زندگی وی زیان های جدی به بار میآورد، بلکه باعث صدمه غیرعمدی به افراد بی گناه دیگر نیز میشود. رایج ترین رفتارهای پرخطر عبارتند از: مصرف زیاد مشروبات، سوء مصرف مواد، آمیزش جنسی ناایمن (بویر[۲۰]،۲۰۰۶)، خشونت (حیدری، شوهی زاده، کبیری، فرخ شاد،۱۳۹۰). زنان به میزان زیادی تحت تأثیر رفتارهای پرخطر هستند. بسیاری از این رفتارها مانند سیگارکشیدن، مصرف دارو و خشونت در مردان هم وجود دارد، اما اثر آن روی زنان بیشتر است، زیرا در معرض خطر بیشتری قرار دارند و این رفتارها پیامدهای خاص را روی سلامتی و بهداشت آنان بجا میگذارند ( ساریجینی، رایان، لی و پترسن[۲۱]،۱۹۹۹). و رفتارهای پرخطری از جمله مصرف زیاد الکل، مصرف غیرقانونی دارو و رفتار جنسی ناایمن میتواند به میزان بالای بیماری و مرگ و میر در میان دانشآموزان منجر شود (ویلسون، جورف[۲۲]،۱۹۹۵) مطالعات نشان داده اند که اغلب رفتارهای پرخطر از جمله مصرف سیگار، الکل، مواد و رفتارهای جنسی ناایمن در سنین قبل از ۱۸ سالگی آغاز میشوند (مرعشیان، ۱۳۹۰). با عنایت به صدمات و خسارات جبران ناپذیری که هریک از رفتارهای پرخطر به دنبال دارند و از آنجایی که اقدامات تغییر رفتار در سطح فردی و اجتماعی طولانی مدت و پرهزینه است، به نظر میرسد پیشگیری بهترین رویکرد برای کاهش رفتارهای تهدیدکننده سلامت در سطح جامعه میباشد. امروزه یکی از مسائلی که بیش تر به آن توجه میشود، انتقال از دیدگاه های خطرنگر به سمت دیدگاه های تاب آوری است، یعنی به جای تکیه بر عوامل خطر و سعی در تدارک اقدامات لازم با زیر نظر گرفتن افرادپرخطر با تکیه بر عوامل تاب آوری بتوان توان مقابله با مشکلات را در جمعیت پرخطر بالا برد (خداجوادی، آقابخشی، رفیعی، عسگری، بیان معیار و عبدی زرین، ۱۳۹۰) .با توجه به اهمیت قشر دانش آموزان و کیفیت زندگی آنها و شیوع رفتارهای پرخطر در میان آنها و صدمات و خسارات جبران ناپذیر رفتارهای پرخطر و بالا بودن هزینه های زمانی و مالی اقدامات تغییر رفتار در سطح فردی و اجتماعی در این پژوهش سعی میشود با آموزش مولفه های تاب آوری کیفیت زندگی دانش آموزان را بهبود بخشیده و رفتارهای پرخطر را در میان این قشر کاهش دهیم.
