رئیس شعبه ۲۷ دادگاه عمومی حقوقی مشهد / ؟؟؟؟
نقد نظریه کارآموز:
برابر ماده ۲ قانون آئین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی هیچ دادگاهی نمی تواند به دعوایی رسیدگی کند مگر این که شخص یا اشخاصی ذی نفع رسیدگی به دعوی را برابر قانون درخواست نموده باشند و نسبت مفاد بند ۱۰ ماده ۸۴ قانون مذکور یکی از ایراداتی که خوانده می تواند به ماهیت دعوا به عمل آورد ذی نفع بودن خواهان است که نهایتا دادگاه محترم در چنین صورتی با حکم بی حقی خواهان قرار دعوا را صادر می نماید.
مجتمع قضائی شهید مطهری شعبه ۲۷ دادگاه عمومی حقوق مشهد
کلاسه پرونده:
خواهان: غلامعلی . ج
خوانده: غلامرضا . ت
خواستهک مطالبه وجه – صدور قرار تامین خواسته فوری
دلائل و منضمات: ۱- گواهی عدم پرداخت
گردشکار پرونده:
مورخ ۱۶/۱۱/۸۵ دادخواستی در خصوص خواسته خواهان مبنی بر مطالبه وجه به مبلغ ۰۰۰/۰۰۰/۱۵ ریال به انضمام خسارات تأخیر تأدیه و هزینه دادرسی و بدواً صدور قرار تامین خواسته فوری به استناد مواد ۱۰۸ و ۱۱۷ ق.ا. دوم و با توجه به اینکه چک/ حواله / موصوفه در سر رسید مقرر با مراجعه به بانک ( موسسه محال علیه برگشت خورده و تاکنون بلا پرداخت مانده است علیهذا با توجه به مراتب فوق از محضر مقام قضائی تقاضای رسیدگی و صدور حکم و الزام خوانده به پرداخت مبلغ خواسته به استناد مواد ۳۱۰ و ۳۱۳ قانون تجارت و سایر موارد فوق ذکر مورد استدعاست.
اصل دادخواست بعد از پرداخت هزینه دادرسی مالی و ابطال تمبر ثبت دفتر کل و به شعبه ۲۷ پس از بررسی خواسته اعلام می دارد که صدور قرار تأمین منوط به اهداء ۱۲% خسارات احتمالی می باشد و آن سوء خواهان با انصراف خود از قرار تأمین خواسته زد می شود و متعاقبا مورخه ۱۷/۸/۸۵ برگه اخطاریه به خوانده محترم ابلاغ می شود و نسخه ثانی آن به دادگاه با قید تاریخ روئیت اعاده می شود.
به تاریخ ۲۶/۱۲/۸۵ در وقت مقرر شعبه ۲۷ دادگاه عمومی با حضور خواهان عدم حضور خوانده و ارسال لایحه از سوی نامبرده خواهان اظهار می دارد که دیشب به درب منزلم آمد و قرار شد بدهی را بپردازد که به قولش عمل نکرد.
حال از محضر دادگاه محترم تقاضای محکومیت و صدور حکم نامبرده را با توجه به شرح دادخواست و مدارک ارائه شده را دارم.
دادگاه محترم در آخرین جلسه ختم رسیدگی را اعلام و با استعانت از ایزد یکتا مبادرت به صدور رأی می نماید.
رأی دادگاه مورخه ۲۶/۱۲/۸۵
در خصوص دادخواست آقای غلامعلی جلایر ر فرزند حسن و بطرفیت آقای غلامرضا تنهایی فرزند محمد اسماعیل و بخواسته مطالبه مبلغ ۰۰۰/۰۰۰/۱۵ ریال به انضمام کلیه خسارات دادرسی و تاخیر تادیه بدین توضیح که خواهان به موجب یک فقره چک به شماره ۹۳۴۱۷۰ مورخ ۱۵/۱۱/۸۵ عهده بانک صادرات شعبه رسالت میدان بار نوغان مشهد وجه مورد خواسته را مطالبه نموده است خوانده علیرغم ابلاغ قانونی اخطاریه به وی در دادگاه حاضر نگردیده و به مستند دعوی خواهان ایراد و اعتراض به عمل نیاورد بنابراین بانک محال علیه و اینکه خوانده دلیلی بر پرداخت ارائه نگردیده دادگاه عمومی را دارد تشخیص و مستندا به مواد ۱۹۸ ، ۵۰۲، ۵۱۹ قانون آئین دادرسی دادگاههای عمومی انقلاب در امور مدنی قانون استفساریه تبصره الحاقی به ماده ۲ قانون اصلاح موادی از قانون صدور چک مصوب مجمع تشخیص مصلحت نظام حکم به محکومیت خوانده و بپرداخت مبلغ ۰۰۰/۰۰۰/۱۵ ریال بابت اصل خواسته و مبلغ ۰۰۰/۲۵۸ ریال بابت هزینه دادرسی و خسارات تأخیر تأدیه از تاریخ سر رسید تا هنگام پرداخت بر مبنای نرخ ؟؟؟ در حق خواهان صادر می گردد رأی صادره غیابی و ظرف مدت ۲ روز از ابلاغ قابل واخواهی در همین دادگاه می باشد.
رئیس شعبه ۲۷ دادگاه عمومی حقوقی مشهد / صارم بافنده نفوذ نظریه کارآموز قرار تأمین خواسته در زمره قرارهای تأمین اعدادی است که در جهت حفظ حقوق احتمالی یکی از اصحاب دعوی و گاه شخصی ثالث در جریان دادرسی صادر می شود. و مانند سایر قرارهای موقت هیچ تاثیری در ماهیت دعوی ندارد و بدین معنی که دادگاه می تواند علی رغم صدور قرار تأمین به نفع هر یک از طرفین همان شخص را در ماهیت دعوی محکوم نماید.
علاوه بر این چنانچه موجب صدور این دسته قرارها مرتفع شود، دادگاه قرار رفع آنرا صادر خواهند نمود و چنانچه که فرد قرار به نفع و صادر شد در ماهیت امر محکوم به بی حقی شود قرار مزبور علی القاعده خود بخود مرتفع می شود.
درخواست خواهان برای تامین خسارت دادرسی اگر با توجه به نوع و وضع دعوی و اسناد و مدارک استنادی و سایر جهات موجه باشد دادگاه مبلغی را برای تامین خساراتی که بر اثر دادرسی ممکن است به خوانده وارد شود تعیین و مراتب را با قید مدت معین ( که تعیین آن به نظر دادگاه می باشد) به خواهان اخطار می کند در این آن قید می شود شروع به رسیدگی به دعوی منوط به تودیع مبلغ مزبور می باشد و چنانچه در مدت مقرر برای دادن تامین ( خسارت احتمالی) اقدامی به عمل نیاید به درخواست خوانده قرار رد دادخواست را صادر می نماید و اگر قبلاً قرار تامین صادر دادگاه از آن رفع اثر می نماید.
مجتمع قضائی شهید مطهری شعبه ۲۷ دادگاه عمومی حقوق مشهد
کلاسه پرونده:
خواهان: محمد.ر
خوانده: علی . ف با وکالت آقای علی حاجی زاده
خواسته: الزام به تنظیم سند و اجاره یک باب مغازه
دلائل و منضمات: تصویر مصداق اجاره نامه عادی مورخ ۲۳/۱/۶۵
۲- تصویر دادنامه شماره ۱۳۰۳ مورخ ۱۲/۷/۷۹
۳- تصویر سند مالکیت ( مغازه) و عندلزوم استعلام وضعیت ثبتی آن از اداره ثبت
گردشکار پرونده:
حسب محتویات پرونده خواهان طی دادخواستی اظهار نموده که در حال حاضر مالک رسمی ملک یک باب مغازه مورد اجاره اینجانب و سایر مغازه های همجوار به شماره پلاک ثبتی ۴۱۵ فرعی از ۱۹۹ فرعی از ۱۳ اصلی بخش ۱۰ مشهد واقع در جاده قدیم قوچان می باشند.
اینجانب به موجب قرار داد اجاره عادی فی مابین به تاریخ ۲۳/۱/۶۵ سر قفلی یک باب مغازه به نشانی مندرج در ستون خواهان را از مالک رسمی قبلی ملک آقای ابوالقاسم ح دل خریده و مغازه مذکور را برای شغل رنگ آمیزی اتومبیل اجاره نموده ام.
متاسفانه مالک قبلی از تنظیم سند رسمی اجاره خودداری نمود و به موجب دادخواست تقدیمی توسط اینجانب به تنظیم سند رسمی محکوم شد که تصویر دادنامه به پیوست تقدیم است اما به جهت مشکلاتی که در خصوص تنظیم سند در مرحله اخذ استعلامات از ادارات به دلیل بدهی های مالک بوجود آمد اجرای رأی دادگاه با تاخیر مواجه شد و قبل از امکان تنظیم سند ملک به خوانده محترم انتقال یافت لذا با تقدیم دادخواست حاضر مستنداً به ماده ۷ قانون رابط موجر و مستاجر مصوب سال ۵۶ تقاضای الزام خوانده را به تنظیم سند رسمی اجاره یک باب مغازه موضوع دادخواست با تصریح به مالکیت اینجانب به سر قفلی مغازه و سند رسمی اجاره از محضر عالی استدعا دارد.
