۲-۱۲ تغییر در سبک زندگی
بدون شک روح وجسم با هم در ارتباط هستند . نشانه های ام اس وضع زندگی انسانی را به طور غم انگیزی تغییر می دهد . مواجه شدن با این نا ملایمات ، شخص وخانواده اش را به مبارزه با ام اس وامی دارد .خصوصیات شخصیتی خاصی به فرد کمک می کند تا با این بیماری روبه رو شود . این خصوصیات عبارتند میل به کارکردن با وجود مشکلات ، بازیافت سلامت وخودباوری ، توسعه روش های موثر مواجهه با فشارهای روحی – روانی ضروری است .کمک مهم دیگری که به حفظ سلامت روانی می توان کرد این است که نقش اصلی در مراقبت از خودتان را با قبول مسولیت زندگی وشرایط جسمانی تان خود به عهده بگیرید.انجام امور زندگی با توجه به تغیراتی که در اثر ام اس به وجود آمده است نیازبه خلاقیت وابتکار دارد (جرج اچ [۲۲]، ۱۳۷۸).
بیماریهای مزمن می توانند منجر به تغییر در نگرش فرد به زندگی وتغییر در توانایی فرد برای غلبه بر مشکلات زندگی ، افسردگی ، نا امیدی ، ایجاد مشکلات شغلی ومشکلات مربوط به زندگی زنا شویی شود(نبوی وایران پور ، ۱۳۸۵)
طبق تحقیقات به عمل آمده بیماران ام اس که شخصیت خاصی دارند. چنین افرادی انسان های مسئولیت پذیر و حساسی اند که هنگام بروز ناملایمات خودخوری می کنند. فرد مبتلا به ام اس که چنین شخصیتی دارد، باید تغییر نگرش داده و خودخوری را کنار گذارد. نمونه های بسیاری از افراد وجود داشتند که با تغییر نگرش توانستند به حد سلامت کامل برسند. «ریچارد بی کرافت» یک بیمار مبتلا به ام اس بود که بیماری او با لنگیدن آغاز اما کم کم به فلج کامل دست ها و پاها منجر شد. او تسلیم نشد و با تغییر روحیه و انجام تمرینات حتی قهرمان دوچرخه سواری معلولان شد.(فیست وفیست، ۲۰۰۵)
از شیوه های تغیر رفتار در موارد زیادی برای کمک به تغییر بخش وسیعی از رفتار های مشکل آفرین استفاده شده است .ازشیوه های تغییر رفتار برای درمان بیماران روانی مزمن استفاده کردند تا رفتارهایی از قبیل مهارتهای زندگی روز مره ، رفتار اجتماعی ، رفتار پرخاشگرانه ، قبول درمان ، رفتار های روان گسسته ومهارتهای کار آنها را اصلاح کنند (میلتن برگر، ۱۳۹۱).
بهینه زیستن مستلزم علاقه به استفاده کردن از تواناییها به جای راکد گذاشتن آنها ، خود را وقف یک رسالت یا خدمت کردن ، وتعین نمودن اهداف دراز مدت است . در بهترین حالت ، این نوع رویش مستلزم بهره برداری کامل از زندگی ، قابلیت از خود بیرون شدن وخود را به دست کار ، فکر ، ورزش ، یا افراد دیگر سپردن است. زندگی بهینه به درجه ای از آزادی عاطفی از ضروریات محیط اجتماعی وپاسخدهی بیشتر به معیارهای درونی شخص هم نیاز دارد وهم آنها را بوجود می آورد. شایسته بودن در تکالیف زندگی در کار ، عشق ، وبازی به احساس بهینه زیستن کمک بسیار زیادی می کند . دلایل آن واضح است شایستگی علاوه بر کامروایی های بیرونی ، کامروایی های درونی را به همراه می آورد . کنار آمدن با ضروریات محیط مان وبر آورده ساختن معیار های عملکرد شخصی مان به احساس کار آمدی ما کمک می کند (سلیگمن[۲۳] وهمکاران ۱۳۹۱).
۲-۱۲-۱ تکنیک آزادی عاطفی
روش رهاسازی عاطفی یک راه به سوی رهاشدن موفقیت آمیز از خاطرات گذشته و کنترل اضطراب و استرس و سپردن تجربیات به ذهن منطقی شما و برخورداری از آسودگی خاطر است. هیچ دشمنی بزرگتر از تصویر ذهنی منفی یا استرس بالا برای سلامت جسمی شما نیست. بسیاری از افراد، ابتدا در اجرای روش اند . درس اول: چون بر موانع احساسی در وهلۀ اول غلبه نمیکنند، برای موفقیت در چنین رژیمی، توصیه میشود بر غلبه بر موانع عاطفی خود کار کنید، چه آنها بر اساس عوامل اضطراب زندگی باشند و چه صدمات عاطفی. القای احساسات و افکار مثبت تکنیکهایی دارد که حس آرامش درونی ایجاد میکند. درس دوم: یافتن یک دندانپزشک با اطلاعات روز: دندانپزشکی را بیابید که اطلاعات بهروز داشته باشد. درس سوم: نمکِ خوب استفاده کنیددرواقع بسیاری از افراد با رژیمهای غذایی کم نمک آسیب میبینند. نمک واقعاً برای زندگی ضروری و بدون آن نمیتوان زندگی کرد. درس چهارم: سیگار کشیدن را ترک کنید. اعتمادبه نفس و تمرکز بر ترک باعث میشود تا خیلی راحت، سیگارکشیدن را ترک کنید!بااینحال اشتباه نکنید و به داروهای ترک سیگار متوسل نشوید. البته همانند همۀ داروها، اینها نیز با طیف گستردهای از عوارض که برای سلامت شما مضرند حامل خطرات بسیار بالاتر مانند افسردگی، خشونت و خودکشی اند.درس پنجم: ازخطرات مایکروویو مطلع باشید.مایکروویو به طورجدی مواد مغذی موجود در مواد غذایی شما را ازبین میبرد. بااین حال، حرارت مایکروویو به نظر میرسد، زیانبارتر باشد. درس ششم: اجتناب از استفاده از ضدعرقها : اگر شما اکنون از ضدعرق استفاده میکنید، توجه داشته باشید اگر لکههایی در ناحیۀ زیر بغل پیراهن خود دیدید، به دلیل عرق نیست، بلکه از آلومینیوم ضدعرق است.اگر میتوانید، در طول روز زیر بغل را چند بار با یک پارچه یا حولۀ خیس پاک کنید. درس هفتم: با خواب مناسب، بهترین شب را از آن خود سازید. خواب خوب شبانه با اهمیت برنامۀ غذایی برابری میکند. برای همین، خواب در تاریکی مطلق بسیار مهم شمرده شده است.
