۷۹جدول۴-۴- نتایج آزمون تحلیل رگرسیون فرضیه اول پژوهش
۸۱جدول۴-۵- نتایج آزمون تحلیل رگرسیون فرضیه دوم پژوهش
۸۲جدول۴-۶- نتایج آزمون تحلیل رگرسیون فرضیه سوم پژوهش
۸۴جدول۴-۷- نتایج آزمون کلموگروف اسمیرنوف و آزمون لون
۸۴جدول۴-۸- نتایج تحلیل واریانس تکعاملی برای آزمون فرضیه اول پژوهش
۸۵جدول۴-۹- نتایج آمار توصیفی میزان سرمایه گذاری در دارایی های نامشهود در شرکتهای بزرگ و کوچک
۸۵جدول۴-۱۰- نتایج تحلیل واریانس تکعاملی برای آزمون فرضیه دوم پژوهش
۸۶جدول۴-۱۱- نتایج تحلیل واریانس تکعاملی برای آزمون فرضیه سوم پژوهش
فهرست شکلها و نمودارها
صفحهعنوان
۴۹شکل ۳-۱- چارچوب متغیرهای پژوهش
۶۴شکل ۳-۲- سیستمی با واحدهای تصمیمگیرنده مختلف
۶۱نمودار ۳-۱- مرز کارایی
بررسی ارتباط میان دارایی های نامشهود و ناهمگونی شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران
به وسیله: حمیده رضایی
چکیده
هدف اصلی این پژوهش بررسی اثرات ناهمگونی شرکتها بر میزان سرمایه گذاری آنها در دارایی های نامشهود در شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران است. ازاینرو، پژوهش حاضر در پی یافتن پاسخی برای این پرسش است که: آیا بین ناهمگونی شرکتها و سرمایه گذاری در دارایی های نامشهود آنها رابطه معناداری وجود دارد؟ به همین منظور، از معیارهای اندازه شرکتها، سرمایه های انسانی و محدودیت در تأمین مالی جهت اندازه گیری ناهمگونی شرکتها استفادهشده است. جامعه آماری این پژوهش کلیه شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران هستند و نمونه آماری شامل ۱۶۱ شرکت پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران است که در طی سالهای ۱۳۸۲ تا ۱۳۹۱ موردبررسی قرارگرفته است. از تحلیل آماری رگرسیون خطی چند متغیره و تحلیل واریانس تکعاملی برای آزمون فرضیه های پژوهش استفادهشده است. نتایج حاصل از پژوهش نشاندهنده آن است که بین اندازه شرکتها و سرمایه های انسانی با سرمایه گذاری در دارایی های نامشهود رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. افزون بر این، نتایج پژوهش نشان داد که بین محدودیت در تأمین مالی و سرمایه گذاری در دارایی های نامشهود رابطه معناداری وجود ندارد. همچنین، نتایج تحلیل واریانس نشان داد که تفاوت معناداری بین میزان سرمایه گذاری در دارایی های نامشهود شرکتها در بین دو گروه شرکتهای با اندازه بزرگ و کوچک وجود دارد اما میزان سرمایه گذاری در دارایی های نامشهود در شرکتهای دارای محدودیت در تأمین مالی و فاقد محدودیت در تأمین مالی و شرکتهای با میزان سرمایه های انسانی کموزیاد تفاوت معناداری وجود ندارد.
واژه های کلیدی: دارایی های نامشهود، ناهمگونی شرکت، اندازه شرکت، محدودیت در تأمین مالی، سرمایه انسانی.
فصل اول
کلیات پژوهش
۱-۱- مقدمه
در چند دهه اخیر با رشد و رونق تجارت در سطح جهانی، اهمیت دارایی ها و منابع لازم برای ادامه فعالیت شرکتها تبدیل به یک امر حیاتی شده است. باگذشت زمان مشخصشده است که وجود گروه خاصی از دارایی ها تحت عنوان دارایی های نامشهود در ایجاد مزیت رقابتی پایدار برای شرکتها ضروری است. بهطوری که شرکتهایی توانایی باقی ماندن در عرصه رقابت امروزی رادارند که میزان قابلتوجهی در این گروه از دارایی ها سرمایه گذاری کنند. در همین راستا، بسیاری از پژوهشگران در ادبیات حسابداری و مدیریت بر اثرات دارایی های نامشهود بر عملکرد اقتصادی شرکتها تمرکز کرده اند (به عنوان نمونه، کورادو و همکاران[۱]، ۲۰۰۶؛ اولینر و همکاران[۲]، ۲۰۰۷؛ بانتمپی[۳] و مایرسه[۴]، ۲۰۰۸؛ مارکو و همکاران[۵]، ۲۰۰۹).
با این وجود، پژوهشهایی که به بررسی عوامل مرتبط با میزان سرمایه گذاری در دارایی های نامشهود شرکتها بسیار اندک است (آریقتی و همکاران[۶]، ۲۰۱۴). نوع صنعت یکی از مهمترین عواملی است که تاکنون بهوسیله پژوهشگران به عنوان عاملی مؤثر بر تمایل شرکتها در خصوص سرمایه گذاری در دارایی های نامشهود شناساییشده است. این عامل ازآنجا نشأتگرفته است که میزان نوآوری در صنایع مختلف، متفاوت است (کوکبورن[۷] و گریلیچز[۸]، ۱۹۸۸). از دیدگاه آریقتی و همکاران (۲۰۱۴) ناهمگونی شرکتها نیز می تواند عامل مؤثری بر میزان سرمایه گذاری آنها در دارایی های نامشهود باشد. بنابراین، با توجه به شرایط خاص ایران به لحاظ اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی و ازآنجاکه در ایران تاکنون پژوهشی به بررسی تأثیر ناهمگونی شرکتها میزان سرمایه گذاری آنها در دارایی های نامشهود نپرداخته است، پژوهش حاضر به بررسی تجربی تأثیر ناهمگونی شرکتها بر میزان سرمایه گذاری آنها در دارایی های نامشهود می پردازد.
در ادامه این فصل در بخش (۱-۲) مسأله پژوهش بیانشده است. بیان مسأله پژوهش در خصوص پی بردن به اهمیت و ارزش پژوهش و شناسایی اهداف پژوهش که به ترتیب در بخشهای (۱-۳) و (۱-۴) بیانشدهاند، کمک بسیار مینماید. در ادامه سؤالات پژوهش (بخش ۱-۵) و فرضیه های پژوهش (بخش ۱-۶) بیانشده است. در بخش (۱-۷) روش پژوهش شامل روش گردآوری داده ها، متغیرهای پژوهش، جامعه آماری و نمونه پژوهش و روش آزمون فرضیه ها ارائه گردیده است. در بخش (۱-۸) استفادهکنندگان از نتایج پژوهش، و در بخش (۱-۹) واژه های کلیدی این پژوهش تعریفشدهاند. درنهایت، بخش (۱-۱۰) ساختار کلی این پایان نامه در فصلهای باقیمانده را تشریح می کند.
۱-۲- بیان مسأله پژوهش
کلیه منابع اقتصادی در تملک مؤسسه که انتظار منافع آتی از آنها میرود، دارایی نام دارد. ارزش یک شرکت در بازارهای مالی بر پایه توان کسب سود سرمایه های آن شرکت استوار است. ارزش یک شرکت را میتوان به اجزای دارایی های مشهود و داراییهای نامشهود تقسیم بندی کرد. دارایی های مشهود دارایی هایی هستند که دارای موجودیت عینی بوده و در روال عادی عملیات مؤسسه بهگونه ای مؤثر مورداستفاده قرار میگیرند. دارایی های نامشهود به آن گروه از دارایی های درازمدتی اطلاق می شود که دارای موجودیت عینی نبوده اما دارای حقوق قانونی و ارزش اقتصادی بوده و منافعی را برای مؤسسه در آینده فراهم می کند. مثالهایی از دارایی های نامشهود که قدرت سودآوری شرکت را افزایش می دهند عبارت از حق اختراع، علائم تجاری، منابع مواد اولیه، نامهای تجاری، تحقیق و توسعه (D&R) و سرقفلی میباشد (عزیزخانی و خدادادی، ۱۳۸۷).
