با توجه به اظهارات متهم و همسر او و استناد به موادی شهادت شهود، نحوه اظهارات متهم و وکیل او، گواهی پزشکی و سابقه متهم و سایر قرائن و امارات موجود، حمله و هجمه را از ناحیه مقتول تشخیص، عمل متهم را دفاع مشروع تلقی با استناد فتوای حضرت آیت الله العضمی گلپایگانی (قدس سره) در مجمع المسائل، ج۳، ص۲۳۹، س۵۵حکم بر برائت متهم را صادر کرده است. (ص۱۱۶).
با تجدید نظر خواهی وکیل اولیاء دم و رد و بدل پرونده با دادگاه تجدید نظر استان که نهایتاً با رای وحدت رویه شماره ۶۰۰ مواجه شده پرونده در این شعبه بررسی و مورد رسیدگی قرار گرفته و شعبه مذکور:
با بیان دلایلی از جمله اینکه متهم در مرحله بازجویی اقراربه واردکردن ضربه نموده و در محاکمه نزد دادگاه منکر داشتن چوب و مصدوم کردم محمد می باشد مساله هجوم و دفاع از نفس و عرض مطرح نبود در چنین شرایطی ادعای وکیل مدافع در دفاع مشروع موکل را قابل توجه ندانسته زیرا هم انکار و هم دفاع مشروع قابل جمع نیست همچنین از جهت این که دادگاه با استماع پاسخگویی وکیل اولیاء دم در در تحقق شرایط دفاع مشروع استدلال و اظهارنظر نکرده است. فتوای حضرت ایت ا… العظمی گلپایگانی مربوط هجوم زنی بوده که قابل تطبیق با موضوع پرونده نیست و نظر به اینکه دلیلی بر اثبات تعرض به جان و ناموس متهم ارائه نشده و نهایتا با استناد به مفاد لایحه وکیل تجدید نظر خواه دادنامه تجدید نظر خواسته را نقض در رسیدگی را به شعبه دیگر محول کرده است.
شعبه هشتم دادگاه عمومی قم با حضور طرفین و وکلای آنها در چهار صفحه محاکمه را انجام داده از شهود استماع شهادت نموده (برگ ۱۹۳) (جلسات ۵/۱/۱۳۷۵ و ۳۱/۳/۱۳۷۵) با حضور طرفین و وکلای آنها تشکیل شده،آقای س.م شهادت داده: « دیدم محمد… رفت به طرف خه میرسعادت که آنجا هم خانه داشت.این که با هم غرض داشته اند یا خیر اطلاعی ندارم ، بعد از مدتی دیدم که میر سعادت…-محمد… (مقتول) را از کوچه می آورد و با چوب یا آهن در دست داشت و به او می زد و آخر یک ضربه به سر او زد و در کوچه کسی جز این دو نفر آنجا نبودند» گواه دیگر بنام آقای ح- اظهار داشته: «من حدود ۱۰ متر با اینها که مشغول نزاع بودند فاصله داشتم از آنجا رد می شدم دیدم میر سعادت با چوب به محمد … زد و خورد زمین جمعیت هم آنجا جمع بود… او یک مرتبه از پشت زد به محمد… محمد چیزی در دست نداشت » شاهد دیگر بنام آقای م- ۱۴ ساله شهادت داده: « من فقط دیدم که در کوچه را که این مرتبه دیدم،دفعه قبل هم گفتم که شنیدم ولی دادگاه …بر شهادت من نوشتند در صورتی که شهادت من همین است که الان گفتم.» توسط وکیل اولیاء دم از شاهد سوال شده پزشک قانونی یک ضربه را تأیید و شاهد دو ضربه را اعلام نموده گواه در پاسخ اظهار داشته : «اولاً دید من دور بوده ، ثانیاً-من نمی دانم که دو ضربه خورده یا نه اطلاعی ندارم » در جلسه ۱۷/۸/۱۳۷۵ با حضور طرفین آقای غ… شهادت داده: «مشاهده نمودم که محمد بیرون از خانه سید مشغول صحبت با سید و مادرش شدند بعداً جدا شدند سید و مادرش به داخل خانه رفتند محمد… هم به طرف خانه خودش راهی شد بعد از یک ربع دیگر خبر رسید که محمد… وسط کوچه افتاده است.»
دادگاه به همین تاریخ با استناد به ماده ۶۱ قانون مجازات اسلامی و اصل ۳۷ قانون اساسی حکم بر برائت متهم صادر کرده.
که با تجدید نظر خواهی وکیل اولیاء دم پرونده به این شعبه ارجاع و مورد رسیدگی مجدد (اصراری) قرار گرفته است : ضمناً جهت مزید اطلاع شهادت شهود در محضر دادگاه صادر کننده حکم اولی (منقوض) مورخ ۴/۲/۱۳۷۴ که قبلاًبه آن اشاره شده است اضافه می نماید خانم الف بعنوان شاهد اظهار داشته : « دیدم محمد… آمد محله ما بدنش کمی مریض حالت بود از کنارم تند رفت به طرف زن میرسعادت نمیدانم به او چه گفت زن میرسعادت جیغ کشید رفت داخل خانه ، محمد هم دنبال او رفت به داخل خانه ، بعد دویدم ببینم چه خبر است دیدم زن میرسعادت داخل خانه نبود داخل کوچه هم نبود و میر سعادت در خانه اش بود و محمد… داخل کوچه تلو تلو می خورد و میر سعادت دستش به سینه اش بود و می گفت محمد مرا زد نگذارید برود مردم آمدند….»
