پرخاشگری و اضطراب با مشکلات فراوان دیگری همراه هستند و از جمله اصلی ترین عوارضی هستند که می بایست در فرایند درمان به آنها توجه شود. طبق تحقیقات انجام گرفته این عوارض همراه با شکایتهای جسمی، کمبود انرژی، اختلال انرژی، مشکلات خانوادگی، ریسک بالای خودکشی، مشکل اشتها و اختلالات خواب هستند.
اضطراب و خشم در تمامی مراحل زندگی معتاد، اعم از وقتی که مقادیر بیشتر از معمول را مصرف نموده یا به علت ترک مصرف دچار علایم شده، مشهود است. وقوع اضطراب، فوبی و پارانویا به دنبال ترک مصرف مواد، خاص مواد افیونی نبوده و در هنگام کنار گذاشتن سایر مواد، نظیر کوکایین، کراک و شیشه و انواع مت آمفتامین ها و توهم زاها و نیز سیگار هم به فراوانی به چشم می خورد.
در مورد مت آمفتامین ها با توجه به توهمات مخاطره آمیز و افکار پارانوییدی آنها که می تواند به خشونت های شدید و جنون های آنی منجر بشود اهمیت این هیجانات بیشتر به نظر می رسد. اضطراب، بی قراری و تحریک پذیری در قطع مصرف سیگار نیز به چشم می خورد در یک بررسی مشخص شد پاسخ دهی خود مختار، نظیر رسانش پوست، با کشیدن سیگار کند می شود که این می تواند دلیل بر آن باشد اهمیت آموزش های کنترل هیجان به عنوان راهکارهای جهت پیشگیری مشخص شده است (جافه[۸۶]، ۱۹۸۵؛ به نقل از سلیگمن، روزنهان، ۲۰۰۰).
در مورد اعتیاد به داروهای مسکن و آرام بخش ها با توجه به اینکه در بسیاری از موارد برای کنترل اضطراب مودر استفاده قرار می گیرد. اهمیت هیجانهای خشم و اضطراب به وضوح معلوم است. در همین رابطه و با توجه به اینکه این داروها برای رفع بیخوابی یا اضطراب مورد استفاده قرار می گیرند اهمیت آموزش های کنترل هیجان به عنوان راهکاری جهت پیشگیری مشخص شده است. همچنان که گزارش های عوارض قطع که شامل اضطراب، روان آشفتگی و حساسیت به محرکهاست بر لزوم این آموزشها در دوره قطع مصرف دلالت دارند (جافه، ۱۹۸۵).
اعتیاد به مواد به صورت انبوه متراکمی از پیامدهای منفی ناشی از مصرف مواد تعریف شده است که این پیامدها هر روز شدت پیدا میکنند (سوریزایی، خلعتبری، کیخای فرزانه، ۱۳۹۰) درمان اختلالات همراه اعتیاد یکی از عوامل مهم در پیشگیری ( رئیسی فرد، ۱۳۸۸ ) از عود است، میزان همبودی بالای افسردگی، اضطراب و هیجانهای منفی مثل خشم و موجب افزایش مصرف مواد خودگردانی شرم در مصرف کنندگان مواد بر اساس نظریه برای کاستن از هیجانهای منفی یا افزایش هیجانهای مثبت میشود (سندرا، براون[۸۷]،آروند[۸۸]، ۲۰۰۴).
به عبارتی، یکی از علل شروع اعتیاد و عود، هیجان های منفی مانند عصبانیت، اضطراب، افسردگی و ناکامی است که اغلب به موقعیتهای پرخطر بین فردی منجر میشوند (رامو[۸۹]، ۱۹۹۹)
و با نرخ بالا ی عود، مرتبط هستند (مارلات و گوردون، ۲۰۰۷). حالتهای هیجانی ممکن است به وسیله ادراکات اولیه بین فردی، از موقعیتها ی مشخص یا از طریق واکنش به رویدادهای محیطی به وجود آید. موقعیتهای دیگری که فرد یا گروهی از افراد را در بر میگیرد. بر ای مثال، موقعیت های پرخطر بین فردی، بویژه تضادهای بین فردی بحث با اعضای خانواده، اغلب درنتیجه هیجانات منفی است و میتواند باعث بروزعود اعتیاد شود. درواقع، حالت های هیجانی منفی بین فردی و موقعیتهای متضاد بین فردی، به عنوان برانگیزاننده های عود اعتیاد است (مارلات[۹۰]، بارت و دالی[۹۱] ، ۱۹۹۹).
