مدل رگرسیون معنادار بود. نتایج نشان داد که اثر سبک اجتنابی در پیش بینی تاب آوری مثبت و معنادار است. در نهایت میتوان نتیجه گرفت که تاب آوری با گونه هایی از شخصیت و نیز سبکهای دلبستگی ارتباط دارد.
واژه های کلیدی:
فصل اول
کلیات تحقیق
مقدمه
سلامت روان هدف غایی و نهایی روان شناسان بوده و هست. در این میان روان شناسی مثبت گرا با توجه به استعدادها و توانمندی های انسان مورد توجه روان شناسان قرار گرفته است. این رویکرد هدف نهایی خود را شناسایی موضوع ها و شیوه هایی می داند که بهزیستی و شادکامی انسان را به دنبال دارند. از این رو عواملی که موجب تطابق بیشتر آدمی با نیاز ها و تهدید های زندگی می شود، بنیادی ترین موضوع مورد پژوهش این رویکرد است. در این میان تاب آوری[۱] جایگاه ویژه ای در حوزه های روان شناسی تحولی، روان شناسی خانواده و بهداشت روانی یافته است، به طوری که هر روز بر شمار پژوهش های مرتبط با این موضوع افزوده می شود (کمپل-سیلیس، کوهن و استین[۲]، ۲۰۰۶). تا اوایل دهه ۸۰ اعتقاد بسیاری از پژوهشگران علم روانشناسی این بود که رویدادهای تنش زا در بروز اختلالات روان تنی نقش مؤثری دارند، به عنوان مثال هولمز و راهه[۳] دریافتند که رویداد های زندگی با شروع بیماری رابطه دارد. در عین حال بررسی های روان شناسان بعدی نشان داد که بین رویداد های تنش زا و اختلالات روان شناختی، عوامل تعیین کننده ای وجود دارد که موجب می شود این رویدادها تأثیر متفاوتی بر افراد داشته باشند. یکی از این ویژگی ها تاب آوری است (شاکری نیا و محمد پور، ۱۳۸۹). همچنین بر اساس مدل تنش- آسیب پذیری، اول اینکه افراد باید آمادگی زیستی، روان شناختی یا اجتماعی- فرهنگی برای ابتلای به بیماری داشته باشند و سپس در معرض نوعی از تنش قرار بگیرند تا به بیماری مبتلا شوند. در حال که بیشتر مردم آمادگی برای برای ابتلای به اختلالات معین را دارند، اما با قرار گرفتن در معرض تنش نیز به اختلالی مبتلا نمی شوند. چیزی که در برابر تسلیم شدن به تنش از افراد محافظت می کند، تاب آوری است (مک آلیستر و مک کینون[۴]، ۲۰۰۹). در طول ۲۰ سال گذشته مطالعه درباره تاب آوری به طور معنی داری گسترش یافته است. از جمله مسائلی که در حوزه تاب آوری مطرح است نقش صفات شخصیتی در میزان آن است. بر اساس مدل انتخاب-مقابله افتراقی بلوکر و زاکرمن (۱۹۹۷)، راهبردهای مقابله ای مورد استفاده در رویارویی با تنش تعیین کننده پیامدهای مثبت یا منفی هستند و نوع راتهبردهای مقابله انتخاب شده به صفات شخصیتی افراد بستگی دارد (بارتلی، روش[۵]، ۲۰۱۱). یعنی زبق این مدل شخصیت از طریق تاثیر در میزان رویارویی با تنش، تاثیر نوع واکنش به آن یا تاثیر در هر دو زمینه بر فرایندهای مرتبز با تنش تاثیر میگذارد (لاندرو و کاستیلو[۶]، ۲۰۱۰). در این زمینه میتوان بیان داشت که سبک های دلبستگی که به نوعی بیانگر شیوه های فرزندپروری افراد است نیز در امر تاب آوری دخالت دارد. لذا مطالعه حاضر با هدف بررسی ارتباط میان تاب آوری دانش آموزان با رگه های مختلف شخصیت و سبکهای دلبستگی آنان انجام شد.
