دکتر روحالامینی معتقد است:"جامعهشناسی ادبیات، جامعهشناسی متن ادبی است اما پیدا کردن مسائل اجتماعی در آثار، «اجتماعیات در ادبیات است». ما آنچنان محو ادبیات غرب شدهایم که ادبیات کلاسیک خودمان را فراموش کرده ایم"(روزنامه ایران، ا تیر ۱۳۸۱).
۳-۴-۳ شاخههای جامعهشناسی ادبیات
جامعهشناسی ادبیات سه جزء لاینفک کتاب، اثر ادبی و خواندن دارد که هر کدام به طور تخصصی در شاخههای جامعهشناسی کتاب، جامعهشناسی آفرینش ادبی و جامعهشناسی خواندن، مورد تحلیل و بررسی قرار میگیرد.
الف.جامعهشناسی کتاب
در حوزه جامعهشناسی کتاب، به شیوه تولید و توزیع کتاب میپردازند و این که چرا کتابی در دوره ای پرفروشتر از دوران دیگر است؟ چرا کتاب خاصی را گروه معینی میخوانند؟ چرا بعضی کتابها با وجود داشتن ارزش ادبی و هنری، مخاطب خود را پیدا نمیکند.
ب.جامعهشناسی خواندن
امروزه یکی از وجوه قابل توجه و بسیار مهم و پیچیده در حوزهی جامعهشناسی ادبیات، “خوانش متن” است. “خواندن” در واقع مکالمهای بین متن و فرامتن است. از دیدگاه “جامعهشناسی خواندن” همان قدر که کار نویسنده و آفرینش هنری و ادبی او، کاری خلاق است، خوانش از سوی خواننده نیز به همان میزان به خلاقیت نیاز دارد. فرایند خوانش پروسهای فعال بین متن و ذهن خواننده است یعنی ارتباط تنگاتنگ بین تولید و دریافت اثر.
جامعهشناسی خواندن میخواهد دریابدکه چرا خوانندگان از یک اثر واحد برداشتهای متفاوتی دارند؟ چرا از یک اثر ادبی در دورههای مختلف برداشتهای متفاوتی میشود؟ چه رابطهای بین ساختار و متن و برداشت خواننده میتواند وجود داشته باشد. اثر ادبی ساختاری واحد ندارد و خوانش آن تنها محدود به دریافت پیام متن نمیشود. خوانش متن به معنای توانایی رمزگشایی و رمزخوانی از جانب فرامتن است. ذهن خواننده منفعل نیست و با توجه به پیشزمینههای ذهنی و جهان بینی و آرزوها و انتظاراتش با متن برخورد میکند. ژاک دریدا خواندن را نوعی ساختشکنی میداند و رولان بارت با تئوری مرگ مؤلف خود در واقع خواننده را به عنوان یک نیروی خلاق دوباره احیاء کرد، که نه تنها قدرت دخل و تصرف در متن را دارد، بلکه گاه جای مؤلف را هم اشغال میکند (تیموری آسف چی، ۱۳۹۳).
ج.جامعهشناسی آفرینش اثر ادبی:
یکی از موضوعاتی که در آفرینش ادبی به آن پرداخته میشود، تحلیل رابطه صورت و محتوا است. اریش کوهلر آفرینش ادبی را وحدت جداییناپذیر صورت و محتوا میداند و انطباق کامل صورت و محتوا را معیاری برای اثر هنری میشمارد.
جامعهشناسی آفرینش ادبی به نویسنده برمیگردد و حوزه فعالیت خود را بر روی اندیشه و زبان متمرکز میکند و رابطهی بسیار نزدیک با واقعیت اجتماعی دارد(تیموری آسفچی،۱۳۹۳).
۳-۴-۴ مصرفکنندگان ادبیات در جامعه:
اصولاً در هر دورهای آن گروهی که حامی شعر و ادب بودهاند جهت و راستای حرکت شاعر را و نویسنده را تعیین میکردهاند. شاعران و نویسندگان جز معدودی، وابستهی درگاه بزرگان بودهاند و این وابستگی تنها وقتی از میان رفت که جامعه تغییر کرد. دربارها مرکزیت خود را به عنوان مراکز علم و ادب از دست دادند، فرقهها و گروههای مذهبی، صوفیان و عارفان و امثال آن پدیدار شدند و قلم که از وابستگی دربار رها شده بود در خدمت افکارها و اندیشههای فرقهای و گروهی افتاد و بازاری دیگر یافت. با اختراع چاپ و تولید انبوه کتاب، جماعت کتابخوان پیدا شد و نویسنده توانست متاع خود را بفروشد(ل.شوکینگ، ۱۳۷۳: ۷- ۶).
