مهارت های آموزشی و یادگیری
مشاوران و کاربران خبره
اشتراک و خیره دانش
دانش خاص سیستم سازمانی
شکل ۳-۶ سطر مربوط به مرحله پذیرش از چارچوب پیشنهادی
مرحله عادی سازی
از یک سیستم سازمانی ممکن است سال ها بدون تغییر استفاده شود. در این مرحله کاربر سیستم را می پذیرد، استفاده از سیستم به یک فعالیت عادی تبدیل می شود، نقص ها برطرف می شوند، یکپارچگی سازمانی محقق می شود و سازمان به هماهنگی عملیات داخلی و فوائد آن دست خواهد یافت. به منظور اجرا شدن و استفاده از سیستم (اجرای فرآیندهای سیستم سازمانی)، پرسنل سازمان، نیازمند درک دقیقی از نرم افزار( دانش خاص محصول) و دانش کسب و کار ناحیه عملیاتی خود هستند.
در این مرحله دانش کاربران خبره که طی مراحل تطبیق و پذیرش به دست آمده به منظور حل مشکلات کاربران و واحدهای عملیاتی استفاده می شود. علاوه بر این کاربران از تجربه و دانش کاربران دیگر در جهت حل مشکلات به وجود آمده استفاده می کنند. این دانش را می توان از طریق ارتباط با کاربران دیگر، پایگاه دادهای ایجاد شده و یا گفتگوهای غیر رسمی در سطح سازمان به دست آورد. از موانع مهم مدیریت مؤثر دانش، دانش اثبات نشده می باشد. در مرحله عادی سازی، کاربران برای اولین بار از گزارش های تولید شده توسط سیستم استفاده می کنند و اطلاعات حاصل از آن را مورد استفاده قرار می دهند. اگر این اطلاعات دقیق نباشند یا به نظر برسند که دقیق نیستند، کاربران به کارایی و سودمندی سیستم سازمانی شک کرده و به توان سیستم در حل کردن مشکلاتشان بدبین می شوند.
اعضای سازمانی با مهارت عمومی استفاده از فناوری اطلاعات و کامپیوتر، به سازمان در استفاده موثر و کارآمد از سیستم سازمانی کمک می کنند. فقدان مهارت های به کارگیری کامپیوتر و فناوری اطلاعات در این مرحله منجر به دلسردی پرسنل سازمان در استفاده از سیستم سازمانی خواهد شد. افرادی که مهارت استفاده از سیستم های کامپیوتری را دارند از این مهارت در جهت پیشرفت خود و سازمان استفاده خواهند کرد. در این مرحله پرسنل سازمانی در کنار دانش کسب و کار نیازمند مهارت استفاده و به کارگیری فناوری اطلاعات نیز هستند تا بتوانند به طور مؤثر از سیستم سازمانی استفاده کنند. لازم به ذکر است که مهارت های عمومی فناوری اطلاعات پرسنل سازمانی باعث افزایش رضایت آنها و استفاده مؤثر از سیستم سازمانی شده و همچنین به ایجاد تعهد و پذیرش سریعتر سیستم از جانب پرسنل سازمانی کمک خواهد کرد.
مرحله عادی سازی
دانش اثبات نشده
مهارت های عمومی فناوری اطلاعات
پرسنل عملیاتی
استفاده از دانش
دانش کسب و کار و سیستم
شکل ۳-۷ سطر مربوط به مرحله عادی سازی از چارچوب پیشنهادی
مرحله به روز رسانی
در این مرحله یکپارچگی فناوری اطلاعات در سطح سازمان به وجود آمده و استفاده از سیستم در سازمان موقعیت عجیبی محسوب نمی شود. سازمان به دنبال نوآوری های بعدی به منظور دستیابی به مزیت رقابتی بیشتر است. در واقع هدف مرحله به روز رسانی، بهبود فرآیندهای کسب و کار از طریق نصب به روز رسانی های جدید می باشد. سیستم سازمانی باید به صورت مداوم تغییر کند تا بتواند قسمت عمده ای از کسب و کار سازمان را منعکس کند. در طی این مرحله از چرخه حیات سیستم سازمانی، تغییرات محیط کسب و کار بر روی سیستم سازمانی باید توسط مدیران سازمانی رصد شود و باید بررسی شود که سیستم سازمانی چگونه می تواند این تغییرات را منعکس کند. مدیران ارشد با راهنمایی و مشاوره فروشندگان و مشاوران اقدام به انتخاب و خرید ماژول های جدیدی می کنند که نیازمند نصب و پیاده سازی هستند. در این مرحله نیز دانش فنی پیرامون زیرساخت های فناوری اطلاعات سازمان می تواند به اضافه کردن آسان تر به روز رسانی های در نظر گرفته شده کمک کند.
