(دیوان /۶۲۳)
سعدی کلام او را اینگونه تکرار میکند :
عاقلی را پرسیدند که نیک بخت کیست؟و بدبخت چیست؟، گفت: نیک بخت آنکه خورد و کشت و بدبخت آنکه مرد و هشت. (گلستان / ۱۷۷)
نظامی در شرفنامه میگوید:
دلا تا بزرگی نیاری بدست به جای بزرگان نباید نشست
(ساقی نامه / ۷-۳)
حافظ نیز میگوید:
تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف مگر اسباب بزرگی ،همه امّاده کنی
(۴۸۱-۴)
ابن یمین قطعه ای سروده که حافظ مضمون آن را در یک بیت بیان نموده است:
ابن یمین :
دیدم بر این رواق ز بر جد کتابتی کو بر لوح لاجورد نوشته به زرّ ناب
هر خانه ای که داخل این طاق ازرق است گر صد هزار سال بپاید شود خراب
بیرون از این رواق بنا کن تو خانه ای کو آفت خراب نیابد به هیچ باب
(قطعه ۳۹)
حافظ :
بدین رواق ز برجد نوشتهاند به زر که جز نکویی اهل کرم نخواهد ماند
(۱۷۹-۸)
ابن یمین مضمونی را در یک بیت آورده حافظ آن را در سه بیت سروده است.
ابن یمین :
تو باز سدره نشینی فلک نشیمن تست چرا چو بوف کنی آشیانه به ویرانه
(۷۵۴-۳)
حافظ :
چه گویمت که به میخانه دوش مست وخراب سروش عالم غیبم چه مژدهها دادست
که ای بلند نظر شاه باز سدره نشین نشیمن تو نه این کنج محنت آباد ست
تو را ز کنگرۀ عرش میزنند صفیر ندانمت که در این دامگه چه افتاد ست
(۳۷-۳و۴و۵)
محوی نیز همچون دیگر شاعران، با عنایت به اصل تأثیر و تأثّر در ادبیّات از این ظرفیّت زبانی بهره میگیرد :
حافظ در دو بیت جداگانه ازدو غزل مختلف معشوق خود را توصیف میکند، محوی با توجّه به زیبایی کلام حافظ واژه و معنی را از او میگیرد و خود نیز به عنوان شاعری نو اندیش آن را به گونه ای دیگر در یک بیت بیان میکند.
حافظ :
ای که بر مه کشی از عنبر سارا چوگان مضطرب حال مگردان من سرگردان را
(۹-۴)
دهان شهد تو داده رواج آب خضر لب چو قند تو برد از نبات مصر رواج
(۹۷-۴)
محوی :
عه نبه ری ساراوتم زولَفی، نه باتی میصری لیَو زولَفی ئالَوزا، وتی لیَوی که ناوی من نه بات (۵۹-۱)
ترجمه:
« زلف او را به عنبر سارا و لبش را به نبات مصری تشبیه کردم، زلف او از خشم پریشان شد و لبش پیغام فرستاد که اسمی از من به میان نیاورد.»
محوی در این بیت آرایههای تشبیه،تشخیص وجناس تام رابه زیبایی به کاربرده است.(نه بات در مصراع اوّل یعنی نبات و در مصراع دوم به معنی نَبَرد)
با عنایت به موارد مذکور در رسالۀ حاضر، اشعار حافظ و محوی را در سه سطح زبانی، ادبی و فکری به شیوۀ سبک شناسانه مورد مقایسه و بررسی قرار داده ام، “بسامد “ را به عنوان یک اصل مهم در پژوهش مورد نظر داشته و از بحثهای غیر مرتبط خودداری نموده ام. در سطح فکری از طرح مسائل تخصصی کلام پرهیز نموده و تنها دیدگاه های عرفانی و تفاوت آن ها را بررسی کرده ام.
روش کاربه طورکلی به این صورت است که: ابتدا شواهد شعری حافظ را آوردهام، سپس از دیوان محوی نمونههایی را ذکر کرده ام ،در مرحله بعد بسامدها ،همانندیها ،و تفاوتهای هر بخش را نشان داده ام ودر پایان هر مبحث به طور مختصر نتیجه گیری کردهام.
منابع اصلی و پایه پژوهش:
۱- دیوان حافظ به تصحیح قزوینی و غنی، با مجموعۀ تعلیقات وحواشی علامه محمّد قزوینی به اهتمام ع- جربزه دار، چاپ سوم، تابستان ۱۳۷۰.
۲- دیوان محوی به تصحیح ملا عبدالکریم مدّرس،چاپ اول،انتشارات کردستان،اسفند ماه ۸۱.
از سایر منابع مرتبط با موضوع رساله با توجّه به درجه اعتباراستفاده شده است .
نقل شواهد :
در دیوان حافظ به ترتیب شمارۀ غزل،شمارۀ بیت
در دیوان محوی به ترتیب شمارۀ صفحه ،شمارۀ بیت
کمبود منابع در مورد محوی ،عدم شیوه ای واحد و هماهنگ برا ی آوانگاری لاتین ابیات کردی از جمله مشکلاتی بود که در حین پژوهش با آن روبرو شدم ،امّا راهنماییهای مدبّرانۀ استاد ارجمند جناب آقای دکتر عبّاس اطمینانی و مشاورت عالمانۀ استاد گران مایه جناب آقای دکتر نجم الدّین جبّاری، پیمودن راه را براین جانب آسان نمود تلاششان را ارج مینهم، ازعنایت شان سپاسگزارم، بهروزی و کامیابی ایشان را از حضرت حق خواستارم .
۱- ۱) بیان مسأله
چون هدف این پژوهش مقایسۀ شعر حافظ ومحوی است، نظر به تقدّم زمانی وتقدّم فضل ،حافظ را به عنوان
” تأثیر گذار ” ومحویراهم به عنوان ” تأثیر پذیر ” در نظر داشته و کوشیده ام شباهتها و تفاوتها را در این پژوهش در معرض دید خواننده قرار دهم، و در پایان به نتایج تحقیق برسم.