو فعلاً. (شهید ثانی۱۳۷۷: ۱۳۵)؛ امر به معروف واداشتن به فرمان پذیری (نیکی) و نهی از منکر باز داشتن از کار گناه است.
تعلیمات قرآن یکسره بر اساس مسئولیّت است، مسئولیّت خود و مسئولیّت جامعه. امر به معروف و نهى از منکر دستور اعتراض فرد است علیه فساد و تبهکارى جامعه (مطهری، بی تا، ج۲: ۳۴۸).
۲-۱-۲- دسته بندی مقدماتی امر به معروف و نهی از منکر از دیدگاه قرآن
پیش از ورود به مباحث کلی امر به معروف و نهی از منکر به دسته بندی هایی در این حوزه جهت شناخت این دو فریضه نظری افکنده شده است، در یک دسته بندی امر به معروف و نهی از منکر سه حوزه قابل تفکیک است؛ حکومت نسبت به مردم، مردم نسبت به مردم و مردم نسبت به حکومت؛
الف) امر به معروف و نهی از منکر که وظیفه حکومت نسبت به مردم است برخی آیات که این وظیفه را بیان میکند عبارت اند از:
خداوند فرموده: « الَّذینَ إِنْ مَکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاهَ وَ آتَوُا الزَّکاهَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ وَ لِلَّهِ عاقِبَهُ الْأُمُورِ»(حج/۴۱)(همان کسانى که چون در زمین به آنان توانایى دهیم، نماز برپا مىدارند و زکات مىدهند و به کارهاى پسندیده وامىدارند، و از کارهاى ناپسند باز مىدارند، و فرجام همه کارها از آنِ خداست).
بنابراین اقامهى نماز و اداى زکات و امر به معروف و نهى از منکر از وظایف و کارهاى قطعى مسئولان حکومت اسلامى است. (قرائتی، ۳۱۳۸ ج۸: ۵)
ب)خداوند امر به معروف و نهی از منکر مردم نسبت به مردم می فرماید: الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ یُقیمُونَ الصَّلاهَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاهَ وَ یُطیعُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ أُولئِکَ سَیَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزیزٌ حَکیمٌ (توبه/۷۱)
ولایت امر و مسئول در کار یکدیگر بودن اقتضاء مىکند که همدیگر را امر به معروف و نهى از منکر کنند، اقامه نماز که بهترین رابطه با خدا و دادن زکاه که بهترین رابطه با انسان و جامعه و اطاعت از خدا و رسول از آثار ایمان است، نتیجه آنکه چنین مردمان به زودى مورد رحمت خدا واقع مىشوند، خدا در انجام این وعده توانا است و این علت و معلول از آثار حکمت خداست، جامعهاى که اکثریت قاطع آن این اوصاف را دارد، مورد رحمت خدا و جامعه مترقى است. مردان و زنان در چنین جامعهاى هر یک موضوعیت دارند، بهر حال آیه صریح است در اینکه مؤمنان اعم از مرد و زن در پاکسازى جامعه اسلامى و ایجاد محیط توحیدى بر یکدیگر ولایت دارند. ( قرشى، ۱۳۷۷، ج۴: ۲۷۰)
این آیه اطلاق دارند که مردم نسبت به هم این وظیفه را دارند و حتی امر به معروف و نهی از منکر مردم نسبت به حکومت و یا حکومت نسبت به مردم را میگیرد چون اطلاق دارند.
ج) امر به معروف و نهی از منکر مردم نسبت به حاکمان: در قرآن به صراحت این قسم ذکر نشده است و تنها اطلاقات آیات مربوطه این قسم را میگیرد، ولی در روایات زیادی میتوان استفاده کرد که این قسم نیز مد نظر میباشد. مثلاً این روایت نهج البلاغه: لَا تَتْرُکُوا الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیَ عَنِ الْمُنْکَرِ فَیُوَلَّى عَلَیْکُمْ أَشْرَارُکُمْ ثُمَّ تَدْعُونَ فَلَا یُسْتَجَابُ لَکُم(نامه:۴۷) امر به معروف ونهی از منکر را ترک نکنید که اشرار بر شما مسلط میشوند وسپس هرچه دعا کنید مستجاب نمیگردد.
