- اختلالهای ناشی از مصرف مواد، شامل استفاده افراطی از الکل، آمفتامینها، کوکائین و داروهای دیگر که تغییرات رفتاری ایجاد می کنند.
- اختلالهای اسکیزوفرنیایی، گروهی از اختلالها که با ویژگیهای فقدان تماس با واقعیت، پریشانیهای بارز اندیشه و ادراک و رفتار عجیب و غریب ظاهر می شوند.
- اختلالهای پارانویایی، اختلالهایی با ویژگیهای بدگمانی و خصومت شدید، همراه با احساس توطئه از سوی دیگران همراه می باشند.
- اختلال های اضطرابی که در آنها اضطراب نشانه اصلی اختلال است .
-
- اختلالهای جسمانی شکل که نشانه های اختلال ، جسمانی است ولی هیچگونه مبنای عضوی برای آنها نمی توان یافت و بنظر می رسد که نقش اصلی با عوامل روانی است بیماری خیالی و اشتغال فکری بیش از حد درباره سلامتی و ترس از بیماری بی آنکه جایی برای نگرانی باشد .
- اختلالهای گسستی؛ تغییرات موقت در کارکردهای هشیاری ، حافظه یا هویت شخصی به علت مشکلات هیجانی.
- اختلالهای روانی جنسی شامل مشکلات هویت جنسی نارضایتی جنسی و اختلال در عملکرد جنسی .
- اختلالهای شخصیت، الگوهای دیرپایی از رفتار غیرانطباقی ، شامل شیوه های نارس و نامناسب برای کنار آمدن با فشار روانی یا حل مشکلات نظیر اختلال شخصیتی جامعه ستیزی و اختلال شخصیتی خود شیفتگی است (براهنی، ۱۳۸۰، ص۱۹۴) و سایر اختلالات روانی که توضیح بیشتر در خصوص آن از موضوع بحث ما خارج می باشد، لیکن از جمله این اختلالات روانی، اختلالات روانی عاطفی یا خلقی می باشد که شامل پریشانی حالت خلقی بوده و شخص مبتلا به آن ممکن است به شدت افسرده یا به طور غیرعادی سرخوش و یا بین دوره هایی از سرخوشی و افسردگی نوسان کند .که در ادامه این دسته از اختلالات روانی را مشروحاً مورد بررسی قرار خواهیم داد لیکن ابتدا مختصراً با واژه هایی نظیر خلق و شخصیت آشنا خواهیم شد.
فصل چهارم
اختلالات خلقی دو قطبی
گفتار اول؛
۴-۱- بررسی مفاهیم خلق و شخصیت
۴-۱-۱- خلق
آنچه عادت نفس در واکنشهای عملی انسان باشد را خلق و خوی می نامند که ممکن است نیک یا بد باشد (کاتوزیان، ۱۳۸۵، ص ۵۴۶). خلق ممکن است طبیعی، بالا، یا پایین باشد، شخص طبیعی طیف وسیعی از خلق ها را تجربه می کند و به همان نسبت مجموعه ای از تجلیات عاطفی نیزدارد، کسانی که خلق بالا دارند حالت انبساط خاطر ، پرش افکار، کاهش خواب، افزایش احترام به نفس و افکار بزرگ منشانه نشان می دهند و افرادی که خلق پایین دارند با کاهش انرژی و علاقه، احساس گناه، اشکال در تمرکز، بی اشتهایی و افکار مرگ خودکشی مشخص هستند (پورافکاری، ۱۳۸۲، ص۹۵) تغییرات خلق شایع ترین نشانه های اختلالات روان پزشکی هستند گاهی اوقات عاطفه را به جای خلق بکار می برند، خلق افراد سالم در روزهای مختلف متفاوت است. این تغییر پذیری خلق ممکن است در جریان بیماری های مختلف، مختل شود (نادری و همکاران، ۱۳۸۱، ص ۱۱). خلق حالت هیجانی یا احساس است که دوام پیدا می کند و بر تجارب فرد و تمامی جنبه های رفتار و ادراک او از جهان و محیط پیرامونش تأثیر می گذارد، در واقع حس درونی هر فرد است که در بیشتر اوقات با او همراه است و روحیه غالب او را تشکیل می دهد (ضرغامی و باقری، ۱۳۸۹، ص ۱۳).
