۶) استانداردسازی بهترین تجربه ها: ضرورت به اشتراک گذاری دانش های ساختاری در شرکت ملی نفت ایجاب می نماید تا بهترین تجربههای مربوط به فرایندهای انجام کار و قوانین و مقررات استانداردسازی گردد.
۷) ایجاد بستر بومی به اشتراک گذاری دانش: صنعت نفت به دلیل سابقه بیش از ۱۰۵ سال در کشور و ویژگی ها و اعتبار خاصی که نسبت به دیگر بخش ها دارد، دارای سرمایه انسانی خبره و دانشکاران زیادی می باشد که انگیزه بالایی برای کار در یک محیط کاری دانش محور و ایجاد سازمانی یادگیرنده دارند. عدم وجود بستر بومی برای این امر و به اشتراک گذاری دانش موجب کاهش رضایت و انگیز آنها می شود که توسعه شبکه های دانش می توانند تا حدود زیادی این مسأله را پاسخگو باشد و موجب ارتقای فرهنگ دانش محوری و نوآوری در صنعت نفت گردد.
۸) پیاده سازی جزیره ای مدیریت دانش: بر اساس گزارش گروه مدیریت دانش موسسه مطالعات بین المللی انرژی وزارت نفت در ابتدای سال ۱۳۹۰، با عنایت به احساس ضرورت به کارگیری مدیریت دانش در صنعت نفت توسط مدیران بخش های مختلف، طی چند سال اخیر برخی از شرکت های تابعه صنعت نفت به صرف هزینه هایی اقدام به طراحی و راه اندازی سیستم های نرم افزاری مدیریت دانش به صورت مستقل و جزیره ای نموده اند. همچنین بر اساس آمار منتشر شده در مطالعات مقدماتی فاز صفر مدیریت دانش صنعت نفت، تا کنون بیش از ۱۸۸ فعالیت پژوهشی (شامل پروژه پژوهشی، پایان نامه و مقاله علمی) مستقل در زمینه مدیریت دانش در وزارت نفت شناسایی شده است (موسسه مطالعات بین المللی انرژی، ۱۳۹۱). این اقدامات اگرچه به صورت مقطعی و تنها در همان شرکت تابعه می تواند اثرات مثبتی داشته باشد، اما با نگاهی کلان و راهبردی در صورتی که این سیستم ها در قالب یک الگوی کلی در صنعت نفت تعریف شوند و به صورت شبکه با یکدیگر مرتبط باشند، می توانند موجب ایجاد هم افزایی و ارتقاء بهره وری در کل صنعت نفت گردند.
۲-۲٫ مرحله دوم: بیان موقعیت توسط کنشگران
دومین مرحله از روش شناسی سیستم های نرم، بیان موقعیت مشکل دار توسط کنشگران و تصمیم گیرندگان کلیدی می باشد. همانطور که در گزارش فصل سوم اشاره شد، به منظور بیان موقعیت در طراحی الگوی شبکه های دانش برای هاب های پژوهش و فناوری صنعت نفت، از روش نگاشت شناختی برای ۸ نفر از خبرگانی که کنشگران و تصمیم گیرندگان اصلی با جایگاه سازمانی کلیدی در این زمینه در وزارت نفت بودند استفاده شده است.
به همین منظور بر اساس مطالعه ای که بر روی ساختار سازمانی و سوابق خبرگان انجام شد و با توجه به شناختی که پژوهشگر از حضور مستقیم در وزارت نفت دارد و همچنین با مشورت مشاورین صنعتی رساله حاضر، این خبرگان در سطح مدیران ارشد معاونت پژوهش و فناری و و هاب های پژوهش و فناوری صنعت نفت (شامل پژوهشگاه صنعت نفت، دانشگاه صنعت نفت و موسسه مطالعات بین المللی انرژی) انتخاب شدند و به منظور بیان موقعیت، نقشه شناختی آنها در خصوص شبکه های دانش در صنعت نفت ترسیم شد.