در طی مرحله به روز رسانی، دانش بین سازمان و گروه های خارجی درگیر در پیاده سازی منتقل می شود و مشاوران پیشنهادهای را برای تنظیمات سیستم و به روزرسانی ها ارائه می دهند. مدیران ارشد سازمان ها نیز دانش پیرامون نیازمندی ها و انتظارات سازمان خود را به فروشندگان و مشاوران منتقل می کنند تا در به روز رسانی های آتی سیستم اعمال شوند. استفاده مجدد از دانش در این مرحله بسیار مهم تلقی می شود، چراکه تجربیات مراحل پذیرش و تطبیق بسیار مهم هستند. اسناد مربوط به تصمیم های پیکربندی و منطق انجام آنها که عمدتا در طی مرحله پذیرش به وسیله تیم پیاده سازی سیستم سازمانی تهیه شده اند، در این مرحله مورد استفاده مجدد قرار می گیرند. همچنین اطلاعات از قبل ذخیره شده پیرامون تغییرات و سفارشی سازی های سیستم در طی مرحله نصب به روز رسانی ها و سایر عملیات نگهداری سیستم استفاده می شوند.
یکی از موانع مهم مدیریت مؤثر دانش در این مرحله، بازنشستگی، اخراج، فوت و یا از دست دادن پرسنل دانش محوری است که تجربه کافی استفاده از سیستم سازمانی را دارند. در مرحله به روز رسانی نیازمند استفاده مجدد از دانش به دست آمده در مراحل انطباق و پذیرش هستیم که قسمت عمده ای از آن به صورت ضمنی در ذهن پرسنل سازمانی جا گرفته است. در نتیجه با از دست دادن منابع دانش، استفاده مجدد از دانش می تواند با مشکلاتی مواجه شود.
مرحله به روزرسانی
از دست دادن منابع دانش
مهارت های مدیریتی
مشاوران و مدیران ارشد
استفاده مجدد از دانش
دانش کسب و کار و دانش فنی
شکل ۳-۸ سطر مربوط به مرحله به روز رسانی از چارچوب پیشنهادی
فصل چهارم محاسبات و یافته های تحقیق
(ارزیابی چارچوب پیشنهادی)
مقدمه
نقطه شروع تحلیل مجموعه ای از اطلاعات و یافته ها برای اهداف تحقیقاتی، استفاده از ۲ رویکرد کلی کمی[۸۹]و کیفی[۹۰] می باشد. رویکرد کمی، از علوم طبیعی مثل زیست شناسی، شیمی، فیزیک و… ناشی می شود و مربوط به تحقیق درباره پدیده هایی است که قابل مشاهده بوده و به طریقی قابل اندازه گیری هستند. چنین مشاهدات و اندازه گیری هایی می توانند عینی شده و توسط سایر محققین تکرار و استفاده شوند. روش معمول در رویکرد کمی، مطالعه و بررسی منابع موجود برای تدوین نظریه های مناسب، ایجاد تئوری ها و فرضیه های ممکن و سپس تست و تجزیه و تحلیل آماری این تئوری ها و فرضیه ها می باشد. روش های کمی معمولا با جمع آوری و پردازش داده های عددی سروکار دارند و ابزاری برای آزمایش تئوری های عینی از طریق بررسی ارتباط بین متغیرها با بهره گرفتن از رویه های آماری هستند. به چنین فرآیندی رویکرد کمی تحقیق گفته می شود. در مقابل، رویکرد کیفی، بینش هایی را فراهم می کند که با رویکردهای صرفا کمی نمی توان آنها را تشریح نمود. رویکرد کیفی ابزاری برای کاوش و درک مفاهیمی است که افراد یا گروه هایی آنها را به مسائل اجتماعی و انسانی نسبت می دهند. به عبارتی می توان چنین بیان کرد که روش تحقیق کیفی با مجموعه ای از داده های غیر عددی سروکار دارد. البته این الزاما بدین معنی نیست که داده های کیفی به هیچ عنوان کمیت پذیر نیستند بلکه مثلا خروجی مصاحبه ها و پرسشنامه ها می تواند داده های کمی باشد. قابلیت تفسیر[۹۱]یکی از ویژگی های مهم داده های کیفی محسوب می شود و اگرچه قسمتی از داده های تولید شده کمیت پذیر هستند، اما حجم وسیعی از تحلیل انجام گرفته، معمولا تفسیری می باشد.
در ذیل به تشریح بیشتر ویژگی های رویکرد کیفی پرداخته و تفاوت های آن را با رویکرد کمی بیان می کنیم:
-
- رویکرد کیفی مرتبط با نظرات، تجربیات و احساسات افراد تولید کننده داده های ذهنی است.
-
- درک یک موقعیت از طریق یک چشم انداز کلی حاصل می شود. رویکرد کمی به توانایی شناسایی مجموعه ای از متغیرها بستگی دارد.
-
- داده های کیفی از طریق مواجهه مستقیم با افراد، مصاحبه نفر به نفر، مصاحبه های گروهی یا مشاهده جمع آوری می شوند.
-
- از داده ها برای خلق مفاهیم و تئوری هایی که به ما در جهت درک پدیده های اجتماعی کمک می کنند، استفاده می شود که این رویکرد یک روش استنتاجی برای توسعه تئوری محسوب می شود.
در کل تفاوت بین ۲ رویکرد مذکور را می توان به صورت جدول شماره ۴-۱ خلاصه کرد:
جدول ۴-۱ تفاوت بین دو رویکرد کمی و کیفی]۳۶[
رویکرد کمی | رویکرد کیفی |
عینی | ذهنی |
جزءنگر |