۱-۱بیان مسأله
از نظر لاتار[۷] و چیچتی[۸] (۲۰۰۰) و مستن[۹] (۲۰۰۱) تاب آوری یکی از مفاهیم و سازه های بهنجار مورد توجه و مطالعه ی روانشناسی مثبت بوده و غالب پژوهشهای مربوط به تاب آوری در حوزه ی روانشناسی تحولی انجام شده است (بشارت و همکاران، ۱۳۸۷). تاب آوری، توانایی افراد در سازگاری موثر با محیط، علیرغم قرارداشتن در معرض عوامل خطرآفرین است. عوامل خطرآفرین آن دسته شرایط و موقعیتهای منفی هستند که با پیامدهای منفی و مشکلات رفتاری مرتبط میشوند (گومز و مکلارن[۱۰]، ۲۰۰۶) طبق نظر تایت (۲۰۰۰، به نقل از نیکوزاده کردمیرزا، ۱۳۸۸)، تاب آوری بر گروههایی از افراد تمرکز دارند که در معرض عوامل خطرآفرین قرار دارند، ولی با پیامدهای منفی کمی مواجه شده و حتی ممکن است پیامدهای مثبتی را نیز کسب نمایند. همچنین، آسیب پذیری میتواند در مورد افرادی به کار رود که علیرغم اینکه در معرض عوامل خطرآفرین قرار ندارند، دچار پیامدهای منفی شده و یا از کسب پیامدهای مثبت باز میمانند. در این راستا میتوان گفت که تاب آوری فرد تحت عوامل مختلفی قرار دارد و از جمله مسائلی که در حوزه تاب آوری مطرح است نقش صفات شخصیتی است. بر اساس مدل انتخاب-مقابله افتراقی بلوگر و زوکرمن[۱۱] (۱۹۹۷، به نقل از شفیع زاده، ۱۳۹۱) راهبردهای مقابله ای مورد استفاده در رویارویی با تنش، تعیین کننده پیامدهای منفی یا مثبت هستند و نوع راهبردهای مقابله انتخاب شده به صفات شخصیتی افراد بستگی دارد. در واقع طبق این مدل، شخصیت از طریق تاثیر در میزان رویارویی با تنش، تاثیر در نوع واکنش به آن یا تاثیر در هر دو زمینه بر فرایندهای مرتبط با تنش تاثیر میگذارد. در نتیجه از آنجا که صفات شخصیتی خاص افراد به کارگیری راهبردهای مقابله ای متفاوت را ترغیب میکنند، افراد به صورت متفاوت به تنش پاسخ میدهند (لاندرو و کاستیلو[۱۲]، ۲۰۱۰، بارتلی[۱۳] و روش[۱۴]، ۲۰۱۱). اما شخصیت چیست؟ شخصیت و ویژگیهای آن از اصلی ترین مفاهیم در روانشناسی بوده (نمکی، ۱۳۷۶) و بین روانشناسان شخصیت درباره این که شخصیت را چگونه میتوان تعریف کرد اختلاف نظر وجود دارد. آلپورت[۱۵] میگوید” شخصیت، سازمان بندی پویایی است در درون فرد از آن دسته از نظامهای روانی-فیزیکی که رفتار و تفکر شاخص او را تعیین میکنند"(کارور، ۱۳۸۷). راجرز نیز شخصیت را یک خویشتن سازمان یافته دائمی میداند که محور تمام تجربه های وجود انسانهاست. واتسون بیان میدارد شخصیت، مجموعه ای سازمان یافته از عادات است. کلی، شخصیت را معادل روش خاص هر فرد در جستجو برای تفسیر معنای زندگی میخواند (نمکی، ۱۳۸۷). مک کرا و جان[۱۶] (۱۹۹۲) شخصیت را در امتداد پنج بعد یا پنج عامل اصلی شامل نوروزگرایی، برونگرایی، تجربه پذیری، همسازی و وظیفه شناسی توصیف کردند. تفاوت در تعریف شخصیت نتیجه اختلاف رویکرد نسبت به ماهیت انسان است. نوروزگرایی به تمایل برای تجربه اضطراب، تنش، خودخوری، خصومت، تکانشوری، کمرویی، تفکر غیر منطقی، افسردگی