در دسته بندی دیگری می توان این گونه بیان کرد که:
-
- امر و نهی از ذات پاک خداوند شروع شده بر طبق آیه مقابل: « إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ وَ إیتاءِ ذِی الْقُرْبى وَ یَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ وَ الْبَغْیِ یَعِظُکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُون» (نحل/۹۰)
(در حقیقت، خدا به دادگرى و نیکوکارى و بخشش به خویشاوندان فرمان مىدهد و از کار زشت و ناپسند و ستم باز مىدارد. به شما اندرز مىدهد، باشد که پند گیرید).
-
- سپس پیامبران، که به عنوان دعوت کنندگان به سوی خدا و دوری از غیر خدا، در قرآن معرفی می شوند: «وَ لَقَدْ بَعَثْنا فِی کُلِّ أُمَّهٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ… »(نحل/۳۶)
و همانا ما در میان هر امّتى پیامبرى را برانگیختیم (تا به مردم بگویند) که خدا را بپرستید و از طاغوت (و هر معبودى جز خدا) دورى نمایید…
علی الخصوص نبی مکرّم اسلام، چنانکه قرآن، در شمارش اوصاف ایشان می فرماید:
«الَّذینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الْأُمِّیَّ الَّذی یَجِدُونَهُ مَکْتُوباً عِنْدَهُمْ فِی التَّوْراهِ وَ الْإِنْجیلِ یَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْکَر….» (اعراف/۱۵۷)
(همانان که از این فرستاده، پیامبر درس نخوانده- که [نام] او را نزد خود، در تورات و انجیل نوشته مىیابند- پیروى مىکنند [همان پیامبرى که] آنان را به کار پسندیده فرمان مىدهد، و از کار ناپسند باز مىدارد….. )
-
- سپس حاکمان صالح (امامان) و مسئولان، خداوند بلند مرتبه می فرماید:
« الَّذینَ إِنْ مَکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاهَ وَ آتَوُا الزَّکاهَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ وَ لِلَّهِ عاقِبَهُ الْأُمُورِ» (حج/۴۱)
- سپس حاکمان صالح (امامان) و مسئولان، خداوند بلند مرتبه می فرماید:
(همان کسانى که چون در زمین به آنان توانایى دهیم، نماز برپا مىدارند و زکات مىدهند و به کارهاى پسندیده وامىدارند، و از کارهاى ناپسند باز مىدارند، و فرجام همه کارها از آنِ خداست).
۴٫ دسته دیگر گروه های تأثیرگزارهستند، خداوند می فرماید: وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّهٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (آل عمران/ ۱۰۴)
و باید از میان شما، گروهى، [مردم را] به نیکى دعوت کنند و به کار شایسته وادارند و از زشتى بازدارند، و آنان همان رستگارانند.
بنابر نظر مشهور مفسران تعبیر وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّهٌ که در محاورات خود ما نیز اگر در مثل چنین ترکیبى وجود دارد، ظاهرش همین است که براى تبعیض باشد مگر آنکه دلیلى در کلام باشد، و دلالت کند بر اینکه معناى دیگرى از این کلمه منظور است. (طباطبایى، ۱۳۷۴ ، ج۳: ۵۷۹)
” امر به معروف و نهى از منکر” دو مرحله دارد: یکى” مرحله فردى” که هر کس موظف است به تنهایى ناظر اعمال دیگران باشد، و دیگرى” مرحله دسته جمعى” که امتى موظفند براى پایان دادن به نابسامانیهاى اجتماع دست به- دست هم بدهند و با یکدیگر تشریک مساعى کنند. قسمت اول وظیفه عموم مردم است، و چون جنبه فردى دارد طبعا شعاع آن محدود به توانایى فرد است، اما قسمت دوم شکل واجب کفایى به خود مىگیرد و چون جنبه دسته جمعى دارد و شعاع قدرت آن وسیع و طبعا از شئون حکومت اسلامى محسوب مىشود. این دو شکل از مبارزه با فساد و دعوت به سوى حق، از شاهکارهاى قوانین اسلامى محسوب مىگردد، و مسئله تقسیم کار را در سازمان حکومت اسلامى و لزوم تشکیل یک گروه نظارت بر وضع اجتماعى و سازمانهاى حکومت مشخص مىسازد.