اصل دادخواست پس از ابطال تمبر هزینه دادرسی مالی طبق تعرفه توسط دفتر کل مجتمع شهید مطهری ثبت و مورخ ۲۸/۳/۸۵ به دفتر شعبه ۲۷ پرونده ارسال می دهد. رئیس شعبه پس از مطالعه شرح دادخواست دستور رفع نقص دادخواست مبنی بر دستور ارائه پلاک ثبتی در خصوص موضوع خواسته را می نماید ضمن اینکه در شرح دادخواست پلاک ثبتی ارائه شده مربوط به مغازه های همجوار می باشد.
خواهان بعد اخطار رفع نقص دادخواست مورخ ۲۳/۵/۸۵ پلاک ثبتی فوق الذکر را که موضوع اصلی خواسته بوده به انضمام یک برگ فتوکپی از شهرداری تحویل ضمیمه پرونده می نماید.
متعاقباً وقت رسیدگی از سوی دفتر شعبه مربوطه تعیین و نسخه ثانی دادخواست و ضمایم جهت خوانده ارسال و وضعیت ثبتی استعلام می گردد.
مورخ ۶/۶/۸۵ اخطاریه دیگری مبنی بر رفع نقص دادخواست از جهت اعلام آدرس جدید خوانده و علیهذا آدرس جدید از سوی خواهان اعلام می گردد.
وقت دیگری مورخ ۲۹/۵/۸۵ به خوانده ابلاغ و نسخه ثانی آن به دفتر دادگاه عودت داده شود.
حسب دستور ریاست محترم دادگاه استعلام اداره ثبت هم دریافت و ضمه پرونده می شود مورخ ۱۶/۷/۸۵ آقای علی ح از طرف خوانده اعلام وکالت می نماید
اظهارات وکیل خوانده:
در همان مورخه در جلسه رسیدگی وکیل خوانده ضمن کسب اجازه و احترام به محضر دادگاه محترم به استحضار می رساند اولا همانطور که خواهان محترم در ضمائم دادخواست خود آورده در سال ۷۹ به این موضوع رسیدگی شده و رای دادگاه نیز صادر شده و دادخواست فعلی مشمول اعتبار امر مختوم بهاء می شود لذا رد آن مورد استدعاست در صورت قبول این ایراد موضوعی نمی ماند ثانیاً در غیر این صورت دادخواست تقابل تعدیل اجاره بها و تسلیم اجاره معوقه مستاجر که حدود مدت ۲سال است پرداخت نمی کند و از فرجه قانونی تقدیم می گردد تا متقابلاً به آن نیز رسیدگی شود و ثالثا موکل از این که مستاجر ایشان در کنار داروخانه موکل و درمانگاه ایشان رنگ آمیزی اتومبیل های سنگین را انجام می دهد که با بهداشت و حرفه ایشان مغایرت دارد ناراضی هستند و آماده پرداخت بهای سرقفلی ملک خود و تخلیه مستاجر از ملک تصرفی می باشد.
از سوی دیگر خواهان در پاسخ اظهار می داد که من تا به حال اجاره را در صندوق ثبت واریز کردم و بدهی ندارم چرا که خوانده خودش از دریافت خود داری می کرده در مورد تخلیه هم قصد فروش ندارم.
به تاریخ ۱۷/۱۰/۸۵ در وقت مراجعه پرونده کلاسه ۸۵/۶۶۵/۲۷ ملاحظه می گردد و پرونده استنادی ضمیمه گردیده و دادگاه محترم ضمن ملاحظه از آن در صورتجلسه منعکس می نماید.
در این پرونده به کلاسه ۷۸/۱۰۴۶/۴۰ آقای ابوالقاسم خ دادخواستی بطرفیت محمد رحیمی به خواسته تقاضای افزایش اجاره بهاء محل مورد کسب تنظیم نموده و به شعبه چهل دادگاه عمومی مشهد ارجاع شده است.
در اولین جلسه رسیدگی آقای محمد ر نیز دادخواست تقابل بخواسته الزام خوانده به تنظیم سند رسمی اجاره مغازه فوق به استناد همان قرار داد اجاره تقدیم نمود که به همان شعبه ۴۰ ارجاع و توأمان مورد رسیدگی قرار گرفت و نهایتا حکم به تعدیل اجاره به میزان هر ماه ۳۵۰۰۰۰ ریال و الزام ابوالقاسم خ دل به تنظیم سند رسمی اجاره به نام محمد ر اصرار یافته و پس از قطعیت اجرائیه نیز صادر ولکن به هر حال به اجراء در نمی آید. بنابراین چون درخصوص همین موضوع حکم قطعی صادر گردیده ایراد خوانده وارد تشخیص و ختم رسیدگی اعلام می گردد و دادگاه رای خود را انشاء می نماید.
رای دادگاه:
درخصوص دادخواست آقای محمد ر فرزند عیسی به طرفیت آقای علی ف فرزند احمد به خواسته تنظیم سند رسمی اجاره یک باب مغازه واقع در بلوار فردوسی نبش قائم ۴ بدین توضیح که خواهان به استناد قرار داد اجاره عادی مورخ ۲۳/۱/۶۵ که به موجب آن مغازه مورد خواست را از آقای ابوالقاسم خ دل اجاره نموده تقاضای الزام خوانده به تنظیم سند رسمی اجاره را مطرح و چنین عنوان می دارد که در حال حاضر خوانده مالک رسمی ملک مورد اجاره می باشد.
وکیل خوانده در پاسخ به دعوی ضمن قبول رابطه استجاری برای خواهان بیان نمود خواهان قبلا در پرونده کلاسه ۷۸/۱۰۴ شعبه ۴ دادگاه عمومی مشهد همین دعوی رامطرح در این خصوص رأی قطعی صادر شده و ایراد امر مختوم بهاء مطرح نموده دادگاه پرونده استنادی را مطالبه و خلاصه ای از آن در صورتجلسه منعکس و مفاد حکایت از این دارد که خواهان دعوی همین دعوی رابطرفیت مالک رسمی ملک به نام آقای ابوالقاسم خ مطرح و به موجب دادنامه شماره ۳/۱۳/۸۸ مورخ ۱۳/۷/۷۹ حکم قطعی به الزام مالک به تنظیم سند رسمی اجاره به نفع خواهان و اجرائیه صادر ولکن به مرحله اجراء در نیامده بنابراین نظر به اینکه خوانده با وجود سند رسمی مالک ملک مغازه موضوع خواسته و قائم مقام قبلی(آقای ابوالقاسم خ) می باشد نسبت به موضوع نیز حکم قطعی صادر گردیده و لذا ایراد خوانده وارد مستند بند ۶ ماده ۸۴قرار دعوی خواهان صادر می گردد رأِی صادره ظرف مدت ۲۰روز در محاکم تجدید نظر قابل تجدید نظر در دادگاه تجدید نظر استان می باشد.
رئیس شعبه ۲۷ دادگاه عمومی حقوقی/ صارم بافند.
نقد و نظر
اصولا هر وقت حکم دادگاه قطعیت پیدا کنند به این معنی که قانوناً تجدید رسیدگی نسبت به آن منع شده باشد گفته می شود که واجد اعتبار برای مختوم گردیده و دیگر نمی توان همان دعوی ر مجدداً مطرح کرد و این اماره قانونی است به این معنی که قانون حکم دادرس را دلیل بر حجت مفاد آن دانسته و تجدید گفتگو را در امری که مورد حکم قرار گرفته اکیداً منع نموده است وظیفه این منع آن است که قانونگذار خواسته است مرافعات تا ابد طول نکشد یعنی اگر یکی از طرفین دعوی محکوم می شود ولی بتواند دوباره تجدید دعوی کند دادرسی پایانی نخواهد داشت.
لذا قانونگزار به موجب بند ۶ ماده ۸۴ به منظور نظم عمومی تکرار را گرفته و آنرا قابل ایراد( بدون آنکه لازم باشد پاسخ مدعی را بدهد دانسته و نه تنها در صورت ایراد ؟؟؟؟ دعوی بلکه دادگاه هم درصورت احراز قضیه محکوم بهاء به موجب ماده ۸۹ قرار رد دعوی را صادر می نماید.