و عزت نفس پایین اطلاق می شود (مک کرا و جان، ۱۹۹۲؛ مک کرا و کاستا[۱۷]، ۱۹۸۷). برونگرایی به تمایل برای مثبت بودن، قاطعیت، تحرک، مهربانی و اجتماعی بودن گفته می شود (واتسون و کلارک[۱۸]، ۱۹۹۲). تجربه پذیری عبارت است از تمایل به کنجکاوی، هنرنمایی، خردورزی، انعطاف پذیری، روشنفکری و نوآوری (جان، ۱۹۸۹). همسازی به تمایل برای گذشت، مهربانی، سخاوتمندی، اعتماد ورزی، همدلی، فرمانبرداری، فداکاری و وفاداری اطلاق می شود. وظیفه شناسی عبارت است از تمایل به سازمان دهی، کارآمدی، قابلیت اعتماد، خویشتنداری، پیشرفت گرایی، منطق گرایی و تعمق (مک کرا و جان، ۱۹۹۲).
در ادامه میتوان بیان داشت که به نظر میرسد دلبستگی، به عنوان یکی از عوامل حفاظتی که موجبات سازگاری بیشتر را فراهم می سازد در میزان تاب آوری موثر میباشد. بنا به نظر واترز، دلبستگی رفتارهایی را شامل میشود که سبب نزدیکی به نگاره دلبستگی است. این رفتارها شامل توجه داشتن، لمس کردن، نگاه کردن، وابسته بودن و اعتراض به طردشدگی است. بالبی نیز دلبستگی را پیوند عاطفی پایداری میداند که ویژگی آن گرایش به جستجو و حفظ مجاورت با شخص خاص بویژه در زمان استرس است (برجعلی، ۱۳۸۸). تفاوتهای فردی در الگوی فعال درونی موجب شکل گیری سبکهای دلبستگی متفاوتی میگردد. بررسی اولیه در زمینه سبکهای دلبستگی از سوی اینسورث و همکاران (۱۹۷۸، به نقل از برجعلی ۱۳۸۸) انجام شد و سه الگوی دلبستگی ایمن، ناایمن اجتنابی و دلبستگی ناایمن اضطرابی-دوسوگرا شناسایی گردید. افراد با سبکهای دلبستگی متفاوت، راهکارهای متفاوتی را برای تنظیم عواطف و پردازش اطلاعات هیجانی به کار میبرند. طبق نظریه اریکسون، کودکی که دلبسته ایمن است از نظر روانی به دنبال استقلال است و شروع به فاصله گیری از والدین؛ تجربه محیط و به دنبال یادگیری های تازه است. با توجه به مطالب یاد شده محقق بر آن شد تا به بررسی رابطه تاب آوری و ویژگیهای شخصیتی و نیز سبک دلبستگی دانش آموزان مقطع پیش دانشگاهی بپردازد. این مطالعه در پی آن است که به این سوال پاسخ دهد که شخصیت و ویژگیهای آن، تا چه میزان پیش بین تاب آوری فرد میتواند باشد؟
۱-۲ ضرورت تحقیق:
تاب آوری، مفهوم جدیدی است که در سالهای اخیر مورد توجه قرار گرفته است. تعیین عواملی که با توجه به میژگیهای فردی، خانوادگی و اجتماعی به عنوان عوامل تاب آور عمل کرده،، از جمله موارد مورد علاقه پزوهشگران است. تاب آوری مفهم روان شناختی است که توضیح میدهد چگونه افراد با موقعیتهایی غیر منتظره کنار می آیند. تاب آوری، سازگاری مثبت در واکنش به شرایط ناگوار بوده و تحت تاثیر عومل مختلفی قرار میگیرد. در این میان سبک دلبستگی که شیوه تمایل افراد به برقراری نوعی رابطه نزدیک با افرادی معین و داشتن احساس امنیت بیشتر است و شخصیت که بسیاری از رفتارها را تحت الشعاع خود قرار میدهد از اهمیت ویژه ای برخوردارند. مطالعه حاضر به بررسی رابطه میان این سه عامل روانشناختی میپردازد.