(مقایسه با شهادت مورخ ۱۹/۷/۱۳۷۳ مندرج در برگ۱۱)-آقای غ… شهادت داده : بعد از این که محمد به مغازه ام آمد و سیگاری گرفته با من دست داد رفت خانه میرسعادت… از جلو مغازه نگاه می کردم بعد از چند دقیقه ای دیدم میر سعادت و خانمش و مادرش با هم از منزل بیرون آمدند محمد… هم بود در مغازه خودشان که نفت فروشی بود صحبت کردند بعد از هم جدا شدند و رفتند به خانه شان بعد از نیم ساعت شنیدم دعوی شده از مغازه بیرون آمدم دیدم که مردم جمع شده اند محمد… افتاده میرسعادت… او را به بیمارستان برد.آقای س.م… شاهد دیگر اظهار داشته : دیدم محمد….رفت به طرف خانه میر سعادت… دیدم رفت توی کوچه سید ، دمی (لحظه ای) نکشید که دیدم سید محمد دستمال ابریشمی بود بعد یک چوب سید به سر محمد زد محمد زد محمد سر گیجه گرفت و افتاد (ص ۱۰۹) شاهد دیگر بنام آقای ح… همچنین شهادت داده : «بعد از ظهر بود که از این کوچه عبور می کردم دیدم سروصدا بلند شد و رفتم جلو دیدم یک نفر چوب در دست دارد و به دیگری زد بعد محل شلوغ و من نرفتم و حدود بیست متر فاصله داشتم و دیگری دستمال سیاه رنگی دستش بود. »آقای م… ۱۳ ساله شهادت داده: «من بالای پشت بام رفته بودم داداشم را بیاورم دیدم سروصدا شده آمدم جلوتر سر پشت بام دیدم مقتول چاقویی در دستمال ابریشمی دارد چاقو را در آورد و وارد منزل سید شد فحش هم داد بعد از پشت بام آمدم دیدم که مقتول در خیابان افتاده درحدود بیست قدمی خانه میرسعادت ، بعد میرسعادت محمد… را برد به بیمارستان و توجه نکردم که سید مجروح است یا خیر و شنیدم که سید به محمد و … چوب زده است و محمد به سید چاقو زده است.» و همانطور که قبلاً اشاره شد حکم برائت متهم صادر گردیده است.
هیأت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید پس از قرائت گزارش آقای عبدالحسین فرهی عضو ممیز و اوراق پرونده و نظریه کتبی آقای عسگری دادیار دیوان عالی کشور اجمالاً مبنی بر:تقاضای صدور رأی شایسته و قانونی دارم.
در مورد دادنامه تجدید نظر خواسته مشاوره نموده چنین رأی میدهند:
نظر به این که شعب دادگاه عمومی شهرستان قم راجع به اتهام آقای میرسعادت… به ارتکاب قتل عمدی مرحوم محمد… عمل متهم را دفاع مشروع مشروع ندانسته و رای این شعبه از دیوان عالی کشور را نپذیرفته و حکم بر برائت صادر کرده و اصرار در نظریه خود داشته اند و این شعبه دفاع مشروع را محقق نمیداند و انقلاب پرونده را جهت طرح در هیأت عمومی شعب کیفری به دفتر معاونت محترم دیوان عالی کشور ارسال می دارد.
رئیس: جناب آقای آموزگار
برداشتهای مختلفی از این پرونده در ذهن خودشان گرفته اند، علت این برداشتهای مختلف، اختلاف در شهادت شهود و اظهارات اولیه و بعدی متهم در تحقیقات مختلف بوده است، ظاهراً متهم همان حرف اول را زده از باب اینکه هنوز به او تعلیم نکرده اند آن حرف اول درست بوده گفته من زدم او را متوجه نشدم چه طور زدم با چوب زدم بعداً خوب حرفهایش را عوض کرده غافل از این که تعویض سخن در مراحل بعدی بر علیه خودش تمام
میشود اگر از همان اول حرف خودش را صریحاً می زد و می گفت این طور شده پرونده لوث نمی شد یعنی الان با توجه به شهادات مختلف افراد و تضارب آنها پرونده یک مقداری ابهام پیدا کرده است. اما بنده خارج از این حواشی از این که ادعا شد فرض کنید که این آقا تحت کتک بوده یا اینکه ادعا شده آمده در منزل ما با چاقو زد و این ادعا میشود ما فعلاً به حواشی کار نداریم ما می رویم روی اصل متیقن پرونده که مسلم پیش همه است وجود درگیری بین قاتل و مقتول است، این مسلم که مقتول با قاتل درگیر شده است و شکی در آن نیست و استضهار میشود اینجا که مقتول اول متعرض شده یعنی آمده در خانه، از مجموع شهادات و اظهارات همسر متهم و غیر این مقدار استفاده میشود که حداقل مقتول اول آمده فحش داده بعد گفته که دیگر جریان خیلی روشن نیست و این که نزاع در داخل منزل بود این احتمال موجود است اما متقین نیت و یقین ندارد به این مساله با توجه به تضارب شهود مخصوصاً شهود همسایه ایشان که گفت من دیدم آوردمش در بیرون و او را می کشید و زد بر سرش و افراد دیگری… .
ما اگر آنقدر متقین را بگیریم که بگوییم بالاخره فرض کنید که این آقای مقتول به داخل منزل قاتل هم نرفته و در بیرون کوچه درگیر شده اند آنچه مسلم است ، در جیب این آقای مقتول چاقو بوده و در اول گزارش هم این طور آمده است. در گزارش و صورت مجلس مأمورین انتظامی مسئول بخش اورژانس بیمارستان (اوراق ۲و۳پرونده) به پیدا شدن چاقو اشاره ای نشده است می خواهم عرض کنم این عدم الوجدان هست که لایدّل علی عدم الوجود بالاخره وقتی که پاسگاه میگوید آقا من چاقو را پیدا کردم در پاسگاه موجود است، بقیه به عهده مقامات قضائی است که این چاقو مطالبه میکردند و استناد میکردند به گزارش نیروی انتظامی که حجت است به عنوان ضابط قوه قضائیه مگر خلاف آن ثابت بشود و بر طبق قانون حجیت دارد.