۲-۳٫ مرحله سوم: انتخاب مفاهیمی که ممکن است مرتبط باشند
در این مرحله، روش شناسی سیستم های نرم از دنیای واقعی خارج شده و به دنیای سیستم ها وارد می گردد، چکلند این گام را گام تعریف ریشه ای می داند و چالش برانگیزترین مرحله روش شناسی می باشد (Checkland, 1981). در مرحله سوم تحلیل گر بایستی با بهره گرفتن از اطلاعات گام های قبل، مسئله را به گونه ای بررسی نماید که اطمینان حاصل شود که بین دنیای حقیقی و دنیای سیستمی ارتباط مناسبی ایجاد شده است.
در تحقیق حاضر به منظور انتخاب مفاهیمی که ممکن است با موضوع توسعه شبکه های دانش در صنعت نفت مرتبط باشند، نقشه شناختی خبرگان در قالب دو جناح فکری مختلف ترسیم شد. همانطور که پیش از این اشاره شد، نگاشت شناختی یک روش مدلسازی جهت نمایش فضای مسأله توسط مجموعه ای از نقشه های علّی متصل به یکدیگر می باشد. نقشه ها شامل گراف های جهت دار دو بعدی هستند و از گره هایی تشکیل شده اند که شامل متونی است که با توجه به ارتباط علّی و معلولی که بین آنها وجود دارد به یکدیگر متصل شده اند.
نقشه شناختی اولیه عموماً از طریق مصاحبه با فرد یا افراد درگیر در مسأله ساخته می شود. بدین صورت که با پرسش یکسری سئوالات کلیدی مرتبط با مسئله، میان مصاحبه کننده و مصاحبه شونده/گان طوفان فکری ایجاد می شود. جمع آوری اطلاعات با این روش را اصطلاحاً جمع آوری دیده نشده[۳۱۹] می نامند؛ زیرا افراد درگیر در مسأله بدون آنکه لزوماً در فرایند مصاحبه با یکدیگر تعامل داشته باشند، به طور ناخودآگاه و گاه همزمان ایده ها و افکار خود را به اشتراک می گذارند.
بدین منظور در خلال مصاحبه به دو روش می توان افکار و ایده های مصاحبه شوندگان را در مورد مسأله مورد نظر استخراج نمود. مصاحبه کننده می تواند با ضبط صدای مصاحبه شونده تمامی جزئیات را به ثبت رسانده و سپس آنها را طبقه بندی نماید. در حالتی دیگر می توان با قرار دادن کارت های مخصوص مصاحبه و اختصاص فضایی برای پاسخ سئوالات، پس از مطرح کردن پرسش ها از افراد درخواست کرد که به سئوالات پاسخ داده و هر یک بدون دسترسی به پاسخ دیگری، نظرات خود را در مورد سوال مطرح شده ثبت نماید. در نتیجه بدین ترتیب می توان به طیف گسترده ای از اطلاعات و ایده ها دست پیدا کرد. در مرحله بعد مفاهیم طبقه بندی شده به فرد مصاحبه شونده نشان داده می شود و ایده ها و مفاهیمی که از قلم افتاده به آن افزوده می شود. این دو مرحله از طوفان فکری به همان اندازه که به گسترش فضای مسأله و شفاف سازی مفاهیم کمک می کند، منجر به ساخت ایده های مرتبط با مسئله، با تکیه بر افراد درگیر در مسأله نیز می شود.
پس از آنکه مفاهیم استخراج شده توسط مصاحبه شوندگان به تایید رسید، اتصالات علّی میان مفاهیم افزوده می شود. با افزودن اتصالات می توان مفاهیم کلیدی را از دیگر مفاهیم متمایز کرد. بدین صورت که پس از اتصال مفاهیم توسط پیکانها می توان مشاهده کرد که مفاهیم کلیدی بیشترین ورودی و خروجی را نسبت به دیگر فعالیت ها خواهند داشت.