۳-۱ اهمیت و ضرورت پژوهش
نوجوانی دوره نسبتاً کوتاه و گذرا در فرایند زندگی انسان است. این دوره برای بسیاری از نوجوانان اغلب تجربهای فشارزا همراه با سازگاری مجدد است. نوجوانی، به لحاظ تغییرات زیستی- اجتماعی همراه با بلوغ، تغییرات از مدرسه ابتدایی به مدرسه متوسطه و از مدرسه به آموزشهای بعدی و محیط شغلی، نگرانی راجع به تعلق و همراهی با فشار همتایان و روابط خانوادگی که اغلب در پس این انتقالات است، دورهای فشارزا میباشد (استینبرگ[۲۳]،۱۹۹۳). دورۀ نوجوانی، همچنین زمان مسئولیتهای جدید، تغییر الگوهای کنترل بر انتخابهای شخصی و تغییر شبکههای ارتباطی نوجوان است. بنابراین این احتمال وجود دارد که کیفیت زندگی ذهنی با سن نوجوانی کاهش یابد، زیرا نوجوانان سنین بالاتر، در سالهای آخر مقطع دبیرستان با فشارهای بیشتر کار مدرسهای یا با عدم امنیت شغلی و شروع یک حرفه مواجه میشوند. به عنوان شاهدی بر این مدعا، بیش از هر دورۀ سنی دیگر، خلق افسرده، یک نابهنجاری کلیدی در سیر نوجوانی بهنجار بوده (گرینبرگر، چن[۲۴]،۱۹۹۶)، و در نتیجه، یک عامل تأثیرگذار مهم بر بهزیستی در این مرحله از رشد قلمداد میشود تغییرات هورمونی ناشی از شروع بلوغ نیز با افزایش خلق افسرده در نوجوانی ارتباط دارد (استینبرگ،۱۹۹۳).
امروزه با پیدایش و گسترش روانشناسی سلامت و روانشناسی مثبت[۲۵]، نگرش دربارۀ اختلالات، از چارچوب پزشکی و مدل تک عاملی خارج شده و محققان معتقدند که بهتر است شکل گیری و گسترش اختلالهای روانی را به حساب سبکهای زندگی معیوب و کیفیت نازل زندگی افراد گذاشت و در درمان باید به دنبال اصلاح و تغییر در کیفیت زندگی و گسترش توانمندیها و ایجاد رضایت از زندگی و بهزیستی در افراد و جوامع بود (سلیگمن، سیکسزنت میهالی[۲۶]،۲۰۰۰).
در این دوره، تغییرات سریع فیزیکی، ذهنی و هیجانی اتفاق میافتد. بسیاری از نوجوانان سیگار کشیدن، خوردن الکل، مصرف ماری جوانا و موارد دیگر را تجربه میکنند، از لحاظ جنسی فعال میشوند و درصد کمتری در دیگر کارهای غیرقانونی درگیر میشوند. در حالی که اخیراً محققان روی جنبه هایی از این فعالیت های نوجوانان متمرکز شده اند، میزان انجام این رفتارها هنوز باعث نگرانی است. برای بسیاری از نوجوانان درگیری با این رفتارها عواقب طولانی مدت کمی دارند اما هزینه آن برای افرادی که به سیگار، الکل یا مواد معتاد میشوند، آنهایی که ناخواسته حامله میشوند یا خود را دارای پرونده قضایی مییابند میتواند خیلی وخیم باشد (اوهینبا و گیتلمن[۲۷]، ۲۰۰۲). دوره نوجوانی با افزایش احتمال خطر برای شروع مصرف دارو و مواد مخدر همراه است (استنفیلد و کیرستین[۲۸]،۲۰۰۵). بنابراین این دوره در زمینه ی رفتارهای مخاطره آمیز اهمیت فراوانی دارد. امروزه شیوع رفتارهای پرخطر بخصوص در نوجوانان و جوانان به یکی از مهم ترین و گسترده ترین دل نگرانی های جوامع بشری تبدیل شده و علیرغم فعالیت های سه دهه گذشته رفتارهای مخاطره آمیز در سطح جهان دارای رشد تصاعدی بوده است.
در ایران حدود ۱۳ درصد دانش آموزان پایه های سوم راهنمایی تا سوم دبیرستان کشور در معرض خطر مواد مخدر قرار دارند و بر اساس پژوهشی که روی دانش آموزان این پایهها در سراسر کشور توسط دفتر پیشگیری از آسیب های اجتماعی وزارت آموزش و پرورش انجام شده، ۵ درصد دانش آموزان این پایهها حداقل یکبار مواد مخدر مصرف کرده اند. ۱۳ درصد آنها در معرض خطر مصرف مواد مواد مخدر و ۳۵ درصد تجربه حداقل یکبار سیگار کشیدن را دارند و ۷۱/۸ درصد آنها در معرض خطر و یا آستانه کشیدن سیگار هستند. ۱۲ درصد دانش آموزان حداقل یک بار الکل نوشیده اند و ۸/۱۵ درصد آنها نیز در آستانه ارتکاب این رفتار پرخطر هستند (ملک شاهی و مومن نصب،۱۳۸۶).
