رودهای افغانستان (که به آن دریا می گویند)، از کوههای مرکزی و مناطق شرقی کشور سرچشمه گرفته،به سمت غرب و جنوب جریان می یابد. به دلیل ارتفاع زیاد کوهها و کاهش نسبتا سریع ارتفاع کوهها، سرعت آب ها بسیار زیاد است و به همین جهت برای تولید انرژی برق مناسب است.
دریاچه هایی بسیار کوچک، به نام های «آب ایستاده مقار» «بند کجکی»، «بندعنداب»، «دق پترکان»، (در مرز ایران) ، «هامون پورک» و «دشتنمدی» دارد.
دشت ها که عموما در شمال و شرق هستند. از جمله : ۱- دشت برنگ ۲- دپشت رود ۳- گرمسیر ۴- ریگستان ۵- سیاه سنگ ۶- دشت مرغو (مارگو) ۷- دشت خلش ۸- دشت همدم آب ۹- هجده نهر ۱۰- دشت نمدی
طبیعت افغانستان به خاطر ارتفاعات سر به فلک کشیده و رودخانه هایی که از آن سرچشمه می گیرد، زیباست و تنوع آب و هوا در آن مشهود است. زمستانهایش بسیار سرد (تا ۴۰ درجه زیر صفر) می باشد آب و هوا از یک استان به استان دیگر و از یک شهر به شهر دیگر تفاوت دارد بارندگی نیز در نقاط مختلف متفاوت می باشد و بین ۱۰۰ تا ۴۰۰ میلی متر در نوسان است. این مقدار در مناطق شرقی بین ۲۵۰ تا ۴۰۰ و در مناطق غربی و جنوب غربی بین ۱۰۰ تا ۱۵۰ میلی متر است در مناطق مرکزی به علت وجود ارتفاعات و بارندگی بیشتر، هوا از نواحی دیگر سردتر است،ولی در مناطق جنوبی و غربی به علت کمی بارندگی هوا گرمتر بوده دارای تابستان های گرم و خشک و زمستان های معتدل تر است در مناطق کوهستانی به علت برف و یخبندان ارتباط روستائیان و قبایل نیمی از سال با یکدیگر قطع می شود و آب و هوا تاثیر بسیار در پراکندگی و جدایی جمعیت دارد. منابع آب زیر زمینی افغانستان نسبتا غنی است در شهر کابل آب در عمق ۳-۴ متری زمین قرار دارد؛ ولیکن به دلایل فنی، کمتر از آب زیرزمینی استفاده شده و عموما مردم در اکثر نقاط افغانستان با مشکل کمبود آب (آشامیدنی – کشاورزی) روبرو هستند و تنها ۲۲% به آبهای سالم مصرفی دسترسی دارند (۳۹% شهرها، ۱۸% روستاها)
)http://www.iran-afghanistan.com/news/?p=30)
۳-۲-۵- اقتصاد افغانستان
کشاورزان و گله داران بیش از ۶۰% نیروی کار را تشکیل میدهند. بیشتر زمین قابل استفاده مرتفع است و عمدتا گوسفند در آن پرورش میدهند ولی غلات به ویژه گندم و ذرت از محصولات مهم زمینهای کشاورزی است.
صادرات عمده شامل میوههای تازه و خشک، پشم و پنبه است. گاز طبیعی که در جلگههای شمالی یافت میگردد، نیز صادر میشود. توسعه اقتصادی را جنگ داخلی متوقف کرده است و بیشتر زیر بنای کشور لطمه دیده است.
۳-۲-۶- جغرافیای انسانی
جمعیت جمهوری اسلامی افغانستان در سال ۱۹۹۷ در حدود ۲۸ میلیون نفر جمعیت داشته است که۴۶ درصد را مردان و ۵۴ درصد را زنان تشکیل می دهند و از این تعداد ۴۲ در صد افراد زیر ۱۴ سال و ۰۱/۵۵ درصد افراد بین ۱۵ تا ۶۴ سال می باشند. پیش بینی می گردد با بازگشت مهاجران افغانی از آسیا (به خصوص پاکستان،ایران و امارات) و اروپا (به ویژه آلمان، فرانسه) و آمریکا و استرالیا، جمعیت کشور در سال ۲۰۰۴ به حدود ۲۸ میلیون نفر بالغ گردید. رشد جمعیت %۲/۳ بوده و تراکم جمعیت حدود ۳۱/۹ نفر در هر کیلومتر مربع است.
