تقی زاده و همکاران (۱۳۸۶) در پژوهشی تحت عنوان “سنجش میزان کارآفرینی سازمانی ، مطالعه موردی: یکی از شرکتهای تولیدی شهر تبریز” در پی تعیین میزان کارآفرینی سازمانی در شرکت مذکور ، هم چنین شناسایی عوامل کلیدی مؤثر بر کارآفرینی سازمانی و تعیین رتبه هر یک از این عوامل بوده اند. معیارهای سنجش کارآفرینی سازمانی شامل شش شاخص اخص ریسک پذیری سازمانی، نوآوری سازمانی ، خلاقیت سازمانی، توفیقطلبی سازمانی، اعتماد به نفس سازمانی و مسئولیتپذیری سازمانی بوده است. نتایج میانگین کارآفرینی سازمانی در هر کدام از شاخصها به صورت کیفی نشان می دهند که شاخصهای نوآوری سازمانی، مسئولیت پذیری سازمانی، اعتماد به نفس سازمانی، توفیق طلبی سازمانی پایین تر از متوسط؛ ریسک پذیری سازمانی و خلاقیت سازمانی در حد متوسط بوده است.
پژوهش جهانگیری و کلانتری ثقفی (۱۳۸۷) تحت عنوان “بررسی و سنجش ویژگی های کارآفرینی مدیران (مطالعه موردی: شرکت مخابرات) ” ویژگی هایی از قبیل انعطاف پذیری، پشتکار، عمل گرایی، ریسک پذیری، فرصت طلبی، اعتماد به نفس، قاطعیت، درون گرایی و … را در مدیران شرکت مخابرات ایران اندازه گیری می کند. نتایج نشان می دهد که کارآفرین بودن با سابقه کار، جنسیت و پست سازمانی رابطه ندارد. هم چنین میانگین نمرات به دست آمده نشان می دهد که در همه ابعاد، نمره ویژگی های مدیران بیش از متوسط بوده است.
نتایج پژوهش عبدالملکی و همکاران (۱۳۸۷) با عنوان “بررسی رابطه مهارت های کارآفرینی با کارآفرینی سازمانی” حاکی از آن است که بین مهارت ها و قابلیت های کارآفرینی با میزان کارآفرینی سازمانی رابطه معناداری وجود دارد. هم چنین میزان کارآفرینی سازمانی با توجه به متغیر های جنس، سن، سطح تحصیلات و سنوات خدمت متفاوت است.
نتایج به دست آمده از پژوهش خنیفر و وکیلی (۱۳۸۷) با عنوان “رابطه بین نوع ساختار سازمانی و کارآفرینی سازمانی و اقتصادی در شرکت های اقتصادی کوچک و متوسط” نشان می دهد که بین نوع ساختار سازمانی و کارآفرینی اقتصادی در شرکت ها ی کوچک و متوسط رابطه معناداری وجود دارد.
احمدپور و همکاران (۱۳۸۸) در پژوهشی تحت عنوان “بررسی تطبیقی انگیزه پیشرفت در کارآفرینان با غیر کارآفرینان در صنایع شهر تهران” به این نتیجه دست یافتند که انگیزه پیشرفت کارآفرینان ( فردی و سازمانی) به صورت معنی داری بیش از گروه غیرکارآفرین است. در عین حال تفاوت میان کارآفرینان فردی و سازمانی در انگیزه پیشرفت معنادار نیست.
نتایج پژوهش کردنائیج و همکاران (۱۳۸۸) با عنوان ” بررسی رابطه بین عناصر ساختار سازمانی و فرهنگ کارآفرینانه در دانشگاه تهران ” حاکی از آن است که بین تمامی ابعاد ده گانه فرهنگ و ساختار سازمانی کارآفرینانه به جز ریسک پذیری رابطه معناداری وجود دارد. هم چنین نتایج آزمون رگرسیون این تحقیق نشان داد مؤلفه های حمایت مدیریت، سیستم پاداش و کنترل بیش از سایر مؤلفه ها بر روی ساختار سازمانی اثر معنادار داشته اند.
پژوهش یدالهی و همکاران (۱۳۸۸) با عنوان “بررسی رابطه بین ساختار و کارآفرینی سازمانی (مطالعه موردی: بانک های خصوصی سطح شهر تهران)” نشان دهنده آن است که بین ابعاد ساختار سازمانی یعنی رسمیت، پیچیدگی و تمرکز سازمانی با ابعاد کارآفرینی سازمانی شامل نوآوری، خطرپذیری و پیش گام بودن رابطه معنی داری وجود دارد .