مطالعات مختلف درباره الگوی سیگار کشیدن در بین نوجوانان امریکایی و اروپایی نشان میدهد که ۱۱ تا ۵۷ درصد پسران ۱۵ ساله و ۱۲ تا ۶۷ درصد دختران ۱۵ ساله در طول هفته سیگار میکشند (هودمون، باردل، کرون، فنلون[۲۹]،۲۰۰۵). بر اساس پژوهش های ملیچر و چستانک نرخ بروز رفتارهای پرخطر در بین نوجوانان و جوانان بیشتر از سایر اعضای جامعه گزارش شده است (ترکیجاه و نجفی[۳۰]، ۲۰۰۸ ). و با توجه به این که نزدیک به ۴۰ درصد جامعه ما در گروه سنی زیر ۲۰ سال هستند، ضرورت تدوین راهبردها و مداخله های علمی همچون آموزش تاب آوری در این گروه سنی که آینده سازان جامعه به شمار میروند، ضروری به نظر میرسد. (باریکانی، ۱۳۸۷).
۴-۱ اهداف پژوهش
تعیین اثربخشی آموزش تاب آوری بر افزایش کیفیت زندگی دانش آموزان دختر
تعیین اثربخشی آموزش تاب آوری برکاهش رفتارهای پرخطر در دانش آموزان دختر
۵-۱ فرضیه های پژوهش
۱-آموزش تاب آوری بر افزایش کیفیت زندگی دانش آموزان دختر مؤثر است.
۲-آموزش تاب آوری بر کاهش رفتارهای پر خطر در دانش آموزان دختر مؤثر است.
۶-۱ متغیرهای پژوهش
متغیر مستقل : تاب آوری
متغیرهای وابسته : کیفیت زندگی ، رفتارهای پرخطر
تعاریف نظری و عملیاتی متغیرها
۷-۱ تعریف مفهومی متغیرها
تاب آوری: به عنوان توانایی عبور از دشواری ها و غلبه بر شرایط در زندگی تعریف شده است.(مارش[۳۱]، ۱۹۹۶)
تاب آوری به قابلیت تطابق انسان در مواجهه با بلایا یا فشارهای جانکاه، غلبه یافتن و حتی تقویت شدن به وسیلۀ آن تجارب اطلاق میشود (بشارت و عباسپور دوپلانی،۱۳۸۹).
کیفیت زندگی: سازمان بهداشت جهانی(۱۹۷۴) ” کیفیت زندگی” را نه فقط با نبود بیماری بلکه به عنوان رفاه و آسایش کامل جسمی، روانی و اجتماعی تعریف کرد (کاستچینگ، فریمن و ساتوریس[۳۲]،۱۹۹۸).
« سازمان بهداشت جهانی»(۱۹۹۸) کیفیت زندگی را ادراک فرد از موقعیت خود در زندگی با توجه به زمینه فرهنگی و ارزشی و اهداف فردی تعریف میکند (نقل از اسمیت،۲۰۰۰).
کیفیت زندگی طبق تعریف سازمان بهداشت جهانی عبارت است از ادراک فرد از وضعیت زندگی در عرصۀ فرهنگ و سیستم ارزشی که در آن زندگی میکنند با اهداف، انتظارات، معیارها و امور مهم مرتبط است ( دوایهی و سینگ[۳۳]،۲۰۰۱). و میافزاید کیفیت زندگی مفهومی گسترده است که به شکلی پیچیده تحت تأثیر سلامت جسمانی، حالت روانشناختی، سطح استقلال، روابط اجتماعی و رابطۀ شخص با افراد مهم در زندگی او قرار میگیرد (کادنا، ویناکیا، پرز، ریکو، روسا هینوجوسا و جوآن- منوئل آنایا[۳۴]،۲۰۰۳).
