معیارهای مکانیابی و ارزیابی در برنامهریزی کاربری اراضی
تعیین اصول دقیق مکانیابی فعالیتهای مختلف در شهر به دلیل ماهیت پویای مسائل شهری اگر نه غیرممکن بدون تردید بسیار دشوار است. همان طور که پیشتر اشاره شد هدف اصلی از سلسله اقدامات برنامهریزی کاربری اراضی شهری تأمین رفاه اجتماعی و اقتصادی شهروندان است. (پورمحمدی،۹۳:۱۳۸۲). از طرفی دیگر باید توجه داشت که استانداردها مطلق نیستند، بلکه بیشتر به ماهیت سیاستگذاریهای و یا معیارهایی بستگی دارد که باید تحت شرایط میانگین و متوسط دنبال شوند. این سیاستگذاریهای و معیارها ممکن است از شهری به شهر دیگر و یا حتی در نواحی مختلف داخلی شهرها متفاوت باشند(یکانی فرد،۷۴:۱۳۸۱).
الف) معیارهای مکانی
معیارهای مکانی را میتوان استانداردهایی دانست که با آنها مکان بهینهی یک کاربری در شهر مورد سنجش قرار میگیرد. معیارهای مکانی هر نوع استفاده از زمین، انعکاس وضعیت اجتماعی، اقتصادی و کالبدی شهرها و همچنین مردمی است که در آینده از آن بهرهمند خواهند شد. به عبارتی دیگر، مشخصات محلی و احتیاجات ساکنان شهر و مؤسسات مستقر در شهر، اساس تعیین معیارهای مکانی کاربری زمین شهری به شمار می رود. در تعیین مشخصات مکانی هر نوع استفاده از زمین یا هر نوع فعالیت شهری، دو عامل هدایتکننده، یعنی عامل رفاه اجتماعی و عامل رفاه اقتصادی ملاک سنجش قرار میگیرند که بر اساس این دو عامل بسیار کلی، شش معیار زیر در مکانیابی عملکردهای شهری، ملاک برنامهریزی کاربری اراضی شهری قرار میگیرد.(سعیدنیا،۱۳۷۸: ).
الف: سازگاری
عمدهترین تلاش شهرسازی، مکانیابی برای کاربریهای گوناگون در سطح شهر و جداسازی کاربریهای ناسازگار از یکدیگر است. کاربریهایی که دود، صدا، بو و شلوغی تولید میکنند، باید از کاربریهای دیگر به ویژهکاربریهای مسکونی، فرهنگی و اجتماعی جدا شوند. این جدایی مطلق نیست بلکه در برخی مواقع میتوان با تمهیداتی، اثرات سوء کاربریهایمزاحم را محدود کرد. در جدایی فضایی کاربریها، فاکتورهای هزینه، سود و خودبسندگی نسبی آنها مورد نظر قرار میگیرد.کاربریهای که در یک منطقه استقرار مییابند نباید موجب مزاحمت و مانع اجرای فعالیتهای دیگر گردند. بر این اساس کاربریها از نظر سازگاری ممکن است حالتهای ذیل را داشته باشند:
کاملاً با یکدیگر سازگار باشند؛ یعنی هر دو خصوصیات مشترکی داشته و فعالیت آنها نیز بر یکدیگر منطبق باشد، مانند دو مسکن کم تراکم.
نسبتاً سازگار باشند؛ به این ترتیب که هر دو کاربری از یک نوع بوده، اما در جزئیات اختلاف داشته باشند، مانند مسکن کم تراکم با مسکن با تراکم متوسط.
کاملاً ناسازگار باشند، یعنی اینکه میزان ناسازگاری بین دو کاربری از سازگاری آنها بیشتر باشد.
بیتفاوت باشند، یعنی اینکه دو نوع کاربری از جهت سازگاری نسبت به هم بیتفاوت باشند(درخشان،۲۵:۱۳۸۴).