۱-۳ اهداف تحقیق:
-
- تعیین رابطه بین صفات شخصیتی و تاب آوری در نمونه های مورد مطالعه
-
- تعیین رابطه بین سبک دلبستگی و تاب آوری در نمونه های مورد مطالعه
۱-۴ سوالات پژوهش:
چه رابطه ای بین تاب آوری و صفات شخصیتی وجود دارد؟
رابطه میان تاب آوری و سبکهای دلبستگی چگونه است؟
۱-۵ فرضیه های پژوهش:
-
- بین تاب آوری و صفات شخصیتی رابطه وجود دارد.
-
- بین تاب آوری و سبک دلبستگی رابطه وجود دارد.
۱-۶ تعریف واژه ها و اصطلاحات:
الگوی شخصیت
تعریف نظری: ابعاد تفاوتهای فردی در تمایل نشان دادن الگوهای پایدار فکر، احساس و عمل (مک کری و کاستا،۱۹۸۷).
تعریف عملیاتی: نمره ای که فرد در آزمون شخصیت نئو کسب میکند.
دلبستگی:
تعریف مفهومی: ارتباط روانی پایدار بین دو انسان (حق شناس، ۱۳۸۹)
عملیاتی: سنجش بر اساس آزمون دلبستگی کولینز و رید
تاب آوری:
تعریف مفهومی: توانایی افراد در سازگاری موثر با محیط، علیرغم قرارداشتن در معرض عوامل خطرآفرین است (گومز و مک لارن، ۲۰۰۶).
تعریف عملیاتی: نمره فرد در آزمون تاب آوری ﻛﻮﻧﻮر و دﻳﻮﻳﺪﺳﻮن
فصل دوم:
مبانی نظری و پیشینه پژوهش
۲-۱ مقدمه:
بدون شک نظریه دلبستگی یکی از برجسته ترین و مهمترین دستاوردهای روانشناسی معاصر است. برخی پژوهشگران (به عنوان مثال شاور و میکولینسر[۱۹]، ۲۰۰۵) نظریه دلبستگی را به عنوان رستاخیز دوباره روانکاوی و عامل مهم احیای دوباره این مکتب میدانند. از نظر جان بالبی دلبستگی یکی از نیازهای بنیادین انسانهاست (قربانی ۱۳۸۲). بر اساس آخرین یافتههای تجربی میان فرهنگی نظریه خودSDT) که اهمیت عوامل درونی فطری را در تحول شخصیت و خود رفتار بررسی میکند، سه نیاز پایه روانشناختی در انسانها وجود: ۱- نیاز به شایستگی ۲- نیاز به خود- نیاز به ارتباط و دلبستگی (رایان و دسی[۲۰]، ۲۰۰۰). به عقیده دوانلو (۱۹۹۰، نقل از قربانی، ۱۳۸۲) «تنها، ظرفیت برقراری روابط گرم عاطفی با والدین یا جانشین آنان، فطریست». جان بالبی و مری اینزورث[۲۱] نکات برجستهای را از روانتحلیلگری، کردار شناسی، روانشناسی رشدشناسی شناختی در مورد و نظم بخشی هیجانی، ترکیب کرده و در سازماندهی نظریهی دلبستگی به کار گرفتند. آنها همانند نظریه پردازان روان تحلیلگری معتقد تبیین رفتارهای بزرگسالی ریشه در دوران کودکی دارد، با این تفاوت که به نظر آنها انگیزش انسان توسط سیستمهای رفتاری ذاتی، به جای سایقهای زیستی مثل میل جنسی و گرسنگی، راهنمایی میشود یافتگی و بقا را در فرایند تسهیل میکند. بالبی و اینزورث علاوه بر توجه به فرایندهای ناهشیار پویشی، توجه خاصی هم بر تجارب بین فردی واقعی و پیامدهای هیجانی و شناختی این روابط، به عنوان عوامل موثر بر روابط بعدی، داشتند (اینزورث، ۱۹۸۹).