اسکارپیت جامعهشناسی ادبیات را مطالعهی تولید، توزیع و مصرف ادبیات میداند. در این تعریف سه اصل مطرح میگردد: تولید ادبی، توزیع ادبی و بالاخره، مصرف ادبی
تولید ادبی کار نویسنده است و او با توجه به عواملی از جمله پایگاه اجتماعی، جنسیت، جهان بینی و … دست به تولید ادبی میزند، تولیدی که گاه منطقهای، گاه قومی و گاه جهانی میباشد؛ تولیدی که گاه مصرف دارد و گاه ندارد.
توزیع ادبی را ناشر و مراکز پخش به عهده دارند؛ ناشر به واقع پل و محملی بین نویسنده و خواننده به شمار میآید.
مصرف ادبی: مصرف همواره کار مردم است و در آن عواملی چون: پایگاه طبقاتی، شغل؛ سواد و …. نقش تعیین کنندهای را بازی میکند. این مردم هستند که میتوانند با توجه به یک اثر ادبی و مصرف آن، نویسنده اثر را مشهور کرده و ناشر را به اهدافش برسانند.
۳-۵ ادبیات کودک و نوجوان
۳-۵-۱ تعریف ادبیات کودک و نوجوان
ادبیات عبارت است از چگونگی تعبیر و بیان احساسات، عواطف و افکار به وسیله کلمات در اشکال و صورتهای گوناگون. در تعریف ادبیات کودکان میتوان گفت: مجموعه نوشتهها، سرودهها و گفتارهایی است که از طرف بزرگسالان جامعه برای استفاده کودکان فراهم میآید، یا کودکان خود خالق آن هستند.
همچنین، ادبیات کودک و نوجوان به نوشتهها و سرودههای ادبی ویژهی کودکان و نوجوانان گفته میشود که هم شامل بخشی از فرهنگ شفاهی عامه، مانند لالائیها، مثلها، قصهها است و هم داستانها و نمایشنامهها و اشعار و نیز نوشتههایی در زمینه دین، دانش اجتماعی، علم و کاربردهای آن، هنر و سرگرمی.
۳-۵-۲ تأثیر قصه در کودکان
داستان و قصه نقش بسیار مهمی در تکوین شخصیت کودک دارد. از طریق قصهها و داستانهای خوب، کودک به بسیاری از ارزشهای اخلاقی پی میبرد. پایداری، شجاعت، نوع دوستی، امیدواری، آزادگی، جوانمردی، طرفداری از حق و حقیقت و استقامت در مقابل زور و ستم ارزشهایی هستند که هستهی مرکزی بسیاری از قصهها و داستانها را تشکیل میدهند. از طرف دیگر، ازعمده تأثیرات قصه میتوان گفت زمانی که اندیشمندان یک جامعه آن را در معرض زوال یا تغییر مییابند، برای حفظ ارزیابیهایی که بدان پایبندند، به آفرینش اثری دست میزنند که علاوه بر ثبت ویژگیهای اجتماع و فرهنگ خویش آن را آموزش نیز میدهند تا آن ارزشها از انحراف و نابودی مصون بماند.
۳-۵-۳ ویژگیهای ادبیات کودک و نوجوان
از مهمترین ویژگیهای ادبیات کودک و نوجوان میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
۱- با زبان و بیان، توانایی درک و زبان نوشتاری، تخیل و تجربههای کودکان و نوجوانان متناسب است.
۲- به رشد و پرورش شخصیت خواننده کمک می کند.
۳- اهمیت تصویر را برای کودک و نوجوان برابر با اهمیت نوشته میداند و همواره بخشی از پیام را با تصویر بیان می کند(انوشه، ۱۳۷۶، جلد۲: ۵۹).
کتابهای کودکان علاوه بر وسیلهی تأثرات نویسندگان و نقشی که این نویسندگان در خلق و یا احیای فرهنگ و سنتهای مردم خود دارند، در زندگی کودکان نیز نقش بسیار مهمی ایفا میکنند. آشنا کردن کودکان با خالق جهان هستی و این که این جهان پیرامون ما پدیدآورندهای دارد و آفرینش هدفدار است، نقشی که کتاب به عنوان مهمترین ابزار آموزشی در زبانآموزی کودک دارد، نشان دادن ارزش و کرامت انسان به کودک، ایجاد و تقویت نیروی اعتماد به نفس از جمله آثار کتاب بر زندگی کودک است، اما یکی از مهمترین این آثار آشنا نمودن کودک با فرهنگ ملی و محلی خود و توانا ساختن او در ایجاد ارتباط با جوامع و دنیاهای کودکان دیگر است.
