۴٫ برنامهی قابل انعطاف
۴٫ برنامهی از قبل تعیین شده
۵٫ روش های ارزیابی سریع
۵٫ روش های رسمی
۶٫ خارجیها تسهیل کننده هستند.
۶٫ خارجیها ارزشیاب هستند.
علاوه بر ویژگیهای خاص و امتیازات ارزشیابی مشارکتی، این مدل نیز همانند سایر مدلها با محدودیتهایی رو به روست. به عنوان مثال، فقدان تجربهی کشاورزی، گاهی مانعی برای ارزشیابی مشارکتی بهحساب میآید؛ اما در صورت طراحی و سرمایهگذاری بر روی فرآیندی که در طی آن کشاورزان بتوانند تجارب لازم را کسب کنند، این عامل نمیتواند مانعی بهشمار آید. فقدان منابع و مهارتهای سازمانی را میتوان جبران نمود. تفاوت از نظر قدرت، طبقات و پیوندهای اجتماعی و تعارضات فردی، محدودیتهایی را فراهم میسازند. با وجود این، عوامل خارجی میتوانند با فراهم آوردن زمینهی مناسب برای گروه های کوچکتر این موانع را از سر راه بردارند تا کشاورزان بتوانند به خاطر منافع اجتماعی گستردهتر به ابراز نظرات خود بپردازند. مأموران رسمی دولتی یا کارکنان سازمانهای غیردولتی میتوانند با تأکید بر روابط تحکمآمیز و کنترل، بزرگترین مانع را ایجاد نمایند. آنان اغلب مشارکت مردم را تهدیدآمیز میپندارند. سازمانها معمولاً انتظار دارند دیدگاه ها، ارزشها و روابط اجتماعی درون سازمانی خود را در محیطهای دیگری که به کار میپردازند، اعمال نمایند (سوانسون و همکاران، ۱۳۸۱).
بنابراین ارزشیابی مشارکتی با ویژگیهای خاصی از جمله انسان گرایی و احترام به انسان و به عبارتی مردم محور بودن، داشتن جنبهی آموزشی، قرار گرفتن فراگیر در جایگاه ارزشیاب و اینکه یک فرایند از پائین به بالا میباشد، یک مدل مناسب به منظور ارزیابی طرحهای تحقیقی و ترویجی میباشد؛ اما مأموران رسمی دولتی و کارکنان سازمانهای غیر دولتی که مشارکت مردم را تهدیدآمیز میپندارند، بزرگترین مانع را در این نوع ارزشیابی ایجاد میکنند.
۲-۴-۷-۲) مدل ارزیابی سریع[۳۴] و مشارکتی روستایی[۳۵]
در دههی۷۰ میلادی با توجه به مشکلات موجود در روش های متعارف تحقیقات توسعهی روستایی، روش ارزیابی سریع روستایی مطرح گردید. ارزیابی سریع روستایی، مطالعهای است که توسط چند گروه تخصصی حداقل ۴ روز و حداکثر سه هفته با کمک روش های مصاحبه، مشاهدهی منظم، عکس و ضبط در شرایط محلی مناطق روستایی انجام و تشخیص داده میشود. در سال ۱۹۸۸ بحث مشارکت در پروژه های روستایی جایگاه ویژهای مییابد و به همین دلیل در اوایل دههی ۹۰، ارزیابی مشارکتی روستایی که دارای وجههی مشارکتی بیشتری نسبت به ارزیابی سریع روستایی است مطرح میشود. ارزشیابی مشارکتی روستایی، تکنیکی است که برای جمعآوری اطلاعات بر مبنای اطلاعات جامعه و نیازهایشان برای استفاده در برنامههای توسعهی جامعه و سوادآموزی به کار میرود. تکنیکها شامل استفاده از نقشه ها، جداول زمانبندی، ماتریسها و نمودارهایی است که از منابع محلی استفاده میکنند. توانمندسازی، تغییر جهت، محلی کردن، احساس لذت و شادمانی از ارزشیابی و جامعیت از مفاهیم اصلی ارزشیابی مشارکتی روستایی میباشند. مهمترین اصول این نوع ارزشیابی را میتوان در موارد زیر خلاصه کرد:
مشارکت: مردم محلی در فعالیتهای ارزیابی مشارکتی روستایی به عنوان ابزاری برای گسترش رهیافت مشارکتی در توسعه مهم هستند.
کار جمعی: تا این اندازه مهم است که اعتبار داده های ارزیابی مشارکتی روستایی وابسته به تقابل غیررسمی افراد ذینفع است. بهتر است که تیمی که متشکل از مردم محلی با اطلاع از وضعیت منطقه، سنتها و ساختارهای اجتماعی و همینطور افراد بومی و غیر بومی با یک ترکیب تکمیلی از افراد با اطلاعات تجربی استفاده شود. یک تیم متعادل با تنوعی از مسایل اجتماعی – اقتصادی، فرهنگی، جنسیتی و مسایل عمومی.
انعطافپذیری: ارزیابی مشارکتی روستایی طرح و چارچوب کلی برای یک فرد حرفهای ارائه نمیدهد. ترکیب تکنیکها که برای توسعه مفیدند باید به وسیلهی اندازه و مهارت تیم ارزیابان، زمان و منابع قابل دسترسی و موضوع و محل کار تعیین شود.
اجتناب از بهینه: در رابطه با زمان و پول کارا میباشد. داشتن اطلاعات کافی برای ارائه تصمیمات و پیشنهادات ضروری است. بهعبارتی سعی میشود به جای جمعآوری اطلاعات فراوان و گاهاً بی ارتباط با موضوع که میتواند پر هزینه باشد. حداقل اطلاعاتی که ضروری است جمع شود و در هزینه صرفهجویی شود (عزمی، ۱۳۸۷).
