۱۱ـ سقط جنین: اگر از زن حامله به واسطهی جنایتی چیزی سقط شود، مرجع تشخیص در آنچه ساقط شده، اهل خبره است. نظر فقهاء بر آنست که «… فقط با حکم اهل خبره به اینکه آنچه ساقط شده، اصل خلقت آدمی را دارد، دیه واجب خواهد بود».[۹۷۶] همچنین در مورد سقط جنینی که روح در آن حلول کرده، در صورتی دیه بر جانی است که «…جانی عالم به زنده بودن جنین باشد ولو به اینکه دو شاهد عادل از اهل خبره شهادت دهند …».[۹۷۷]
حال اگر به واسطهی جنایتی بر زن حامله وقوع سقط جنین به تأخیر افتد، «چنانچه اهل خبره شهادت دهند که او جنین را خواهد انداخت، جانی باید نصف دیه را بپردازد…».[۹۷۸]
۱۲- تشخیص جراحت جائفه:[۹۷۹] اگر مجنیعلیه ادعا کند که سر نیزه داخل بدنش فرو رفته،
«بیّنهای از ارباب خبره… به آنچه که او ادعا میکند، شهادت میدهند».[۹۸۰]
۱۳- امکان استیفاء قصاص به تشخیص اهل خبره: اگرجانی دست را از مفصل شانه قطع کند، یعنی کتف را در آورده و استخوان شانه را بیرون بیاورد، از اهل خبره سؤال میشود، اگر دو ثقه (مورد اطمینان) از اهل خبره به امکان استیفاء بدون اینکه منجر به جائفه شود حکم کنند، قصاص استیفاء می شود، والا باید دیه را مطالبه کند.[۹۸۱]
در مثالی دیگر در امکان استیفاء قصاص از دست فلج جانی در مقابل قطع دست صحیح مجنیعلیه، چنانچه اهل خبره حکم کنند که در صورت قطع دست فلج جانی، وی از تلف در امان نمیماند، قطع نمیکنند.[۹۸۲] «اما اگر اهل خبره بگویند بهبود مییابد، دست فلج قطع میشود».[۹۸۳]
۱۴- تشخیص حوامل برای پرداخت دیه: یکی از چیزهایی که جانی به عنوان دیه میتواند بپردازد، حوامل (شتران حامله) است… که «در(تشخیص) وجود حمل به اهل خبره مراجعه میشود».[۹۸۴]
مبحث سوم : موارد و مصادیق رجوع به خبره در اصول فقه
در اصول فقه رجوع به مجتهد (در تقلید)، لغوی و رجالی از نمونه های رجوع به خبره و کارشناس است .
در حجیت نظر مجتهد به عنوان کارشناس فقهی و شرعی نسبت به مقلدین اتفاق نظر وجود دارد، اما حجیت قول لغوی و رجالی و شرایط ایشان مورد اختلاف واقع شده است. در ادامه هر یک از این موارد، جداگانه مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
گفتار اول : رجوع به « مجتهد » (تقلید)
مجتهد، خبره و کارشناس مسائل شرعی است (که تعریف آن قبلا گذشت) و تقلید از مجتهد از مصادیق رجوع به خبره میباشد.
۱-تعریف اصطلاحی تقلید[۹۸۵]:
۱- «عمل به قول غیر بدون حجت است».[۹۸۶]
۲- تقلید عبارت است از «گرفتن گفتار دیگری (اگر مشافهه باشد) یا رأی و نظر دیگری (اگر غیرمستقیم و از طریق رساله باشد) و هدف از این أخذ و قبول قول یا رأی دیگری آن است که اگر مسأله از مسائل عملیه و فروع فقهی است، بدان عمل کند، و اگر از مسائل عقیدتی است به آن معتقد و ملتزم شود و تسلیم قلبی پیدا کند».[۹۸۷]
در تعریف اوّل، تقلید برخود عمل اطلاق شده، امّا در تعریف دوم تقلید مقدم بر عمل و در مقابل اجتهاد است.