۳-۵-۴ ادبیات کودک و نوجوان در ایران
ایرانیان از قدیم به امر تربیت کودک توجه ویژهای قایل بودهاند و آنرا یکی از وظایف مهم والدین میدانسته اند، به طوری که کمتر نوشته ادبی را میتوان یافت که به تربیت کودک و ضرورت آن اشاره نکرده باشد اما در تمام آن آثارکودک، کوچک شده بزرگسالان پنداشته شده، و به آینده کودک بیش از حال او توجه شده است؛ به همین سبب ادبیات کودکان به معنا و مفهومی که ما امروز از آن داریم در ایران کاملا تازگی دارد و شاید تاریخ آن به ربع قرن بیشتر تجاوز نکند.
نخستین فرهنگنامهی کودکان و نوجوانان به نام «نصابالصبیان» توسط ابونصر فراهی در قرن هفتم تدوین شد. فراهی با توجه به حافظه نیرومند کودکان و دلبستگی آنان به شعر، واژه هایی را در شعرهای نصابالصبیان گردآورد تا کودکان با ازبر کردن آن اشعار، واژه های عربی هر شعر را به یاد بسپارند. وی همچنین در لابهلای شعرهای کتاب، آگاهیهایی دربارهی قرآن کریم، اصول دین، نامها و القاب پیامبر، امامان شیعه، بیماریها و ماههای سال و… گردآورده است. این فرهنگنامهی کوچک بیش از هفت قرن است که بر زانوی اطفال مسلمان ایران و ماوراءالنهر و هندوستان و ترکیه قرار داشته است و ظاهرا نخستین کتابی است که پس از قرآن کریم برای آموختن زبان عربی برای کودکان به کار میرفته است(محمدی و قائینی، ۱۳۷۹، جلد ۲: ۱۹۸-۲۰۱)
کسی که برای اولینبار داستانهای عامیانهی ایرانی را مخصوصا جمعآوری و منتشر کرد، «ابولفضل صبحی مهتدی» بود. لازم است اشاره شود که صبحی نخستین کسی نبود که به جمعآوری ادبیات عامیانه در ایران اقدام کرد، بلکه سالها قبل از او «صادق هدایت» این کار را کرده بود؛ ولی صبحی کسی بود که ادبیات عامیانه را برای کودکان و نوجوانان جمعآوری نمود و در واقع از این نظر کارش را میتوان همردیف کار «برادران گریم» در آلمان و «شارل پرو» در فرانسه دانست(حجازی، ۱۳۸۵: ۳۱).
قبل از آنکه ادبیات نوین کودک در ایران پایهگذاری شود، زمینههای آن در دوره مشروطه ایجاد و فراهم شد. تحول مهمی که در ادبیات مشروطه اتفاق افتاد، گرایش و حرکت شعر از دربارها و خواص بین مردم و عوام بود. این حرکت کلی در زبان شعر، مضامین و محتوا و دیگر جوانب آن تأثیر گذاشت. در بین اشعار این دوره شعرهای کودکان نیز یافت میشوند. اگرچه این شعرها هنوز از فضای پند و اندرز پدرانه برای کودک خالی نیست، اما به هرحال نخستین گامهایی است که به سوی ادبیات کودک برداشته میشود. از جمله این شاعران میتوان به ایرج میرزا (۱۲۹۱-۱۳۴۳ ه.ق) اشاره کرد. وی را شاید بتوان اولین شاعری دانست که اشعاری برای کودکان و در خور فهم ایشان سروده است. غیر از او حاجی میرزا یحیی دولتآبادی (۱۲۷۹ه.ق -۱۳۱۸ه.ش) از روشنفکران دوره مشروطه، مهدی قلیخان هدایت (مخبرالسلطنه)، محمدتقی ملکالشعرای بهار (۱۲۶۶-۱۳۳۰ه.ش)، نیما یوشیج اشعاری برای کودکان سرودهاند(محمدی و قائینی، جلد ۴: ۴۰).
