۲-۱۰٫دیدگاه های حاشیه نشینی
در ارتباط با علت یابی و شناخت زمینه های حاشیه نشینی ، نظریات متفاوت اگر چه تا حد زیادی ناشی از وجود مختلف حاشیه نشینی است.لیکن تعلق صاحب نظران به دیدگاه و مکاتب فکری گوناگون ، سهم مهمی در این امر دارد.در اینجا سعی می شود علل حاشیه نشینی از دیدگاه های مختلف مورد بررسی قرار گیرد.
۲-۱۰-۱٫دیدگاه لیبرالیستی
این دیدگاه ها عمدتا” خاص کشورهایی است که با نظام اقتصاد آزاد اداره می شوند.بویژه ایالات متحده آمریکا از آن جمله می باشد.این دیدگاه ها تحت تا"ثیر فلسفه پوزیتیسم قرار دارند و از بررسی سطحی علل و عوامل مختلف تجاوز نمی کنند.این امر شاید ناشی از تعهدی باشدکه علم (به مفهوم جدید آن )نسبت به نظام سرمایه داری و طبقات حاکم و حاکمیت کشورهای قانونی بر عهده گرفته است.
بسیاری از محققان لیبرالیست ، که از معتقدان و مبلغان مکتب کارکرد گرایی میباشند ،علت عمده حاشیه نشینی را ناشی از کارکرد جاذبه های شهری و دافعه های روستائی به شمار می آورند.به نظر آنها افزایش جمعیت یکی از علل مهمی است که زمینه را برای مهاجرت مازاد نیروی کار روستائی فراهم می آورد.عدم دسترسی مهاجرین به مشاغل اقتصاد شهری ، همراه با فقر اقتصادی و عدم تخصص آنها موجب می شود که آنها مجبور شوندآلونک ها و زاغه هایی که اغلب فاقد هر گونه تسهیلات شهری از قبیل آب و برق و تلفن است را برای زندگی بر گزینند.
برخی دیگر از کارکردگرایان به عوامل دیگری غیر از افزایش جمعیت تاکید نموده اند.به عنوان مثال (هوم هویت۱ عوامل فیزیکی ، مانند زمین های رها شده و اراضی نامناسب شهری و بالابردن قیمت زمین و مسکن و برخی عوامل اقلیمی را زمینه ساز هجوم مهاجران به مناطق خاصی از شهرها و ایجاد حاشیه نشینی و زاغه نشینی می دانند.
۲-۱۰-۲٫دیدگاه ساختارگرایان
رادیکالیست ها که عمدتا” از دیدگاه اقتصاد سیاسی به مسائل می نگرند اگر چه در قبول این اصل ،که حاشیه نشینی در کشورهای در حال توسعه ،در نتیجه مهاجرت از روستاهابه شهرهای کوچک وبه شهرهای بزرگ می باشد .و با لیبرالیست ها هم عقیده هستند.لیکن بر خلاف لیبرالیست ها ، این مهاجرت را ناشی از خصوصیات کارکردهای شهری نمی دانند.بلکه ساختاراقتصادی نا بسامان کشورهای در حال توسعه را که ناشی از ادغام کشورهای مزبور در نظام اقتصاد و تجارت جهانی است،در این امر دخیل می دانند.
تحلیل گران اقتصاد سیاسی معتقدند :هنگامی که مناطق دارای اقتصاد معیشتی ،به جرگه بازار وارد می شوند ،تولیدات بومی عمدتا” جای خود را به یکی دو محصول عمده خواهد دادو جمعیت زیادی به علت دگرگونی ساختارهای تولیدی،به صورت نیروی کار آزاد شده درآمده است ، و موج های عظیم مهاجرتی را موجب می شوند.که دیگر از عوامل که به عقیده رادیکالیست ها ،زمینه حاشیه نشینی را فراهم می آورد،اقتباس کشورهای در حال توسعه از الگوی توسعه کشورهای سرمایه داری صنعتی می باشد. این تحلیل گران معتقدند چنین الگوهایی به دلیل آنکه صنعت محور هستند ساختار اقتصادی کشورهای در حال توسعه را بر هم می ریزد.یکی از نتایج منطقی چنین الگویی ، افزایش جمعیت شهری و ایجاد شهرهای مسلط با جاذبه های شغلی و خدماتی،آن هم در شرایطی است که به دلیل بر هم ریختن ساختار اقتصاد سنتی ،بخش کشاورزی تحت الشعاع مونتاژ و فعالیت های بخش خدمات قرار گرفته و مازاد نیروی کار روستائی را ناگزیر از مهاجرت به شهرهای بزرگ می نماید .
