در مبحث اول از بخش اول به بررسی قتل به اعتقاد مهدورالدم بودن مقتول پرداخته شده است و در آن مفهوم اشتباه در اعتقاد و مقایسه آن با اشتباه در شخص و شخصیت وهمچنین مفهوم و اقسام مهدورالدم و اسباب آن و ادله فقهی کاهش مسئولیت کیفری در قتل به اعتقاد مهدورالدم بودن مقتول پرداخته شده است
در مبحث دوم به بررسی کاهش مسئولیت پدر در قتل فرزند پرداخته شده و درآن از ادله کاهش مسئولیت ، قلمروکاهش مسئولیت بحث شده است و در مبحث سوم این بخش به قتل توسط مأمورنظامی – انتظامی به امر آمر قانونی ، مفهوم ، شرایط وموارد کاهش مسئولیت مأمور درقتل به امر آمر پرداخته شده است .
بخش دوم به بررسی مسئولیت کیفری کاهش یافته در قتل عمد در اوضاع و احوال مرتبط با مقتول پرداخته شده که این موضوع در دو مبحث بررسی شده . مبحث اول قتل حین کفر مقتول ومبحث دوم قتل حین جنون مقتول ، در مبحث اول به بررسی مفهوم و اقسام کفر وادله کاهش مسئولیت قاتل مسلمان در قتل کافر اقدام شده و در مبحث دوم به بررسی مفهوم و اقسام جنون،ادله کاهش مسئولیت در قتل مجنون و قلمرو کاهش مسئولیت در قتل مجنون پرداخته شود .
بخش نخست :
مسئولیت کیفری کاهش یافته درقتل عمد
در اوضاع و احوال مرتبط با قاتل
مبحث نخست : قتل با اشتباه در اعتقاد به مهدورالدم بودن مقتول
قتل عمد موجب قصاص است اما چنانچه فرد مهدورالدم باشد این علت باعث می شود که کشتن او، علاوه بر اینکه باعث قصاص قاتل نمی شود بلکه دیه ای نیز به او یا اولیاء دم تعلق نمی گیرد . براین اساس ماده ۲۲۶ ق.م.ا بیان می دارد : « قتل نفس در صورتی موجب قصاص است که مقتول شرعاً مستحق کشتن نباشد واگر مستحق قتل باشد قاتل باید استحقاق قتل اورا طبق موازین در دادگاه اثبات کند» برطبق این ماده مهدورالدم بودن مقتول ازعوامل موجهه جرم شناخته شده وقتل مهدورالدم را جرم ندانسته اما ممکن است فرد با اعتقاد به اینکه مقتول به موجب شرع یا قانون مهدورالدم است و قتل او جایز می باشد، مرتکب قتل وی شود. و درصورتی که در حقیقت او مهدورالدم نبوده ویا اینکه نتوانسته اثبات نماید که مقتول مهدورالدم است در این مورد تبصره ۲ماده ۲۹۵ ق.م.ا مقرر می دارد » درصورتی که شخصی کسی را به اعتقاد مهدورالدم بودن بکشد و این امر به دادگاه ثابت شود وبعدا معلوم گردد که مجنی علیه مورد قصاص و یا مهدورالدم نبوده است ، قتل به منزله خطاء شبیه عمد است » قانونگذار با تصویب این تبصره اعتقاد قاتل را در قتل موثر شناخته و اشتباه در اعتقاد را متوجه یکی از اجزاء اصلی جنایت عمدی دانسته است که علی رغم وجود قصد فعل و قصد نتیجه، اعتقاد به مهدورالدم بودن مقتول را موجبی برای کاهش مسئولیت قاتل دانسته است و البته این در صورتی است که قاتل اثبات نماید که به این اعتقاد مرتکب قتل شده است .
گفتار اول : مفهوم اشتباه دراعتقاد به مهدورالدم بودن مقتول ومفاهیم مشابه
تبصره ۲ ماده ۲۹۵ ق.م.ااعتقاد و تصورات ذهنی قاتل را در اعمال مجازات اصلی قتل عمد یعنی قصاص، موثر دانسته است و ارتکاب قتل به اعتقاد مهدورالدم بودن مقتول و اشتباه در اعتقاد را موجب کاهش مسئولیت قاتل و مانعی برای اعمال مجازات قصاص قرار داده است و نیز اعتقاد و تصور ذهنی قاقل را نسبت به هویت و شخصیت مقتول موثر دانسته است و این اشتباه را نیز موجبی برای خدشه به رکن معنوی جرم قتل دانسته وعاملی برای کاهش مسئولیت مرتکب قرارداده است
ازسوی دیگر اشتباه گاه می توان د علارقم آنکه نسبت به آنچه در تصورات فرد می گذرد، صورت بگیرد، همچنین ممکن است ازقالب تصورات مرتکب خارج شده و صورت عینی به خود بگیرد به عنوان مثال مرتکب در فعل ارتکابی و عنصر مادی دچار اشتباه و خطا شود مانند اشتباه در اصابت و یا اشتباه در فعل که به دلیل عدم مهارت و یا اموری خارج از اراده شخص همانند کمانه کردن تیر و غیره واقع شود .
بنداول: مفهوم اشتباه در اعتقاد به مهدورالدم بودن مقتول
اشتباه در امری به معنی علم به آن برخلاف حقیقت است این موضوع متفاوت از جهل است زیرا جهل به معنی فقدان علم است اما اشتباه در معنی وجود علم می باشد یعنی جهل حالت سلبی دارد واشتباه حالت ایجابی اما هردو از این جهت که برخلاف واقعیت و حقیقت می باشند با هم دیگر اشتراک دارند زیرا جهل عبارت است از عدم اطلاع و ندانستن چیزی و اشتباه به معنی عدم اطلاع و ندانستن حقیقت آن چیز است موضوع اشتباه گاه امری است که علم به آن از عناصر اساسی برای تحقق جرمی می شود و گاه عدم علم به آن موضوع تأثیری در عدم تحقق جرم نمی باشد در قتل عمد اشتباه در زنده بودن و انسان بودن مقتول اشتباه اساسی است اما در قانون مجازات عواملی دیگر نیز وجود دارد که برای تحقق قصاص مرتکب لازم است اگرچه قتل عمدی می باشد این عوامل عبارت اند از مسلمان بودن مقتول . محقون الدم بودن فرزند قاتل نبودن و عاقل بودن مقتول لذا چنانچه مرتکب در یکی از این موارد اشتباه کند قابل قصاص نخواهد بود علیرغم اینکه قتل عمدی است اما اشتباه در این موضوعات موجب کاهش مسئولیت وی می شود .
اشتباه در اعتقاد به مهدورالدم بودن مقتول عبارت است از اینکه شخصی بر اساس ذهنیات و تصورات خویش شخصی را مستحق مرگ دانسته و اقدام به قتل او بنماید و پس از آن مشخص شود که تصور و اعتقاد او درست نبوده اشتباه در اعتقاد را بر دو قسم می دانند گاه مرتکب در حکم اشتباه می کند یعنی در ذهن خودفرد رامحکوم به مهدورالدم بودن می داند در صورتی که چنین نیست و این فرد در حکم اشتباه کرده و گاهی فرد در واقع مهدورالدم می باشد یعنی از لحاظ حکمی مهدورالدم است اما مرتکب در موضوع اشتباه می نماید به عنوان مثال فردی در عالم واقع مهدورالدم است اما مرتکب قتل در مصادیق دچار اشتباه شده و مرتکب قتل شخصی شده با این اعتقاد که او همان شخص مهدورالدم است وی را به قتل میرساند .
عده ای از نویسندگان اشتباه در اعتقاد به مهدورالدم بودن را در جایی موجب کاهش مسئولیت می دانند که اشتباه موضوعی باشد و اشتباه حکمی را موجبی برای کاهش مسئولیت نمی دانند اما انچه از بررسی اراء قضایی صادره در این زمینه بدست می اید این است که هردو رکن اشتباه در اعتقاد به مهدورالدم بودن مقتول می تواند موجبی برای کاهش مسئولیت قاتل باشد در نتیجه استثنا انگیزه مرتکب موجب عدم امکان اعمال قصاص می شود هرچند انگیزه و اعتقاد از اجزای تشکیل دهنده رکن معنوی نمی باشد.
بند دوم :مقایسه اشتباه در اعتقاد به مهدورالدم بودن مقتول با اشتباه در شخص و شخصیت
در قسمت گذشته به بحث مفهوم اشتباه در اعتقاد به مهدورالدم بودن مقتول پرداخته شد و دو عنوان دیگر اشتباه در قتل، یعنی اشتباه در شخص و شخصیت مجنی علیه که موجب کاهش مسئولیت قاتل می باشد ذکر شد اما انچه در این دو عنوان اشتباه اهمیت دارد این است که اعتقاد به مهدور الدم بودن مقتول در بحث اشتباه در شخص و شخصیت مجنی علیه در کاهش مسئولیت مرتکب موثر است یا اینکه صرف اشتباه در شخص و شخصیت بتنهایی موجبی برای کاهش مسئولیت مرتکب قتل می شود و به اعتقاد به مهدورالدم بودن مقتول برای کاهش مسئولیت قاتل نیازی نیست .
الف: اشتباه در شخص
حقوقدانان قتل ناشی از اشتباه در شخص را بدین گونه مطرح می کنند که کسی قصد ارتکاب قتل شخص معینی را دارد و عملیات اجرایی جرم را هم شروع کرده ولی بنا به علتی دچار اشتباه شده و درنتیجه شخص دیگری را به قتل می رساند . بطور مثال ، کسی از روی دشمنی که با شخص الف دارد قصد کشتن وی را می کند و با تهیه سلاح ، در مسیرعبور وی کمین می کند تا اورا هدف گلوله قرار دهد و به قتل برساند ولی درتیراندازی دچار اضطراب شدید می شود و درنتیجه به جای اینکه الف را نشانه بگیرد عابری را هدف قرارمی دهد و باعث مرگ او می شود.تعریف دیگری که از اشتباه در شخص صورت گرفته چنین است ، منظوراز این نوع خطا آن است که براثر عواملی چون خطا درهدفگیری ، وزش باد ، جای خالی دادن شخص موردنظر ، عدم مهارت ، ضربه یا تیر به جای آنکه به شخص ، حیوان یا شی مورد هدف برخورد نماید به شخص دیگری برخورد کرده و منجر به مرگ وی گردد .
حقوقدانان در مورد قتل ناشی از اشتباه در شخص اصطلاحاتی از جمله « قتل ناشی از اشتباه در هدفگیری» و یا «قتل ناشی از اشتباه وخطای در اصابت » و « قتل ناشی از خطای در تیراندازی» را به کار می برند.
بحث قتل ناشی از اشتباه در شخص در مورد قتل در قوانین جزایی ایران در ماده ۲۹۶ ق.م.ا بدین شرح بیان شده است « در مواردی هم که کسی قصد تیراندازی به کسی یا شی یا حیوانی را داشته باشد وتیر او به انسان بی گناه دیگری اصابت کند عمل او خطای محض محسوب می شود » به این ترتیب باید گفت مسئله ای که در این ماده مطرح شده از مصادیق شبهه موضوعیه است ، یعنی اشتباه در شخص صورت گرفته و این مسأله به شدت مورد اختلاف فقها وحقوقدانان است۱ . البته برخی از حقوقدانان معتقدند که کاربرد اصطلاح « اشتباه در شخص » در مورد این ماده مطلوب نیست ، زیرا اساسا در این ماده هیچگونه اشتباه مصداقی وجود ندارد بلکه آنچه موضوع این ماده است اصابت تیر به کسی است که مرتکب قصد فعل را نسبت به او نداشته است و قهرا نمی تواند خواهان نتیجه حاصله نیز باشد بنابراین شاید اصطلاح « خطا در تیراندازی » مناسب تر باشد ۲٫
اما چیزی که محل اختلاف اساسی نسبت به قتل ناشی از اشتباه در شخص می باشد ماهیت این نوع قتل است برخی از فقها و حقوقدانان معقتدند اشتباه در شخص در قتل در صورتی عنوان قتل خطایی محض به خود می گیرد که شخص قانونا اختیار انجام فعل تیراندازی به سمت شخص را داشته باشد مانند اینکه قصد تیراندازی به سمت انسان مهدورالدمی را داشته باشد اما دراثر اشتباه درهدف گیری و یا عدم مهارت انسان محقون الدمی را به قتل برساند و چنانچه قصد قتل انسان محقون الدمی را نموده باشد وتیر به انسان محقون الدم دیگری اصابت نماید این اشتباه ، قتل را ازحالت عمدی خارج نمی سازد۳ .
