سطـح ادبی
مقدمه :
شاعران ، هنگام سرایش اشعار ، علاوه برتناسب درونمایه با ذهن و زبان مخاطبان به “طرز بیان و نحوۀ ارائۀ موضوع به صورت ادبی[۸۵] ” می اندیشند ؛ و تلاش می کنند تا با شگردهای شاعرانه همچون به کارگیری صورِ خیال و صناعات بدیع معنوی ، در دل و جان مخاطبین نفوذ کنند ؛ شاعران توانا در حد اعتدال از توانمندی ها و ظرفیّت های زبانی و خیالی برای این کار بهره می گیرند ؛ امّا بعضی از آنان به بیراهه می روند و در دام تکلّف تصّنع گرفتار می شوند .
حافظ و محوی از جمله شاعرانی اند که عالمانه و آگاهانه از ظرفیّت “ادبیّت ” ادبیّات بهره گرفته و با تصویر آفرینی های زیبا، کلام خویش را زینت بخشیده اند ؛ تکلّف و افراط گرایی در حوزۀ خیال از ساحت اشعار آنان به دور است.استعارات نو، تشبیهات بکر،مجازها وکنایات مناسب دردیوان آنان جلوه گری می کند، ایهام، پارادوکس،حسن تعلیل و حس آمیزی، به کلام آنان زیبایی خاصی داده است.در اینجا آن زیبایی ها ،در دو بخش “صورِخیال ” و “صناعات بدیع معنوی ” مورد بررسی قرار گرفته است:
۲-۱)صور خیال
“تشبیه ، استعاره ، کنایه و مجاز از جمله عناصر خیالی هستند که در آفرینش تصاویر شعری دخیلند و بسامد هر یک شاخص سبکی محسوب می شود؛ تحقیق و بررسی آن ها ، تاثیر محیط ، طبیعت و سنت را بر خیال های شاعرانه مشخص می کند.[۸۶]“
برای بررسی صورِ خیال در شعر حافظ ۳۰۰ مورد که دارای صورِ خیال بودند بررسی شد، تشبیه و استعاره به ترتیب با ۵۲ درصد و ۳۸ درصد بسامد بالایی دارند ، ۳۰۰ مورد خیالی نیز از دیوان محوی انتخاب شد که تشبیه و استعاره به ترتیب با ۷۱ درصد و ۲۳ درصد بیشترین بسامد را به خود اختصاص داده اند.
بسامد بالای تشبیه و استعاره توضیحات جداگانه ای می طلبد که مورد تحقیق و بررسی قرار می گیرد و نمونه هایی از مجاز و کنایه نیز ذکر می شود.
۲-۱-۱) تشبیه
تشبیه را نخستین شیوه ای دانسته اند “که طبیعت انسان برای بیان معنا بر آن رهنمون می شود[۸۷]” و بنا به همین اهمّیّت یکی از مهمترین مباحث علم بیان به شمار می رود و هر یک از علمای بلاغت بنا به ذهنیّت خود از آن تعریفی دارند ؛ صاحب جواهر البلاغه می نویسد : ” تشبیه در لغت همانند ساختن و مثال آوردن است و در اصطلاح ، قرار دادن همانندی بین دو چیز یا بیشتر از دو چیز است[۸۸] ”
شفیعی به نقل از جرجانی می گوید : ” تشبیه این است که معنی یا حکمی از معانی و احکام چیزی را برای چیز دیگر ثابت کنیم[۸۹] .”
۱
مشبّه ،مشبّه به،وجه شبه و ادات تشبیه ارکان اصلی تشبیه هستند،وجود مشبّه ومشبّه به در کلام ضروری است وحضور یا عدم حضور وجه شبه یا ادات تشبیه به اقتضای کلام بستگی دارد.
تشبیه را با توجّه به اعتبار طرفین تشبیه (حسی یا عقلی بودن مشبّه و مشبّه به) و مفرد یا مرکب بودن ارکان اصلی تشبیه به انواعی تقسیم کرده اند،در این مبحث ، با توجّه به اشعار گزینشی حافظ و محوی مواردی دراین زمینه بررسی می شود:
همانندی ها:
۱) تشبیه حسی به حسی و از نوع حسّ بینایی در بیت های انتخابی حافظ با۵۸درصد و در ابیات شاهد محوی با ۶۹درصد بیشترین بسامد را دارد .
حافظ :
خلاص حافظ از آن زلف تا بدار مباد که بستگان کمند تو رستگارانند
(۱۹۵-۹)
محوی :
کهمهندی زولَفی وهک ئهبریشمی خاوی نیطاریَکت له دلَ ئالآ، خهیالَی خاوه، دلَ لهو داوه بهربوونت
(۷۵-۲)
ترجمه :
اگر دل تو به دام کمند زلف مانند ابریشم معشوق گرفتار شد،محال است از آن دام آزاد شوی .
(کمند زلف اضافۀ تشبیهی ،حسّی به حسّی-کمندزلف به ابریشم صاف وبدون تاب تشبیه شده است)
حافظ :
ای خرّم از فروغ رخت لاله زار عمر باز آ که ریخت بی گل رویت بهار عمر
(۲۵۳-۱)
محوی :
یکبار دیده ام گل روی ترا بخواب بارد همیشه ام زدو دیده گلاب محض
(۵۰۶-۳)
حافظ :
گوشم همه بر قول نی و نغمه چنگ است چشمم همه بر لعل لب و گردش جام است
(۴۶-۴)
محوی :
می می چکد از لعل لبت گاه تبسّم شهد از دهنت جوش زند حین تکلّم
(۵۱۸-۱)
۲- تشبیه عقلی به حسی ، بعد از تشبیه حسی به حسی در اشعار حافظ۳۹درصد و محوی۲۹درصد بسامد دارد و بیشتر به صورت بلیغ اضافی دیده می شود .
حافظ :
کوه اندوه فراقت به چه حالت بکشد حافظ خسته که از ناله تنش چون نالیست
(۶۸-۷)
محوی :
بیابان هلاک و کوه غم در راه دارد عشق که در وی چند ها مجنون و صدها کوهکن گم شد
(۴۹۶-۱)
غم چیزی است” وجدانی که با نیروها و احساسهای درونی در ک می گردد[۹۰]” و وجدانی در حوزه عقلی جای می گیرد پس غم مشبّه عقلی و کوه مشبّه به حسی از نوع حس بینایی می باشد .
حافظ :
صبح امید که بد معتکف پردۀ غیب گو برون آی که کار شب تار آخر شد
(۱۶۶-۴)
محوی :
شهو ض شهو، لـآ ثشکواوی قهرِ نهها سوبحی ئومیَد ههر له داویَنی یهکآ سوبحا به لهک ثهنهانه رِؤذ
(۱۴۰-۲)