درس هشتم:بگذارید آفتاب به زندگیتان وارد شود نور خورشید در تأمین مواد مغذی شبکیۀ چشم شما بسیار مهم است. درس نهم: در صورت امکان اجتناب از حمل اطلاعات میدانهای امواج رادیویی و الکترومغناطیس بدن همۀ موجودات زنده یک میدان جریان مستقیمDC دارد و جریان الکتریکی تولید و سراسر بدن شما را در کنترل رشد و بازسازی درگیر میکند (نبوی و همکاران،۱۳۸۱).
۲ - ۱۳ مقایسه بیماری ام اس در زنان ومردان
بررسیهای محققان انجمن اماس در امریکا(ماسا)[۲۴] نشان میدهد که اگرچه زنان دو برابر بیشتر از مردان به اماس مبتلا میشوند(بلادی مقدم ۱۳۸۶)، ولی شدت بیماری در هر دو گروه یکسان است. این بیماری زنان را به طور نامتناسبی تحت تاثیر قرار میدهد. پزشکان دانشکده پزشکی هاروارد (HMS) گزارش میدهند که با وجود احتمال بیشتر ابتلای زنان به این بیماری، زنان علائم اماس را با شدتی بیشتر از مردان تجربه نمیکنند. نشانهها در هر دو گروه مردان و زنان، بسته به محل و شدت آسیب عصبی ناشی از التهاب متفاوت است.زنان مبتلا به اماس ممکن است از دست دادن بینایی یا جزئی یا کامل را تجربه کنند. این مشکل اغلب در یک چشم رخ میدهد و درد نیز ممکن است وجود داشته باشد. به علاوه علائم مربوط به چشم از جمله دوبینی یا تاری دید، حرکات غیرارادی چشم و ناراحتی کلی چشم و مشکلات بینایی نیز در مبتلایان وجود دارد. همه این نشانهها به علت ضایعات اماس در بخشی از مغز که مسؤول کنترل و هماهنگی دید است، میباشد. هر دو اختلال عملکرد مثانه و علائم رودهای اغلب در مبتلایان به اماس رخ میدهد. مشکلات مثانه با اختلال در مسیر سیستم عصبی در عضلات مثانه و همچنین در اسفنگتر مجرای ادراری کنترل ایجاد میشود. با توجه به تحقیقات پژوهشگران انجمن اماس در امریکا، درصد زیادی از افراد مبتلا به اماس هم زنان و هم مردان از بی نظمی روده در طول دوره بیماری رنج میبرند. علائم مثانه و روده شامل اشکال در شروع ادرار کردن، اصرار مکرر و یا نیاز به ادرار کردن، عفونت مثانه، نشت ادرار یا مدفوع، یبوست، اسهال و بی حسی یا درد است (بلادی مقدم ، ۱۳۸۶).
به گفته محققان، احساس بی حسی، درد و سوزن سوزن شدن در بسیاری از افراد مبتلا به اماس، از جمله زنان رایج است. به همین دلیل اغلب در سراسر بدن و یا در اندامهای خاص مشکلاتی را تجربه میکنند. بی حسی به صورت “سوزن و سوزن” و یا حس سوزش نشانهای است که بیش از نیمی از افراد مبتلا به اماس باید برای مقابله با نوعی از درد در طی بیماری خود داشته باشند. در حالی که برخی انواع درد به طور مستقیم به اماس مربوط است، انواع دیگری از درد ممکن است به صورت جانبی اماس را تحت تاثیر دهد. هم زنان و هم مردان مبتلا به اماس ممکن است مشکل در صحبت کردن یا بلع را تجربه کنند. مشکلات گفتاری شایع عبارتند از نامفهوم و یا ضعیف بیان کردن و همچنین از دست دادن کنترل سرعت صحبت کردن. در برخی از افراد نیز تغییر در کیفیت گفتار آنان، مانند صدای خشن ایجاد میشود. ضایعات اماس نیز میتواند با مشکلات بلع بروز کند. مشکلات جویدن و حرکت مواد غذایی به پشت دهان و همچنین توانایی بدن به حرکت غذا از طریق مری و به معده را تحت تاثیر قرار دهد. حالات دیگر علائم مغزی و عصبی ممکن است به ضایعات اماس در مناطق مغز منجر شود و این میتواند هر دو گروه از زنان و مردان را تحت تاثیر قرار دهد. برخی از افراد مبتلا به اماس از یک دوره کاهش توجه، از دست رفتن حافظه یا قضاوت ضعیف اطلاع میدهند. همچنین معمول است این مشکلات به استدلال مشکل و یا حل مساله منجر شود. دیگر نشانهها شامل افسردگی یا آسیب به ناحیه کنترل احساسات در مغز و یا فشارهای ناشی از بیماری شامل سرگیجه، مشکلات تعادل یا سرگیجه (احساس چرخش) همراه با از دست دادن شنوایی است. مردان و زنان هر دو میتوانند اختلال عملکرد جنسی با اماس را تجربه کنند. علاوه بر این، زنان ممکن است متوجه نرمی واژن و یا درد در حین مقاربت شوند. محققان انجمن اماس در امریکا میگویند: خبر خوب برای زنان مبتلا به اماس این است که بیماری هیچ تاثیری در باروری ندارد. در واقع، علائم اماس در بسیاری از زنان در دوران بارداری تثبیت میشود و یا بهبود مییابد. اگر چه زنان بیش از مردان در معرض خطر ابتلا به اماس قرار دارند، ولی شدت علائم برابر با مردان است، اگر چه در حال حاضر هیچ درمان قطعی برای اماس وجود ندارد، اما بسیاری از بیماران مبتلا به اماس هنوز هم میتوانند یک زندگی با کیفیت داشته باشند. به گفته محققان همانطور که برای هر کسی که مبتلا به اماس باشد یا نه، انتخاب شیوههای زندگی میتواند تفاوت در کیفیت زندگی را تعیین کند(حبیب اللهی ،۱۳۸۶).