رفتارکنارآمدن فرد با یک موقعیت پرخطر، به طورخاص تعیین کننده نوعی بحران شبیه به عود است. بنابراین، کسی که میتواند به طور موثر، راهبردهای کنارآمدن را اجراکند، به نسبت فردی که فاقد این مهارتها است، کمتر در خطر عود قرار میگیرد. علاوه براین، افرادی که به طور موفقیت آمیزی با موقعیتها ی پرخطرکنار می آیند از تجربه حس خودکارآمدی بالاتری برخوردارند. برعکس، افراد با خودکارآمدی پایین، خود را فاقد انگیزه یا توانایی لازم برای مقاومت در برابر یک موقعیت پرخطر مصرف الکل احساس میکنند (قربانی، ۱۳۸۷)؛ مارلات و گوردون (۱۹۹۵) معتقدند که رازهای گذشته زندگی فرد، به شدت با خطر عود که متضمن درجه ای از تعادل بین تقاضاها ی خارجی ادراک شده مثلا بایدها و فعالیتهای لذت بخش یا ارضاکننده درونی مثلا خواسته است، در ارتباط اند.
شخصی که زندگیش مملو از تقاضاها ی متنوع است، فشار روانی دائمی را تجربه میکند و نه تنها میتواند حالات هیجا نی منفی را به وجود آورد، بلکه میل او برای لذت بردن و عقلایی سازی این که حق دارد در مصرف زیاده روی کند افزایش مییابد. در غیاب فعالیتهای لذت بخش مربوط به مصرف الکل، فرد نوشیدن را فقط به عنوان کسب لذت یا رهایی از درد انتخاب میکند؛ به همین دلیل، افراد معتاد تنها راه مقابله با این حالتهای منفی را مصرف مجدد میدانند. بنابراین، باید به افراد معتاد برای یافتن راههایی جهت مقابله با وسوسه ها و حالتهای خلقی منفی کمک کرد. البته به طور کلی باید در نظر داشت که مصرف مواد مخدر خود به عنوان یکی از عوامل ایجاد اضطراب مطرح است و در نتیجه همین که مصرف کننده اقدام به قطع مصرف بنماید پس از مدتی نشانه های اضطرابی فروکش می کند.
بنابراین باقی ماندن بیمار در فرایند درمان می تواند باعث بهبود نشانه های بالینی وی گردد. پژوهش ها نشان داده اند عوامل استرس زا به خصوص وقتی که سبک های مقابله و مهار هیجانی ناکارآمد باشند باعث مصرف و وابستگی به مواد مخدر می شوند. به همین دلیل در پژوهش های گوناگون اهمیت آموزش مهارتهای کنترل استرس و هیجان مورد تأکید بوده است و امروزه بخشی از هرگونه روان درمانی مصرف مواد به کنترل اضطراب و پرخاشگری در این بیماران می پردازد (نادری و همکاران،۱۳۸۷).
در زمینه مداخله های درمانی و آموزشی پس از قطع مواد انواع روش های گروهی و فردی مورد استفاده و پژوهش قرار گرفته اند. برخی تحقیقات نشان می دهند که مداخله های شناختی- رفتاری و نیز رفتاری که گروهی انجام می شوند برای درمان افسردگی، درمان و کاهش درد، فوبیا و ترس از مکان های باز، افکار پارانوییدی، رفع کمبود مهارت های اجتماعی و اختلالات روانی، مفید و مؤثرند.
به طور کلی اختلالات وابستگی به مواد مخدر به استثناء وابستگی به الکل غالباً با اختلالات هیجانی و خلقی رابطه دارند. در هر فرد بیمار، سوء مصرف مواد ممکن است زمینه ساز یک دوره از بیماری شده، یا برعکس سوء مصرف ماده ناشی از جانب بیمار به علت خود درمانی باشد(کاپلان و سادوک، ترجمه پورافکاری، ۲۰۰۳).
برخی پژوهش ها نشان دادند که در واقع یکی از دلایل مصرف مواد در افراد کاهش استرس و اضطراب است. همچنین در زمان پرهیز از مصرف یکی از مؤلفه های نشانگان ترک حمله های اضطرابی است (مارلات [۹۲] و دالی[۹۳] ، ۲۰۰۵).