مجتمع قضائی شهید مطهری شعبه ۲۷ دادگاه عمومی حقوق مشهد
کلسه پرونده:
خواهان: مصطفی. الف
شکل ۳-۱ دستگاه کروماتوگرافی گازی- طیف سنجی جرمی
۳-۵-۳-۱- اندازه گیری آروما با بهره گرفتن از روش کروماتوگرافی گازی- طیف سنجی جرمی
سرنگ مخصوص SPME، وارد دستگاه کروماتوگرافی گازی شد و آرومای جمع آوری شده به دستگاه با دمای ورودی °c250 و حالت تزریق به صورت اسپلیت ۱:۱۰ و فشار سر ستون psi19/6 تزریق گردید. دستگاه کروماتوگرافی گازی مدل GC/MS/MS QQQ 7000 B with 7890A GC system ساخت شرکت Agilent Technologies برای شناسایی آروما مورد استفاده قرار گرفت. این دستگاه کروماتوگرافی گازی در برنامه Split/Splitless بوده و مجهز به آشکار ساز GC/MS Triple Quad سری ۷۰۰۰ و دارای سیستم Auto Sampler و مجهز به Head space, SPME head و گاز هلیوم با خلوص ۹۹۹/۹۹ درصد با سرعت جریان ۱ میلی لیتر بر دقیقه میباشد که این سرعت همواره در طول آنالیز ثابت است. ستون موئینهای HP-5MS با طول ستون ۳۰ متر، قطر ستون ۲۵/۰ میلیمتر و ضخامت ستون ۲۵۰ میکرون ساخت شرکت Agilent technologies برای اندازه گیری آروما مورد استفاده قرار گرفت. ابتدا نمونه در دمای °c25، ۵ دقیقه نگه داشته میشود، دما تا °c120 سانتیگراد با سرعت °c 5 به ازای هر دقیقه افزایش پیدا میکند و سپس در دمای °c 120 به مدت ۱ دقیقه نگه داشته میشود، سپس دما تا °c 280 با سرعت °c 20 به ازای هر دقیقه افزایش مییابد و به مدت ۱ دقیقه در دمای °c 280 سانتیگراد باقی میماند. برای اندازه گیری کمّی آروما توسط دستگاه کروماتوگرافی گازی از منحنی کالیبراسیون استفاده شد. برای تهیه منحنی استاندارد از محلول ۱۰۰ میلی گرم در کیلوگرم استاندارد اولیه (تهیه شده از شرکت Accustandard) پس از تهیه محلول استوک ۲ میلی گرم در کیلوگرم، غلظتهای مختلف ۲/۰، ۵/۰، ۱، ۲ و ۱۰ میلی گرم در کیلوگرم تهیه شد و هر یک از این نمونههای استاندارد به دستگاه تزریق شدند و اطلاعات مربوط به غلظت آروما نیز به دستگاه داده شد. نرم افزار دستگاه سطح هر پیک را محاسبه نمود و منحنی کالیبراسیون براساس مقادیر آروما مورد استفاده در مقابل سطح زیر منحنی توسط دستگاه رسم گردید. پس از تزریق نمونه های مجهول به دستگاه، میزان آروما مورد نظر با توجه به منحنی کالیبراسیون قابل ارزیابی بود. در تمامی آزمایشات از نمونه پنیر معمولی به عنوان شاهد استفاده شد. مقادیر آروما در نمونهها (که تکرارپذیری ۳ تایی داشتند) و به صورت میانگین ± انحراف معیار بدست آمد. مقایسه نتایج بین میزان آروما در روزهای محتلف با بهره گرفتن از روش آنالیز واریانس یک طرفه و مقایسه میانگینها با روش آزمون چند دامنه ای دانکن (۰.۰۵>p) انجام گرفت (Vitova et al., 2006).
جدول ۳-۳- مواد مورد نیاز جهت انجام آزمایش
نام دستگاه | کمپانی و کشور تولید کننده | مدل |
SPME-GC/MS | Agilent Technologies، آمریکا | GC/MS/MS QQQ 7000 B with 7890A GC system |
مشخصت فیبر | Agilent Technologies، آمریکا | Fibre carboxenTM / polydimethyl Siloxane mm85 |
مشخصات آشکاساز | Agilent Technologies، آمریکا | GC/MS triple quad 7000 |
میلکواسکن | یزد- ایران | La Monferrina |
تونل انعقاد | شرق صنعت | P10000 |
٣-۶- ارزیابی حسی
ارزیابی حسی در شرکت چوپان توسط ۱۵ نفر از افرادی که جزء کارکنان بخش کنترل کیفیت شرکت مزبور بودند انجام شد. و به این افراد ویژگیهای مورد نظر از قبیل رنگ، ظاهر، بافت، پیکره، عطر، طعم و پذیرش کلی آموزش داده شد و براساس روش مقیاس رتبهای، که مبنای امتیازدهی از ۱ تا ۹، به بدترین نمونه نمره ۱، و به بهترین نمونه نمره ۹ اختصاص داده شد.
آماده کردن نمونههای پنیر به شرح زیر است:
ابتدا پس از باز کردن درب ظروف پنیر، به مدت ۲ ساعت نمونهها را در دمای محیط قرار داده و پس از نمونهبرداری از قسمتهای مختلف پنیر نمونههای برداشته شده را در داخل بشقاب ریخته و آن را به اتاق ارزیابی حسی در بخش تحقیق و توسعه شرکت چوپان انتقال دادیم. این اتاق از نظر نور، دما و از نظر شرایط مناسب جهت ارزیابی حسی از قبل آماده شده بود. جهت جلوگیری از تداخل مزه و همینطور ایجاد اشتباه پس از هربار آزمایش از ارزیابان حسی خواسته شد که از نان سنگک استفاده نموده و جهت شستشوی کام خود، از آب استفاده نمایند و براساس آموزش ویژگیهای حسی نسبت به نمونهها امتیازدهی انجام شود.
در تعیین کیفیت یک ماده غذایی باید به نکاتی از قبیل غیر سمی بودن آن، ارزش تغذیه ای، کیفیت چشایی، منشأ و کاربرد آن، ارزیابی مقبولیت آن از نظر اجتماعی و اقتصادی باید مورد توجه قرار گیرد. ارزیابی چشایی یک فرآورده غذایی را می توان از نقطه نظر علمی (از طریق آنالیز یا سنجش حسی) و کنترل کیفیت آن (از طریق چشیدن آن در محل تولید و در صورت ضرورت در آزمایشگاههای مخصوص) مورد بررسی قرار داد. قضاوت انسان در ارزیابی چشایی یک فرآورده می تواند به طور ابژکتیو[۶۴] و یا سوبژکتیو[۶۵] باشد. آنالیز چشایی یک فرآورده از طریق سوبژکتیو مانند آنالیز فیزیکی، شیمیایی و میکروبی است ولی قضاوت ابژکتیو میتواند از طریق پرسش نامهها و … صورت گیرد که شرایط عملیات با توجه به موارد زیر تعریف میگردد:
محل آزمایش ، درجه حرارت، رطوبت، نور ، سر و صدا و … به هنگام آزمایش
نحوه آماده سازی نمونه برای آزمایش
آزمایشاتی که بر مبنای مقایسه ای پایه گذاری شده است
عملیات آماری
با توجه به اینکه تعریف حسی ارگانولپتیکی یک محصول بیشتر اوقات به تنهایی قضاوت می شود و ارزیابی چشایی در سطح کارخانه اکثر اوقات برای درجه بندی تجاری محصولات صورت می گیرد لذا این قضاوت مصرف کننده متفاوت خواهد بود، بنابراین برای جبران این عیب باید تا آنجا که امکان پذیر است قضاوت به طور ابژکتیو یعنی از طریق دادن فرمها، پرسش نامههای مخصوص انجام گیرد.
نمونههای پنیر در روزهای ۵ ،۲۳،۳۰ توسط ۸ نفر ارزیابی شد. نمونههای هر گروه در یک روز و زمان مشخص در اختیار ارزیابها قرار گرفت تا بدون مقایسه نظرات خود با دیگران، نظر نهایی خود را درباره گروههای آزمایشی مورد نظر در فرمهای مخصوص منعکس نمایند. نظرات افراد در فرمهای مخصوص با بهره گرفتن از سیستم هدونیک (فرم ارزیابی در ضمیمه آورده شده) به صورت کیفی گزارش شده و از لحاظ ظاهر، بافت، عطر و طعم، سفتی، رنگ امتیازبندی شده و بعد از جمع بندی نتایج مربوط به هر سری از آزمایشات در قالب کلی میانگین ارزیابی حسی با بهره گرفتن از روش آنالیز واریانس[۶۶] مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
۳-۷- روشهای تجزیه وتحلیل آماری
آزمایشات به صورت طرح کاملا تصادفی میباشد و روش آنالیز به صورت یکطرفه[۶۷] در سطح ۵% انجام خواهد شد، آزمایشات در دو تکرار انجام می شوند و تیمارهای اصلی شامل (تیمار شاهد oC4) – (تیمار oC8) – ( تیمار oC10) و صفتها شامل: اندازه گیری ترکیبات استالدئید، دی استیل، اتاتل و استوئین و همچنین ویژگیهای ارزیابی حسی شامل عطر، طعم، رنگ، ظاهر و پذیرش کلی میباشد.