اینها می گویند چاقو در جیب مقتول پیدا شده و در پاسگاه موجود است این یک امر و مؤید این مسأله گواهی پزشکی قانونی است که می گوید قاتل قسمت راست قفسه سینه او و به اندازه یک سانتی متر جراحت با جسم برنده دارد پس این قرینه و این دو مطلب با هم نشان میدهم و توجه به این که اول مقتول رفته درب خانه قاتل نشان دهد که این آقا مهاجم بوده و با چاقو هم حمله کرده است به آن آقا، آن آقا هم چوب گرفته دستش چاقو نبود چوب پیدا کرده دم در حالا داخل خانه بود یا بیرون منزل در مقام دفاع از ناموس خودش و جان خودش که چاقو دیده چوب را بلند کرده زده به او آنچه مسلم است زده به این آقا خودش هم اقرار دارد انکارات بعدی بیخود و بی اثر است اگر همانطور اصرار میکرد به حرف اولش که من دفاع کردم ، دفاع مشروع صحیح بود چون کسی که چاقوی برنده دارد با یک اشاره ممکن است به قلب انسان بزند و انسان را از پا در بیاورد انسان اگر چوب بگیرد به سر او بزند این دفاع مشروع تلقی میشود ودرعرف جامعه.
بنابراین معتقدم که نظر به این که متقین از قضیه ، درگیری شده و چاقو هم نزد مقتول پیدا شده و قاتل هم بواسطه مقتول مجروح شده است مسلم است و مقتول هم بوسیله قاتل با چوب زده شده حسب اقرار اولیه خودش، این مسلم است و بنابراین دفاع، دفاع مشروع است و شعبه محترم ۲۰ دیوان عالی کشور هم در رد حکم دادگاه یک استدلال موجهی نکرده فقط گفته دفاع مشروع نیست و در مقام رد استدلال نکرده است که چرا دفاع مشروع نیست، اگر آدم خود را در میزان قرار دهد اگر یک کسی امروز در خیابان، در منزل با چاقو به ما حمله کرد و ما هیچ چیز نداشته باشیم تصادفاً فرض کنید مثلا در جیبمان از آن کلیدهای سابق و قدیمی در خانه بود در اوردیم و زدیم بر سرش خوب می میرد بالاخره آهن است دفاع مشروع تلقی می شود، پس چگونه باید دفاع کنند پلیس که آن ساعت به داد انسان نمی رسد، بلکه آنهم باشند به عنوان متفرج تماشاچی هستند من دیدم در بعضی حوادث پلیس مأمورین انتظامی می بینند دارد درگیری می شود اصلا هیچ کاری ندارد، جلو نمی روند بنابراین دفاع، دفاع مشروع است و شعبه دیوان هم استدلال متینی در رد شعب دادگاه نکرده است معتقدم رای شعبه دادگاه صحیح است.
رئیس: جناب آقای عروجی
در بدو امر باید عرض کنم که شعبه محترم دیوان عالی کشور کشته شدن محمد توسط متهم را قبول دارد و ظاهراً مجروح شدن متهم توسط مقتول را هم قبول داشتاه باشند یعنی چیزی را که به عنوان دلیل بر رد این قضیه باشد اظهار نکرده اند، در نتیجه یک نحوه درگیری بین متهم و مقتول را خود شعبه محترم دیوان عالی کشور هم قبول دارد. یعنی اکر بنا باشد که ما قتل مقتول را توسط متهم قطعی بدانیم ولی از آن طرف هیچ گونه انگیزه و هدف در اقدام متهم به زدن چوب یا وسیله دیگر بر سر مقتول نداشته باشیم براین مدعا هیچ گونه انگیزه و هدف در اقدام متهم به زدن چوب یا وسیله دیگر بر سر مقتول نداشته باشیم بر این مدعا هیچ گونه انگیزه و هدف در اقدام متهم به زدن چوب یا وسیله دیگر بر سر مقتول نداشته باشیم بر این مدعا هیچ گونه دلیل از شهادت شهود و دیگران ما در پرونده امر نمی بینیم در نتیجه بنظر بنده این قضیه از نظر شعبه محترم دیوان عالی کشور هم قطعی است که یک نحوه درگیری بین متهم و مقتول بوده مجروح شدن متهم هم نشانه این درگیری و این نزاع بین این دو تا است که شعبه محترم اظهارات بعدی متهم را رد کرده اند و اظهارات اولیه ایشان را گرفته اند و این حرف را با انکار بعدش وجه جمعی بین این دو تا ندیده اند و گفته اند و پس؛ از باب دفاع هم نبوده بنظر بنده جای تأمل و دقت است عنایت دارید که معمولاً متهمین در بدو امر و قبل از اینکه آموزش ببینند از رهگذر زندان رفتن ای از رهگذر وکیل و دیگران آموزش ببینند آنچه که واقعیت دارد در بدو امر ما می توانیم از زبان اینها بشنویم، بنظر بنده حرفهای نخستین متهم را بنا بر آنچه که در این گزارش آمده است بنده بخوانم.
می گوید که: بلافاصله از متهم بازجوئی شد و اظهار داشت سه ماه قبل درگیری مختصری با محمد داشته از آن پس او قصد درگیری شدید با من داشته علت این حرف را هم از زبان دیگری هم می توانیم بشنویم در شهادت بعضی از شهود دارد که این آقای متهم هم همان جا خانه داشته یعنی متهم و مقتول هر دو در یک محله در یک کوچه سکونت داشته و این که اگر سه ماه قبل درگیری داشته بعد از ۲ ماه مدام در تعقیب قضیه بوده و اینها نشانگر این هست که باید این مقتول در مسیری باشد که بتواند متهم را مدام تعقیب بکند و این حکایت از هم محل بودن دارد که در شهادت بعضی از شهود هم مطرح است بله سه ماه قبل او قصد درگیری شدید با من داشته که خود را دور می کردم تا این که امروز ساعت ۴ بعدازظهر وقتی که مقابل منزلم ایستاده بودم همسرم و دو فرزندم نزدیک من بودند با گفتن ناسزا گذر نمود قصد تعقیب او را داشتم مادرم مانع شد بعد از چند لحظه مجدداً برگشت من در حال داخل شدن به منزلم بودم که مرا با چاقو تعقیب و قصد وارد شدن به داخل منزل داشت او حالت مستی داشت با چاقو مرا از ناحیه سینه مجروح کرد من هم برای جلوگیری از ضرب و جرح بیشتر چوب بر داشتم و متوجه نشدم چگونه و به کجای بدن او اصابت کرد در حین درگیری به زمین افتاد که او را به بیمارستان رساندم.