۴-۱-۲- شخصیت
از شخصیت تعاریف مختلفی به عمل آمده، شخصیت را عبارت از مظهر عادات و رفتار و خوی آدمی می دانند که چگونگی تطبیق وی را با محیطش معین می کند شخصیت ساخت متحرکی است که از عوامل حیاتی، نفسانی و اجتمایی و فرهنگی تشکیل شده وطریقه خاصی از حس و فکر، عمل و رفتار در فرد بوجود می آورد (قلی زاده، ۱۳۷۴، ص ۹۶). شخصیت ترکیبی از خصوصیات و استعدادهای بالقوه ارثی و تأثیر محیط خارجی بر این استعدادهاست. (صانعی، ۱۳۸۱، ص ۵۰۰) پس واژه شخصیت به ویژگی های دیرپا و پایدار یک فرد اطلاق می شود که در رفتاری که در شرایط مختلف زندگی از خود نشان می دهد تظاهر پیدا می کنند شخصیت پیش از ناخوشی یکی از مؤلفه های تظاهرات بیماریهای روانی است. (میرسپاسی و شریف تبریزی، ۱۳۸۳، ص ۲۹) شخصیت یک سازمان پرتحرک و بالاترین ترکیب روانی است و یکی بودن و معلوم بودن وضع و احساسات شخصی از مختصات آن است. (دانش، ۱۳۶۸، ص ۵۱) الگویی متمایز و ویژه از افکار، هیجانها و رفتارها که سبک شخصی تعامل هر فرد با محیط مادی و اجتمایی او را شکل می دهد. شخصیت هر فرد واجد سه سامانه است که از تعامل آنها رفتار انسان تنظیم می شود؛ نهاد، خودساره و فرا خود، سه سامانه مذکور هستند.
۱-نهاد؛ بدوی ترین بخش شخصیت است، نهاد از بدو تولد وجود دارد و شامل تکانه های زیستی پایه نظیر نیاز به غذاخوردن ، نوشیدن و نظیر آن است . پرخاشگری نیز از تکانه های زیستی پایه است. نهاد در پی ارضای فوری این تکانه هاست ، مثل کودکان خردسال که شرایط بیرونی هرچه باشد او همه همّ خود را صرف کسب لذت و پرهیز از درد می کند .
۲-خودساره؛ همین کودکان بسیار زود در می یابند که همواره امکان ارضای فوری و بلافاصله تکانه هایش وجود ندارد. برای رفع گرسنگی باید آن قدر صبر کند تا کسی برای وی غذا تهیه کند یا رها شدن از فشار مثانه یا روده را باید به قدری به تأخیر بیندازد تا دستشویی پیدا شود کودک یاد می گیرد که نیازها و ملزومات واقعیت را مورد توجه قرار دهد فلذا بخش جدیدی در او شکل می گیرد که همان خود ساره است. خودساره تابع اصل واقعیت است خودساره واسطه خواسته های نهاد، واقعیتهای محیط و الزامهای فراخود است.
۳-اما فراخود سومین بخش شخصیت است که در مورد درست یا غلط بودن اعمال قضاوت میکند عامتر آن که فرا خود باز نمود درونی شده ارزشها و اخلاقیات جامعه است و شامل وجدان فرد و نیز انگاره یا تصور او از فردی است که اخلاقی آرمانی دارد. (رفیعی و همکاران، ۱۳۸۵، ص ۱۰۵). اگر چه شناخت بیشتر مفاهیم شخصیت و خود نیازمند به مجهز بودن نگارنده و خوانندگان با دانش مربوطه می باشد لیکن سعی نمودیم تا حد امکان با مطالعه این مفاهیم، زمینه را جهت ورود به بحث اصلی خود فراهم نماییم. لذا اکنون ابتدا به مطالعه اختلالات خلقی پرداخته و سپس به بررسی اختلال خلقی دو قطبی می پردازیم.
گفتار دوم؛
۴-۲- اختلالات خلقی
چنانکه اشاره کردیم، بطور طبیعی وضعیت خلقی هر فرد همیشه ثابت نیست و نوساناتی دارد ، اما این نوسان ها در وضعیت طبیعی و معمولی خیلی زیاد نیست و کاملاً محدود است به طوری که روحیه غالب هر فرد سالم تقریباً ثابت است و در طیف محدودی نوسان دارد ، حال اگر این روحیه از طیف طبیعی خود خارج شود مشکل اختلال خلقی پیش می آید .