نظر این گروه مطابق با نظر عده ای از فقها ازجمله حضرت امام است ایشان در تعریف قتل خطای محض می فرمایند « خطای محض که تعبیر شده است از آن به خطائی که هیچ شبهه ای در آن نیست ، آن است که نه قصد فعل وجود دارد و نه قصد قتل . مثل کسی که تیری به سوی صیدی پرتاب می کند یا به طرف سنگی نشانه گیری می کند ولی به انسانی اصابت می کند و اورا میکشد و جزء خطای محض است وقتی که تیری به طرف انسانی که مهدورالدم است ، پرتاب می کند و تیربه انسان دیگری اصابت می کند واو را می کشد۴ »
اما شهید اول در رابطه با ماهیت قتل ناشی از اشتباه در شخص بیان می دارد« [خطای محض] مثل این است که [کسی] حیوانی را هدف قرار دهد وبه او تیراندازی کند ، یا انسان معینی را هدف قراردهد و به دیگری برخوردکند».۵شهید ثانی نیز همین عقیده را دارد و می نویسد «خطای محض این است که مثلا [قاتل ] به طرف حیوانی تیراندازی کند وبه انسان برخورد نماید و یا به طرف انسانی معین (تیر) پرتاب کند ولی به شخص دیگری برخورد کند و ضابطه خطای محض به این است که قصد انسان (درمثال اول ) یا قصد شخص معین (در مثال دوم ) را نداشته باشد [۱]» پیرو این نظر اکثریت حقوقدانان نیز قتل ناشی از اشتباه در شخص را قتل خطای محض دانسته و این چنین استدلال می کنند « این تصور که قانونگذار در این ماده به قصد غیر مجرمانه جانی توجه داشته و فقط موردی را شامل می شود که شخص با قصد جنایت برانسان مهدورالدم فرد بی گناه دیگری را می کشد کاملا غیرقابل توجیه است . زیرا علاوه بر اطلاق واژه « کسی » در عبارت « قصد تیراندازی به کسی » وحدت سیاق نیز دلالت براین دارد که ارتکاب جنایت با وجود خطای در شخص ، درهر صورت خطای محض است ، مضافا اینکه عبارت « … تیر او به انسان بی گناه دیگری اصابت کند …» به روشنی بیانگر آن است که شخص مورد نظر جانی نیز مانند کسی که به خطا جنایت براو واقع شده است ، بی گناه بوده است [۲].
قتل ناشی از خطای در شخص در رویه قضایی قبل از انقلاب عمدی شناخته می شد .
در رأی شماره ۱۷۰۷ مورخ ۱۵/۸/۱۳۶۶ آمده : « با احراز قصد ، اشتباه در هدف موجب خروج از ماده ۱۷۰ قانون مجازات عمومی نیست پس اگر تیراندازی به قصد قتل کسی شده وبه شخص دیگری اصابت و موجب فوت او شود قتل عمدی تشخیص می گردد »
اما با تصویب ماده ۲۹۶ ق.م.ا سال ۱۳۷۰ قانون گذار ماهیت قتل ناشی از خطای در هدف را خطای محض تلقی نمود . علاوه برآن قانونگذار در ماده ۲۰۶ قانون مجازات قید « شخص معین »را اضافه کرده از این رو به نظر می رسد دیدگاه مقنن در قبال قتل ناشی از خطای درهدف بدون توجه به هدف اولیه قاتل ، خطای محض باشد دیدگاهی که اداره حقوقی قوه قضائیه نیزدریکی از نظریات خود بدان اشاره کرده است موید این مطلب است . به موجب نظریه شماره ۴۶۵۹/۷ مورخ ۱۷/۱۰/۱۳۷۰ اداره حقوقی « ملاک خطای محض خطای در اصابت است مانند آنکه شخصی به قصد قتل شخص معین به وی تیراندازی نماید ودراثر کمانه کردن تیر یا فرار آن شخص ، به دیگری اصابت نماید وموجب مرگ او شود …»
ب: اشتباه در شخصیت
در مورد قتل علاوه بربحث اشتباه در شخص ، قتل ناشی از اشتباه در شخصیت مجنی علیه نیز از اهمیت خاصی برخوردار است که حقوقدانان اصطلاحاتی همچون ، قتل ناشی از اشتباه در هویت ، قتل ناشی از اشتباه در تشخیص ، قتل ناشی از اشتباه در مصداق و قتل ناشی از خطا ی در مصداق برآن نهادند .
نویسنده ی قتل ناشی از اشتباه در شخصیت را اینگونه تعریف می نماید : « منظور از خطای در شخصیت این است که مجرم ، قتل شخصی را به گمان اینکه زید است قصد کند و بعد از قتل معلوم می شود که او عمرو بوده و در قصد خود خطا کرده وخطای واقع شده از آن چیزی ناشی شده که آن را صحیح می پنداشته و قصد نموده است ۱» با این تفسیر مشخص می شود که قتل ناشی از اشتباه در شخصیت ، ناشی از اشتباه مرتکب در عنصر معنوی جرم می باشد و باید گفت که قتل ناشی از اشتباه مرتکب در تشخیص شخص مقتول ناظر به موردی است که متهم به قتل ، ادعا می کند که قصد کشتن شخص الف را داشته است و به طرف او تیراندازی کرده اما تحت تأثیر شرایط و اوضاع و احوال خاصی ، شخص دیگری که به گمان مرتکب شخص الف است هدف قرارگرفته و کشته شده و بعدا معلوم می شود که مقتول شخص الف نبوده اما ماهیت قتل ناشی از اشتباه در شخصیت چیست ؟ وچه نوعی از قتل می باشد .اداره حقوقی قوه قضائیه در نظریه شماره ۴۶۵۹/۷-۱۷/۱۰/۱۳۷۰ چنین اظهار می دارد « خطای در تشخیص آن را از عمد خارج نمی کند ، مثلا اگر کسی به قصد کشتن انسانی به تصور اینکه زید است به سوی او تیراندازی کند واو را به قتل برساند وبعد معلوم شود که فرد مورد نظر نیست این قتل از مصادیق قتل عمد می باشد۲ »
و در استفتائی که حضرت آیت مرعشی(ره) صورت گرفته بود که اگر حسن می خواهد حسین را بکشد و به سوی او تیراندازی می کند و کسی دیگری کشته می شود آیا چنین قتلی ، قتل عمد محسوب می شود یا خیر ؟ ایشان فرمودند : « در مسئله مورد سوال دو صورت وجود دارد : اول آنکه حسن به سوی شخص معینی تیراندازی می کند وفکر می کند آن شخص حسین است و به او تیراندازی می کند وکشته می شود ، پس از قتل معلوم می شود آن شخص معین که کشته شده حسین نبوده ، چنین قتلی قتل عمد محسوب می شود…»
اما هیئت عمومی دیوان عالی کشور در رأی اصراری مورخ ۷/۷/۱۳۷۱ اشتباه در شخصیت را قتل عمدی محسوب نکرده ، بلکه قتل شبه عمد دانسته است . مستند این رأی فتوای آیت گلپایگانی و مقام رهبری می باشد در سوالی که ازایشان در مورد شخصی که به قصد کشتن فرد معینی ، در تاریکی شب به توهم اینکه شخصی که در روبروی اوایستاده همان شخص مورد نظر است به سمت او شلیک کرده و او را به قتل می رساند وپس از آن متوجه می شود که شخص دیگری بوده: آیت الله گلپایگانی در پاسخ می فرماید :
« در فرض مثل ، قتل عمد مـحسوب نمی شود » این سـوال از مقام رهبـری نیز پـرسیده می شود و ایـشان در پاسخ می فرمایند : « تطبیق عنوان قتل موجب قصاص براین مورد خالی از اشکال نیست بلکه بعید نیست عدم صدق قتل عمد . بنابراین اگر فصل خصومت با مصالحه ممکن شود ، متعین همین است و الا باید از قاتل به قتل نفس دیه گرفته شود۱» بااین تفسیر اشتباه در هویت و شخصیت مقتول موجب کاهش مسئولیت قاتل شده و مهدورالدم ویا محقون الدم بودن شخص مورد نظر قاتل تاثیری در ماهیت قتل ندارد
درهرصورت طبق بند الف ماده ۲۰۶ ق.م.ا که بیان می دارد مواردی که قاتل با انجام کاری قصد کشتن شخص معین یا فرد یا افرادی غیر معین از یک جمع را دارد ، خواه آن کار نوعا کشنده باشد ، خواه نباشد ولی در عمل سبب قتل شود » در اینجا عبارت « شخص معین » باید مشخص شود که منظور از کلمه « معین» تعیین فیزیکی است یا هویتی . چنانچه منظور تعیین فیزیکی باشد صرف قصد شخص مورد هدف برای عمدی دانستن قتل کافی است . اما چنانچه منظور تعیین هویتی باشد قتل عمدی نیست اما به نظر می رسد با توجه به عبارت « فرد یا افراد غیر معین از یک جمع » منظور قانونگذار تعیین فیزیکی بوده نه هویتی و علاوه برآن اصل تفسیر مضیق در قوانین جزایی نیز موید این نکته می باشد .
گفتار دوم :مفهوم و اقسام مهدورالدم
به موجب ماده ۲۲۶ ق.م. ((قتل نفس در صورتی موجب قصاص است که مقتول شرعا مشخص کشتن نباشد و اگر مستحق قتل باشد قاتل باید استحقاق قتل او را بر طبق موازین در دادگاه اثبات نماید ))
وبرطبق تبصره ۲ ماده ۲۹۵ ق.م.۱ ((در صورتی که کسی شخصی رابه اعتقاد قصاص و یا به اعتقاد مهدور الدم بودن بکشد و این امر بر دادگاه ثابت شود و بعدا معلوم گردد که مجنی علیه مورد قصاص یا مهدور الدم بودن نبوده است،قتل به منزله خطای شبه عمد است …))
لذا با وجود احترام خون انسان ها در آموزه های دینی قانون گذار مهدور الدم بودن اشخاص را موجبی برای خارج شدن فرد از حمایت قانونی قرار داده و در عین حال در این رابطه به کلی گویی پیرامون مهدور الدم پرداخته و تنها در تبصره ۲ماده ۲۹۵ و ماده ۲۲۶ ق.م.۱ به ذکر عنوان مهدور الدم بسنده کرده بدون اینکه به تعریف و بیان مصادیق مهدور الدم بپردازد . لذا در مطالب بعد به بیان مفهوم و مصادیق عبارت مهدور الدم پرداخته می شود.
بند اول:مفهوم مهدورالدم
واژه «مهدورالدم» ازدو قسمت «مهدور» به معنی به هدر رفتن و تباه شدن و «دم» به معنی خون تشکیل یافته.
در ترمینولوژی حقوقی در تعریف مهدورالدم چنین آمده «آنکه شرع اذن قتل اورا داده به عموم مسلمانان مانند قتل مرتد که ذمی حق ندارد اورا بکشد وگرنه قصاص می شود »۱
یکی از نویسندگان موارد اباحه را نسبت به جان و عضو و مال شخص دانسته و بیان می کنند «مهدورالدم بودن یعنی مباح بودن بر جان.عضو ومال شخص واقع می شود هرگاه مهدورالدم بودن نسبت به جان شخص واقع شود مجروح کردن ، قطع عضوو یا کشتن او مباح میگردد و هرگاه مهدورالدم بودن نسبت به عضوی از بدن شخص واقع شود چیزی از بدن شخص مباح نمی گردد مگر قطع همان عضو شخص…» ۲ لذا میتوا ن گفت اصطلاح مهدورالدم به تمامیت جسمانی اعم از کشتن.قطع عضوویا ضرب وجرح او تعلق می گیرد.
در مقابل مهدورالدم واژه« محقون الدم» قرار می گیرد محقون یعنی جلوگیری کردن ومحقون الدم یعنی جلوگیری کردن از ریختن خون شخص –صاحب تحریر الوسیله در بیان شرایط قصاص می فرماید« شرط ششم اینکه مقتول محقون الدم باشد پس اگر کسی که مهدور الدم است کشته شود مانند کسی که پیامبر را سب نموده .قصاص بر قاتل نمی باشد و همچنین بر کسی که به حق او را کشته قصاص نیست مانند قصاص و قتل دفاعی»۳
ونیز در کتاب شرایع الاسلام در بیان شرایط قصاص در قتل عمد چنین آمده «در جایی که مقتول مهدورالدم باشد مانند شخص مرتد که از اسلام برگردد پس اگر شخص مسلمانی اورابه قتل برساند قصاص برای او ثابت نمی شود و همچنین هر کس که شرع قتل او را مباح دا نسته است مانند کسی که در اثر سرایت قصاص و یا اجرای حد هلاک می شود» [۳]
لذا در تعریف مهدورالدم باید گفت مهدورالدم شخصی است که حمایت جانی خود را از قانون و شرع از دست داده و خونش نسبت به قاتل مباح است و قتل او مستوجب قصاص نخواهد بود
بند دوم :اقسام مهدورالدم
در تعریف و بیان مفهوم مهدورالدم گفته شد که چنین افرادی از چتر حماتی حکومت اسلامی خارج شده و مجازات آنها مرگ است . چنین افرادی به دوقسم تقسیم می شوند .
-گروهی که به سبب جرایمی که مرتکب می شوند در برابر همه مسلمانان مهدورالدم می باشند به چنین افرادی مهدورالدم مطلق یا مهدورالدم عام می گویند .
-گروهی که ریختن خون آنها نسبت به افراد معینی مباح و جایز می باشد به چنین اشخاصی مهدورالدم نسبی یا مهدورالدم خاص می گویند .