عرض بنده این است که بین این دو نفر (مقتول و متهم) درگیری قطعی و مسلم است و از این که مقتول به در خانه متهم آمده باشد بنابر مجموع قرائن این هم بنظر جای تردید نمی آید از این که مقتول قصد ایجاد درگیری و نزاع با متهم داشته باشد این هم دور از واقعیت بنظر نمی رسد همان متلک گفتن و درگیری سه ماه قبلش و بعضی از قرائن دیگر از جمله اظهارات یک عده از شهود هم می گوید در خانه متهم رفته بوده اینها همه حکایت از این دارد که مقتول به در خانه متهم آمده و قصد درگیری هم داشته است و حرفهای متهم در وهله اول را بنده منتبطق با واقعیت می بینم که این هم چوب را برداشته به سر مقتول زده است اگرچه هیچ گونه نشانه ای از بودن چوب در کوچه نیست و ما از زبان هیچ کس نشنیدیم یعنی هیچ کدام از شهود هم نگفته اند که این چوب کجا بوده این چه شده آیا کسی بلند کرده از صحنه بیرون برده؟ آیا شکسته و خرد شده و از بین رفته؟ آیا خود متهم یا اعضای خانواده اش این چوب را رد کرده اند که دست مأمورین و مسئولین قضایی نیفتد؟ هیچ گونه مطلب و تحقیقی در رابطه با این قضیه ما نمی بینیم ولی حرف اول متهم مطلب و تحقیقی در این قضیه ما نمی بینیم ولی حرف اول متهم دلیل است بر این که چوب دستش بوده و بر سر او زده اما از اینکه ما این درگیری و این چوب زدن را بدون مقدماتش لحاظ کنیم و این را از باب دفاع مشروع نگیریم پس اسمش را چه بگذاریم؟ آیا متهم بر مقتول ابتدائاً حمله کرده؟ آیا متهم بر مقتول ابتدائاً دست انداخته؟ آیا متهم اول چوب دست گرفته بر سر مقتول بزند هیچ کس این حرف را ابتدائاً نزده است، از مجموع قرائن بر می آید که متهم در مقام دفاع از خود بوده و در خانه اش هم مورد ضرب و جرح با چاقوی مقتول قرار گرفته است لذا از نظر بنده دفاعش لاریب فیه است اما اگر دفاع از حد مشروع و قانونی اش بیرون است آن بحث دیگری است ولی در این قسمتش بنده نظریه محاکم را تأیید می کنم و با نظریه شعبه محترم دیوان عالی کشور موافق نیستم.
رئیس: جناب آقای رازی زاده
صحبت هایی تا کنون شده من بعضی از آنها را تأیید می کنم و سعی می کنم خیلی مختصر و به طور خلاصه مطلبی را عرض کنم.
اگرچه چاقو زدن در منزل قاتل (متهم) واقع شده باشد یقیناً دفاع محسوب می گردد. البته با صرف نظر از تعدی و عدم تعدی در دفاع. یعنی با ملاحظه اینکه مقتول با چاقو وارد منزل قاتل گشته پس در این فرض دفاع صدق میگردد و تردیدی در آن نیست همچنان که اگر متهم مقتول را هنگامی که در حال دور شدن و فرار زده باشد از باب دفاع محسوب نمی گردد.
اما روشن نیست، نه از شهادتها می توان کشف کرد و نه اظهارات متهم و مطلعین و گواهان به گونه ای است که بتوان احراز کرد در چه حالی چاقو زده است از سویی هم مسلما مقتول بدون اجازه وارد خانه متهم شده و مقتول نیز با چوب به قتل رسیده است. اگر چنانچه دفاع مشکوک باشد یا اینکه برخی مقدمات آن محرز گشته در اینگونه موارد نمیتوان حکم به قصاص کرد کدام قاضی در این گونه موارد با شرایط این پرونده به صورت جزم و قطع
میتواند حکم به قصاص صادر نماید؟! و به عبارت دیگر دراینجا دفاع موضوعش موجود است اما وجودش مشکوک، بنابراین قصاص منتفی است.
سزاوار بود شعبه دیوان عالی لااقل در رابطه با دفاع توضیح می داد و به گونه ای قاضی را راهنمایی می کرد تا قاضی بعدی تصمیم درستی اتخاذ نماید. به هر حال در تحریرالوسیله جلد اول صفحه ۴۸۸ مسئله هشت در کتاب دفاع مسئله ای که فتاویه فقهای دیگر نیز مطابق آن میباشد.لو تعدیه عما هوالکافی فی الدفع بنظرهه و واقعاً فهو ضامن الاحوط یعنی اگر در هنگام دفاع تعدی نماید و از مقدار لازم و مورد نیاز تجاوز کند او ضامن است.
اگر در مورد پرونده متهم برای دور کردن مقتول طبق مراتب نهی از منکر یا مراتب دفاع از اول با تهدید و ترساندن و سپس با چاقو زدن به دست یا پا یا جایی که نوعاً کشنده نیست میتوانست به این هدف نایل آید و در اینصورت مسئله ای پیش نمی آمد و قتلی چه بسا رخ نمی داد. ولی هنگام دعوی و نزاع نمیشود نرخ تعیین کرد که تو فقط به اینجا بزن و به جای دیگر مثلا نزن.