پر جمعیت ترین شهرهای آن عبارتند از:
کابل (پایتخت) ۰۰۰/۳۴۰/۲ نفر ، قندهار ۰۰۰/۵۰۰ نفر، هرات (۰۰۰/۱۷۷ نفر) ، مزار شریف ۰۰۰/۱۳۰ نفر، جلال آباد ۰۰۰/۵۸ نفر قندوز ۰۰۰/۵۷ نفر، بغلان ۰۰۰/۴۱ نفر. بقیه شهرها جمعیت اندکی داشته و با چهره سازی روستایی مانند و حتی ظاهر یک شهر را نیز ندارند. ۱۶/۵% در شهر و ۷/۷۳ در حدود ۲۰۰۰۰ روستا ساکن هستند و ۸/۶% بقیه نیز زندگی عشایری (چادر نشین) دارند؛ و به دلیل اینکه حدود ۱۷ میلیون افغانی در خارج از شهرها زندگی می کنند، اساس جامعه در این کشور «ده» می باشد. متوسط طول عمر ۴۳ سال، و امید به زندگی ۴۱ سال و نرخ مرگ و میر کودکان بین ۱۸۲ تا ۲۰۰ در هر ۱۰۰۰ نفر کودک است.
به علت نظام قومی و قبیله ای ، شرایط خاص اجتماعی و اقتصادی نبوده جاده های مناسب برای رفت و آمد (به حدی که اکثر جاده های روستایی و یک سوم راه های بین شهری در زمستان مسدود می گردد)، نبود وسایل حمل و نقل و مشکل بودن زندگی در شهرها، به علت فقدان کار و درآمد، و عدم پذیرش افراد قابل دیگر در میان قبیله جدید، مهاجرت و رفت و آمد در کشور محدود است و بیش ۸۰% جمعیت معمولا در همان جایی به سر می برند که متولد گردیده و حداکثر از محدوده جغرافیایی قبیله، چند کیلومتر این طرف و آن طرف می روند. بر اثر وقوع جنگ داخلی در کشور پس از سال ۱۹۸۰ م حدود ۶ میلیون نفر از اهالی کشور، به دو کشور پاکستان وایران حتی اروپا و آمریکا و استرالیا مهاجرت کرده اند.
ادیان و مذاهب ۹۸% از مردم افغانستان مسلمان است، که شامل ۸۰% سنی و ۱۸% شیعه (شیعه اثنی عشری و اسماعیلی) می باشند. حدود ۲% هندووسیک و مسیحی و ۱ خانواده یهودی نیز در این کشور زندگی می کنند.
تنها ۳۸% افغانی ها با سواد هستند که ۴۷% از مردان و ۱۵% از زنان را در بر می گیرد .
۳-۲-۷- جغرافیای سیاسی افغانستان
افغانستان در منطقه حساس و استراتژیک «خاورمیانه »قرار گرفته است. از یک سو به « شبه قاره هند» و از سوی دیگر به کشورهای معروف به «آسیای مرکزی» و نیز با توجه به هم مرزی با «جمهوری خلق چین» با «کشور های شرق آسیای » مرتبط است.
سلسله جبال «هندوکش» که قسمت وسیعی از خاک کشور را پوشانده، همواره سد محکمی در مقابل مهاجمان از شمال به سمت جنوب و مهاجمان از جنوب به سمت شمال و یا از غرب به شرق و نیز بالعکس.
۳-۲-۸- تاریخ سیاسی افغانستان
افغانستان، اگرچه بهعنوان یک کشور و یک ملت دارای تاریخی جدید است؛ اما، این سرزمین از لحاظ قدمت تاریخی، یکی از کهنترین سرزمینهای جهان بهشمار میرود.
افغانستان بدلیل قرارگرفتن در مسیر جاده ابریشم محل پیوندگاه تمدنهای بزرگ جهان بوده و یکی از مهمترین مراکز بازرگانی عصر باستان به شمار میرفتهاست. این موقعیت مهم و حساس ژئواستراتژیکی و ژئوپولیتیکی افغانستان در شکل دادن موزائیکی غنی از فرهنگها و تمدنهای بزرگ همچون ایرانی، یونانی، بینالنهرینی و هندی در این کشور نقش مهمی داشتهاست. از عصر پارینهسنگی و طی دورههای تاریخی، مردم افغانستان جایگاه عمدهای در معرفی و گسترش ادیان جهانی و نقش مهمی در بازرگانی و دادوستد داشته و گهکاه کانون مسلط سیاسی و فرهنگی در آسیا بودهاند. از این رو افغانستان در طول تاریخ گلوگاه یورش مهاجمان و جهانگشایان بوده که ردپای آنها هنوز در گوشه و کنار این سرزمین دیده میشود.
همانطور که از میانرودان (بینالنهرین؛ عراق امروزی) بهسبب تمدنهای کهن و باستانیاش بهعنوان “گهوارهٔ تمدن“، و از مصر باستان بهسبب اهرام باستانیاش بهعنوان “عجایب دنیای باستان” خوانده میشود، از افغانستان نیز بهسبب موقعیت مهم و حساس ژئواستراتژیکی و ژئوپولیتیکیاش و حضور موزائیکی غنی از فرهنگها و تمدنهای بزرگ در تاریخ هزاران سالهٔ این سرزمین بهعنوان “چهارراهِ فرهنگهای باستان” یاد میشود.