دارایی های نامشهود شامل دارایی هایی که در داخل تولیدشدهاند (به عنوان نمونه، طرحها و نقشهها، علائم تجاری و …) و یا دارایی هایی که از طریق بازار خریداریشدهاند (به عنوان نمونه، مجوز فنآوری، ثبت اختراعات و …)، میباشد (کورادو و همکاران، ۲۰۰۶). بهطورکلی دارایی های نامشهود را میتوان در چهار گروه طبقه بندی کرد. گروه اول، سرقفلی خریداریشده، گروه دوم، دارایی نامشهود تحصیل شده، گروه سوم، دارایی نامشهود ایجادشده بهوسیله شرکت و درنهایت گروه چهارم به تحقیق و توسعه اختصاص دارد. استانداردهای پذیرفتهشده حسابداری در مورد گروه های اول، دوم و چهارم رهنمودهای لازم را ارائه کرده است. سرقفلی خریداریشده به بهای تمامشده، دارایی نامشهود تحصیل شده به ارزش منصفانه در زمان خرید و تحقیق و توسعه نیز به بهای تمامشده و به عنوان اقلام سرمایهای در دفاتر ثبت میشوند. مشکل فرایند حسابداری نیز در این خصوص واردکردن ارزشهای حدسی در این فیمابین است؛ درحالیکه خود دارایی نیز حدسی است. این موضوع باعث شده که بیشتر دارایی های نامشهود در آمریکا شناسایی و ثبت نشود. بهطورکلی، دو دیدگاه عمده در خصوص حسابداری دارایی های نامشهود وجود دارد. برخی از صاحبنظران حسابداری عقیده دارند که نسبت بالای ارزش بازار سهام به ارزش دفتری بیانگر وجود دارایی های نامشهود ثبتنشده در شرکت است و اگر دارایی های ثبتنشده در ترازنامه وجود داشته باشد موجب بروز مشکلات متعددی خواهد شد. افزون بر این، مطالعات تجربی نشان دادهاند که رابطه مثبتی بین دارایی های نامشهود و قیمتهای سهام وجود دارد (ماتوسی[۹] و ویات[۱۰]، ۲۰۰۶)
دلایل برخی دیگر از افراد مبنی بر اهمیت وجود دارایی نامشهود در شرکتها و ارزش آنها، وثیقه قرار دادن این نوع دارایی های ثبتنشده برای وامها و همچنین بیمه کردن این نوع دارایی ها است (فاستر و همکاران[۱۱]، ۲۰۰۳).
ویت ول[۱۲] (۲۰۰۸) بیان می کند که اگر دارایی ها کمتر از واقع ارزیابی شوند و یا دارایی های نامشهود ثبت نشوند، پیامدهای زیر را برای شرکتها در پی خواهد داشت:
بازده بازار کمتر به دلیل بسنده کردن مدیر به بازده کم در اثر دارایی های کمتر؛
دامنه قیمت پایین برای شرکت؛
برنامه ریزی ضعیف؛
رهبری ضعیف منابع؛
از دست دادن اعتماد سرمایه گذاران و آسیب در فروپاشی یا اعمال کنترل.
بنابراین، با توجه به اهمیت دارایی های نامشهود در عملیات شرکتها برای ثبت این دسته از دارایی ها مدلهایی نظیر مدل لاندزمن پیشنهادشده است (سلامالدین و همکاران[۱۳]، ۲۰۱۰).
افزون بر این، بخش بزرگی از پژوهشهای تجربی اخیر نشان دادهاند که دارایی های نامشهود در اقتصاد دانشمحور مدرن نقش عمده و کلیدی ایفا می کند. به عنوان نمونه، کورادو و همکاران (۲۰۰۵) در دهه ۲۰۰۰ میلادی ارزش دارایی های نامشهود کشور آمریکا افزایش چشمگیری داشته است. همچنین، ناکامورا[۱۴] (۲۰۰۳) نشان داد که ارزش دارایی های نامشهود در ۴۰ سال اخیر در آمریکا به دو برابر افزایشیافته است. هالتن[۱۵] و هائو[۱۶] (۲۰۰۸) نیز نشان دادند که هنگامیکه در آمریکا مخارج تحقیق و توسعه و سرمایه های نامشهود به حسابهای مالی متعارف اضافهشدهاند، ارزش کل دارایی های شرکتها ۵۷ درصد افزایشیافته است. در سایر کشورها (در ژاپن میاگاوا[۱۷] و کیم[۱۸]، ۲۰۰۸؛ در انگلیس مارانو[۱۹] و هاسکل[۲۰]، ۲۰۰۶؛ در فنلاند جالاوا و همکاران[۲۱]، ۲۰۰۷؛ در هلند وانرویجن-هورستن و همکاران[۲۲]، ۲۰۰۸؛ در ایتالیا بانتمپی و مایرسه، ۲۰۰۸) نیز روند مشابهی گزارششده است.
از بعد کمّی نیز پژوهشهای مختلفی بر ارتباط بین دارایی های نامشهود و عملکرد شرکت تأکید کرده اند (به عنوان نمونه، مارکو و همکاران، ۲۰۰۹؛ الینر و همکاران، ۲۰۰۷؛ و اوماهونی[۲۳] و وچی[۲۴]، ۲۰۰۹). پژوهشگرانی همچون هال و همکاران[۲۵] (۲۰۰۵)، گرینهالگ[۲۶] و روگرز[۲۷] (۲۰۰۶) و ساندر[۲۸] و بلاک[۲۹] (۲۰۱۱) نیز اعتقاددارند که وجود دارایی های نامشهود به طور قابلتوجهی بر ارزش شرکتها در بازارهای مالی تأثیر دارد.
