- قالی مرمتی با مکانیزم بافت نیم لول[۶]، چله و پود پنبه، پرز پشم، طرح گردان، رجشمار۲۵٫
مرحله سوم: آزمایش دستی بر روی نمونه های بافته شده.
مرحله سوم: بررسی ثبات و جذب رنگ وارد شده در نمونه آزمایش دستی.
مرحله چهارم: بررسی امکان تهیه و ساخت دستگاه یا روشی که مرحله رنگکاری را به رنگرزی ارتقا بخشد.
مرحله پنجم: بررسی ثبات و جذب رنگ وارد شده در نمونه آزمایشی با دستگاه یا روش پیشنهادی.
پی نوشت:
فصل دوم ادبیات تحقیق
۲-۱ مقدمه
قالی[۷] ایران با پیچ و خم طرح ها و دلفریبی رنگهایش در گوشه و کنار جهان گسترده و محیط زندگی انسان را چون باغی مصفا نموده است. نشاط کار و زندگی بافندگان در میان ترنم اشعار و صدای کوبیدن دفتین، با طرحها و رنگ های قالی آمیخته می شود تا اثری با شکوه پدید آورد و زبان هزاران بینندهی موزه های سراسر جهان را به تحسین هنر خلاق ایرانی وا دارد"بصام و همکاران، ۱۳۸۳، ص۲". هنر ایران در مغرب زمین به مدت چند قرن بیش از هر چیز به قالی ایرانی نامبرده و شناسا بوده است. قالیهای ایرانی در تجملات زندگی درباری سهم به سزا داشته و به همین ملاحظه در چشم فرستادگان و جهانگردان خارجی از جاذبه فراوان برخوردار بوده است. از سده پانزده مسیحی به بعد همواره از آن سخن میگفتند و اغلب نیز با ستایش بسیار. گذشته از این قالی ایران چشمگیرترین تحفه ای بود که مسافران میتوانستند به آسانی به همراه آورند. زیبایی و شکوه این ارمغان به همان نگاه نخست بی مقداری و حقارت قالیهای مغرب زمین را نمایان میساخت"پوپ، ۱۳۸۷، ص۲۶۰۷". درست است که سفالهای لعابدار ایرانی از حیث ویژگیهایش دست کم از قالی ایرانی ندارد، اما ناگزیر از رقابت با فرآورده های چینی است. همچنین شاهکارهای درخشان معماری ایران، که در بیان زیبایی شناختی عواطف ژرفتر و پهناورتر آدمی، تواناتر ازقالی است. با این همه، معماری را میتوان عرصه تجلی عواطف عام بشری برشمرد، نه این که دستاوردی باشد از نبوغ خاص مردمانی بخصوص، وانگهی، برخی آثار معماری اقوام دیگر بسا هم تراز یا حتی برتر از آثار ایرانیان باشد. چنین است که قالی با عظمتی که نیمی از آن در کلیسای جامع کراکو در لهستان است و نیم دیگر در موزه هنرهای تزیینی پاریس، یا قالی های مشهور اردبیل، شاهکارهایی بیبدیل و به کل غیر قابل قیاسند با هر آنچه بتوان با آنها برابر نهاد. برتری و فرادستی جهانی تنها از آن هنری تواند بود که بازتاب اصیل و طبیعی تمدن و فرهنگی باشد که آن را پدید آورده است، و این درست همان چیزی است که قالیهای ایرانی در حد استثنایی از آن برخوردارند، چرا که بینش زیبایی شناختی خاصی را به کمال رساندهاند که عمیقا و به طرز بارز ایرانی است.
اهمیت و ارزش این هنر در زندگی مردمان است، چرا که قالیبافی کم و بیش هنر و صنعتی است همگانی و برخوردار از رشد و بالندگی خود جوش و طبیعی. از دیرباز اساسیترین اسباب منزل بوده است، چه در کاخ ها، خانهها و چه در خیمهها. مهارت در قالیبافی تقریبا جزء خصایص ملی ایرانیان بوده است و ایلات و عشایر، عملا و ضرورتاً، همواره به قالیبافی بافی میپرداختند.