۲-۱۰-۳٫دیدگاه نو سازی
دیدگاه نوسازی که در دهه های ۱۹۵۰و ۱۹۶۰ به عنوان رویکردی در ادبیات علوم اجتماعی مطرح شده است .یکی از عوامل مهم در بر ریختن ساختار اقتصاد سنتی در رشد شهرنشینی در کشورهای در حال توسعه بشمار می رود .به موجب این دیدگاه پیوندی تنگاتنگ بین شهری شدن و توسعه وجود دارد ،به گونه ای که توسعه یافتگی را مترادف با شهری شدن در نظر می گیرند.به طور کلی می توان گفت تحلیل گرایان اقتصاد سیاسی ،با اعلام اینشعار که ساختار درونی کشورهای جهان سوم بخشی از نظام تولید و مصرف است ،سعی می کنندنقشعوامل ساختاری در مشکلات شهری و از جمله حاشیه نشینی زاغه نشینیرا تبیین کنند..
الف-اسکان غیر رسمی ایران
رشد شتابان جمعیت و تحولات ساختاری در نظام اقتصادی روستائی ایران در بعد از سال های ۱۳۴۵ پدید آمد، سبب شد تا شهرها به ویژه شهرهای بزرگ به عنوان مقصد مهاجرت های مناطق روستائی کشور، جاذب مهاجرت های وسیع و گسترده ای گردند.
در این میان ، بیشتر مهاجران که توانایی مالی و اقتصادی استقرار و سکونت در محدوده رسمی شهر و پرداخت هزینه مسکن و اقامت در محدوده قانونی شهر ها را نداشتند، برای تامین سرپناه خود به ویژه در شهرهای بزرگ به حاشیه شهرها روی آوردند، هرچند که شدت و حجم این مساله در استان های کشور و شهرهای آن بسته به شرایط اقتصادی و تمرکز صنایع متفاوت است.
ب- انواع سکونت گاه های غیر رسمی در ایران:
۱-زاغه ها یا محلات فقیر نشین: سکونتگاههایی هستند قانونی ولی بسیار پر جمعیت از لحاظ خدمات در سطح بسیار پائینی می باشند.
۲-سکونت گاه های تصرفی: سکونت گاه هایی هستند غیر قانونی و غالباً فاقد طراحی از پیش تعیین شده .
۳-سکونت گاه هایی با تفکیک غیر قانونی: بر خلاف دو نوع سکونت گاه فوق الذکر دارای طرحی از پیش اندیشیده شده می باشند ولی به صورت غیر قانونی شکل گرفته اند.
ج-علل پیدایش اسکان غیر رسمی
۱-ضعف ساختاری شهرنشینی در مواجهه با نظام برون زا و مدرنیزاسیون ودر نتیجه بروز عدم تعادل در نظام شهری و روستایی در سیر تکوینی شهرنشینی.
۲-دومین علت در سطح کلان را نیز باید در ساختاری دانست که ساز و کار تبعیض آمیز و فقر را بر پایه توزیع عادلانه منابع قدرت به ثروت و درآمد در جریان است.
۳-عدم پیش بینی فضای مسکونی کافی و مناسب اقشار کم درآمد در طرح های کالبدی شهری و اعمال استانداردهای خارج از استطاعت ایشان.
۴-دسترسی ناچیز به نظام های رسمی - اعتباری و وام مسکن برای کم درآمدها به ویژه شاغلین در بخش غیر رسمی.
۵-وجود باندهای قدرت نامشروع و سوداگران زمین باز به موازات اهمال و ناتوانی در نظارت و کنترل ساخت و سازها به ویژه بینابینی شهرها
۶-فقدان نهاد سازی برای تجهیز و تجمیع منابع اقشار کم درآمد و عدم حمایت و هدایت درست در مورد خانه سازی خودیار
۷-ضعف مدیریت شهری و بویژه در هدایت ، نظارت و کنترل.