در نتیجه من معتقدم مقتضای جمع بین همه حقوق و احتیاط در باب دماء این است که بگوییم اگر رأی دادگاهها که حکم برائت داده اند مقصود برائت از قصاص میباشد برائت از قصاص صحیح است چون قصاص منتفی است و این امر منافاتی با ترتیب دیه ندارد به جهت تعدی در دفاع و اما اگر چنانچه مقصود از برائت،برائت مطلب حتی نسبت به دیه باشد این امر صحیح نیست بلکه به جهت مذکور دیهء یک مرد مسلمان باید پرداخت گردد.والسلام
رئیس جناب آقای افشاری
من یک نکته که نوعاً در ماده ۶۱ مطرح میشود عرض میکنم و آن اینکه مسئلهء دفاع مشروع یک مسئله است،مسئلهء قابل تعقیب و مجازات بودن یک مسئله است.همانطور که دوستان اشاره کردند ما قرائن متعدد در پرونده داریم که مسلماً در مقام دفاع از خودش حتی زنش که مورد متلک گفتن مقتول واقع شده و اینها در مقام دفاع بوده منتها آیا آن شرایطی را هم که قابل تعقیب نباشد رعایت کرده یا نه؟از بند یک ماده۶۱ بر می آید که این رعایت نشده همانطور که جناب آقای نیری فرمودند میتوانست مثلا این چوب را نهایت به پایش بزند به جایی که در هر حال کشته نشود به هر حال با آن مسئله ای هم که جناب آقای رازی زاده اشاره فرمودند مسئله دفاع بوده منتهی جهاد را رعایت نکرده،پس ضامن دیه است و نتیجتاً رای دادگاه مورد تأیید است مشروط بر اینکه متهم دیه را بپردازد.
رئیس:جناب آقای سید عبدلله رضایی
بنده بر خلاف آنچه که بعضی از دوستان و همکاران عزیز فرمودند هم دفاع را مسلم میدانم هم تناسب دفاع را محرز میدانم و معتقدم که رأی دادگاههای تالی به طور کلی صحیح و با موازین صدور یافته به این دلیل:آنچه مسلم است اینکه مقتول به قاتل هجمه برده و به ناموس او هم احانت کرده و اگر غیر از این باشد انگیزه ای برای قتل نمیتوانید پیدا کنید به چه حساب قاتل،مقتول را کشت چه دلیل و انگیزه ای در کار بوده؟ بی جهت کسی کسی را نخواهد کشت این موضوع مسلم است که سوابق شرارتی که مقتول داشته و مزاحمت های پی در پی نسبت به ناموس قاتل این جریان پیش آمده.موضوع قتل مسلم،موضوع دفاع هم مسلم.اما راجع به تناسب مشروعیت بنده قدری توضیح میدهم:
هجمه و حمله قاتل مسلم است چندین نفر میگویند مقتول وارد خانه قاتل شد و این موضوع را شهادت میدهند و بعد هم چاقو به قاتل میزند.آیا چاقوی قاتل را میتوانید انکار بکنید بحثی نیست که مسلم قاتل چاقو خورده و نظریه پزشکی قانونی حاکی از این واقعیت و حقیقت است پس قاتل چاقو خورده کسی که چاقو میخورد و در برابرش مهاجم مسلح را میبیند دست و پایش را گم میکند متوسل به چوبی میشود که دیگر نمیفهمد که چه کار میکند تا کشته نشود و الاّ مهاجمی که مسلح است او را میکشد مجبور است از نظر وجدانی و از هر نظر خودش دفاع کند چوب را بر میدارد و برای دفاع از خود تووی سرش میزند پزش قانونی هم میگید علت مرگ و قتل خونریزی مغزی است که در اثر ضربه چوب به قتل رسیده است.
شعبه دیوان عالی کشور به موضوعی اشاره می کند و می گوید که تضاد در حرف قاتل وجود دارد اول می گوید با چوب زدم بعد اصلاً منکر می شود که یعنی من نزدم و این تضاد باعث می شود که اقرار اولیه اش از بین برود که می گوید به من حمله کرد من عرض می کنم این آقا بعد از آنی که شخص را کشته برای او که او را قاتل معرفی نکنند منکر شده و الا هجمه را انکار نمی کند می گوید من نزدم من نفهمیدم خودش به در و دیوار خورد و تلو تلو خورد به این جهت می خواهد بگوید مرده اما آمادن به خانهاش را هیچ انکار ندارد بعد از اینکه این را هم نمیتواند بگوید منکر است و آمدن به خانه مسلم است چاقو هم دارد ، ضربه هم زده ، طرف هم با چوب زده و او را کشته، مسلم این قتل ، قتل مشروع و متناسب است که قاتل در این گونه موارد به پرداخت دیه و قصاص محکوم گردد.
رئیس جناب آقای فرهی
اگر یک متهمی منکر یک عملی است میگوید من اصلاً نزدم و آن وقت ما بگوییم دفاع کرده، دفاع زمانی محقق است که بگوید زدم و حق هم داشته ام بزنم به این دلیل. بعلاوه اینکه به فرض قبول دفاع تناسب بین دفاع و حمله احتمالی وجود ندارد بعلاوه اینکه حرفهای مدعی دفاع مشروع متفاوت است یکجا میگوید متهم خوابیده بوده بعد از یک ربع آمد، یکجا می گوید دم در بود، یک جا می گوید به عیالش متلک گفت حرفهای متفاوتی می زند اما اساس عرض بنده و حکم ما این است که وقتی یک متهمی منکر زدن است ما چطور بگوییم که دفاع مشروع کرده اصلا این عمل متهم از مصادیق دفاع مشروع نیست زمانی می تواند متهم مشروع تلقی شود که شرایط مندرج در مده ۶۱ قانون مجازات اسلامی جمع باشد و لا غیر.
رئیس: مذاکرات کافی است، جناب آقای ادیب رضوی نظریه جناب آقای دادستان محترم کل کشور را قرائت فرمایند.
نظر به گزارش اولیه نیروی انتظامی شهرستان قم که جریان درگیری و نزاع بین میرسعادت و مقتول و درنتیجه فوت نامبرده را به دادگاه عمومی اعلام داشته است و با توجه به شکایت اولیاء دم و همسر مقتول و اقاریر متهم در بازجویی اولیه که حاکی از این است که از سه ماه قبل با مقتول درگیری داشته و در روز حادثه مقتول با چاقو او را مجروح کرده او هم با چاقو مقتول را زده که پس از رسیدن به بیمارستان فوت نموده است و اینکه پزشک پس از معاینه جسد اظهار نظر کرده است پارگی عمیق به طول ۵ سانت از جلو به عقت آهیانه سمت چپ مقتول مشاهده شده است علت مرگ را شکستگی جمجمه و خون ریزی مغزی تشخیص داده است با توجه به اظهارات متهم که مدعی شده وچون مقتول با چاقو او را مجروح کرده در مقام دفاع او را با چوب زده است شبهه دفاع مشروع مطرح می باشد لکن چون دفاع غیر متناسب به نظر می رسد بنابراین متهم ضامن دیه خواهد بود و از این جهت قابل تعقیب و مجازات می باشد.