۲-۲ تاریخچه قالی
۲-۲-۱ پیش از اسلام
تاریخچه قدیمیترین دوره هنر قالی، تقریبا به کلی وابسته به منابع مکتوب و به خصوصیات نمونههای بافته شده در سرزمینهای دیگر، چون آسیای میانه، بین النهرین و مصر است. هنرهای تزیینی مرتبط نیز می تواند در هر دوره شواهدی برای چگونگی ظواهر این هنر فراهم آورد. بشر از هنگامی که به ساختن ابنیه پرداخت و حتی پیش از آن، به نوعی کفپوش که بر زمین بگستراند نیاز پیدا کرد. زمین گلی مساکن مشرق زمین مشکلات فراوانی در بردارد و چون فقط اغنیا میتوانستند کف ساختمانهای خود را با آجر، سنگ یا چوب مفروش کنند، لاجرم، زمین های خاکی و گلی را میبایست پیوسته آبپاشی کرد تا گرد و خاک از آن برنخیزد یا آنکه باید آن را با نوعی پوشش مفروش کرد. تقریبا با اطمینان میتوان گفت که همه گستردنیها از نی بوریا ساخته شده بود که در خورها و باتلاقهای جنوب بین النهرین در فرسنگها فرسنگ میروید. پوست کندن و بافتن نیهای بوریا به صورت حصیر بادوام و قابل حمل و حتی زیبا، کار دشواری برای مردم این سرزمین نبوده، مردمی که از قدیم متمدن بودند و در هزاره چهارم پیش از مسیح قادر به ساختن سفالهای منقش دلپسند بودند و دست کم سه هزار سال پیش از میلاد مسیح پارچه بافی و صنایع دستی پیشرفتهای داشته اند. از آن زمان تاکنون تولید حصیر بدون وقفه ادامه داشته و هم حصیر و هم نی بوریای حصیربافی از جنوب بین النهرین به نقاط دوردست صادر میشده است و صنعت حصیربافی حتی در مناطق شرقی دورافتادهای چون سیرجان در ایالت سیستان [کرمان ؟] تا سده یازده هجری به این محصول بین النهرین متکی بوده است. نخستین باز نمایی یک قالی خوش طرح را میتوان در فرش های درگاهی منقوش بر سنگ آشوری یافت، به ویژه در آن قطعه معروف خرساباد (شمال شرقی موصل) که اکنون در موزه لوور است"پوپ، ۱۳۸۷، ص۲۶۲۰-۲۶۲۱".
۸۰۰۰سال قبل در عصر نو سنگی در منطقه وسیعی از آسیای جنوب غربی، مردم برای نخستین بار در گروه های کوچک در یک مکان مشخص اجتماع کرده و اولین دهکده ها را بوجود آوردند. در آن زمان انسان به تجربه آموخت که می تواند با کاشت دانه ها و گیاهان خودرو محصول بیشتری را نسبت به جمع آوری آنها در دشت های پراکنده بدست آورد. سکونت در یک مکان و تغییرات آب و هوایی انسان را وادار ساخت تا خود را از رطوبت و سرما محفوظ دارد. او از زندگی کردن در کنار حیوانات اهلی فرا گرفت که پشم و موی حیوانات بهترین عایق حرارتی جهت حفظ در برابر سرما و رطوبت است. بنابراین میتوان گفت اولین کسی که به ذهنش خطور کرد تا پشم گوسفندان را با حرارت و آب در هم نماید شبانان چادرنشین بودند. پس از آن بیش از ۲۰۰۰ سال طول کشید تا بشر به دانش ریسندگی و تولید پارچه های تار و پودی دست یابد"مجابی،۱۳۸۱، ص ۶".