جدول شماره ۱-: ماتریس سازگاری
مطلوبیت (ماتریس مطلوبیت)
در این ماتریس سازگاری بین کاربری و محل استقرار آن مورد ارزیابی قرار میگیرد. میتوان گفت که هر کاربری با توجه به خصوصیات خاص آن برای محل خاصی مناسب است و هر محل نیز با توجه به خصوصیاتی که دارد، کاربریهایی خاصی را میطلبد. برای تهیه این ماتریس باید خصوصیات و نیازهای هر کاربری با خصوصیات محل استقرار آن مورد مقایسه قرار گیرد. خصوصیات محل استقرار ممکن است عواملی به شرح زیر باشند:
اندازه و ابعاد زمین
موقعیت
شیب
خصوصیات فیزیکی:جنس خاک، توپوگرافی و …
کاربریهای مجاور
دسترسی
تأسیسات و تجهیزات
صدا، هوا، بو و …
با مقایسه دو دسته عوامل مذکور میتوان نتیجه گرفت که محل هر کاربری کاملاً مطلوب است، نسبتاً مطلوب است، نسبتاً نامطلوب است و یا کاملاً نامطلوب است. چنانچه خصوصیات مورد نیاز هر کاربری با خصوصیات محل کاملاً در تعارض باشد. در این صورت آن محل مطلوبیتی برای چنین کاربری ندارد و یا برعکس آن کاربری مناسب محل مورد نظر نمیباشد.
جدول شماره ۲- ماتریس مطلوبیت
ظرفیت (ماتریس ظرفیت)
هر فعالیت (کاربری) دارای مقیاسی است و همچنین سطوح مختلف ساختار یک شهر، چنانچه در مقیاس مذکور با یکدیگر منطبق باشند از یک طرف عملکرد فعالیت به خوبی انجام میشود و از یک طرف دیگر سطح مورد نظر از ساختار شهر نیز به نحو موثری از خدمات ارائهشده توسط هر فعالیت بهرهمندمیشود. لیکن اگر این دو سطح با یکدیگر تطبیق نکنند مشکلات عدیدهای را برای هردو پدید خواهند آورد. برای مثال فعالیت آموزشی را میتوان به سطوح زیر تقسیم کرد:
مهدکودک،ابتدایی،راهنمایی،دبیرستان،دانشکده، دانشگاه کوچک،دانشگاه بزرگاز طرف دیگر هر سطح از ساختار فضایی سکونتگاهی نیز تنها ظرفیت پذیرش سطح مناسبی از فعالیتها را دارند. ساختار فضایی شهر نیز میتواند در طیف گستردهای به شرح زیر تغییر پیدا کند:
واحد همسایگی
زیر محله
محله
بخشی از شهر
شهر
منطقه شهری
حال باید به این نکته نیز توجه داشت که باید بین مقیاس فوق و مقیاس فعالیتهای موجود در هر ساختار از شهر تناسب وجود داشته باشد.
جدول شماره ۳- ماتریس ظرفیت
وابستگی (ماتریس وابستگی)
بر خلاف مواردی که کاربریها با یکدیگر ناسازگار بوده و همجواری آنها مزاحمتهایی می کند، گاهی اوقات فعالیت یک کاربری وابسته به فعالیت یا فعالیتهای دیگر میباشد. این امر به خصوص در صنایع دیده میشودبه طوری که گاهی تعدادی از آنها تشکیل زنجیرهای داده و هر کدام برای انجام کامل فعالیت خود به فعالیت ماقبل و مابعد خود وابسته هستند. چنین خصیصهای در مورد اغلب فعالیتهای شهری تا حدودی صادق است. یک محله مسکونی بدون خدمات آموزشی، درمانی و تجاری کامل نیست و همچنین این مراکز دیگر شهری که هر یک به نحوی با سایر فعالیتها در ارتباط بوده و به آنهاوابسته است. درحالیکه سه ماتریس اول، عدم انطباق هر کاربری را با کاربری دیگر، محل استقرار و ظرفیت ساختار شهری را مورد بررسی قرار داده و سعی در مشخص کردن کاربری ناسازگار، نامطلوب و نامناسب دارند، این ماتریس میزان وابستگی کاربریها به یکدیگر و لزوم همجواری آنها را مدنظر قرار میدهد.