سابق بر این در ممالک اسلامى (و امروز در پارهاى از کشورهاى اسلامى، مانند حجاز) با الهام از آیه فوق تشکیلاتى مخصوص مبارزه با فساد و دعوت به- انجام مسئولیتهاى اجتماعى به نام اداره حسبه و ماموران آن به نام” محتسب” و یا” آمرین بمعروف” وجود داشته است که مامور بودند با همکارى یکدیگر با هر گونه فساد و زشتکارى در میان مردم، و یا هر گونه ظلم و فساد در دستگاه حکومت مبارزه کنند، و هم چنین مردم را به کارهاى نیک و پسندیده تشویق نمایند.
بنا بر این وجود این جمعیت با آن قدرت وسیع، هیچگونه منافاتى با عمومى بودن وظیفه امر بمعروف و نهى از منکر در شعاع فرد و با قدرت محدود ندارد. (مکارم شیرازى، ۱۳۷۴ ، ج۳: ۳۶)
برخی از مفسران معتقدند منظور از این گروه های ویژه علما و اندیشمندان اسلامی است، چرا که دعوت و امر به معروف و نهی از منکر وظیفه آنهاست، ولیکن برخی گفته اند معنایش فراتر از این است.
-
- مجموعه امت و مردم بر طبق آیه « کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّهٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ لَوْ آمَنَ أَهْلُ الْکِتابِ لَکانَ خَیْراً لَهُمْ مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَ أَکْثَرُهُمُ الْفاسِقُونَ (آل عمران/۱۱۰)
شما بهترین امتى هستید که براى مردم پدیدار شدهاید: به کار پسندیده فرمان مىدهید، و از کار ناپسند بازمىدارید، و به خدا ایمان دارید. و اگر اهل کتاب ایمان آورده بودند قطعاً برایشان بهتر بود برخى از آنان مؤمنند و [لى] بیشترشان نافرمانند. یکایک افراد جامعه در اوضاع سخت، با امر به معروف و نهی از منکر، مردم را به سوی پیامبران و صراط شان دعوت می نمودند و از پیروی از طاغوت و فساد نهی می کردند.
در این بخش در یک مدل ارئه شده در شکل (۲- ۱) مباحث مطرح شده در امر به معروف و نهی از منکر که مقدمه ورود به انجام این پژوهش میدانی جهت بررسی امر به معروف و نهی از منکر در حوزه حجاب می باشد ارائه شده است.
شکل (۲-۱): مدل مباحث امر به معروف و نهی از منکر
علم
احتمال تأثیر
شرایط
استمرار بر گناه
عدم مفسده و ضرر
امر به معروف و نهی از منکر
در روش مستقیم نیز که توسط Watanabe و همکاران (۱۹۸۳، ۱۹۸۲) توسعه پیدا کرد نیاز به روغن های امولسیون شده ماهی (مثل روغن کبد) و یک ترکیب متیل استر n-3 HUFA می باشد. امولسیون مذکور به ناپلی آرتمیا خورانده می شود که در بدنش تجمع پیدا کند. گزارش شده که با این روش مقدار n-3 HUFA به ۰۱/۱% یا ۱/۱۰ میلی گرم در هر گرم وزن آرتمیا می رسد (Bengtson et al., 1991; Lavens et al., 1996).
