در این بخش امام از حقوق مردم بر یکدیگر یاد می کند که مهم ترین آن ها حقّ زمامداران بر مردم و حقّ مردم بر زمامداران است، و امام ( ع ) حقّ مردم را بر یکدیگر به عنوان بخشی از حقوق خداوند بر مردم و نشأت گرفته از حقوق خودش شمرده به تعبیر دیگر حقّ الله و حقّ النّاس در عرض هم نیستند، بلکه در طول هم اند. و این حقوق هم مساوی یکدیگرند و هم لازم و ملزوم یکدیگر؛ نه به این معنا که اگر بعضی از افراد وظیفه خود را انجام ندادند طرف مقابل نیز از انجام وظیفه خود سر باز زند؛ به تعبیر دیگر این ها در مقام وجوب، لازم و ملزوم یکدیگرند؛ نه در مقام تحقّق و عمل؛ یعنی هر دو واجبند، خواه طرف مقابل به وظیفه خود عمل کند یا نکند. و رعایت این حقوق هم آثار مادی دارد و هم معنوی. اگر دو طرف حق یکدیگر را ادا کنند مسیرهای دین خالی از انحراف می شود و نشانه های عدالت استوار می شود. و اگر دو طرف حق یکدیگر را ضایع کنند احکام الهی تعطیل می شود و رذائل اخلاقی رواج می یابد و پست های حساس به دست اشرار می افتد و مردم در برابر رواج باطل، عکس العملی نشان نمی دهند و به این کارها عادت می کنند و در چنین شرایطی خداوند لطف خود را از مردم و حکومتشان باز می گیرد و تبعات اعمالشان دامانشان را خواهد گرفت . (مکارم شیرازی، پیام امام، خطبه ۲۱۶، ج ۸، صص ۲۴۳ ـ ۲۴۸ ؛ ر.ک :ابن میثم بحرانی، شرح نهج البلاغه، خطبه ۲۰۷، ج ۴، صص ۸۰ ـ ۸۴ ) .
با توجّه به خطبه های فوق ، حضرت علی ( علیه السّلام ) قانون شکنان و غاصبان خلافت را به شدّت تخطئه کرده و به تقصیر عمدی آنان تصریح فرموده است .
پس با توجّه به مطالب گفته شده، اسلام، بهترین قانون را داراست. ولی مردم بر اساس علاقه های خود زندگی می کنند و این دوست داشتنی ها و هواپرستی ها را به صورت قانون و حقّ وحقوق خود در آورده اند. و این باعث تباه شدن زندگی مردم می شود پس باید قانونی وجود داشته باشد تا اخلال در زندگی فردی و اجتماعی به وجود نیاید .
۲ . ۸ . نتیجه این که :
با توجّه به مطالب گفته شده این گونه نتیجه می گیریم که مهمترین زمینه های هواپرستی در این نوشتار ، هفت مورد نیز معرفی گردید؛ که هر کدام جداگانه مورد بررسی قرار گرفت .
غفلت از یاد خدا باعث تسلیم شدن در برابر هوای نفس می شود این انسان های غافل هم چون چهار پایان می مانند که بر عقل و قلب شان مُهر نهاده شده و به خاطر پیروی از هوای نفس به حقایق توجّه نمی کنند. منظور از دنیا طلبی: دوست داشتن بیش از حدّ دنیا است و دنیا طلبی دامنه وسیعی دارد فقط مربوط به خوردنی ها و …. نیست، بلکه گاهی در قالب قدرت طلبی، حبّ فرزند و مال و …. ظاهر می شود . خود دنیا بد نیست بلکه این انسان ها هستند که آن را بد، نشان داده اند. کسانی که در آن افراط کردند از هوای نفس شان پیروی کرده اند که باید هر چیزی را در حدّ اعتدال دوست داشت . هم نشینی با هوی پرستان، باعث فراموشی ایمان می شود که باید سعی کرد با افراد متّقی هم نشین شد که نور ایمان را در دل هایمان بیفزایند. و پیروی از هواهای جاهلان که بدون استدلال و برهان است انسان را گمراه می کند پس باید از کسانی که در جهالت به سر می برند دوری کرد . تکبّر هم چون بالا رفتن از نردبانی است که بالا رفتن از آن آسان است امّا ناگهان از بالا سقوط می کند به مانند ابلیس که به خاطر پیروی از هوای نفس دچار تکبّر شد و افرادی هستند که چوب یک ساعت هوی پرستی را تا آخر عمر می خورند. کوتاهی دیگران در ادای مسئولیّت خویش نسبت به هوی پرستان، آن ها را نسبت به کارهایشان تشویق می کنند و آن ها بیشتر نسبت به این کار علاقه مند می شوند. و هواپرستی همه ی وجود آن ها را فرا می گیرد و باعث نابودی آن ها می شود .