آسایش
در استانداردهای مکانیابی، دو عامل فاصله و زمان، واحدهای اندازهگیری میزان آسایش و راحتی هستند. مقولاتی مانند فاصله نزدیک یا فاصله راحت برای زندگی، فواصل پیاده، قابلیت دسترسی به تسهیلات و خدمات شهری مورد نیاز کاربریهای متفاوت و دوری از مزاحمتهای برخی کاربریهای پر ازدحام از عوامل آسایش محسوب میشوند.
سلامتی (شهر سالم)
امروزه برای بهبود فضاها و ساختمانها و اماکن صنعتی، رعایت استانداردهای اجرایی بهداشت و محیطزیست نقش مهمی دارد. استانداردهای شهر سالم و مقررات معروف به اثرات محیطی (EIS) هرگونه فعالیت شهری را از نظر حفظ محیطزیست، حراست از آسایش اجتماعی و حفاظت از میراث فرهنگی مورد ارزیابی قرار میدهد. بدین ترتیب، با اعمال ضوابط محیطی و بهداشتی، عوامل مزاحم صنعتی و هر نوع عملکرد تولیدی یا خدماتی و حتی احداث بزرگراهها، ترمینال با و فرودگاهها به طور عملی تحت کنترل درمیآید و این استانداردها روزبهروز اهمیت بیشتری مییابد، به طوری که معیارهای پاکیزگی و کنترل محیط، از عوامل اصلی و تعیینکننده در هر طرح استفاده از زمین به شمار می روند.
ایمنی
عوامل امنیتی، استانداردهای خاصی را در تعیین محل فعالیتهای شهری پیشنهاد میدهند. برای پیشگیری از میزان تخریب در شهرها، هنگام وقوع سیل، طوفان و زلزله افزون بر ضوابط خاص ایمنی فنی و مقررات ساختمانی، باید ضوابط مکانیابی فعالیتها و استقرار عملکردهای شهری نیز رعایت شود و از قرارگیری کاربریهای ناسازگار، مزاحم و یا خطرناک در مجاورت یکدیگر جلوگیری به عمل آید(بحرینی،۱۳۸۰: ).
ب) معیارهای فضایی کاربری زمین
ضوابط و استانداردهای فضایی کاربری زمین نیز میزان فضا یا سطح زمین مورد نیاز فعالیتها و عملکردهای شهری گفته میشود. ضوابط و نیازمندیهای فضایی در واقع به معنای جستجوی آمار پایهای و یا ارقامی برای تعیین زمین مورد نیاز برای رشد آتی ناحیه شهری در ۲۰ یا ۲۵ سال آینده است. و یا به عبارتی دیگر اصولی را که برای مکان قرارگیری کاربریها در آینده لازم است و تعیین می کند که چه میزان زمین برای هر یک از کاربریهای موجود مورد نیاز است.
در رابطه با ضوابط فضایی کاربری زمین تمامی مطالعات در زمینهی اقتصاد شهری، اشتغال و جمعیت، فراهم آورنده معیارهای برای رشد بالقوه است و چندین نوع از مطالعات زمین شهری مشخصکنندهویژگیهای عمومی توسعه زمینهای موجود است و همچنین فراهم آورندهی پایههای برای تعیین ویژگیهای استفاده فضایی گونههای مختلف کاربری زمین است که در قالب حجم و اندازه فعلی توسعهیافتهاند(درخشان،۳۲:۱۳۸۴).
عوامل موثر در تعیین استانداردهای فضایی کاربری زمین
دانلود مطالب پژوهشی در رابطه با ارزیابی تحققپذیری کاربری اراضی در منطقه ۷ کرج و ...