دیوید مک کللند سه عامل انگیزش را در رابطه با نیازهای پیشنهاد نموده است:
نیاز به کسب موفقیت
یعنی تلاش در جهت کسب هدف با توجه به برنامه ها و استانداردهایی که موفقیت را تضمین می نماید. از نظر مک کللند این نیاز سبب میشود که افراد به تعریف و تکذیب دیگران در انجام کار توجه نداشته و تنها پاداش موثر برای آنها، تحقق اهداف و آرزوهایشان در رابطه با انجام کار می باشد.
نیاز به کسب قدرت
یعنی کسب توانایی جهت اعمال نفوذ بر دیگران و کنترل آنها. این نیاز سبب می شود که افراد مسئولیت دیگران را بر عهده گرفته و بر آنها اعمال نفوذ نمایند. آنها در شرایط رقابتی به انجام کار می پردازند و همواره در پی کسب شهرت، اعتبار و تشخیص هستند و بیش از آنکه به عملکرد موثر خود توجه کنند به اعمال نفوذ بر دیگران علاقه دارند. در مقایسه با نظریه مازلو، صاحب نظران معتقدند که نیاز به قدرت در جرگه نیاز به احترام و خودشکوفایی قرار دارد.
نیاز به کسب دوستی و روابط
یعنی تمایل به کسب دوستی، حمایت دیگران و ایجاد روابط صمیمی با آنها، بر اساس این نیاز افراد علاقه دارند که مورد پذیرش دیگران واقع شوند و درشرایطی که تعاون حاکم است و روحیه همکاری و تفاهم وجود دارد به کار اشتغال داشته باشند. افرادی که دارای این نیاز هستند اغلب به عضویت در باشگاه ها، موسسات اجتماعی و فعالیت های گروهی گرایش دارند. این نیاز به نیاز تعلق یا اجتماعی در مراتب سلسله نیازهای مازلو شباهت دارد.
نظریه فرایندی
در نظریه فرایندی بیشتر بر جریان و فرایند انگیزش افراد تاکید شده است. به عبارت دیگر در تئوری فرایندی قبل از آنکه به یک یا چند عامل خاص که موجب انگیزش می گردد، تکیه شود به چگونگی و نحوه انگیزش افراد از نظر ادراکی پرداخته شده و به چگونگی انگیزش و اینکه افراد با چه هدفی برانگیخته می شود می پردازند.(الوانی، ۱۳۸۵، ۱۵۶). مانند : نظریه انتظار – برابری – اسناد و هدف گذاری.
تئوری انتظار
تئوری انتظار، علت این را که چرا مردم رفتاری را بر رفتاری دیگر ترجیح می دهند و انتخاب می کنند، شرح می دهد و انگیزه هر رفتار را با موارد زیر تعیین می کند.
ادراک فرد یا انتظار وی از نتایج یا پاداش هایی که به طور احتمالی از یک رفتار معین حاصل
می شود.
جذابیت آن پاداش در ازای نیازهای او.
بدین ترتیب ، انگیزش، حاصل ادراک فرد است از آنچه می خواهد کسب کند و آنچه که به دست خواهد آورد، به عبارت دیگر انگیزش تحت تاثیر دو عامل است:
نتایج مورد انتظار X(E) جذابیت نتایج (V) = انگیزش (M)
این نظریه نشان می دهد که شخص فقط هنگامی اقدام به انتخاب رفتار می کند که معتقد باشد احتمال زیادی در کسب نتایج وجود دارد، و این نتایج به اندازه کافی در توانایی ارضای نیازهایش کشش دارند.
فرد رفتاری را که جذابیت نتایج آن پایین یا منفی باشد، انتخاب نخواهد کرد. بنابراین، انگیزه انجام کاری هم به نتایج مورد انتظار و هم جذابیت آن وابسته است. (سید جوادین، ۱۳۸۶،۱۷۵).
تئوری برابری
بر پایه این تئوری اشخاص می خواهند با آنها به عدالت رفتار شود. در این تئوری، برابری به عنوان باوری که آیا با ما در ارتباط با دیگران به انصاف رفتار شده است، تعریف می شود. و نابرابری یعنی اینکه با ما در ارتباط با دیگران به انصاف رفتار نشده است. این تئوری از فرایندهای مقایسه اجتماعی بدست آمده است.