رفتارهای پرخطر: به رفتارهایی اطلاق میشود که احتمال نتایج مخرب جسمی، روانشناختی و اجتماعی را برای فرد افزایش دهد ( تیموری، کریمان، منصوری و رضایی،۱۳۸۹).
رفتارهای پرخطر به رفتارهایی اطلاق میشود که سلامت و زندگی نوجوانان، جوانان و سایر افراد جامعه را در معرض خطر قرار میدهد (ماهر،۱۳۸۳).
۸-۱ تعریف عملیاتی متغیر ها
تاب آوری: در این تحقیق منظور از تاب آوری عبارت است از میزان نمراتی که دانش آموزان در پرسشنامه تاب آوری کانر و دیویدسون (CD-RIS) بدست میآورند و برای آموزش تاب آوری به مدت ۱۲ جلسه از برنامه آموزش مولفه های تاب آوری (هندرسون و میلستسن، ۱۹۹۷ به نقل از زرین کلک، ۱۳۸۹) استفاده می شود که مولفه های آن شامل: خودآگاهی، ارزشمندی، ارتباط موثر، پیوندجویی، آینده نگری، خودکارآمدی در تصمیم گیری، خودکارآمدی در حل مسئله، خودکارآمدی در مسئولیت پذیری، کنترل هیجانات و معنامندی است.
کیفیت زندگی: به منظور اندازه گیری کیفیت زندگی از فرم کوتاه پرسشنامه کیفیت زندگی (SF-36) که توسط ویر و شربورن در سال ۱۹۹۲ساخته شده است، و توسط منتظری، گشتاسبی، وحدانی نیا و گاندک[۳۵](۲۰۰۵) با روش ترجمه و ترجمه مجدد به فارسی برگردانده شده، استفاده شده است.
رفتارهای پرخطر: به منظور اندازه گیری رفتارهای پرخطر دانش آموزان از پرسشنامه رفتارهای پرخطر که به وسیله خسرو رشید در سال ۱۳۹۱ساخته شده است و شامل ۴۶ سوال میباشد استفاده شده است.
فصل دوم
مبانی نظری و پیشینه پژوهش
۱-۲ تاب آوری
سال هاست که تاب آوری به عنوان یک استعاره تأثیرگذار از علوم طبیعی وارد روان شناسی شده است. این مفهوم به شیوه های گوناگونی تعریف شده و دارای ادبیات پیچیده و وسیعی بخصوص در روانشناسی رشد بوده و در مددکاری اجتماعی و جامعه شناسی نیز رو به افزایش است. به دلیل اینکه تاب آوری به روش های گوناگون و نیز در موارد متفاوت استفاده میشود، منتقدان ان را حشو و زائد میدانند (لوتار و همکاران ۲۰۰۰). علی رغم این انتقادات ، محققان از سال ۱۹۸۰ به بعد، به شکل سرسختانه ای به تاب آوری به عنوان یک مفهوم نظام مند توجه نشان میدهند. و از آن به عنوان یک ایده کاربردی با ارزش عملگرایی بالا حمایت میکنند (هارت، بلینکو و توماس[۳۶]،۲۰۰۷).
طرفداران عملکرد توانایی محور به جای تمرکز بر آسیب معتقدند که حوزه روانشناسی مثبت برای متخصصان فرصتی فراهم خواهد کرد تا با داشتن ابزار های جدید، مراجعان خود را از چشم انداز وسیع تر و کامل تری بنگرند (والس[۳۷]،۲۰۰۶).