با نگاهی به پژوهشهای میدانی صورتگرفته در میان گروههای مبتلاشده به این بیماری میتوان دریافت که شیوع بیماری ام. اس در زنان دو برابر مردان است، البته نمیتوان دلایل ارثی بودن را برای این بیماری برشمرد، چرا که این عارضه، اکتسابی است و اصولا بیماری ارثی محسوب نمیشود که علت ایجادکننده آن بهطور مشخص معلوم نیست اما علل متفاوتی برای آن در نظر میگیرند که مهمترین آنها عفونتهای ویروسی است. سن شیوع این بیماری بین دهه دوم تا دهه پنجم زندگی است و ابتلا به این بیماری در سنین زیر ۱۵ سال و بالای ۵۴ سال غیرطبیعی است که ضعف عضلات پا و ضعف در راهرفتن و همچنین ضعف در عضلات حلق که به صورت اختلال در تکلم بروز میکند از دیگر علامتهای ابتلا به این بیماری است. در خانمها عادتماهانه از عوامل تشدیدکننده بیماری است که این عوامل در دوران حاملگی تخفیف مییابد و باید گفت ام. اس مانعی برای باردارشدن زنان نیست. استرس و اضطراب موجب افزایش علامتهای این بیماری و کاهش پاسخ به درمان میشود و باید توجه داشت این افراد باید از فعالیتهای فیزیکیای که منجر به تعریق میشود، دوری کنند ، چراکه این بیماران به گرما حساسند اما فعالیتهای فیزیکیای معمولی برای این افراد مانعی ایجاد نمیکنددر کنار همه این مسایل، سیر این بیماری در ایران بسیار خوشخیمتر از کشورهای غربی است و به نظر میرسد ترس و واهمه بیش از حد درباره این بیماری که در بین مردم ایران رواج یافته به علت شیوع زیاد این بیماری در کشورهای غربی است درمان این بیماری یا درمان علامتی است که موجب تخفیف علامتهای این بیماری شده و در سیر بیماری تاثیر ندارد و به کمک مصرف مواد مسکن و کورتونها انجام میشود یا درمان اختصاصی است که با کمک مصرف اینترفرونها جلو پیشرفت بیماری گرفته شده و موجب بهبود فرد میشود. نکته جالب دیگر در رابطه با ام. اس این است که به اذعان بسیاری از متخصصان مغز و اعصاب در سراسر دنیا شیوع ام. اس در میان افراد باهوش بیشتر از سایر افراد است که پژوهشهای میدانی در این رابطه این موضوع را ثابت کرده است(حبیب اللهی ،۱۳۸۶).
اکنون نقش حمایت های اجتماعی را در زندگی این بیماران بررسی می نماییم.
۲ - ۱۴ تاثیرحمایت های اجتماعی در بیماران ام اس
منظور از حمایت اجتماعی فقط تعداد رابطه ها نیست بلکه کیفیت رابطه ها نیز در آن مطرح است . ایده اصلی در این حوزه این است که پیوند های میان فردی عملا باعث افزایش سلامتی می شوند . این پیوند ها مردم را از گزند استرس دور می دارند ، آسیب پذیری آنان را در برابر بیماری کاهش می دهند وبه آنان کمک می کنند توصیه های درمانی را رعایت کنند . حمایت اجتماعی از بسیاری جهات نوعی کمک ویاری مقابله ای است ، برخی مطالعات نشان دادند بین حمایت اجتماعی وسلامتی بیشتر رابطه هست.رابطه حمایت اجتماعی ، استرس وسلامتی به عوامل متعددی بستگی دارد مثل نژاد ، جنسیت وفرهنگ ، مثلا بطور متوسط زنان بیشتر از مردان از حمایت اجتماعی سود می برند ، شاید چون روابط صمیمی وهیجانی زن ها بیشتر است (فیرس و ترال[۲۵] ، ۱۳۹۱).
حمایت اجتماعی در اواخر بزرگسالی نیز نقش قدرتمندی در کاستن از استرس دارد واز این رو ، سلامت روانی وجسمانی را تقویت می کند . تعامل اجتماعی وحمایت اجتماعی برای سلامت روان ضروری وتعامل بادیگران تنهایی و افسردگی را کاهش وعزت نفس ورضایت از زندگی را تقویت می کند (برک ، ۱۳۸۵).
حمایت اجتماعی اطلاعات وبازخورد هایی است که از عزیزان وآدم های محترم وارزشمند اطرافمان می گیریم . حمایت اجتماعی ، شبکه ای از ارتباطات ووظایف متقابل است . محققان به این نتیجه رسیده اند که حمایت اجتماعی ، به ویژه داشتن روابط اجتماعی متنوع به کنار آمدن با فشار روانی وداشتن زندگی سالم تر کمک می کند ( سانتراک ، ۱۳۸۳).
حمایت اجتماعی تبادلات بین فردی در میان اعضای شبکه های اجتماعی است که به صورت روابط دو سویه و غیر رسمی و معمولا خود به خودی و سودمند می باشد و دارای دو حیطه عملکردی حمایت اجتماعی درک شده و ساختاری اندازه شبکه اجتماعی است. حمایت اجتماعی درک شده، نظرافراد در مورد حمایت ارائه شده را منعکس می کند و اندازه ی شبکه اجتماعی نیز به همه افراد شناخته شده به وسیله فرد یا بیمار بر می گردد. حیدری در سال ۱۳۸۷ در مطالعه ای با عنوان « ارتباط حمایت اجتماعی درک شده و اندازه شبکه اجتماعی با ابعاد کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سرطان» پرداخته و هدف از انجام این مطالعه ، بررسی تاثیر و ارتباط حمایت اجتماعی با ابعاد کیفیت زندگی در بیماران مبتلا به سرطان می باشد. سرطان یکی از حوادث تنش زای زندگی است که اثرات منفی روی کیفیت زندگی به جا می گذارد و نیاز به حمایت اجتماعی را افزایش می دهد. این مطالعه بر روی۲۲۰ بیمار مبتلا به سرطان بستری در سه بیمارستان فیروزگر، حضرت رسول (ص)و انستیتو سرطان مجتمع بیمارستانی امام خمینی تهران با روش نمونه گیری مستمر انتخاب شدند. نتایج این مطالعه، اطلاعات زیادی در مورد اهمیت حمایت اجتماعی درک شده برای بهبودی کیفیت زندگی بیماران می دهد. بیماری مسیر زندگی فرد را تغییر می دهد، مشکلات فراوانی در تمامی ابعاد جسمی، روانی، اجتماعی، اقتصادی و خانوادگی ایجاد میکند،باعث افزایش احساس وابستگی، کاهش اعتماد به نفس، افزایش احساس آسیب پذیری، گیجی، درد، علایم جسمانی و افکار آشفته در مبتلایان می شود. عملکردهای روزانه، فعالیت های اجتماعی و آرامش فکری را دچار نابسامانی می کند و در عوض نقش های جدیدی را مطرح می سازد و باعث می شود بیماران به دیگران وابسته و کمتر قادر به حمایت کردن از سایرین باشند و به علاوه نتوانند در فعالیت های اجتماعی معمول شرکت کنند. تمامی این مشکلات به علاوه بستری شدن های طولانی، مراجعات مکرر به پزشک، درمانهای مختلف، عوارض آن ها و هزینه های بالای درمان باعث کاهش کیفیت زندگی بیماران می شود. نتایج