۱-۲-۶-۱-۳- تکنیک غنی سازی فرانسوی
در این تکنیک که توسط Robin و همکاران (۱۹۸۳) ابداع شده است، از مواد غذایی ترکیبی استفاده می شود. عمل غنی سازی ناپلیوس آرتمیا در این روش در دو مرحله صورت انجام می گیرد که در فاز اول ترکیبی از مواد غذایی شامل پودر اسپیرولینا[۱۲]، مخمر، اسیدهای آمینه، ویتامین ها، کلسترول و روغن ماهی به صورت پیش تغذیه طی ۴۸ ساعت در اختیار ناپلی آرتمیا قرار گرفته و به دنبال آن در مرحله دوم حمام غنی سازی نیم ساعته با بهره گرفتن از مواد دیگری چون انواع مواد معدنی، ویتامین ها و روغن ماهی انجام می گیرد. با این روش غنی سازی سطوح n-3 HUFA به ۱۶ میلی گرم در هر گرم وزن خشک آرتمیا می رسد. همچنین به وسیله Robin و همکاران (۱۹۸۷) سطوح بالاتر (۲۵ میلی گرم در هر گرم وزن خشک ناپلیوس)، به واسطه استفاده از مقدار روغن بیشتر در رژیم پیش تغذیه گزارش شده است.
گزارش شده است که با بهره گرفتن از پودر خیلی ریز و خالص اسکوئید[۱۳] میزان n-3 HUFA بعد از ۹۶ ساعت به حداکثر مقدار یعنی ۴/۱۵ میلی گرم در هر گرم وزن خشک آرتمیا می رسد، در حالی که این میزان بعد از ۲۴ ساعت غنی سازی به ۹/۵ میلی گرم در هر گرم می رسد. با جایگزین کردن نسبت ۲۵ درصد پودر اسکوئید با رژیم امولسیون غنی سازی همچون سوپرسلکو[۱۴] میزان n-3 HUFA به ترتیب به mg/g 12 و mg/g 38 وزن خشک (بعد از ۲۴ و ۹۶ ساعت) افزایش می یابد (Bengtson et al., 1991).
۱-۲-۶-۱-۴- تکنیک غنی سازی بلژیکی
اساس کار در این تکنیک غنی سازی با ذرات میکرونی کپسول شده است(Leger et al., 1985). در ابتدا ذرات میکرونی مانند آرد برنج را با روغن های ماهی پوشانده و بعد از غنی سازی ناپلیوس آرتمیا با این رژیم، درصد بالای ۱۵ میلی گرم n-3 HUFA در هر گرم وزن خشک آن به دست می آید (Leger et al., 1985). به واسطه پیچیدگی و همچنین هزینه بالای ساخت این محصولات، تکنولوژی جدیدی به نام تغلیظ امولسیون خودبخودی[۱۵] برای موثر بودن مواد غنی کننده به اجرا درآمد (Leger et al., 1987). این رژیم یک مخلوط پیچیده خود امولسیون شونده است که به طور عمده از منابع n-3 HUFA، ویتامین ها، کارتنوئیدها و فسفولیپیدها تشکیل شده است. به طوری که به محض قرار گرفتن در آب شور به صورت ذرات میکرونی کروی خیلی نرم شکل گرفته و به راحتی توسط ناپلی آرتمیا بلعیده می شود. میزان اسیدهای چرب غیراشباع ضروری در این روش به طور شگفت انگیزی نسبت به سایر روش ها پیشی گرفته به طوری که میزان آن بعد از ۲۴ ساعت غنی سازی به ۳/۳۸ تا ۵/۵۳ میلی گرم در هر گرم وزن خشک آرتمیا و ۶/۸۷ میلی گرم در هر گرم وزن خشک بعد از ۴۸ ساعت رسید (Leger et al., 1986).
۱-۲-۶-۲- اهمیت غنی سازی
آرتمیا به عنوان یک حامل توانایی انتقال انواع مواد مختلف در مقادیر متفاوت را به آبزیان بالاتر دارد.
به وسیله غنی سازی می توان از آلودگی آب محیط پرورش (در صورت تلقیح ماده موردنظر در محیط) جلوگیری کرد زیرا مواد در تماس مستقیم با آب پرورش قرار نمی گیرند.
بسیاری از مواد غنی کننده مانند اسیدهای چرب و ویتامین ها یا آنتی بیوتیک ها دارای نیمه عمر مفید هستند و پس از مدتی در آب بی اثر شده و موجب آلودگی آب می شوند، اما در صورت استفاده از آرتمیا به عنوان حامل این مواد در آب پخش نشده و ایجاد آلودگی نخواهند کرد.