الف :مهدورالدم مطلق (عام)
همانگونه در قسمت بالا بیان شد مهدورالدم مطلق یا عام عبارت است از اینکه خون فرد در برابر همه مسلمانان مباح باشد به نحوی که اگر فردی اورا به قتل برساند برا ی او قصاص و دیه ای نباشد اما در رابطه با اینکه چه اشخاصی مهدورالدم عام هستند .فقهای امامیه در این رابطه نظرات مختلفی را ارئه نموده اند به عنوان مثال شخصی که به پیامبر اکرم (ص)و یا هر یک از ائمه معصومین (ع)توهین نماید و عنوان مجرمانه ساب النبی را بتوان بر او اعمال نمود چنین شخصی مهدورالدم مطلق بوده و قتل او برا ی هر شخصی جایز است اما راجع به دیگر جرایم از جمله زنا و لواط و ارتداد اختلاف شده و فقها آراء مختلفی را ابراز نموده اند از جمله اینکه قتل شخص مهدورالدم به علت ارتکاب جرایم خاص از جمله زنا و لواط قبل از اذن حاکم را مجاز شمرده و چنین استدلال می کنندکه چنین فردی مرتکب قتل نشده زیرا همزمان با ار تکاب چنین جرایمی فرد مستحق مرگ گردیده است و حکم قتل و اذن حاکم در واقع کاشف از مهدورالدم بودن این فرد است [۴]
صاحب مبانی تکمله به جز در مورد سب النبی، در مورد مرتکبین زنا و لواط و… این افراد را تنها نسبت به حاکم مهدور الدم می داند و اگر غیر از حاکم و افراد عادی دست به قتل چنین افرادی بزنند قتل عمدی محسوب شده و قابل قصاص است .[۵]
- خلاقیت متوسط : ۸۵امتیاز الی ۷۵
- خلاقیت کم : امتیاز ۷۵ الی ۵۰
- خلاقیت بسیار کم : امتیاز ۵۰ و پائین تر
آزمون مورد استفاده در این تحقیق به عنوان فرم دکتر عابدی شناخته می شود. این پرسشنامه به دانش آموزان ، که هدف اساسی تحقیق سنجش و باروری قوای خلاقانه آنهاست ارائه و از آنان خواسته می شود گزینه مناسب را انتخاب نماید (دائمی ، ۱۳۸۳، ص ۳).
ب : پرسشنامه سنجش نگرشهای فرزند پروری والدین
این آزمون ( ضمیمه شماره ۲) اقتباس شده از پرسشنامه ارزشیابی نگرش والدین[۲۷۳] ( PAS) که توسط شابین[۲۷۴] ( ۱۹۴۹) ساخته شده است می باشد . فرم اولیه آن شامل ۸۵ سوال بوده که بعدها مورد تعدیل قرار گرفته است . فرم مورد استفاده ما توسط دروز و تی هن[۲۷۵] ( ۱۹۵۷) تنظیم گردیده که ۳۰ سوال تک مفهومی پنج گزینه ای (از موافقت کامل تا مخالفت کامل ) را شامل می شود که مواد آن به سه مقیاس فرعی مساوی تقسیم شده و در سال ۱۳۷۲ به همت اساتید دانشگاه اهواز و زیر نظر آقای دکتر شکرکن و دکتر نجاریان ترجمه و معرفی شده است . در فرم مورد استفاده هر ۱۰ سوال پرسشنامه ، یک مقیاس فرعی یعنی سلطه گری ، وابستگی شدید و سهل انگاری را می سنجند . در این پرسشنامه سوالهای ۳ ، ۴ ، ۵ ، ۶ ، ۹ ، ۱۰ ، ۱۴ ، ۱۷ ، ۱۸ و ۲۱ عامل سلطه گری ، سوالهای ۱ ، ۲ ، ۷ ، ۸ ، ۱۶ ، ۲۰ ، ۲۵ ، ۲۶ ، ۲۹ و۳۰ عامل وابستگی شدید و سوالهای ۱۱ ، ۱۲ ، ۱۳ ، ۱۵ ، ۱۹ ، ۲۲ ، ۲۳ ، ۲۴ ، ۲۷ ، و ۲۸ عامل سهل انگاری را می سنجند . این پرسشنامه به والدین ( پدر و مادر) به منظور سنجش نوع نگرش آنان که در هرحال شیوه عملی تربیت فرزندانشان را تحت تاثیر قرار می دهد ارائه و از آنان خواسته می شود مراتب و درجه موافقت و مخالفت خود را با اصولی که مسائل تربیتی فرزندان و رشد خلاقیت آنان را متاثر سازد اعلام نمایند . بدیهی است مخالفت کامل مفهوم تسلط و محدودیت و موافقت کامل مسامحه و آزادی را مستفاد می کند و حالتهای بینابینی نیز مفاهیم نسبی از دو حالت مذکور را تائید می نماید ( کفایت ؛ ۱۳۷۳، ص ۱۰۴).
ج : پرسشنامه ارزیابی خلاقیت دانش آموزان توسط معلمین
این آزمون ( ضمیمه شماره ۳ ) در واقع به عنوان عامل کنترل و ارزیابی بیرونی مورد استفاده قرار می گیرد یعنی ملاکی که به عنوان شاخص اعتبار برای محاسبه همبستگی آن با آزمون خلاقیت دانش آموزان مورد استفاده است . پرسشنامه هریک از دانش آموزان را از نظر داشتن درجاتی از عوامل چهارگانه تشکیل دهنده خلاقیت ( سیالی ، ابتکار ، انعطاف پذیری و بسط ) و خلاقیت بطور کلی ارزیابی می کند . در این پرسشنامه ابتدا توضیحاتی در باره خلاقیت و عوامل تشکیل دهنده آن داده شده و از مربیان و معلمین خواسته می شود هریک از دانش آموزان را از نظر داشتن صفات مذکور در یک مقیاس ۵ درجه ای مورد ارزیابی قرار می دهد ( کفایت ، ۱۳۷۳، ۱۰۱تا ص ۱۲۴).
روایی[۲۷۶] ابزارهای اندازه گیری[۲۷۷] تحقیق
منظور از روایی آزمون این است که آیا یک وسیله برای اندازه گیری آنچه مورد نظر بود مناسب است یا نه ؟ ( سیف ، ۱۳۷۲، ص ۱۸۲) و به این سوال پاسخ می دهد که ابزار اندازه گیری تا چه حد خصیصه مورد نظر را می سنجد . بدون آگاهی از اعتبار اندازه گیری نمی توان به دقت داده های حاصل از آن اطمینان داشت ابزار اندازه گیری ممکن است برای اندازه گیری یک خصیصه ویژه دارای اعتبار باشد ، در حالیکه برای سنجش همان خصیصه بر روی جامعه دیگر از هیچگونه اعتباری برخوردار نباشد ( سرمد و دیگران ، ۱۳۸۵، ص ۱۷۰). لذا برای سنجش روایی پرسشنامه از روش محتوایی استفاده گردید بدین صورت که نظرات استادان صاحبنظر در زمینه موضوع خلاقیت مفاهیم خلاقیت در ابعاد سیالی ؛ انعطاف پذیری ، بسط و ابتکار مورد سوال واقع و تائید گردید. در عین حال طبق تحقیقات دکتر عابدی آزمون خلاقیت مورد نظر هم از نظر روایی همزمان (با اجرای همزمان آزمون اصلی خلاقیت تورنس و آزمون خلاقیت دکتر عابدی نتایج معنی داری از همبستگی بین عوامل چهارگانه هر دو آزمون بدست آمده است مثلا همبستگی بین دو خرده آزمون ابتکار(۴۹۷ % = r) و بین دو خرده آزمون سیالی( ۴۶۸ % =r ) بوده است) . ضمنا آزمون مورد استفاده نیز از نظر روایی محتوی ( نظر صاحبنظران ) مورد تائید استاد راهنما قرار گرفته است . براساس تحقیقات کفایت اعتبار کل آزمون ۲۷% ، مقیاس سیالی ۰۹% ، مقیاس انعطاف پذیری ۱۳% ، مقیاس ابتکار ۰۱۵% و مقیاس بسط ۲۴% گزارش گردیده که ضرایب بدست آمده در سطح ۵% معنی دار هستند.
در مورد آزمون نگرشهای فرزند پروری والدین ، اعتباریابی پرسشنامه با بهره گرفتن از روش همزمان توسط کفایت صورت گرفته که در نتیجه برای مقیاس سلطه گری ضریب اعتبار ۳۵% ، مقیاس وابستگی شدید ۲۹% و برای مقیاس سهل انگاری ۴۶% بدست آمده که در سطح ۰۱% معنی دار است .
پایائی[۲۷۸] ابزارهای اندازه گیری تحقیق
اصطلاح پایائی بردقت اندازه گیری دلالت دارد بدین معنی که با اندازه گیری پایائی می خواهیم بدانیم که اگر آزمون را برای اندازه گیری یک یا چند متغییر بکار ببریم نتایج حاصل مشابه است یا متفاوت (سیف ،۱۳۷۲،ص ۱۹۹). قابلیت اعتماد ( پایائی ) با این امر سروکار دارد که ابزار اندازه گیری در شرائط یکسان تا چه اندازه نتایج مشابه به دست می دهد . معمولا دامنه ضریب قابلیت اعتماد از صفر( عدم ارتباط ) تا ۱+ ( ارتباط کامل) است ( سرمد و دیگران ، ۱۳۸۵، ص ۱۶۶).
کتابچه راهنمای آزمون خلاقیت دکتر عابدی ضریب پایائی کل آزمون را بین۸۰ % تا ۹۰ % ذکر کرده است براساس نتایج تحقیقات انجام شده توسط عابدی پایائی آزمون خلاقیت مورد استفاده که از طریق آزمون مجدد بر روی دانش آموزان مدارس راهنمائی تهران در سال ۱۳۶۳ بدست آمده در چهار بخش آزمون به این شرح است : ضریب پایائی بخش سیالی۸۵ % ، بخش ابتکار۸۲ % ، بخش انطاف پذیری۸۵ % ، در بخش بسط ۸۰ % بوده است (عابدی ، ۱۳۷۲) ضریب همسانی درونی با بهره گرفتن از آلفای کرونباخ برای خرده آزمون های سیالی ، انعطاف پذیری ، ابتکار و بسط روی ۲۲۷۰ دانش آموز اسپانیائی به ترتیب ۷۵% ، ۶۶% ، ۶۱% و ۶۱% بدست آمده است و نتایج تحقیقات عابدی حاکی است در روش آزمون – بازآزمون که بر روی ۵۸ دانش آموز با فاصله ۱۵ روز اجراء گردیده ضرایب همبستگی خرده آزمونهای سیالی ، بسط ، ابتکار و انعطاف پذیری در اجرای اول و دوم به ترتیب ۰۲۳% ، ۴۴۴% ، ۶۱۴% و ۵۹۵% به دست آمده است که جز مقوله سیالی ، ضرایب همبستگی بقیه مقولات در حد ۱% در صد معنی دار است و در روش ضریب همسانی درونی آلفای کرونباخ نیز ضریب همسانی درونی برای ۸۱۹ دانش آموز در خرده آزمونهای سیالی ، بسط ، ابتکار و انطاف پذیری ، به ترتیب ۶۷% ،۴۸% ، ۶۸% و ۵۵% به دست آمده که در حد ۱% معنی دار است . در روش همبستگی هر سوال با نمره کل آزمون نیز نتایج در سطح ۱% معنی دار بوده است ( دائمی ، ۱۳۸۳، ص ۳و۴). در تحقیقی که کفایت در موضوع موصوف انجام داده بود میزان پایایی پرسشنامه با بهره گرفتن از روش تصنیف و فرمول اسپیرمن – براون را ۹۰ % برای کل آزمون , مقیاس سیلی ۸۸ % ، مقیاس انعطاف پذیری ۷۷% ، مقیاس ابتکار ۹۳% و بسط ۹۳% گزارش شده که همه نتایج در سطح کمتر از ۵ % معنی دار می باشد . با بهره گرفتن از روش آلفای کرونباخ برای میزان خلاقیت کل ، مقیاس سیالی، مقیاس انعطاف پذیری ، ابتکار و بسط به ترتیب نتایج ۷۸%، ۷۸% ، ۸۱/۰ ، ۷۳% و ۷۰% گزارش شده است که این نتایج نیز در سطح کمتر از ۵% معنی دار است (کفایت ، ۱۳۷۳, صص۱۰۸ و۱۰۹) .
با وجود این استدلال آماری قابل قبول ، لازم است یادآوری گردد عوامل مختلفی می تواند در وجود ، بروز و ارزیابی خلاقیت آزمودنی ها دخالت داشته باشد بنابراین شایسته است همواره جانب احتیاط رعایت و با استناد به نتایج مطلوب اجرای این قبیل آزمونها از زدن برچسب خلاق ، غیرخلاق و… به افراد خودداری گردد( دائمی ، مقیمی ، ۱۳۸۳، ص ۸).
در مورد آزمون سنجش نگرشهای فرزند پروری والدین ، تحقیقات کفایت حاکی است که با بهره گرفتن از روش های تصنیف و آلفای کرونباخ ضریب پایایی برای کل آزمون ومقیاسهای فرعی سلطه گری ، وابستگی شدید و سهل انگاری با بهره گرفتن از فرمول اسپیرمن – براون ، به ترتیب ۲۲% ، ۲۰% ، ۱۶% ، ۱۱% و ۱۱% بوده است که به جز مقیاسهای سلطه گری و سهل انگاری در سطح ۵ % معنی دار می باشد . در روش آلفای کرونباخ که بر اساس محاسبه واریانسها بدست می آید کل آزمون ۳۲% ، مقیاس سلطه گری ۲۶% ، مقیاس وابستگی شدید ۲۲% و مقیاس سهل انگاری ۱۹% . بدیهی است ضرایب بدست آمده در سطح کمتر از ۰۰۱/۰ معنی دار می باشد(کفایت ، ۱۳۷۳، ص۱۰۵و ۱۰۶ ).
