- پیوند با دیگر شخصیت ها:
شوهر آهو و هما، پدر کلارا، بهرام، بیژن و مهدی، دایی عیسو، برادر خوانده و دوست میرزا نبی
- نشانه های ظاهری:
۱- «مرد میانه بالا و سیاه چرده ای دیده می شد که پالتو خاکستری رنگ از جنس برک خراسان به تن داشت. پیشانیش بلند و هموار، ابروهایش پر پشت و چشم هایش گیرنده و نافذ بود. در چهره اندکی لاغر و کشیده اش، با خطوط عمیق و کاملی که داشت، زیرکی نیرومندی خوانده می شد که قبل از آنکه خشک و کاسبکارانه باشد مردانه و مهربان بود. موهای سفید صورت و سرش تا آن جا که از زیر کلاه تازه باب شده شاپو، نمایان بود بر سیاه می چربید. دکمه های پالتوش با بیقیدی لوطی واری باز بود و از زیر آن کت و شلوار قهوه ای راه راه، جلیقه و حتی بند ساعت جیبی اش به چشم می خورد.» (افغانی،۱۳۴۵: ۳)
۲- «دندانهای او مصنوعی اما تبسمش گرم و گرمی بخش و حقیقی بود صمیمیتی که بعد از گذشت پنجاه سال هنوز قوس صعودی خود را طی می کرد. فک ها و چانه اش مردانه، خوش طرح، صاف و در حالت تراشیده از لحاظ یک زن تا اندازه ای هوس انگیز بود. موهای سرش را هر هفته رنگ می گذاشت و زعفرانی می کرد. صورتش را یکروز در میان از ته می زد. می کوشید کمر خود را، که گاه در زیر بار عمر لرزشی می نمود، راست نگه دارد تا حتی الامکان جوان و نیرومند نمود کند.» (همان:۶۲۵)
در رمان نویسنده با صراحت و با یاری گرفتن از شرح و توضیح مستقیم به خواننده می گوید که خصوصیات ظاهری میران چیست. با مقایسه دو توصیف نویسنده در صفحه ۳ و ۶۲۵ می توان به دگرگونی و تحولات وی در طول رمان پی برد. در توصیف اول نویسنده یک شخصیت لوطی نیمه بازاری و جا افتاده را نشان می دهد. در توصیف دوم خواننده شاهد شخصیتی است متجدد که سعی می کند خود را جوان تر از آنچه هست نشان دهد.
- تحول و دگرگونی:
میران پویا ترین و گسترش یابنده ترین شخصیت رمان است. نویسنده کوچکترین تغییر شخصیتی وی را نشان می دهد . مثال:
میران با تمام وجود عاشق خانواده و خواهان سعادت آن هاست:
«این بچه ها غم و شادی او بودند، مایه زندگی و امید او بودند، غبار خستگی روزانه را از پیشانی اش می زدودند …. از این اندیشه خالی نبود که علاوه بر بچه ها حتی زنش را نیز دوست داشت.» (افغانی،۱۳۴۵:
میران نسبت به خانواده بی اعتناست:
«نه تنها به آهو، به بچه ها نیز چندان التفاتی نداشت. در چشمانش گاهی همه فروغ پدری رخت بر می بست و فرو می مرد و این همان چشمانی بود که از دیدار هما نور می گرفت و به وجد می آمد. » (همان: ۳۵۱)
تغییر و تحول میران از نگاه میرزا نبی و آهو:
«مالت رفت، به قول خودت عزت و آبرو، نماز و روزه، هستی و نیستی ات رفت، دوستانت از دورت پاشیده شدند، خودت را آلوده کردی و حالا با این هر دم خیالها همینت مانده که بچه هایت را آواره شهرها بکنی!» (همان:۸۴۴)
«جادوی این پتیاره، علاقه به زندگی، نظم و نزاکت، وجدان و اراده، حیثیت و همه چیز او را بلعیده است (همان:۸۴۸)
- خصوصیات اخلاقی شخصیت :
اخلاق میران پیش از حادثه:
شاکر، فهمیده، با ابتکار، بی غرض، دلسوز، فداکار، خوش مشرب، پاک چشم و بی نظر، مومن، خوش قلب با نزاکت، آرام، ملاحظه کار، احترام به دیگران آمیخته به صمیمیت و یکرنگی، احترام به زن با بذله گویی و خوش مشربی، شوخ، نکته سنج، زنده دل، مهربان، ارزش و احترام گذاشتن به زنان مطیع، احترام به زنان با حجب و حیا، بیزار از سبکسری، شلختگی، خنده جلف ، نیک پندار، صفای باطن، نوع دوست، بخشنده، بیزار از شراب نوشی، نیکوکار، با پشتکار و فعال، کم توقع، با جربزه، موقع شناس، تیز، چاچولباز و پشت هم انداز نیست، عاقل، ملایم طبع، سازگار، بی ریا، خراج بود اما بی حساب و کتاب نبود، بی پروا، بزرگوار، با حرمت، متین و سنگین، صفای اخلاق، بلند نظر، بلند طبع، با گذشت، خودخواه نیست، با وفا، رفیق دوست، مهماندوست، فروتن، تودار، مسئولیت پذیر در برابر زن و بچه هایش، عاشق خانواده، خوش خلق نسبت به خانواده، وارسته، درستکار، امانت دار، خوش قول، جوانمرد، ساده دل، یکرو، بلند همت، چشم و دل سیر و بی نیاز، خود رای و در پاره ای موارد لجوج بود، خیرخواه بی توقع، حلال خور، در لحظات معمولی نرم و دمدمی، دهن بین و باری به هر جهت بود در لحظات بحرانی، یکدنده، نازک بین و کج تاب بود. ترقی خواه.