شاید حدود ۳۰۰۰سال قبل شبان چادرنشینان دریافت که اگر چله ای ازنخ را روی یک چهارچوب بگستراند و سپس روی آن گره بزند سطحی نرم و صاف را برای زیر پای خود ایجاد می کند که در برابر باد و رطوبت مقاوم و تاشو بوده و قابل حمل در کنار مهاجرت های همراه با گوسفندان به سوی مراتع سرسبز در فصول سال باشد. با وجود آنکه از اولین دست بافته های بشر اطلاعات کم و بیش کافی داریم ولی در مورد نخستین بافته های گره دار جهان و تاریخ و محل بافت آنها، دانسته های ما اندک است و بیشتر در حد حدس و گمان است. پژوهشگران اروپایی به این نتیجه رسیده بودند که تمدن های مصر و آشور گهواره قالیبافی جهان بوده اند که شواهد آنان مندرجات تورات است، به هنگامی که در فصل هجرت قوم بنی اسرائیل در باب آرایش خیمه ها از استفاده از قالی سخن میراند و همچنین ستون یادبودی از شلما نصر دوم آشوری بوده است، که در آن نقش دو تخته قالی با ریشه های بلند حکاکی شده است. با کشف پرفسور رودنکو در (۱۹۴۷ میلادی) مهد فرشبافی از سواحل نیل و رودخانه دجله و فرات به آسیای مرکزی تغییر مکان می دهد. کشف قالی پازیریک که به عنوان پوشش اسب استفاده می شد، در یخچال های محلی به همین نام در میان کوههای آلتائی صورت گرفت و قدمت آن به ۲۵۰۰ سال قبل میرسد، در اندازه ۸۳/۱×۲ متر و با ۳۶۰۰ گره در دسیمتر مربع است. تصویر حاشیه آن با شکل های دوره هخامنشی( تخت جمشید) شباهت دارد و در زمینه مرکزی آن تصاویر ستاره های چهار پره ای که به شکل های اشیاء کشف شده در لرستان مربوط است و درون مجموعه ای از قاب ها محصور شده اند. بعد از آن یک تخته قالی با بافت ظریف تر و قدیمی تر در ۱۸۰ کیلومتری پازیریک و یکی با بافت ضخیم تر و جدیدتر از پازیریک در ناحیه سیبری کشف شد که قالی دوم را به بافنده های هخامنشی منسوب می کنند"مجابی، ۱۳۸۱، ص۷".
در مورد صنعت نساجی دوره هخامنشی مدارک تصویری از جمله تصویر پوشش جاویدانها و لوحهای مکتوب هخامنشی در شوش مکشوف گردیده، شرح بافندگی پارچه و تزیین جامه با سوزندوزی رنگین ضبط شده است . پرفسور هانس ای. وولف آلمانی که سالیانی دراز در خدمت به هنرهای سنتی و صنایع دستی در ایران به سر برده است در کتاب صنایع دستی کهن ایران مینویسد: گزنفون مورخ یونانی در کتاب خود کوروپایدیا (تربیت کوروش) متذکر می شود که ایرانیان قالیهایی داشتند که زود از دست می رفت و تنها شاه روی آنها راه میرفت. در کتاب اوستا که یکی از کتابهای کهن ایران است سخن از کفپوش نرمی به میان آمده است"حشمتی رضوی، ۱۳۸۷، ص ۱۰۶".
قرائن تاریخی نشان می دهد که قالیبافی در زمان ساسانی رونق داشته، از جمله قالیها در این دوره، قالی بهار خسرو است که در تاریخ طبرسی درباره آن گفته شده «… یک قالی بسیار عالی کار ایران موسوم به بهار خسرو و در قصر تیسفون به طول ۴۵۰ قدم و عرض ۹۰ قدم موجود بوده است …» در حالی که دکتر ربرت بامبان نویسنده مقیم آمریکا ابعاد این قالی مزین به جواهرات گرانبها را در کتاب خود به نام «آیا می دانید که» ۲۴×۲۶ متر ذکر کرده است و آن را به قالی بهار خسرو نسبت می دهند.