اضطراب، بی قراری و تحریک پذیری حتی در قطع مصرف سیگار نیز به چشم می خورد ) سلیگمن و روزنهان، ۲۰۰۰) و لازمه هر گونه اقدام موفقیت آمیز در قطع مصرف مواد مختلف شناخت موقعیت ها و عوامل ایجاد استرس، اختلال در روابط و تغییرات هیجانی است که گستره ای از محیط های شغلی تا روابط اجتماعی و خانوادگی و سبک زندگی را در بر می گیرد (یوسفی، ۱۳۸۰) در مواردی نیز مشکلات خلقی و هیجانی و در اثر خصوصیات فردی مصرف کننده و یا شدت یا مدت طولانی مصرف باعث می شود مشکلات روانی شدیدتری به وجود بیایند به گونه ای که برخی افراد مستعد به طیف علائم سایکوتیک مبتلا می شوند )سلطان نژاد، ۱۳۸۶).
۸-۸-۲ پیشگیری از عود مواد مخدر
عنصر اساس ی در هر برنامه درمانی پیشگیری از عود است. رویکرد پیشگیری از عود دو محور اساسی را در بر میگیرد. اولین محور بر شناسایی و تحلیل کارکردی موقعیتها ی پرخطرکه به مصرف مواد منجرمیشود و همچنین بر استفاده از آموزش مهارت های سازگاری تمرکز دارد. فراگیری این مهارتها به افراد کمک میکند تا با موقعیتهای پرخطرمقابله کنند. دومین محور پیشگیری از عود عبارت است از افز ایش درک و فهم مراجعان ازالگو ی مصرف مواد، که میتواند نقش مهمی را درجلوگیری از عود ایفا کند. درالگوی پیشگیری از عود به مقابله با عودهایی که اتفاق افتاده و به حداقل رساندن تاثیر منفی آنها تاکید میشود. داشتن چنین دیدگاههایی به مراجعان کمک میکند تا یاد بگیرند که عودها درتداوم بخشیدن به انگیزههای آنان برای رسیدن به اهداف بلندمدت موثراست، از این دیدگاه، بهبودی بیشتر به عنوان یک فرایند یادگیری مد نظر قرارمیگیرد (مارلات[۹۴]، بلوم و پارکز، ۲۰۰۸).
اگر مراجعان در باتلاق منفی بافی نگرشهای ناسالم بیافتند ممکن است از پذیرش این واقعیت که پیشگیری از بازگشت مستلزم سخت کوشی است سر باز زنند، غرق درترحم جویی شوند و نسبت به کندی درمان اظهار بی صبر ی کنند. این شر ایط موجب افسردگی، احساس خستگی مزمن، تنهایی، غمگینی، عصبانیت، احساس شرم و گناه می شود که غالبا زمینه ساز عود هستند ( سورن سن[۹۵]، ۲۰۰۹).
۹-۸-۲ عود و لغزش
لغزش، موضوعی مهم در درمان سومصرف مواد است. لغزش یا بازگشت ناگهانی یا یک باره به مصرف مواد، با فرآیندی که منجر به مصرف مجدد مواد به صورت منظم تر می شود؛ یعنی عود متفاوت است. لغزش لزوما به عود منجر نمی شود. یکی از علل مهم لغزش، ولع یا وسوسه است که همان اشتیاق و نیاز روانی شدید به مصرف ماده مورد نظر است. سابق بر این، به عود به عنوان شکست درمان نگریسته میشد. اکنون روشن شده است که اعتیاد یک بیماری با عودهای مکرر است. بسیاری ۸ بار عود را تجربه می کنند (باقری یزدی، از معتادان قبل از ترک مستمر مصرف مواد مخدر شمس علیزاده، عابدین، مستشاری و وزیریان، ۱۳۸۷).
در سالهای اخیر، الگوی مصرف در ایرانیان به میزان زیادی تغییر یافته است و سو مصرف کنندگان مواد به خصوص نسل جوان در پی تجربه ی مواد جدیدی مانند متاآمفتامین، کراک و هرویین هستند. متاآمفتامین که کریستالیزهی آن در کشور با نام شیشه رواج یافته، یکی از موادی است که به شدت مورد سومصرف قرار گرفته و ۵ درصد کل مصرف کنندگان است (نارنجیها، رافعی و باغستانی، ۱۳۸۵) این ماده به شدت اعتیادآور است و با توجه به تاثیر آن روی سیستم دوپامینرژیک مغز و ایجاد فوری حالت فلاش اوج لذت و متعاقب آن شرطی شدن افراد، شانس لغزش و عود بیشتری را ایجاد می کند.