در طول فرایند مصاحبه و استخراج نقشه های شناختی، انتخاب نوع فعالیت در هر یک از نقاط خاص، به بینش مصاحبه شونده در مورد اولویت اطلاعات مورد نظر و آنچه بیشتر مناسب فضای مصاحبه می باشد بستگی دارد. در نگاشت شناختی و استخراج نقشه های شناختی، تکیه اصلی فرد به مصاحبه کننده جهت شکل دهی به هر یک از مراحل می باشد زیرا روش سختگیرانه و قاعده مندی در این مورد وجود ندارد. در طول این فرایند افراد درگیر در مسأله و ذینفعانی که با آنها مصاحبه می شود، می بایست در چندین فعالیت طوفان فکری متفاوت درگیر شوند که عبارتند از: ساختاردهی به ایده های استخراج شده از طوفان فکری با طبقه بندی مفاهیم و اتصال آنها به یکدیگر، شماره گذاری مفاهیم، شناسایی مفاهیم کلیدی جهت توسعه بیشتر آنها، ارزیابی آنها از طریق بحث و گفتگو، بنا نهادن اهداف و گزینه ها، انتخاب عملکرد مناسب، و در نهایت توافق بر سر راه های پیش رو. شایان ذکر است که مصاحبه کننده در استفاده از نگاشت شناختی برای دستیابی به تمام موارد اشاره شده محدودیتی ندارد (Westcombe et al. 2002).
بر همین اساس در تحقیق حاضر نیز جهت تشکیل نقشه شناختی الگوی توسعه شبکه های دانش در هاب های پژوهش و فناوری وزارت نفت، ابتدا مفاهیم اصلی مرتبط با شبکه های دانش با کمک مرور ادبیات نظری تحقیق شناسایی شده است. سپس در طی انجام مصاحبه های عمقی و با کمک پرسشنامه نیمه ساختاریافته به ساخت نقشه شناختی خبرگان با روش نگاشت معنایی پرداخته شده است.
به همین ترتیب در این پژوهش پس از انجام مصاحبه های عمقی و نگاشت شناختی با مجموعاً ۸ نفر از خبرگان و مدیران ارشد هاب های پژوهش و فناوری صنعت نفت و معاونت پژوهش و فناوری وزارت نفت (نمونه پرسشنامه نیمه ساختاریافته این مرحله در پیوست شماره یک آورده شده است)، نقشه های شناختی جداگانه ای در خصوص طراحی الگوی بومی توسعه شبکه های دانش در جلسات مصاحبه ترسیم شد که در دور اول در مجموع دو نوع دیدگاه و جناح فکری مختلف در این زمینه حاصل شد. بر اساس بررسی های انجام شده، این طبقه بندی جناح های فکری بر اساس نوع نگرش متفاوتی است که خبرگان و مدیران ستادی با خبرگان و مدیران عملیاتی (شاغل در هاب های پژوهش و فناوری) دارند.
به عبارت دیگر در این مرحله از تحقیق، پاسخ ها و نقشه شناختی ۸ نفر از خبرگان مورد مطالعه با روش تحلیل محتوا بررسی شد و با تجزیه و تحلیل هم گرایی ها و واگرایی های بین گفتمان خبرگان، در نهایت دو جناح فکری مختلف بدست آمد.
نقشه شناختی جناح فکری اول مربوط به ۴ نفر از خبرگان و مدیران عملیاتی (شاغل در پژوهشگاه صنعت نفت، دانشگاه صنعت نفت و موسسه مطالعات بین المللی انرژی) می باشد که در نمودار زیر نشان داده شده است.
نمودار ۴-۱: نقشه شناختی جناح فکری اول در خصوص توسعه شبکه های دانش در صنعت نفت
همانطور که در نمودار فوق نشان داده شده است، بر اساس نقشه شناختی جناح فکری اول، ابعاد اصلی شبکه های دانش در هاب های پژوهش و فناوری شامل ساختار شبکه، ابزارهای مدیریت دانش، دانش آشکار، دانش پنهان و قابلیت های سازمانی می باشد. همچنین مولفه های مربوط به هرکدام از این ابعاد در نمودار فوق نشان داده شده است.