روش های آماری تجزیه و تحلیل داده های[۲۷۹] تحقیق
در این پژوهش برای تجزیه و تحلیل داده ها نسبت به نوع متغیرهای تحقیق از روش های آمار توصیفی(معیارهای تمرکز ، معیارهای پراکندگی و جداول فراوانی همراه با نمودارهای مربوطه) و برای تبیین فرضیات تحقیق از روش های استنباطی پارامتریک( آزمون همبستگی و آزمون T وتحلیل واریانس ) بر اساس نرم افزار آماری۱۳ [۲۸۰]SPSS استفاده شده است.
آمار توصیفی[۲۸۱] : در سطح آمار توصیفی از روشهایی چون معیارهای طبقه بندی(محاسبه جداول فراوانی ، نمودارهای مربوطه) و معیارهای تمرکز(محاسبه میانگین ) و معیارهای پراکندگی(واریانس و انحراف معیار) استفاده شده است . همچنین برای تبیین فرضیه های تحقیق از آمار استنباطی[۲۸۲] شامل(ضریب همبستگی ، آزمون T و تحلیل واریانس) استفاده شده است .
فصل چهارم:(یافته های تحقیق و تجزیه و تحلیل داده ها )
- مقدمه
- یافته های توصیفی تحقیق
- یافته های استنباطی تحقیق
مقدمه
در این بخش به تجزیه و تحلیل داده ها و استخراج نتایج پرداخته می شود ابتدا توصیف داده ها مورد پردازش قرار گرفته و سپس نتایج اجرای آزمونها ، مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار می گیرد و اطلاعات مربوط به آزمون فرضیه ها ، بر اساس روش های آماری استنباطی مانند ضریب همبستگی ، آزمون Tو تحلیل واریانس مورد بررسی قرار میگیرد.
بخش اول : یافته های توصیفی تحقیق
- توزیع پایه تحصیلی
جدول ۱-۴: توزیع فراوانی، فراوانی نسبی پایه تحصیلی فرزندان
فراوانی
درصد
درصد تجمعی
کلاس اول
۱۲۴
۳۴٫۲
۳۴٫۲
کلاس دوم
۱۱۶
۳۲٫۰
فوریه ۲۰۱۰
فاز ۱۱ پارس جنوبی
CNPC چین
۴٫۷ میلیارد دلار
دسامبر ۲۰۱۱
میدان نفتی زاغه
Tatneft روسیه
۱ میلیارد دلار
منبع: (katzman, 2012, pp 53-56)
۳-۸- موقعیت ژئوپلیتیک ایران در صادرات و ترانزیت نفت و گاز
ایران با دارا بودن دومین ذخایر گاز طبیعی و چهارمین ذخایر نفت خام، یکی از غنی ترین کشورهای جهان از لحاظ ذخایر انرژی به شمار می رود. محدوده سرزمینی ایران در مرکز منطقه ای قرار دارد که به هارتلند انرژی[۱۸] معروف است و حدود ۷۰ درصد از ذخایر نفت خام و۴۰ درصد از ذخایر گاز طبیعی جهان را در خود جای داده است.
شکل شماره ۱ : بیضی استراتژیک انرژی ( کمپ و هارکاوی، ۱۳۸۳ ، ص ۱۹۱)
امروزه با تسریع در روند رشد و توسعه کشورها در ابعاد مختلف اقتصادی و رفاهی و نیاز روز افزون آنها به منابع انرژی بویژه نفت و گاز طبیعی، ترانزیت این منابع اهمیت زیادی یافته است. قرار گرفتن ایران در مسیر تلاقی سه قار آسیا، اروپا و آفریقا و موقعیت ممتاز ایران در قلب خاورمیانه و تسلط بر خلیج فارس و تنگه هرمز، بر اهمیت استراتژیک ایران در منطقه بسیار افزوده است. دسترسی ایران به بازارهای عمده ای چون اروپا و کشورهای شرق و جنوب شرق آسیا و همچنین واقع شدن در مسیر ترانزیت انرژی کشورهای تازه استقلال یافته آسیای مرکزی به کشورهای اروپایی و خلیج فارس ( آبهای آزاد بین المللی ) ، زمینه نقش آفرینی ایران در ترانزیت منابع انرژی را بیش از پیش فراهم آورده است. در ادامه به بررسی طرح های صادرات و ترانزیت انرژی توسط ایران و ظرفیت های مناسب و بالقوه ای که در این زمینه وجود دارد می پردازیم. البته استفاده مناسب از این موقعیت بالقوه نیازمند اعتمادسازی در سطح بین المللی، گسترش روابط با کشورهای همسایه، کاهش تشنجات منطقه ای و ارتقاء سیستم مدیریت داخلی در جهت افزایش توان تولید، صادرات و ترانزیت منابع انرژی خواهد بود.
۳-۸-۱- صادرات گاز طبیعی به پاکستان، هند و چین
ایران نزدیکترین کشور صاحب ذخایر عظیم گاز طبیعی به کشورهای پاکستان، هند و چین است که با توجه به حجم ذخایر خود توان تامین بخش عمده ای از گاز مصرفی این کشورها را دارد. در حالی که کشورهای مذکور در مجموع جمعیتی بیش از دو میلیارد نفر دارند، از لحاظ ذخایر نفت خام و گاز طبیعی در رتبه های پایینی قرار دارند، به طوری که بخش اعظم نفت و گاز مورد نیاز خود را از سایر کشورها وارد می کنند. از لحاظ ذخایر گاز طبیعی کشورهای چین، هند و پاکستان به ترتیب در رده های پانزدهم، بیست و پنجم و بیست و هشتم جهان قرار دارند که وضعیت مناسبی به شمار نمی رود (www.energy.eu). رایزنی های ایران برای صادرات گاز طبیعی به بازارهای آسیایی سرانجام به مذاکرات سه جانبه ایران، پاکستان و هند برای صادرات گاز طبیعی ایران از طریق احداث خط لوله به پاکستان و از آنجا به هند منجر شد. خط لوله صلح[۱۹] که قرار بود گاز ایران را به مدت ۲۵ سال و با قیمت توافقی به پاکستان و هند صادر کند، باوجود فراز و نشیب هایی که در روند مذاکرات بین طرفین وجود داشته است به خروج هند از این پروژه بر اثر فشارهای آمریکا منجر شد. در این برهه بر اثر اصرار پاکستان به واردات گاز از ایران، مذاکرات دوجانبه با انصراف هندی ها ادامه یافت، اما در ادامه پاکستان نیز به دلیل فشارهای ایالات متحده به کارشکنی در روند مذاکرات پرداخت. مقامات پاکستانی از کمبود منابع مالی برای احداث خط لوله تا مرز ایران می گویند و اینکه در صورتی می توانند این قرارداد را اجرایی کنند که ایران هزینه احداث این خط لوله را بر عهده بگیرد. بر اساس برآوردهای یک شرکت آلمانی احداث این خطوط لوله برای اجرایی شدن این قرارداد به بیش از یک میلیارد دلار هزینه نیاز دارد که در ابتدا قرار بود بخشی از این هزینه توسط بانک بزرگ پاکستان تامین شود که این بانک به دلیل ترس از آمریکا از حضور منصرف شد و در نهایت یک شرکت چینی قرار شد این هزینه را بر عهده بگیرد که ظاهرا چینی ها هم کنار کشیده اند و در نهایت پاکستان تاکید دارد که باید ایران این هزینه را بر عهده بگیرد( جزایری،۱۳۹۱، خبرآنلاین). مذاکرات در این مورد کماکان ادامه دارد اما به نتایج مشخصی نرسیده است. شایان ذکر است ترکمنستان در خرداد ۱۳۹۱، قرارداد فروش گاز از طریق خط لوله ترکمنستان- افغانستان- پاکستان و هند موسوم به خط لوله تاپی[۲۰] را با شرکت استیت گز سیستمز[۲۱]پاکستان و شرکت دولتی جیل[۲۲]هند امضا کرد. خط لوله ۱۷۳۵ کیلومتری تاپی که هزینه آن هفت میلیارد و پانصد میلیون دلار برآورد شده است، قرار است مجموعا سالانه ۳۳ میلیارد متر مکعب گاز ترکمنستان را به کشورهای افغانستان، پاکستان و هند منتقل کند( آمریکا؛ نگاه نو، ۱۳۹۱ ). در صورت احداث خط لوله صلح ایران می توانست در مراحل بعد به چین نیز گاز صادر کند که با اعمال فشار آمریکا بر هند و پاکستان اجرای این طرح عملا متوقف شده است. اخیرا و با وجود فشارهای آمریکا، دولت پاکستان ساخت خط لوله صلح برای واردات گاز از ایران را به طول ۷۸۵ کیلومتر در داخل این کشور تصویب کرد.در نشست اعضای دولت پاکستان که به ریاست نخست وزیر این کشور برگزار شد، قرارداد یک و نیم میلیارد دلاری با ایران برای ساخت خط لوله صلح تصویب شد. ساخت این خط لوله تا سال ۲۰۱۵ تکمیل خواهد شد و ایران برای تکمیل این طرح ۵۰۰ میلیون دلار به پاکستان کمک می کند. مطابق این قرارداد، ایران از فروردین سال ۱۳۹۳ (۲۰۱۴) روزانه ۲۱ میلیون و ۵۰۰ هزار متر مکعب گاز طبیعی به پاکستان صادر خواهد کرد ( شبکه خبر، ۱۳۹۱ ).
۳-۸-۲- صادرات گاز طبیعی به اروپا
کشورهای اروپایی در کنار آمریکا و چین جزء بزرگترین مصرف کنندگان منابع انرژی بویژه نفت و گاز در جهان می باشند، که به دلیل حجم ذخایر پایینی که در اختیار دارند، بیشتر انرژی مصرفی خود را از سایر کشورها تامین می کنند. همانطور که می دانیم ایران به دلیل دارا بودن ذخایر عظیم نفت خام و گاز طبیعی و نزدیکی به کشورهای اروپایی از موقعیت مناسبی برای صادرات گاز طبیعی به این قاره برخوردار است، هرچند که مذاکرات و تلاش ها در این مورد تاکنون به مرحله عمل و اجرا ختم نشده است. از آنجایی که همکاری دو طرف به طور کامل از مناسبات سیاسی و دیپلماتیک تاثیر می پذیرد، همکاری جدی در بخش انرژی نیازمند اعتمادسازی متقابل و حل بحران های موجود در روابط ایران و اتحادیه اروپا خواهد بود. برای صادرات گاز ایران به اروپا مسیرهای مختلفی وجود دارد که در ادامه به مهمترین آنها اشاره می کنیم. ایران در ابتدا قرار بود گاز طبیعی خود را از طریق خط لوله از مسیر ترکیه و بلغارستان به سایر کشورهای اروپایی صادر کند و در این زمینه مذاکراتی نیز صورت گرفت اما به نتیجه مطلوب منجر نشد. علاوه بر مشکلات سیاسی که مانع از پیشرفت مذاکرات بود ، ناامنی در مناطق کردنشین ترکیه که در مسیر خط لوله صادراتی ایران قرار داشت، یکی دیگر از نگرانی های جمهوری اسلامی ایران بود. مسیر دیگری که برای صادرات گاز ایران به اروپا وجود دارد، صادرات از مسیر ارمنستان، گرجستان و اوکراین است که این طرح نیز به علت عبور بخشی از خط لوله از خاک روسیه و رقابتی که در زمینه صادرات گاز بین ایران و روسیه وجود دارد، به سرانجام مشخصی نرسیده است. طرح دیگری که از طرف ایران جهت صادرات گاز طبیعی به کشورهای اروپایی پیشنهاد شده صادرات گاز ایران از مسیر عراق و سوریه است. جواد اوجی مدیر عامل شرکت ملی گاز ایران در یک نشست مطبوعاتی از امضای قراردادی به ارزش ۱۰ میلیارد دلار میان سه کشور ایران، عراق و سوریه خبر داد و گفت، براساس توافقات صورت گرفته قرار است گاز ایران از طریق یک خط لوله پنج هزار کیلومتری از مسیر عراق، سوریه، لبنان و مدیترانه به کشورهای اروپایی همچون یونان ارسال شود (گستره انرژی،۱۳۹۰ : ۳۳ ). البته در حال حاضر به علت وجود بحران های سیاسی در عراق، لبنان و مخصوصا سوریه اجرای این طرح در هاله ای از ابهام قرار گرفته است.