۹-۲ درمان
با در نظر گرفتن اینکه وابستگی به مواد یکی از اختلالات روان پزشکی است بحث درمان نیز مطرح می شود. در فرهنگ عامه حاکم در کشور ما چنین نظری قالب نیست اما رویکرد اخیر اجرایی در سالهای اخیر به موضوع اعتیاد از نظرگاه بیماری بوده است و به تدریج تأثیرات خود را در تغییر دیدگاه عمومی خواهد گذاشت با این حال از دوران صفویه تا کنون تفاوت اساسی در این مورد ایجاد نشده است و فعالیت های بیشتری را طلب می کند که می تواند منجر به پیشرفتهای بیشتری نیز بشود.
در حال حاضر موضوع درمان اعتیاد و به ویژه آمفتامین ها به نیروی محرکه ای تبدیل شده است که می تواند مجموعه ی روان شناختی و روان شناسی را تحت تأثیر خود به رشد وا دارد (مکری[۹۶]، ۱۳۹۱) باید توجه داشت در دسترس بودن خدمات و درمانهای متعدد برای اعتیاد باعث کاهش ترس و نگرانی بیماران از شکست شده و در بالا بردن انگیزه ی معتادان جهت مواجهه و درمان تاثیر می گذارد. این نکته سیاست حال حاضر بخش درمان در کشور است. به هر صورت درمان های پیشنهاد شده با توجه به تبیین های صورت گرفته به دو دسته دارویی و غیر دارویی تقسیم می شوند.
۱۰-۲ درمان دارویی
تاکنون روش های گوناگونی برای ترک و درمان بیماران معتاد به کار گرفته شده است که به اختصار چگونگی انجام روش ها پرداخته می شود.
۱-۱۰-۲ روش کم کردن تدریجی
در این روش بیمار معتاد می تواند با یک برنامه ریزی منظم و دقیق و با اراده ی قوی و محکم، روزانه از ماده مخدری که استفاده می نماید کم کند تا آن را در مدت ۲ تا ۳ هفته به صفر برساند. در این روش بیمار نیاز دارد که زیر نظر روان پزشک معالج از داروهای تجویز شده استفاده نماید. داروهای تجویز شده اغلب داروهایی است که در رشته روان پزشکی به کار برده می شود و موجب می گردد که علایم وابستگی روانی و جسمی بیمار معتاد به آن میزان کاهش یابد که فرد معتاد احساس نیاز به ماده مخدر نداشته باشد. از خصوصیات این روش این است که فرد می تواند به فعالیت های روزمره خود بپردازد.
۲-۱۰-۲ روش استفاده از داروهای ترک اعتیاد به طور سرپایی
در این روش فرد معتاد توسط پزشک، درمان خود را شروع می نماید و داروهایی برای وی تجویز می شود که شامل داروهای اعصاب و داروهایی است که ماده مخدر نیستند، اما اثراتی شبیه ماده مخدردارند. در این روش به بیمارتوصیه می شود که به هیچ عنوان از ماده مخدر استفاده ننماید. اثرات درمانی داروهای تجویز شده و این که به چه میزان باید تجویز گردد بستگی به نوع ماده مخدر مصرفی و مقدار آن دارد. در این روش اغلب توصیه می گردد که بیمار معتاد به مدت چند روز تا یک هفتته در منزل استراحت نموده و بعد به کارهای روزمره خود بپردازد.
همچنین در این روش از داروهایی استفاده می شود که باعث رفع برخی از علائم ترک می شوند ( مانند کلونیدین، بوپرنورفین) به همراه این داروها از داروهای ضد افسردگی، داروهای ضد درد غیرمخدر، داروهای ضد تهوع، داروهای خواب آور نیز استفاده می شود. با توجه به اینکه مصرف هر کدام از داروهای ذکر شده فواید و عوارض خاص خود را دارد، نظارت حرفه ای و تخصصی در طول انجام سم زدایی ضروری است.
۳-۱۰-۲ روش استفاده از داروهای ترک اعتیاد با بستری شدن در بیمارستان
این روش مانند روش دوم است. با این تفاوت که فرد معتاد در بیمارستان بستری می گردد و کلیه امور درمانی با نظارت پزشک معالج انجام می شود. از امتیازات این روش این است که بیمار معتاد از نزدیک مورد مراقبت های لازم پزشکی و پرستاری قرار دارد و چون در بیمارستان بستری است دسترسی او به مواد مخدر بسیار کم و یا غیر ممکن است و اگر گاهی بیمار نیاز به داروهای خاص خوراکی و یا تزریقی داشته باشد، این داروها به راحتی در بیمارستان به وی داده شده و یا تزریق می گردد و لذا هر گونه علایم ناشی از ترک، خواه روانی و یا جسمی، سریع تر درمان می گردد.