فصل چهارم
نتیجهگیری و بحث
دروغترین شعر زیباترین آن است یعنی شعر هرچه سرچشمه خیالی تواناتر و محرک عاطفی نیرومندتر داشته باشد از زیبایی بیشتری برخوردار است.
نظم اگرچه به مراتب بلند است ولی تو آن علمی را انتخاب کن که برایت سودمند باشد.
در جدول و چهارچوب این خط، مقایسه و سنجش علوم به علم خویشتنشناسی کوشش کن.
در درون خودت بیاموز که آن معرفتی هست خاطرافروز
پیغمبر درحدیث نبوی فرموده: علم بر دو گونه است: علم دینها و علم بدنها
این دو علم «دین و بدن» هر دو فقیه یا طبیب هستند.
همیشه در پی این باش که از فقیه اطاعت کنی نه درپی این باشی که بر او حیله و مکر کنی
اما در پی علم و دین باش نه به دنبال علم بدن
اگر از طرف هردو علم جاه و مقام پیدا کنی و ارجمند گردی
با داشتن هردو علم صاحب و خواجه مرگ و زندگی و در هردو حال با سعادت میشوی و در دنیا و آخرت هم بزرگ خواهی بود.
هرکدام از علوم را که دوست داشتی بخوان آن را تمام کن و تا آخر ادامه بده.
فقط به هدف خود فکر کن که این بهتر از هرچیز دیگر است.
من به تو نصیحت میکنم که هرگز بیکار ننشین.
هرچند سخن به روانی و لطافت آب هم بوده باشد با این همه کم گفتن بهتر است.
اگرچه آب زلال و پاک است و از خوردن آن لذت میبریم
همیشه سخن بگو ولی سخنانت باارزش باشد تا از این سخنانت بهرهی زیادی برده شود.
چیز کم بهایی چون خشت بسیار میتوان تولید کرد و سخن کمبها نیز بسیار میتوان گفت لیکن سخن چون دُر گفتن دشوار است و از آن فقط میتوان لاف زد
مروارید از آب و خاک اینقدر زیبا شده و اصل آن پاک است.
تا مروارید سالم و درست است گنج کانهاست و ارزش جواهراتی دارد و چون خرد و ریزه ریزه شود در مفرحها به کار میرود و داروی امراض روانی است.
گاهی اوقات یک دسته گل رز از صدتا خرمن گیاه هم بهتر است.
اگر صدتا ستاره هم وجود داشته باشد بالاخره آفتاب طلوع میکند.
اگرچه به این همه ستاره آسمان روشن است ولی افروختگی در آتش است.
(ثروتیان، ۱۳۶۴: صص ۴۲۶-۴۲۳)
تفسیر ابیات: در نصیحت فرزند خویش
با توجه به معنی ابیات نظامی میگوید: در گزینش دوست باید محتاط بود و به فرزندش محمد سفارش میکند تا همصحبت نیکنام برگزیند تا به وسیلهی وی سرانجام نیک پیدا کند. به علاوه همنشین خوشسخن بهتر از یاوهگوی است. عیب همنشست بد همین بس که نام آدمی را به زشتی بر دیگران میافکند. برای حفظ گوهر شخصی بایست از آدم بدگوهر دوری جست زیرا چنین آدمی فاقد صفت وفاداری است.
همچمیم از دوستی با دورویان نیز باید حذر کرد زیرا ظاهر و باطنشان یکی نیست. اینان در مقابل آدم موافقتر از نور و در غیاب منافقتر از سایهاند. چنین کسانی در آدم عیب و ایراد را میبینند. آدمیان کینهجویند که در زبان دم از محبت میزنند. گفتار این دسته از افراد حتی ارزش آزمایش هم ندارد. آنها رازنگهدار نیستند و دوستی و دشمنیهایشان بر مبنای نیازهایشان است. به علاوه در انتخاب دوست به دوست دانا بسیار تاکید شده است. تا آنجا که دشمن دانا بهتر از دوست نادان مورد تأیید قرار گرفته اما دوست واقعی کسی است که زهر تو را شکر و عیب تو را هنر داند. دوست یعنی پردهدار. لیکن دورویان پردهدرند. آنان با تو دوستند اما هنگام ضرورت غیبشان میزند. انتخاب دوست بسیار مشکل است و از آنجا که انسان ناگزیر از انتخاب دوست میباشد توصیهی نظامی بر این اصل استوار میشود که قبل از شناخت گوهر و ذات دوست نباد رازی بدو سپرد.
سخن همچون آب روانی است که زیاده خوردنش مایهی ملال است. کمگویی و گزیدهگویی بهتر است زیرا دستهای گل خوشبو ازخرمنی گیاه هرزه نیکوتر میباشد. طبیعی است که آفتاب ارجمندتر از تمام ستارگان است چرا که از همهی آنها تابش بیشتری دارد.
(ثروت، ۱۳۷۰: صص ۱۶۸-۱۶۶)
«عاشق شدن لیلی و مجنون بر یکدیگر»
۳- موفقیت فرد در تسلط آموزش بر مفهوم خود (خود پنداره) او اثر بخش دارد.
محدودیتها:
۱- احتیاج بر معلمان با تجربه و آشنا به روش تحقیق دارد.
۲- وقت گیر است.
یادگیری تا حد تسلط (انفرادی)
یکى از فنون موفقیتآمیز در امر یادگیرى روش یادگیرى تا حد تسلط است. چنانکه قبلاً در طرح کلر اشاره شد، شاگرد قبل از اینکه به پیشرفت خود ادامه دهد، باید محتواى آموزشى را تا حد تسلط یاد گرفته باشد. نظریه یادگیرى در حد تسلط، توسط بلوم در سال ۱۹۶۸ و بلاک (Block) درسال ۱۹۷۱ مطرح شد. بر اساس این نظریه، یادگیرى و پیشرفت تحصیلى فراگیران به طور وسیعى به زمان یادگیرى بستگى دارد (۱۹۶۳)، (کارول - Carroll). به عقیده کارول، شاخص اصلى استعداد تحصیلى شاگردان زمان است. بر اساس نظریه او، میزان یادگیرى افراد طبق این فرمول محاسبه مىشود:
میزان یادگیریf=زمان منظور شده برای یادگیری/زمان مورد نیاز برای یادگیری
در کلاسهاى معمولى براى آموختن یک واحد درسی، زمان را محدود مىکنند. آنان زمانى را که تک تک شاگردان براى یادگیرى نیاز دارند، در اختیار آنان قرار نمىدهند و زمان یکسانى را براى همه در نظر مىگیرند. این امر سبب مىشود که شاگردان ضعیف نمرات پایینى در امتحان پیشرفت تحصیلى کسب کنند و برعکس، شاگردان قوى در چنین امتحاناتى به نمرههاى ۸۰ و ۹۰ و حتى گاهى ۱۰۰ درصد دست یابند؛ زیرا آنان براى تسلط و یادگیرى کامل، زمان کافى و حتى وقت بیشترى را در اختیار دارند. البته کیفیت تدریس نیز بسیار مهم است. اگر سطح کیفیت تدریس بالا نباشد، شاگردان به وقت بیشترى نیاز خواهند داشت و اگر روش تدریس مطلوب و عالى باشد، براى یادگیرى تا حد تسلط، وقت کمترى نیاز خواهند داشت. داشتن انگیزه نیز در تداوم و اتمام فعالیتهاى آموزشى نقش مؤثرى دارد. استعداد و توانایى شاگرد نیز در مدل کارول فراموش نشده است؛ زیرا چنانچه شاگرد داراى استعدادى ضعیف باشد یا نتواند درس را بفهمد یا در خواندن آن ضعیف باشد، براى یادگیرى در حد تسلط به وقت بیشترى نیازمند است؛ بنابراین، میزان یادگیرى به عوامل یاد شده مربوط است که در فرمول زیر نیز مىتوان دید:
(*a/h) F= میزان یادگیری
انگیزش *زمان منظور شده برای یادگیری a=
توانایی فهم آموزش*کیفیت تدریس*زمان مورد نیاز برای یادگیری H=
بلوم و دیگران با طرح این نظریه و با عنایت به دادن زمان لازم به شاگرد، انگیزش، کیفیت تدریس و توانایى فهم تدریس، یادگیرى و پیشرفت تحصیلى شاگردان را افزایش دادهاند. بلوم معتقد بود که فقط ۵ الى ۱۰ درصد از شاگردان یک کلاس نمىتوانند با وجود وقت کافی، نمره الف یا ب بدست آورند. به عقیده او، مهارت یادگیرى در حد تسلط بر مفهوم خود شاگردان اثر مىگذارد. در این روش، شاگردان به کفایت و ارزش خود پى مىبرند و اطمینان حاصل مىکنند که داراى زمینههاى موفقیت هستند. شناخت مهارتهاى عمومى باعث تجدید قوا و ایجاد اعتماد و اطمینان از خود در شاگردان مىشود و این عمل براى سلامت روحى شاگردان بسیار مؤثر است. بنابراین، یادگیرى در حد تسلط یکى از قوىترین منابع سلامت روحى است و اگر شاگردان با این روش آموزش ببینند، کمتر به روشهاى درمانى و کمک درمانى نیاز خواهند داشت.
