قُمْ فِی الدُّجی یا أَیُّهَا الْمُتَعَبِّدُ
حَتّی مَتی فَوْقَ الْأَسِرَّهِ تَرْقُدُ
قُمْ وَادْعُ مَوْلاکَ الَّذی خَلَقَ الدُّجی
وَالصُّبْحَ وَ امْضِِِِِِِِِِ فَقَدْ دَعاکَ الْمَسْجِدُ
وَاسْتَغْفِرِِِِ اللهَ الْعَظیمَ بِذِلَّهٍ
وَ اطْلُبْ رِضاهُ فَإِنَّهُ لا یَحْقِدُ
وَانْدَمْ عَلی مافاتَ وَ انْدُبْ ما مَضی
بِالأَمْسِ وَ اذْکُرْ ما یَجیءُ بِهِ الْغَدُ
وَاضْرَعْ وَ قُلْ: یا رَبِّ عَفْوَکَ إِنَّنی
مِنْ دُونِ عَفْوِِکَ لَیْسَ لی ما یَعْضُدُ
ترجمه: «ای کسی که اهل عبادت هستی در تاریکیِ [شب] برخیز، تا کی در روی بستر میخوابی؟
برخیز و مولا و آقایت را بخوان که تاریکی و [روشنایی] صبح را آفرید و رهسپار شو که مسجد تو را میخواند. و از خدای بزرگ با التماس و خواری طلب آمرزش کن، و به دنبال خشنودی او باش چرا که او اهل کینه و دشمنی نیست و به خاطر آنچه از دست رفتهاست پشیمان باش؛ و گریه و ناله کن بخاطر آنچه در دیروزت گذشته است [و انجام دادهای] و آنچه را فردا پیش خواهد آورد، یادکن. و دست به دامان او (خدا) شو و بگو: ای پروردگار من، خواهان بخشش تو هستم، زیرا جز بخشش تو، چیزی ندارم که مرا کمک و یاری کند».
او (میمون) پی در پی به دعا و التماس و زاری در مقابل پروردگارش ادامه میدهد و آرام نمیگیرد و خسته هم نمیشود. در نتیجه سهیل میفهمد که او در احوال خود متحول شدهاست و یک ماه در کنارش میمانَد سپس با او خداحافظی میکند. و این آخرین وعده دیدار آنهاست.
شاید خواننده ملاحظه کردهباشد که یازجی در همه این مسائل از حریری تقلید می کند، زیرا او مثل حریری در مقامه نخست با معرفی و آشناکردن راوی و قهرمان، [کارش را] شروع میکند و همواره زمینه را برای دیدار آنها آماده میکند تا اینکه قهرمانِ او، وابستگی و ناپایداری دنیا رهایی یابد و از کارهایش پشیمان گردد و به سوی پروردگارش توبه کند. همان تواضعی که در آغاز و پایان مقاماتش در وجود او میبینیم، چیزی است که دقیقاً از حریری تقلید نموده است.
۳- ویژگیها و صفات مقامات یازجی
اگر بگوییم که مقامات یازجی، تقلید کاملی از مقامات حریری است زیادهروی نکردهایم، چراکه از همه جهات با آن تطابق دارد؛ در تصویرگری راوی و قهرمان، در اینکه قهرمان، ادیبی سائل است؛ در روش های تغییر چهرهدادن او و در ستیزههایی که با دختر و خدمتکارش دارد، و قاضیای که در آن ماجراهاست و به اختلافات آنها رسیدگیمیکند.
در شکل و ساختار هم با آن مطابقت دارد، زیرا[مقامات او] میان سجع و شعر میگردد اگرچه میبینیم که حریری در هر دو نوع آنها برتری دارد. سجع او سبکتر و شعرش زیباتر است. گویا مادّه لغوی به صورتی نیرومندتر و زیباتر نسبت به آنچه در اختیار یازجی قرارداشتهاست، در مقابل او تسلیم و رام گشتهاست. با وجود اینکه تلاش کردهاست که تصویری شبیه به مقامات او [حریری] ارائه دهد.
ما این قصد را نداریم که به کار یازجی ایراد واردکنیم و نه اینکه بگوییم [اثراو] تصویر بدی از کار حریری است. شاید زبان ما، تقلیدکنندهای از یک اثر هنری نشناسد که در تقلید از او چنین مهارتی اینچنین داشتهباشد و به شکلی که در دوستمان(یازجی) یافتهای، به آنچه او در نظر داشته است برسد. او بخوبی فهمیده بود که چگونه کار خود را مطابق الگوی حریری بسازد و به همه ویژگیها و صفات حریری با موفقیت دست یابد.