معمولاً مواد غذایی به سرعت در آب ته نشین شده و از محدوده مصرف آبزیان خارج می شوند ولی در غنی سازی آرتمیا از اتلاف این مواد جلوگیری کرده و مواد تا ذره آخر مصرف خواهند شد. این مسئله در استخرهای بزرگ پرورش آبزیان اهمیت بسزایی دارد. همچنین مقدار کمتری از ماده مورد نظر در مقایسه با روش مستقیم مصرف می شود.
در صورت استفاده از روش غنی سازی، کارشناس مطمئن می شود که ماده مورد نظر توسط آبزی مصرف شده است و ته نشین نشده و یا از بین نرفته است. همچنین از برطرف شدن مزه نامطبوع ماده مورد نظر (مثلاً داروها) درمذاق ماهی مطمئن شده و آبزی به راحتی آنتی بیوتیک یا ماده غنی کننده دیگر را مصرف خواهد کرد (مناف فر، ۱۳۸۰).
استفاده از آرتمیای غنی شده باعث بهبود عملکرد پرورش لاروها، از لحاظ رشد و بقا، می شود و عملکرد لاروها در مراحل انتهایی پرورش بهبود می یابد. لارو تغذیه شده با آرتمیای غنی شده سالم تر می باشد و به شرایط پر از استرس از قبیل بیماری ها، زمان تغذیه فعال، انتقال بچه ماهی یا پست لارو از مخازن هچری به استخرهای پرواری مقاوم تر است (Leger et al., 1987).
۱-۲-۶-۳- معایب غنی سازی
هرچند که غنی سازی، ارزش تغذیه ای آرتمیا را بهبود می بخشد اما روش های غنی سازی می توانند سبب اثرات نامطلوبی از قبیل مرگ و میر و رشد سریع ناپلی شوند که برای لاروهای با فضای دهانی کوچک نامطلوب می باشد (Figueiredo et al., 2009). شاید روش های بهینه سازی غنی سازی، این اثر نامطلوب را با به دست آوردن غنی سازی در مدت زمان کمتر کاهش دهند (Leger et al., 1987). استفاده از آرتمیای غنی شده با اندازه بزرگ، ممکن است برای لاروها در مراحل اولیه مشکل ایجاد نماید ولی با بهره گرفتن از متاناپلی غنی شده در تغذیه آبزیان بزرگ تر می توان این مشکل را برطرف کرد (Figueiredo et al., 2009). در عوض ناپلیوس های تازه تخم گشایی شده دارای ارزش غذایی بیشتر و اندازه کوچکتر را می توان برای لاروهای آبزیان در مراحل اولیه رشد استفاده کرد. روش غنی سازی آرتمیای بالغ با ناپلی یکسان بوده و تنها تفاوت، در اندازه ذرات غذایی و تراکم لاروها در تفریخگاه ها می باشد (آق، ۱۳۸۱)..
از دیگر محدودیت های غنی سازی می توان به مواردی از جمله آرتمیا به طور انتخابی بعضی از مواد مغذی مانند DHA و فسفولیپیدها را کاتابولیز می کند، اشاره کرد. کاتابولیسم DHA به نژاد آرتمیا بستگی دارد و می توان بر بخشی از آن، از طریق استفاده از نژادهای با منشأ جغرافیایی متفاوت غلبه کرد (Sorgeloos et al., 2001).
۱-۲-۶-۴- عوامل موثر بر میزان استفاده از ماده غنی سازی
عواملی از جمله:
نوع ماده غنی کننده
ثبات جیره مورد مصرف در محیط غنی سازی
تراکم ماده غنی کننده در محیط کشت
اندازه ذرات غنی کننده
روش غنی سازی
ساختار ژنتیکی گونه آرتمیای مورد آزمایش
دمای محیط کشت
در میزان غنی سازی با مواد ذکر شده نقش دارند. منشا جغرافیایی گونه آرتمیا، رژیم غذایی غنی سازی و شرایط غنی سازی (مراحل رشد اولیه ناپلی، زمان غنی سازی، دوز و نوع امولسیون) از بارزترین عوامل تاثیرگذار روی نتایج غنی سازی می باشند (Leger et al., 1987).