روش یادگیرى تا حد تسلط ارزش روشهاى تدریس خصوصى را بخوبى نشان مىدهد. این روش ثابت مىکند که آموزش یک فرد به فرد دیگر باعث سازگارى و تطابق بیشتر فعالیتهاى آموزشى با نیازهاى شاگرد مىشود و معلم سعى مىکند روشهاى آموزشى خود را بر اساس تفاوتهاى فردى تنظیم کند. تشکیل جلسات با گروههاى کوچک، کتابهاى درسى جنبی، تدریس برنامهاى و بازىها و آموزش خصوصی، شاگرد را در درک مفاهیم آموزشى بسیار کمک مىکند. شباهت روش یادگیرى تا حد تسلط با طرح کلر در این است که هر دو به تدریس خصوصى و سایر روشهاى آموزش فردى و مستقل توجه خاص دارند و اینگونه روشها را از نظر بازخورد و زمان تدریس، با روشهاى سنتى کاملاً متفاوت مىدانند.
روش آموزش برای یادگیری
معروف ترین روش آموزش مستقیم برای یادگیری در حد تسلط یا تدریس تسلطی نام دارد.این روش برخاسته از اندیشه های جان کارول(۱۹۶۳ ،۱۹۶۵)و بنجامین بلوم(۱۹۶۸،۱۹۸۲)است.نظریه ی زیر بنای روش آموزش برای یادگیری در حد تسلط ابتدا در مدل یادگیری جان کارول ارائه شد،و بعد ها این نظریه به وسیله ی بلوم (۱۹۶۸)گسترش یافت و بصورت یک روش آموزشی تدوین گردید.
طبق مدل یا الگوی یادگیری کارول،یادگیری آموزشگاهی پدیده ای بر حسب زمان است.یعنی هر چه زمان یادگیری بیشتر باشد مقدار یادگیری نیز بیشتر خواهد بود.کارول استعداد را به صورت مقدار زمانی که شخص نیاز دارد مطلبی را بیاموزد یا مهارتی را کسب کند تعریف کرده است.بنابر این تعریف به یادگیرنده ی زمان مورد نیاز او برای رسیدن به سطح معینی از یادگیری داده شود و اگر او از این زمان برای یادگیری مورد نظر استفاده کند،در این صورت به سطح تعیین شده در یادگیری خواهد رسید.بر این اساس روش آموزشی برای یادگیری در حد تسلط به صورت زیر تعریف شده است.یک رویکرد آموزشی که در ان دانش آموزان و دانشجویان یک موضوع درسی را به طور کامل می آموزند پیش از آنکه به یادگیری موضوع بعد بپردازند.(ارمرود، ۲۰۱۲)
این رویکرد آموزشی بر سه فرض بنیادی زیر بنیاد است:۱٫تقریبا همه دانش آموزان می توانند یک موضوع را در حد تسلط یاد بگیرند.
۲٫بعضی از دانش آموزان برای یادگیری یک موضوع به وقت بیشتری از دیگران نیاز دارند.
۳٫بعضی از دانش آموزان بیشتر از دیگران نیاز به کمک دارند.
بلو م(۱۹۶۸،۱۹۸۲،ترجمه ی سیف،۱۳۶۳)گفته است اگر استعداد یادگیری بیانگر زمانی است که دانش آموزان برای یادگیری نیاز دارند ،پس می توان شرایطی را فراهم آورد که همه ی دانش آموزان کلاس در یادگیری به سطح دلخواه (سطح تسلط)برسند.این فرض اساس روش دانش آموزان برای یادگیری در حد تسلط را تشکیل می دهد.به سخن دیگر،در روش آموزشی برای یادگیری در حد تسلط این باور وجود دارد که عملا همه ی دانش آموزان و دانش جویان می توانند همه ی انچه را که در آموزشگاه به آنان آموزش داده می شود یاد بگیرند.مشروط بر انکه به آنان وقت لازم برای یادگیری داده شود.هر زمان که نیاز به کمک داشته یاشند به انان کمک بشود،و برای تسلط یک ملاک مشخص وجود داشته باشد.
علت نامگذاری این روش به آموزش برای یادگیری در حد تسلط این است که معلم،برای اطمینان از اینکه دانش آموزانش به سطح مورد نظر در یادگیری رسیده اند،از پیش یک معیار یا یک ملاک برای آنها تعیین می کند که آن را ملاک حد تسلط می نامند .اسلاوین (۲۰۰۶)در تعریف حد تسلط گفته است :استانداردی که دانش آموزان باید به ان برسند تا پذیرفته شود که در موضوع یا مهارت مورد نظر به حد چیرگی دست یافته اند(ص ۲۸۶ ).
مراحل آموزش برای یادگیری در حد تسلط
مراحل اموزش برای یادگیری در حد تسلط بر اساس الگوی عمومی اموزشی (طراحی اموزشی معلم-محور)سازمان یافته است.این روش دارای مراحلی به شرح زیر است که به ترتیبی که می آید اجرا می شوند.
۱٫تعیین هدف های یادگیری در این روش در نوشتن هدف های یادگیری بصورت هدف های دقیق رفتاری تایید می شود.
۲٫تعیین رفتار های ورودی و سنجش آغازین بعد از تعیین هدف های یادگیری ،دانش و مهارت های یادگیری پیش نیاز ان هدف ها مشخص می شوند و از اینکه دانش آموزان آنها را از قبل یاد گرفته اند اطمینان حاصل می شود.در صورت نا کافی بودن یادگیری های پیش نیاز ،معلم به آموزش دادن آنها اقدام می کند تا اینکه از اطمینان خاطر بابت آماده بودن همه یادگیرندگان برای یادگیری هدف های درس تازه اموزش خود را آغاز کند.
۳٫تعیین حد تسلط معمولا حد تسلط بصورت درست جواب دان به درصد معینی از سوال های آزمون های مختلفی که در جریان آموزش و در پایان آموزش اجرا می شوند (مثلا ۸۵ یا ۹۰ از صد)مشخص می شود.
۴٫تعیین واحد های آموزشی – یادگیری در روش آموزش برای یادگیری در حد تسلط،موضوع درسی به واحد های نسبتا مستقلی تقسیم می شود.تسلط یافتن یادگیرندگان بر این رشته واحد ها موجب تسلط یابی آنان بر کل درس خواهد شد.
۵٫اجرای آموزش گروهی معلم هر واحد آموزش – یادگیری را به کل کلاس به صورت گروهی آموزش می دهد و فعالیت ها و تکالیف آنان را در رابطه با آن واحد تعیین می کند.
۶٫اجرای ارزشیابی تکوینی و اموزش اصلاحی در جلسه ی بعد از آموزش گروهی و پس از انکه دانش آموزان تکالیف و تمرین های واحد آموزش –یادگیری قبلی را انجام دادند،نوبت به ارزشیابی یا سنجش تکوینی می رسد.آنچه بیشتر از هر چیز دیگر روش آموزش برای یادگیری در حد تسلط را از سایر روش های اموزش گروهی متمایز می کند کاربرد این نوع سنجش و استفاده از نتایج ان برای بهبود فرایند آموزش یادگیری است.
سنجش تکوینی مشتمل بر تعدادی سوال دقیق مبتنی بر هدف های آموزشی هر واحد آموزشی است که پس از آموزش آن واحد و انجام فعالیت ها وتکالیف یادگیری از سوی یادگیرندگان به اجرا در می آید.هدف این سنجش فراهم آوردن بازخورد از نتایج آموزش معلم و یادگیری دانش آموزان است.با بهره گرفتن از نتایج این نوع سنجش،هر یک از دانش آموزان از میزان پیشرفت خود در رسیدن به تک تک هدف های آموزشی آگاه می شوند.
برای هر واحد اموزشی دو آزمون تکوینی مشابه یا معادل لازم است.یکی از این آزمون ها پیش از آموزش گروهی واحد بعدی اجرا می شود و هدف ان تشکیل مشکلات یادگیری دانش آموزان در آموزش گروهی واحد قبلی است.آزمون دوم بعد از آزمون اصلاحی اجرا می شود.و منظور از آن کسب اطلاع از این مطلب است که آموزش اصلاحی موثر واقع شده است یا نه.