بر اساس نقشه شناختی به دست آمده برای جناح فکری اول، می توان اینطور تفسیرنمود که از دیدگاه خبرگان و مدیران عملیاتی، توسعه شبکه های دانش در صنعت نفت در بعد ساختاری مستلزم توجه به قطب های علمی که همکار هاب ها هستند، توسعه دهندگانی که نتایج پژوهش ها و فناوری تولید شده در هاب ها را تجاری سازی می کنند، درخت دانشی موجود در هاب ها و خوشه های صنعتی موجود در کشور می باشد. یکی دیگر از ابعاد توسعه شبکه های دانش مربوط به قابلیت های سازمانی است که شامل فرهنگ توسعه مدیریت دانش، ساختار سازمانی و حمایت مدیریت ارشد از توسعه شبکه های دانش در هاب ها می باشد. بعد دانش پنهان نیز شامل مولفه های دانش تجربی، سرمایه اجتماعی و دانش شهودی موجود در هاب ها می باشد. دانش آشکار نیز شامل دانش پروژه، دانش رسمی و دانش عملیاتی موجود در هاب ها می باشد. همچنین ابزارهای مدیریت دانش که در هاب ها مورد استفاده قرار می گیرند شامل فناوری اطلاعات، خدمات فنی و فناوری می باشد.
نکته قابل تامل در این زمینه این است که علی رغم تعاریف عمومی موجود که فناوری اطلاعات جزئی از فناوری سازمان می باشد، اما خبرگان و مدیران هاب های پژوهش و فناوری معتقدند فناوری اطلاعات در مدیریت دانش نقش جداگانه و مشخصی دارد و فناوری شامل تجهیزات و تسهیلات تخصصی مورد استفاده در صنعت نفت می باشد که معمولاً در آزمایشگاه های هاب های پژوهش و فناوری برای انجام پروژه های صنعتی مورد استفاده قرار می گیرد.
همچنین نقشه شناختی جناح فکری دوم مربوط به ۳ نفر از خبرگان و مدیران ستادی (شامل معاون پژوهش و فناوری، مدیرکل فناوری و مدیرکل پژوهشی وزارت نفت) می باشد که در نمودار زیر نشان داده شده است.
نمودار ۴-۲: نقشه شناختی جناح فکری دوم در خصوص توسعه شبکه های دانش در صنعت نفت
همانطور که در نمودار فوق نیز نشان داده شده است، بر اساس نقشه شناختی جناح فکری دوم، ابعاد اصلی شبکه های دانش در هاب های پژوهش و فناوری شامل توسعه دهندگان، سامانه های اطلاعاتی، درخت فناوری، محیط، هاب پژوهشی و قطب علمی می باشد. همچنین مولفه های مربوط به هرکدام از این ابعاد در نمودار فوق نشان داده شده است.
بر اساس نقشه شناختی به دست آمده برای جناح فکری دوم، می توان اینطور تفسیرنمود که از دیدگاه خبرگان و مدیران ستادی، توسعه شبکه های دانش در صنعت نفت بایستی مطابق با اجزای نظام جامع پژوهش و فناوری ابلاغ شده در وزارت نفت باشد. در این نگرش، هاب های پژوهش و فناوری تعریف شده در نظام نامه جامع، قطب های علمی که از معاونت پژوهش و فناوری مجوز مکتوب دارند و مشخصات آنها در سامانه قطب بندی ثبت شده است، توسعه دهندگانی که در وندور لیست های شرکتهای اصلی و فرعی وزارت نفت تعریف شده اند، سامانه های اطلاعاتی و درخت فناوری که در اسناد پشتیبان نظام جامع پژوهش و فناوری وزارت نفت تعریف شده اند تاثیر مستقیم در توسعه شبکه های دانش در این صنعت خواهند داشت. همچنین محیط خارجی وزارت نفت شامل بازیگران ملی و فرهنگ علمی پژوهشی غالب در کشور، در کنار محیط داخلی وزارت نفت شامل فرهنگ سازمانی خاص صنعت نفت، فناوری اطلاعات و سرمایه انسانی موجود، بعنوان دیگر ابعاد تاثیرگذار در توسعه شبکه های دانش شناخته می شوند.
همانطور که در نقشه شناختی جناح های فکری مختلف در ستاد وزارت نفت و هاب های پژوهشی مشاهده می شود، خبرگان مورد مطالعه معتقدند الگوی توسعه شبکه های دانش شامل ابعاد ساختاری و محتوایی و محیطی بوده و کارکردهای آن در سرفصلی جداگانه بایستی بحث شود، چراکه شبکه های دانش، در شرایط مختلف هاب های پژوهشی ممکن است کارکردهای متفاوتی داشته باشد. برهمین اساس کارکردهای مورد نظر خبرگان برای شبکه های دانش در فصل پنجم و در پاسخ به سوال فرعی چهارم تحقیق، تشریح شده است.