یعنی اگر فرد، روحیه ای پیدا کند که به طور پایدار بالاتر یا پایین تر از این حد طبیعی باشد یا اگر نوسانات خلقی فرد بیش از حد طبیعی باشد می گوییم او دچار بیماری یا اختلال خلقی شده است. اختلالات و بیماری های خلقی عبارتند از بیماری اضطراب ، بیماری افسردگی، بیماری هیپومانی و مانیا که گاهی به صورت مخلوط از این دو یعنی پسیکوزمانیک دپرسیو[۷]، دیده می شود که بطور خلاصه به توضیح هر کدام از آنها خواهیم پرداخت.
۱٫اضطراب؛ اضطراب و دلهره برای ما حالتی آشناست که هر کدام به نوعی از آن ، از واکنش های عاطفی ساده زمان کودکی، تا حالات اضطراب شدید چون وحشت بدون علت از مرگ دچار شده ایم اضطراب خواه به تنهایی به صورت علامتی بارز و خواه همراه با سایر اختلالات، حالتی است که هسته مرکزی خیلی از بیماریهای روانی را بوجود می آورد ، احساس نگرانی ناراحتی عمده بیمار است. (پور افکاری، ۱۳۶۸، ص۱۱)
۲٫بیماری افسردگی؛ احساس افسردگی یک پدیده طبیعی است که بر اثر عوامل خارجی ممکن است به نسبت های مختلف در هر فرد پیدا شود ولی چنانچه حالت افسردگی شدید باشد و یا این حالت مدتی طولانی ادامه یابد و فرد را از پای در آورد، آن وقت است که این پدیده طبیعی حالت بیماری پیدا می کند و می گویند شخص دچار بیماری افسردگی شده ، این بیماری با احساس غم همراه است و این احساس غم و اندوه ممکن است از یک حالت خفیف به یک حالت افسردگی فوق العاده شدید نوسان و تغییر نماید ، شخص مبتلا به بیماری مذکور از اینکه نمی تواند تمرکز داشته باشد و فکری را بطور منظم دنبال کند و یا راجع به مسئله ای اندیشه نماید، شکایت دارد.
شخص افسرده در احساس بی کفایتی و بی ارزشی غوطه ور می شود. دو مشخصه اساسی افسردگی ، ناامیدی و غمگینی است ، شخص رکورد وحشتناکی احساس میکند و نمی تواند تصمیمی بگیرد رهایی تدریجی از تعهدات زندگی که غالب اوقات ثمره زندگی منزوی و گوشه گیری است شخص را به طرف خودکشی می کشاند (قضایی، ۱۳۷۳، ص ۲۹۲) ، شخص افسرده نمی تواند فعالیتی را شروع کند یا به چیزی علاقه مند شود. (براهنی، ۱۳۸۰، ص ۲۰۶) خستگی مفرط و مزمن بر آنها حکومت دارد به اموری که در اطرافشان می گذرد اعتنائی ندارند. به تنهایی و انزوا پناه می برند و ناامیدانه به فضا خیره می شوند (شکل ۴-۲-۱) قادر به دیدن هیچ چیز جز قسمتهای تیره زندگی نیستند در نظر آنان انجام دادن هیچ کاری به زحمتش نمی ارزد. (کی نیا، ۱۳۷۳، ص ۹۰۳)
افسردگی معمولاً با بروز تغییراتی در وضعیت زندگی، از دست دادن ها و شکستها که بخشی از زندگی ما را تشکیل می دهند، مرتبط است ، افرادی که از افسردگی رنج می برند، اغلب تفکر منفی دارند گویی عینک تیره ای به چشم زنده اند به همین دلیل دیدگاه آنها نسبت به خود و اطرافیان و آینده به شدت منفی است ودارای افکار بدبینی و سوء ظن می باشند، چه آنکه عادت انتقاد و بدبینی روی دستگاه سمپاتیک[۸] بزرگ و غدد داخلی اثر می کند و می تواند خود مبداء اختلالات عملی و حتی عضوی شود. (رحیمی اصفهانی، ۱۳۷۱، ص ۳۸)