مقایسه اجتماعی شامل ارزیابی موقعیت خویش در عرصه موقعیت دیگران می باشد که در شکل (۲-۹) عکس العمل های فرد در قبال برابری و نابرابری نشان داده می شود. (مورهد و گریفین، ۱۳۸۰: ۱۱۳).
برابری
نا برابری
مقایسه خویش با دیگران
انگیزش برای حفظ وضع موجود
انگیزش برای کاهش نابرابری
تغییر داده ها
تغییر ستاده ها
تغییر ادراک از خویش
تغییر ادراک از دیگران
شکل (۲-۲) : عکس العمل های فرد در قبال برابری و نابرابری
(مورهد و گریفین، ۱۳۸۰: ۱۱۵)
توصیف فرایند مقایسه برابری بر حسب نسبت های ورودی و خروجی به شرح زیر می باشد:
داده ها:
یعنی آنچه که فرد به سازمان می دهد، مانند تحصیلات، تجربه، کوشش و وفاداری
ستاده ها:
دریافتی فرد را از سازمان در قبال داده ها نشان می دهد مانند حقوق و دستمزد، شهرت، روابط اجتماعی و پاداش های درونی. بخشی از ارزیابی داده ها و ستاده های خود و دیگران بوسیله فرد بر پایه مشاهدات عینی (مثلا حقوق فرد) و بخشی دیگر بر ادراک فرد استوار است. (مورهد و گریفین، ۱۳۸۰: ۱۱۵-۱۱۴).
نظریه اسناد :
طبق این نظریه رفتار انسان ها یا برخاسته از ویژگی های شخصیتی افراد است یا به وضعیتی که در آن قرار داشته اند، مربوط می شود. بنابراین، نظریه اسناد، مسئولیت و فرایندهای شناختی که انسان ها بر مبنای آن دلایل رفتار خود و دیگران را تعبیر و تفسیر می کنند، مورد تحلیل قرار می دهد. نظریه اسناد درصدد تبیین این نکته است که چگونه آدمی تلاش می ورزد تا بروز رفتارهای مشهود فردی را بر اساس عوامل درونی یا برونی برای خود و دیگران بازشناساند. (سید جوادین، ۱۳۸۶: ۱۷۸).
نظریه هدف گذاری:
طبقه نظریه هدف گذاری، اگر برای هر فرد هدفی تعیین شود، افراد جهت نیل به اهداف تعیین شده برانگیخته می شوند. بنابراین، علاوه بر نیازها، خواسته ها و دیگر مفاهیم درونی، محیط نقش بسیار مهمی در تعیین اهداف وهدایت عملکرد افراد دارد. در واقع، این نظریه بیان می دارد که افراد هدفمند، بیشتر و دقیق تر از افراد بی هدف تلاش می کنند. همچنین افراد با اهداف رقابتی و مبارزه طلبانه، نسبت به افرادی که دارای اهداف ساده و سهل هستند بیشتر تلاش و فعالیت می کنند. (سید جوادین، ۱۳۸۶: ۱۷۸).
نظریه مبتنی بر تقویت
نظریه های مذکور در دو بخش مبتنی به طور عمده شناختی بوده و بر احساسات، حالات، تصورات و انتظارات تمرکز دارند، اما نظریه های تقویتی بر روابط بین نیازهای درونی فرد و نتایج و پاسخ ملموس تمرکز دارند، مانند : تقویت مثبت ، تقویت منفی، تنبیه و خاموشی سازی.
در این نظریه انگیزش درونی نفی شده و رفتار را متاثر از رفتار گذشته و تاثیر محیط بر اقدامات آینده تحلیل می نمایند. و با تفکیک رفتارهای ارادی از غیر ارادی بر تقویت رفتار ارادی مفید تاکید می کند و بدین گونه به اصلاح رفتار می پردازد.
تقویت مثبت
پاداشی است که در رابطه با رفتار مطلوب داده می شود. هدف از این روش تایید رفتار مطلوب فرد و افزایش امتیازها برای تکرار آن می باشد.
راهنمای نگارش مقاله در رابطه با بررسی نقش حمایت سازمانی ادراک شده، عدالت توزیعی و ...