۴-۱۰-۲ روش سم زدایی
سریع ترین روش ترک اعتیاد، در حال حاضر روش سم زدایی است که چند سالی در کشور ما به کار گرفته شده و می شود. در این روش بسته به نوع ماده مخدر، طریقه استفاده از آن، و مدت زمانی که سبب اعتیاد شده است؛ فرد معتاد بین ۴ تا ۶ ساعت توسط متخصص بیهوش می شود. در مدت زمان بیهوشی داروهایی به بیمار تزریق می گردد که وی بعد از آن که به هوش می آید بسیاری ازعلایم جسمی ترک ماده مخدر را ندارد، مگر عوارض معمولی بعد از بیهوشی. همان گونه که بارها اشاره و تأکید گردید ادامه درمان های ضروری به عهده روان پزشک معالج است که با بررسی علایم روانی، برنامه ریزی درمانی را شروع می نماید.
داروهایی که اغلب مورد استفاده قرار می گیرند داروهای ضد ماده مخدر و داروهای ضروری برای درمان علایم روانی و برخی علایم جسمی باقی مانده می باشد که ممکن است ضعف، سستی و… را در برداشته باشد.
بهتر است که روش سم زدایی در بیمارستان و با نظارت و مراقبت های پزشکی انجام گردد. گاهی شنیده می شود که با این روش در ۲۴ ساعت یک روز بیماری اعتیاد درمان می گردد و یا در بعضی از درمانگاه و یا مطب های اختصاصی در چند ساعت انجام می شود. این شنیده ها تا حدودی اغراق آمیز به نظر می رسد و خود نوعی تبلیغات تجارتی است.
روش سم زدایی بهتر است در بیمارستان صورت پذیرد و لازم است که بیمار بعد از انجام سم زدایی چند روز در بیمارستان باشد تا توسط پزشک معالج علائم جسمی و روانی او به حالتی اطمینان بخش بهبودیافته و بقیه درمان به طور سرپایی ادامه یابد.
تشخیص و تصمیم گیری در مورد زمان مرخص شدن بیمار معتاد بر عهده پزشک معالج است. مهم ترین نکته درمانی این است که بعد از ترخیص، بمار باید از داروهایی که توسط پزشک تجویز می شود حتماً استفاده کرده و به توصیه های او عمل نماید و تا زمانی که لازم باشد به درمان خود ادامه دهد. پس از سم زدایی برای پیشگیری از عود باید استفاده از داروی نالترکسون آغاز شود. برای شروع استفاده ازداروی پیشگیری از عود (نالترکسون) حتماً دوره سم زدایی باید یه اتمام رسیده باشد.
۱۱-۲ درمان های غیر دارویی
اصلی ترین مشکل مصرف کنندگان مواد محرک وابستگی روانی است نه جسمانی. به همین دلیلی انواع مداخلات روانی، اجتماعی به درمان های رایج افزوده شده و یا به طور جداگانه مورد استفاده قرارمی گیرند که با آنها اشاره می شود. باید گفت درمان با متادون باعث کاهش مصرف مواد و بهبود سلامت روانی معتادان می شود (عارف نسب، زهرا، ۱۳۸۷) و هر چند که کارکنان اموزش دیده و حمایت کننده می توانند موفقیت درمان نگهدارنده را تا ۸۰ درصد بالا ببرند (کریک[۹۷]، ۱۹۹۷) اما با قطع مصرف متادون احتمال پرهیز دراز مدت بسیارکم است (روزنهان و سلیگمن، ۲۰۰۰) و لزوم درمانهای غیر دارویی آشکار است.