پس از اجرای فرم نخست آزمون تکوینی و کشف مشکلات یادگیری دانش آموزان ،معلم باید به طرح و اجرای آموزش اصلاحی برای کسانی که در یادگیری موفقیت کامل بدست نیاورده اند ،یعنی به حد ملاک تسلط نرسیده اند،اقدام کند.آموزش اصلاحی که معمولا اما نه الزاما بطور فردی به دانش آموزان داده می شود باید همان هدف های مربوط به آموزش اصلی گروهی را آموزش دهد اما سبک آن با سبک آموزش گروهی متفاوت باشد.برای مثال ، اگر در آموزش گروهی از دانش آموز خواسته شده است که کتاب درسی را مطالعه کند در اموزش اصلاحی می توان از او خواست که به سخنرانی معلم گوش دهد ،فیلمی تماشا کند ،یا در بحث مربوط به سوالات آزمون تکوینی شرکت جوید.
بعد از اجرای اموزش اصلاحی ،معلم فرم دوم ازمون تکوینی را در مورد دانش آموزانی که نیاز به آموزش اصلاحی داشته اند اجرا می کند.پس از کسب اطمینان از اینکه دانش آموزانی در نتیجه ی آموزش اصلاحی موفق به رفع اشکالات یادگیری اولیه خود شده اند و به هدف های واحد آموزشی مورد نظر رسیده اند ،آنگاه به آموزش واحد دوم به همه ی دانش آموزان کلاس به صورت گروهی می پردازد.پس از رفع اشکالات یادگیری دانش آموزانی که نیاز به کمک اضافی(آموزش اصلاحی)دارند،بلافاصله فرم دوم آموزش تکوینی را اجرا می کند،و وقتی که از دستیابی همه ی دانش آموزان کلاس به سطح تسلط اطمینان حاصل کرد به آموزش واحد سوم اقدام می کند.این کار را تا آخرین واحد یادگیری به همین سبک ادامه می دهد.
۷٫اجرای ارزشیابی تراکمی و نمره گذاری پس از آنکه معلم تمام واحد های آموزشی را به شرحی که گذشت آموزش داد و طرح آموزشی خود را بطور کامل پیاده کرد ،لازم است از ارزشیابی تراکمی یا سنجش تراکمی برای تعیین مجموعه ی یادگیری های دانش آموزان اقدام کنند.نتایج حاصل از این سنجش هم برای نمره دادن به دانش آموزان و هم برای قضاوت درباره ی میزان اثربخشی طرح آموزشی معلم مورد استفاده قرار می گیرد.در این سنجش از یک آزمون تراکمی استفاده می شود.آزمون تراکمی همه ی هدف های آموزشی همه ی واحدهای آموزشی را یکجا اندازه گیری می کند و از طریق این آزمون می توان یادگیری های تراکم دانش آموزان در طول دوره ی آموزشی را تعیین کرد.
نتایج پژوهش ها و و نظرهای موافق و مخالف درباره ی آموزش برای یادگیری در حد تسلط:
پژوهش های انجام شده درباره ی اثربخشی روش آموزشی برای یادگیری در حد تسلط عموما نشان داده اند که این روش بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان ،بویژه دانش آموزان ضعیف اثر مثبت دارد.نتایج بررسی ها و پژوهش های انجام شده درباره ی این روش آموزشی که بوسیله اسلاوین(۱۹۸۷)و کولیک ،کولیک ،و بانگرت-دراونز (۱۹۹۰)انجام گرفته در مجموع این روش این روش را موفقیت آمیز معرفی کرده اند.پژوهش های مورد بررسی اسلاوین به دانش آموزان دوره های تحصیلی پیش از دانشگاه ها و به هدف های شناختی اختصاص داشته اند،اما پژوهش های مورد بررسی کولیک و همکاران نیز در بر داشته اند.در رابطه با هدف های عاطفی نیز،نتایج بررسی ها نشان داده اند که روش آموزش براس یادگیری در حد تسلط بر نگرش و علاقه مندی دانشجویان نسبت به موضوع درسی تاثیر مثبت به جای می گذارد.
گیج و برلاینر (۱۹۹۲)در جمع بندی یافته های پژوهش های انجام شده درباره ی روش آموزش برای یادگیری در حد تسلط گفته اند که اثر بخشی این روش یکی به نوع ازمواد مورد استفاده برای سنجش نتایج این روش و دیگری به طول مدت اجرای این روش آموزشی وابسته است.معلوم شده است که در آزمایش هایی که برای تعیین اثربخشی روش آموزش برای یادگیری در حد تسلط از آزمون های معلم ساخته استفاده شده اثربخشی روش چشم گیر تر از آزمایش هایی است که در آنها آزمون های میزان شده یا استاندارد شده مورد استفاده قرار گرفته اند.دلیل اثر بخشی آزمایش های نوع اول این است که آزمون های معلم ساخته بیشتر از آزمون های میزان شده محتوای مطالب آموزش داده شده را منعکس می کنند،پس طبیعی است که موفقیت یادگیرندگان در این آزمون ها بهتر نشان داده شود.
در رابطه با طول مدت اجرای روش آموزش برای یادگیری در حد تسلط،معلوم شده است آزمایش هایی که در آنها طول مدت استفاده از این روش اموزشی کمتر از چهار هفته بوده از آزمایش هایی که از چهار هفته تا یک سال تحصیلی به طول انجامیده از اثربخشی بیشتری برخوردار بوده است.
طرفداران روش آموزش برای یادگیری در حد تسلط برای آن امتیاز های زیادی را عنوان کرده اند.از جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد:
۱٫تعداد زیادی از دانش اموزان را تا حد تسلط ارتقاء می دهد.(۲)تا همه ی دانش آموزان یک موضوع را به خوبی یاد نگرفته اند موضوع تازه ای به آنان آموزش داده نمی شود.(۳)مطالب و نکات مهم مورد تایید قرار می گیرند،و (۴)دانش آموزان نیازمند کمک شناسایی و یاری می شوند(فتسکو ومککلور،۲۰۰۵)
در مقابل،روش آموزش برای یادگیری در حد تسلط از آن عیب هایی گرفته اند.از جمله گفته شده که در این روش برای موضوع های درسی که اجزاء آن از یک توالی منطقی برخوردارند مفید است و برای موضوع هایی که توالی منطقی ندارند کارساز نیست.اسلاوین(۲۰۰۶)می گوید نقطه ی ضعف اصلی این روش مقدار زمان مورد نیاز برای رسانیدن همه ی دانش آموزان به حد تسلط است.تامین این زمان کار ساده ای نیست.
شکل های آموزش برای یادگیری در حد تسلط که به زمان اضافی برای آموزش نیازمندند در دبستان و دبیرستان که وقت آموزشی نسبتا ثابتی دارند به سادگی قابل اجرا نیستند و به عنوان مثال:می توان دانش اموزان را چند هفته ای پس از ساعت مقرر برای آموزش جبرانی در مدرسه نگه داشت ،اما ادامه ی این کار برای یک مدت طولانی دشوار است.همچنین این سوال مطرح است که ایا بهتر نیست وقت اضافی مورد نیاز برای آموزش جبرانی صرف مطالب آموزش بیشتری بشود؟
نقطه ی ضعف دیگری که به روش آموزش برای یادگیری در حد تسلط نسبت داده شده این است که گرچه این روش به نفع یادگیرندگان ضعیف است اما به ضرر یادگیرندگان قوی تمام می شود.به سخن دیگر،یادگیرندگان ضعیف در این روش به کمک آموزش های اصلاحی پیشرفت می کنند اما یادگیرندگان قوی در انتظار رسیدن یادگیرندگان ضعیف به آنها معطل می مانند و این موجب عقب ماندن انان می شود.منتقدان روش آموزش برای یادگیری در حد تسلط این نقطه ی ضعف را اثر رابین هود نامیده اند.اثر رابین هود به شخصیت افسانه ای اشاره دارد که از ثروتمندان می گرفت و به مستمندان می داد.گفته می شود که در روش آموزشی یادگیری در حد تسلط ،درست مانند کاری که رابین هود انجام می داد،منابع آموزشی از جمله وقت و توجه معلم،از یادگیرندگان قوی دریغ می شوند و در اختیار یادگیرندگان ضعیف قرار می گیرد.
به رغم انتقاد های بالا،روش آموزشی یادگیری در حد تسلط،از لحاظ کمک به دانش آموزان در رسیدن به ملاک های از پیش تعیین شده ی پیشرفت تحصیلی ،روشی موثر است.بنا به گفته ی گیج برلاینر (۱۹۹۲)وقتی که دانش آموز فهمید که اگر بخواهد می تواند تا سطح بهترین دانش آموزان کلاس پیشرفت کند ،حتی اگر این کار به قیمت صرف وقت و تلاش بیشتری تمام شود،نتیجه ی تجربه موفقیت امیز موجب تقویت و دلگرمی او خواهد شد.(ص۴۶۳).همچنین بلوم (۱۹۶۸)که از واضعان اصلی این روش آموزشی است درباره ی اثر بخشی مثبت آن گفته است که موفقیت فرد در تسلط آموزی بر مفهوم خود(خودپنداره) آن تاثیر مثبت دارد،لذا این نوع یادگیری از منابع نیرومند سلامت روانی محسوب شده است(بلوم،۱۹۸۲،ترجمه سیف،۱۳۶۳).