بسیاری از مردم هستند که بر اساس علاقه ها ی خود زندگی می کنند و این علاقه ها و هوی پرستی ها را به صورت قانون و حقّ و حقوق خود در آورده اند و باعث شکستن قانون اسلام که عبارت از قرآن و اهل بیت ( ع ) است، شده اند. باید جلوی این قانون شکنی ها را گرفت تا هرج و مرج و اخلال در زندگی فردی و اجتماعی به وجود نیاید .
فصل سوم
آثار وپیامدهای هوی پرستی
از نگاه قرآن و نهج البلاغه
مقدمه :
نقطه مقابل هواپرستی، تقواپیشگی است. البته لازمه ی تقواپیشگی، مخالفت با هوای نفس است. تقواپیشگی یک مفهوم ایجابی است، و حال آن که مخالفت با هوای نفس یک مفهوم سلبی است. در آثار دینی، فوق العاده روی کلمه تقوا تکیه شده است، همه جا تقوا به معنای آن کلمه مقدس که در روح پیدا می شود و به روح، قوّت و نیرو می دهد و نفس امّاره و احساسات سرکش را رام و مطیع می سازد، به کار رفته است . بنابراین ترجمه صحیح کلمه تقوی ، ) خودنگهداری ( است که همان ضبط نفس می باشد . ) متّقین ( یعنی خودنگهداران . تقوا و ضبط نفس ، دارای آثار و برکات بسیاری است که در قرآن کریم و روایات مطرح شده است. یکی از آثار مهم آن، روشن بینی و فرقانی است که در اثر تقوا پیدا می شود .
شهید مطهری ( ره ) می فرماید: این که در آثار دینی آمده است که تقوا، عقل را روشن می کند و دریچه حکمت را به روی انسان می گشاید، همه مربوط به عقل عملی است، یعنی در اثر تقوا، انسان بهتر درد و دوای خود و راهی که باید در زندگی پیش بگیرد می شناسد، ربطی به عقل نظری ندارد، یعنی مقصود این نیست که تقوا در عقل نظری تأثیر دارد و آدمی اگر تقوا داشته باشد، بهتر، دروس ریاضی و … را می فهمد و مشکلات آن علوم را حل می کند. امّا نسبت به عقل عملی ، مطلب همین طور است و می توان گفت قبل از هر استدلال و تقریبی، تجربه گواه این مطلب است . تقوا و پاکی و رام کردن نفس امّاره، در روشن بینی و اعانت به عقل تأثیر دارد ولی البته نه به این معنی که عقل به منزله یک کارخانه مولّد روشنایی است که فعلاً مقدار کیلو وات برق می دهد، و تقوا که آمد ، فلان مقدار کیلو وات دیگر بر برق این کارخانه می افزاید. ( ر.ک :مطهری، مجموعه آثار، ج ۲۳، صص ۷۱۴ ـ ۷۱۸ ) .
از همین جا معنای تأثیر تقوا در تقویت عقل و ازدیاد بصیرت و روشن بینی روشن می شود. تقوا نه سوهان است نه سنباده، نه روغن چراغ . تقوا، دشمن ِ دشمن عقل است. ملکه تقوا که آمد، دشمن عقل را که هوا و هوس است، رام و مهار می کند؛ دیگر نمی گذارد اثر عقل را خنثی کند و گرد و غبار بگیرد. و اگر در اثر هواپرستی، گرد وغبار بگیرد، در تمام عرصه ها زیان بار خواهد بود؛ در این نوشتار، بیشتر درباره ی اثرات زیان بار هواپرستی ، بحث می نماییم .