افسردگی موجب منزوی شدن، بیقراری و منفی گری فرد می گردد، افراد مذکور خودشان را بی ارزش می دانند و فکر می کنند کسی آنها را دوست ندارد یا اینکه در مدرسه کودن و کم هوش هستند، (جوکار و بانکی، ۱۳۹۱، ص ۲۹۹) دارای افکار تکراری در مورد مرگ یا خودکشی هستند. (شاملو، ۱۳۸۳، ص ۲۳۶)
افکار خودکشی یا دیگرکشی به عنوان علامتی از افسردگی شدید باید همواره جدی گرفته شود، از دیگر علایم افسردگی مشکلات جسمانی نظیر سردرد، کمردرد می باشد، بیمار افسرده معمولاً بی خواب یا کم خواب می شود صبح خیلی زود بیدار می شود و علی رغم اینکه خیلی خسته است هرچه تلاش می کند دیگر خوابش نمی برد، تمایل زیادی به روابط جنسی ندارد، کج خلق و تحریک پذیر می شود به آسانی به گریه می افتد یا تمایل به گریه کردن دارد ولی نمی تواند گریه کند (شکل ۴-۲-۲)
در برخی از موارد شدید و نسبتاً نادر در افسردگی، فرد بیمار صداهایی را می شنود که وجود خارجی ندارد که اصطلاحاً به این گونه حالت روانی توهم می گویند محتوی این گونه توهمات هم معمولاً متناسب با خلق و محتوای افکار فرد افسرده است مثلاً فرد صدایی می شنود که او را سرزنش یا تحقیر می کند یا به او ناسزا می گوید گاهی هم بیماری که شدیداً افسرده می باشد ممکن است پنداره ها یا هذیان ها یا عقاید غریب و غیرواقعی پیدا کند.
به طور مثال ممکن است احساس کند یک گناه نابخشودنی مرتکب شده یا فکر کند دنیا به آخر رسیده یا عده ای در صدد مجازات او هستند فرد با شکست ها ، ناکامی ها ، افکار خاصی نظیر نقطه ضعف ها اشتغال ذهنی دارد و نمی تواند آنها را از ذهن خود خارج کند. (ضرغامی و باقری، ۱۳۸۹، ص ۱۷)
شکل ۴-۲-۱ : بیمار افسرده
شکل ۴-۲-۲ : بیمار افسرده
۳٫بیماری روانی مانی (مانیک[۹])؛ بیماران مانی بیمارانی هستند که از نظر عاطفی عکس حالات افسردگی دارند، یعنی خلق آنها در مسیر هیجانی و سرخوشی و نشاط بیش از اندازه با خوشبینی زیاد در جریان میباشد در این بیماری علاوه بر حالات سرخوشی و نشاط نوعی حالت ازدیاد فعالیتهای جسمانی نیز دیده می شود، تفکر و تکلم سریع می شود و به صورت آبشاری از سخن در می آیند هر لحظه درباره مطلبی تازه صحبت می نمایند، که به این حالت اصطلاحاً پرش افکار می گویند بیماران مانی معمولاً دارای نوعی حالت شوخ طبعی و متلک گویی و ایجاد نشاط در دیگران هستند خود را صاحب مقام و شخصیت ممتاز می دانند مثلاً خود را خدا، پیامبر، امام، یا صاحب مقام های بزرگ می دانند که این حالت را هذیانهای بزرگ منشی نام نهاده اند ویژگی اصلی مانیا، سرخوشی یا تحریک پذیری ، بیش فعالی و همانطور که ذکر شد، خود بزرگ بینی است. افزایش خلق می تواند به صورت شادمانی و خوش بینی بی اندازه و شادی مسری تظاهر کند در موارد دیگر به صورت تحریک پذیری