نتایج پژوهش یعقوبی فرانی و همکاران (۱۳۸۸) تحت عنوان “نقش عوامل سازمانی و مدیریتی در توسعه کارآفرینی در سازمان ترویج کشاورزی کشور” نشان دادشرایط سازمانی و مدیریتی ادارات ترویج شامل مقررات و ساختار سازمانی، رفتار مدیریت، نظام پاداش و ارتباطات سازمانی تسهیل کننده کارآفرینی سازمانی نمی باشد. در عین حال متغیر های فرهنگ سازمانی و ساختار سازمانی بیشترین تأثیر را بر توسعه کارآفرینی سازمانی داشته اند.
پژوهش علیمردانی و همکاران (۱۳۸۸) با عنوان “بررسی رابطه میان ساختار سازمانی و کارآفرینی سازمانی” حاکی از این است که بین ساختار سازمانی و کارآفرینی سازمانی رابطه ای معنا دار وجود دارد و بین مولفه های ساختار سازمانی (رسمیت، پیچیدگی و تمرکز) با کارآفرینی سازمانی رابطه معکوس وجود دارد. یعنی هر چه رسمیت، قانون و مقررات و پیچیدگی در سطح (عمودی، افقی، جغرافیایی) و تمرکز سازمانی بالاتر باشد، کارآفرینی سازمانی کمتر می شود و بین تخصص گرایی و کارآفرینی سازمانی رابطه معنادار وجود ندارد.
نتایج پژوهش آزما و آقایی (۱۳۸۸) با عنوان “رابطه بین ساختار سازمانی و کارآفرینی سازمانی در سازمان جهاد کشاورزی استان خراسان شمالی” نشان داد میان هر سه بعد ساختار سازمانی یعنی پیچیدگی، رسمیت و تمرکز با کارآفرینی سازمانی رابطه معکوس و منفی وجود دارد. هم چنین در بین سه متغیر تمرکز بیشترین ارتباط و پیچیدگی کمترین ارتباط را با کارآفرینی سازمانی دارد.
پژوهش امیرکبیری و فتحی (۱۳۸۹) با عنوان “بررسی ارتباط ابعاد توانمندی روان شناختی با کارآفرینی درون سازمانی” نشان داد میان ابعاد توانمندی روان شناختی با کارآفرینی درون سازمانی همبستگی وجود دارد. هم چنین از میان پنج بعد توانمندسازی روان شناختی، احساس شایستگی بیشترین تاثیر را بر کارآفرینی سازمانی داشته است.
در پژوهش موغلی (۱۳۸۹) با عنوان ” تأثیر عوامل سازمانی بر کارآفرینی دانشگاهی” رابطه مثبت میان عوامل سازمانی ( سیستم های نظارتی، ساختار، سیستم های مدیریت منابع انسانی، فرهنگ سازمانی و رهبری) با گرایش به سمت کارآفرینی دانشگاهی تأیید می گردد.
قلیپور سلیمانی و زادباقر صیقلانی (۱۳۸۹) نیز طی پژوهشی با عنوان “تأثیر ویژگی های کارآفرینی بر تمایل به تشکیل بنگاه های کوچک"، تعداد ۱۶۰ نفر از کار آفرینان بنگاه های کوچک استان گیلان را مورد بررسی قرار دادند و نتایج نشان داد که بین ویژگی های کار آفرینان و تمایل به تشکیل بنگاه های کوچک همبستگی وجود دارد.
نتایج پژوهش هزارجریبی و ابراهیمی (۱۳۸۹) با عنوان ” بررسی و مقایسه رابطه بین ویژگی های کارآفرینی شاغلین سازمانی (زن ومرد) و رضایت شغلی” نشان داد که بین ویژگی های کارآفرینی اعتماد به نفس، کنترل درونی، نگرش مثبت، نیازبه توفیق، نیاز به استقلال و آینده نگری در زنان و مردان تفاوت معناداری نبود درحالی که بین خلاقیت، نوآوری، گرایش به رفاه اقتصادی و ریسک پذیری بین زنان و مردان تفاوت معنادار بوده و مردان این ویژگی ها را بیشتر داشتند. هم چنین از نظر میانگین روحیه کارآفرینی تفاوت معناداری بین دو جنس وجود داشته و مردان میانگین روحیه کارآفرینی بالاتری نسبت به زنان داشتند.