با توجه به این که متهم در مقام دفاع مرتکب قتل شده و در این مورد طبق ماده ۶۱ قانون مجازات اسلامی قاتل قابل تعقیب و مجازات نیست و دادگاه عمومی نیز بر همین اساس حکم برائت صادر نموده و اعتراض مؤثری نیز به عمل نیامده است بنابراین باستناد بند ج ماده ۲۴ قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب دادنامه شماره ۱۰۶۲-۱۷/۹/۱۳۷۵ شعبه دوم دادگاه عمومی قم با اکثریت آراء ابرام می شود.
هیأت عمومی دیوان عالی کشور (شعب کیفری)
۶- رأی هیأت عمومی دیوانعالی کشور بشماره ۱۸ – ۲۲/۸/۱۳۷۵[۱۶۲]
خلاصه جریان پرونده: پیرو گزارش مورخ ۱۶/۲/۱۳۷۴ به این دادگاه کیفری یک یاسوج بر اساس کیفرخواست مورخ ۲۲/۹/۱۳۷۲ دادسرای عمومی راجع به اتهام آقای کهزاد به ارتکاب قتل عمدی مرحوم سید عباس خادمی با سلاح جنگی و تخریب زراعت با شرکت غریب ( که به قتل رسیده) ۲- اتهام عبدالمجیدخادمی به ارتکاب قتل عمدی غریب با اسلحه گرم غیر مجاز ۳- اتهام فخرالدین خادمی بمعاونت در قتل عدمی غریب با انجام محاکمه که با حصور طرفین و وکلای آنها صورت گرفته و این که ورثه سید عباس اظهار داشته اند مهاجمین چهار نفر بودهاند – اولیاء دم غریب (برادران و خواهران غریب چون او فاقد والدین و اولاده بوده است) علیه عبدالمجید خادمی به عنوان مباشر و علیه فخر الدین بعنوان معانون در قتل اعلام شکایت کرده و قصاص قاتل و مجازات معاون را تقاضا کرده اند.
آقای کهزاد متهم در قبال تفهیم اتهام جواب داده گوسفندان را گم کرده بودیم باتفاق غریب شبانه در نزدیکی منازل خادمیها میگشتیم جلو ما را سد کردند مرتکب زخمی شدن غریب گردیدند از قتل عباس خادمی اظهار بی اطلاعی کرده اضافه کرده غریب تیراندازی کرد من اسلحه دنبال گوسفند بودید جواب داده برای احتیاط اضافه کرده ذرت متعلق به خانواده خادمیها را خودشان تخریب کردند در آخرین دفاع اظهار داشته همراه مقتول (غریب) بودم ولی تیراندازی نکردم کسی را نکشتم. وکیل او به لایحه تقدیمی خود استناد کرده.
عبدالمجید خادمی در قبال تفهیم اتهام جواب داده هفده نفر شبانه به منازل ما هجوم آوردند پدرم با چراغ قوه جهت اطلاع دادن به پاسگاه از منزل بیرون آمد که توسط مهاجمین به قتل رسید بدست کهزاد به قتل رسید. وقتی بیدار شدم و از خانه بیرون آمدم متوجه قتل پدرم شدم منکر ارتکاب قتل می باشد اقرار نزد بازپرس (۱۱۱ الی ۱۱۲) را جواب داده اصلاً اقرار نکرده ام نزد مأمورین هم اقرار نکرده ام همچنین اظهارات فخرالدین برادرش را قبول ندارد در آخرین دفاع خود را بیگناه دانسته وکیل مدافع او با اشاره به انکار موکل اظهار داشته کهزاد (متهم همراه مقتول)در تمامی مراحل تحقیقات اعتراف کرده به اتفاق مقتول(غریب) با قضد و برنامه قبلی به مقصد تخریب زراعت که به منازل مسکونی آنها متصل بوده حرکت نموده اند و تفنگ کلاشینکف همراه داشتند که بدون دلیل نبوده یقیناً برای استفاده حمل می کرده اند باحتمال قوی تخریب ذرت وسیله بوده که خانواده موکل را تحریک کنند وعکس العمل نشان دهند و او را به قتل رساند بااستناد به ماده ۶۱مجازات اسلامی اضافه کدره برفرض اینکه اول تیراندازی کرده باشد دفاعغ در مقابل یک خطر قریب الوقوع بوده و دفاع مشروع است تقاضای برائت نموده بعلاوه مقتول و همراهش در درون ذرت ناپدید بوده اند نشانه گیری دقیق میسر نبوده موکل بدون هدف به سمت زراعت ذرت تیر اندازی کرده بفرض عدم قبول دفاع مشروع عنصر عمد در قتل احراز نمی شود.