پایهگذاری ادبیات نوین کودکان از آذربایجان و جبار عسکرزاده (باغچهبان) شروع شد. او در سال ۱۲۶۴ ه.ش به دنیا آمد و در سال ۱۳۴۵ درگذشت. بزرگترین ابتکار او انتخاب وزنها و و قالبهایی نزدیک به ترانههای عامیانه است(همان).
در فاصله سالهای ۱۳۰۰ تا ۱۳۲۰ نویسندگان و شعرایی دست به خلق آثاری زدند؛ مانند یحیی دولتآبادی، صنعتیزاده کرمانی (مؤلف کتاب رستم در قرن بیستم)، عباس یمینی شریف. در همین زمان مترجمانی چون علینقی وزیری و مهری آهی، افسانه های عامیانهی ملل مختلف را به فارسی برگرداندند. مجلهها و روزنامهها نیز صفحاتی به کودکان اختصاص دادند. از سال ۱۳۳۲ گروهی به انتشار مجلهی پر ارزش «سپیدهی فردا» همت گماشتند و ضمن آشنا ساختن مربیان با اصول تربیت نوین، مسئله ادبیات کودک را مطرح ساختند. در سال ۱۳۳۸ همین مجله فهرست کتابهای مناسب کودکان و نوجوانان را برای اولینبار منتشر نمود. در همین سالها سیل ترجمه از ادبیات کودکان جهان به سوی کودکان ایران سرازیر شد.
سال ۱۳۴۰ نقطه عطفی در تاریخ ادبیات کودک و نوجوان است. در این سال چرخشی بنیادین در کتابهای درسی پدیدار شد. روش تدریس و مطالب کتابهای جدید، سن مطالعه را تقریبا سه سال پایین آورد و بدین ترتیب جمعیت کتابخوان چندین برابر شد. در همین سال نخستین کتاب مدون ادبیات کودک چاپ شد. در سال۱۳۴۱ شورای کتاب کودک کار خود را شروع کرد و در سال ۱۳۴۴ کانون پرورش فکری کودک و نوجوان به وجود آمد. سالهای پس از ۱۳۴۰ را میتوان دوره تازهای در ادبیات کودک و نوجوان دانست. در این دوره اهمیت ادبیات کودک در رشد فکری و پرورش اندیشه و تخیل از دوران کودکی و نوجوانی در ایران شناخته شد. ویژگی عمدهی این دوره توجه به نیازهای کودکان و رشد ادبیات ویژهی آنان در برابر آثار ترجمه شده است(انوشه: ۶۵).
ادبیات کودک در دهه ۵۰ و ۶۰ سرعت بیشتری یافت. رشد روزافزون جمعیت و جوان شدن آن، و بالا رفتن درصد دانش آموزان و بهبود نسبی اوضاع اقتصادی، توجه به کودکان و نوجوانان را افزایش داد. پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ هشیاری اجتماعی کودکان ایرانی را بالاتر برد و بر وسعت تجربه های آنان افزود و زمینههای دیگر را برای کار نویسندگان و شاعران فراهم نمود. در این این دو دهه مخصوصا پس از انقلاب، صحبت از یک شاعر و یک نویسنده یا یک تصویرگر نیست. در همه زمینهها رشد و گسترش مشاهده می شود و خواهناخواه درصد کارهای نامناسب و مبتذل نیز فزونی یافت و همزمان با آن سختگیری و جدیت بیشتری در زمینه نقد کتب کودکان به وجود آمد. در این ایام به اسامیِ علی اشرف درویشیان، فریدون دوستدار، رضا رهگذر، قدسی قاضیپور و به خصوص هوشنگ مرادی کرمانی برمیخوریم(حجازی: ۴۵).
ادبیات کودک در دهه شصت به دنبال شروع جنگ با عراق، کاملا متأثر از شرایط جنگ بود. بیشترین داستانها و شعرها دربارهی جنگ نوشته شد و بیشترین برنامههای تلویزیونی کودک و نوجوان را زندگی نامهها و یا حوادث جنگی پر میکرد. شاهکارهای بسیار زیادی در این خصوص آفریده شد که درخشش آنها گاهی تا بیش از بیست سال طول کشید.