کلی این پژوهش نشان می دهد که حمایت اجتماعی به عنوان قوی ترین و نیرومندترین نیروهای مقابله ای برای رویارویی موفقیت آمیز و آسان افراد در زمان درگیری افراد با سرطان و شرایط تنش زا شناخته شده و تحمل مشکلات را برای بیماران تسهیل می کند و از طریق ایفای نقش واسطه ای میان عوامل تنش زای زندگی و بروز مشکلات جسمی و روانی و همچنین تقویت شناخت افراد، باعث کاهش تنش تجربه شده ، افزایش میزان بقا و بهبود وضعیتهای بهداشتی و در پایان بهبودی کیفیت زندگی افراد می شود. حمایت اجتماعی بر سلامتی فیزیکی، روانی، اجتماعی و اقتصادی اثرات مثبت داشته، باعث بهبودی کیفیت زندگی بیماران، ایجاد احساس خوب نسبت به زندگی، ارزیابی عمومی بهتر از زندگی و مقابله بهتر با بیماری می شود. روابط اجتماعی مثبت و حمایت، اثرات مثبتی روی سلامتی فیزیکی و روانی بیماران دارد و باعث می شود علایم بیماری در آنها از شدت کمتری بر خوردار باشد. حمایت اجتماعی درک شده یک حیطه تسکین دهنده مهم بر این گرانی های اقتصادی می باشد. حمایت اجتماعی همچنین نقش مهمی در تسکین اثرات منفی بیماری بر بعد روانی بیماران دارد و باتجربه پریشانی کمتر، احساس کنترل بیشتر، بهبود اعتماد به نفس، کاهش اثرات حوادث منفی روی زندگی و بهبود کیفیت زندگی همراه می باشد. حمایت کافی از خانواده های بیماران باعث بهبودی کیفیت زندگی اعضای خانواده و ارائه هرچه بهتر حمایت به بیماران و بهبود کیفیت زندگی آنها می شود. خداپناهی و همکاران (۱۳۸۸) مطالعه ای تحت عنوان «روابط ساختاری بین حمایت اجتماعی و امیدواری در بیماران مبتلا به سرطان» انجام دادند . درنتیجه این مطالعه مشاهده گردید که حمایت اجتماعی برامیدواری تأثیردارد و با افزایش حمایت اجتماعی،امیدواری افزایش می یابد. نتایج بدست آمده از این پژوهش حاکی از آن است که بین حمایت اجتماعی و امیدواری رابطه ساختاری مثبت وجود دارد. یعنی با افزایش حمایت اجتماعی، امیدواری افزایش می یابد. بنا براین، با توجه به یافته های پژوهش حاضر می توان چنین استنباط کرد که، اساس امیدواری برپایه ی حمایت اجتماعی اطرافیان و بستگان بیمار شکل می گیرد ( جهانبخش وهمکاران، ۱۳۸۸).
حمایت اجتماعی از طرف افراد مهم که در زندگی بیمار نقش دارند، به ویژه، فراهم آوردن منابع مادی مانند حمل و نقل، پول و یاری رساندن در کارهای روزمره خانگی و حمایت عاطفی نقش خود را اعمال می کند. وجود ارائه حمایت ها از جانب بستگان و وجود تمایل دریافت حمایت از جانب بیمار متضمن حمایت اجتماعی است و در نتیجه حمایت اجتماعی میتواند نقش موثر خود را در زمینه افزایش امیدواری دربیماران سرطانی ایفا کند. بنابر این همان گونه که مشهود است امیدواری هم از سوی فرد بیمار و هم از سوی اطرافیان و بستگان او به واسطه دریافت حمایت افزایش می یابد. یافته های مطالعات دیگر نشان می دهد که اهمیت حمایت اجتماعی برای بهبودی کیفیت زندگی بیماران نقش به سزایی دارد . بیماری مسیر زندگی فرد را تغییر می دهد، مشکلات فراوانی در تمامی ابعاد جسمی، روانی، اجتماعی، اقتصادی و خانوادگی ایجاد می کند باعث افزایش احساس وابستگی، کاهش اعتماد به نفس، افزایش احساس آسیب پذیری، گیجی، درد، علایم جسمانی و افکار آشفته در مبتلایان می شود عملکردهای روزانه، فعالیت های اجتماعی و آرامش فکری را دچار نابسامانی می کند و در عوض نقش های جدیدی را مطرح می سازد و باعث می شود بیماران به دیگران وابسته و کمتر قادر به حمایت کردن از سایرین باشند و به علاوه نتوانند در فعالیت های اجتماعی معمول شرکت کنند. تمامی این مشکلات به علاوه بستری شدن های طولانی، مراجعات مکرر به پزشک، درمان های مختلف، عوارض آنها و هزینه های بالای درمان باعث کاهش کیفیت زندگی بیماران می شود. لذا توجه به این بیماران و خواسته ها و نیازمندی های آنها از اهمیت ویژه ای برخوردار است . حمایت های اجتماعی به طرق مختلف (مالی، آموزشی، توانبخشی و باز توانی و. . . ) می تواند در بیماران مبتلا به ام. اس کارآمد بوده و علاوه بر بهبودی نسبی در این بیماران از ایجاد رعب و وحشت وترس بی جا در میان افراد عادی و سالم جامعه بکاهد. نتایج حاکی از اهمیت حمایت های اجتماعی می باشد که می تواند به احساس رضایتمندی از زندگی و امیدواری در بیماران مبتلا به ام . اس منجر شود . ولی با این وجود هر چند حمایت های اجتماعی به صور گوناگون اعم از مالی و اقتصادی، فرهنگی، آموزشی و حمایتی،خدماتی می تواند در رفاه حال بیماران مبتلا به ام. اس مؤثر واقع گردد ولی به سبب نبود درمان قطعی جهت درمان این بیماری لذا حمایت های اجتماعی همه جانبه نیز نمی تواند با بهبودی نسبی این مبتلایان رابطه معناداری داشته باشد( نبوی و همکاران، ۱۳۸۱) .
۲-۱۵ ام اس و راه های پیشگیری از آن
ام اس بیماری است که ۱۵۰ سال پیش شناخته شد. هنوز دلیل خاصی برای ابتلابه این بیماری شناخته نشده است، اما برخی ویروس ها، با موقعیت جغرافیایی که افراد در آن زندگی می کنند، و سبک زندگی و کم شدن فعالیت بدنی ارتباط دارد. ام اس در شمال اروپا، آمریکای شمالی، استرالیا، آمریکای جنوبی و برخی نواحی شمال آفریقا شایع است و شیوع این بیماری در کشورهای آسیای شرقی مانند چین و ژاپن کمتر از سایر نقاط جهان است. برخی شواهد حاکی از کمبود ویتامین(د) در مبتلایان است همچنین این اختلال با سبک زندگی شهرنشینی ارتباط دارد، چرا که موجب کم شدن تحرک می شود. استرس در بروز این بیماری نقش دارد به طوری که ام اس در جوانانی که سال های اولیه ازدواج را پشت سر می گذارند یا در سال اول ورود به دانشگاه هستند، دیده شده است. همچنین ژنتیک می تواند در ابتلابه این اختلال موثر باشد، مطالعات نشان می دهد در برخی خانواده ها ام اس شایع تر از بقیه است. این موضوع نشان می دهد اگر در خانواده ای یک نفر دچار این بیماری باشد، امکان ابتلای سایر افراد نیز وجود دارد.