۳-۸-۳- ترانزیت نفت و گاز آسیای مرکزی به کشورهای اروپایی و خلیج فارس
با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و اعلام استقلال در جمهوری های آسیای مرکزی وقفقاز، بستر مناسبی برای فعال شدن دیپلماسی ایران و استفاده بهینه از شرایط این کشورها که به آبهای آزاد دسترسی ندارند، فراهم شد. کشورهای قزاقستان، ترکمنستان و ازبکستان در این منطقه دارای ذخایر نسبتا زیادی از نفت خام و گاز طبیعی هستند که در این میان ذخایر نفت قزاقستان و گاز ترکمنستان به دلیل حجم زیاد، از اهمیت ویژه ای برخوردارند. محصور بودن این کشورها در خشکی و عدم دسترسی به آبهای آزاد سبب شده است که این کشورها برای صادرات منابع خود چشم به همکاری همسایگان خود داشته باشند. ایران به دلیل حایل شدن در حد فاصل دریای خزر و خلیج فارس نزدیکترین و مناسبترین مسیر برای انتقال نفت و گاز آسیای مرکزی به کشورهای اروپایی و آبهای آزاد ( خلیج فارس ) به شمار می رود. ایران در این زمینه می تواند از دو روش سوآپ و انتقال از طریق خط لوله استفاده کند. اقدام ایران در زمینه سوآپ که در سه فاز طراحی شده است میتواند نفت کشورهای همجوار را از طریق نفتکش به سواحل ایران در بندر تجهیز شده نکا منتقل نموده و پس از عبور از خط لوله نکا – ری در پالایشگاه تصفیه نماید و از سوی دیگر در جنوب کشور معامله توافق شده نفت دریافتی در شمال را تحویل دهد. با توجه به اینکه هزینه انتقال نفت در ایران نسبت به روسیه کم هزینهتر و به صرفهتر میباشد، بنابراین بسیاری از کشورها علاقهمند هستند تا انتقال نفت آنها از طریق ایران انجام شود. مثلا تا کنون قزاقها ۵/۲میلیون تن نفت را از طریق ایران منتقل نمودهاند. در پروژه سواپ نفت کشورهای حاشیه خزر از ایران به سمت جنوب نیز روسیه مشارکت داشته و در حال حاضر ۴۵ هزار بشکه از نفت روسیه از بندر آستخان به بندر نکای ایران حمل و از ایران سواپ میگردد. دومین اقدام در زمینه انتقال نفت دریای خزر، احداث خط لوله کی تی آی[۲۳] است، که مراحل مطالعات مقدماتی را طی میکند و پس از نهایی شدن، نفت قزاقستان و ترکمنستان را از طریق ایران به بازارهای جهانی منتقل خواهد کرد ( قنبری، ۱۳۹۰ : ۱۳۹-۱۴۰ ). همچنین نزدیکترین مسیر برای صادرات گاز ترکمنستان به ترکیه و کشورهایی اروپایی سواحل جنوبی دریای خزر است که از امنیت کامل نیز برخوردار است. البته در اینجا نیز مخالفت های آمریکا و رقابت روسیه با ایران، به اصلی ترین عوامل جلوگیری از گسترش همکاری ها بین ایران و کشورهای حوزه آسیای مرکزی در زمینه انرژی تبدیل شده اند.
۳-۸-۴-بازارهای بالقوه برای صادرات نفت و گاز ایران
ایران علاوه بر مناطقی همچومن اتحادیه اروپا، شرق و جنوب آسیا، توانایی بالقوه زیادی برای صادرات نفت و گاز به مناطقی مانند کشورهای آفریقایی، آمریکای لاتین و کشورهای حوزه خلیج فارس دارد و در همین راستا نیز تلاش ها و مذاکراتی در سالهای اخیر صورت گرفته و قراردادهایی نیز با برخی کشورها به امضا رسیده است. یکی از این بازارهای بالقوه کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس هستند.تقاضای برق و گاز طبیعی در کشورهای حاشیه خلیج فارس رو به افزایش است. البته بخش عمده این تقاضای گاز برای تولید برق در این مناطق است. کشورهای بزرگ نفتخیز حوزه خلیج فارس در زمینه گاز طبیعی چندان غنی نیستند. به طورمثال، بزرگ ترین کشور نفت خیز دنیا یعنی عربستان به تنهایی حدود ۲۴ درصد گاز طبیعی تولید شده در خاورمیانه را مصرف میکند در حالی که تنها ۱۰ درصد ذخایر این منطقه در اختیار این کشور بزرگ نفتی است. همچنین کشورهای امارات متحده عربی و کویت نیز وارد کننده خالص گاز طبیعی هستند و پتانسیل افزایش تولید نیز در این کشورها بسیار ناچیز است. این در حالی است که گاز طبیعی تولیدی ایران عمدتا از میادین مستقل گازی است و با سرمایهگذاری کافی میتوان تولید آن را به میزان قابل توجهی افزایش داد. اما حضور کشور قطر در این بازار یک محدودیت جدی برای ایران به شمار میآید. این کشور هم از جهت توسعه پارس جنوبی به مراتب از ایران پیشیگرفته است و هم از جهت سیاسی روابط مناسبتری با کشورهای این حوزه دارد ( طاهری فرد،۱۳۸۹ ، رصد). به گزارش مهر، محمود احمدی نژاد رئیس جمهوری ایران اخیرا در سفر به قاهره مصر از آغاز قریب الوقوع صادرات گاز طبیعی ایران به کشور امارات متحده عربی خبر داده و تاکید می کند: به زودی دو خط لوله انتقال گاز ایران به امارات می رسد( عصرایران، ۲۸/۱۱/۱۳۹۱ ). عضو هیئت مدیره شرکت ملی نفت ایران اظهار داشته است که ایران پس از اجرای پروژه های نفت و گاز در خلیج فارس، به صادرات گاز به کشورهای عربی آماده است.وی ضمن صحبت در مورد مسئله تحویل گاز ایران به خلیج فارس گفته که برای صادرات گاز به امارات متحده عربی لازم است خط لوله گاز با طول ۴۰-۷۰ کیلومتر ساخته شود و برای تحویل گاز به کشور عمان ساخت خط لوله گاز با طول ۱۳۰-۱۶۰ کیلومتر لازم است. به گفته وی، در صورت تصمیمگیری مثبت در مورد تحویل گاز به کشورهای ذکر شده جزیره سیری، مرکز صادرات گاز به کشورهای خلیج فارس خواهد شد( صدای روسیه، ۲/۱۲/۱۳۹۱ ). از دیگر بازارهای بالقوه برای صادرات نفت و گاز ایران می توان به کشورهای آفریقایی اشاره کرد. تا پیش از افزایش تحریمهای غیر قانونی برخی از قدرتهای غربی علیه صنعت نفت کشور، آفریقای جنوبی تنها بازار سنتی ایران برای صادرات نفت خام در قاره آفریقا بوده است. بعد از تحریم های آمریکا و اتحادیه اروپا علیه صنعت نفت و گاز کشور، بازارهای کشورهای آفریقایی مورد توجه مسئولان ایرانی قرار گرفته و مذاکراتی نیز با برخی از این کشورها صورت گرفته است. سید محمد قمصری با تایید مذاکرات و توافقهای انجام شده با کنیا برای صادرات نفت خام، تاکید کرد: به زودی جزئیات بیشتری از قراردادهای جدید صادرات نفت ایران به کشورهای جدید اعلام می شود. همزمان با اجرای طرح تحریم نفت ایران توسط ۲۷ کشور اروپایی، ایران قرارداد جدید به منظور صادرات روزانه ۸۰ هزار بشکه نفت خام با کنیا امضا کرده است. در همین حال پاتریک نیوک دبیر وزارت نفت کنیا درباره جزئیات این قرارداد نفتی به رویترز گفته است: دولتهای دو کشور ماه گذشته این یادداشت تفاهم را امضا کردند. حجم نفتی که بر این اساس قرار است به کنیا صادر شود ۴ میلیون تن در سال معادل ۳۰ میلیون بشکه در سال یا ۸۰ هزار بشکه در روز اعلام شده است( خبرگزاری مهر، ۱۳/۴/۱۳۹۱ ). از دیگر مناطقی که از پتانسیل بالایی برای صادرات نفت و گاز ایران برخوردار است، منطقه آمریکای لاتین است که بیشتر کشورهای این منطقه به دلیل مخالفت با سیاست های امپریالیستی ایالات متحده آمریکا، روابط سیاسی دوستانه ای با جمهوری اسلامی ایران دارند. از جمله این کشورها می توان به کوبا، ونزوئلا، بولیوی و اکوادور اشاره کرد. ایران اخیرا مذاکراتی را با اکوادور داشته است که هدف از آن سرمایه گذاری ایران در یک پروژه پالایشگاهی به ارزش ۱۲ میلیارد دلار است. به گزارش خبرگزاری فارس، مارکو کارلووپینیا رئیس شرکت پترو اکوادور در مصاحبه با نشریه ال یونیورسو تصریح کرد که تحریم های ایالات متحده و اتحادیه اروپا برای شرکت ها و موسساتی که از سرمایه کشورهای آمریکای شمالی برخوردار هستند و نیز برای اتباع آمریکا لازم الاجرا هستند، اما شرکت ما هیچ ارتباطی با دولت آمریکا ندارد( خبرگزاری فارس، ۱۹/۱/۹۱ ).
۳-۹- جمع بندی
در ابتدای این فصل با نگاهی به تاریخچه اکتشاف و تولید نفت خام در ایران به مبحث مهمترین و سیاسی ترین کالای کشور که بر تاریخ سیاسی و اقتصادی یک قرن اخیر ایران سایه افکنده است، وارد شدیم. ایران با دارا بودن چهارمین ذخایر نفت خام و دومین ذخایر گاز طبیعی در جهان جزء غنی ترین کشورها از لحاظ منابع انرژی محسوب می شود. ایران از لحاظ جغرافیایی در مرکز محدوده ای قرا گرفته است که به بیضی استراتژیک انرژی معروف است. حدود ۷۰ درصد از ذخایر نفت خام و ۴۰ درصد ذخایر گاز طبیعی جهان در این محدوده قرار گرفته است. ایران علاوه بر نزدیکی به بازارهای عمده ای چون اتحادیه اروپا و شرق و جنوب شرق آسیا، به دلیل قرار گرفتن در حد فاصل دریای خزر و خلیج فارس امکان ترانزیت نفت و گاز کشورهای حوزه آسیای مرکزی به اروپا و خلیج فارس را نیز دارا می باشد. هرچند ایران در برهه هایی از تاریخ مانند جنگ اعراب و اسرائیل و متعاقب آن تحریم نفتی کشورهای عربی علیه کشورهای غربی تولید نفت بالایی داشته است، اما در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی با کاهش تولید مواجه بوده است. با تصویب قانون ایلسا در کنگره آمریکا در سال ۱۹۹۶ و ارجاع پرونده فعالیت های هسته ای ایران به شورای امنیت سازمان ملل در چند سال اخیر، شاهد کاهش سرمایه گذاری ها در صنایع نفت و گاز ایران و به تبع آن کاهش تولید و صادرات نفت و گاز هستیم. ایران در صورتی که موفق به حل مشکلات منطقه ای و بهبود روابط با همسایگان خود شود و از ظرفیت دیپلماتیک خود بهره برداری درستی انجام دهد، می تواند از موقعیت ژئوپلیتیک خود در خاورمیانه حداکثر بهره برداری را به عمل آورد. از مهمترین عواملی که سبب کاهش سرمایه گذاری و حضور کمرنگ ایران در بازارهای بین المللی و صادرات انرژی در سالهای اخیر شده اند، می توان به مواردی مانند: ضعف مدیریت داخلی در بخش انرژی، مصرف بی رویه داخلی، تحریم های شورای امنیت علیه ایران، تهدیدات نظامی آمریکا و اسرائیل و در پی آن کاهش سرمایه گذاری ها در ایران، فشارهای آمریکا بر متحدان بین المللی و منطقه ای خود در جهت انزوای بیشتر ایران و رقابت روسیه با ایران در حوزه انرژی اشاره کرد.
فصل چهارم
اهمیت منابع نفت و گاز برای اتحادیه اروپا
۴-۱- مقدمه
منابع نفت خام و گاز طبیعی برای کشورهای عضو اتحادیه اروپا از اهمیت ویژه ای برخورداراند، به طوری که از کل مصرف ناخالص داخلی انرژی اتحادیه اروپا، ۳۷ درصد به نفت و ۲۴ درصد به گاز طبیعی اختصاص یافته است. این در حالی است که اتحادیه اروپا بیش از ۸۰ درصد نفت مصرفی خود را وارد می کند و از لحاظ تامین منابع گاز طبیعی نیز وابستگی شدیدی به کشورهای روسیه، نروژ و الجزایر دارد. این وابستگی شدید به منابع نفت و گاز سبب شده است که تامین نیازهای مصرفی اتحادیه اروپا و مقابله با چالش ها و موانع موجود در این زمینه همواره یکی از دغدغه های اصلی سیاستگذاران و تصمیم گیران این قطب اقتصادی مطرح در جهان باشد. در فصل چهارم ابتدا سیاست گذاری کلان اتحادیه اروپا در بخش های مختلف تولید، واردات و مصرف انرژی تشریح شده و در ادامه مصرف انواع حامل های انرژی در بخش های مختلف اقتصادی به تفکیک مورد بررسی قرار گرفته اند. در بخش بعدی به معرفی مهمترین مناطق و کشورهایی پرداخته ایم که تامین کننده اصلی نفت و گاز وارداتی این اتحادیه می باشند. روابط اتحادیه اروپا با روسیه، کشورهای شمال آفریقا، خاورمیانه، آسیای مرکزی و قفقاز در این قسمت مورد بررسی قرار گرفته اند. سپس مهمترین خط لوله هایی که تامین کننده بخش عظیمی از نیاز اتحادیه اروپا به نفت و گاز می باشند به اختصار معرفی شده اند.