به نظر می رسد که غیر از قالی بهار خسرو قالی بزرگ دیگری در دوره ساسانی وجود نداشته است"حشمتی رضوی، ۱۳۸۷، ص ۱۴۴". گفته می شود این قالی به دست «هراکلیوس» امپراطور روم افتاد و یا به دیگر روایت همان قالی بهارستان است که زمان یزدگرد سوم به دست عربها افتاد. منسوجات شهر قومس از نظر تاریخی به دوره ساسانی و اشکانی باز میگردد که مهمترین و نابترین آن، قطعه منسوجی پرزدار فرفری با پشم خود رنگ کرم تار دو رشته z تاب یک لا و پود s تاب تشکیل شده و این قدیمیترین قالی یافت شده در کشور ایران است. اما در مورد عصر ساسانیان اشارات مکتوب قابل توجهی وجود دارد. در سالنامه سوئی (۵۹۰ – ۶۱۷ م) از قالیهای پشمی ساخت ایران سخن رفته است که موئد آن است که در آن زمان صنعت مهمی وجود داشته و همچنین نوعی پارچه به نام دیبا که با کیفیت عالی بر حسب مورد استفاده آن برای لباس، پرده یا قالی بافته میشد"پوپ،۱۳۸۷، ص۲۶۲۲-۲۶۲۴".
دوره حکومت طولانی و مهم پادشاهان اشکانی که حدود پانصد سال دوام یافت از مبهمترین روزگاران تاریخ ایران به ویژه در ابعاد هنری می باشد زیرا که اسناد لازم در خصوص موقعیت آن روز ایران معدود است و تنها سندی که با تردید می توان به دوران حکومت اشکانیان نسبت داد از کاوش های باستان شناس غیر ایرانی (دیوید استروناخ) در شهر قومس نزدیک دامغان کنونی یافت شد. قدیمیترین نمونه منسوجات یافت شده شهر قومس مربوط به نیمه اول قرن یکم قبل از میلاد است. این قطعه جلیقه نمدی پشمی و قهوه ای رنگ می باشد که با بند ابریشمی دور گردن همراه است"ژوله، ۱۳۸۱، ص۱۰-۱۱". در زمان اشکانیان دامنه صنعت قالیبافی ایران در آسیای مرکزی و ناحیه باختر توسعه یافت و نمونه های آن در نوین اولا در سرحد مغولستان بدست آمده که به رنگ آبی تیره و با گره های مرتب بافته شده است"افشار،۱۳۹۲، ص۱۵۹-۱۶۰”.
۲-۲-۲ دوران اسلامی ( سده های نخستین ) قرن ۱ تا ۵ هجری
قالیبافی در دوران اسلامی با دو تغییر ساختاری مواجه شد، اول اینکه به سبب منع شبیهسازی در اسلام نقوش قالی فاقد تصویر انسان و پیکر موجودات ذی روح شد و دوم اینکه، از قالیهای زینتی و گوهرنشان اجتناب شد. قالیبافی ایران در اوایل تسلط اعراب تا حدودی دچار رکود میگردد، چون اعراب بر خلاف هنر سفالگری که در آن سر آمد بودند به هنر قالیبافی به دلایل نژادی و اقلیمی در هیچ یک از ادوار تاریخی خود اهمیت قابل توجهی نشان ندادهاند تا دوره خلفای تجملپرست اموی و عباسی. اما در مکتوبات بر جای مانده وجود قالی در آن موقع سخن به میان آمده است. اولین کتاب حدود العالم من المشرق الی المغرب که مربوط به سال ۷۳۲ ه . ق و مولف آن ناشناخته است و تا همین اواخر از وجود آن اطلاعی در دست نبود، از فرآورده هایی چون قالی، پلاس، گلیم، زیلو، بوریا، جوال، نمد و حصیر در شهرهای مختلف ایران نام برده است.
در مدت دویست سال ایران تحت تسلط اعراب با رکود قالیبافی مواجه بود ولی همچنان در گوشه و کنار این سرزمین به صورت بطنی تری ادامه داشت. در دوره اموی در مأخذ هدایای حکام محلی برای خلفای حاشیه نشین دجله مکرر از قالی ایران نام برده می شود . با حمله ترکان سلجوقی در ۴۱۶ ه.ق و تهاجم زبان و فرهنگ آنان به این سرزمین منجر به تأثیر این فرهنگ برهنه بر فرهنگ ایران شد و در نتیجه طرح های قالی متأثر از طرح های سلجوقی شد که البته از این قالیها اثری در دست نیست و تنها با احتمال تشابه به آنها با قالیهای مسجد قونیه (پایتخت سلجوقیان) میتوان چگونگی آنها را حدس زد و میتوان با احتیاط گفت قالی این دوره طرح شکسته و بدون انحنا و زمخت تر از دوره های بعدی است. در دوره تیموریان بسیاری از ویژگی های هنر دستخوش دگرگونی اساسی می شود. با نفوذ فرهنگ چینی و صنایع مستظرفه کار هنرمندان ایرانی به مرز کمال نزدیک شد، خطوط کم کم منحنی و دوار شد و موتیف های متفاوتی به طرح اضافه شد. در دوره آق قویون لوها و قراقویون لوها قالیهای نفیسی در تبریز بافته شد.