در این نوشتار، تاریخ افغانستان به سه دوره تقسیم شدهاست:
۳-۲-۸-۱-
دوران پیشاتاریخ :
دورانی که بهسبب نبود خط و کتابت در آن معلومات زبادی از آن در دسترس نیست و فرضیات دانشمندان از این دوره تنها بر آثار بدستآمده از کاوشهای باستانشناسی و مطالعات زبانشناسی استوار است؛ این دوران از دورهٔ پارینهسنگی زیرین که در این دوره نخستین شواهد باستانشناسی از حضور انسان در شمال کوهپایههای هندوکُش در حدود ۱۰۰٫۰۰۰ پیش از میلاد بدست آمده، آغاز میشود، و تا پایان عصر بُرُنز و عصر آهن در اوایل سدهٔ هفتم پیش از میلاد (پیدایش خط) را در بر میگیرد؛
تاریخ باستان: دوران پس از پیدایش خط، که معلومات زیادی از آن در نوشتههای کهن بجای مانده، و از دورهٔ فرمانروایی مادها و هخامنشیان در اوایل سدهٔ هفتم پیش از میلاد آغاز میشود، و تا حملهٔ تازیان (اعراب) به افغانستان در سدهٔ هفتم میلادی را در بر میگیرد؛
۳-۲-۸-۲-دوران پس از اسلام
این دوران از سلطهٔ اعراب بر افغانستان (خُراسان و سیستان بزرگ تاریخی) آغاز میشود، و تا تشکیل حکومت افغان بدست احمدشاه دُرانی در سال ۱۷۴۷ میلادی را در بر میگیرد.
۳-۲-۸-۳-دوران معاصر
تشکیل حکومت افغان :
که از تأسیس پادشاهی دُرانی در سال ۱۷۴۷ میلادی آغاز میشود، و تا شکلگیری افغانستانِ مدرن در اواخر سدهٔ نوزدهم و اوایل سدهٔ بیستم میلادی را در بر میگیرد؛
افغانستان مُدرن :
که از شکلگیری افغانستانِ مدرن در اواخر سدهٔ نوزدهم و اوایل سدهٔ بیستم میلادی آغاز میشود، و تا پایان نظام پادشاهی در افغانستان در سال ۱۹۷۳ میلادی را در بر میگیرد؛
افغانستان از ۱۹۷۳ به بعد :
که از پایان نظام پادشاهی و تاسیس نظام جمهوریت در افغانستان در سال ۱۹۷۳ میلادی آغاز میشود، و وقوع کودتایی در ۱۹۷۳ نظام پزشکی را برانداخت. انقلاب ثور ۱۹۷۸ موجب ایجاد رابطه نزدیکی با شوروی شد ولی تجاوز شوروی (۱۹۷۹) منجر به جنگ داخلی گشت. در ۱۹۸۹ شوروی ها از افغانستان خارج شدند و شهرها را در دست دولت و باقی کشور را در کنترل چریک های مسلمانان بنیادگرا رها کردند. در ۱۹۹۹ بنیادگرایان کابل را تسخیر کردند و دولت موقتی تشکیل دادند ولی نبرد جناحها – که عمدتا قومی است- ادامه دارد.
افغانستان، در دو قرن گذشته، حائلی میان امپراتوری های «شرق» و «غرب» بوده است. جدایی این منطقه از ایران و پیدایش کشوری به نام «افغانستان» به همین منظور بود. مقصد آن بود که دیوار مستحکمی بین مرزهای استعماری شرق و غرب وجود داشته باشد؛ حتی در منطقه مال غربی آن «تنگه واخان» (خیبر) را ضمیمه خاک افغانستان نگاه داشتند تا بین «هند» که تحت استعمار «انگلیس» بود، با آسیای مرکزی که در تصرف روسیه قرار گرفت فاصله و جدایی بیندازد.
در حال حاضر، به دلیل قرار گرفتن در مرز با «آسیای میانه» و اهمیت انتقال منابع زیر زمینی این کشورها به دنیا از خاک افغانستان، همجواری با ایران و حالت تخاصم ایالات متحده امریکا با ایران؛ تولید بیش از یک دوم مواد مخدر جهان در آن و سند پیروزی دیپلماسی سیاسی و نظامی امریکا و جورج بوش در آغاز قرن بیست و یکم و اراده جهانی برای بازسازی آن، طرف توجه محافل بین المللی و دولت های همسایه قرار دارد ؛ اما آرام آرام این حساسیت ها کاسته شده و تنها نقشی محدود در منطقه به آن واگذار می گردد.
۳-۲-۹-تقسیمات کشوری
جمهوری افغانستان به ۳۴ ولایت (استان) تقسیم می گردد :
-
- ارزگان (Uruzgan) به مرکز «ترین کوت»
-
- بادغیس(Badghis) به مرکزیت «قلعه نو»
-
- بامیان (Bamian) به مرکزیت «بامیان»
- بدخشان (Badakhashan) به مرکزیت »فیض آباد»