۲-۴٫ مرحله چهارم: جمع آوری مفاهیم در یک ساختار ذهنی
در این مرحله از تحقیق به منظور جمع آوری مفاهیم در یک ساختار ذهنی از روش ساخت مدل اجماع وظیفه اولیه استفاده شده است. همانطور که در فصل سوم اشاره شد، جهت حصول اجماع نظر میان جناح های فکری و در نهایت دستیابی به نقشه شناختی گروهی، پس از استخراج نقشه های شناختی جناح های فکری خبرگان، به ساخت مدل اجماع وظیفه می پردازیم.
جهت ساخت مدل اجماع وظیفه اولیه، ابتدا می بایست یکسری از فعالیت ها را که نسبت به دیگر افعال از اهمیت بیشتری برخوردارند و نشان دهنده اجماع نظر میان جناح های فکری گوناگون می باشند را مشخص نمود. با توجه به تعاریف ارائه شده، “سیستم وظیفه اولیه خنثی” مجموعه ای از فعالیت هاست که سازمان می بایست آنها را انجام دهد تا بتواند ماهیت خود را به عنوان یک سازمان خاص حفظ کند. این فعالیت ها در نقشه های شناختی اولیه نمایش داده شده است که از میان آنها، ابعاد و فاکتورهای اصلی شبکه های دانش به عنوان مجموعه ای که اجماع سراسری در مورد آنها وجود دارد انتخاب شده اند.
دسته دوم ابعاد شبکه های دانش، را آنهایی می نامیم که در مورد آنها اجماع صد درصدی وجود دارد. این دسته را مجموعه ای از ابعاد تشکیل می دهند که به عنوان یک مفهوم برای سازمان در نظر گرفته می شوند. به عبارت دیگر تمامی افراد در گروه های نگرشی گوناگون در مورد آنها اجماع نظر دارند.
دسته سوم را فعالیت هایی تشکیل می دهند که گروه های نگرشی دو به دو در مورد آنها به اجماع رسیده اند. این مجموعه از فعالیت ها را با نام افعالی که در مورد آنها اجماع محلی وجود دارد، نام گذاری می کنیم (Wilson, 1993).
همانطور که اشاره شد، ابعاد و مولفه های مطلوب و مشترک در نقشه های شنناختی استخراج شده، تا کنون مشخص گردیدند و در قالب مدل وظیفه اولیه آزمایشی به نمایش درآمده اند. پس از این مرحله تعریف ریشه ای مرتبط با شبکه های دانش بر مبنای مدل وظیفه اولیه آزمایشی بدست آمد و با توجه به آن، مدل آزمون ساخته شد. در این مرحله برای ساخت مدل اجماع وظیفه اولیه می بایست در مدل آزمون انسجام لازم برقرار گردد. بدین منظور طی جلسه ای که با گروه های نگرشی مختلف برگزار شد، نقشه های شناختی اولیه جناح های فکری (در معاونت پژوهش و فناوری وزارت نفت و هاب های پژوهش و فناوری صنعت نفت) به آنها ارائه شد و جهت حصول اجماع، یکسری ابعاد غیر ضرور حذف و یکسری ابعاد مکمل مورد اجماع به مدل تحقیق افزوده شد.
از سوی دیگر، پس از شروع به ساخت مدل اجماع وظیفه اولیه، گروه های نگرشی پیوند عمیق تری را میان دیدگاه های یکدیگر احساس کردند که این موضوع منجر به برقراری ارتباطات بیشتری میان ابعاد و فعالیت های موجود در مدل آزمون گردید. این موضوع خصوصاً در نزدیک شدن نگرش های موجود در هر کدام از هاب های پژوهش و فناوری صنعت نفت و معاونت پژوهش و فناوری وزارت نفت از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
در این مرحله همچنین تعدادی از ابعاد تکمیلی در جلسه گروهی خبرگان مطرح گردید و به مدل اضافه شد که نتایج اعمال این سه دیدگاه و محدودیت های توسعه آنها را به طور واضح تری انعکاس می داد.