از دیدگاه آریقتی و همکاران (۲۰۱۴) ناهمگونی سرمایه گذاری در دارایی نامشهود باید با تمرکز بر روی ویژگیهای خاص شرکتها از قبیل اندازه، ساختار سازمانی و پایه و اساس دارایی نامشهود تاریخی موردمطالعه قرار گیرد. با این وجود، کشور ایران دارای زیرساختهای اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی متفاوتی نسبت به سایر کشورهاست. بر این اساس و با توجه به آنچه در بالا آمد، میتوان مسأله اصلی پژوهش را به این نحو مطرح کرد که: آیا در ایران رابطه معناداری بین داراییهای نامشهود و ناهمگونی شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران وجود دارد؟ به عبارت دیگر، آیا ناهمگونی شرکتها تأثیری بر میزان سرمایه گذاری آنها در دارایی های نامشهود دارد؟
۱-۳- اهمیت و ضرورت انجام پژوهش
با توجه به اهمیت فزاینده دارایی های نامشهود در چند دهه اخیر و کاربردهای فراوان آن در تصمیمات اقتصادی، افزایش سرمایه گذاری در این دسته از دارایی ها در حال حاضر تبدیل به یک مسأله مهم و گسترده در تصمیم گیریهای اقتصادی و مباحث حرفهای شده است. با این وجود، تاکنون پژوهشهای اندکی در خصوص عوامل تعیینکننده سرمایه گذاری در دارایی های نامشهود صورت گرفته است. به بیان دقیقتر، اگرچه به صورت گسترده این نکته که دارایی های نامشهود در حال تبدیل به منبع اصلی سود و مزیت رقابتی هستند مورد تائید میباشد اما تعداد اندکی از مطالعات تجربی درواقع به بررسی عواملی میپردازند که ممکن است شرکتها را به سمت پذیرفتن این نوع از سرمایه گذاری فنی سوق دهند. بنابراین، اهمیت این پژوهش این است که به گونه تجربی به مدیران، سرمایهگذاران و سایر تصمیمگیرندگان نشان میدهد که تأثیر ناهمگونی شرکتها بر میزان سرمایه گذاری آنها در دارایی های نامشهود در بورس اوراق بهادار تهران چیست. یعنی اگر وضعیت ناهمگونی شرکتها، به صورت بهینه و مطلوب اجرا شوند، به چه میزان درروند سرمایه گذاری در دارایی های نامشهود آنها تأثیر دارد؟
همچنین، انجام پژوهش در رابطه با ناهمگونی شرکتها و میزان سرمایه گذاری آنها در دارایی های نامشهود و آثار آن میتواند برای مسئولان بورس اوراق بهادار در تغییر احتمالی رویههای موجود و همچنین برای سرمایه گذاران و مدیران در تصمیمگیری و تدوین استراتژیهای سرمایهگذاری سودمند باشد. به هر حال از نظر هر دو گروه مدیران و سیاستگذاران دستیابی به درک واضحی از آنچه تمایل شرکتها به سرمایه گذاری در دارایی های نامشهود را تعیین می کند، می تواند از اهمیت اساسی برخوردار باشد. افزون بر این، با توجه به رشد و رونق چشمگیر بورس اوراق بهادار تهران، در سالهای اخیر و نیز استفاده از دارایی های نامشهود و ناهمگونی شرکت، انجام یک پژوهش و سنجش دقیق که آثار ناهمگونی شرکت بر سرمایه گذاری در دارایی های نامشهود را بررسی کند، ضروری به نظر میرسد. به عبارت دیگر، با توجه به اینکه تاکنون در ایران پژوهشی که بیانگر اثرات ناهمگونی شرکت بر میزان سرمایه گذاری در دارایی های نامشهود باشد در ادبیات حسابداری مشاهده نشده است، با این پژوهش میتوان به اهمیت ناهمگونی شرکتها در رابطه با بحث سرمایه گذاری در دارایی های نامشهود دست یافت.
۱-۴- اهداف پژوهش
با توجه به اینکه دارایی های نامشهود به عنوان یکی از عوامل اصلی ایجاد مزیت رقابتی برای شرکتها و موفقیت آنها مطرحشده است، راهکارهای افزایش سرمایه گذاری در دارایی های نامشهود در حال حاضر تبدیل به یک مسأله مهم و گسترده در تصمیم گیریهای اقتصادی، پژوهشها و مباحث حرفهای شده است. در همین راستا، پژوهش حاضر بر آن است که الگوهای ناهمگونی شرکتها در میزان سرمایه گذاری در دارایی های نامشهود را در شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران موردبررسی قرار دهد و در صورت وجود این پدیده از آن به عنوان معیاری مناسب در تصمیمگیریهای اقتصادی و مدیریتی استفاده کند. به عبارت دیگر، با انجام این پژوهش رابطه بین دارایی های نامشهود و ناهمگونی شرکتها بررسی می شود. اندازه یکی از ویژگیهایی مهمی است که صرفنظر از صنعتی که شرکت در آن فعالیت می کند، ممکن است تأثیری مثبت بر تمایل به سرمایه گذاری در دارایی های نامشهود داشته باشد. همچنین، شرکتهایی که سرمایه های انسانی بیشتری دارند، تمایل دارند تا بیشتر در دارایی های نامشهود سرمایه گذاری کنند. بنابراین، هدف اصلی از این پژوهش بررسی این عوامل بر میزان سرمایه گذاری در دارایی های نامشهود شرکتها است.
۱-۵- سؤالهای پژوهش
سؤال اصلی این پژوهش عبارت است از اینکه: آیا بین ناهمگونی شرکتها و میزان سرمایه گذاری شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران در دارایی های نامشهود رابطه معناداری وجود دارد؟ بنابراین، در خصوص دستیابی به پاسخی برای سؤال اصلی پژوهش، میتوان سؤالهای فرعی را به صورت زیر مطرح کرد:
آیا بین میزان سرمایه گذاری در دارایی های نامشهود و اندازه شرکتها رابطه معناداری وجود دارد؟
آیا بین میزان سرمایه گذاری در دارایی های نامشهود و سرمایه های انسانی شرکتها رابطه معناداری وجود دارد؟
. در منابع اشارهای به هویت این افراد نشده است و گویا این روایت فقط یک پیشگویی و شایعه بوده است (ر.ک. نخجوانی، ص ۸۸؛ فرای، ریچارد، عصر زرین فرهنگ ایران، ترجمه مسعود رجبنیا، تهران، سروش، ۱۳۵۸، ص ۳۹۱). ↑
. طبری، جلد ۷، ص ۳۴۴؛ ابنخلدون، جلد ۳، ص ۲۲۰٫ ↑
. محمدبنعلیبنعبداللهبنعباسبنعبدالمطلب (۶۲-۱۲۵) پدر سفّاح و منصور که دعوت عباسی را پایهگذاری نمود. وی برای متنفر کردن مردم از بنیامیه و دعوت به بنیعباس داعیانی به سرزمینهای مختلف فرستاد (ر.ک. زرکلی، جلد ۶، ص ۲۷۱). ↑