۱-۱۱-۲ رویکرد فرانظری در مورد اعتیاد
رویکرد فرانظری، براساس تحقیقات پروچاسکا[۹۸]، دیکامنته[۹۹]و نارکراس (۱۹۹۲) میباشد که مبتنی بر تئوری شناختی- اجتماعی باندورا است. این مدل شامل ۵ مرحله تغییر است که عبارتند از:
الف) مرحله پیش از تامل: که مشکلی دیده نمیشو د
ب) تامل: که مشکلی دیده میشود و لزوم عمل مد نظر قرار میگیرد
ج) آمادگی: که طرح های عینی بر ای عمل بلافاصله انجام میشود
د) عمل: که جهت تغییرکاری انجام میشود
ه) نگهداری: که برای حفظ تغییر اقداماتی انجام میشود
پروچاسکا و دیکلمنته (۱۳۹۴) همچنین ۱۰ فرایند ویژه تغییرشناسایی کردند که اشخاص را قادر میسازد از یک مرحله به مرحله بعد ی حرکت کنند. آنها به عنوان موتور تغییر در نظر گرفته میشوند. این فرایندها ی تغییر در دو گروه قرارمیگیرند .گروه اول، فرایندها ی تجربی هستند که بر فرایندها ی فکر ی درونی تمرکز دارند و این که یک شخص موقعیت خود را چگونه میبیند. این فرایندها برای مراحل اولیه تغییر بیشترین تناسب را دارند. گروه دوم، فرایندهای رفتاری هستند که بر روی رفتار و عمل تمرکزدارند و برای مراحل بعدی تغییر مهم تر هستند. در رویکرد فرانظری، کفایت شخصی هم با بررسی و سنجش سطح وسوسه مراجع در درگیرشدن دریک رفتار مشکلزا و هم اطمینانش در پرهیز و امتناع از انجام آن رفتار، در مواجه با وسوسه ها ارزیابی شده است.
مطالعات با بیماران سوء مصرف کننده و وابسته به الکل نشان داده است که شرکت کنندگان نزدیک به مرحله عمل تغییر، اغوا و وسوسه کمتری نسبت به مصرف الکل دارند و اعتماد و اطمینان بالاتری در پرهیز از مصرف در مقایسه با بیماران درمراحل اولیه دارند. دریک پیگیری سه ساله آزمودنیهایی که اطمینان آنها بیشتر از وسوسه آنها بود به طرز معناداری کمتر احتمال داشت به مصرف الکل برگردند (به نقل از ولاسکوئز[۱۰۰] و کروچ، ۲۰۱۲).
یک قسمت بسیار مهم در درمان شناختی - رفتاری مبتنی بر مهار تهای مقابله ای، مداخله در تعیین کننده های درون فردی مثل باورهای مرتبط با مواد است. باورهای مرتبط با مواد، به انتظارات فرد از مصرف مواد اطلاق میشود. این باورها در مدل یادگیری اجتماعی به عنوان یک اثر مهم در مورد اینکه فرد چه موقع و چرا مواد مصرف میکند. باورهای مرتبط با مواد افکاری، در نظر گرفته میشوند (جونز[۱۰۱] و مک موهان، ۲۰۰۲) هستند که از انتظارات مستقیم و غیرمستقیم مصرف یک ماده به وجود می آیند و به طور کلی به دو دسته ی مثبت و منفی تقسیم میشوند (کویستیمد[۱۰۲] و همکاران، ۲۰۰۷) در واقع، انتظارات از مصرف مواد به عنوان عقاید فرد در مورد اثرات کوتاه مدت و نسبتاً آنی یک ماده اطلاق میشود که با اثرات بلند مدت آن ماده متفاوت است (جومی[۱۰۳]، برادلی، ۲۰۰۹) از دیدگاه یادگیری اجتماعی، انتظارات مثبت از مصرف مواد سبب ادامه ی مصرف و بازگشت به مصرف میشود، درحالی که انتظارات منفی از مصرف مواد جلوگیری میکنند (جونز[۱۰۴] و مک ماهون، ۲۰۰۵). در همین چارچوب، بر اساس نظر بک اکثر بیماران سوء مصرف کننده ی مواد دارای مجموع های از باورها و نگرشهای مثبت نسبت به مواد هستند که وقتی تصمیم به توقف مصرف می گیرند، فعال می شوند.
در این هنگام چون فرد تصور میکند قادر به کنترل تمایلات خود نیست، احتمال کمی وجود دارد که برای کنترل آن تلاش کند. از این دیدگاه، یک مانع عمده در ترک مصرف الکل یا مواد، شبکه عقاید ناکارآمدی است که بر محور داروها و الکل متمرکز است و نیز یکی از دلایلی که سبب می شود فرد سوء مصرف کننده ی مواد همچنان تمایل قوی به مصرف مواد داشته باشد، این است که عقاید اساسی او نسبت به مزایا و معایب مواد، اساساً تغییر نکرده است (بک[۱۰۵] و همکاران، ۲۰۰۱).
راهنمای نگارش پایان نامه درباره بررسی-تأثیرگذاری-گروه-درمانی-شناختی-_-رفتاری-بر-سلامت-عمومی-معتادین-وابسته-به-مواد-افیونی- فایل ۵