تقلید به معنای رجوع به اهل خبره، امری فطری برای انسان است؛ زیرا یک نفر به تنهایی فرصت ندارد تا در هر آنچه که در زندگی مورد نیاز اوست، مجتهد شود؛ پس بنای عقلاء از افراد اجتماع بر رجوع به اهل خبره است. [۹۸۸]
۲ـ مبانی رجوع به مجتهد:
مبانی رجوع به مجتهد ، همان مبانی رجوع به خبره است:
۱ـ۱آیات:
* «شایسته نیست مؤمنان همگى (بسوى میدان جهاد) کوچ کنند; چرا از هر گروهى از آنان، طایفهاى کوچ نمىکند (و طایفهاى در مدینه بماند)، تا در دین (و معارف و احکام اسلام) آگاهى یابند و به هنگام بازگشت بسوى قوم خود، آنها را بیم دهند؟! شاید (از مخالفت فرمان پروردگار) بترسند، و خوددارى کنند! »[۹۸۹]
به حکم این آیه چون انذار واجب است، قبول فتوی ( تقلید ) نیز واجب میباشد.
* «اگر نمىدانید، از آگاهان بپرسید (تا تعجب نکنید از اینکه پیامبر اسلام از میان همین مردان برانگیخته شده است)».[۹۹۰]
۱-۲ روایات:
اخباری که بر وجوب پیروی از علماء و یا لزوم تقلید از فقهاء جامع شروط دلالت دارند، اخباری که منطوقاً از قول به غیر علم و فتوای بدون تحقیق منع کرده است و اخباری که مستقیماً بر اظهار علاقه و محبت امام نسبت به مفتیان اصحابش دلالت دارند.[۹۹۱]
۱-۳عقل و سیرهی عملی عقلایی:
«از دلایل صحت تقلید جاهل[۹۹۲] از مجتهد اموری است که یکی از آنها جریان سیرهی عملیهی عقلانیه بر عمل به قول اهل خبره و اطلاع در هر علم و فنی است بدون مطالبهی دلیل از ایشان.[۹۹۳] به عبارت دیگر بنابر (قاعدهی رجوع جاهل به عالم) باید به مجتهد مراجعه کرد؛ «(زیرا) مجتهدی که فتوا میدهد به خاطر آنکه ثقهی خبیر است، قولش طریقی به احکام شرعیه میباشد».[۹۹۴] البته برخی معتقدند: «قبول قول مستفتی(مجتهد)، (به این دلیل) است که قولش از سایر طرق نسبت بهمقلد به واقع نزدیکتر است نه از باب این که وی اهل خبره میباشد».[۹۹۵]
گفتار دوم : رجوع به «خبره» برای اثبات اجتهاد
فقهاء برای اثبات اجتهاد، اعلمیت و حتی عدالت مجتهد طرقی را ذکر کردهاند و در هر یک از این طرق « خبرویت» و یا «رجوع به خبره» به نوعی شرط است:
-
- علم وجدانی: مقلد خود اهل خبره بوده و به اجتهاد شخص علم داشته باشد، البته لازم نیست که حتماً مجتهد باشد.[۹۹۶]
۲- شهادت دو عادل خبره[۹۹۷]در تشخیص اصل اجتهاد واعلمیت.[۹۹۸] «در تقلید از مجتهد اخباری یا اصولی که عوام نمیتوانند بین آن دو را تمییز دهند باید از هر کدام که اهل خبره او را اعلم میدانند، تقلید نمود».[۹۹۹]و «(اگر) معلوم شوداز کسانی که از اعلم پرسیده اهل خبره نبودهاند، باید مجدداً فحص کند». [۱۰۰۰]
الف) مقصود از خبره بودن بیّنه:
احتیاط آن است که دو شاهد عادل، اهل خبرهی مجتهد باشند و از قولشان اطمینان و وثوق حاصل شود.[۱۰۰۱] و یا چنانچه مجتهد نیست، قریب به اجتهاد باشد.[۱۰۰۲] البته «(قبول) شهادت یک نفر (مرد) خبرهی ثقه که از( قول) او اطمینان حاصل شود، بعید نیست».[۱۰۰۳] هر چند زمانی میتوان اخبار و شهادت ثقهی واحد را یکی از طرق اثبات اجتهاد دانست که از روی حس باشد. «و استناد او به حدس و تخمین کفایت نمی کند».[۱۰۰۴]
ب) شرط قبول شهادت دو عادل خبره:
فقهاء قبول شهادت اهل خبره را مشروط بر آن میدانند که با شهادت دو عادل دیگر (خبره) به نفی اجتهاد (یا اعلمیت) در تعارض نباشد.[۱۰۰۵] و در صورت تعارض و وجود مرجّح، شهادت آنکه در خبرویت قویتر است، قبول شده و در صورت تساوی و نبود مرجّح ، تخییر حاکم است.[۱۰۰۶]
در صورت تعذّر یا توقف اهل خبره، احتیاط آنست که به قولی عمل شود که از میان اقوال دیگر بیشتر به احتیاط نزدیک است. [۱۰۰۷]
۳-شیاع مفید علم: مقصود ازشیاع، معروفیت شخص به اجتهاد یا اعلمیت نزد مشهور اهل خبره است به گونهای که وثوق و اطمینان به اجتهاد یا اعلمیت کسی که مشهور او را تعیین میکنند، پیدا شود.[۱۰۰۸]
گفتار سوم : رجوع مجتهد به « اهل خبره» و تخصصی شدن فقه
۱- رجوع مجتهد به اهل خبره:
«همانطورکه تقلید در احکام فرعیهی عملیه برای فرد عام، پیروی از رأی مجتهد میباشد. برای مجتهد (نیز) تقلید از اهل لغت و نحو و عرف و اهل خبرهای که فتوایش متوقف بر ایشان است – همانطور که متعارف است- جایز میباشد»[۱۰۰۹]؛ زیرا «امروزه ممکن نیست در هر یک از فنون متخصص باشد؛ (پس) جایز است در بعضی از مقدمات بعیده یا قریبه به متخصصین مورد اعتماد ایشان در آن فن رجوع کند». [۱۰۱۰]
بنابراین مجتهد به عنوان کارشناس شرعی میتواند در مسیر استنباط احکام شرعی که نیازمند فراگیری علوم مختلف است، در صورت نیاز به اهل خبره مراجعه نماید. به طور مثال در فراگیری علم اصول «اگر نظر برحجیت خبر ثقه باشد، باید افراد ثقه (مورد اطمینان) از رجال را بشناسد ولو با رجوع به شهادت اهل خبره به وثاقت ایشان».[۱۰۱۱]
در برخی از موارد نیز اظهار نظر کارشناس (اهل خبره) میتواند مجتهد را در صدور فتوی یاری نماید. به طور مثال در سال ۱۳۸۸ با شیوع بیماری آنفولانزای خوکی، برخی از کارشناسان معتقد بودند (از آنجا که این بیماری در عربستان شیوع بیشتری داشته و دو سوم مبتلایان به این بیماری افرادی بودند که از حج عمره بازگشته بودند) احتمال لغو یا ایجاد محدودیت شدید (سنی و بیماری) برای سفر عمره یا محدودسازی برای اعزام تمتع به عنوان یک نگرش جدی در دستور کار مسئولان قرارگیرد.[۱۰۱۲] در نهایت سفر عمرهی رمضان و حج تمتع سال ۸۸ لغو نشد، بلکه تنها محدودیتهایی اعمال گردید؛ از جمله از اعزام افراد بالاتر از ۶۵ سال و خردسالان و بیماران ممانعت به عمل آمد.
حال آیا فقهاء (با توجه به احتمال ابتلا به بیماری خطرناک آنفولانزای خوکی و خوف از ضرر درصورت تشرف به حج) میتوانند نظر کارشناس و خبره را ملاک قرار داده و به عدم جواز عمره و تمتع (حتی برای افراد مستطیع) حکم کنند؟
به نظر میرسد نظر کارشناس دربارهی ضرر و خطر محتمل برای فقهاء میتواند ملاک و معیار حکم قرار گیرد، زیرا فقیه به شخصه به تمام علوم احاطه ندارد. آیتالله نوری همدانی دراینباره میفرمایند:
«اگر از طرف کارشناس موثّق ثابت شود که خطر و ضرر بسیار شدید است به طوری که عقلاء اقدام به مسافرت در این شرایط را اقدام به خطر و ضرر شدید محسوب میدارند، دراین صورت این سفر جایز نیست و الّا موضوع حج که یکی از فرائض مهم اسلامی است، تعطیل نمیشود و باید انجام گیرد و ضمناً معیار حکم همین است و نسبت به اشخاص متفاوت درسن و سال فرق نمیکند».[۱۰۱۳]
آیتالله سیستانی نیز معتقدند: «برگزاری حج واجب است مگر اینکه ضررآن موجب نگرانی عقلاء شود».[۱۰۱۴]