. دینوری، تاریخ الخلفا، جلد ۲، ص ۱۱۴٫ ↑
. قزوینی، یحییبنعبداللطیف، لبالتواریخ، بیجا، بنیاد گویا، ۱۳۶۳، ص ۱۰۴؛ غفاری کاشانی، احمدبنمحمد، تاریخ نگارستان، تصحیح مرتضی مدرس گیلانی، تهران، ایستگاه سرچشمه، بیتا، ص ۲۶٫ ↑
. خوافی، ص ۱۸۵٫ ↑
. مسعودی، علیبنحسین، التنبیه و الاشراف، بیروت، دارالتراث، ۱۹۶۸م، ص ۳۰۸؛ پطروشفسکی، ص ۶۸٫ ↑
. عبداللهبنمحمدبنعلیبنابوطالب: کنیهاش ابوهاشم و مادرش کنیزی بود به نام نائله. وی وصی پدرش محمدبنحنفیه بود. برخی منابع خلیفه هشامبنعبدالملک و برخی سلیمانبنعبدالملک را قاتل او میدانند (ر.ک. مسعودی، صص ۳۰۸-۳۰۹؛ نخجوانی، ص ۸۹؛ اصفهانی، ص ۱۲۶). ↑
. روستایی بوده که بین شام و حجاز قرار داشته است (ر.ک. مجمل التواریخ و القصص، ص ۳۱۹). ↑
. ابنخلدون، جلد ۳، ص ۳۶۹٫ ↑
. نقبا به معنای پیشوایان، دوازده نفر بودند که محمدبنعلی آنان را از بین ۷۰ نفر از کسانی که دعوت او را پذیرفته بودند، انتخاب نمود (ر.ک. ابنکثیر، جلد ۵، ص ۳۸۰). ↑
. وی از جانب محمدبنعلی به عنوان رهبر داعیان در کوفه مشغول به کار بود و پس از مرگ محمدبنعلی در خدمت ابراهیم بود و در جوار او به نوشتن دعوتنامه میپرداخت. پس از مرگ بُکِیر، ابوسلمه خلّال جانشین او شد (ر.ک. جهشیاری، محمدبنعبدوس، کتابالوزراء والکتّاب، تحقیق مصطفیالسّقا، ابراهیمالأیساری و عبدالحفیظ شلبی، قاهره، مطبعه مصطفیالبابیالحلبی و اولاده، ۱۳۵۷ه/۱۹۳۸م، ص ۵۵؛ نخجوانی، ص ۹۷). ↑
. وی که ابتدا مسیحی بود و در کوفه مسلمان شد، در خراسان مردم را به خلافت محمدبنعلی دعوت کرد، اما پس از مدتی خود را «خِداش» نام نهاد و عقاید خرّمدینان را تبلیغ نمود. محمدبنعلی به محض آگاهی از این خبر، دستور قتل او را صادر نمود (ر.ک. طبری، جلد ۷، ص ۱۰۹؛ ابناثیر، جلد ۵، ص ۱۹۶). ↑
. ابنخلدون، جلد ۳، ص ۲۱۶٫ ↑
. خرّمدینان، نام جنبشی است که حدود ۲۰۱ ه.ق. در آذربایجان روی داد و مورّخان آنان را ادامه مزدکیان پیش از اسلام میدانند (ر.ک. فصل چهارم). ↑
. ابناثیر، جلد ۷، ص ۲۵۹٫ ↑
. جهشیاری، ص ۵۵٫ ↑
. مقدسی، جلد ۶، ص ۶۲؛ ابنطقطقی، ص۱۰۰؛ نخجوانی، ص ۸۹٫ ↑
. طبری، جلد ۷، ص ۳۵۵؛ ابنکثیر، جلد ۱۰، ص ۳۰؛ ابنخلدون، جلد ۳، ص ۲۵۱٫ ↑
. ابناثیر، جلد ۵، ص ۳۵۸٫ ↑
. پطروشفسکی، ص ۶۹؛ همو، تاریخ ایران (ایران در سدههای میانه)، جلد ۲، ص ۲۱٫ ↑
. طبری، جلد ۷، ص ۳۵۳٫ ↑
. همو، همانجا. ↑
. ابنخلدون، جلد ۳، ص ۲۵۱؛ خواندمیر، جلد ۱، ص ۱۹۴؛ نخجوانی، صص ۸۹-۹۰٫ ↑
. هشامبنعبدالملک در ۱۲۰ ه.ق. نصربنسیار را به حکومت خراسان منسوب نمود. وی در دوران ولیدبنیزید و یزیدبنولید هم بر خراسان فرمانروایی میکرد (ر.ک. گردیزی، ص ۱۸۹؛ ابناثیر، جلد ۵، صص ۲۱۶- ۲۲۶، ۱۳۱- ۱۸۶). ↑
. مروانبنمحمد در ۱۲۶ ه.ق. بر خلیفه ابراهیمبنولید خروج کرد و او را کشت. وی پس از قیام خود، شام را تصرف کرد و مردم عراق و حجاز با او بیعت کردند (ر.ک. دینوری، تاریخ الخلفا، جلد ۲، ص ۱۱۳؛ بناکتی، داودبنمحمد، روضه اولو الالباب فی معرفه التواریخ و الانساب، تصحیح جعفر شعار، تهران، انجمن آثار ملی، ۱۳۴۸، ص ۱۳۳). ↑
. ابنکثیر، جلد ۱۰، ص ۳۰٫ ↑
. نصربنسیار در ۱۲۹ ه.ق. از مرو گریخت و در ۱۳۱ ه.ق. درگذشت (ر.ک. اعتمادالسلطنه، صص ۱۲۹-۱۳۱). ↑
. گردیزی، ص ۱۱۲٫ ↑
. طبری، جلد ۷، ص ۳۵۸٫ ↑
. یعقوبی، جلد ۲، صص ۲۷۲-۲۷۳؛ ابنخلدون، جلد ۳، صص ۲۵۲-۲۵۳٫ ↑
. طبری، جلد ۷، ص ۴۰۷؛ مسعودی، التنبیه و الاشراف، ص ۲۹۹؛ أزدی، ص ۱۱۶؛ باسورث، کلیفورد ادموند، تاریخ سیستان: از آمدن تازیان تا برآمدن دولت صفاریان، ترجمه حسن انوشه، تهران، امیرکبیر، ۱۳۷۰، ص ۱۶۶٫ ↑
. طبری، جلد ۷، ص ۴۲۹٫ ↑
. عبداللهبنمحمدبنعلیبنعبداللهبنعباسبنعبدالمطلب اولین خلیفه عباسی بود که در ۱۰۴ه.ق. متولد و در ۱۳۶ه.ق. وفات یافت. وی با همت ابومسلم به خلافت رسید وبه دلیل کینه نسبت به بنیامیه، پس از به دست گرفتن قدرت، باقیماندگان بنیامیه را به قتل رساند و به همین دلیل به لقب سفّاح؛ به معنای خونریز شهره گشت. وی به فصاحت، علم و ادب نیز مشهور بود (ر.ک. زرکلی، جلد ۴، ص ۱۱۶). ↑
. نام کاملش حفصبنسلیمان کوفی بود، وی امیر کوفه و از توانگران کوفه بود که ابراهیم امام پیش از ابومسلم، وی را به خراسان فرستاد. ابوسلمه که مال خود را برای یاری عباسیان صرف نموده بود، خدمات زیادی به سفّاح و منصور عباسی نمود و در دوران خلافت سفّاح به مقام وزارت رسید. منابع آوردهاند که ابومسلم بعدها وی را به قتل رساند (ر.ک. طبری، جلد ۷، ص ۴۲۹؛ گردیزی، ص ۱۸۲؛ نخجوانی، ص ۹۷). ↑
. جهشیاری، ص ۵۶؛ گردیزی، ص ۱۲۱؛ مسعودی، ص ۳۰۹؛ ابنعبری، غریغوریوسبنهارون، تاریخ مختصرالدول، بیروت، مطبعه الکاتولیکیه، بیتا، ص۱۲۰؛ ابنطقطقی، ص ۱۰۰٫ ↑
. طبری، جلد ۷، صص ۴۲۳-۴۲۴؛ نخجوانی، ص ۹۰؛ یافعی، جلد ۱، ص ۲۷۶٫ ↑
. عبداللهبنعلیبنعبداللهبنعباسهاشمیعباسی عموی سفّاح و منصور عباسی بود که مروان را در زاب شکست داد و حدود ۸۰ نفر از بزرگان وی را به قتل رساند. وی در زمان خلافت منصور، بر ضد او شورش کرد و ادعای خلافت نمود (ر.ک. زرکلی، جلد ۴، ص ۱۰۴). ↑
. زاب علیا سرزمینی بود در عراق که بین موصل و إربل قرارداشت (ر.ک. یاقوت حموی، یاقوتبنعبدالله، معجمالبلدان، بیروت، دارصادر، ۲۰۱۰م، جلد ۳، ص ۱۲۴). ↑
. طبری، جلد ۷، صص ۴۳۲-۴۳۵٫ ↑
. مسعودی، مروج الذهب …، جلد ۳، ص ۲۴۵؛ همو، التنبیه والاشراف، ص ۲۹۹٫ ↑