اخلاق میران پس از حادثه:
شراب خوار، خونسرد و بی توجه به زن بزرگ و بچه هایش، بی وفا و پیمان شکن نسبت به زن بزرگش، بی انصاف و بی صفت در برابر زن و بچه، بی غیرت، خودخواه و خودکامه، هوس باز، کج خلق نسبت به خانواده، بی اعتنا به امور تربیتی و اخلاق بچه ها، خشن نسبت به زن بزرگش، انزوا جو و سرخورده، بی قید، بی مسئولیت، عزت و آبرویش از بین رفته است، ترک نماز و روزه کرده است، اهل معاشرت نیست بی علاقه به زندگی و انجام کار خیر، بی نظم و برنامه در زندگی، خراج و بدون حساب و کتاب، بی اراده، بی هدف، بی وجدان، بی علاقه به کار و تلاش، تجدد طلب، ناسپاس، جفاپیشه.
نویسنده بر خصوصیات اخلاقی میران بسیار تأکید دارد و تغییر و تحول شخصیت را از خلال خلق و خوی او به خواننده نشان می دهد زیراشخصیت اخلاقی میران با پیرنگ ،موضوع و درونمایه و دیگر عناصر داستان ارتباطی تنگاتنگ دارد و از سوی دیگر شوهر آهو خانم یک رمان دراماتیک و هدف نویسنده نشان دادن خصلت و طبیعت شخصیت هاست.
نوبسنده برای توصیف خلق و خوی شخصیت از سه شیوه استفاده می کند:
۱-توصیف و توضیح مستقیم: در این شیوه نویسنده از زبان خود یا از زبان یکی از شخصیت های داستان ، خصوصیات اخلاقی سیدمیران را به خواننده نشان می دهد.
۲-توصیف به یاری گفت و گو: در این شیوه نویسنده با به حرف واداشتن سیدمیران خصوصیات اخلاقی او را به خواننده نشان می دهد.
۳-توصیف به یاری حوادث داستان: در این شیوه نویسنده با نشان دادن اعمال و رفتار سید میرا ن در حوادث داستان، خواننده را با خصوصیات اخلاقی سید میران آشنا می کند.
مثال: از زبان هما:
«در این مرد ذخایر بی پایانی از شخصیت، بزرگواری و جوانمردی حقیقی دیده ام که قادر به بروز احساسات عشقی خود می باشد. او هرگز لبخند مهمان نوازش از گوشه لب و دست گشاده اش از کیسه کوتاه نشده است، پاکدلی، خوشخلقی، وارستگی، بی نیازی، اینهاست آن زیورهای اخلاقی میران، او دارای روح بزرگی است.» (افغانی،۱۳۴۵: ۵۲۷)
از زبان خود میران:
«مرضی است که من به آن مبتلا شده ام. سستی اراده، یک ضعف اخلاقی و گریز از واقعیت زندگی، دیوانگی یا زن پرستی خارج از قاعده و به هر حال وضع من سوخته و زار چنین است که می بینی و هست. مانند آن دائم الخمری که هر چه بیشتر می نوشد عادتش کشنده تر می شود. عشق عوض آنکه سیرابم کند تشنه ام می کند. برای من ریاضتی شده است که جسم و جان و هستی و نیستی ام را می کاهد اما از آن لذّت می برم.» (همان:۶۸۰)
توضیح نویسنده:
«سواد نداشت، موقع شناس و باهوش بود. چاچولباز و پشت هم انداز نبود، برش و پشتکار داشت. زیر و بالا و ته و توی رشته خود را زودتر از آن شناخت که باید بشناسد. با نرمش و سهولتی دلپسند که از موذیگری و پست نهادی خالی بود کارها را قبضه می کرد. رفتار صمیمانه و بی ریایش با زیر دست و بالا دست و همکار، هر یک به فراخور حال خود، چنان بود که همه را از خود راضی نگه می داشت.» (افغانی،۱۳۴۵: ۶۲)
- گفت و گو:
در گفتگوهایی که میران با دیگر شخصیت های داستان دارد خصوصیات اخلاقی وی آشکار می شود.
میران نوع دوست و بخشنده است:
«خوب، خوب، امشب یا فردا صبح بیست من دیگر به شما خواهم داد. زغال شما که تمام نشده است، هان؟ این بار که می آیی نان بگیری ظرفی همراه بیاور و بده به سلیمان، تا هر وقت آرد خوب و نرمی از آسیاب آورند دو سه من به شما بدهد، شاید برای رشته یا چیزهای دیگر لازم داشته باشید.» (افغانی،۱۳۴۵ :۳۵)
میران دلسوز، خیرخواه و خوش قلب است:
«باشد ، باشد، من غلام شما هستم. به خدا توکّل می کنیم که کارساز همه بندگان است. هوا ادعائی داشته باشند یقین بدان که جان و شرف شما را از گرو آن ها بیرون خواهم آورد. » (همان:۱۱۴)
میران مسئولیت پذیر، فعال و با پشتکار و اراده است:
«می خواهم به خانه یاور رئیس امور اداری تیپ بروم، یک هفته است قصدش را دارم و فرصت نمی کنم. به علاوه باید سری هم به دکان بزنم، شگرد دوم بار امروز پایین نیامده است، سلیمان را به آسیاب فرستاده ام، نمی دانم بر خواهد گشت یا نه. » (همان:۴۸)