از جمله عواملی که باعث سازگاری هر چه بیشتر آدمی با نیازها و تهدیدهای زندگی میگردد تاب آوری است که جایگاه ویژهای در حوزه روانشناسی رشد، خانواده و بهداشت روانی دارد، به طوری که هر روز بر شمار پژوهش های مرتبط با این سازه افزوده میشود (جاکلون،۱۹۹۷، به نقل از کیخاونی و همکاران، ۱۳۹۰). عبارت خطرساز و تاب آوری در این حوزه از مطالعات تا حدودی رایج است و معمولاً از عبارات مشابهی مانند تاب آوردن، تاب آوری روانشناختی، تاب آوری هیجانی، سخت رویی و تدبیر، انعطاف پذیری و بهبود پذیری نیز نام برده میشود. از تاب آوری به عنوان یک ایده خوب باارزش عمل گرایی بالا برای کمک و تقویت افراد در مواجهه با ناملایمات و حفظ کردن آنان در برابر خطراتی که در طول زندگی شان به وجود میآید، یاد میکنند (هارت، بلینکو و توماس،۲۰۰۷).
ورنر از جمله اولین دانشمندانی بود که در دهه ۱۹۷۰ از اصطلاح تاب آوری استفاده کرد، او گروهی از بچه های منطقه کایوایی در هاوایی را مورد مطالعه قرار داد که درفقر بسر میبردند و یا با والدین بیمار روانی یا الکلیک و یا اخراج شده از کار زندگی میکردند از این تعداد دوسوم در سنین بالاتر رفتارهای ویرانگر از خود نشان دادند، اما یک سوم رفتارهای مخربی نداشتند، گروه اخیر را تاب آور نامید. میزان تاب آوری برای بسیاری از کودکان یکسان نیست زیرا آهنگ رشدشان نیز متفاوت است. به این معنی که ما نمیتوانیم از آنان انتظار داشته باشیم از مدل و تکنیک های مشابهی برای شکل دهی تاب اوری خود استفاده کنند، بلکه ما میتوانیم تاب اوری را به کودکان مشابه با شیوه ای که به آنان آموزش میدهیم چگونه فوتبال بازی کنند یا چگونه از ابزار موسیقی استفاده کنند، آموزش دهیم (وانگ و گوردون[۳۸]،۱۹۹۴).
عوامل ارتقاء تاب آوری به طور مشترک در سه سطح مورد بحث قرار گرفته اند که عبارتند از عوامل فردی، خانوادگی و عوامل اجتماعی که افراد در آن زندگی میکنند. لذا ارزیابی ظرفیت سازگاری یک فرد ناشی از ارزیابی جامع هر یک از این سطوح است و به همان میزان که نیاز به مداخلات مؤثر برای رشد منابع و مهارتهای درونی فرد وجود دارد برای ارتقاء بیشتر تاب آوری بایستی به تغییر محیط اجتماعی نیز توجه شود، به طوری که بتوانند بر مشکلات و تأثیرات منفی محیط، غلبه کنند (گارمزی[۳۹]،۱۹۹۱).
تاب آوری به زبان ساده، تطابق مثبت در واکنش به شرایط ناگوار (والر،۲۰۰۱، به نقل از کیخاونی، محمدزاده، محمدی، نصراللهی، بیگلری پیر احمدوند۱۳۹۰) است.
با توجه به تأکید متخصصان بر آموختنی بودن مهارت های گوناگون تاب آوری (وینا، ۲۰۰۳، استرنبرگ و بری،۱۹۹۴) میتوان با آموزش این مهارتها به افراد، سطح سلامت روانی و هیجانی آنان را افزایش داد و از این رو احساس رضایت مندی از زندگی را در آنها بالا برد. به باور استرنبرگ و بری (۱۹۹۴) با آموزش مهارتهایی همانند مهارت های ارتباطی، مقابله، جرأت بخشی و ابراز وجود میتوان تاب آوری و به دنبال آن سطح سلامت افراد را افزایش داد (به نقل از سامانی و همکاران، ۱۳۸۶).