۴-۲- سیاست گذاری انرژی در اتحادیه اروپا
تامین انرژی مهمترین دغدغه کشورهای اروپایی در دوران بعد از جنگ جهانی دوم بوده است و تعدد پیمان ها، قرارداد ها، تصویب نامه ها، بیانیه ها، طرح ها و قوانین مرتبط با حوزه انرژی نشانگر اهمیت این موضوع برای کشورهای اروپایی است. در سال ۱۹۵۱ شش کشور بلژیک، فرانسه، جمهوری فدرال آلمان، ایتالیا، لوکزامبورگ و هلند اختیار منابع فولاد و زغال سنگ خود را به دست یک قدرت فراملی سپردند و به این ترتیب « جامعه فولاد و زغال سنگ اروپا » تشکیل شد. در ژوئن ۱۹۵۵ ، رهبران کشورهای بنلوکس روند همگرایی اروپا را احیا کردند که این روند منجر به امضای معاهده رم در ۲۵ مارس ۱۹۵۷ و ایجاد « جامعه اقتصادی اروپا » و « جامعه انرژی اتمی اروپا » شد. قرارداد جامعه اقتصادی اروپا، تاسیس بازار مشترک بر پایه اشتراک در فعالیت های اقتصادی موجود در شش کشور عضو بود و قرارداد جامعه انرژی اتمی، ایجاد و رشد یک صنعت اتمی اروپایی را هدف قرار می داد. تاسیس « آژانس بین المللی انرژی » در سال ۱۹۷۴ در واکنش به تحریم نفتی اعراب در سال ۱۹۷۰، تصویب منشور انرژی اروپا[۲۴] در سال ۱۹۹۱، انتشار بیانیه سفید انرژی در سال ۱۹۹۵، قطعنامه های مصوب نوامبر ۱۹۹۶، اجرایی شدن منشور انرژی در سال ۱۹۹۸، بیانیه سبز انرژی مصوب سال ۲۰۰۰، بیانیه سبز انرژی مصوب سال ۲۰۰۶ و تدوین برنامه اینوگیت[۲۵] را می توان از دیگر تلاش های کشورهای اروپایی در جهت تامین امنیت انرژی به شمار آورد. در این میان حرکت اینوگیت و منشور انرژی به عنوان حرکتی راهبردی در بازار بلندمدت انرژی محسوب می شود که علاوه بر کاهش دامنه عوامل غیر اقتصادی تاثیرگذار بر عرضه انرژی، تبدیل آن را به کالایی اقتصادی- رقابتی در بلند مدت وجهه همت خود قرارداده است. معاهده منشورانرژی معاهده ای بین المللی است که با محوریت کشورهای تولیدکننده منابع انرژی و با هدف تأمین منافع ایشان، پایه گذاری شده است. این معاهده، به سرعت، رو به گسترش است . درسال ۱۳۸۱ کشور ما نیز به عنوان عضو ناظر، وارد این مجموعه شد و مقرر است پس از انجام اقدامات مقتضی، درخصوص عضویت قطعی ایران تصمیمگیری شود ( علیدوستی، ۱۳۸۶ ، ۳۳۶-۳۳۵ ).
۴-۲-۱- تولید
اعضای اتحادیه اروپا با ۴/۷ میلیارد بشکه ذخیره نفت خام و ۴/۱۴۴ تریلیون فوت مکعب ذخیره گاز طبیعی، روی هم رفته ۷/۱ درصد ذخایر اثبات شده نفت و ۲/۲ درصد ذخایر اثبات شده گاز طبیعی جهان را در اختیار دارند. اعضای این اتحادیه روی هم رفته ۵ درصد از تولید نفت، ۹ درصد از تولید گاز طبیعی و ۸ درصد زغال سنگ جهان را به خود اختصاص داده اند، درحالی که نزدیک به ۱۱ درصد از مصرف جهانی زغال سنگ، حدود ۱۶ درصد از مصرف جهانی گاز طبیعی و مصرف بالغ بر ۱۸ درصد از تولید جهانی نفت خام را به خود اختصاص داده اند( سعیدآبادی، ۱۳۹۰ :۸۶). در قاره اروپا و حوزه دریای شمال پنج کشور عمده تولید کننده نفت خام و گاز طبیعی وجود دارند که به ترتیب اهمیت ذخایر و حجم تولید عبارتند از: نروژ، انگلستان، هلند، دانمارک و آلمان. نروژ و بریتانیا بزرگترین تولید کنندگان دریای شمال با هم دارای ۷/۵ درصد از ذخایر جهانی هستند. در اروپا این دو کشور اکثریت غالب نفت و گاز را در اختیار دارند و ۸۴ درصد از تولید قاره را تامین می کنند و بیش از ۲۵ درصد از کل نیازهای مصرفی نفت قاره را برطرف می کنند(نظری، ۱۳۸۹ :۲۱ ). منابع نفت و گاز دریای شمال به دلایلی چون ثبات سیاسی، نزدیکی به بازارهای عمده اروپایی و ثبات در تولید و عرضه نفت و گاز از اهمیت ویژه ای برای اعضای اتحادیه اروپا برخوردار است. با وجود کاهش ذخایر و تولید نفت و گاز در این حوزه، منابع این منطقه توانسته اند نقش خود را در تامین بخشی از نیازهای مصرفی اتحادیه اروپا کماکان حفظ کنند. با توجه به مطالب فوق، اعضای اتحادیه اروپا تلاش عمده ای را در جهت کاهش وابستگی به سوخت های فسیلی و واردات این محصولات و همچنین جایگزینی آنها با انرژی های نو و تجدیدپذیر در پیش گرفته اند. از سال ۱۹۹۲ تا سال ۱۹۹۹ استفاده از انرژی های تجدید پذیر ( ژئوترمال، بیوماس، انرژی خورشیدی و انرژی باد ) در اروپا دو برابر شده است و انتظار می رود که طی دو دهه آینده مصرف گاز طبیعی و انرژی های تجدیدپذیر بیشترین رشد را در بین سایر حامل های انرژی در بین اعضای این اتحادیه داشته باشند.
۴-۲-۲- واردات
اتحادیه اروپا بخش عمده ای از نیازهای مصرفی خود به نفت خام و گاز طبیعی را از سایر کشورها تامین می کند. اتحادیه اروپا بزرگترین واردکننده و دومین مصرف کننده بزرگ انرژی در جهان است(سعیدآبادی، ۱۳۹۰ :۹۴). آلمان، ایتالیا و فرانسه بزرگ ترین واردکنندگان انرژی و بریتانیا تنها صادرکننده خالص انرژی در بین اعضای این اتحادیه به شمار می رود. آلمان، فرانسه، لهستان، ایتالیا و اسپانیا از واردکنندگان عمده نفت در اتحادیه اروپا محسوب می شوند. میزان وابستگی آلمان به عرضه کنندگان خارجی ۹۷ درصد، فرانسه ۹۵ درصد و لهستان ۹۸ درصد است. در حالی که آلمان و لهستان وابستگی بالایی به روسیه دارند، فرانسه در تامین نفت مورد نیاز خود دارای تنوع بیشتری در تامین کنندگان می باشد(نظری، ۱۳۸۹ :۱۹). بر اساس گزارش کمیسیون اروپا، کشورهای عضو اتحادیه اروپایی در سال ۲۰۱۱ در مجموع ۳ میلیارد و ۶۴۹ میلیون و ۷۸۸ هزار بشکه نفت خام وارد کرده اند که بیشترین واردات به ترتیب از کشورهای روسیه، نروژ، عربستان سعودی، قزاقستان، نیجریه، ایران، آذربایجان، عراق، لیبی و الجزایر صورت گرفته است. مجموع واردات نفت خام اتحادیه اروپا از ایران در این دوره ۲۱۸ میلیون و ۳۷۴ هزار بشکه است که میانگین واردات روزانه از ایران در حدود ۵۹۸ هزار بشکه بوده است (European commission market observatory for energy). بیشترین واردات گاز طبیعی اتحادیه اروپا از طریق خط لوله در سال ۲۰۰۸ به ترتیب از کشورهای روسیه، نروژ، الجزایر و نیجریه صورت گرفته است. همچنین در سال ۲۰۰۹ عمده ترین صادرکنندگان گاز مایع به کشورهای عضو اتحادیه اروپا به ترتیب کشورهای قطر، الجزایر، نیجریه، ترینیداد و توباگو، مصر، نروژ، عمان و لیبی بوده اند (Europe energy position 2010 annual report). اتحادیه اروپا در سالهای اخیر به دلایلی مانند کاهش ذخایر نفت و گاز دریای شمال[۲۶]، وابستگی شدید به واردات از روسیه، افزایش مصرف حامل های انرژی و تنوع بخشیدن به منابع تامین کننده نفت و گاز مصرفی خود، به ارتباط بیشتر با کشورهای صادرکننده نفت و گاز در حوزه دریای خزر، آسیای مرکزی و خلیج فارس روی آورده است. در اوایل دسامبر ۲۰۰۶ ، در سفر رئیس جمهور قزاقستان به بروکسل، اساسنامه تفاهم توسعه همکاری دوجانبه در زمینه انرژی با اروپا به امضا رسید. اتحادیه اروپا متعهد شد تا تمام تلاش های خود را جهت تبدیل شدن قزاقستان به شریکی کامل در بخش انرژی اتحادیه اروپا به کار گیرد، به ویژه مشارکت شان را در کنار ایالات متحده آمریکا و روسیه برای توسعه دالان استراتژیک انتقال انرژی فرا خزر – دریای سیاه و نیز تحکیم سیستم موجود انتقال گاز از آسیای مرکزی به اتحادیه اروپا از طریق روسیه تقویت کند. همچنین این اتحادیه اخیرا اساسنامه تفاهم در مورد انرژی را با آذربایجان نیز امضا کرده و متعهد شده است تا منابع انرژی این کشور، مخصوصا گاز طبیعی را از طریق لوله ناباکو[۲۷]و لوله به هم متصل کننده ترکیه – یونان – ایتالیا به بازارهای اروپا منتقل کند (سعیدآبادی،۱۳۹۰ :۱۰۱). علاوه بر این در بلند مدت ایران و عراق می توانند تامین کننده بخش زیادی از گاز صادراتی به کشورهای اروپایی از طریق خط لوله ناباکو باشند.
جدول شماره۸ : ۱۰ کشور برتر تامین کننده نفت خام اتحادیه اروپا در سال ۲۰۱۱
۲-۴۷- اندازهگیری هوش معنوی
زوهر و مارشال (۲۰۰۰) درباره خطر کمیسازی هوش معنوی هشدار دادهاند. ایمونز (۲۰۰۰) نیز از تلاش برای اندازهگیری کمی هوش معنوی اجتناب میکند. در حقیقت، در ادبیات هوش معنوی هیچ معیار رسمی یا تایید شدهای برای سنجش آن وجود ندارد. شاید به این علت که برخلاف هوش عمومی که از طریق سرعت و صحت پاسخدهی سنجیده میشود، در حل مسائل معنوی هیچ پاسخی کاملا درست یا نادرست نیست. به همین دلیل نمیتوان گفت که آیا هوش معنوی میزان بهینهای دارد یا نه، و آیا میتوان کسی را از نظر معنوی کمهوش نامید. به همین دلیل، تعیین الگوهایی منحصر به فرد برای بروز هوش معنوی ممکن است مفیدتر از تلاش برای ارزیابی کمی میزان هوش معنوی یک نفر باشد.
شاید هوش معنوی را باید در هر فرهنگ جداگانه سنجید. بااینحال به عقیده نویسنده این مقاله هوش معنوی همان معنویت نیست که در هر زمینه فرهنگی متفاوت باشد و بنابراین احتمالا باید امکان ساخت یک مقیاس جهانشمول وجود داشته باشد. چنین امری نیازمند تعامل، همکاری و همفکری دانشمندان و محققان مختلف از فرهنگهای مختلف و معتقد به آیین های معنوی و مذهبی مختلفی میباشد. برای مثال یوسی آمرام (۲۰۰۷) از طریق یک تحقیق کیفی تلاش کرد تا ابعاد جهانشمول هوش معنوی را بدست آورد. همچنین دیوید کینگ (۲۰۰۷) که هماکنون در حال ساخت یک مقیاس جهانشمول برای سنجش هوش معنوی است، عقیده دارد مجموعهای از قابلیتهای جهانشمول وجود دارد که به معنویت با هر دیدگاهی مرتبط است و بر همین اساس مشغول ساخت این مقیاس است. از نظر او تا زمانی که بر روی چنین مقیاسی توافق جمعی صورت نگیرد، مفهوم هوش معنوی جدی گرفته نخواهد شد.
۲-۴۸- هوش معنوی و آگاهی متعالی
هوش معنوی بیانگر فرایندی است که دربرگیرنده جهت گیری آگاهی و تجربه فرد به سمت حوزه تعالی و جنبه معنوی از خویشتن است (واگن، ۲۰۰۲). در این حالت، کوولسکی [۸](۲۰۰۰) به توانایی عمومی انسان برای تعالی اشاره می کند. تعالی شامل جدایی گذرا از ویژگی های جسمانی و احساس یا تجربه اتخاذ شدن با بشریت، جهان و یا یک نیروی برتر می باشد (مایر، ۲۰۰۰). این تعریف از تعالی، بسیار نزدیک به مفهوم وحدت وجود می باشد که یکی از چالش برانگیزترین مباحث مطرح شده در حوزه فلسفه و عرفان بوده است. وحدت به معنی یکتایی و یگانگی است و وجود نیز به معنی هستی (مقابل عدم و نیستی) است. بنابراین، به زبان ساده، مقصود از وحدت وجود، یکی بودن و یگانگی عالم هستی است. یعنی این که هر که در جهان است وحدت محض است و هیچ دوئی و دوگانگی بین موجودات عالم نیست (امین، ۱۳۷۶). این جنبه از هوش معنوی فراتر از مفاهیم مرسوم رشد روان شناختی گسترش می یابد وعقاید سنتی مربوط به آنچه که کنش روان شناختی سالم یا بهنجار را تشکیل می دهد را به چالش می کشد (امونز، ۲۰۰۰).