چ-راهکارهای پدید آمده در اثر ایجاد سکونت گاه های غیر رسمی
۱-تخریب سکونت گاه های غیر رسمی
۲-ممانعت از ایجاد سکونت گاه های غیر رسمی
۳-ساماندهی از طریق تهیه طرح های کالبدی
۴-رها کردن به امید بهبود وضعیت اقتصادی- اجتماعی و محو تدریجی
۵-پیش بینی مناطقی برای ایجاد سکونت گاه غیر رسمی و برنامه ریزی برای آن
۶-رسمیت دادن به سکونت گاه غیر رسمی از طریق اتصال آن به شهر ها
۷-بازگرداندن اجباری ساکنان به محل سکونت قبلی خود
۸-توانمند سازی و تشکیل گروه های خودگردان
در کشورهای مختلف واژه های مختلفی برای پدیده حاشیه نشینی به کار می برند که نشانگر حالتهای مختلف و نابسامان قشر فقیر جامعه ، شرایط بد زندگی در سکونتگاها و تفاوت فرهنگی ، اقتصادی و حقوقی ساکنان این منطقه است . تنوع وازه ها بیانگر وضعیت زندگی خاواده های فقیر در جوامع شهری و مشکلاتی می باشد که آنها با آن مواجه هستند
برخی از واژگان مورد رایج حاشیه نشینی عبارتند از : اسیلوم : محله با کوچه های کثیف و مسکن انحطاط یافته و غیر معمولی ، مسکن کنترل نشده، مسکن در حال تغییر و تحول مسکن ( عدوانی ) ، مسکن حاشیه ای ، مسکن خود ساخته ، مسکن کنترل نشده و غیر مستقل شهری .در فارسی اصطلاحات متعددی در ارتباط با حاشیهنشینی مورد استفاده قرار میگیرد،که عبارتند از:زاغه نشینی، آلونک نشینی، حلبیآباد و غیره، که هر کدام مفهوم خاص خود را دارند. در سایر زبانها و فرهنگهای جهان نیز اصطلاحات متفاوتی، در این مورد، وجود دارد، مانند:- رانچو یا فاولا در امریکای لاتین؛- بوستی یا کامپونگ در آسیا؛- بی دونویل یا شانتی تاون در افریقا.( پیتر هاگت[۲۸]:۲۶۰)برخی از محققان، حاشیه نشینی را برگرفته از کلمهی میدانند( سعید زاهد زاهدانی: ۹) و برخی میان حاشیهنشینی و محلههای فقیرنشین تفاوت قایل هستند و چنین اظهار میدارند:اولی معمولاً ساخت و سازهایی را شامل میشود که به طور غیرقانونی، با تخلف از مقررات ساختمانی و یا در زمینی بدون اجازهی صاحب آن، سربرافراشتهاند و در مقابل، [دومی]… بناهای پایداری هستند که از طریق مجموعهی عواملی مانند سن بنا، مسامحه کاری و متروکه شدن بنا و تقسیم آن به بخشهای فرعی (که فشار زیادی را بر روی تسهیلات و تجهیزات اساسی بنا تحمیل میکند)، در وضعیت زیر استاندارد قرار گرفتهاند. یکی از اصطلاحاتی که در این خصوص به کار برده میشود «شانتی تاون» است. فرهنگ جدید جغرافیا دربارهی این اصطلاح مینویسد:شانتی تاون به منطقهی مسکونی زیراستاندارد گفته میشود، که اغلب به طور غیرقانونی اشغال شده و خاص جهان سوم است. شانتی تاون یا در زمینهای ناهمواری که در معرض سیل هستند و یا در داخل شهر ایجاد میشود. (دراکاکیس: ۱۱۴) بدین ترتیب معلوم میشود، اصطلاح مزبور، دربرگیرندهی انواع اشکال حاشیه نشینی و زاغه نشینی، توأماً، میباشد.
۲-۱۱٫تعریف حاشیه نشینی
با توجه به اشکال مختلف حاشیه نشینی وتنوع عوامل تشکیل دهنده آن تعارف مختلفی ارائه شده است.از نظر منصوریان و آیت اللهی حاشیه نشینان کسانی هستند که در سکونت گاه های غیر متعارف با ساکنین بافت اصلی شهر زندگی می کنند گروه های مزبور بیشتر بر اثر نیروی دافعه ی خاستگاه – چون فقر و. بیکاری و کمتر عوامل جاذب شهری از زادگاه خود – روستا ، ایل یا شهر رانده شده و به شهرها روی آورده اند از آنجا که اکثریت این گروها بی سواد بوده و مهارت لازم را جهت جذب در بازار کاری شهر ندارند. عامل پس ران شهری را از شهر رانده و به حاشیه کشانده شده اند زاهد زاهدانی حاشیه نشینی را چنین تعریف کرد . منظور از حاشیه نشینینان کسانی هستند که در محدوده اقتصادی شهر زندگی می کنند . جذب نظام اقتصادی و اجتماعی شهر نشده اند در جایی دیگر حاشیه نشینی چنین تعریف شده است حاشیه نشینی به نوعی زندگی اطلاق می شود که نسبت به شیوه ی رایج زندگی یعنی شهری ، روستایی و ایلاتی متفاوت بوده و با ویژگی هایی