برخی معتقدند ژنتیک و عوامل محیطی در ابتلابه ام اس موثر است. باید گفت ژن خاص این بیماری در صورتی که در شرایط محیطی خاص قرار گیرد، می تواند تظاهر پیدا کند. درمان های موجود بر سیر بیماری تاثیر می گذارد اما در حال حاضر درمان قطعی برای این اختلال وجود ندارد. داروهایی که تجویز می شود، ۳۵ تا ۶۰ درصد موثر هستند. درمان های توانبخشی نیز موجب رفع اشکالات حرکتی و گفتاری مبتلایان می شود. شیوع بیماری ام اس در جهان به ۳ دسته بالا، متوسط و پائین تقسیم می شود: کانادا یکی از کشورهایی است که شیوع بیماری در آن بالااست، جنوب اروپا و بخش هایی از خاورمیانه نیز از نظر شیوع وضعیت متوسط دارند و این اختلال در چین و ژاپن کمتر شایع است. بنا بر تحقیقات انجام شده شیوع ام اس در پنج سال اخیر در ایران روبه افزایش است به طوری که از هر ۱۰۰هزار نفر ۱۰۰ نفر به این اختلال مبتلاهستند. همچنین آمارها نشان می دهد در تهران از هر ۱۰۰ هزار نفر ۷۰ نفر ام اس دارند. در حال حاضر بالاترین شیوع این اختلال در آسیا و اقیانوسیه مربوط به شهر اصفهان است. محققان می گویند خود مراقبتی در همه بیماری ها با روش صحیح زندگی امکان پذیر است، اما زندگی آپارتمان نشینی موجب کاهش فعالیت های فیزیکی و محرومیت از آفتاب شده است چنانچه آفتاب از پشت شیشهبتابد، برای تامین ویتامین (د) ارزشی ندارد، در حالی که ویتامین (د) نقش مهمی در جلوگیری از این اختلال دارد.
مصرف غذاهای خانگی، ورزش و در معرض نور آفتاب بودن یا تامین ویتامین (د) از طریق دارو در کاهش ابتلابه این اختلال موثر است. همچنین گنجاندن میوه، سبزیجات تازه، لبنیات کم چرب و چربی های کمتر اشباع شده در پیشگیری از این بیماری بسیار موثرند( نبوی و همکاران،۱۳۸۱) .
۲-۱۶ جمعیت شناسی ( اپیدمیولوژی ) بیماری ام اس در جهان
بیماری ام اس ، درسه ناحیه قرار می گیرد :
الف ) نواحی با ریسک بالا برای بیماری ام اس در این مناطق میزان مواردی از ام اس که در یک زمان دیده می شود که به آن پری والا نس گفته می شود ، بیشتر از ۳۰نفر در هر صد هزار نفر جمعیت است مناطقی همچون اروپای شمالی ومرکزی تا روسیه ، شمال ایالات متحده آمریکا ، کانادا، نیوزلند واسترالیا ی جنوبی ، در این ناحیه قرار دارند .
ب) نواحی با ریسک متوسط برای بیماری ام اس : در این نواحی میزان پری والانس بیماری بین ۵ تا ۲۹ در هر صد هزار نفر جمعیت است. وشامل جنوب ایالات متحده ی امریکا ، مناطقی از روسیه از کوههای اورال تا سیبری ونیز اوکراین تمام نواحی شمال مدیترانه از اسپانیا تا اسراییل به جز ایتالیا که امروزه در زمره ی نواحی با شیوع بالا قرار گرفته است ، مناطقی از استرالیا ، نواحی مرکزی آمریکای جنوبی وجمعیت سفید پوستان آفریقا ی جنوبی می باشد .
پ) مناطقی که شیوع ام اس در آنها کم است یعنی پری والانس بیماری زیر ۵ درهر صد هزار نفر جمعیت است وشامل بخش وسیعی از آسیا ، آفریقا ، نواحی کاراییب شامل مکزیک واحتمالا شمال آمریکای جنوبی ، می باشد لازم به ذکر است که مطالعه ی جمعیت شناسی بیماری ام اس در ایران در ابتدای راه بوده ونتایج هنوز مشخص نیست ( بلادی مقدم ، ۱۳۸۶).
نقش مهاجرت : دیده شده است که اگر افراد از یک ناحیه ی با ریسک بالا برای بیماری ام اس به ناحیه ی با ریسک متوسط برای این بیماری مهاجرت کنند ریسک ام اس در کشور خود را نیز با خود همراه می برند ونیز در مهاجرین از نواحی با ریسک پایین برای ام اس به کشور های با ریسک بالا احتمالا بروز بیماری بیشتر می شود چنین الگوهایی از تغیر درشیوع ام اس در جمعیت مهاجرین هم در افریقا وهم در فلسطین اشغالی پس از مهاجرت یهودیان اروپایی به ان سر زمین وهم در مطالعه ای بر روی سر بازان امریکایی پس از ورود به خدمت سربازی وجابجا شدن از شمال کشور خود به ایالات جنوبی ویا بر عکس دیده شده است . به نظر می رسد سن بحرانی برای تغیر در ریسک بیماری حدود ۱۵ سالگی باشد ، یعنی افرادی که قبل از سن ۱۵سالگی مهاجرت کرده اند ریسک بروز بیماری در کشور جدید مشابه بومی های متولد همان سر زمین که به ان مهاجرت کرده اند بوده است ولی در مهاجرین پس از ۱۵سالگی ریسک ابتلا به بیماری در سرزمین جدید مشابه محل تولد خود بوده است . نکته جالب دیگر در این مقوله پیدایش بیماری ام اس در جزایر فارودر شمال اروپا بوده است .تاقبل از سال ۱۹۴۳در این جزایر سی هزار نفری که متعلق به دانمارک بوده است . هیچ موردی از بیماری ام اس وجود نداشت . پس از شروع جنگ جهانی دوم واشغال آن توسط سربازان انگلیسی در فاصله سالهای ۱۹۴۹-۱۹۴۳هفده مورد بیماری جدید شناخته شد وتا سال ۱۹۹۸نیز ۵۴ مورد شناخته شده است.