آثار هواپرستی
به نظر می رسد هوی پرستی همچون پدیده های دیگر آثار و پیامدهای دارد که عبارتند از :
۳ . ۱ . واقع شدن در فتنه ها :
هواپرستی، بزرگ ترین خطری است که انسان را تهدید می کند و چه بسا در اثر پیروی هوای نفس، انسانیت انسان از بین رفته و به حیوانی خطرناک تبدیل می شود. اکنون تصوّر کنید که این حیوان خطرناک دارای قدرت سیاسی و حکومتی باشد! آیا شعاع آتش این آتشکده را تا حدودی قابل تصوّر است !؟ جنایات بنی امیّه، بنی عباس و سلاطین پس از آن ها گواه روشن این مدّعاست، که بارها ائمه هدی (ع) و حضرت امیر المؤمنین ( ع) فتنه آنان را گوشزد کردند.
در روض الجنان، فتنه این گونه معنا شده است: ” اصل فتنه ” امتحان باشد و آزمایش و آن بلیّت [ بلاهایی ] که باطن آدمی به آن پیدا شود را فتنه خوانده و خصلتی و حالتی که به پدید آمدن آن، مردمان به یکدیگر ظلم می کنند. ( ابو الفتوح رازی، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، ج۹ ، ص ۹۴ ) .
علاوه بر این، اصل واژه فتنه به معنای گداختن طلا در آتش به منظور جداکردن خالصی ها و نا خالصی ها است . ( مفردات، راغب اصفهانی، ص ۵۷۳ )
۳ . ۱ . ۱ . واقع شدن در فتنه ها در قرآن :
پیروی از هوای نفس باعث می شود که افرای حق و باطل، حلال و حرام و …. را در هم آمیزند و فتنه های را به وجود آورند که در قرآن و نهج البلاغه به آن می پردازیم :
وَما لکم اَلّا تَأکُلوا مِمّا ذُکِرَ اسمُ اللهِ عَلیهِ وَ قد فَصَّلَ لَکم ما حَرَّمَ عَلیکم إلّا مَا اضطُرِرتُم اِلیهِ وَ اِنَّ کَثیراً لَیُضِلّونَ بِأهوائِهم بِغیرِ علمٍ اِنَّ رَبَّکَ هو اَعلَمُ بِالمُعتدینَ . انعام (۶) : ۱۱۹ . چرا از چیزها [ گوشت ها ] یی که نام خدا بر آن ها برده شده نمی خورید؟! در حالی که آن چه را بر شما حرام بوده، بیان کرده است! مگر این که ناچار باشید؛ و بسیاری از مردم، به خاطر هوی و هوس و بی دانشی، گمراه می سازند ؛ و پروردگارت، تجاوزکاران را بهتر می شناسد .
خداوند آن چه را که بر شما حرام کرده بیان فرموده، و صورت اضطرار را نیز استثنا کرده است و گوشت حیوانی که در هنگام ذبحش اسم خدا بر آن برده شده جزء آن محرّمات نیست پس خوردن چنین گوشتی مانعی نخواهد داشت، بسیاری از مردم هستند که کارشان گمراه ساختن دیگران است و آنان را با هوای نفس خود و بدون داشتن علم از راه به در می برند، لیکن پروردگارت به کسانی که از حدود خدایی تجاوز می کنند داناتر است. و این متجاوزین همان مشرکین هستند که می گفتند : چه فرقی است بین آن گوشتی که با اسم خدا ذبح شده و آن حیوانی که مردار شده و خدا آن را کشته است، یا باید هیچ کدام را نخورد، و یا هردو را خورد. (طباطبایی، المیزان، ج ۷، ص ۴۵۷ ؛ طبرسی، مجمع البیان، ج ۸ ، ص ۲۴۹ ؛ سیوطی، درالمنثور، ج ۳ ، ص ۴۱ ) .
کسانی که از هوای نفس پیروی می کنند می گویند هیچ فرقی بین آن گوشتی که با اسم خدا ذبح شده و آن حیوانی که مردار شده، نیست و حلال و حرام را در هم می آمیزند و همین باعث ایجاد بدعت در دین می شود و نیز فتنه و آشوب را به وجود می آورد.
۳ . ۱ . ۲ . واقع شدن در فتنه ها در نهج البلاغه :
هواپرستی چنان فضا را غبارآلود می نماید که تشخیص حق از باطل برای عموم مردم بسیار مشکل می شود. همین امر سبب ایجاد فتنه های بزرگ می گردد. در چنین فضایی عدّه ای به تغییر احکام و
تفسیر و توجیه نادرست آن دست می زنند. به عنوان مثال، بنی امیّه تا آن جا که توانستند در این عرصه کوشیدند و تا آن جا پیش رفتند که تمام دلایلی را که دالّ بر امامت حضرت علی ( علیه السّلام ) بود، کنار زده و حتّی دشنام به امیر المؤمنین ( علیه السّلام ) را به عنوان سنّت شمردند.