پژوهش نفری و امیدفرد (۱۳۸۹) با عنوان “بررسی میزان تاَثیر ساختار سازمانی (ابعاد ساختاری) بر توانمندسازی کارکنان” نشان داد همبستگی معنی داری میان ساختار سازمانی و توانمندسازی کارکنان در معاونت هزینه وزارت امور اقتصاد و دارایی وجود دارد.
پژوهش عربیون و همکاران (۱۳۹۰) تحت عنوان ” تأثیر ساختار سازمانی بر گرایش کارآفرینانه افراد سازمان، موردمطالعه: کتابخانه های دانشگاه تهران(پردیس های مستقر در شهر تهران)” نشان داد که ساختار سازمانی بر گرایش کارآفرینانه افراد سازمان تأثیر مثبت و معناداری دارد.
پژوهش محمدی و عسگری (۱۳۹۰) با عنوان ” تأثیر شخصیت کارآفرینانه بر موفقیت کارآفرینانه درکسب وکارهای کوچک و متوسط” رابطه میان ویژگی های شخصیتی کارآفرینان شامل خلاقیت، توفیق طلبی، مرکز کنترل درونی، خطر پذیری و تحمل ابهام با موفقیت کارآفرینانه را بررسی می کند. هم چنین تأثیر آموزش های تخصصی بر موفقیت کارآفرینانه را تبیین می کند .از سویی دیگر به بررسی تفاوت های زنان و مردان درباره ویژگی های کارآفرینانه می پردازد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که میان کارآفرینان موفق و کم توفیق در پنج ویژگی شخصیتی تفاوت معناداری وجود دارد. در واقع این ویژگی ها تبیین کننده موفقیت کارآفرینانه هستند. هم چنین مردان و زنان موفق در صفت خلاقیت با یکدیگر تفاوت دارند و در چهار ویژگی دیگر مشابه هستند. هم چنین بررسی متغیر تعدیل گر دوره های تخصصی که به دو گروه فنی و مدیریتی تقسیم شد، نشان داد این متغیر تأثیری بر رابطه میان صفت های شخصیتی و موفقیت کارآفرینانه ندارد.
پژوهش صفری و همکاران (۱۳۹۰) با عنوان ” ارتباط میان ساختار سازمانی و نوآوری کارشناسان ستادی سازمان تربیت بدنی ایران” نشان داد که بین ساختار سازمانی و نوآوری کارشناسان ستادی رابطه معنی داری وجود دارد. بین پیچیدگی و نوآوری کارشناسان ستادی رابطه معنی داری مشاهده نشد اما بین تمرکز و نوآوری کارشناسان ستادی رابطه معنی دار وجود دارد هم چنین بین رسمیت و سطح تحصیلات با نوآوری کارشناسان ستادی این رابطه معنی دار است و در نهایت، بین جنسیت و سابقه خدمت با نوآوری کارشناسان رابطه معنی داری مشاهده نشد. یافته های تحقیق ایشان بیانگر این است که دو مؤلفه رسمیت و تمرکز با نوآوری کارشناسان رابطه عکس دارد و جنسیت و میزان سابقه خدمت کارشناسان عاملی برای اولویت بندی یا گزینش آنها جهت کسب ایده های نو محسوب نمی شود.
نتایج پژوهش فضلی و علیشاهی (۱۳۹۱) تحت عنوان “بررسی اثر عوامل درون سازمانی بر عملکرد سازمان با در نظر گرفتن نقش مدیریت دانش” نشان دهنده تأثیر مثبت فرهنگ سازمانی، راهبرد سازمانی و مدیریت دانش بر عملکرد سازمانی است در عین حال تأثیر ساختار سازمانی بر عملکرد قابل توجه نیست.
یافته های پژوهش جعفری نیا و همکاران (۱۳۹۱) با عنوان ” بررسی تأثیر ساختار سازمان بر رضایت شغلی کارکنان دانشگاه شهید چمران اهواز ” نشان داد که ساختار سازمانی دانشگاه شهید چمران اهواز از رسمیت و پیچیدگی بالایی برخوردار است و سطح تمرکز آن متوسط می باشد.نتایج نشان داد که متغیر رسمیت بر رضایت شغلی کارکنان دانشگاه تأثیر دارد و همچنین بین متغیرهای تمرکز و پیچیدگی با رضایت شغلی کارکنان ارتباط معناداری یافت نشد.