نقش فاکتور های ژنتیکی: وجود ام اس در چند عضو از یک فامیل امری شناخته شده است. در مطالعه ی دوقلوهایی که یکی از آنها بیماری ام اس را داشته اند دیده شده که در ۳۴ درصد موارد در دوقلوها ی یکسان قل دیگری هم همین بیماری را داشته است . مطالعه ی شیوع ام اس در دوقلوها نقش وراثت را در این بیماری نشان می دهد . علیرغم این یافته ها هنوز هیچ الگوی وراثت مشخصی برای این بیماری یافت نشده است . لازم به ذکر است که همه ی بیماریهای که شیوع فامیلی دارند لزوما وراثتی نیستند واین شیوع فامیلی ممکن است صرفا بیانگر در معرض یک عامل مشترک محیطی بودن باشد به عنوان مثال فلج اطفال در اعضاء یک خانواده حدود ۸ برابرنسبت به جمعیت های دیگر بیشتر دیده می شود.بیشترین زمان شروع اولین علایم بیماری در حدود ۳۰سالگی است حدود ۲/۳درصد بیماران ام اس شروع بیماریشان بین ۲۰تا ۴۰سالگی است وبقیه موارد اکثرا قبل از ۲۰سالگی است ودر تعداد کمی هم در سن با لا تر بروز می کند . شاید در بیمارانی که در سنین بالاتر تشخیص داده می شوند اولین علایم بیماری توسط بیمار فراموش شده باشد ویا اصولا از نظر بالینی آن قدر علایم پر سروصدا نبودند که بیمار به خاطر بیاورد . ام اس در کودکان به ندرت اتفاق می افتد وفقط در ۳درصد تا ۴ درصد همه ی موارد بیماری در اولین دهه ی زندگی رخ می دهد . شیوع ام اس در زنان ۲تا ۳ برابربیشتر از مردان است ولی اهمیت این امر هنوز روشن نیست شاید زنان نسبت به حالات التهابی وتغیرات در ایمنی بدن حساس تر هستند . رابطه بیماری ام اس با زندگی در شهر وشرایط اقتصادی واجتماعی ، اگر چه به نظر می رسد که بیماری ام اس در شهر نشینان بیشتر به چشم می خورد ولی در مطالعاتی که در اروپای شمالی ، کانادا وآمریکا انجام شده است ، نتایج متفاوت بوده است وهنوز در این رابطه نمی توان دقیقا اظهار نظر کرد . عوامل متعدد دیگری مانند سابقه اعمال جراحی ، ضربه ها وتصادفات ، بی هوشی قبل از اعمال جراحی ، در معرض حیوانات خانگی بودن ، سابقه پر شدن دندان با آمالگام حاوی جیوه ، میزان در معرض نور خورشید بودن مورد بررسی قرار گرفته اند ولی نقش این عوامل در مطالعات مختلف کاملا یکسان نبوده است ( بلادی مقدم ۱۳۸۶) .
۲-۱۷ رویکردهای مربوط به ام اس
تئوری های مختلفی پیرامون شخصیت وسبک زندگی وارتبا ط آن با بیماری ام اس تاکنون مطرح شده که به اختصار به برخی از انها اشاره می کنیم . شخصیت به عنوان مجموعه ای سازمان یافته، واحد و متشکل از خصوصیات نسبتاً ثابت و مداومی که مجموعاً یک شخص را از شخص یا اشخاص دیگر متمایز می کند تعریف شده است که نقش تعیین کننده ای بر رفتار آشکار فرد دارد و عاملی مهم و تأثیرگذار در سازگاری و سلامت عمومی افراد محسوب می شود (همان)علائم رفتاری، هیجانی و شناختی ممکن است در پاسخ به حوادث پراسترس ایجاد شود یک یا چند عامل استرسزا می تواند زمینه ساز بیماریها و اختلالات روانپزشکی باشد. بیماری جسمی چون ام اس یکی از عوامل استرسزا می باشد که در صورت مزمن شدن می تواند خطری برای بهداشت روانی فرد محسوب شود.روان شناسان بالینی سعی می کنند با ارزیابی شخصیت بیماران یا درمان جویان خود از نشانه های آنها آگاه شوند. متخصصان بالینی فقط با ارزیابی شخصیت به این طریق می توانند اختلالات را تشخیص دهند وبهترین روند درمان را تعیین کنند .از سوی دیگر هر کاری که انجام می دهیم به وسیله سبک زندگی منحصر به فرد ما شکل می گیردومشخص می شود. سبک زندگی تعین می کند که به کدام جنبه های محیط توجه کنیم یا آنهارا نادیده بگیریم وچه نگرشهایی داشته باشیم . سبک زندگی از تعامل های اجتماعی سالهای اوایل زندگی آموخته می شود .آدلر معتقدبود که سبک زندگی در ۴یا ۵سالگی آنچنان محکم شکل می گیرد که بعدا تغیر دادن آن مشکل است. سبک زندگی چارچوب هدایت کننده ای برای تمام رفتارهای بعدی می شود (شولتز ، ۱۳۸۷).
۲-۱۸ شخصیت
روان شناسان از نظر معنی شخصیت با یکدیگر تفاوت دارند . اغلب آنها قبول دارند که واژه شخصیت از کلمه لاتین پرسونا مشتق شده است( شاملو، ۱۳۷۰) که به ماسک نمایشی اشاره دارد که هنر پیشه های رومی در تیاتر های یونانی برچهره می زدند که البته این برداشت سطحی از شخصیت تعریف معقولی نیست و منظور آنان چیزی بیش از نقشی است که افراد بازی می کنند . نظریه پردازان شخصیت با یک تعریف واحد از شخصیت موافق نیستند اما می توانیم بگوییم که شخصیت عبارت است از الگوی نسبتا پایدار صفات ؛ گرایش ها ؛ یا ویژگی های که تا اندازه ای به رفتار افراد دوام می بخشد . به طور اختصاصی تر شخصیت از صفات یا گرایش ها یی تشکیل می شود که به تفاوت های فردی در رفتار در طول زمان وتداوم رفتار در موقعیت های گوناگون می انجامد . این صفات می توانند منحصر به فرد باشند . بنابر این هر کس با اینکه به طریقی شبیه دیگران است شخصیت منحصر به فردی دارد (جس فیست و جی فیست ۲۰۰۵).
شخصیت به مجموعه افکار ، هیجانات ورفتارهای متمایز وپایداری گفته می شود که شیوه انطباق ما با دنیا را نشان می دهد ( سانتراک ، ۱۳۸۳).
