پس حقیقت بر همه حاکم کسی است | که قریب است او اگر محسوس نیست | |
هست او محسوس اندر مکمنی | لیک محسوس حس این خانه نی | |
آن حسی که حق بر آن حس مظهر است | نیست حس این جهان آن دیگر است |
(دفتر ششم، ص۳۸۹)
انحصار خلقت
خلقت به معنای وجود دادن و هستیبخشی و ایجاد از عدم، منحصر به خداوند خالق است. از اینرو خداوند سبحان برای اثبات خداوندی خویش به خلقت استناد کرده و میفرماید:
إِنَّ فی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ وَ الْفُلْکِ الَّتی تَجْری فِی الْبَحْرِ و … لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ (البقره، ۱۶۴)؛ یقیناً در آفرینش آسمانها و زمین و در اختلاف شب و روز و حرکت کشتی بر روی آب دریا و .. نشانههایی است برای قومی که تعقل دارند.
وقتی به بخشی از مخلوقات و پیچیدگیهای موجود در آن اشاره کرده میفرماید:
هذا خَلْقُ اللَّهِ فَأَرُونی ما ذا خَلَقَ الَّذینَ مِنْ دُونِهِ (لقمان، ۱۱)؛ این است آفرینش خداوند، پس نشانم دهید که غیر خدا چه آفریده است؟
غیر خدا آنقدر عاجز است که از آفریدن عاجزترین مخلوق خدایی ناتوان است؛ تا چه رسد به مخلوقات عظیم. نه تنها از آفریدن عاجزند؛ حتی اگر این ضعیفترین آفریده شده خدایی از آدمی چیزی سلب کند، انسان قدرت بازپس گرفتن آن را ندارد.
إِنَّ الَّذینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَنْ یَخْلُقُوا ذُباباً وَ لَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ وَ إِنْ یَسْلُبْهُمُ الذُّبابُ شَیْئاً لا یَسْتَنْقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَ الْمَطْلُوبُ (الحج، ۷۳)؛ همانا آنان که غیر خدا را میخوانند، نمیتوانند پشهای را بیافرینند. ولو اگر همه در این راستا بسیج شوند و اگر پشه چیزی از آنها سلب کند (خونی بمکد) نمیتوانند از آن پس بگیرند. طالب و مطلوب هر دو ضعیفاند.
۵-۳-۷- شناخت اسمائی و صفاتی خداوند
از جمله طرق ثبوتی خدا، شناخت اسمائی و صفاتی است. چون ذات باری تعالی مشهود و معروف هیچ مخلوقی نمیشود. انتهای علم و عرفان بندگان، ابتدای اسماء و صفات خداوند است. تجلی ذات الهی در لباس تعیّنات و قالبهای وجودی موجب ظهور اسماء و صفات گوناگون وی میگردد.
همه اسمها به اعتبار منشأ ظهورشان که ذات باری تعالی است با هم اتحاد ماهوی دارند، ولی به اعتبار نوع ظهور و دولت و اقتدار و رسالت هرکدام از همدیگر متمایز میگردند.
اسم الخالق برای آفرینش است و اسم الرّزاق برای روزی رساندن به مخلوقات. اسم الشّافی جهت شفا و اسم الغفور برای گذشت و بخشش و اسم القهّار و الجبّار برای تأدیب و تنظیم و جلوگیری از طغیان و … میباشند.
صفت، یک نحوه دارایی دارد. علم و قدرت و ثروت و رحمت و .. داراییهای متفاتاند. دارندگان این داراییها به اسمی که متناسب با آن داراییها است نامیده میشوند. آنکه علم دارد عالم یا علیم و آنکه قدرت دارد، قادر یا قدیر و آنکه ثروت دارد، غنی و آنکه رحمت دارد رحیم و رحمان نامیده میشوند.
هر اسمی متناسب با مسمّای خود است. بیننده را بصیر و شنونده را سمیع گویند.
از پی آن گفت حق خود را سمیع | تا ببندی لب ز گفتار شنیع | |
از پی آن گفت حق خود را بصیر | که بود دید ویات هر دم نذیر |