پژوهش الوانی و همکاران (۱۳۹۲) با عنوان “شناسایی و اولویت بندی عوامل سازمانی موثر بر اجرایی کردن ابعاد کارآفرینی سازمانی با تبیین نقش نهادینه سازی کارآفرینی” نشان داد مؤلفه های عوامل سازمانی بر نهادینه سازی کارآفرینی در شرکت های کارآفرین در صنایع غذایی تأثیر مثبت دارند، و نهادینه سازی کارآفرینی در این شرکت ها نیز بر اجرایی شدن ابعاد کارآفرینی سازمانی تأثیر مثبت دارد.
نتایج پژوهش سیفری و تند نویس (۱۳۹۲) با عنوان “رابطه بین فرهنگ سازمانی و کارآفرینی سازمانی در اداره کل تربیت بدنی استان تهران” نشان داد میان فرهنگ سازمانی و کارآفرینی سازمانی ارتباط مثبت و معنی داری وجود دارد.
پژوهش ناهید و همکاران (۱۳۹۲) با عنوان ” بررسی تأثیر جو کارآفرینی سازمانی بر نوآوری ” نشان می دهد که حمایت مدیریتی، انعطاف پذیری مرزهای سازمان، در دسترس بودن زمان و پاداش و تقویت کارکنان پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی بر نوآوری تأثیر می گذارد، اما استقلال کاری برنوآوری در این سازمان تأثیری ندارد. در عین حال جو کارآفرینی سازمانی به طور کلی بر نوآوری سازمانی تأثیر معناداری دارد.
۲-۱۶-۲) تحقیقات صورت گرفته در خارج کشور
ولف[۱۳۶] (۱۹۹۵) در تحقیقی نشان داد متغیرهای شخصی و متغیرهای سازمانی از قبیل تکنولوژی، ساختار، استراتژی، فرهنگ و همچنین متغیرهای پی در پی محیطی بر نوآوری سازمان تأثیر می گذارد که از این سه دسته، متغیرهای سازمانی بیشترین نقش را دارا هستند و در نهایت ساختار سازمانی را اصلی ترین عامل تأثیرگذار بر نوآوری سازمان ها شمرد.
پژوهش کاریوآنا و همکاران (۱۹۹۸) با عنوان “تأثیر رسمیت و تمرکز بر کارآفرینی در شرکت های صادراتی” نشان داد رابطه معنی داری میان رفتار کارآفرینانه و سازه های مرکزیت و رسمیت وجود دارد به این معنی که سطح بالای تمرکز در سازمان سطح پایینی از کارآفرینی را موجب می شود و میزان بالای سطح رسمیت رابطه مثبت با کارآفرینی سازمانی دارد.
هورنسبی[۱۳۷] و همکاران (۲۰۰۲) معتقدند پنج فاکتور درون سازمانی به طور مجزا برای حمایت از کارآفرینی شرکتی لازم است که عبارتند از: حمایت مدیریت، پاداش، پذیرش ریسک، منابع و ساختار سازمانی.
هینونن (۲۰۰۳) در پژوهشی با عنوان “کارآفرینی در سازمان های دولتی” نتیجه میگیرد که وجود روش های سنتی کنترل نظیرگزارشهای ماهانه و سالانه، حسابرسی بودجههای مصرفی و عدم توجه به عملکرد باعث میشود تا کارکنان امکان انجام فعالیت های کارآفرینانه را به دست نیاورند چرا که این فعالیت ها با روح کارآفرینی در تضاد است. وی رشد و سودآوری سازمان، رضایت مشتری و ارباب رجوع سازمان را از ابعاد اصلی نتایج کارآفرینی مورد توجه قرار داده است. هم چنین محقق اظهار داشته که محیط خارجی به عنوان یک عامل تعیین کننده، در تمامی فعالیتهای کارآفرینانه در سطوح فردی و سازمانی باید مدنظر قرار گرفته شود.
پژوهش ایال و دانبر (۲۰۰۳) با عنوان ” تمایل به مشتری، کارآفرینی سازمانی، تمایل به یادگیری در سازمان ها” ارتباط معنی دار و منفی بین سن و افراد با کارآفرینی سازمانی را نشان داد. در واقع این یافته ها نشان دهنده آن است که افراد جوان برای تحقیق در نیازهای بازار به منظور توسعه اثربخشی کارآفرینانه مستعدتر هستند.