مفهوم تعالی معنوی، یا نگاه به زندگی از یک دید بزرگتر و عینی تر، به عنوان یک عامل پذیرفتنی مجزای شخصیتی مورد بررسی قرار گرفته است. در معنایی گسترده، تعالی معنوی بیانگر جهت گیری فردی به سمت واقعیت های غیرمحسوس و وصف ناپذیر می باشد. در نهایت، تعالی معنوی به جستجوی شخصی برای معنی و منبعی از انگیزش درونی برای رفتار فردی مرتبط می باشد. مثل هوش معنوی، تعالی معنوی نیز در برگیرنده حسی از اتحاد در بین موجوددات زنده و شکیبایی در برابر دیگران می باشد، افرادی که حس قوی از تعالی را دارند احتمالاً غرق در فعالیت های معنوی می شوند (پیدمانت، ۱۹۹۹).
توانایی ها و روش های گوناگونی در ارتباط با جنبه متعالی هوش معنوی شناسایی شده است (واگن، ۲۰۰۲). برای مثال گاردنر[۹] (۱۹۹۹) مراقبه، ورود به حالت های خلسه و برقراری پیوندهایی با الگوهای متعالی، روانی و معنوی را به رسمیت شناخته است. همچنین امونز (۲۰۰۰) پنج توانایی اصلی را شناسایی کرده کرده است: ظرفیت فراتر رفتن از محدودیت های واقعیت فیزیکی و مادی؛ توانایی ورود به حالتهای اوج یافته از هوشیاری؛ توانایی تشخیص تقدس در تجربه های روزانه؛ توانایی در هم آمیختن منابع معنوی در حل مسئله با ظرفیت ابراز رفتار با فضیلت مثل بخشش، سپاسگذاری، فروتنی و شفقت، دو توانایی اول می توانند به خدا یا یک نیروی برتریا بدست آوردن یک آگاهی برتر از خویشتن ارتباط داده شوند. همچنین آنها با مبانی عرفان مثل تجربه حس اتحاد با هرچیز در جهان در ارتباط می باشند. توانایی سوم بیانگر تجربه تقدس می باشد، مثل در نظر گرفتن ازدواج به عنوان یک همراهی مقدس یا فرزندپروری به عنوان یک مسئولین مقدس، توانایی چهارم شامل کنار آمدن معنوی می باشد که دربرگیرنده کاربرد مهارتهای حل مسئله می باشد.
کنار آمدن معنوی می تواند شکل های مختلفی را که اثربخشی متفاوتی دارند را به خود بگیرد. برای مثال، ارتباط با خدایی که مهربان و بخشنده می باشد می تواند انطباقی تر باشد نسبت به ارتباط با خدایی که تنبیه کننده و جزادهنده یا بی تفاوت می باشد معلوم شده است که سبک تسلیمی کنار آمدن یا قرار دادن مرکز کنترل فرد به خدا و تسلیم اراده فردی به خدایی نیکخواه، کاملاً در ارتباط با بهزیستی معنوی می باشند (وُنگ-مک دونالد و گورسش، ۲۰۰۰، به نقل از ناسل، ۲۰۰۴).
در پرتو ارتباط هوش معنوی با تعالی، هوش معنوی می تواند به عنوان یک ویژگی ازهوشیاری که واقعیت چندبعدی ای را که در آن ویژگی های جسمانی در برگرفته شده اند و اهمیت شخصی و اجتماعی گسترش همدلی، خودآگاهی و سلامت روانی را تشخیص می دهد، درک شود (نوبل، ۲۰۰۰).
۲-۴۹- نقش آگاهی فردی در ابراز هوش معنوی
یکی از ویژگیهای اساس هوش معنوی، خودآگاهی عمیق است که شامل آگاهی تدریجی از لایه ها و ابعاد مختلف خویشتن است. روشن کردن نظام ارزش ها و باورهای فرد به این فرایند کمک می کند (سیسک، ۲۰۰۰). همچنین هوش معنوی می تواند به شکلی مستقیمتر به پیگری هوشیارانه و ارادی رشد روان شناختی خود فرد کمک کند.
این موضوع مستلزم پذیرش مسئولیت خویشتن، درس گرفتن از اشتباهات فردی، توانایی برای بخشیدن و بخشیده شدن، تعهد به تصمیماتی که بهزیستی همه افراد دخیل را در نظر می گیرد، می باشد (واگن، ۲۰۰۲).
به عقیده ولمن (۲۰۰۱)، هوش معنوی با حالتی از بودن (و نه فقط انجام دادن) که بر تجربه ذهنی متمرکز است، مربوط می شود. بنابراین، شاید این گونه به نظر برسد که هوش معنوی با زندگی درونی ذهن و پیوندش با بودن در جهان ارتباط دارد (واگن، ۲۰۰۲). در راستای این حالت، آنهایی که هویت شان را در پیروی از یک راه یا سفر معنوی تشخیص می دهند، به جای اینکه هویت شان را در جستجوی قدرت یا تسلطی که اغلب مشتق شده از ایگو می باشد تعیین کنند، وجود روحی را که در جستجوی معناست تشخیص می دهند (واگن، ۲۰۰۰،سیسک، ۲۰۰۲). هوش معنوی این اجازه را به فرد می دهد که به فراسوی من (یا شخصیت و میل ارضاء خویشتن، دست پیدا کند تا اینکه ابعاد عمیق تر و استعدادهای نهفته درون خودش را بشناسد. همچنین هوش معنوی موجب جابجایی در کانون ادراک و مرجع از کانون بیرونی ارزشیابی به سمت کانون درونی ارزشیابی می شود (سیسک، ۲۰۰۰) شناخت فزاینده فرد به استعدادهای نهفته شخصی وکنترل بر تصمیم ها و عوامل، مستلزم برگشت به درون فرد است که تمایل به حرکت به سمت یکپارچگی، تعادل و تمامیت دارد. بر طبق نظریه یونگ، خویشتن بایستی به عنوان مرکز روان که اجرا کننده کنش های یکپارچگی و دگرگونی می باشد، محسوب شود. با تسهیل این فرایندهای دگرگونی پذیر، هوش معنوی به افراد این امکان را می دهد که با معنا و عمق بیشتری به زندگی خود ادامه دهند (زوهر و مارشال، ۲۰۰۰).
بر طبق گفته سیسک (۲۰۰۰) خودشناسی و خودآگاهی شخصی می توانند از طریق اندیشه در خود، وارسی کردن اهداف و آرزوهای فرد، توجه به پیام ها در رؤیاها و نشانه های شهودی و پیدا کردن معنا در تجربه های بیرونی عمیق شوند. در همین ارتباط، بویژه، یادگیری گوش دادن و اعتماد کردن به ندای درونی فرد، امری اساسی است.
این اعمال منجربه درجه بالاتری از خویشتن پذیری، درک پیوندهای بین مردم و حوادث مختلف و اطمینان به فرایند زندگی و نظم در جهان هستی می شود (نوبل، ۲۰۰۰).
در نگاه امام علی (ع) نیز موضوع شناخت خود از اهمیت ویژه ای برخوردار است به طوریکه از نظر ایشان دانشمند کسی است که خودش را شناخته باشد و هر کس خودش را بشناسد، به بالاترین رتبه هر معرفت و دانش رسیده است.(سهرابی وناصری،۱۳۹۱،ص۹۹-۹۳)
در آیین اسلام و عرفان نیز تأکید بسیاری به موضوع شناخت خود شده است.
دین اسلام به این موضوع توجه ویژه ای دارد که انسان «خود» را بشناسد و موقفعیت خویشتن را در جهان آفرینش تشخیص دهد. این همه تأکید در قرآن در مورد انسان برای این است که انسان خویشتن را آنچنان که هست بشناسد و مقام و موقعیت خود را در عالم وجود درک کند و هدف از این شناختن و درک کردن این است که خود را به مقام والایی که شایسته آن است برساند (مطهری، ۱۳۸۶).
۲-۵۰- آگاهی از وجود الهی و رابطه آن با هوش معنوی
بین صاحبنظران در مورد اینکه اعتقاد به خداوند یا یک نوع قدرت برتر از ویژگی های هوش معنوی است یا نه، توافق وجود ندارد. هنگامی که نوبل (۲۰۰۰و ۲۰۰۱) بر اهمیت قادر بودن دیدن همه حوادث و تجربه ها در پرتو یک بافت تمام شمول و بزرگتر تأکید کرده است، شاید این تصویر بزرگتر دربرگیرنده یک روح کیهانی یا یک وجود الهی باشد و شاید هم اینگونه نباشد، با این حال، برخی از نظام های اعتقادی مذهبی یا معنوی، بر یک باور بنیادین به یک قدرت یا الله برتر تأکید دارند و بنابراین، شاید از یک نوع هوش معنوی که بر پایه آگاهی از یک وجود الهی در زندگی فرد است حمایت می کنند. مثلاً ادیان الهی، و بعضی از اشکال معنویت که براساس فردکهن یا معنویت و عرفان شرقی استوار است، وجود یک خالق یا یک نیروی کیهانی که همه زندگی و تجربه های آن را فراگرفته است، تصدیق می کنند (سیسک و تورنس، ۲۰۰۱).
در دین اسلام، اعتقاد به وجود خدایی یگانه که همه جا حضور دارد و بر همه افکار و اعمال انسان ها بینا و شنوا می باشد، اولین اصل از اصول اساسی این دین می باشد، در قرآن، به یاد داشتن حضور فراگیر خداوند بسیار مورد تأکید واقع شده به طوریکه در این کتاب مقدس، زندگی سخت (سوره طه، آیه ۱۲۴) و فراموشی خویشتن (سوره حشر، آیه ۵۹) از نتایج فراموشی یاد خداوند در این دنیا ذکر شده است. از نظر پیامبر اسلام،حضرت محمد (ص) بهترین اقسام ایمان آن است که بدانی هرجا هستی خدا با توست.
توجه به مقدسات ممکن است به واسطه درک و شناخت از داستان ها و سنت های مذهبی و اسطوه شناسی معنوی، هدایت و حمایت شود (مایر، ۲۰۰۰). به سبب رشد یک احساس قدسی، که می تواند با یک وجود الهی در ارتباط باشد، گفته می شود که هوش معنوی، تجربه ژرفا و معنای بیشتر را در فعالیت های روزمره، تجربه های زندگی و رابط صمیمی تسهیل می کند. (ولمن، ۲۰۰۱).
همچنین، هوش معنوی تسهیل کننده رابطه فرد با موضوعات وجودی نیز می باشد، بدون در نظرگرفتن اینکه آیا آنها دربرگیرنده توجه به موجودیت یک قدرت برتر باشند یا خیر.
هوش معنوی و رابطه آن با مسائل وجودی
به عقیده گاردنر (۱۹۹۹) تنها جنبه ای ازمعنویت که به نظر می رسد با هوش در ارتباط باشد آن بخشی است که بیانگر علاقه شناختی به ماهیت جهان و موقعیت فرد در آن است. یعنی، تعمق درباره موضوعات وجودی و سؤالاتی مرتبط با امور غایی (مانند مرگ و زندگی پس از آن) و جستجوی معنا و منشأ زندگی، همه به نظر او به عنوان تظاهرات موجهی از هوش هستند.
از نظر ولمن (۲۰۰۱) هوش معنوی بیانگر ظرفیت انسان برای پرسیدن سؤالات بنیادین و اساس درباره معنا زندگی و به طور همزمان تجربه پیوند بهم پیوسته بین هر کدام از ما و جهانی که در آن زندگی می کنیم می باشد.
در نتیجه او بر جنبه تجربی آن نیز تأکید دارد. زوهرو مارشال (۲۰۰۰).
هوش معنوی را مربوط به طرح پرسش های چرا می دانند این نوع سؤال کردن تا حدی به جستجو و تعمق درباره معنای زیرین تجربه ها و مشکلات زندگی اشاره دارند، یعنی همان گونه که آنها خودشان را نشان می دهند، به جای اینکه اشاره ساده ای به ویژگی های آشکار شرایط و موقعیت ها داشته باشد.
این امکان وجود دارد که هوش معنوی افراد را از مسائل وجودی و معانی زیرین و پنهان آگاه کند و آنها را قادر کند که با آنها به توافق برسند (ولمن، ۲۰۰۱).
اگر چه به یاد داشتن این نکته هم اهمیت دارد که برخی از آیین های مذهبی، مثل مسیحیت و بودا، پرسش گری فعال و مؤثر را ترغیب نکرده اند، اما به نظر می رسد که افراد بسیار معنوی را پرورش داده اند (جی کورت، ۲۰۰۳، به نقل از ناسل، ۲۰۰۴).