متهم ردیف سوم به نام فخر الدین منکر بزه انتسابی اظهارات قبلی خود را (اوراق ۱۲۲ الی ۱۲۴) قبول ندارد در آخرین دفاع خود را بیگناه دانسته:
دادگاه با اعلام ختم دادرسی با شرح سابقه کدورت فیمابین طرفین راجع به ازدواج یکی از فرزندان سید عباس (مقتول) با دختری از طایفه مشایخ که نامزد کهزاد وده و خانواده دختر این ازداح را اهانت به خود تلقی و شبانه به منزل سید عباس حمله ور و توسط احد از مهاجمین لایه گوش داماد قطع می گردد که پرونده امر منتهی به صدور حکم قصاص عضو جانی شده است متعاقب حادثه مذکور کینه طرفین به مرور شعله شده نهایتاً در شب ۱۳/۵/۱۳۷۲ کهزاد همراه غریب(مقتول) با قصد تخریب وارد زراعت ذرت خادمی ها که نزدیکی منازل آنها بوده شده خانواده خادمی ها از جمله متهمان دریف ۲ و ۳ که از قبل منتظر چنین تحرکی بوده اند با بهره گرفتن از مهتاب متهم ردیف دو با تحریک متهم ردیف ۳ به طرف مخربین زراعت تیر اندازی می کند که منجر به قتل غریب می گردد کهزاد با مشاهده وضعیت غریب با اسلحه کلاشینکف بصورت رگبار به سمت مقابل تیراندازی کرده که یک تیر به مرحوم سید عباس اصابت کرده به قتل ریده دادگاه با ذکر دلایل از جمله وجود اختلاف بین طرفین با حصول علم جرائم انتسابی به متهمین را محرز تشخیص داده بعلاوه فرازهایی از اظهارات اولهی متهمین را بازگو کرده اجمالاً این که کهزاد در صفحات ۷۷ الی ۷۹ اظهار داشته وقتی چشممان به روستای سید عباس افتاد خاطره درگیری را با غریب صحبت کردیم تصمیم گرفتیم و توافق کردیم شب به داخل ذرت شده،تخریب نماییم. با یکدیگر سوگند بستیم محلی را وعده گذاشتیم غریب با اسلحه و من بدون اسلحه …. ساعت۱۱ شب وارد ذرت شدیم و مشغول تخریب شدیم با غریب حدود ۳متر فاصله داشته بک لحظه غریب جهت احتیاط سر خود را بلند کرده با فاصله ده متری درحالیکه ما بالا و ضارب پایین و دید او بر ما بیشتر بود کنار سیم خاردار به وی شلیک نمودند که یک مرتبه غریب بر زمین خورده اسلحه از دستش افتاد مجدداً بلند شد اسلحه اش را برداشتم در حالی که سه نفر مرد را حدود ۳۵ متر فاسله داشتند اول به طرف آنان و بار دوم به طرف هوا به صورت رگبار شلیک با اسلحه کلاشینکف نمودم … فراز دوم- مربوط به کهزاد است در فراز سوم مندرجا اوراق ۸۱ الی ۸۲به اقرار عبدالمجید اشاره ، نهایتاً اقرار نامبرده به اینکه او اولین تیر را شلیک کرده است ذکر کرده – در فراز چهارماز دلائل دادگاه اظهارات عبدالمجید در اوراق ۱۱۱ الی ۱۲۱ بازپرس است نامبرده اظهارداشته درست است اول من شلیک کردم بعداً آنها به طرف ما شلیک نمودند راجع به اینکه چه موقعی سلاح را تهیه کرده جواب داده پس ازجریان زن برادرم و بریدن گوش او و اینکه تهدید به قتل می شدیم این اسلحه را فخرالدین برای دفاع از خودمان و این که مکرر محصول گندم وغیره را آتش می زدند درخت گردوهای بزرگ را می بریدند هر شب خسارتی وارد می ساختند برای دفاع از خودمان، اسلحه تهیه کردیم و نهایت اظهار داشته یک عدد تیر شلیک کردم دادگاه دنبال استدلال خود با رد مدافعات متهمین و وکلای آنها در دفاع مشروع بدلیل عدم تناسب اقدامات هر یک از ضاربین با کیفیت و موقعیت حاکم بر صحنه درگیری عمل متهمان ردیف اول و دوم را با بند الف ماده ۲۰۶ مجازات اسلامی و ۱۲۶ تعزیرات در مورد تخریب زراعت منطبق دانسته برطبق مواد مذکور و مواد ۲۰۵،۲۰۷،۲۱۹، بند۴ از ماده ۲۳۱،۲۵۷،۲۶۵ مجازات اسلامی حکم بقصاص نفس متهمان ردیف اول و دوم و تحمل ۳سال حبس برای متهم ردیف سوم صادر کرده همچنین بر طبق ماده ۲۰۸ مجازات اسلامی و ۱۲۶ تغزیرات حکم به تحمل هفت سال حبس برای متهم ردیف اول و چهار سال برای متهم ردیف دوم صادر کرده است.
با تجدید نظر خواهی سید محمد جعفر خادمی احد از اولیاء دم و تجدید نظر خواهی اولیاء دم غریب از قلت مجازات فخر الدین و تجدید نظر خواهی محکومیت باسامی عبدالمجید و فخرالدین خادمی پرونده به دیوان عالی کشور ارسال شد. این شعبه از دیوان عالی حکم تجدید نظر خواسته را در قسمت محکومیت بحبس و استناد ماده ۲۰۸ مجازات اسلامی، محکومیت حبس بلحاظ اخلال در نظم را مخدوش دانسته، باضافه، با این که قبول حمله و هجوم از جانب کهزاد و غریب با داشتن سابقه خصومت و پرونده های کیفری با همراه داشتن سلاح جنگی مورد تایید دادگاه قرار گرفته است استدلال دادگاه در رد دفاع مشروع، بدلیل عدم تناسب با عنایت به ماده ۶۱ مجازات اسلامی موجه نیست دادنامه تجدید نظر خواسته در محکومیت سید فخرالدین و سید عبدالمجید را نقض، رسیدگی را به شعبه دیگر دادگاه ارجاع و تجدید نظرخواهی اولیاء دم مرحوم غریب همچنین تجدید نظر خواهی احد از اولیاء دم مرحوم غریب همچنین تجدیدنظر خواهی ا حد از اولیاء دم مرحوم سید عباس را قابل طرح ندانسته است (چون حکم دادگاه بر برائت نبوده دادگاه عمومی یاسوج بشرح