۱-۲-۶-۵- اساس غنی سازی خوب
حداکثر غنی سازی (رسیدن به بالاترین میزان) در کوتاهترین مدت ممکن، اساس غنی سازی خوب است. این زمان به مدت زمان رسیدن ناپلیوس ها به اولین مرحله تغذیه ای (اینستار II) بستگی دارد و با سرعت تخم گشایی و هماهنگی تخم گشایی سیست ها در ارتباط است. فاصله زمانی هماهنگی تخم گشایی از ۵ تا ۱۷ ساعت متغیر است که اگر زمان هماهنگی تخم گشایی کوتاه باشد یعنی سیست ها بتوانند در زمان محدودتری با هم تخم گشایی شوند و سرعت تخم گشایی بالاتر باشد نتایج بهتری در غنی سازی حاصل می شود چرا که این امر جذب کلی ماده مغذی را در توده ناپلیوس ها افزایش می دهد (Leger et al., 1987). هنگامی که زمان هماهنگی تخم گشایی در طول زمان دسترسی به جیره غنی سازی طولانی تر باشد هنوز تعدادی از ناپلیوس ها تغذیه را شروع نکرده اند و این جذب کلی ماده مغذی در توده ناپلیوس را کاهش می دهد (Leger et al., 1997).
نسبت DHA/EPA عامل اصلی برای شناسایی بهترین روش غنی سازی است. Park و همکاران (۲۰۰۶) و Garcia و همکاران (۲۰۰۸) نشان دادند که نسبت EPA/ARA برای ماهی کاد[۱۶] در مقایسه با نسبت DHA/ARA می تواند شاخص بهتری برای رشد و بقای لارو ماهی کاد باشد. EPA و ARA هر دو پیش ماده ایکوزانوئید (ترکیباتی که در عملکردهای فیزیولوژیکی مختلفی دخیل هستند) می باشند (Izquierdo et al., 2000; Bell and Sargent, 2003; Koven et al., 2003). Sargent و همکاران (۱۹۹۹) نشان دادند، ایکوزانوئیدهایی که از EPA تولید می شوند از لحاظ بیولوژیکی کمتر فعالند بنابراین نسبت کوچکتر EPA/ARA می تواند برای رشد لاروی بهتر باشد. Sargent و همکاران (۱۹۹۹) نشان دادند که بهترین شاخص برای رشد و بقای لاروها نسبت DHA/EPA/ARA می باشد که نسبت بهینه برای لارو ماهیان دریایی حدود ۱/ ۵/۱۰ می باشد. با توجه به اینکه لارو [۱۷]Haddock میزان بیشتری ARA را نیاز دارد، محققان به این نتیجه رسیدند که نسبت بهینه این سه اسیدچرب برای این گونه باید نزدیک به ۴/۵/۴۰ باشد (Castell et al., 2001).
۱-۲-۶-۶- انواع رژیم های غذایی برای غنی سازی اسیدهای چرب آرتمیا
از انواع رژیم های غذایی مورد استفاده برای غنی سازی آرتمیا می توان از جلبک های میکروسکوپی مثل کلرولای دریایی، مخمرها مثل مخمر امگا، آب پنیر، ذرات ریز آغشته به محلول های غنی سازی نظیر ذرات سبوس برنج آغشته به روغن کبد ماهی و یا ذرات سبوس برنج آغشته به روغن ماهی و نیز امولسیون های آماده مصرف که با اسامی تجاری مختلف، (از جمله ICES30/4/C، حاوی دو اسید چرب HUFA (DHA , EPA)) اشاره کرد که در بازار موجود بوده و با حل کردن آن ها در آب دریا و هوادهی یا هم زدن شدید، میکروگلبول های بسیار ریزی در آب تشکیل می شود که مورد استفاده آرتمیاست (Leger et al., 1987).