. جمع جبل و سرزمینی بوده که بین اصفهان تا زنجان، قزوین، همدان، دینور، ری، نهاوند، قم و کرمانشاه قرار داشته و چهار شهر بزرگ کرمانشاه، همدان، ری و اصفهان از زمان قدیم بزرگترین شهرهای آن بوده است (ر.ک. ابنرسته، احمدبنعمر، اعلاقالنفسیه، لیدن، انتشارات بریل، ۱۸۹۱م، ص ۱۰۵؛ یاقوت حموی، جلد ۲، ص ۹۹؛ لسترنج، جغرافیای تاریخی سرزمینهای خلافت شرقی، ترجمه محمود عرفان، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۴، ص ۲۰۱). ↑
. طبری، جلد ۷، ص ۴۵۸٫ ↑
. عبداللهبنمحمدبنعلیبنعباس، دومین خلیفه عباسی که در ۱۳۶ ه.ق. پس از سفاح به خلافت رسید. وی شهر بغداد را بنا کرد و خلافتش حدود ۲۲ سال به طول انجامید (ر.ک. زرکلی، جلد ۴، ص ۱۱۷). ↑
. مقدسی، جلد ۶، ص ۷۶٫ ↑
. یعقوبی، جلد ۲، ص ۲۹۶؛ مقدسی، همانجا؛ خوافی، ص ۲۰۸٫ ↑
. از جمله این اقدامات میتوان به این موارد اشاره کرد: ابومسلم در نامههایی که به خلیفه منصور مینوشت، نام خود را جلوتر از نام خلیفه مینوشت و پس از جنگ با عبداللهبنعلی از ارسائل غنائم به دست آمده به بارگاه خلیفه خودداری کرد (ر.ک. ابنکثیر، جلد ۱۰، ص۷۰؛ ابنخلدون، جلد ۳، ص ۳۹۱؛ نخجوانی، ص ۱۱۲). ↑
. اعتمادالسلطنه، ص ۱۳۷٫ ↑
. جهشیاری، ص ۷۷؛ نخجوانی، ص ۱۱۲٫ ↑
. منصور، ابومسلم را به این دلایل سرزنش میکرد: چرا هنگام بازگشت از حج و رسیدن خبر مرگ برادرم سفّاح، تو که پیشاپیش کاروان حرکت میکردی، منتظر رسیدن من و عرض تسلیت نماندی و به راه خود ادامه دادی؛ چرا سلیمانبنکثیر را بدون اجازه من به قتل رساندی؛ چرا در سفر حج، از من سبقت میگرفتی و پیشاپیش کاروان حرکت میکردی؛ چرا بدون هیچ دلیل موجهی خود را از نسل سلیطبنعبدالله دانستی و خود را به عباسیان منتسب نمودی؛ چرا از دختر عمّه من خواستگاری نمودی؛ چرا در مجلسی که من و سفّاح با هم حضور داشتیم، فقط به سفّاح سلام کردی و به من توجهی نکردی (ر.ک. ابنکثیر، جلد ۱۰، ص۷۰؛ ابنخلدون، جلد ۳، ص ۳۹۱؛ نخجوانی، ص ۱۱۲). ↑
. یعقوبی، جلد ۲، ص ۳۰۴؛ کوفی، جلد ۷، ص ۳۹۱؛ مسعودی، التنبیه و الاشراف، ص ۳۱۱٫ ↑
. منابع به بیپروایی ابومسلم در کشتن مردم اشاره کردهاند و آوردهاند که ابومسلم در یکی از جنگهایش ۱۰۰ هزار نفر از بنیامیه را کشت. در برخی منابع، نام ابومسلم در کنار نام افرادی چون حجاجبنیوسف، بابک خرمی و برقعی ذکر شده که به دستشان هزاران نفر از مردم به خاک و خون کشیده شدند. علاوه بر این، شمار کسانی که به دست سیاهجامگان کشته شدند، ۳۰۰ هزار نفر و به روایتی ۶۰۰ هزار نفر بوده است. سیاهجامگان در جنگ نهاوند، مردم گرگان را قتلعام کردند. اقدام ابومسلم در به خاک و خون کشیدن مردم بیگناه تا حدی بوده که منصور در نامهای خطاب به وی او را عاصی و ابوالمجرم خوانده است (ر.ک. طبری، جلد ۷، ص ۴۹۱؛ مقدسی، جلد ۶، صص ۹۳-۹۴؛ مجملالتواریخ والقصص، ص ۳۲۸؛ ابنکثیر، جلد ۱۰، صص ۶۹-۷۱؛ تتوی، جلد ۲، ص ۱۲۴۴). ↑
با در اختیار داشتن تابع چگالی احتمالی مقادیر ویژه سیستم، میتوان احتمال ناپایداری را با بهره گرفتن از رابطه ۴-۵ به دست آورد.
توجه به این مورد ضروریست که در مورد یک ریزشبکه عموما فواصل فیزیکی کم هستند. بدین ترتیب سرعت باد در محل یک توربین بادی از سرعت باد در مکان سایر توربین های بادی مستقل نیست. در نتیجه فرض استقلال احتمالی متغیر ها منتفی خواهد بود. سرعت باد برای نقاطی با فواصل بیشتر از ۱۲۰۰ کیلومتر را میتوان کاملا مستقل در نظر گرفت در حالی که برای فواصل کمتر از ۱۰۰ کیلومتر سرعت های باد تقریبا تابع چگالی احتمالی یکسانی دارند و به شدت به یکدیگر وابسته هستند [۴۵]. از این موضوع میتوان برای تعیین ضرایب همبستگی[۱۳۰] استفاده کرد و تاثیر وابستگی سرعت باد را در احتمال ناپایداری ریزشبکه در نظر گرفت. از آنجایی که بحث این پایان نامه حول ریزشبکه است، این وابستگی در نظر گرفته شده است.
برای در نظر گرفتن این وابستگی باید تغییراتی را در رابطه۴-۳۴ ایجاد کرد. این رابطه با در نظر داشتن وابستگی میان توابع توزیع ورودی به صورت زیر خواهد بود:
در این مطالعه، به دلیل بسیار کم بودن فواصل فیزیکی، ضریب وابستگی را برابر ۱ در نظر میگیریم. اگر وابستگی میان ورودی وجود نداشته باشد i1=i2=…=in خواهد بود و رابطه ۴-۵۰ همان رابطه ۴-۳۴ خواهد بود. هرچند برای ضریب وابستگی ۱، مقادیر حساسیت باید به طور جداگانه محاسبه شده و در رابطه بالا قرار داده شوند. اما از آنجایی که ضریب همبستگی برابر یک در نظر گرفته شده است و تابع توزیع تمامی سرعت های باد یکسان است، همچنان می توان از روابط ۴-۲۶ الی ۴-۳۰ به منظور تعیین کیومولنت های توان تولیدی توربین ها استفاده کرد.
فصل پنجم
شبیه سازی و مقایسه
در این فصل به بررسی نتایج و مقایسه نتایج حاصل از بررسی احتمالی ریزشبکه و تاثیر عوامل مختلف برروی پایداری سیگنال کوچک آن میپردازیم. بدین منظور این فصل به چهار قسمت تقسیم میشود.
در قسمت اول ریزشبکه معرفی شده در شکل ۳-۱ مورد مطالعه قرار میگیرد. با انجام پخش بار و تعیین نقطه کار و مقادیر ویژه سیستم، سه حالت پایدار، نزدیک مرز پایداری و ناپایدار مشخص میشوند. سپس با بهره گرفتن از ماتریس و ضرایب مشارکت[۱۳۱] تاثیر حالات برروی تعدادی از مدهای سیستم تعیین میشود.
در قسمت دوم این تاثیر شرایط بارگذاری سیستم، گین های کنترلر و توان راکتیو تولیدی توسط توربین های بادی برروی مدهای ریز شبکه مورد بررسی قرار میگیرند. بدین منظور تغییرات مقادیر ویژه بر حسب تغییرات این پارامترها مورد بررسی قرار خواهند گرفت. همچنین خط سیر مدهای سیستم نسبت به پارامتر های ذکر شده محاسبه خواهد شد.