۲-۲ اصول نظریه دلبستگی:
۲-۲-۱ دلبستگی یک نیروی برانگیزاننده ذاتی است
تلاش برای جستجو و حفظ تماس با افراد مهم زندگی یک قاعده برانگیزاننده اولیه و ذاتی بشر است که در تمام طول زندگی با وی همراه است. وابستگی یکی از بخش های ذاتی بشر است که با گذشتن از دوران کودکی از وی جدا نمی شود. همچنین امروزه این دیدگاه توسط نویسندگان فمنیست بسیار مورد استفاده قرار می گیرد (میلر[۲۲] و استیور[۲۳]،۱۹۹۷؛ به نقل از جانسون و ویفن، ۱۳۸۸).
۲-۲-۲ دلبستگی ایمن مکمل خودمختاری است
بر اساس نظریه دلبستگی، چیزی تحت عنوان استقلال کامل از دیگران یا وابستگی افراطی به آنها وجود ندارد (بریثرتون[۲۴] و مان هالند[۲۵]، ۱۹۹۹). بر طبق نظریه دلبستگی فقط وابستگی اثر بخش[۲۶] و غیر اثر بخش[۲۷] وجود دارد. وابستگی ایمن منجر به پرورش خود مختاری و اعتماد به نفس در فرد می شود. در واقع، وابستگی ایمن و خود مختاری دو روی یک سکه است و هیچ گاه دوگانگی با یکدیگر ندارند. مطالعات نشان داده است که دلبستگی ایمن با احساس مثبت، منسجم، نسبت به خود مرتبط است (صالحی، کوشکی، باغداساریانس و همکاران، ۱۳۹۰). هر قدر ارتباطاتمان ایمن تر باشد، مستقل تر و متفاوت تر می توانیم عمل کنیم. در این الگو، سلامتی یعنی حفظ احساس وابستگی و اتکاء متقابل همراه با خود کفایتی یا جدایی از دیگران. (جانسون و ویفن، ۱۳۸۸).
۲-۲-۳ دلبستگی، پناهگاهی امن برای فرد مهیا می سازد.
حضور مظاهر دلبستگی[۲۸] که معمولا شامل والدین، فرزندان، همسر یا معشوق می شود، منحر به احساس آرامش و امنیت و بر عکس در دسترس نبودن آنها منجر به پریشانی می شود. به عبارتی، نزدیکی به فرد مورد علاقه سیستم عصبی را آرام ساخته و یک پادزهر طبیعی بر علیه احساس اضطراب و آسیب پذیری قلمداد می شود. دلبستگی های مثبت، پناهگاهی ایمن را خلق می کند که ذخیره امنی را بر علیه اثرات پریشانی و عدم اطمینان فراهم می سازند (میکالینسر[۲۹]، فلوریان و ولر[۳۰]، ۱۹۹۳؛ به نقل ازجانسون و ویفن، ۱۳۸۸). همچنین دلبستگی های مثبت، بافت خوش بینانه ای را برای رشد مستمر شخصیت مهیا می سازند. (جانسون و ویفن، ۱۳۸۸).