و تمایل به خشمگین شدن بروز می نماید بیمار غالباً لباسهایی ناهماهنگ و با رنگ روشن می پوشد هنگامی که اختلال شدیدتر شود ممکن است ظاهر بیمار نامرتب و ژولیده شود بیمار غالباً برای مدت طولانی بیش فعالی دارد به طوری که باعث خستگی جسمی وی میشود، زود حواسشان پرت می شود کاری را شروع می کنند ولی چون مکرراً سراغ کار جدیدی می روند، آن را نیمه کاره رها می سازند رفتارهای نامناسب از نظر اجتماعی دارند، ولخرج می شوند یا افزایش انرژی جنسی دارند ، اشتهای بیمار زیاد می شود و ممکن است با ولع و بدون هیچ توجهی به عرف معمول غذا بخورند، تکلم بیمار غالباً سریع و زیاد می باشد. (اشرفیان بناب، ۱۳۸۰، ص۱۰۵) فرد ممکن است بسیار پرتوقع باشد و به خصوص اگر طرح های جاه طلبانه او با مانعی برخورد کند و دیگران به سرعت به خواسته های او توجه نکنند به شدت عصبانی شود، خلق وی گسترده یا بسیط می گردد به این توضیح که ، ابراز احساسات بدون هیچگونه احتیاط یا خودداری یا محزورات می باشد ، فرد بدون توجه به عرف و محدودیتهایی که معمولاً هرکسی با توجه به مقتضای زمان و مکان رعایت می کند، به ابراز عقاید و احساسات خود می پردازد ، خلق و عاطفه تغییرات سریع و غیرقابل پیش بینی دارد در یک آن ، خوشحال و بدون فاصله بدون دلیل عصبانی میگردد، (ضرغامی و باقری، ۱۳۸۹، ص ۲۵) افرادی که تجارب مانیک دارند، رفتارشان کم بیش مصداقی از مفهوم عامیانه دیوانه زنجیری است چنین افرادی سخت بر انگیخته اند و مدام باید فعال باشند (براهنی، ۱۳۸۰، ص ۲۰۷) حالات ذکر شده را در صورتی که شدید باشد مانیا گویند و حالت خفیف آنرا هیپومانی می نامند از آن به تجارب شیدایی نیز یاد می کنند. بیماری ممکن است در شروع به صورت هیپومانی باشد و به علت عدم معالجه شدت یافته تبدیل به مانیا شود در این حالت قوه قضاوت و بینش و بصیرت بیمار به طور کامل از بین می رود . قوه اراده و قدرت اراده امور مربوط به خود را ندارند و قوه تمیز در آنها مختل است در حالیکه در هیپومانی توهم و هذیان وجود ندارد. چنانکه اشاره شد بیماری هیپومانی و مانیا گاهی به صورت مخلوطی از این دو ، بروز و ظهور می کند که در اصطلاح روان پزشکی آنرا ، پسیکوزمانیک- دپرسیو و اصطلاح حقوقی آنرا جنون ادواری نیز می گویند، جنونی که مداوم و مستمر نیست بلکه گاه گاه بیمار دچار حالت روانی از نوع افسردگی یا از نوع تحریکاتی (هیپومانی یا مانی) می شود. (گودرزی، ۱۳۷۷، ص ۱۶۵۸) همانطور که اشاره شد طرح مباحث یاد شده، بررسی و مطالعه پیرامون اقسام جنون و سایر اختلالات روانی با ملاحظه وجوه اشتراک مربوطه، به جهت اشراف هر چه بیشتر خوانندگان نسبت به موضوع اصلی می باشد. از جمله اختلالات خلقی، اختلالات خلقی دوقطبی می باشد حال که با اختلالات خلقی و مسایل پیرامونی آن نیز آشنا شدیم، این دسته از اختلالات خلقی را مورد بررسی دقیق تری قرار خواهیم داد.