خانواده الگو های انفرادی
دنیا از آغاز کودکی به ما نقش می دهد.محیط اجتماعی به ما زبان می آموزد،به ما چگونه رفتار کردن را یاد می دهد،و برایمان دوست داشتن را فراهم می آورد.اما خودهایمان همواره به خود شکل می دهند و محیط های درونیشان را می آفرینند.هر یک از ما هویت خود را درون این دنیاها خلق می کنیم.شخصیت های مدامت مشخصی از اوان زندگی را در خود دارند (وایت،۱۹۸۰).هنوز استعداد بسیاری برای تغییر داریم که می توانیم با دامنه گسترده فضاها و محیط های فیزیکی خود را سازگار کنیم .بدون دیگران کامل نمی شویم.می توانیم دوست بداریم و دوستمان بدارند و شاید با آن بتوانیم به بیشترین رشد خود دست یابیم.
برعکس،می توانیم رفتار های نا موثری پیش بگیریم و از دنیا تسلیم شدن و سر فرود اوردن به ما را انتظار داشته باشم و بخواهیم بدترین نمودمان را باور کنیم.از بهترین ها هستیم و می توانیم خیره سر باشیم.
الگوهای انفرادی تدریس هدف هاس مشترکی دارند.اول با بهبود اعتماد به نفس و ایجاد واقعگرا از خویشتن و ابراز عکس العمل های همدلانه به دیگران و شاگردان را بسوی سلامت عاطفی و عقلی بیشتر هدایت می کنند.دوم به آموزشی که بر گرفته از نیاز ها و تمایلات خود شاگردان است می افزایند و شاگردان چون عضوی موثر در تصمیم گیری برای انتخاب مطلب یادگیری خود به حساب می اورند.سوم ،انواع خاصی از تفکرات کیفی مانند خلاقیت و ابراز نظر فردی را رشد می دهند.از این الگو ها می توان به چهار طریق استفاده کرد:
در این حدیث شریف بین اعتدال طبایع و مزاج و اخلاق انسانی رابطه مهمی وجود دارد که پایه اساسی دارا شدن اخلاق نفسانی را اعتدال طبع و صفای مزاج برشمرده است، که به تبع داشتن اخلاق نفسانی، از حیوانیت محض رهایی یافته و داخل در انسانیت و بعد آن ملکوت شود.
در کتاب شریف بحار علامه مجلسی ذیل حدیث « إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ یَبْعَثْ نَبِیّاً قَطُّ إِلَّا صَاحِبَ مِرَّهٍ سَوْدَاءَ صَافِیَهٍ»[۱۹۹] میفرماید: اینکه خلط سوداء را در حدیث به صفا و پاکى توصیف فرموده براى این است که بفهماند آثار بد این خلط که غالبا ملازم آن است مانند اخلاق مذموم وخیالات فاسد در انبیاء علیهم السّلام نبوده است.این روایت با تفسیری که علامه ارائه کرده است که موافق با اصول طب اسلامی و سنتی و علمای اخلاق می باشد، نشان دهنده ارتباط اخلاق با طبع میباشد.
خلط سودای غیرصاف، که در طب به ان (سوداء سوخته و اضافی) میگویند، انسان را دچار اندیشه بسیار و اندوهناک بودن و خلوت جستن و از هر چیزى ترسیدن و گمانهاى بد و نومیدى از همه کارها و… می کند.[۲۰۰] و انبیاء چون مزاج سوداء صاف داشتند و سوداء غیر طبیعی در آنها نبود، فلذا از این خصوصیات مذموم اخلاقی برئ بودند.
ما در این باب در تلاش بودیم که بیشتر اصل وجود رابطه بین تعادل طبایع اربعه با تعالی اخلاق را ثابت کرده و توضیحاتی را در مورد جوانب این بحث ارائه کنیم، اما شرح و تبیین جزییات بحث نیازمند مقاله دیگری میباشد.
تشریح رابطه تعالی اخلاق با طبایع اربعه از دیدگاه حکماء
نظریات حکماء
مزاج و طبیعت اولیه نقش تعیین کنندهای در اخلاق دارد. بعضی مزاجها از همان ابتدا مستعد بعض اخلاق نیک یا بد هستند،به سبب اعتدال طبیعت با اجتماع شرایط دیگر، اخلاق و رفتار معتدل خواهد شد؛ چنانکه امور بدنی انسان هم معتدل خواهد شد، و از طرفی با عدم اعتدال آن، اخلاق و رفتار غیر معتدل میشود؛ همانگونه که امور بدنی انسان نیز مثل هضم و جذب و دفع اعتدالش را از دست میدهد.
بنابراین برای تهذیب اخلاق، باید طبیعت و طباع بدن معتدل شود تا مانع تکامل نفس نشود؛ چنانکه برای صحت کامل بدن هم باید طبیعت معتدل شود علامه بزرگوار حسن زاده آملی میفرماید: استکمال نفس ناطقه که ترقی وی از عقل هیولانی تا بمرتبه عقل مستفاد و مافوق آنست بدون کمال بدن که صحّت آنست صورت نپذیرد چه این که بدن مبتلای به آلام و اسقام از استقامت افکار باز می ماند و سیر تکاملی انسانی برایش میسور نیست. و یا به تعبیر دیگر انسان با کمک کشتی بدن تواند که در دریای بیکران هستی سیر کند، و کافِل حفظ و سلامت این کشتی علم شریف طبّ و طبیب عزیز است. چه فخر و مباهاتی و کدام پایه و سرفرازی برتر از این که چنین موهبت خدای سبحان نصیب نصاب انسان گردد؟[۲۰۱]
… و به هر اندازه ارکان مزاج بایسته تر، و اعتدال مزاج شایسته تر، و اندام آدمی موزون و آراسته تر، و تندرستی آن دلخواسته تر بود قابلی قوی تر و شریف تر برای بفعلیت رسیدن کمال انسانی وی بود، چه این که بدن انسان و جمیع قوا از طبع تا عقل وی وسائل پیشرفت و تور شکار اویند، و انسان با حفظ وصف عنوانی انسان، شکار او علوم و معارف و درک حقائق است .[۲۰۲]
ابن سینا با اشاره به تأثیر مستقیم مزاج در اخلاق و رفتار انسان مینویسد: در علوم طبیعی بیان شده که اخلاق و عادات، تابع مزاج بدن میباشد به طوری که اگر بلغم به مزاج کسی غلبه کند، سکون و وقار و حلم در او بسیار شود و هرکس که صفرا در او زیاد گردد، زیاد عصبانی میشود و کسی که سودا در او زیاد باشد، بداخلاق میشود. پس شکی نیست که مزاج قابل تبدیل است و در نتیجه با تغییر مزاج، اخلاق نیز قابل تغییر میباشد و به کارگرفتن ریاضتهایی که در کتب اخلاقی ذکر شده در این امرکمک میکند. بنابراین، هرگاه مزاج انسان معتدل شود اخلاق او به راحتی خوب میشود. مزاج خارج از اعتدال، مزاجی است که یکی از کیفیات چهارگانه یا دوتای از آنها غالب باشد، مثل اینکه حرارت از حدی که باید، فراتر یا رطوبت از مقدار لزوم، کمتر باشد. و هر چه مزاج به اعتدال نزدیک تر باشد، استعداد شخص برای قبول ملکات فاضله علمی و عملی بیشتر خواهد شد.[۲۰۳]
حاصل سخن این که بدن، مرکب روح و نفس است، صحت و سلامتی مرکب، تأثیر شگرفی در حرکت راکب به سوی کمال دارد، از این رو، خداوند متعال در شکل گیری بدن انسان عنایت خاصی داشته و برای رشد وسلامتی و ایجاد مزاج متعادل در آن، دستورات لازم را نسبت به تغذیه سالم صادر فرموده است تا انسان توفیق یابد جسم سالم خود را با روح شاداب والهی همگام سازد وبه اوج کمال برسد و ازخوردن غذاها و نوشیدنی های حرام برحذر داشته است تا این نعمت بزرگ الهی فاسد و تباه نگردد.
