شکل (۴-۴۸): نمودار متوسط تغییرات pH آبزیرزمینی محدوده بابل – بابلسر، دوره آماری ۱۱ سال
۴-۳-۲۱- تیپ و رخساره آبزیرزمینی محدوده بابل - بابلسر
همانطور که در فصل قبل توضیح داده شد، تیپ آبزیرزمینی تابعی از لیتولوژی، زمان ماندگاری و الگوی جریان آبزیرزمینی است. آبزیرزمینی در حین عبور از لایه ها و مواد متشکله آن، مقداری از املاح موجود در مسیر را حل و در عین حال تبادلات یونی نیز با مواد تشکیل دهنده لایه ها انجام میدهد. بنابراین مقادیر مواد محلول آن نسبت به املاح محیط سریعاً تغییر نموده و ممکن است در اثر تبادلات یکی از آنیونها (سولفات، بیکربنات و کلرور) و یکی از کاتیونها (سدیم، کلسیم و پتاسیم) بر دیگری ارجحیت پیدا نماید. با توجه به توضیحات در فصل قبل، جهت تعیین تیپ آبزیرزمینی از نمودار پایپر استفاده شده است (پایپر، ۱۹۴۴).
شکلهای (۴-۴۹) و (۴-۵۰) نمودار پایپر نمونههای آبزیرزمینی متوسط دوره خشک و مرطوب محدوده بابل - بابلسر را نشان می دهند. با توجه به نمودار، تیپ غالب دشت بیکربناته کلسیک میباشد، که نشاندهنده تیپ آب مناطق تغذیهای است. مجموعه شرایط اقلیمی (نزولات جوی فراوان)، رطوبت کافی، پوشش گیاهی و خاکی غنی (فراهم آوردن فشار co2 کافی)، توسعه قابل توجه واحدهای کربناته و سازندهای کارستی ارتفاعات مشرف به دشت، همگی از دلایل عمده در عدم تکامل ژئوشیمیایی آبهای زیرزمینی محدوده مورد مطالعه میباشند.
شکل (۴-۴۹): نمودار پایپر چاههای مشاهدهای محدوده بابل – بابلسر (متوسط ۱۱ ساله دوره خشک)
شکل (۴-۵۰): نمودار پایپر چاههای مشاهدهای محدوده بابل – بابلسر (متوسط ۱۱ ساله دوره مرطوب)
۴-۳-۲۲- تهیه نقشه کیفی آبزیرزمینی محدوده بابل- بابلسر از نظر مصارف کشاورزی
در امور زراعی، علاوه بر کمیت آب، کیفیت آب نیز نقش مهمی داشته و کیفیت نامناسب آن می تواند یکی از عوامل مهم محدود کننده در این زمینه باشد که علاوه بر مشکلات زراعی، مشکلاتی برای خاک نیز بوجود آورده و نیاز به اندیشیدن تدابیری خاص در هر زمینه دارد. همچنین در طبقه بندی آب جهت مصارف کشاورزی علاوه بر تعیین خواص شیمیایی آب، عوامل مختلفی از قبیل جنس خاک، وضع آبکشی زمین، مقدار آب آبیاری، درجه حرارت محیط، عناصر شیمیایی موجود در خاک و نوع گیاه مورد کشت را باید مورد مطالعه قرار داد.
جهت پهنه بندی کیفی آبزیرزمینی محدوده بابل- بابلسر از نظر مصارف کشاورزی با توجه به تقسیم بندی ویلکوکس (جدول۳-۳)، نقشههای قابلیت الکتریکی و نسبت جذب سدیم تولید شده در محیط GIS ، طبقه بندی مجدد شده است، سپس نقشههای مذکور را بر روی هم انداخته[۳۱] و نقشه نهایی تولید شده است. در شکلهای (۴-۵۱) و (۴-۵۲) نمودار ویلکوکس متوسط دوره خشک و مرطوب چاههای محدوده ارائه شده است. شکلهای (۴-۵۳) و (۴-۵۴) پراکندگی مکانی آب کشاورزی را باتوجه به تقسیم بندی ویلکوکس نشان میدهد. همانطور که مشاهده می شود در بیشتر مناطق کیفیت آب از نظر کشاورزی متوسط میباشد. در جدول (۴-۲۰) کیفیت و میزان درصد آن در محدوده ارائه شده است.
همانطور که از جدول (۴-۲۰) نتیجه می شود بیشترین میزان در هر دوره خشک و مرطوب، مربوط به کلاس C3S1 میباشد. در این کلاس هدایت الکتریکی بین ۷۵۰ تا ۲۲۵۰ میکروموس بر سانتیمتر بوده و از ابن نظر دارای خطر شوری زیاد میباشند. آبهای آلوده در آبیاری مزارع به لحاظ ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی متفاوت، تأثیرات گوناگونی در خاکهای کشاورزی ایجاد می کند (آلمیدا و همکاران ۲۰۰۷، ۵۶)[۳۲]. این نمونه آبها با انجام تسهیلات لازم نظیر آبشویی متوسط خاکها و ایجاد شبکه های زهکشی مناسب، قابل استفاده هستند. بطور کلی این نوع آب برای خاکهای با نفوذپذیری بالا و زهکشی خوب توصیه میگردد.
از دیگر استانداردهای کیفی آب آبیاری، کربنات سدیم (RSC) میباشد که بیانگر خطر بیکربنات است. غلظت زیاد بیکربنات منجر به رسوب کلسیت، افزایش فرسایش و کاهش نفوذپذیری خاک می شود. این نمایه از رابطه (۴-۶) برآورد میگردد (کارانتز ۱۹۷۸، ۲۷۰)[۳۳] ، غلظت یونها در رابطه بر حسب میلیاکیوالان بر لیتر میباشد.
رابطه(۴-۶)
چنانچه مقدار RSC در آب بیش از ۵/۲ میلیاکیوالان بر لیتر باشد برای آبیاری نامناسب است. باتوجه به اینکه مقدار RSC تمامی نمونههای مورد بررسی منطقه منفی است، لذا محدودیتی از نظر آبیاری وجود نداشته و مناسب میباشند.
در صد | مساحت کل(Km2) | نوع کیفیت | طبقه | ||
متوسط ۱۱ سال (دوره خشک) | متوسط ۱۱ سال (دوره مرطوب) | متوسط ۱۱ سال (دوره خشک) | متوسط ۱۱ سال (دوره مرطوب) | ||
۹۶/۵ | ۲۲/۴ | ۴۷/۵۳ | ۹۱/۳۷ | خوب | C1S1 |
۲۵/۵ | ۶۳/۸ | ۰۶/۴۷ | ۳۷/۷۷ | متوسط | C2S1 |
۷۹/۸۸ | ۱۵/۸۷ | ۴۷/۷۹۶ | ۷۲/۷۸۱ | نامناسب | C3S1-C4S1 |