در نتیجه ممکن است آن جنبه از هوش معنوی که در برگیرنده پرسش گری وجودی است، عمدتاًٌ مورد قبول و استفاده افرادی که خالصانه به چنین مذاهبی عمل می کنند، نباشد در دین اسلام و قرآن، تفکر و اندیشیدن جایگاه بسیار ویژه ای دارد، در قرآن، در بیش از سی آیه، بطور مستقیم انسان ها به تفکر و تعقلدر خویشتن و جهان آفرینش دعوت شده اند.
در نگاه پیامبر اسلام (ص)، هیچ عبادتی چون تفکر نیست و ساعتی اندیشیدن بهتر از شصت سال عبادت کردن است. موضوع تفکر در معنای هستی و طرح سؤالات وجودی و بنیادین در بین اندیشمندان مسلمانی مثل شمس تبریزی و مولانا نیز بسیرا حائز اهمیت است.
۲-۵۱- هوش معنوی و تصویر بزرگتر
ممکن است تصور شود که هوش معنوی تا حدی یک ظرفیت ذاتی مغز و روان برای یافتن معنا در تجربه ها و مشکلات است (زوهر و مارشال، ۲۰۰۰). و مهمتر اینکه به فرد یک حس شهودی از معنا می دهد (امونز، ۲۰۰۰، سیسک، ۲۰۰۲؛ زوهر و مارشال، ۲۰۰۰).
روشی که به واسطه آن این کار انجام می شود این است که به فرد اجازه می دهد که زندگی و فعالیت های روزمره خود را داخل یک بافت بزرگتر ببیند (مک گیچی[۱۰]، ۲۰۰۰).
اگر بخواهیم به شکلی ویژه تر بگوییم، هوش معنوی هوشی است که با آن می توانیم کارها و زندگی هایمان را در یک بافت وسیع تر، غنی تر و معنابخش قرار دهیم و بنابراین، هوشی است که با آن می توانیم ارزیابی کنیم که یک روش و یا یک مسیر زندگی نسبت به دیگرنمونه ها، معنادارتر است (زوهر و مارشال، ۲۰۰۰، ص۴). در نتیجه ممکن است به فرد کمک کند از تفاوت ها فراتر برود و از دیدگاهی کل نگرانه همه چیز را ببیند و آنها را ارزیابی کند (مک هاوک، ۲۰۰۲).
هوش معنوی همچنین دربرگیرنده توانایی شکل دهی و زمینه سازی موجود تجربه ها که منجربه درک دگرگون از معنای آنها می شود، می باشد (واگن، ۲۰۰۲). برای مثال، استفاده از مطالب و تفاسیر مقدس برای موانع و چالش ها می تواند به افراد کمک کند تا درک خودشان را از موقعیت های سخت و شرایط دشوار دوباره بسازند تا آنها با اطمینان خاطر بشتری رفتار کنند (مایر، ۲۰۰۰). این ظرفیت برای مواجهه با مسائل از چند دیدگاه گسترش آگاهی و درک روشی که در آن ادراک، باورها و رفتار به هم مرتبط می شوند، از ابعاد مهم هوش معنوی هستند (واگن، ۲۰۰۲). (سهرابی و ناصری، ص۱۰۶-۱۰۱).
۲-۵۲- ایمان، امید و عشق سه ویژگی اصلی انسان های معنوی:
ایمان به حضور خدایی که قادر متعال است و از رگ گردن به ما نزدیک تر است، رکن اصلی معنویت به شمار می رود. افراد معنوی ایمان دارند که خداوند در تمام سختی ها و مشکلات در کنار آنان است و دشواری ها به آنان کمک می کند. ایمان، در هنگام سختی یاور مؤمنان است، ایمان بدین معناست که باور داشته باشسیم که خداوند هرگز در سختی ها و شداید- ما را وقتیکه به او نیاز داریم- تنها نخواهد گذاشت.
امید و اعتماد به خدا: معنویت در امید و اعتماد به “رحمت، لطف، عدالت، مؤدت ، حکمت"، جلو گر می شود. امیدواری و اعتماد این افراد به خدا به آنان کمک می کند که اجازه دهند از خوشی های گذرای زندگی عبور کنند و زندگی روند عادی خود را طی کند و آنها مشیت و خواست خداوندی را پذیرا باشند.در انی انسان ها توکل به معنای واقعی خود را نشان می دهند. امید و اعتمادشان به خدا به آنان کمک می کند که مسئولیت خارج از توان خود را به خداوند واگذارند و احساس گناه نکنند و بدانند که وظیفه آنان در حد توانمندی خود می باشد و امور خارج از توانمندی آنها بر عهده خداست که عهده دار واقعی امور است. این یک نگرش مثبت به زندگی ایجاب می کند که انسان در اداره امورش به جان کندن نمی افتد و احساس گناه از مافات نمی کند. فقط در حد توان می کوشد و باقی را به خدا وا می گذارد.
عشق و علاقه و نوع دوستی: عشق و علاقه و نوع دوستی یکی از ویژگی های اصلی افراد معنوی است. افرادی که به دیگران علاقه، محبت مهربانی، خوش رویی و جوانمردی نشان می دهند. افرادی نوع دوست اند.فراتر از نوع دوستی، افراد معنوی به کل هستی از جمله حیوانات و گیاهان و طبیعت علاقه وعش نشان می دهند. این ها دنیا را زیبا می بینند و زیبایی را گسترش می دهند و برای بهبود زندگی افراد می کوشند. این علاقه هم در هدف و هم در روش برخورد افراد معنوی با مردم، خود را به روشنی نشان می دهد. (غباری بناب، نوری زاده، امامی نائینی، ۱۳۸۵ به نقل از بوژمهرانی ۱۳۸۷).
هوش معنوی بیانگر یک هوش ویژه است که بازتاب مجموعه بی همتایی از تجربه ها و ظرفیت های انسانی است که همه افراد به درجات مختلفی از آن برخوردارند (توبل،۲۰۰۰، ولمن، ۲۰۰۱، زوهر و مارشال، ۲۰۰۰[۱۱]) همچنین هوش معنوی سازه ای است که با روان شناسی، زیست شناسی، مذهب، معنویت و عرفان همپوش دارد (سیسک و تورنس، [۱۲]۲۰۰۱)
با این حال به دلیل فقدان توافق در مورد معنی معنویت، عاقلانه به نظر می رسد که در حال حاضر تعاریف هوش معنوی، آزمایشی، کلی و باز بماند (واگن، ۲۰۰۲).
مفهوم سازی هوش معنوی متضمن اتخاد رویکردی عمل گرایانه به معنویت است (امونز، ۲۰۰۰). معنویت ماهیت ذهنی و فردی دارد. در فرهنگ غرب هوش مفهومی تحلیلی به شمار می آید که در جهت حل مسئله در دنیای بیرونی عمل می کند سازه هوش معنوی، مسائل ذهنی معنویت مربوط به تجربیات مقدس و مسائل وجودی را با تکالیف بیرونی جهان واقعی ای که هوش به طور معمول به آنها می پردازد، در هم ادغام می کند (ولمن، ۲۰۰۱). برای روشنتر شدن این موضوع باید گفت انجام فعالیت های منظم و تکراری روزانه همراه با آگاهی هشیار، احساس حضور کامل و شناخت چیزهای ساده ای در زندگی می توانند دیدگاه وجودی یک فرد را تحت تأثیر قرار دهند و موجب ایجاد حسی از تقدس شوند و حتی برخوردهای متعالی را تسهیل کنند.
تلفیق فعال معنویت در زندگی روزانه و استفاده انطباقی از توانایی ها، ارزش ها و منابع مربوط به آن بیانگر ابزار هوش معنوی می باشد (واگن، ۲۰۰۰). برای مثال هوش معنوی می تواند در جهت شناسایی و تلاش برای فهم الگوهای فکری، اهداف و عقاید که شالوده رفتارهای ما و دیگران را تشکیل می دهند بکار رود (مایس، ۲۰۰۱). در نتیجه شاید هوش معنوی به عنوان یک فرایند پیوسته، هوشیار و گاهی اوقات چالش برانگز، که مستلزم گسترش روان شناختی است معرفی و درک شود (نوبل، ۲۰۰۱). این بعد هنگامی آشکار می شود که هوش معنوی برای فهمی فراتر از موقعیت های جاری مورد استفاده قرار گیرد تا برمسائلی که فعلاً در سطح، در حال رخ دادن هستند، فائق بیاید و بافتی بزرگتر از زندگی فرد را ببیند.
تجربه های قدسی
مسائل وجودی
تکالیف بیرونی و عملی
شکل (۲-۸) :
هر راستای این مطالب، همچنین هوش معنوی متضمن اندیشیدن به معنای نمادین حوادث و رویدادهای زندگی فردی است تا اینکه در همه تجربه های زندگی، هدف و معنا را پیدا کند. بنابراین، به تعبیری، هوش معنوی یک عدسی است که فرد ازطریق آن حوادث و تجربه ها را درک می کند ویا اینکه این روشی برای دیدن چیزها از یک چشم اندازی بالاتر است (مایس،۲۰۰۱).
۲-۵۳- مقایسه رفتار افراد دارای هوش معنوی قوی و افراد دارای هوش معنوی ضعیف:
۴٫۴
۶۴
QCIF
۱۷۴ × ۱۴۴
۸۸ × ۷۲
۹٫۱
۶۴
CIF
۳۵۲ × ۲۸۸
۱۷۶ × ۱۴۴
۳۶٫۵
۲۵۶
۴CIF
۷۰۴ × ۵۷۶
۳۵۲ × ۲۸۸
۱۴۶٫۰
۵۱۲
۱۶CIF
۱۴۰۸ × ۱۱۵۲
۷۰۴ × ۵۷۶
۵۸۳٫۹
۱۰۲۴
جدول ۲‑۴ فرمتهای ویدئویی که توسط H.263 پشتیبانی میشوند. ]۳۶[
شکل ۲‑۶ آرایش GOB ها در تصاویر H.263 ]36[
H.264
سالهای آخر قرن ۲۰ شاهد پیشرفتهای چشمگیری در زمینه توان محاسباتی برنامههای ویدئویی و شبکههای پشتیبانی کننده از ویدئو، بود. در نتیجه نیاز به کدک[۴۶]های پیشرفته ویدئو علاوه بر استانداردهای موجود H.261، H.262 و H.263 احساس میشد. دو گروه پیشرو در این زمینه یعنی ITU-T و ISO-MPEG پیشنهاد دادند که استاندارد جدید شامل موارد زیر باشد:
- افزایش کارایی فشردهسازی
- پشتیبانی از کاربردهای خاص ویدئویی نظیر ویدئوکنفرانس، ذخیره DVD، پخش همگانی ویدئو و جریانسازی بر روی اینترنت[۴۷]
- قابلیت اطمینان بیشتر
در سال ۲۰۰۱ کمپانی ITU دو پروژه را آغاز نمود. اولین پروژه، کوتاه مدت بوده و بدنبال اضافه کردن ویژگیهایی به استاندارد H.263 بود. این پروژه به نسخه ۲ استاندارد H.263 منجر شد. پروژه بعدی، بلندمدت بوده و به منظور توسعه استانداردی جدید برای فشردهسازی کارای ویدئو، صورت پذیرفت. استاندارد H.264 که حاصل این پروژه است، در ماه می ۲۰۰۳ بوجود آمد و در می ۲۰۰۴ نهایی و ثبت شد. این استاندارد با نامهای دیگری نیز شناخته میشود. از جمله قسمت ۱۰ استاندارد MPEG-4.
کامپوننتهای اصلی H.264 (پیشبینی[۴۸]، انتقال[۴۹]، کوانتیزیشن[۵۰] و کدگذاری انتروپی[۵۱]) تفاوت زیادی با استانداردهای قبلی ندارد. چیزی که H.264 را تبدیل به استانداردهای جدید و مستقل کرده است، جزئیات کامپوننتها و همچنین اضافه شدن کامپوننت جدیدی به نام فیلتر است. بخاطر شباهت اصل موضوع به موضوعات قبلی و تخصصیتر شدن بحث در زمینه چندرسانهای از بیان جزئیات بیشتر صرفنظر میکنیم.]۳۷[
شبکههای حسگر بیسیم
مقدمه
پیشرفتهای اخیر در زمینه الکترونیک و مخابرات بیسیم توانایی طراحی و ساخت حسگرهایی را با توان مصرفی پایین، اندازه کوچک، قیمت مناسب و کاربریهای گوناگون داده است.
این حسگرهای کوچک که توانایی انجام اعمالی چون دریافت اطلاعات مختلف محیطی (بر اساس نوع حسگر)، پردازش و ارسال آن اطلاعات را دارند، موجب پیدایش ایدهای برای ایجاد و گسترش شبکههای موسوم به شبکههای حسگر بیسیم شبکه حسگر بیسیم شدهاند.
شبکههای حسگر بیسیم از تعدادی گرههای حسگر کوچک که توانایی انجام اعمالی چون دریافت اطلاعات مختلف محیطی بر اساس نوع حسگر، پردازش و ارسال آن اطلاعات را دارند تشکیل شدهاند. در اینجا ابتدا تعریفی از شبکههای حسگر بیسیم و ساختار کلی شبکه حسگر ارائه میشود. ساختمان گرههای شبکه تشریح میشود و کاربردهای شبکه حسگر و چالشهای موجود بررسی میگردد.
در شبکههای حسگر بیسیم محدودیت اصلی برای طراحی پروتکلها، انرژی محدود حسگرها میباشد. ]۴۱[