در عصر صفوی هنر به حد کمال و درخشش خود رسید، طراحی قالی در این دوره با نبوغ و خلاقیت چشمگیری همراه بود و کار مشهورترین نگارگران دربار شاه عباس (رضا عباسی) الهام بخش طرح قالی بوده است"حشمتی رضوی،۱۳۸۷،ص۲۳۰". در این دوره حدود ۱۵۰۰ تخته قالی و قالیچه از خود باقی گذاشته اند و کارگاههای قالیبافی شهری به وجود آمد و صدور آن به کشورهای اروپایی آغاز شد"نصیری، ۱۳۸۲، ص۷". در این دوره است که هنر قالی بافی از حالت یک پیشه روستایی و چادرنشینی به مقام یک حرفه با اهمیت در کارگاههای شهری تغییر موضع داده و تجارت صدور آن به کشورهای اروپایی شروع شد"مجابی، ۱۳۸۱، ص۲۰". در دوره صفویه علاوه بر اندازه و ظاهر قالیها تغییراتی در مواد و مصالح آن ایجاد شد. بافت قالیهای بزرگ پارچه و گران قیمت در خور کاخها و تالارهای شاهی و اعیان و اشراف رایج شد و از ابریشم و مفتولهای سیمین و زرین در برخی از بافته ها استفاده گردید. طرح و نقش قالیها متحول و گردان و طبیعتگرا شدند. پروفسور پوپ شمار قالیهای نفیس این دوران را بیش از سه هزار تخته تخمین زده است. با فتنه افغان حکومت صفوی از هم پاشید و قالیبافی از رونق و اعتبار آن کاسته می شود اما افغانها از قدیم گلهدار بودند و ریسیدن پشم دست ریس بین زنانشان رایج بود. قالیبافی این منطقه در قبایل بلوچ، تیموری، جمشیدی و چهار ایماق در غرب و جنوب غربی افغانستان و در شمال نزد ازبک ها و ترکمانها سابقه دارد"حشمتی رضوی، ۱۳۸۷، ص ۱۸۱".
شناسایی و مستند کردن بافت قالی ایران در دوره افشاریه و دوران زندیه کار بسیار مشکلی است و این امر مربوط به عدم وجود نمونه های قالیهای این دوران است. روند نزولی وضعیت اقتصادی و سیاسی و دو عامل دیگر باعث شده تا بافت قالی تقریبا متوقف گردد: که یکی هجوم افغانها به ایران و دیگری حکومت نادر شاه افشار میباشد"ادواردز، ۱۳۶۸، ص۵". در این دوره قالی در مقیاس اندک و عمدتا برای مصارف داخلی بافته شده است تا برای صادرات قالی. این احتمال نیز میرود که قالیهای ایلیاتی هنوز بافته میشده و اقسام دیگر کفپوش های بدون پرز، چه محلی و چه وارده از شهر های دیگر هنوز مورد تقاضا بوده است. در دوران حکومت محمد کریم خان زند تا حدودی ثبات و آرامش همراه با ثبات محلی به کشور باز گشت و این امر بستر مناسبی را برای بافت قالی فراهم نمود. بافت قالی در این دوران ادامه داشت وجود قالی پشمی آن زمان درموزه ایران باستان مؤید این امر است “یار شاطر،۱۳۸۴،ص ۸۹".