گفتار سوم؛
۴-۳- تعریف اختلال خلقی دو قطبی
بیماران مبتلا به دورهای مانی و افسردگی یا فقط مانی را مبتلا به اختلال دو قطبی می نامند. (پورافکاری، ۱۳۸۹، ص ۱۴۰) اختلال خلق دوقطبی یکی از مصادیق اختلالات روانی معادل اصطلاح لاتین مانیکو دپرسیو[۱۰] می باشد که معادل تحت اللفظی آن عبارتست از افسردگی شیدایی و با نوسان شدید خلقی بین افسردگی و سرخوشی با بهبودهای موقت و عودهای مکرر همراه می باشد (اشرفیان بناب، ۱۳۸۰، ص ۱۵۰). اختلال دو قطبی به عنوان اختلال شیدایی- افسردگی شناخته شده است به طوری که نوسانات غیرمعمول خلق وجود دارد . این گونه نوسانات خلق از بالا و پایین رفتن خلق نرمال متفاوت است. به طوری که همراه با اشکالاتی در خواب ، اشتها ، انرژی است و به شدت عملکرد فرد را تحت تأثیر قرار می دهد. (سعادتیان و نجاران، ۱۳۸۹، ص ۲۱) گاه اختلالات خلقی یک قطبی است و آن هنگامی است که خلق بیمار پایین تر از حد طبیعی قرار می گیرد که به آن اصطلاحاً افسردگی اساسی یا دل افکاری یا افسرده خویی می گویند که در آن فرد بیمار دوره های افسردگی را طی می کند، لیکن در اختلالات خلقی دوقطبی خلق بیمار، هنگام بروز بیماری ، گاهی پایین تر و گاهی بالاتر از حد طبیعی قرار می گیرد. به عبارت دیگر اختلال خلقی دوقطبی که به آن همانطور که اشاره کردیم، بیماری افسردگی –شوریدگی یا افسردگی شیدایی هم گفته میشود، یک نوع اختلال در خلق است که با دوره های نسبتاً طولانی شوریدگی و افسردگی مشخص می شود. (ضرغامی و باقری، ۱۳۸۹، ص ۱۴) خلق فرد مبتلا به اختلال خلقی دو قطبی بین افسردگی و شیدایی مفرط در تناوب است. در برخی موارد تنها بازگشت کوتاهی به حالت بهنجار بین چرخه سریع افسردگی _ شیدایی وجود دارد. (رفیعی و همکاران، ۱۳۸۵، ص ۱۶۵)
گفتار چهارم ؛
۴-۴- علایم عمده در بیماران مبتلا به اختلال خلقی دوقطبی
بیماران مبتلا به اختلالات خلقی دو قطبی در برخی از مراحل یا برهه هایی از بیماری، دوره های افسردگی را تجربه می کنند و در برهه هایی دیگر دچار علایم و نشانه های شوریدگی می شوند . البته در مواردی هم ممکن است که بیمار علایمی از افسردگی و شوریدگی را با هم داشته باشد، نشانه های افسردگی و شوریدگی کاملاً از یکدیگر متفاوت هستند . این دو حالت به تناوب و به فاصله های نامعین عارض بیمار می گردد. (اردبیلی، ۱۳۹۰، ص ۸۰) نشانه های افسردگی را قبلاً شرح دادیم لیکن به طور اختصار نشانه اصلی افسردگی ، خلق غمگین و ناتوانی در لذت بردن است. همانطور که توضیح داده شد ،شخص اشتغال ذهنی با شکست ها ناکامی ها و بی کفایتی ها یا کاهش اعتماد به نفس دارد، نشانه اصلی شوریدگی یا شیدایی که از آن اصطلاحاً به مانی یا مانیا نیز یاد می شود، خلق بالا، گسترده و تحریک پذیر است، خوشحالی بیش از اندازه ، درگیر شدن در فعالیت های پرخطر، اشکال در تمرکز، افکار شتابان که به سرعت از یک موضوع به موضوع دیگر منتقل می شود، افزایش میل جنسی ، توهمات شنیداری و عقاید هذیانی هم از دیگر نشانه های شوریدگی می باشد که در این خصوص نیز قبلاً شرح دادیم، نشانه های مذکور احتمال دارد همراه نشانه های افسردگی نظیر افکار خودکشی در حمله مختلط رخ دهد. (سعادتیان و نجاران، ۱۳۸۹، ص ۳۱)