ارزیابی مشارکتی روستایی نیز همانند سایر مدلها با محدودیتهایی روبه رو میباشد که مهمترین آنها عبارتند از:
مؤسسات و سازمان های غیر دولتی به ارزیابی مشارکتی روستایی جهت مورد نظر خود را بدهند و آن نتایجی را که دوست دارند از دل آن بیرون بیاورند.
حفظ ظاهر که یک سازمان تنها جهت حفظ ظاهر و این که بگوید چنین کاری صورت گرفته و در آخرین لحظات قانونی بدون توجه زیاد به دقت آن دست به این کار بزند.
ناامیدی: این رهیافت انتظارات را در جامعه بالا برده و دست نیافتن به آنها موجب ناامیدی در میان مردم میشود (عزمی، ۱۳۸۷).
بنابراین در این نوع ارزشیابی نیز همانند ارزشیابی مشارکتی، مؤسسات و سازمانهای دولتی مهمترین مانع به شمار میآیند که ممکن است جهت مورد نظر خود را به نتایج حاصل از کار ارزشیابی بدهند و در نتیجه نتایج حاصل از ارزشیابی از واقعیت فاصله بگیرد.
۲-۴-۷-۳) مدل ارزشیابی مبتنی بر طبیعت
در این مدل فرض بر این است که برنامهی ترویج تجربهای طبیعی است و هدف از ارزشیابی، کسب اطلاعاتی در مورد چگونگی اجرای برنامه در محیط طبیعی آن است. فرض بر این است که برنامهها حاصل توافق میان سهامداران اصلی در مورد واقعیات است و این که ارزشیابی در خدمت این توافق ارزش – مدار میباشد. پس از جمعآوری، داده ها باید از دیدگاه های مختلف مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرند. نتیجهی ارزشیابی، گفتگو در زمینهی اختلاف نظر پیرامون هدفها، انتظارات، مسایل و مشکلات، فرصتها، خطمشیها، شیوه ها و تغییرات پیشنهادی در مورد روشها و فعالیتها میباشد. اگر مهارتهای حل و فصل تعارضات با ارزشیابی ترکیب شوند، با بهره گرفتن از این الگو میتوان بسیاری از تغییرات مشارکتی مثبت را ایجاد نمود. یکی دیگر از اهداف این الگو، تشخیص یا شناسایی علل برخی از رفتارهای کشاورزان، کارکنان ترویج یا دیگر عوامل توسعه میباشد (سوانسون و همکاران، ۱۳۸۱).
۲-۴-۷-۴) مدل ارزشیابی تجربی
هدف این مدل آن است که مشخص سازد تغییرات ایجاد شده در نتایج برنامه (تحقق یادگیری) به واسطهی مساعدتهای برنامه بوده و صرفاً ناشی از تجربهی روزمره یا تأثیرات دیگر نبوده است. الگوی تجربی پرسش زیر را مطرح میسازد: آیا تفاوتهای شیوهی عملکرد در کشاورزی پایدار را میتوان ناشی از برنامه دانست؟ سادهترین راه برای تعیین رابطه علت و معلولی میان دروندادهای برنامه و گروه های قابل مقایسه این است که گروهی را که از برنامهی آموزشی برخوردار بودهاند و گروهی را که از این برنامه برخوردار نبوده است را با هم مورد مقایسه قرار دهیم. این بدان معنی است که حداقل در دورهی آزمایشی، برای مورد مقایسه قرار دادن پیامدهای برنامه، فراگیرانی که به عنوان گروه شاهد انتخاب میشوند، حداقل دو بار از دسترسی به برنامه منع شوند. به دلیل ماهیت آزمودنیهای انسانی، جنبهی اخلاقی عدم ارائه خدمات آموزشی و دشوار بودن کنترل عوامل بیرونی تأثیرگذار، عملیاتی کردن این الگو فوقالعاده سخت و پرهزینه میباشد. توصیه میشود این مدل صرفاً هنگامی مورد استفاده قرار گیرد که تغییرات اساسی مورد انتظار است و یا هنگامی که عوامل علی دخیل در سرمایهگذاریهای اصلی برنامه، آن را در مرحلهی آزمایشی دچار شکست کند (سوانسون و همکاران، ۱۳۸۱).
۲-۴-۷-۵) مدل مفهومی آون[۳۶]
مدل مفهومی آون به منظور طبقهبندی مطالعات ارزشیابی ایجاد شده است و از یک چارچوب نسبتاً ساده به منظور طبقهبندی رهیافتهای ارزشیابی استفاده میکند. در این مدل رهیافتهای ارزشیابی بر اساس هدف ارزشیابی به ۵ طبقه به شرح زیر تقسیم شدهاند:
ارزشیابی برای ارزیابی تماس
ارزشیابی برای مدیریت برنامه
ارزشیابی فرایند
ارزشیابی به منظور توضیح طرح
ارزشیابی توسعهی برنامه
اگر چه در خیلی از مطالعات ارزشیابی یکی از اشکال آون به کار گرفته میشود، اما این چارچوب ابزار مفیدی برای ارزشیابی مفهومی میباشد (پترام، ۱۹۹۸). اجزای مدل آون در جدول ۲-۷ آورده شده است.
جدول شماره ۲-۷- اجزاء مدل آون برای ارزشیابی برنامه (پترام، ۱۹۹۸)
مدلهای
ارزشیابی
ارزشیابی برای ارزیابی تماس
ارزشیابی برای مدیریت برنامه ( نظارت )