ادبیات کودکان در دهه ۷۰ همراه با تعمیق برنامه های دهه های گذشته، ورزیدگی در اجرای فعالیتها، تسهیل ارتباطات بینالمللی علاوهبر دستیابی به اطلاعات، حضور ادبیات کودکان و نوجوانان ایران و فعالان این زمینه را در عرصه جهانی پررنگتر نمود. در این دهه، فعالیت شامل حال همه کودکان و نوجوانان شد؛ از کودکان معلول که آغاز فعالیت برای آنها در دهه قبل است- تا کودکان پناهندگان به ایران یا کودکان کانون اصلاح و تربیت. یکی از اقدامات اساسی و اصولی این دهه، تهیه و تدوین فرهنگنامهی کودکان و نوجوانان توسط شورای کتاب کودک است که در تابستان ۱۳۷۹ جلد ششم آن نیز منتشر شد. آغاز تهیه «تاریخ ادبیات کودکان و نوجوانان» نیز این دوره است(همان: ۴۶).
فصل چهارم
بررسی تحلیلی یکصد شغل منتخب
مقدمه
تجزیه و تحلیل شغل عبارت است از جمع آوری هر نوع اطلاعات شغلی و تحلیل آنها توسط روش های متفاوت برای بکارگیری در مقاصد گوناگون. این کار از وظایف عمده مدیریت منابع انسانی محسوب می شود.تجزیه و تحلیل شغلی فرآیندی است که طی آن طریقه ای برای موشکافی واقعیت در نظر گرفت در یک شرح شغلی، وظایف و مسئولیت ها و شرایط کلی کار به طور خلاصه بیان می شود. تجزیه و تحلیل شغل الزاما تلاشی برای شناسایی و جذب نیروی کاری مورد نیاز یک سازمان نیست. این کوشش می تواند حرکتی در جهت موشکافی واقعیتی انجام شود. می توان گفت این رویه می کوشد تا چیزهایی را که مردم در حین کار انجام می دهند، به صورت واژه ها درآورد.
برای تجزیه و تحلیل یک شغل باید به اجزای تشکیل دهنده ی آن دست یافت. اجزای اصلی این تحلیل را می توان، عنوان شغل، شرح شغل و اهداف آن، تعداد کارکنان لازم جهت تحقق آن شغل، ابزارهای لازم جهت اجرا، حقوق در نظر گرفته شده، ساعات کاری تعریف شده و استراحت مورد نیاز، توانایی های فیزیکی و ذهنی و .. در نظر گرفت.
در تحقیق حاضر مهم ترین علت این امر، به گونه ای کوششی است برای موشکافی یک واقعیت. واقعیتی به نام ” تحلیل و از بین رفتن برخی مشاغل در گذر زمان در پرتو جهش تکنولوژیکی دنیای جدید".
۴-۱ تعاریف
چند واژه که در تقسیم بندی مشاغل در این تحقیق به کار رفته اند عبارتند از :
بخش مشاغل غیر رسمی: زیرمجموعه ای از اقتصاد غیر رسمی و کوچکتر از آن است مانند دست فروشان که ارزش افزوده ی فعالیتشان در هیچ حساب و کتاب درج نمی شود و در نتیجه نه میزان درآمد آنها مشخص است و نه مالیاتی به آنها تعلق می گیرد. مشاغل غیر رسمی که اکثر آن ها جزء مشاغل کاذب به حساب می آیند، علیرغم ظاهر مثبت خود که پوششی نیز برای آمارهای غیر واقعی نرخ بیکاری در جامعه است، اثرات سوء در اقتصاد و اجتماع از خود به جای می گذارد. از تبعات این بخش غیر رسمی اقتصاد، رقابت نابرابر با واحدهای قانونی و در نتیجه کاهش تعداد شاغلان در آن بخش می توان نام برد. از جمله مشاغلی که در حیطه این بخش قرار می گیرند، فعالیت مربوط به دستفروشان است. شاغلان غیر رسمی یا فعالان اقتصادی زیر زمینی مانند(نصاب دیش ماهواره، تولیدی در آپارتمان، کار در منزل و…) و نیز تعداد بسیار زیادی از دستفروشان هستند که تحت هیچ گونه بیمه اجتماعی نیستند، و گاهی در کنار دستفروشی مواد غذایی و یا غیر آن به خرید و فروش مخفیانه مواد مخدر و یا قاچاق مبادرت می کنند. در تقسیم بندی و کد گذاری مشاغل بر اساس کد گذاری بین المللی آیسیک، متاسفانه این مشاغل نیز کد گذاری شده است که نشانگر پذیرش این مشاغل به عنوان شغل رسمی است.
راهنمای ﻧﮕﺎرش ﻣﻘﺎﻟﻪ ﭘﮋوهشی درباره : بررسی و تحلیل پیشهها ومشاغل در آثار کودک و ...