نتایج تحقیق هوارد[۱۳۸] (۲۰۰۴) نشانگر آن است که رابطه مستقیمی بین قابلیت های کارآفرینی(استقلال طلبی، ریسک پذیری، کنترل درونی، انگیزه پیشرفت، اعتماد به نفس، جسارت و خلاقیت) و توانایی های عملی افراد در زمینه کارآفرینی وجود دارد.
فیرز[۱۳۹] (۲۰۰۴) در پژوهشی با عنوان “جستجو کردن سرچشمههای کارآفرینی” دریافت که انگیزه کارآفرینان در شروع کار، تصمیم به خلق چیزهای بدیع، نو و متفاوت بود و سود اقتصادی، انگیزه و محرک اولیه رفتار کارآفرینان نبوده است.
لیندرز[۱۴۰] و همکاران (۲۰۰۵) در تحقیقات خود به این نتیجه رسیدند که بین سطوح تمرکز و کارآفرینی مدیران سازمان ارتباط معناداری وجود دارد و اظهار داشتند که در پست های سازمانی با سطوح پایین تمرکز، اشخاص نظرات و اطلاعات بیشتری را ارائه و مبادله میکنند و در نتیجه موجب ایجاد کارآفرینی می شوند.
ژائو[۱۴۱] (۲۰۰۵) با هدف بررسی هم افزایی میان کارآفرینی و نوآوری در میان سازمان های مختلف دریافت که ارتباط معنی دار و مثبت میان کارآفرینی و نوآوری عاملی است که سازمان به موفقیت و پایداری پویا می رسد و پیشنهاد می شود که کارآفرینی و نوآوری به طور مداوم و روزمره در سازمان ها نظر گرفته شود.
دلیلو و هافتون[۱۴۲] (۲۰۰۶) با هدف بررسی حداکثر رساندن ظرفیت رهبری سازمانی برای آینده به سوی یک مدل از خود رهبری، نوآوری و خلاقیت دریافتند که افراد با خود رهبری خود را به سوی نوآوری و خلاقیت پیش می روند و تمرین برای خلاقیت و نوآوری و حمایت قوی از محل کار نسبت به افرادی که پشتیبانی کمتری می شوند موثر است و توصیه کاربردی ایشان حمایت از خلاقیت و نوآوری در سطوح مختلف سازمانی است.
واگنر[۱۴۳] (۲۰۰۷) نیز در تحقیق خود نشان داد که در شروع فعالیت های کارآفرینانه، مخاطره جویی و ریسک پذیری نقش مهمی را ایفا می کنند.
شیپرز[۱۴۴] و همکاران (۲۰۰۸) در پژوهش خود به بررسی رابطه میان محیط کارآفرینی سازمانی و نوآوری و ریسک پذیری پرداختند. نتایج این پژوهش نشان داد که رابطه مستقیمی میان جو کارآفرینی سازمانی و نوآوری وجود دارد هم چنین میان شاخص های حمایت مدیریتی و پاداش و استقلال درکار با نوآوری رابطه وجود دارد اما میان شاخص های انعطاف پذیری مرزهای سازمان و در دسترس بودن زمان با نوآوری رابطه معنی داری وجود ندارد.
لینز و سمیکینا[۱۴۵] (۲۰۰۹) برای پاسخ به این سؤال که آیا ویژگی های شخصیتی بر عملکرد کارکنان تأثیر می گذارد، مطالعه ای انجام دادند. نتایج این پژوهش نشان داد که ویژگی های شخصیتی کارکنان بر عملکرد آن ها تأثیر مثبت دارد، هرچند مقدار این تأثیر در مورد میزان عملکرد و هم چنین در کشور های مختلف متفاوت است.
پژوهش لامپکین[۱۴۶] و همکاران (۲۰۱۰) با عنوان بررسی درک و ارزیابی بعد استقلال طلبی به عنوان یکی از اجزای مهم ابعاد گرایش کارآفرینانه نشان داد که در اکثر سازمان ها بعد استقلال طلبی وجود دارد هم چنین استقلال طلبی با ساختار سازمانی و بهبود عملکرد سازمان ارتباط مثبت و معنی داری دارد.
نتایج پژوهش کالیندو[۱۴۷] و همکاران (۲۰۱۱) در بررسی پنج ویژگی شخصیتی که ارتباط بیشتری با وظایف کارآفرینی دارند شامل برون گرایی، انعطاف پذیری، سازگاری، روان رنجوری، منبع کنترل و نگرش نسبت به ریسک نشان دادند که دو مؤلفه منبع کنترل و نگرش نسبت به ریسک اثر قویتری بر روی ورود و بقای فعالیت های کارآفرینی دارند.