۱-۲-۶-۶- ۱- غنی سازی با امولسیون چربی و اسیدهای چرب
با توجه به ترکیب اسیدهای چرب در سیست ها و ناپلیوس های تخم گشایی شده در سویه های مختلف آرتمیا به ویژه در ناپلیوس آرتمیا ارومیانا مشخص می شود که اگرچه در بدن ناپلیوس ها اسیدهای چرب غیراشباع و اشباع موجود است ولی نسبت اسیدهای چرب غیراشباع به مراتب بیشتر از اشباع می باشد که این نشان از اهمیت این اسیدها در رشد و بلوغ آرتمیا دارد. البته اختلافات قابل ملاحظه ای بین ترکیب اسیدهای چرب در گونه های مختلف وجود دارد که این تفاوت می تواند به دلیل اختلاف ماده ژنتیکی یا اختلافات تغذیه ای والدین تولیدکننده این سیست ها باشد (Schauer et al., 1980).
۱-۲-۶-۶- ۲- فسفولیپیدها
اگرچه نیاز به فسفولیپید در مراحل جوانی برخی از گونه های ماهیان اثبات شده است اما فقط اطلاعاتی مربوط به نقش فسفولیپیدها در مرحله تغذیه فعال در دسترس است (Coutteau et al., 1997). غنی سازی آرتمیا با Phosphatidyicholine (PC) میزان PC را در آرتمیا افزایش نمی دهد (Tackaert et al., 1991). Rainuzzo و همکاران (۱۹۹۴) ترکیب چربی مشابهی را در آرتمیای غنی شده با امولسیونی بر اساس اتیل استرها یا تخم هالیبوت دریافتند که دارای ۶/۷۲% چربی های خنثی (عمدتاً اتیل استرها) و ۲/۷۱% چربی های قطبی (عمدتاً PC و Phosphatidylethanolamine و PE) بود. مخلوط فسفولیپیدها با نمک های سدیم DHA منجر به جذب حداکثر فسفولیپیدهای DHA در آرتمیا شد (Harel et al., 1999) و می توان از آن برای افزایش میزان چربی قطبی در غذای زنده لاروی استفاده کرد (Sorgeloos et al., 2001).
۱-۲-۶-۶- ۳- ویتامین ها
درون سیست های غیرفعال آرتمیا، اسکوربیک اسید ۲-سولفات (AAS)، (یکی از مشتقات پایدار اسکوربیک اسید) گزارش شده است (Mead and Finamore, 1969). سیست های گروه های مختلف، میزان AAS متفاوتی دارند که میزان آن در محدوده g/g DWµ ۵۱۷ – ۱۶۰ می باشد (Dabrowski, 1991; Merchie et al., 1995a). میزان اسکوربیک اسید آزاد شده در ناپلی تازه تخم گشایی شده، وجود ذخیره AAS را در سیست ها نشان می دهد و شواهدی وجود دارد که نشانگر تبدیل AAS به [۱۸]AA آزاد در طول اتمام مرحله جنینی به ناپلی می باشد (Golub and Finamore, 1972; Dabrowski, 1991; Nelis et al., 1994).
تفاوت مشاهده شده در میزان AAS در سیست های آرتمیا، اختلاف در مواد مغذی بالغین را در طول تولید تخم نشان می دهد همانگونه که برای میزان HUFA ثابت شده بود (Lavens et al., 1989). این یافته می تواند تفاوت بین گروه های همان نژاد را توضیح دهد (Merchie et al., 1995). تفاوت بین جمعیت های جغرافیایی و گونه های آرتمیا و آرتمیا های یک نسل در سال های متفاوت می تواند به طور قابل توجهی میزان AAS موجود در سیست، و بنابراین میزان AA را در ناپلی تازه تخم گشایی شده و در نتیجه ارزش غذایی آن برای لارو ماهی را تحت تاثیر قرار دهد (Sorgeloos et al., 2001).
میزان ویتامین A را در ناپلی آرتمیا می توان از ۳/۱ بهIU/g DW 1283 در طی ۱۸ ساعت، از طریق افزودن پالمیتات ویتامین A به امولسیون زرده تخم مرغ و غنی سازی ناپلی با این ترکیب، بالا برد (Dedi et al., 1995).