بر اساس اصول علمی فرایند نگاشت شناختی، با پیاده سازی روش ذکر شده، مدل های مفهومی در هر تعدادی که باشند می توانند به یک مدل واحد، که مورد قبول تمامی جناح های فکری باشد، کاهش یابند که از طریق تعامل با مدیران مربوطه می توان به عنوان یک مدل اجماع وظیفه اولیه مرتبط با یک سازمان خاص، در زمینه اجتماعی مخصوص به خود آن سازمان، دفاع پذیر باشد. از آنجایی که چنین مدلی بر مبنای تحلیل چندین برداشت قرار دارد، یک “واقعیت ساخته شده” را به معرض نمایش می گذارد (Wilson, 1993).
۲-۵٫ مرحله پنجم: بکارگیری این ساختار جهت کشف موقعیت
مرحله پنجم از روش شناسی سیستم های نرم، بکارگیری ساختار بدست آمده جهت کشف موقعیت می باشد. در این مرحله تحلیل گر با بهره گرفتن از نتایج مرحله ی قبل “به آنچه که سیستم باید انجام دهد” می پردازد. جهت رسیدن به این هدف برای هرکدام از جناح های فکری یک مدل مفهومی ایجاد شده و بسته به سطح جزئیات مورد نظر مدل مفهومی نهایی می تواند در چندین سطح بیان گردد.
در تحقیق حاضر پس از طی مراحل فوق الذکر جهت حصول اجماع میان جناح های فکری مختلف، نقشه شناختی گروهی مدیران ارشد و خبرگان ستادی در معاونت پژوهش و فناوری وزارت نفت، و همچنین خبرگان عملیاتی در هاب های موسسه مطالعات بین المللی انرژی، پژوهشگاه صنعت نفت و دانشگاه صنعت نفت به شکل زیر نهایی شده و ابعاد، مولفه ها و شاخص های الگوی توسعه شبکه های دانش در هاب های پژوهش و فناوری صنعت نفت استخراج شده است.
پس از تشکیل نقشه های شناختی برای هرکدام از جناح های عملیاتی و ستادی،، جلسات مباحثه با حضور نمایندگان دو جناح فکری تشکیل شده و تمامی فعالیت های مدل های مفهومی ایجاد شده توسط جناح های فکری مورد بررسی قرار می گیرد و فعالیت های مطلوب انتخاب می گردند. فعالیت های مطلوب، فعالیت هایی هستند که بر روی آن ها اجماع وجود دارد.
همانطور که در فصل سوم اشاره شد، سه نوع اجماع میان جناح های فکری وجود دارد که عبارتند از اجماع سراسری، اجماع صد درصدی و اجماع محلی. به توجه به طی مراحل حصول اجماع میان جناح های فکری مختلف با دونگرش ستادی و عملیاتی به موضوع شبکه های دانش در پژوهش حاضر، در نهایت در خصوص ابعاد و مولفه های نقشه شناختی زیر اجماع صد درصدی حاص شده است. چرا که در اجماع صد درصدی به دیدگاه های گوناگون نسبت به یک سیستم منحصر به فرد پرداخته شده و این اجماع صد درصدی بیانگر اشتراکات جناح های فکری مختلف با نگرش های ستادی و عملیاتی نسبت به یک سیستم خاص (شبکه های دانش) است.
نمودار ۴-۳: نقشه شناختی گروهی شبکه های دانش در هاب های پژوهش و فناوری صنعت نفت
همانطور که در نمودار فوق نشان داده شده است، نتایج نگاشت شناختی در این تحقیق و ترسیم نقشه شناختی گروهی مدیران ارشد و خبرگان صنعت نفت و تفسیر آنها از ابعاد، مولفه ها و شاخص های الگوی توسعه شبکه های دانش در صنعت نفت نشان می دهد این الگو در درجه اول شامل ابعاد سه شاخگی زمینه ای، محتوایی و ساختاری می باشد.