نتایج پژوهش کتسیکا[۱۴۸] و همکاران (۲۰۱۱) نشان می دهد که رسمیت و تمرکز، اثر مثبتی بر بازخورد شغلی دارند، اما در عین حال تمرکز با استقلال کاری و تنوع شغلی ارتباط منفی دارد.
فصل سوم
روش تحقیق
مقدمه
تحقیق به معنای رسیدن به حقیقت است و فرایند رسیدن به پاسخ سوال پژوهشی را شامل میشود. پژوهش های رفتاری نیز رویکردی سازمان یافته و حرفهای به تحقیق فراهم میآورد و صرفاً امر سادهای که مبتنی بر کشف واقعیتهای مورد تعلیم و تربیت باشد، نیست. هدف پژوهش رفتاری تدوین نظریههایی برای تبیین پدیدههای مجهول است. پژوهشگران مختلف، مواضع مختلفی را درمورد مسائل حل نشده، اتخاذ کردهاند و درنتیجه رویکردهای کاملاً متفاوتی نسبت به تحقیق رفتاری داشتهاند، ولی بیشتر آنها معتقدند برای حل مسائل و پاسخ دادن به سئوالات مجهول پژوهشی باید از روش علمی استفاده شود. روش علمی فرایند جستجوی سازمان یافته برای بررسی روابط احتمالی میان پدیده هاست و توسط نظریات، فرضیهها و تجارب آزمایشی هدایت میشود و برای اجرای درحیطه عمل پیشنهاداتی فراهم می کند.
انتخاب روش پژوهش در علوم رفتاری به هدف و شرایط، امکانات و محدودیتها و نیز به خود موضوع یا مسئله بستگی دارد. بنابراین پژوهشگر همواره درپی یافتن بهترین روش برای پاسخ به سئوالات و فرضیههای پژوهشی خود میباشد. در این فصل در مورد طرح تحقیق به تفصیل توضیح داده شده است. نخست توضیحاتی در مورد نوع تحقیق داده شده و سپس ابزارهای تحقیق، طرز ساختن آنها، تعیین روایی و پایایی و کنترلهایی که در ابزار تحقیق و اجرای آن صورت گرفته است تا داده های مناسب و معتبری جمع آوری شود، تشریح شده اند. حجم نمونه ها، نحوه انتخاب آنها، منابع، روش های جمع آوری داده ها و روش های آماری که در تجزیه و تحلیل داده ها مورد استفاده قرار گرفتهاند، توصیف شدهاند.
۳-۱) روش تحقیق
با در نظر گرفتن هدف پژوهش حاضر، که بررسی رابطه بین ساختار سازمانی با کارآفرینی سازمانی کارکنان بانک ملی استان اصفهان است روش تحقیق توصیفی و از نوع همبستگی انتخاب شده است. از آنجا که در این تحقیق نظرات کارمندان بانک ملی پیرامون ساختار سازمانی مورد بررسی قرار گرفته و کارآفرینی آنان بررسی و ارائه می شود توصیفی است، علاوه برآن چون رابطه بین این دو متغیر نیز بررسی می شود، بنابراین تحقیق توصیفی و از نوع همبستگی می باشد. تحقیق توصیفی به منظور توضیح سیستماتیک، عینی و دقیق وقایع و خصوصیات مورد نظر یا موضوعات مورد علاقه صورت می گیرد(هومن، ۱۳۷۷، ۷۷). دلاور (۱۳۸۳) معتقد است « تحقیقات همبستگی شامل کلیه تحقیقاتی است که در آنها سعی می شود رابطه بین متغیرهای مختلف با بهره گرفتن از ضریب همبستگی کشف و تعیین گردد».
۳-۲) جامعه آماری
جامعه آماری عبارت است از مجموعه ای از افراد یا واحدها که دارای حداقل یک صفت مشترک باشند"( سکاران، ۱۳۸۱). جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه کارکنان شعب بانک ملی استان اصفهان در سال ۱۳۹۲ که شامل ۲۴۷۰ نفر می باشند که از میان آنها تعدادی به عنوان نمونه انتخاب گردید.
راهنمای نگارش مقاله درباره پایان نامه ساختار سازمانتی و کارآفرینی سازمانی- فایل ۶