ویژه گی های شخصیت در هر کس وجود دارد . نکته مهم این است که فقط افراد معدودی از سطح با لا یا شدید ویژه گی شخصیت برخوردارند ،اغلب افراد از مقدار متوسط ویژه گی شخصیت برخوردارند وافراد معدودی فقط از سطح پایین یا ملایم این ویژه گی برخوردارند .برای ارزیابی ابعاد شخصیت چند پرسشنامه معتبر وپایا وجود دارد که مقیاس های NEoPI-R ( کوستا ومک کری ، ۱۹۹۲)پرسشنامه پنج صفت اصلی وپرسشنامه EPQ ، آیزینگ از آن جمله اند. روان شناسان بر اساس نمرات افراد در این پرسشنامه ها ، می توانند با اطمینان پیش بینی کنند چه کسی از بودن در موقعیت های بالقوه پاداش دهند ، خوشحال وهیجان زده می شود وچه کسی از بودن در موقعیت های بالقوه تهدید کننده ، ناراحت ، ومضطرب می شود (مارشال ریو۱۳۹۱).
پرسشنامه شخصیت NEOPI-R شخصیت را طبق پنج بعد یا مجموع صفات ارزیابی می کند . به عقیده مولفان این آزمون ، این صفات شالوده کلیه تفاوتهای فردی در شخصیت هستند . برخی مولفان معتقدند صفاتی که با NEOPI-R ارزیابی می شوند ، روش بهتری را از سیستم رایج برای طبقه بندی اختلال های شخصیت در اختیار می گذارد . آزمونهای چون NEOPI-R در تامین اینگونه طبقه بندی راهگشاست . ازاین پنج بعد سه تا N ، E ، و o ، نامیده می شونند که ( عنوان آزمون است) به علاوه دو مقیاس دیگرکه در نتیجه آزمون تجربی مقیاس اصلی به آن اضافه شده اند . بنابر این مقیاس ها عبارتند از : روان رنجور خویی[۲۶] (N ) ، برون گرایی[۲۷] (E ) ، گشودگی به تجربه[۲۸] (O ) ، خوشایندی[۲۹] (A) ، و وظیفه شناسی[۳۰] (C ).این مقیاس ها را خود افراد می توانند برای ارزیابی خودشان پر کنند (هالجین[۳۱] وهمکاران ، ۱۳۹۲).
روان رنجور خویی : افرادی که به مقدار زیاد از این صفت برخوردارند ، دلشوره ای ، دمدمی ، عصبی ، هیجانی وآسیب پذیرند وبرای خود دلسوزی می کنند وافرادی که به مقدار کم از این صفت برخوردارند ، آرام ، معتدل ، خودپسند ، فارغ البال ، سرد ومقاوم اند.
برون گرایی : افرادی که به مقدار زیاد از این صفت برخوردارند ، باعاطفه ، حراف ، فعال ، خوش گذران وپر حرارت اند و افرادی که به مقدار کم از این صفت برخوردارند ، تودار ، ساکت ، منفعل ، جدی ومتین واز لحاظ هیجانی واکنش نا پذیراند .
گشودگی به تجربه : افرادی که به مقدار زیاد از این صفت برخوردارند ، خیال پرداز ، خلاق ، مبتکر و آزاد اندیش هستند .وافرادی که به مقدار کم از این صفت برخوردارند واقع بین ، غیر خلاق ، سنتی وغیر کنجکاو ومحافظه کاراند.
خوشایندی : افرادی که به مقدار زیاد از این صفت برخوردارند نازوک دل ، زود باور ، سخاوتمند ، راضی ومهربان هستند و افرادی که به مقدار کم ازاین صفت برخوردارند بی رحم ، مظنون ، ستیزه جو وعیب جو وتند خوهستند .وظیفه شناسی : افرادی که از این صفت برخوردارند وظیفه شناس ، سخت کوش ، منظم ، خوش قول وثابت قدم اند و افرادی که به مقدار کم از این صفت برخوردارند مسامحه کار ، تنبل ، نامنظم ، بد قول ، عاطل وبی هدف اند.صد ها صفت شخصیت که تفاوتهای فردی در آنها وجود دارد در پنج عامل اساسی به نام پنج صفت اصلی شخصیت سازمان یافته اند . بررسی های طولی مردان وزنان آمریکایی نشان می دهد که روان رنجور خویی ، برون گرایی و گشودگی به تجربه از سالهای نوجوانی تا اواخر ۳۰سالگی اندکی کاهش می یابد در حالی که خوشایندی ووظیفه شناسی افزایش می یابد که این تغیرات بیانگر سروسامان گرفتن وپختگی بیشتر است (برک ، ۱۳۸۵) .
خصوصیات شخصیتی بطور مستقیم وغیر مستقیم می توانند بر سلامتی وبیماری تاثیر بگذارند:۱ خصوصیات شخصیتی ممکن است معلول فرآیندها ی بیماری باشند۲- خصوصیات شخصیتی ممکن است به رفتارهای غیر بهداشتی منتهی شوند۳- خصوصیات شخصیتی ممکن است بطور مستقیم از طریق مکانیسم های فیزیولوژیک بر مریض تاثیر بگذارد۴- یک متغیر سوم و زیر بنایی زیست شناختی ممکن است با شخصیت ومریض رابطه داشه باشد۵- برخی علل وحلقه های بازخوردی ممکن است در رابطه شخصیت ومریض موثر باشد(فیرس وترال[۳۲] ، ۱۳۹۱)
تحقیقات در زمینه پنج عامل شخصیتی بزرگ ، دنبال مشخص کردن میزان وجود این عوامل شخصیتی در نیمرخ های شخصیتی فرهنگ های مختلف ومیزان ثبات این عوامل در طول زمان ونقش آنها در پیش بینی سلامت جسمی وذهنی بوده اند .ساختار پنج عامل بزرگ می تواند چهارچوب منسجم وواحدی برای شناخت آدم هایی که سالم می مانند وبیماری آنها زود بهبود می یابد فر ا هم آورد ( سانتراک ، ۱۳۸۳).