یک دهه قبل از قتل ناصرالدین شاه را سال احیای نو قالی بافی در ایران می دانند. احیای نوین قالیبافی در ایران از سال ۱۸۸۵ آغاز گردید” ادواردز، ۱۸۷۵، ص ۸". مطالعات نشان میدهد که در نیمه اول قرن سیزدهم ه . ق قالی همراه با ابریشم، پنبه و شال از کالاهای عمده تجارت داخلی بوده است که به مقصد هندوستان، ترکیه و روسیه فرستاده میشد. در اواسط همین قرن که اروپاییان و امریکاییان تقاضا برای خرید و فروش ایران را افزایش می دهند، قالی به عنوان اقلام اصلی صادراتی به بازارهای جدید ارسال می شود و تولید قالی افزون میگردد، به طوری که دهه ۱۲۹۰ ه.ق ( ۱۸۷۰ م ) به بعد ایران با رونق قالیبافی مواجه می شود” ژوله، ۱۳۸۱ ،ص۱۸-۱۹ “. بزرگترین ویژگی خاص قالیبافی قاجار، راه اندازی شرکتهای چند ملیتی بود که در کشورهای توسعه نیافته شکل خاص خود را که همان استعمار خواهی باشد همیشه به همراه داشته است که کیفیت پایین بافت، قالیهای ارزان و استفاده از رنگهای شیمیایی فرار (معروف به جوهری) از ویژگیهای این شرکتها بود. از دیگر روشهای فروش قالی در دوره قاجار کهنه نما کردن قالی (توسط چوبک و خاکستر هیپوکلریدسدیم) بود که طبق سلیقه اروپاییان انجام میگرفت. ورود رنگهای جوهری یا به عبارتی فاجعه رنگهای جوهری از همین دوره آغاز شد. صادرات قالی در دوران قاجار در ربع قرن نوزدهم افزایش چشمگیری داشت. از همین دوره قالیهای تصویری رواج یافت و در دوره های بعد تکمیل شد. نکته ای که در مورد قالی در دوران قاجار بسیار قابل ملاحظه است صادرات چشمگیر آن از سال های ۱۷۸۰ م. تا جنگ جهانی اول است. تا پیش از آن توجهی به قالی نمیشد و آن را به عنوان حرفه ای روستایی و عشایری قلمداد میکردند. با استقبال غربی ها از قالی و به دنبال آن، حضور شرکت های خارجی سرمایه گذار در این رشته، نگاه به قالی عوض شد و به عنوان یک کالای مهم تجاری مورد توجه قرار گرفت.
در دوران حکومت پهلوی تغییراتی در نظام تولید قالی بوجود آمد قانون کار و ممنوعیتهای سن غیر مجاز برای بافندگان، بررسی دستمزد بافنده، نظارت بر شرایط کارگاه و بافندگی و استاندارد سازی کارگاه ها و اختراعدار قالی بافی بهداشتی. در دوران پهلوی تولید قالی در مناطق مختلف ادامه یافت. یکی از مهمترین اتفاقات که در این دوران به وقوع پیوست اتمام فعالیت های شرکت های خارجی و چند ملیتی در قالی ایران است و در نتیجه به دست گرفتن تولید و صادرات قالی توسط تولید کنندگان داخلی بود که این جریان در پی سیاست ایرانی کردن مؤسسات خارجی به وسیله رضا شاه پهلوی صورت پذیرفت. رسمیت یافتن متر در معاملات قالی به جای زرع، انتشار کاغذ شطرنجی چاپ برای طراحی قالی، صدور نوعی شناسنامه برای قالی، جمع آوری نقشه های قدیمی برای احیاء، تشکیل کمیسیون قالی ایران به منظور تمشیت امور قالی بافی در ایالات و ولایات، اولین مسابقه طراحی قالی، آموزش قالی بافی و نقشه کشی، تاسیس موسسه قالی ایران و پس از آن شرکت های سهامی فرش ایران (دولتی کردن فرش دستباف). تأسیس موزه فرش دستباف در سال ۱۳۵۶ و شرکت در نخستین نمایشگاه رسمی جهانی وین و بیگره بافی و جفتی بافی در این دوره رواج یافت"حشمتی رضوی،۲۸۰-۳۰۰".