ما در کتابهای اخلاقی معتبر مثل جامع السادات فصلی داریم به نام تأثیر مزاج و طبع براخلاق که ناظر به رابطه اخلاق و اعتدال طبع میباشد، مرحوم نراقی در این باره میگوید:
سرشت و مزاج انسانى را دخالت و تأثیرى تمام در صفات و ملکات اخلاقى است. برخى از مزاجها در اصل آفرینش مستعدّ بعضى خلق و خویهاست و برخى دیگر مناسب و مقتضى خلاف آن. و ما به یقین در مىیابیم که بعضى از افراد، صرف نظر از اسباب و علل خارجى، بر حسب جبلّت خود چنانند که با کمترین سببى به خشم مىآیند یا مىترسند یا غمگین مىشوند، و با کمترین چیز تعجّبآورى مىخندند، و بعضى دیگر بر خلاف اینانند. گاهى اعتدال قوا طورى فطرى است که انسان را به عقل کامل و اخلاق فاضله رهنمون مىشود و قوه عاقله بر دو قوه خشم و شهوت غلبه و تسلّط دارد، چنانکه در انبیاء و ائمّه علیهم السّلام چنین است.
و گاهى تجاوز قوا از حدّ وسط چنانست که عقل آدمى را ناقص و صفات او را پست مىگرداند و قوه عاقله وى تحت سلطه خشم و شهوت قرار مىگیرد، چنانکه در بعضی از مردم چنین است.[۲۰۴]
سرشت و مزاج انسانى را دخالت و تأثیرى تمام در صفات و ملکات اخلاقى است. برخى از مزاجها در اصل آفرینش مستعدّ بعضى خلق و خویهاست و برخى دیگر مناسب و مقتضى خلاف آن. و ما به یقین در مىیابیم که بعضى از افراد، صرف نظر از اسباب و علل خارجى، بر حسب جبلّت خود چنانند که با کمترین سببى به خشم مىآیند یا مىترسند یا غمگین مىشوند، و با کمترین چیز تعجّبآورى مىخندند، و بعضى دیگر بر خلاف اینانند. گاهى اعتدال قوا طورى فطرى است که انسان را به عقل کامل و اخلاق فاضله رهنمون مىشود و قوه عاقله بر دو قوه خشم و شهوت غلبه و تسلّط دارد، چنانکه در انبیاء و ائمّه علیهم السّلام چنین است.
و گاهى تجاوز قوا از حدّ وسط چنانست که عقل آدمى را ناقص و صفات او را پست مىگرداند و قوه عاقله وى تحت سلطه خشم و شهوت قرار مىگیرد، چنانکه در بسیارى از مردم چنین است.
مرحوم مسکویه یکی از عوامل موثر بر اخلاق را مزاج و طبع میشمارند و میگویند: خلق (اخلاق انسان) به دو قسم تقسیم میشود: ۱. قسمی از آن بسبب مزاج ذاتی انسان طبیعی است، مانند انسانی که کوچکترین چیزی او را عصبانی میکند و با کوچکترین علتی برانگیخته میشود ۲. قسم دوم بسبب عادت و تمرین می باشد (و از آن نشات میگیرد).[۲۰۵]
حکیم محمد حسین عقیلی خراسانی که یک حکیم مجتهد شیعی بوده است و کتابهای او از منابع مهم طب ما هست، در کتاب خلاصه الحکمه مینویسد:
و بباید دانست که هر یک از منفعت و ضرر بر دو قسم است: یکى، آن که نافع به بدن است. دوم، آن که نافع به نفس و روح است:
اما آن چه نافع به بدن است: سلامت بدن است از انواع سوء مزاجات که لازمه آن است احداث نفسانیه؛ به سبب علاقه [اى] که میان بدن و نفس است؛ زیرا که چنان چه اخلاق ردیئه تابع انواع سوء مزاج است در اصل و عرض بلد و اقلیم و تأثیر کواکب را در آن دخل تمام است؛ مانند سبعیت و سرعت غضب و طیش شدید و تهور که تابع سوء مزاج حار است. و مانند سکون و عدم تکلم و محبت خلوت و جبن و خمول تابع سوء مزاج بارداند، و هم چنین اخلاق ردیئه هرگاه حاصل گردند از عادتى که تابع آن سوء مزاج مناسب آن اند؛ مانند غضب؛ به جهت آن که با وجود آن که تابع سوء مزاج حار است، سوء مزاج حار نیز تابع آن است در هنگامى که شدید السخونت باشد؛ به سبب آن که ثوران حرارت و انتشار آن خصوص جائى که اخلاط مستعد براى سخونت بسیار باشد.
و غم نیز تابع سوء مزاج حار است؛ به جهت آن که طبیعت آن هنگام، مستقبل مىباشد بر احتواء بر غذا و تصرف در آن بر ما ینبغى و باعث فساد اعضاء نمىگردد.
و به قدر واجب و لیکن استیلا مىیابد بر آن جفاف و یبس و یا به جهت اقتضاء حرکت روح به سوى داخل و احتقان آن در آن که هر دو مقتضى جفاف و تبلداند که لازمه آن است عدم تحریک قواى نفسانیه به سبب تحلیل حرارت غریزیه و حدوث سوء مزاج بارد بلغمى مرخى قواى نفسانیه بالعرض و به سبب عدم تحریک و حرکت بالذات.
پس ظاهر گردید از این تقریر که تعدیل اخلاق حاصل مىگردد به تعدیل مزاج بدن و حفظ صحت نفس و غضب شدید و غیر آن از عوارض نفسانیه که مغیر حفظ صحت بدن و نفساند به سبب هیجان و حرکت و فرط حرارت و تحلیل.
و اما غضب غیر شدید، معین و نافع صحت مزاج است؛ به اعتبار اندک تحریک و انعاش حرارت غریزیه .[۲۰۶]
شیخ بهایی در کشکول خود بحثی دارد در مورد اینکه چه عوامل عارضی، باعث میشود حسن خلق به سوء خلق و بد اخلاقی تغییر کند و عوامل هفت گانهای را به صورت استقراء مطرح میکند که عامل ششم از ان عواملی که اخلاق را تغییر میدهد امراضی است که باعث بر هم زدن و تغییر طبع انسان میشود و باعث میشود اخلاق معتدل نباشد او میگوید:« السادس الأمراض التی یتغیر به الطبع، کما یتغیر بها الجسم، فلا یبقى الأخلاق على اعتدال» یعنی بعضی از امراض جسمی اعتدال طبایع اربعه را به میزند و در نتیجه منجر به برهم زدن اعتدال اخلاقی میشود.[۲۰۷]
ما در این باب به توضیح برخی ازنکات مهم مربوط به این بحث می پردازیم:
اخلاط طبیعی تولید شده، که در مباحث قبلی به تبیین آن پرداختیم شامل چهار خلط هستند که عبارتند از: صفرا، دم، بلغم و سودا. تعادل این اخلاط از نظر مقدار و نسبت آنها و دارا بودن کیفیت صحیح، در سلامت بدن و اعضا، بسیار مؤثر است. در نتیجه تعادل آن تأثیرخودش را در اخلاق و روح میگذارد.
خلط، جسمِتر و سیالی است که از استحاله و دگرگونی خوراکیها (طی فرایند بعضی از مراحل هضم) در بدن به وجود میآید.[۲۰۸] هر خلط، دارای دو بخش کثیف و لطیف میباشد،[۲۰۹] بخش کثیف اخلاط، تشکیل دهنده اعضای بدن میباشد.
از بخش لطیف اخلاط که اصطلاحاً آن را بخار خون مینامند «روح» ایجاد میشود. البته این روح، روح طبی نامیده میشود و با روح غیر مادی(مجرد) تفاوت دارد. ارواح طبی به سه قسم حیوانی، نفسانی و نباتی تقسیم میشوند.[۲۱۰] بدن انسان برای انجام افعال درست، به منبع صادر کنندهای نیازمند است که آن را «قوّه»مینامند.
به نظر اطبا، بدن انسان دارای سه قوه حیوانی، نفسانی و نباتی است که روح، حامل این قوای سهگانه است.[۲۱۱] غرض و هدف غایی از ترکیب ارکان و تشکیل مزاج و ایجاد اخلاط، اعضا، ارواح و قوا، «تولید افعال»است. در یک نگاه کلی میتوان گفت:
۱- غرض و مقصود از حیات «مجموعهای از فعل و انفعالات درون بدنی و اعمال جوارحی و جوانحی» میباشد که در اصطلاح طب، به آن « افعال» گویند.[۲۱۲]
۲- برای انجام افعال، به یک انرژی و نیروی بالقوه نیاز است که به آن «قوا» گویند.
۳- برای تشکیل قوا باید مواد حاصل از سوخت و ساز بدن ( اخلاط لطیف) به بخاری لطیف تبدیل بشوند -که در اصطلاح طب قدیم به آنها «ارواح» گویند- و با انعقاد ارواح، قوای مناسب با آنها در کم و کیف و نوع، از نفس به آنها افاضه شود.
به عبارتی، از یک سو، پیدایش ارواح سهگانه، متأثر از تولید اخلاط لطیف میباشد و از سوی دیگر، ضعف و قوت و خصوصیات روح