در قسمت سوم احتمال ناپایداری ریزشبکه با استفاده ار روش های معرفی شده در فصل چهارم این پایان نامه محاسبه میشود. در این قسمت تنها یک پارامتر یعنی یک توربین بادی عامل ایجاد عدم قطعیت در سیستم است. در قسمت چهارم این موضوع تعمیم داده خواهد شد و تعداد متغیر های احتمالی ورودی افزایش مییابد و عملکرد روش های معرفی شده برروی سیستم با چند منبع عدم قطعیت نیز مورد مطالعه قرار میگیرد.
بررسی پایداری سیستم بدون در نظر گرفتن عدم قطعیت
سیستم نشان داده شده در شکل ۳-۱ و مدل ساده شده آن را که در شکل ۳-۲ نشان داده شده است را در نظر میگیریم. پارامتر های این ریزشبکه در جدول ۳-۱ آورده شده اند. در دیاگرام تک خطی شکل ۳-۲، DG2 میتواند یکی از انواع توربین های بادی معرفی شده در فصل ۲ باشد. به منظور بررسی این ریزشبکه و تعیین تاثیر دینامیک توربین برروی دینامیک کلی سیستم هر سه نوع توربین معرفی شده در جای این منبع تولید پراکنده قرار میگیرند ریز شبکه مورد مطالعه قرار میگیرد.
در ابتدا تاثیر توربین بادی با ژنراتور ماشین القایی قفس سنجابی را در نظر میگیریم. معادلات دیفرانسیل کلی سیستم با توجه به مطالب گفته شده در فصل ۲ و ۳ قابل استحصال هستند. یک توربین بادی ۱.۵ مگاواتی را برای این منظور در نظر میگیریم. مشخصات فنی ژنراتور مورد استفاده در این مطالعه در جدول ۵-۱ آورده شده است [۳۳]. از آنجایی که این توربین بادی از یک ژنراتور القایی استفاده میکند و ماشین های القایی برای تولید یا مصرف توان اکتیو (حالت ژنراتوری یا موتوری) نیاز به جذب توان راکتیو دارند، از یک خازن به منظور بهبود ضریب توان استفاده کرد.
جدول ۵-۱- مشخصات فنی توربین بادی با ژنراتور القایی قفس سنجابی مورد استفاده در این مطالعه
Induction Generator Parameters | |||
۳ | Lm (pu) | ۱.۵ MW | Prated |
۳.۰۶ | Ls (pu) | ۱۳.۸ kV | Vrated |
۳.۴۲ | Lr (pu) | ۰.۰۴۸ | Rs (pu) |
۰.۶۷۶ | H (s) | ۰.۰۱۸ | Rr (pu) |
جدول ۵-۲- شرایط مختلف بارگذاری ریز شبکه برای توربین بادی با ژنراتور القایی قفس سنجابی
۱۱۵
جمع کل
۲۹۸۰
۱۰۰
۳۸
۳۸۲
به این ترتیب، از هر یک از خوشههای سه گانه چند بلوک متناسب با حجم آن خوشه انتخاب و در مرحله بعد برای انتخاب خانوارها در هر بلوک به روش تصادفی سیستماتیک عمل شد.
۴-۵) روش گردآوری داده ها
در این پژوهش از ابزار پرسشنامه برای جمعآوری اطلاعات استفاده شد.گردآوری داده ها از طریق مراجعهی مستقیم مصاحبهگران توجیه شده صورت گرفت. ابتدا سه پرسشگر جهت پرسشگری دعوت شدند. پس از برگزاری جلسه توجیهی برای پرسشگرها و بررسی سؤالات پرسشنامه و رفع ابهامات موجود در سؤالها، جهت انجام پرسشگری به بلوکهای مورد بررسی اعزام شدند. نظارت بر عملیات پرسشگری و کنترل پرسشنامه ها توسط خود محقّق صورت گرفت. به طوری که هر روز پس از اتمام کار پرسشنامه ها جمع آوری شده و بررسی میشدند تا پرسشنامه مخدوشی وجود نداشته باشد.
۴-۶) متغیّرهای مورد بررسی
بررسی تجربی بدون تعریف مجموعه مفاهیمی که فرضیه ها را میسازند میسّر نیست. بنابراین، لازم است مفاهیم به کار رفته در هر فرضیه به وضوح تعریف شوند. در این راستا، تعریف مفهومی[۴۱] و عملیّاتی سازی[۴۲] متغیّرها ضرورت مییابد.
۴-۶-۱-۱) تعریف مفهومی (نظری):
مفهوم اصطلاحی است مجرد که برای توضیح یا فهماندن تجربه و منظورمان به کار میرود (بیکر، ۱۳۸۸: ۱۲۹). در تعریف مفهومی معنای یک مفهوم از طریق مفهوم یا مفاهیم دیگر، تعیین و راه برای تعریف عملی هموار می شود. در تعریف مفهومی معنای مفهوم مشخّص می شود؛ امّا این تعریف مفهوم را از حالت انتزاعی خارج نمیکند. تعرف مفهومی را میتوان در سه مرحله انجام داد: ۱) رجوع به ادبیات علم مخصوص مسأله یا جمعآوری مجموعه تعاریف از طریق رجوع به دایرهالمعارف علوم اجتماعی؛ ۲) انتخاب یک تعریف از میان انواع تعریف موجود یا ساختن یک تعریف بر اساس عناصر مشترک چندین تعریف؛ ۳) تشریح ابعاد مفهوم (ساعی،۷۵:۱۳۸۷).
۴-۶-۱-۲) عملیاتیسازی:
با تبدیل مفاهیم به متغیّرها و تعیین مفاهیم کلیدی مورد استفاده در مطالعهای خاص به منظور تعریف آنها و طراحی روشهای اندازه گیری آنها، سروکار دارد (بلیکی،۱۷۵:۱۳۸۹). تعریف عملیاتی سطح نظری را به سطح تجربی متصل می کند و زمینه را برای رجوع به واقعیّت فراهم میسازد. به عبارتی دیگر از طریق تعریف عملی، معرفهای قابل اندازه گیری برای هر یک از مفاهیم فرضیات اقامه می شود (ساعی،۷۶:۱۳۸۷).
۴-۶-۲) تعریف مفاهیم و متغیّرها
متغیّرهای تحقیق شامل دو دسته متغیّرهای مستقل و وابسته است. متغیّر وابسته در جریان یک تحقیق، متأثر از متغیّر یا متغیّرهای دیگری میباشد؛ به عبارتی دیگر متغیّرهای دیگر میتوانند بر آن اثر گذار بوده و در آن تغییراتی را به وجود بیاورند. متغیّرهای مستقل نیز بر روی متغیّر وابسته تأثیر میگذارند. در این پژوهش، متغیّر وابسته باروری و ایدهآلهای باروری زنان ۱۵-۴۹ ساله شهر سنندج میباشد. متغیّرهای مستقل نیز به دو دسته عوامل فردی و مشخّصههای فرهنگی تقسیم شدند (جدول زیر). عوامل فردی شامل پایگاه اقتصادی اجتماعی (وضع تحصیلات، محل تولد، درآمد ماهیانه و…) است. عوامل فرهنگی در برگیرندهی متغیّرهای سرمایه فرهنگی، گرایش به ترجیح جنسی، نابرابری جنسیّتی، تقدیرگرایی در رفتار باروری، اهمیّت بچه در زندگی، مدیریت بدن، خودحفاظتی روانی- عاطفی، توانمندی اجتماعی، کمفرزندآوری بازاندیشانه، میباشد.
جدول ۴-۲ متغیّرها و شاخص های تحلیل به تفکیک متغیّرهای مستقل و وابسته
نوع متغیّر
معرّف
متغیّرهای مستقل:
۱) عوامل فردی
پایگاه اقتصادی- اجتماعی.