صورتجلسه محاکمه مورخ ۶/۷/۷۴ با حضور متهمان باسامی عبدالمجید و فخرالدین و شاکیهای خصوصی و وکلای طرفین اظهارات و شکایت اولیاء دم مقتول بنام غریب که تقاضای قصاص نموده در قبال تفهیم اتهام جواب داده من نکشتم خواب بودم ساعت ۱۲شب به ما حمله کردند با صدای تیر اسلحه از خواب پریدم به طرف پاسگاه می رفتم پدرم را دیدم که در جاده کشته اند اسلحه روی جنازه او بود که رئیس پاسگاه با سربازان آمدند در قبال سئوال دادگاه به اقرار در بازپرسی و بازجویی جواب داده از خودشان نوشته اند با چشم بسته امضاء کرده ام در آخرین دفاع اظهار داشته در روزنامه ها نوشته اند این طایفه به ما حمله کردند خود را بیگناه دانسته اضافه کرده اطلاعی از قتل ندارد وکیل تسخیری تهم با اشاره به مدافعات قبلی خود و این که کهزاد باتفاق مقتول بنام غریب با برنامه ریزی قبلی شبانه بقصد تجاوز به مال و جان خانواده موکل حرکت کرده اند سلاح جنگی همراه داشته اند اعترافات کهزاد در مراحل اولیه تحقیقات که با ذکر جزئیات و بیان سابقه خصومت دلالت بر قصد شوم متجاوزین به جان و مال خانواده موکل دارد دادگاه بدوی(حکم کیفری یک منقرض) در حکم صادره مرقوم داشته و همراهش قصد تخریب زراعت ذرت را داشته اند و عمل موکل و هجوم را متناسب ندانسته حداقل احراز کرده که آنها بعلت سابقه خصومت و برنامه ریزی با همراه داشتن سلاح جنگی بطرف منزل موکل حرکت کرده اند اگر مهاجمین صرفاً قصد تخریب زراعت داشتند چه دلیلی داشته۹ سلاح جنگی همراه داشته باشند تجاوز به مال را شروع کرده اند خطر قربی الوقوع تجاوز به جان نیز در پی آن بوده است تخریب در حقیقت عاملی بوده تحریک خانواده موکل وو خروج آنها از منزلشان- عملب موکل را دفاع مشروع و از مصادیق ماده ۶۱مجازات اسلامی دانسته تقاصای صدور حکم برائت نموده راجع به اظهغارات وککیل اولیاء دم د رامکان مراجعه به قوای دولتی پاسخگوئی کرده به این که مرحوم سید عباس(مقتول) تا ساعت ۱۱شب در پاسگاه بوده و تقاضای کمک می گرده ، نام دو نفر شاهد را اسم برده، بند ۳ از ماده ۶۱ را استناد کرده،مدافعات سید فخرالدین در اتهام معاونت در قتل را استماع کرده، آقای رحمانی وکیل تسخیری متهم در پایان اظهار داشته: برای اثبات اینکه سید عباس تا ساعت ۱۱ شب در پاسگاه بوده تقاضای استماع شهادت نموده در نهایت دادگاه بتاریخ ۲۹/۹/۷۴ با مطالعه پرونده و در غیاب طرفین و وکلای آنها ختم دادرسی اعلام در صفحه جداگانه بتاریخ ۳۰/۹/۷۴ مبادرت به صدور حکم نموده: راجع به اتهام عبدالمجید اجمالاً بدلیل شکایت اولیاء دم اقرار صریح متهم نزد مأمورین و آقای بازپرس به اینکه اولین تیر را او شلیک نموده، وجود کینه و اختلاف بین خانواده ها و سایر قرائن و دلایل و امارات موجود در پرونده موجبات حصول علم را فراهم دیده و راجع به تمسک وکیل متهم به دفاع مشروع مرقوم داشته با توجه به محتویات پرونده و چگونگی وقوع قتل توسط متهم و با عنایت به شرایط و مقررات مربوط به دفاع مشروع مندرج درماده ۶۱ مجارات اسلامی و ۹۳ تعزیرات و با ذکر دلایلی قتل انتسابی متهم را از مصادیق دفاع مشروع ندانسته، از جمله عبدالمجید و بستگان او اظهار کرده اند غریب و کهزاد بوته هایذرت برادر متهم را تخریب می کرده اند اعلام نکرده اند که مهاجمین قصد یا ضرب و جرح داشته اند تا متهم را مجاز به ارتکاب قتل مهاجمین یاصلاح آتشین بدانیم و تناسب احراز نمی گردد. هیچ یک از افراد خانواده مرحوم سید عباس تا قبل از تیراندازی توسط کهزاد متوجه مسلح بودن آنها نشده اند دفاع در برابر تخریب چند بوته ذرت می تواند حداکثر اقدام به تیراندازی توسط کهزاد متوجه مسلح بودن آنها نشده اند دفاع در برابر تخریب چند بوته ذرت می تواند حداکثر اقدام به تیراندازی هوایی باشد اضافه کرده به نظریه اکثر فقهای شیعه و علمای حقوق به این که مدافع باید سهل ترین وسیله و عمل جهت رفع خطر از خود را انتخاب کند. توسل به قوای انتظامی برای متهم امکان پذیر بوده که استفاده نکرده اند (وکیل متهم اظهار داشته سید عباس تا ساعت ۱۱ شب در پاسگاه بوده دو نفر شاهد بوده اند که نامشان را ذکر کرده صفحه ۶ از صورتجلسه ۶/۷/۷۴ مزرعه متعلق به سید فخرالدین بوده دلیلی بر این که از متهم استمداد کرده باشد (موضوع تبصره ماده۹۳) دیده نمی شود دادگاه با رد مدافعات متهم در دفاع مشروع جرم او را به قتل عمدی مستنداً به بند۴ از ماده ۲۳۱(علم قاضی) محرز تشخیص حکم به قصاص نفس اصراراً صادر کرده راجع به اتهام سید فخرالدین به معاونت در قتل حکم بر برائت صادر گرده است.
محکوم علیه طی لوایح ارسالی از زندان تجدیدنظر خواهی کرده که پرونده به دیوان عالی کشور ارسال به این شعبه ارجاع شده لوایح تجدید نظرخواه هنگام شور قرائت خواهد شد.
دانلود مطالب پژوهشی درباره بررسی شرایط دفاع مشروع در رویه ی قضایی- ...