هرچه اختلال خلقی دوقطبی در فردی شدت بگیرد، برخی یا تمامی علایم ذیل بارزتر می شوند؛ تغییرات سریع و غیرقابل پیش بینی خلق و عاطفه به طوری که فرد ممکن است در یک آن خوشحال و بلافاصله عصبانی شود (شکل ۴-۴-۱)، بروز رفتار اغواگرایانه مانند آرایش غلیظ و پوشیدن لباسهای رنگارنگ که البته گاهی نیز بیمار شوریده آن قدر مشغول فعالیت است که فرصت رسیدن به سروضع خود را ندارد، بذلهگویی ،پرحرفی و حرف زدن با صدای بلند داستان وار و اغراق آمیز، پریشانی حواس، پرش افکار ، سوء تعبیر وقایع و افزایش واکنش به تحریکات، اشکال در بینش و قضاوت، اشکال در درک واقعیت دارد، در مواردی که شوریدگی شدید است چیزهایی توسط بیمار درک می شوند که وجود خارجی ندارند، که از آن به توهم یاد می شود مثلاً فرد صدایی می شوند که او را تحسین یا از او تعریف می کند گاهی هم بیمار شوریده ممکن است پنداره ها یا هذیان ها یا عقاید عجیب و غریب و غیرواقعی پیدا کند. (ضرغامی و باقری، ۱۳۸۹، ص ۲۶) کسانی که دچار دوره هایی شیدایی می شوند به مفهوم عامیانه رفتارشان شبیه به دیوانه ای پرسرو صداست به طوری که به شدت هیجان زده و دائماً در حال فعالیت هستند این افراد دچار اغتشاش شعور و اختلال در جهت یابی هستند و ممکن است دچاز هذیانات ثروت موفقیت یا قدرت شوند (رفیعی و همکاران، ۱۳۸۵، ص ۱۶۶) ممکن است آواز بخوانند، فریاد بزنند یا به دیوار مشت بکوبند و شدیداً تحریک پذیر و تندخو شوند، چنانکه حضرت علی(ع) نیز در کلمات قصار خود، تندخویی بیمورد را نوعی دیوانگی میدانند. (دشتی، ۱۳۷۹، ص۶۸۳) بیمار گاهی احساس میکند خودش و دنیای اطرافش و هر چه خود و دیگران انجام میدهند پوچ و بیارزش است، با افکار خاصی نظیر نقطه ضعف ها و شکست های خود اشتغال ذهنی دارد و نمیتواند آن ها را از ذهن خود خارج کند، حوصله هیچچیز و هیچکس را ندارد (شکل ۴-۴-۱)، کجخلق می شود و گاهی به راحتی به هم می ریزد و خشمگین می شود (شکل ۴-۴-۲). فرد کم اشتها و لاغر و گاهی هم برعکس اشتها و وزن او افزایش می یابد، بدون دلیل خاصی احساس خستگی می کند یا آن قدر احساس ضعف می کند که نمی تواند کاری انجام دهد، به آسانی به گریه میافتد مواردی هم دیده می شود که تمایل به گریه کردن دارد ولی نمی تواند گریه کند، گاهی نیز بیمار برعکس دارای شادی و انرژی غیرعادی و بیش از حد است که اغلب با احساس بزرگی همراه است. فرد مبتلا فکر می کند بهتر و تواناتر و قدرتمندتر از سایرین است، کم تر خسته می شود و احساس می کند نیاز به خواب ندارد، میل جنسی وی افزایش می یابد به طوری که فرد ممکن است تمایل به اعمال جنسی متعددی داشته باشد و شرکای جنسی متعددی انتخاب کند، توجه بیمار به آسانی به محرکهای خارجی نامربوط و بی اهمیت معطوف می شود، دچار پرش افکار می گردد یعنی از حد معمول بیشتر و سریعتر حرف می زند، گویی افکار مختلف در ذهن بیمار با هم مسابقه گذاشته اند یک لحظه راجع به یک موضوع صحبت می کند و پیش از آنکه صحبت آن تمام شود، موضوع دیگری را پیش می کشد که ارتباطی با موضوع قبلی ندارد در مراحل اولیه بیماری، فرد ممکن است فعال تر و پرحرفتر از معمول باشد و اعتماد به نفس او افزایش پیدا کند و سپس سایر علایم بیماری ظاهر شود. (ضرغامی و باقری، ۱۳۸۹، ص ۲۴). علایم بیماران مبتلا به اختلال خلقی دو قطبی، معمولاً تکراری و مشابه بوده و از این جهت شناسایی این گونه بیماران را آسان می نماید. اکنون به جاست که جهت شناخت هر چه بهتر بیماری، با عواملی که معمولاً موثر در بروز این بیماری هستند آشنا شویم.
شکل ۴-۴-۲- بیمار دو قطبی شکل ۴-۴-۱- بیمار دوقطبیگفتار پنجم؛
۴-۵- عوامل مؤثر در بروز اختلال خلقی دو قطبی
محققان تا کنون نتوانسته اند عامل مشخصی برای این بیماری کشف کنند ولی متوجه شده اند که عوامل متعددی در ابتلا به این بیماری نقش دارند که اهم آنها را می توان به شرح ذیل بیان نمود .