۲) مشخّصههای فرهنگی
این رفتار در مورادی از سوی منابع خارجی اعم از دولتها یا گروه های معارض یا حتی انجمنهای فرهنگی صورت میگیرد.
۴-۱-۴- عدم حضور/ عدم تأثیر اعتقادات ملی در سایر اعتقادات
براساس تعریف عمومی، قدرت عبارت از نوعی تأثیرگذاری است. بنابراین کشوری قدرت بیشتری دارد که تأثیر بیشتری دارد. بنابراین عدم حضور یا تأثیر کم یک باور یا اعتقاد در محیط غیرخودی، نشانهای از فقدان قدرت یا در واقع تهدید قدرت میباشد.
۴-۱-۵- بیتوجهی به تقویت، بازتولید و رقابتپذیری اعتقادات (ضعف جامعهپذیری)
اگرچه این نشانه ظاهراً به آسیب یک سیستم اشاره میکند اما همانگونه که در گذشته به ویژه در مبانی نظری تهدیدشناسی بیان شد، در برخی موارد آسیبهای مهم، نقش تهدیدات را ایفاء میکنند و آثار مشابهی برجای میگذارند لذا از این جهت از مصادیق تهدیدات بشمار میروند.
باید توجه داشت که هویتها در خلاء زندگی نمیکنند بلکه دائماً در معرض رقابتها و چالشهای گوناگون با هویتهای دیگر قرار دارند. بنابراین بقا یا توسعه یک هویت یا اعتقاد، به پویایی آن از طریق بازتولید و بازتفسیر و بالا بردن درجه رقابتپذیری بستگی دارد. لذا چنانچه در جامعه مفروض، علایمی از این امور مشاهده نشود یا به عبارت دیگر بیتوجهی یا غفلت نسبت به این امور مشاهده شود میتوان نشانهها و مظاهر تهدیدات علیه باورها را با منشأ داخلی ملاحظه نمود.
این نشانه در سطح وسیع قابل تحلیل و بررسی است. محیط و متون آموزشی، حوزه هنری و محصولات علمی از جمله سطوح ظهور نشانگان فوق میباشند.
توجه به نقش نهادهای مختلف اجتماعی (رسمی و غیررسمی) به ویژه نهادهایی مانند انجمنهای فرهنگی در ارزیابی قدرت یا تهدیدات آن اهمیت دارد.
۴-۲- تضعیف نقش و کارکرد زبان ملی
زبان ملی تنها نقش ساده فرهنگی و ارتباطی برعهده ندارد بلکه زبانهای ملی به ویژه در برخی از کشورها در سطح استراتژیک و امنیتی مورد توجه قرار میگیرند.[۷۵] این نقش از دو جنبه داخلی و بیرونی در هویت بخشی به یک ملت کاملاً موثر میباشد.
از جنبه داخلی، زبان ملی میتوند به تولید هویت واحد و در کنار هم قرار دادن تکثرها تأثیرگذار باشد و از جهت خارجی، زبان ملی قوی میتواند تمایز هویت ملی با سایر هویتها را شفافتر سازد.
۴-۲-۱- کاهش کاربرد زبان ملی
چنانچه زبان ملی در سطح عمومی و نخبگان کاربرد و نقش کمتری پیدا کندو اشخاص یا گروه های اجتماعی به طور محسوس و قابل توجه ترجیح میدهند در محاورات و مکاتبات خود از غیرزبان ملی استفاده کنند باید حوزه فرهنگی- اجتماعی را در معرض تهدید و خطر دانست.
۴-۲-۲- افزایش تولید و مصرف محصولات فرهنگی و علمی به زبان غیرملی
زبان نیز مانند اعتقادات در معرض رقابتهای افقی و عمودی قرار میگیرد. افزایش تولید و در مقابل، مصرف محصولات به زبان غیرملی به طور طبیعی تأثیرات هویتی خود را ایجاد میکند.
این امر از چند جهت اهمیت مضاعف پیدا میکند. از یک سوی، زبان علاوه بر وجه ابزاری حامل مجموعهای از ارزشها و نمادهای فرهنگی است لذا مصرف مداوم یک زبان بر روی سایر شاخصهای هویتی نیز موثر است.[۷۶]
از سوی دیگر استفاده از زبان غیرملی در سنین پایینتر و دوره آموزشهای پایه و عمومی تأثیرات بیشتری خواهد داشت.
البته استفاده از برخی زبانهای غیرملی به ویژه برای کشورهای ضعیفتر، امری اجتنابناپذیر است اما مدیریت سیاسی- اجتماعی باید به مرز و حدود کمی و کیفی کاربرد زبان غیرملی توجه کافی داشته باشد.
۴-۲-۳- عدم حضور زبان ملی در حوزههای غیرملی
هرچه حضور یک زبان در محیط دیگران بیشتر باشد، قدرت زبان و نقش هویت بخشی آن بیشتر ارزیابی میگردد. به طور مثال زبانهای رسمی قابل استفاده در اسناد و سازمانهای بینالمللی نشانهای از قدرت هویت و حوزه فرهنگی کشورهای صاحب زبانهای مذکور میباشد.
برعکس، عدم حضور یا حضور غیرمؤثر زبان یک کشور در حوزههای فرهنگی، علمی، سیاسی و اقتصادی را میتوان نشانهای از فقدان یا کمبود قدرت و در مواردی علامتی از تهدید علیه قدرت فرهنگی آن کشور دانست.
۴-۳- تضعیف تاریخ و بنیانهای تمدنی مشترک یک ملت
تاریخ و تمدن مشترک از عوامل موثر در تشکیل یک ملت میباشد. تاریخ نیز همچون سایر شاخصهای هویتی در معرض رقابت قرار میگیرد.[۷۷] با این تفاوت که تاریخ و تمدن ملتها، ویژگیهای خاصی نیز دارند. اولاً تاریخ به دلیل خصیصه استقرار در گذشته قابل تفسیر و روایتپذیر است یعنی میتوان روایتهای مختلفی از وقایع و حوادث گذشته داشت. ثانیاً، تاریخ تحریفپذیر است یعنی میتوان جای واقعیات و خیالات را تغییر داد.
همچنین ارتباط تاریخ با حال و آینده نیز در سرنوشت هویتی یک ملت اهمیت دارد. بنابراین خطرات یا آفاتی که متوجه تاریخ و تمدن هویتساز یک ملت است متنوع میباشد.
۴-۳-۱- روایت و تدوین تاریخ متفاوت با تاریخ ملی
در صورتی که اشخاص، گروه ها یا سازمانهای داخلی و خارجی به روایت یا تدوین تاریخی متفاوت با تاریخ مورد قبول یک ملت اقدام نمایند در واقع تاریخ مورد پذیرش را تحت تأثیر خود قرار میدهند.
این بحث، صرف نظر از درستی یا نادرستی هر یک از دو تاریخ فوق، چنین اثری را به دنبال دارد زیرا حتی بر فرض نادرست بودن تاریخ اول، در هر حال بخشهایی از هویت یک ملت مورد خدشه قرار گرفته است.
البته بدیهی است چنین تعارضاتی، منشأ تهدید شاخصهای دیگر مانند انسجام و اجماع ملی نیز خواهد بود.
۴-۳-۲- انقطاع تاریخ، با حال یا آینده یک ملت
تاریخ و تمدن یک ملت تنهابه گذشته تعلق ندارد بلکه آنچه میتواند به طور مستمر در هویتسازی مؤثر باشد جریان جوهر تاریخ و تمدن در زندگی حال و تعیین اهداف و آرمانهای آینده یک ملت میباشد.
بنابراین اگر تاریخ یک ملت متضمن اسطوره، حماسه و حتی لباس و آیینهای خاص بوده است، احساس حضور چنین نمادهای تاریخی با تغییر ظواهر و اشکال آنها در زندگی یک ملت میتواند نقش تاریخ در فرهنگ جاری آنها را تقویت نماید.