بعد زمینه ای متشکل از مولفه های محیط کلان (شامل شاخص های تصمیم گیرندگان کلان پژوهش کشور، قوانین و مقررات ابلاغی هیئت دولت، فرهنگ تولید و به اشتراک گذاری دانش در کشور، جهت گیری های سیاسی کلان کشور، و وضعیت اقتصاد کلان کشور)، محیط بخشی صنعت نفت (شامل شاخص های قوانین و مقررات حاکم بر صنعت نفت، تعاملات شرکتهای نفتی مصرف کننده محصولات دانشی، و استراتژی و نقشه راه فناوری) و محیط سازمانی هاب های پژوهش و فناوری (شامل شاخص های فرهنگ سازمانی مناسب برای تولید و به اشتراک گذاری دانش، حمایت مدیران ارشد، فناوری اطلاعات، و ساختار سازمانی مستقل و منعطف) می باشد.
بعد ساختاری نیز متشکل از مولفه های قطب های علمی (شامل شاخص های تعاملات دانشگاه های مرتبط با صنعت نفت با شبکه دانش و تعاملات مراکز علمی پژوهشی دارای مجوز از وزارت علوم)، توسعه دهندگان محصول در سطح تجاری (شامل شاخص های تعاملات سازندگان تجهیزات مورد نیاز صنعت نفت تعاملات پیمانکاران صنعت نفت)، سامانه های اطلاعاتی (شامل شاخص های سامانه مدیریت دانش، سامانه CPMIS، سامانه ارزیابی عملکرد BSC و سامانه قطب بندی مراکز علمی پژوهشی) و درخت دانشی (شامل شاخص های دانش های فنی و دانش های راهبردی تعریف شده در نظام جامع پژوهش و فناوری صنعت نفت) می باشد.
همچنین بعد محتوایی متشکل از مولفه های دانش سازمانی (شامل شاخص های سرمایه ساختاری، سرمایه انسانی، و سرمایه ارتباطی)، بانک دانشی (شامل شاخص های مرکز اسناد و پایگاه های داده ای)، دانش افراد (شامل شاخص های تجربیات مستند شده و دانش های ضمنی) و دانش طرح ها و پروژه های صنعت نفت (شامل شاخص های گزارش مکتوب پروژه و محصول تولید شده پروژه) می باشد.
۲-۶٫ مرحله ششم: تعریف تغییرات برای موقعیت مورد نظر
در این مرحله، روش شناسی مجدداً به دنیای حقیقی باز می گردد و به سنجش تفاوت ها میان مدل مفهومی حاصله و دنیای واقعی می پردازد. مدل های مفهومی بر مبنای تعاریف ریشه ای، به بیان آن چه که بایستی رخ دهد می پردازند، لذا تحلیل گر بایستی به این بپردازد که آیا آن چه در دنیای حقیقی رخ می دهد، همان است که بایستی رخ دهد و جهت رسیدن به این هدف، وی باید چگونگی رخدادها را مورد بررسی قرار دهد.
در این بخش از تحقیق جهت تعریف تغییرات برای موقعیت مورد نظر (حل مسئله)، از جدول استاندارد مقایسه مدل مفهومی شبکه های دانش با دنیای واقعی و ارائه پیشنهادات تغییر استفاده شده است. از همین رو بر اساس روش شناسی سیستم های نرم، هر یک از ابعاد و مولفه هایی که در مدل اجماع وظیفه اولیه و نقشه شناختی گروهی بدست آمده را در جداول استاندارد مقایسه قرار می دهیم. لذا سایر ابعاد و مولفه هایی که در مدل اجماع وظیفه اولیه وجود ندارد، در این جداول مقایسه نیز مورد بحث قرار نگرفته است. نتایج انجام این مقایسه ها در جدول های زیر نشان داده شده است.
یکی از ابعاد مهمی که هسته اصلی نخستین گروه نگرشی نیز محسوب می شود، ابعاد ساختاری شبکه های دانش است. نتیجه مقایسه این بعد در جدول زیر نشان داده شده است.
جدول ۴-۱: مقایسه بعد ساختاری شبکه های دانش
بررسی پایان نامه های انجام شده درباره طراحی الگوی توسعه شبکه های دانش در صنعت نفت ...