اغلب نظریه پردازان پیشین شخصیت از پرسشنامه های استاندارد شده استفاده نکردند گرچه فروید آدلر ویونگ چند نوع ابزار فرافکن ساختند اما هیچ یک از آنها برای تعین پایابی واعتبار این ابزار ها تلاش نکردند. با این حال فرید وآدلر ویونگ نیروی محرکی برای تعدادی از پرسشنامه های شخصیت استانداردشده بودند به طوری که پژوهشگران و متخصصان بالینی واحد های شخصیتی را ارزیابی می کنند که همین نظریه پردازان معرفی کردند نظریه پردازان بعدی شخصیت مخصوصا جولین راتر ؛ ریموند کتل وهانس ایزنک ؛ تعدادی آزمون شخصیت ساختند واز آنها استفاده کردند و در ساختن مدل های نظری خود قویا به آنها متکی بودند اکنون به بیان نظریه برخی از نظریه پردازان شخصیت پرداخته خواهد شد. رویکرد آلپورت به شخصیت :آلپورت احتمالا اولین نظریه پرداز شخصیت بود که افراد برخوردار از سلامت روانی را بررسی کرد . افراد برخوردار از سلامت روانی ؛ توانایی یادگیری الگوهای جدید رفتار وتجربه کردن رشد را در هر مرحله از زندگی شان دارند .شخصیت های پخته با رفتار تاثیر گذار مشخص می شوند یعنی نه تنها به محرکهای بیرونی واکنش نشان می دهند بلکه قادرند همواره به شیوه تازه و مبتکرانه بر محیط آن ها تاثیر بگذارند و باعث شوند محیطشان واکنش نشان دهد . رفتار تاثیر گذار صرفا به سمت کاهش تنش ها هدایت نمی شود بلکه به سوی ایجاد تنش های جدید نیز گرایش دارد (شولتز، ۱۳۸۷).
از دیدگاه کتل ” شخصیت چیزی است که امکان پیش بینی آنچه یک شخص در یک موقعیت معین انجام خواهد داد را فراهم می کند از این جمله می توان اینگونه استنباط کرد که کتل رفتار انسان را قابل پیش بینی می داند، به اعتقاد کتل هنگامی که ما صفت هایی را که شخصیت از آنها ترکیب می شود را بشناسیم، می توانیم پیش بینی کنیم یک فرد در یک موقعیت معین چگونه رفتار خواهد کرد و وقتی بتوانیم رفتار را پیش بینی کنیم می توانیم آنرا کنترل کنیم. برای اینکه رفتار قابل پیش بینی باشد باید فرض شود که قانونمند و دارای نظم است زیرا پیش بینی بدون نظم و ثبات امکان پذیر نیست (فیست و فیست ، ۲۰۰۵).
آیزنک و ابعاد شخصیت :آیزنک سه عامل برتر کلی یا ابعاد شخصیت را بدست آورد : برون گرایی ؛ روان رنجور خوبی ؛ و روان پریش خوبی . هرچند که او احتمال اینکه بعد ها ابعاد دیگری اضافه شوند را منتفی ندانست ازدیدگاه آیزنک روان رنجوربی وروان پریش خویی به افراد بیمار گون محدود نمی شود اما افراد آشفته درآزمونی که این دو عامل را ارزیابی می کند از افراد بهنجار نمره بالاتری کسب می کنند .
از آنجا که ام اس اختلالی ناشی از ضعف قوای جسمی می باشد، و نظریه روان رنجور خویی آیزنک نیز یک نظریه زیستی است، بنابراین در اینجا ابتدا به توضیح روان- رنجورخویی بر طبق دیدگاه آیزنک می پردازیم، و سپس به تبیین رابطه بین روان رنجورخویی و ام اس پرداخته می شود.آیزنک در نظریهخود، سه تیپ شخصیتی را مطرح کرد: درون گرایی/برون گرایی، ثبات هیجانی/روان- رنجور خویی، و کنترل تکانشی/روان پریشی خویی . بر اساس دیدگاه آیزنک، این سه بعد، مبنای تیپ های مختلف فردی هستند و در تشریح عملکرد شخصیت خیلی مفید می باشند .آیزنک ۹ ویژگی شخصیتی را برای تیپ روان رنجور خوی بیان نمود: اضطراب، افسردگی،وسواس، احساس گناه، عزت نفس پایین، خلق متغیر، تنش و هیجان پذیری بالا، عدم خود مختاری،خود بیمار انگاری. بر این اساس، آیزنک عنوان کرد روان رنجور خوها از لحاظ هیجانی افرادی ناپایدارند. برخی از آنها ترس های نامعقولی از اشیاء بخصوص اشخاص ، حیوانات، فضاهایی باز و بلندی ها دارند. برخی ممکن است علایم وسواسی یا تکانشی داشته باشند. همچنین،نشانه اختلال برای بسیاری از روان رنجور ها، داشتن یک سطح اضطراب نامتناسب با موقعیت است آیزنک بیان داشت که صفات شخصیتی مختلف، ناشی از ویژگی های مغزی اند. خصیصه هایی که به نوبه خود تحت تاثیر عوامل ژنتیکی می باشند. ارتباط بین ام اس و روان رنجور خویی: همانطور که ذکر شد، پاسخ دهی دستگاه عصبی خود مختار در روان رنجور خوها اغلب تحت تاثیر شرایط نسبتا پرفشار آشکارتر می شود و به این دلیل است که روان رنجور خوها یا افرادی که به طور مزمن از سطوح بالای اضطراب برخوردارند، دستگاه های عصبی خودمختار نااستوار و بیش فعالی دارند. از سوی دیگر، بیماری ام اس به عنوان یک بیماری جسمی شدید، می تواند منجر به ایجاد تنش و استرس بسیار بالایی در افراد شود. بنابراین می توان انتظار داشت که افراد مبتلا به ام اس به علت فشار روانی بالایی که تحمل می کنند، مستعد ابتلا به روان رنجور خویی باشند. در طول سالهای اخیر،توجه قابل ملاحظه ای به نقش عوامل روانشناختی در بیماری ام اس شده است وتاثیر آنها در ایجاد ،حفظ و عود علایم ام اس مورد بررسی قرار گرفته است. از میان عوارض روانشناختی ام اس، افسردگی شایع ترین اختلال خلقی در این بیماران است.از طرف دیگر، افسردگی در ارتباط نزدیک با صفت شخصیتی روان رنجور خویی نیز می باشد. بنابراین در اینجا به شرح ویژگیهای تشخیصی افسردگی و روان رنجور خویی پرداخته، و سپس به بررسی ارتباط آنها با بیماری ام اس خواهیم پرداخت(فیست و فیست، ۲۰۰۵).
افسردگی:افسردگی، اختلال روان شناختی شایعی است. در هر مقطع معین از زمان، ۲۰-۱۵% از بزرگسالان، در سطح قابل توجهی از نشانه های افسردگی رنج می برند؛ و حداقل ۱۲% به میزانی از افسردگی که آنها را به سمت درمان بکشاند، مبتلا هستند. امروزه حدود ۷۵% از موارد بستری در بیمارستان های روانی را افراد افسرده تشکیل می دهند ملاک های تشخیصی که توسط(دسم، آوتر) برای اختلال افسردگی بیان شده اند به شرح زیرند: فرد در اغلب مواقع طرف مدت ۲ هفته، حداقل ۵ مورد از نشانه های زیر را تجربه می کند که بیانگر تغییر در مقایسه با عملکرد قبلی او هستند (حداقل یکی از ۲ نشانهاول باید وجود داشته باشند).