حضرت علی ( علیه السّلام ) در ” خطبه ۵۰ ” به واقع شدن در فتنه ها اشاره نموده و می فرمایند :
« إنّما بَدءُ وُقُوعِ الفِتَنِ أهواءُ تُتَّبَعُ ، وَ أحکامٌ …. » (صبحی صالح، نهج البلاغه، ص ۸۸ ).
« همانا آغاز پدید آمدن فتنه ها، هواپرستی، و بدعت گذاری در احکام آسمانی است . …… » ( دشتی ، محمد، ترجمه نهج البلاغه، ص ۷۱ ) .
مقصود امام ( علیه السّلام ) توبیخ مردم است در رابطه با پیروی از هوا و هوس ابداع شده، آرا و افکار گمراه کننده، مخالفت با کتاب خدا و بازگشت از صراط مستقیم که همگی مؤید وقوع فساد و فتنه در عالم است. ( خویی، منهاج البراعه، خطبه ۵۰، ج ۴ ، ص ۲۹۳ ) .
فتنه را فتنه گویند چون موجب آزمایش عقل است، و رشد فردی و عمومی در هنگام فتنه آشکار می شود و آغاز فتنه، سرپیچی از حکومت عقل صریح و قوانین صریح آسمانی و تبعیّت از شهوات و هواهاست؛ چون اهل هوا با لباس های مختلف، سوار بر اجتماع شده، قوانینی مطابق آمالشان اختراع می کنند و مردمانی متولّی حفظ آن می شوند؛ و چون از مخلوط شدن حقّ و باطل آغاز شده، لذا تشخیص آن بر عموم دشوار است. (طالقانی، محمود، پرتوی از نهج البلاغه، خطبه ۵۰، صص ۵۲۳ ـ ۵۲۴ ) .
به عقیده برخی از دانشمندان اسلامی، یکی از مصداق های فتنه در این خطبه، ماجرای سقیفه و اجتماع عدّه ای از اصحاب رسول خدا ( ص ) برای تصدّی کرسی خلافت است؛ که این جریان زمینه ساز فتنه خوارج گردید . ( ر.ک : شوشتری، بهج الصباغه، خطبه ۵۰، ج ۱۴، صص ۱۸۲ ـ ۱۸۳ ) .
مکارم شیرازی در رابطه با شرح این خطبه، می گوید : امام (علیه السّلام) در آغاز این خطبه به سرچشمه پیدایش فتنه ها در جامعه اسلامی می پردازد و دقیقاً دست روی نکته اصلی می گذارد؛ آغاز پیدایش فتنه ها، پیروی از هوی و هوس ها و بدعت هایی است که با کتاب خدا مخالفت دارد . آری ریشه اصلی فتنه ها دو چیز است: پیروی از هوای نفس و احکام دروغین خود ساخته که مخالف کتاب خداست .
بی شک اگر احکام قرآن در میان مردم حاکم باشد، اصالت قوانین اسلام حفظ شود، بدعت های ناروا در دین خدا گذاشته نشود و در اجرای قوانین ناب الهی، هوا و هوس حاکم نگردد، فتنه ای پیدا نخواهد شد. فتنه آن زمان شروع می شود که فزون طلبی ها آشکار گردد و قوانین الهی در مسیر مطامع شخصی تحریف شود و آن جا که با تحریف و تفسیر های غلط به هوا و هوس خود می رسد، به سراغ آن می روند و هر جا نیازمند به جعل احکام تازه ای هستند دست به دامن بدعت می زنند ؛ درست است که آن بدعت ها نیز از هوا و هوس سرچشمه می گیرد، ولی هوا و هوس و تمایلات شیطانی، گاه در نحوه تفسیر و اجرای احکام الهی نفوذ می کند و گاه به صورت بدعت ها و احکام مجعول؛ به همین دلیل در کلام امام ( علیه السّلام ) از یکدیگر جدا شده اند. به عنوان مثال می توان به فتنه بنی امیّه که در اسلام از بزرگ ترین فتنه ها محسوب می شود، اشاره کرد: آن ها برای رسیدن به حکومت خودکامه خویش بر مرکب هوا و هوس سوار شدند و تا آن جا که توانستند در احکام اسلام ، تفسیر و توجیه نادرست روا داشتند و آن ها را به سود منافع شخصی خود توجیه نمودند و هر جا امکان نداشت، دست به بدعت جدیدی زدند.