در مقابل، عدم وجود این درک و احساس و حضور تاریخ تنها به عنوان یک داستان قدیمی، قدرت تاریخ را به حداقل میرساند و در نهایت این شاخص از هویت را با تهدید نابودی روبرو میکند.[۷۸] تأثیر واقعه تاریخی کربلا در هشت سال دفاع مقدس، نمونه خوبی از جریان تاریخ در قدرت، هویت وآینده یک ملت است.
۴-۳-۳- تضعیف بنیان های دینی
سابقه تاریخی انسجام برخی جوامع چون ایران بر پایه برداشتهای مشترک دینی قرار دارند از اینرو هر گونه تضعیف باورهای دینی یا ظهور باورهای دینی معارض می تواند سبب تهدید همبستگی هویت جمعی جامعه گردد که خود شاخص تهدید امنیت ملی می شود.
۴-۴- کاهش انسجام و تجانس اجتماعی
شکافهای اجتماعی از قبیل شکافهای قومی،[۷۹] نژادی،[۸۰] زبانی و مذهبی کم و بیش در جوامع مختلف وجود دارد. جوامع دارای چنین شکافها و تمایزات اجتماعی از نظر چالشهای ناشی از اینگونه شکافها وضع یکسانی ندارند. دستهای از آنها علیرغم وجود شکافهای اجتماعی در طی فرایند ملتسازی موفقیت کسب نکردهاند (مانند بسیاری از کشورهای آفریقایی). دسته دیگر در دوران جدید با ساخت ملت- دولت شکافها را تحت کنترل درآوردهاند (مانند برخی از کشورهای اروپایی). دسته سوم که با تاریخ طولانی خود به طور تدریجی و طبیعی، گروه های مختلف را تحت عنوان یک جامعه یا ملت در کنار یکدیگر همنشین کردهاند (مانند جامعه ایران).[۸۱]
بنظر میرسد دسته نخست با چالشها و تهدیدات اساسی در حوزه شکافهای اجتماعی روبرو باشند. دسته دوم و سوم با چالشهای کمتری روبرو هستند اما دسته سوم ظرفیت پایدارتری برای ثبات و انسجام اجتماعی دارد، زیرا پیوندهای انسجام بخش در این دسته در طول زمان نهادینه شده است.
در هر حال نفس وجود شکافهای اجتماعی، منبع بالقوه یا زمینهای برای برخی از چالشها و تهدیدات میباشد که مدیریت سیاسی- اجتماعی میتواند از رشد آنها جلوگیری کند.
۴-۴-۱- تجزیهطلبی
این نشانه از درخواستهای تجزیهطلبانه[۸۲] در مقالات، اعلامیهها و … آغاز میگردد تا اقدامات عملی مانند طراحی تجزیهطلبی و حتی تا اعلام جدایی و تجزیه یک منطقه ادامه مییابد.[۸۳]
این تهدید در برخی از موارد تهدید خارجی محسوب میشود. به طور مثال ممکن است شورش تجزیه طلبی در یک کشور به همسایه آن نیز سرایت کند.[۸۴]
بدیهی است اقدامات مذکور با توجه به میزان غیرمتعارف بودن آنها با درجاتی از بیثباتی ارتباط پیدا میکنند.[۸۵]
۴-۴-۲- نرخ اقدامات افراطی قومی، مذهبی و نژادی
بدیهی است گروه های مختلف اجتماعی از حقوق طبیعی برای حفظ هویت خود برخوردارند و به جز سیستمهایی که سیاستهای یکپارچهساز اجتماعی را دنبال میکنند سایر نظامهای سیاسی ارادهای برحذف و نابودی خرده هویتهای اجتماعی ندارند. حتی برخی از آنها که بقای هویت جامعه و ملت خود را در گرو همنیشنی خرده هویتها میبینند، تلاش بیشتری برای حفظ آنها دارند.[۸۶]
اما برهم خوردن تعادل بین هویتهای اجتماعی و بروز رفتارهای افراطی[۸۷] مانند نفی هویتهای دیگر، تبلیغات توهینآمیز و رفتارهای خشن نسبت به سایر هویتها و تمامیت خواهی، آثار نامطلوبی بر حوزه اجتماعی- فرهنگی ایجاد می کند. این نوع رفتارها علاوه بر آنکه هویت ملی و جمعی را تحت تأثیر قرار میدهد، باعث تحریک سایر هویتها میگردد و ممکن است درگیریهای قومی، نژادی و مذهبی را تشدید کند.
در چنین حالتی هزینه مدیریت سیاسی بالا میرود و دولت ناچار به تخصیص منابع بیشتر به این بخش خواهد بود.
۴-۴-۲-۱- کاهش احساس وفاداری ملی در بین هویت های خرد
تعهد وفاداری اقوام مختلف به اجتماع ملی شرط ضروری برای حفظ انسجام و یکپارچگی ملی محسوب میشود. همچنانکه وقتی این تعهد کاهش و منافع قومی بر منافع ملی غلبه پیدا میکند یکپارچگی ملی در معرض تهدید قرار میگیرد.
۴-۴-۲-۲- گسترش احساس هویت قومی
تعریف: قومیت و یا هویت گروه قومی مبتنی بر دوگانگی ذهنی «ما- آنها» است یعنی یک جزء آن این است که اعضای قوم (درون قوم) خود را چطور ببینید و جزء دیگر آن این است که دیگران (برون قوم) اعضای قوم را چطور ببینند. بدین جهت گروه های قومی همواره توسط دو مجموعه نیروی پویا احاطه میشوند. یک مجموعه نیروهای داخلی که سبب تثبیت و دوام «ما- بودن» میشوند و یک مجموعه نیروهای بیرونی که سبب تشکیل و تعیین «آنها بودن» میشوند[۸۸] بنابراین در این مبحث سعی بر بررسی عناصر و نیروهایی داریم که باعث تثبیت و دوام «ما- بودن» میشوند.
۴-۴-۲-۳- گسترش قوممداری
قوممداری به معنای تمایل به در نظر گرفتن روشهای فکری و رفتاری گروه خود به عنوان معیارهای عام است. برای این مفهوم دو وجه میتوان قائل شد. یکی تمایل فرد مثبت به درون گروه است که در حالت قوممداری شدید گروه خود را با فضیلتتر و برتر از میبیند و ارزشهای گروه خویش را ارزشهای عام تلقی میکند. و وجه دیگر آن تمایل فرد نسبت به برون گروه است. که درحالت قوم مداری شدید فرد، برون گروه ها را حقیر و پست میشمارد و ارزشهای آنها را طرد میکند سعی میکند فاصله اجتماعی اش را از برون گروه ها حفظ کند.[۸۹]
۴-۴-۳- تبلیغات یا اقدامات تحریککننده دولتها یا گروههای مخالف خارجی
شکافهای اجتماعی بستری برای تأمین اهداف و اغراض سیاسی دولتها یا گروه های خارجی است. این بستر در مورد هویتهایی که در بیش از یک کشور حضور دارند آمادهتر و قویتر میباشد.[۹۰]
از سوی دیگر کشورهای رقیب یا دشمن و همچنین گروه های مخالف سیاسی از این بستر بیش از کشورهای همکار استفاده میکنند اما در هر حال حتی در کشورهای اخیر نیز بهرهبرداری شکافهای قومی در کشور دیگر یک امکان و ظرفیت مناسب تلقی میگردد.
بنابراین به طور کلی اقدامات تحریککننده دولتها و گروه های مخالف را باید نشانهای از تهدید علیه انسجام اجتماعی تلقی کرد.