۱-۲-۷- عوامل موثر در ترکیب اسیدهای چرب ناپلیوس آرتمیا
تفاوت های مشخص در ترکیب اسیدهای چرب ناپلیوس سویه های مختلف آرتمیا و حتی در یک سویه می تواند ناشی از ساختارهای ژنتیکی یا ناشی از اختلافات تغذیه ای والدین این ناپلیوس ها و یا نتیجه هر دو باشد (Schauer et al., 1980).
۱-۲-۷-۱- ژنتیک
ثابت شده که آرتمیا نیاز محدودی به تولید EPA برای خود دارد (Leger et al., 1987). هچنین ثابت شده که آرتمیا قادر است ۱۸:۳n3 را به EPA (20:5n3) تبدیل کند (Leger et al., 1987). در غنی سازی دو گونه A. franciscana و A. salina تفاوت فاحشی در میزان جذب HUFA بین دو گونه ناپلی مشاهده شده است و نشان می دهد که احتمالاً میزان الحاق HUFA در ناپلی به مشخصات ژنتیکی گونه وابسته است. به علاوه با گرسنگی دادن ناپلیوس های غنی شده به مدت ۷۲ ساعت گونه چینی (A. salina) ظرفیت بالایی از حفظ DHA را نشان داده است و نتیجه گیری شده احتمالاً متابولیسم DHA به خصوصیات ژنتیکی سویه آرتمیا بستگی دارد (Sorgeloos et al., 1997).
۱-۲-۷-۲- عوامل محیطی (اختلافات تغذیه ای والدین)
مقادیر HUFA در آرتمیا به شدت به غذایی که آرتمیا از آن تغذیه کرده بستگی دارد. در آزمایشی ناپلیوس های آرتمیایی حاوی ۵ درصد EPA در یک سیستم کنترل شده تولید سیست کشت داده شدند و دو نوع جیره متفاوت مورد استفاده قرار گرفت. یکی حاوی ۷/۶% و دیگری حاوی ۷/۰% از EPA بود. سیست های تولید شده به وسیله بالغ هایی که در جیره غنی از EPA رشد کرده بودند حاوی مقادیر زیادی از EPA بودند در حالی که بقیه حاوی مقادیر بسیار پایینی از این اسیدچرب بودند. اگر بتوان این نتایج را به کل جمعیت در یک زیستگاه تعمیم داد می توان نتیجه گرفت که شرایط غذایی متفاوت در دریاچه ها و آبگیرهای آرتمیا احتمالاً عامل اختلافات ترکیب اسیدهای چرب در سویه های مختلف و حتی داخل یک سویه است (Leger et al., 1987).
یک مشخصه مهم در ارزیابی ارزش غذایی هر نوع ماده غذایی اندازه گیری میزان چربی آن است. چربی های تری گلیسریدی منبع اصلی انرژی قابل متابولیزه شدن در جیره آبزیان هستند و مستقیماً با رشد ارگانیسم های مصرف کننده مرتبط هستند (Schauer et al., 1980).
میزان چربی و انرژی آرتمیا در سویه های مختلف (نسبت به وزن خشک) با طی مراحل مختلف رشد کاهش می یابد. به طوری که بیشترین میزان چربی و محتوای انرژی به ترتیب مربوط به سیست فاقد کپسول است و ناپلیوس می باشد و به همین ترتیب میزان چربی در بالغین پایین تر از ناپلیوس است (Fujita et al., 1980).
تفاوت در میزان چربی و انرژی سیست سویه های مختلف می تواند به دلیل اختلافات ساختار ژنتیکی یا اختلافات تغذیه ای والدینی باشد که این سیست ها را تولید کرده اند (Schauer et al., 1980). به علاوه اختلاف در محتوای انرژی ناپلیوس سویه های مختلف می تواند ناشی از اختلاف در سرعت رشد در بین سویه های مختلف آرتمیا باشد (Schauer et al., 1980). دلیل دیگر این امر می تواند مربوط به طول زمان هماهنگی تخم گشایی باشد. در واقع هر چه این زمان طولانی تر شود اولین ناپلیوس های تفریخ یافته بخش عمده انرژی خود را تا زمان تخم گشایی مصرف کرده و از دست خواهند داد (Schauer et al., 1980).