اجتماعی و اقتصادی مخصوص به خود بافت فیزیکی معینی را به وجود اورده است چارلز آبرات کارشناس معروف مسکن از مفهوم زاغه ها و مناطق حاشیه نشین تعبیری به این شرح ارائه می دهد ساختمان یا بخشی از شهر که در آن ویرانی ، نارسایی عرضه خدمات در مانی ، تراکم زیاد جمعیت در واحدهای مسکونی فقدان آسایش لازم و خطرات ناشی از عوامل طبیعی دیده می شود که می تواند به عنوان زاغه ها و یا مناطق حاشیه نشین معرفی می گردد . از نظر عابدینی حاشیه نشین به مفهوم کمی، به کسی گفته می شود که در شهر سکونت دارد ولی به عللی گوناگون نتوانسته است جذب نظام اقتصادی و اجتماعی شهر شود و از خدمات شهری استفاده کند وی معتقد است که گرچه ریشه اصلی حاشیه نشینی راباید در عواملی که موجب مهاجرت افراد از روستا می شود جستجو کرد ولی تمام حاشیه نشینان از مهاجران تشکیل شده است و به صورت غیر قانونی صورت گرفته استبه عبارت ساده تر می توان گفت که مناطق حاشیه نشین محدودهای خاصیاز شهرها هستند که به لحاظ شرایط اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی کالبدی کما بیش اشکار با سایر مناطق شهری دارند در این پژوهش منظور از حاشیه نشینان کسانی هستند که تحت تاثیر هم دامنه های اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی زادگاه خود و هم جاذبه های اقتصادی – اجتماعی و فرهنگی شهرها به شهرها روی آورده اند .ولی به علت عدم مهارت از یک سو وعدم سرمایه و تحصیلات از سوی دیگر نتوانسته اند جذب نظام اقتصادی و اجتماعی شهر شوند و این امر باعث عدم تمکین انها شده است و ان ها را به حاشیه رانده و مجبور به سکونت در محل های ارزان شده است .مناطق زاغه نشین، آلونک نشین، کپرنشین و در مفهوم کلیتر «حاشیه نشینی»… بخشهای مورد غفلت واقع شدهای از شهر هستند که شرایط زندگی و مسکن در آنجا به شدت پایین و نامناسب است. زاغهها مناطقی هستند که مهاجران فقیر و مصیبت زدهی روستایی اولین خانهی ارزان و کوچک خود را در آنجا بنا کرده و شروع به جست و جو برای یافتن کار و شغل مناسب در همان حوالی میکنند… زاغهها معمولاً در مکانهایی پدید میآیند که به هیچ عنوان برای سکونت انسان مناسب نیستند.
۱) «حاشیه نشین،به مفهوم کلی، به کسی گفته میشود که در شهر سکونت دارد، ولی به علل گوناگون نتوانسته است جذب نظام اقتصادی- اجتماعی شهر شودوازخدمات شهری استفاده کند.»(عابدین,۱۳۶۷: ۱۲۱)
۲) «افرادی که در مناطق حاشیه نشین زندگی میکنند از ساخت قدرت و سیاست عمومی جامعه جدایی یافتهاند و به عنوان گروه پست اجتماعی تلقی میشوند… حاشیه نشینان از نظر اجتماعی دارای موقعیتی ضعیف بوده و در طبقهی پایین جای دارند(سعیدزاهدزاهدانی،ص۹به نقل از:کلینارد مارشال۱۹۸۲).
۳ ) خانوادههای تهیدست و غالباً مهاجر که به تعبیر اسکار لوئیس در نوعی فرهنگ فقر زندگی میکنند. «آنان به طور کامل جذب شیوهی جدید زندگی شهری نشده و در حاشیهی آن به زندگی ادامه میدهند.» (دراکاکیس،۱۳۸۱: ۱۲۱ )
۴)«سرپناههای خلق الساعه برپا شده برزمین متعلق به دیگران،واقع درحاشیه شهرها…».(حاتمی نژاد، ۱۳۷۹: ۲۱)تفاوت میان تعاریف ذکر شده، ناشی از نگرشهای متفاوت به این پدیده است کما اینکه تعاریف فوقالذکر به ترتیب تحت تأثیر دیدگاههای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و کالبدی قرار داشته است.
سیمون چپمن[۲۹] هشت ویژگی برای مناطق حاشیه نشین و موارد مشابه آن، به شرح زیر، برمیشمارد:
۱ ) عموماً غیرقانونی هستند.
۲ ) غالباً خلق الساعه هستند و از مواد و مصالح مختلف ساخته شدهاند.
۳ ) معمولاً به وسیلهی خود ساکنان احداث شدهاند.
۴ ) فاقد خدمات شهری مانند راه آسفالته، برق و سیستم دفع فاضلاب هستند.
۵ ) توسعهی آنها بدون برنامه ریزی و اغلب به صورت اتفاقی صورت میگیرد.
راهنمای ﻧﮕﺎرش ﻣﻘﺎﻟﻪ ﭘﮋوهشی درباره : بررسی میزان سرمایه اجتماعی بین حاشیه نشینان شهر اهواز۹۱- ...