به ناکار دیده مفرمای کار»
(بوستان، باب اوّل، حکایت ۱۵)
۴-۱۶-۴- آداب سخن گفتن
یکی از موضوعات بسیار مهمی که در آثار سعدی بسیار مورد توجّه است؛ طریقه سخن گفتن، کجا سخن گفتن و چگونه سخن گفتن است؟سعدی که باب چهارم کتاب گلستان خود را به «فواید خاموشی» اختصاص داده است خود نشان دهنده اهمیّت این مسأله است
در درجه اول سعدی توصیه می کند که کمتر سخن بگویید زیرا برای کسی که جاهل است؛ مسلّماً خاموشی بهترین وسیله برای پوشاندن جهل خود است. «نادان را به از خاموشی نیست و اگر این مصلحت بدانستی شادان نبودی.» (یوسفی،گلستان: ص ۱۸۷)
امّا مرد عاقل و دانا قبل از هر حرفی که بزند، ابتدا باید اندیشه کند و سخن خود را کاملاً بسنجد و سپس بر زبان آورد. زیرا:
سخن گفته دگر بار نیاید به دهن
تا زمان دگر اندیشه نباید کردن
اول اندیشه کند مرد که عاقل باشد چرا گفتم و اندیشه باطل شد»
نه تنها باید قبل از سخن گفتن، اندیشه کرد بلکه باید مهلت داد تا طرف مقابل، سخن خود را به پایان برساند زیرا سعدی گوید: «هیچ کس به جهل خویش اقرار نکرده است مگر آن کس که چون دیگری در سخن باشد؛ همچنان ناتمام گفته سخن آغاز کند.» (یوسفی،گلستان: ص ۱۱۸)
۴-۱۶-۵- تواضع و فروتنی در ارتباط با دیگران
در میان شاعران و اندیشمندان ایرانی ،کمتر کسی همانند شیخ اجل این قدر برای تساهل و تسامح ارزش قائل شده است. از مطالعه آثار او می دانیم که می گوید: اگر یک لحظه شانس به شما روی آورد فوراً به این نتیجه نرسید که دیگر کار تمام است و به همه آرزوهایتان رسیده اید، بلکه باید تواضع پیشه کردتا به مقام های بالا دست پیدا کرد و گردن فرازی را کنار گذاشت چون بالأخره پشیمان خواهی شد.
«در خاک بیلقان برسیدم به عابدی
گفتا برو چو خاک تحمّل کن ای فقیه
گفتم مرا به تربیت از جهل پاک کن خوانده ای همه در زیر خاک کن»
(گلستان، ص ۸۹)
۴-۱۶-۵- ۱- شاخص های مؤثّر در تواضع و فروتنی
سعدی پژوهان با مطالعه آثار سعدی، برای این موضوع ارزشمند شاخص هایی را تعیین کرده اند
که در زیر به بررسی بعضی از آنها خواهیم پرداخت.
۴-۱۶-۵-۱- ۱-انتقادپذیری
نظر سعدی در مورد اعتراض هایی که از جانب دیگران بر انسان وارد می شود، بسیار مثبت است بلکه این را نشانه اخلاص در دوستی می داند و بر عکس اگر کسی شما را از نقاط ضعفتان آگاه نکند این نشانه صمیمیت و خلوص در دوستی نیست، شاید این موضوع یادآور یک ضرب المثلی هم در فرهنگ عامّه باشد که می گویند: خوشا دوستی که عیب هایت را بگوید و تو را بگریاند نه کسی که فقط از تو تعریف کند و تو را بخنداند.
«در گلستان، سعدی، ضمن داستان مربوط به خطیب کریه الصّوت، مصاحبت فردی را که به خاطر خویشاوندی ،دوستش خلق و خوی ناشایست وی را نیکو بنمایاند، رنج آور می داند و بر عکس وجود دشمن بی باکی را که عیوب آدمی را بی محابا به وی گوشزد کند مغتنم می شمارد.» (تنکابنی، ۱۳۸۲: ص ۹۸)
«یکی را زشت گویی داد دشنام
بتر زانم که خواهی گفتن آنی