معاویه خلافت اسلامی را با نیرنگ به چنگ می آورد و بر اساس بدعتی جدید آن را در خاندان خود موروثی می کند ، زیاد را برادر خود می خواند ، برای یزید در حیات خود از مردم بیعت می گیرد و سبّ و دشنام امیر المؤمنین را سنّت می شمرد، خود و یارانش در ریختن خون عثمان شرکت می کنند سپس به خون خواهی او بر می خیزند. در فراز بعدی امام ( ع ) به بیان ابزاری می پردازد که در تمام طول تاریخ از سوی همه هواپرستان مورد استفاده قرار گرفته است؛ و آن این که آن ها همیشه برای رسیدن به مقاصد خود، حقّ و باطل را به هم می آمیزند و حق را سپری برای حمایت از باطل و یا پوسته شیرین و جالبی برای پنهان کردن زهر باطل قرار می دهند. و می فرمایند : (( اگر باطل از آمیختن با حق جدا می گردید، بر کسانی که طالب حقّند پوشیده نمی ماند و اگر حق از آمیزه باطل، پاک و خالص می شد، زبان دشمنان و معاندان از آن قطع می گردید )). لذا بدیهی است نه حقّ خالص مشکل هواپرستان را حل می کند چرا که منافع آن ها در باطل نهفته است، و نه باطل خالص آن ها را به مقصد می رساند چرا که مردم از آن ها حمایت نخواهند کرد و این جاست که به سراغ آمیختن حقّ و باطل می روند. (مکارم شیرازی، پیام امام، خطبه ۵۰، ج ۲ ، صص ۵۵۹ ـ ۵۶۴ ) .
آگاهی به مسائل زمان و اقدام به موقع و پافشاری در راه حق و بصیرت افزایی در برابر فتنه ها و خرافه ها از به وجود آمدن فتنه ها جلوگیری کنیم .
۳ . ۲ . پر شدن فضای جامعه از شبهات
پیروی از هوای نفس، سبب ایجاد شبهات می شود . شبهاتی که در جامعه در اثر پیروی از هوای نفس به وجود می آید باعث می شود که عدّه ای پیمان شکنی کنند و یا نظرات تازه ای از خود ارائه دهند و باعث تکذیب و قتل اشخاصی شود که در قرآن و نهج البلاغه به آن می پردازیم :
۳ . ۲ . ۱ . پر شدن فضای جامعه از شبهات در قرآن :
قُل یا اهلَ الکِتابِ لا تَغلوا فی دینِکُم غَیرَ الحَقِّ وَ لا تَتَّبِعوا اَهواءَ قَومٍ قَد ضَلّوا مِن قَبلُ وَ اَضَلّوا کَثیراً وَ ضَلّوا عَن سَواءِ السَّبیلِ . مائده(۵) : ۷۷٫ بگو: ای اهل کتاب! در دین خود، غلو نکنید؛ و غیر از حق نگویید؛ و از هوس های جمعیّتی که پیشتر گمراه شدند و دیگران را گمراه کردند و از راه راست منحرف گشتند، پیروی ننمایید .
این آیه خطاب به رسول خدا (ص)، و در این خطاب به آن حضرت دستور می دهد که اهل کتاب را دعوت کند به این که در دین خود مرتکب غلو و افراط نشوند، چون اهل کتاب مخصوصاً نصارا به این بلیه و انحراف در عقیده مبتلا بودند و دینی که از طرف خدا نازل شده باشد دینی است که در درجه اول توحید را بر بشر عرضه کرده باشد و بشر را از انباز گرفتن برای خدا و پرستش بت نهی کند، و یهود و نصاری دارای چنین دینی نیستند چون این دو طائفه نیز برای خدا انباز گرفتند. پس سخن این که غلوّ اهل کتاب همین بوده که انبیا و احبار و راهبان خود را تا مقام ربوبیت بالا می برده و در برابر آنان به نحوی که جز برای خدا شایسته نیست خضوع می کرده اند. مراد از این قوم که خدا از پیروی اهواء آنان نهی فرموده کسانی هستند که چشم مردم عوام به دستشان دوخته و همواره سر در اطاعتشان دارند، و گمراهی مردم تنها به خاطر پیروی آنان است. و این خود، گمراهی روی گمراهی است. و مراد از این قوم بت پرستانند، و خطاب به تمامی اهل کتاب است. ( طباطبایی، المیزان، ج۶، صص ۱۱۰ـ ۱۱۲)
کسانی که غلو در دین می کنند از هوای نفس خود پیروی می کنند و باعث ایجاد شبهه در جامعه می شوند.