فارلین و کارول[۴۰](۲۰۰۰) در تحقیقی که با عنوان برنامه مداخله گروهی برای افزایش سلامت روانشناختی نوجوانان در معرض خطر انجام دادند معتقدند که امکان تلقین مهارت های تاب آوری در فضای درمان گروهی برای نوجوانان بیشتر فراهم است. نتایج نشان داد که افرادی که زیر چتر تاب آوری قرار گرفتند اظهار داشتند که میتوانند تاب آوری را مدیریت کنند. علاوه بر این بنظر میرسد مدارس میتوانند نقش هدایتی در مدیریت تاب آوری را از طریق مداخلات گروهی فراهم آورند.
مهم ترین نتیجه کاربردی برآمده از دل پژوهشهای تاب آوری، این است که میتوانیم توانمندی افراد را ارتقاء دهیم به گونهای که آنها احساس هویت و کارآمدی، توانایی تصمیم گیری، هدف گذاری و باور به آینده دست یابند و از این راه بتوانند نیازهای اولیه انسانی خود برای مهربانی، رابطه با دیگران، چالش، قدرت و معناداری را در شرابط طاقت فرسا بعنوان کانون توجه هرگونه مداخلات پیشگیرانه، آموزشی و رشد فردی قرار دهند. (یزدانی،۱۳۹۱).
۲-۲ احساس انسجام( مفهوم نزدیک به تاب آوری)
احساس انسجام که آنتونوفسکی آن را شرح داده، یکی از مفاهیم نزدیک و مشترک با مفهوم تاب آوری است که افراد را در برابر استرس محافظت میکند. آنتونوسکی[۴۱](۱۹۸۷) سه جزء برای احساس انسجام در نظر گرفته است:
برخورداری از توان فهم امور؛ گسترهای که یک فرد موقعیتهایی را که با آنها مواجه میشود از لحاظ شناختی با معنا و قابل درک میبیند.
برخورداری از قابلیت مدیریت امور؛ تواناییهای یک فرد برای برآورده کردن تقاضاهای محیطی.
داشتن معنا، به میزانی که یک فرد احساس میکند زندگی اش به لحاظ عاطفی بامعناست و مشکلاتش را چالش میداند نه تهدید.
این احساس حاصل تمایل افرد به داشتن دنیایی است که در آن خودشان را درک کردنی، اداره شدنی و با معنا ببینند (سارافینو[۴۲]،۲۰۰۲). آنتونوسکی و سورانی[۴۳](۱۹۸۸) معتقدند افراد و خانوادهها میتوانند با افزایش احساس انسجام، به خود در موقعیتهای بحرانی کم بکنند. به عبارتی میتوانند بحرانها و موقعیتهای استرس زا را شکلی تازه ببخشند و آنها را به دید چالشهایی بنگرند که درک کردنی، اداره شدنی و با معنا هستند.
۳-۲ سرسختی روانی
یک مفهوم مرتبط در ادبیات تاب آوری مفهوم سرسختی روانی است که توسط کوباسا و مدی توضیح داده شده است. این مفهوم حاصل نظریۀ شخصیت هستی گرایانه است (کوباسا و مدی[۴۴]، ۱۹۷۷) و به عنوان یک ویژگی شخصیتی تعریف شده است که دارای سه جزء چالش، تعهد و کنترل است. اصطلاح چالش نگرش مثبت نسبت به زندگی را منعکس میکند که فرد را قادر میسازد تغییرات را جزء طبیعی زندگی و فرصتی برای رشد ببیند به جای این که آنها را تهدیدی برای امنیت و بقای خود بداند. اصطلاح تعهد به صداقت و ارزشهای خاص در زندگی اشاره میکند و افرادی که این بعد شخصیتی آنها قوی است در زندگی، کار و روابطشان در جست و جوی معنا هستند و هدف دارند. این اصطلاح کنترل این اعتقاد را بازتاب میدهد که فرد میتواند در حوادثی که در زندگی برایش رخ میدهد با در نظر گرفتن محدودیتهای منطقی اش کنترل داشته باشد و میتواند با مشکلات مواجه شود.
دانلود پژوهش های پیشین درباره بررسی اثربخشی آموزش تاب آوری بر کیفیت ...