حتی قرآن کریم که حریری به شکلی گسترده از آن برداشتکردهاست، یازجی نیز در این کار با او همراهیکردهاست، و چه بسا در زیادیِ برداشتکردن از آن، براو برتری داشته باشد.
ضمن اینکه همانطورکه گفتهشد نام مقاماتِ خود (مجمعالبحرین) را از قرآن به امانت گرفتهاست، و قهرمان مقاماتش را چنین قرارداده که در مکه سپس در مدینه و مسجدالأقصی توبهمیکند.
چنین به نظرمیرسد که یازجی از هرچیزی که در وجود اوست رهامیشود تا مقاماتش را به سلیقه حریری و مطابق سنتهایی که او برای آن قراردادهاست بوجودآوَرَد. تا زمان او، هیچ انعکاسی در مقامات او برای این کار نمییابیم، شهرهایی نیز که او ابداع و ابتکار کردهاست، دارای اسمهایی هستند که هیچ اثری در کار او برایشان نمی یابیم. اسم مقامات او باید «شامیّه» یا «مصریّه» یا «لبنانیّه» باشد ولی این نامها برای او مفهوم و معنایی ندارد بلکه او به دنبال این است که یک تصویرادبی عمومی ارائه دهد، و برخورد میکند با این موضوع که حریری و بدیعالزمان پیش از او، مقاماتش را با نام شهرها نامگذاری کردهاند، در نتیجه به شیوه آنها عملکرده و از قانون آنها پیروی نمودهاست.
حریری بسیاری از مقامههایش را بر پایه نصیحتها و دعاها بنا نهادهاست و یازجی نیز از او تقلید کردهاست. بدین صورت که [مردم را] نصیحتمیدهد و به اعمال صالح دعوتمیکند و اینکه دنیا و زیورهای آن را رهاکرده و منتظر نعمتها و پاداش الهی و آرزومند بهشت و خشنودی او باشند. او در مقامه «معرّیه» از زبان میمون که بعنوان یک سخنران در میان توده مردم ایستادهاست، چنین میگوید:
«بدانید که خداوند، مرا برای بیم دادن به سوی شما فرستادهاست و مرا همچون چراغی روشنیبخش در میان شما به پاداشتهاست تا روزی هولناک و سخت را به یادتان آورم. پس، از یادِ نوشیدن آن جام [جام مرگ] و از هراسِ آن روزی که مردم برایش گِرد آیند، غافل نباشید. از بزرگان قوم و هماوردانی که پیش از شما زیستهاند و از اهالی شهرها و رؤسای آنها که در برابر [دیدگان] شما از دنیا رفتهاند پندگیرید. به سوی آفریدگار خود توبه کنید و به خاطر فرصتهایی که از دستتان رفتهاست پشیمانباشید. زیرا خدا توبه بندگانش را میپذیرد و از بدیهایشان درمیگذرد. بر نگهداری از احکام الهی و سنتها تکیه کنید و به سبزههای زبالهدانها [زیورهای دنیوی] توجه نکنید.
مسلما مراقبت و مواظبت بر نمازها به کسی که در مخفیگاه ها از شهوات پیرویمیکند سودی نمیرساند؛ و سختیهای روزهداری برای کسی که به مردم آزارمیرساند فایدهای ندارد؛ و تحمل کردن رنجهای مناسک حج و عمره، کسی که شراب مینوشد را پاک و مطهر نمیکند. و نیکی [تنها] این نیست که صورتهایتان را به سمت مسجدالحرام بگردانید بلکه نیکوکارکسی است که تقوا پیشه کند. والسلام».
در این قطعه، استفاده زیاد و به امانت گرفتن از قرآن کریم توسط یازجی آشکاراست. او فقط تلاش نکردهاست که عباراتش را به امانت بگیرد بلکه کوشیدهاست تا کلمات آن را، مایه آرامش و اساس ساختارهایش قراردهد. در همه این موارد، او [مقاماتش را] به شیوه حریری مینگارد و شبیه به او از امثال و حِکَم، زیاد استفاده میکند. بلکه در این زمینه تلاشکردهاست که بر او برتری یابد. در نتیجه در کتابش، به شکلی گستردهتر از دوست خود، آن موضوعات را پراکندهاست و آن را عنوان بعضی از مقامههایش همچون مقامه «حِکْمیّه» و مقامه «ادبیّه» قرارداده است.
معلوم میشود که وی از بازیهای بلاغیِ حریری که کمی پیشتر بازگوکردیم به شدت خوشش آمدهاست. در نتیجه به روش