۳ . ۲ . ۲ . پر شدن فضای جامعه از شبهات در نهج البلاغه :
پر شدن فضای جامعه از شبهات، توسط سیاستمداران هواپرست، از جمله تبعات حکومت حاکمان پیرو هوای نفس است. به عنوان مثال، معاویه در هر زمانی شبهه ای ایجاد و نظر تازه ای القاء می کرد تا بدان وسیله یارانش را گمراه سازد.
حضرت علی ( علیه السّلام ) در (( نامه ۳۷ )) این اثر را این گونه بیان می فرمایند: امام ( علیه السّلام ) خطاب به معاویه می فرمایند: « فسُبحانَ اللهِ ! مَا أشَدَّ لُزُمَکَ لِلأَهواءِ المُبتَدَعَهِ ، وَالحَیرَهِ المُتَّبَعَهِ ، مَعَ تَضییعِ الحَقائِقِ وَ اطِّرَاحِ الوَثائِقِ ، الَّتی هِیَ لِلهِ طِلبَهٌ ، وَ عَلی عِبادِهِ حُجَّهٌ » . (صبحی صالح، نهج البلاغه ، نامه۳۷ ، ص ۴۱۰ ) .
« خدای را سپاس! معاویه! چه سخت به هوس های بدعت زا، و سرگردانی پایدار، وابسته ای! حقیقت ها را تباه کرده، پیمان ها را شکسته ای، پیمان هایی که خواسته ی خدا و حجّت خدا بر بندگان او بود » . (دشتی، محمّد، ترجمه نهج البلاغه، ص ۳۸۷ ) .
علّت استفاده امام ( ع ) در این فراز از نامه از صیغه تعجب، بیان تعجّب از زیادی دلبستگی معاویه به خواسته هایی است که خود به وجود آورنده آن هاست و انحراف او از رفتن به جانب حق به دلیل پیروی از هوا و هوس .
ابن میثم در شرح این نامه می گوید: توضیح آن که معاویه در هر زمانی، شبهه ای ایجاد و نظر تازه ای القا می کرد تا بدان وسیله یارانش را گمراه سازد و در ذهن آن ها بیاندازد که علی (علیه السّلام) شایستگی رهبری جامعه اسلامی را ندارد؛ یک بار می گفت :( او قاتل عثمان است ) ؛ یک مرتبه وانمود می کرد که او را یاری نکرده و خوار و تنها گذاشته است؛ یک بار می پنداشت که او قاتل صحابه پیامبر (ص) است و وحدت کلمه جامعه را به هم زده است؛ یک بار با دادن پول و صرف مال مسلمانان بر خلاف دستور شرع، دیگران را از او بر می گرداند؛ گاهی قبول می کرد که او شایسته رهبری امّت است و از او درخواست تأیید حکومت خود بر سرزمین شام را داشت و افکار پوچی نظایر این ها را خود می ساخت و در پی این اندیشه های باطل، با تضییع حقایقی که پایبند آن ها می بود و همه نشئت گرفته از پیرویش از هوا و هوس بود، مردم سرگردان و حیرت زده می ماندند. ( ابن میثم بحرانی، شرح نهج البلاغه، نامه ۳۷، ج ۵، صص ۱۳۰ ـ ۱۳۱ ؛ ر.ک :خویی، الدره النجفیه ، نامه ۳۷، ص ۳۲۶ ) .
علّت عدم آگاهی به نوع حکومت ها و نبودن بصیرت در افراد و زیاده خواهی بعضی از حاکمان و خلفا که باعث پیروی از هوای نفس است باعث تبعیّت مردم از حکومت جور و ستم می شد.
تحقیقات انجام شده با موضوع بررسی هوی پرستی در قرآن ونهج البلاغه- فایل ۹