۱٫عامل ژنی؛ تأثیر خلق والدین بر کودک را نباید نادیده گرفت معمولاً کودکان دارای مشکلات خلقی دارای والدینی هستند که خود آن ها نیز دچار مشکلات خلقی هستند اغلب یک عامل ژنتیک در ایجاد چنین شرایطی نقش دارد ، امکان دارد پدربزرگ یا مادربزرگ دچار اختلال دوقطبی باشند عمویا خاله افسرده باشند، (جوکار و بانکی، ۱۳۹۱، ص ۱۶) مشاهدات نشان داده است که اعضای خانواده بیماران، بیش از افراد دیگر به این بیمار مبتلا میشوند البته این به این معنا نیست که اگر کسی به اختلال دوقطبی مبتلاست حتماً فرزندانش نیز مبتلا خواهند شد، بلکه فرزندانی که والدین آنها مبتلا به این اختلال هستند، احتمال ابتلای شان به اختلال خلقی دوقطبی ، در مقاطع مختلف زندگی ، بیش تر از سایر کودکان است، نقش و تأثیر عامل ژنی در ابتلا به اختلال خلقی دوقطبی بیشتر از اختلال یک قطبی یا افسردگی است به طوری که اگر یکی از والدین مبتلا به افسردگی باشد احتمال ابتلای فرزندش به اختلال خلقی ۱۰ تا ۱۳ درصد است، در حالی که اگر یکی از والدین اختلال دوقطبی داشته باشد، احتمال ابتلای فرزند او به اختلال خلقی به ۲۵درصد میرسد و چنانچه هر دو والدین ، مبتلا باشند این احتمال به ۵۰ تا ۷۵ درصد می رسد.
۲٫عامل محیطی؛ واکنش خلقی به دنبال بروز حوادث ناخوشایند، معمولاً طبیعی محسوب می شود، اما اگر چندین حادثه فشارآور به طور همزمان رخ دهند یا رویدادهای استرس زای خفیف برای مدت زمانی طولانی دوام داشته باشند در این صورت آسیب پذیری فرد نسبت به اختلال دوقطبی افزایش مییابد، عوامل فشارآور محیطی شامل مرگ عزیزان، مشکلات شغلی، خانوادگی ، زناشویی ، مسائل مالی و مشکلاتی از این دست می باشد برخی بررسی ها هم نشان داده است که اختلال دو قطبی در طبقات اقتصادی اجتمایی بالا شایع تر از سایر طبقات اجتمایی است.
- عامل زیست شناختی؛ اختلال خلقی دو قطبی ممکن است به جهت سابقه مصرف مواد مخدر، الکل ، استفاده از روان گردانها و داروهایی که بر روی روان تأثیر می گذارد چه به صورت محرک چه آرام بخش و چه به عنوان عامل اختلال، (رخشانی، ۱۳۷۵، ص ۷۵) بوجود آمده و ظاهر گردد، همچنین ممکن است به دنبال تغییرات فیزیولوژیکی غیرمعمول نظیر زایمان، ابتلا به عفونت های ویروسی آشکار شود. (ضرغامی و باقری، ۱۳۸۹، ص۳۰) برخی افراد نیز استعداد ابتلا به اختلال دو قطبی را دارند این افراد چنانچه از استرسها دور باشند، احتمال آشکار شدن اختلال در آن ها کم می شود، خستگی و کم خوابی هم در آشکار شدن علایم این بیماری نقش دارد، عوامل استرس زا عمدتاً در بروز اولین دوره از اختلال نقش ایفا میکنند. همانطور که اشاره شد، سوء مصرف برخی از مواد نیز منجر به شروع، تداوم یا عود بیماری می گردد، مهمترین این مواد آمفتامین ها (مثل شیشه، کریستال و نظایر آن) می تواند منجر به عود شوریدگی در بیمار شوند، الکل و موادی نظیر تریاک، کدئین و هروئین نیز منجر به افزایش دوره های افسردگی می گردند. (همان منبع، ص ۲۲). عواملی که اشاره کردیم، معمولاً در بروز و ایجاد این بیماری موثر می باشند ولی نه به این مفهوم که علت حتمی و قطعی آن به حساب آیند، چه بسا افرادی که در معرض هر کدام از این عوامل بوده لیکن مبتلا به این بیماری نشده و چه افرادی که با مستعد بودن هر کدام از این شرایط دچار این بیماری روانی می گردند. اکنون که به اختصار به علایم و عوامل ایجاد این بیماری روانی اشاره کردیم، جهت آشنایی بیشتر با این بیماری به نحوه درمان و چگونگی تعامل با این بیماران خواهیم پرداخت.
گفتار ششم؛