بعد از انقلاب اسلامی با وجود جنگ هشت ساله و بعد از آن رکود اقتصادی ایران و تحریم ها و به وجود آمدن مشکلات برای تهیه مواد اولیه و بالارفتن قیمت ها و غیره، قالی ایران با رکود مواجه شده است.
از جمله فعالیت ها و تحولات در هنر صنعت قالی این دوره:
استقرار روش پیمان سپاری ارزی، استقرار نظام تولید انبوه فرش دستباف، برگزاری دومین مسابقه طراحی قالی، استقرار نظام تشکیلات موازی در زمینه فرش، اولین تحریم و اولین تقلید از قالی ایران، استقرار نظام آموزش دانشگاهی فرش دستباف و مطالعات و تحقیقات فرش دستباف در سال ۱۳۷۴ه.ش. از سال ۱۳۶۷ ه.ش قالی بافان خانگی تحت پوشش بیمه و تامین اجتماعی قرار گرفتند، ورود رایانه به دنیای طراحی فرش، جابجا شدن نقشه ها و طرح ها، استقرار نمایشگاه های بزرگ سالانه فرش دستباف، ساخت فیلم های فرش دستباف و بافت قالیهای استثنایی(حجمی، ریز بافت غیر متعارف، نقش برجسته، قالیهای دو رو، تابلویی، بزرگ پارچه) ” حشمتی رضوی، ۱۳۸۷، ص ۳۲۶".
۲-۳ مواد اولیه فرش دستباف
۲-۳-۱ دسته بندی قالی از نظر نوع الیاف
هیچ کار هنری را نمی توان به طور کامل درک و ارزیابی کرد مگر آن که فرآیندهای فنی ساخت آن را درک کرده باشیم، زیرا که کیفیت زیبایی شناختی آنها همواره تا حدی بدین فرایند وابسته بوده است و از آن گذشته قضاوتهای فنی غالبا کلید ضروری شناسایی بافتهها را فراهم می کند. مهمترین دلیلی که موجب شده قالیهای مهم به نمونه های رضایت بخشی طبقه بندی نشوند، فقدان اطلاع از ساختار فنی آنها بوده است.
ساختار فرش دستباف براساس استانداردهای تولید، به شرح زیر می باشند:
همانطور که گفته شد، سه گروه نخ شامل نخهای پرز(خاب)، نخهای تار(چله)، نخهای پود ضخیم (زیر) و نازک (رو) تشکیل دهنده اسکلت اصلی هر فرش دستباف می باشند.
۱- نخ پرز، مهمترین جزء هر فرش که نمود اصلی ظاهر بصری و طرح و نقوش را فراهم می نماید و بطور معمول از جنس پشم یا کرک و در فرش های بسیار ظریف بصورت گل ابریشم و یا تمام ابریشم میباشد.
۲- نخ تار، مجموعه نخهایی که بصورت موازی یکدیگر و معمولاً یک در میان بصورت تار جلو و عقب، در طول فرش قرار گرفته و بطور رایج و متعارف از جنس پنبه، و در موارد خاص در فرشهای برخی از مناطق از جنس ابریشم یا پشم و در فرشهای بزرگ پارچه بصورت استثناء خارج از استاندارد با بکارگیری الیاف مصنوعی، از جنس مخلوط پنبه / پلی استر انتخاب می گردد.
۳- نخ های پود ضخیم و نازک، رشته نخهایی هستند که مابین نخهای تار بصورت عرضی در ساختار فرش عبور داده شده و به ترتیب وظیفه پرکردن و دوخت هر رج را به عهده دارند. بطورمعمول هر دو از جنس پنبه بوده و در برخی مناطق فرشبافی خاص ایران از جنس پشم انتخاب می گردند.
معمولاً نسبت وزنی تار و پود و پرز در فرشهای پشمی بصورت ۱۲ تا۲۰% نخهای تار، ۱۰ تا ۱۸% نخهای پود، و ۵۰ تا۷۰% نخهای پرز می باشد.
۲-۳-۲ نوع گره
گرهبافی در سده نخست مسیحی به دو صورت مختلف متداول بود و این فن به قدری تکامل یافته و به نحو استواری تثبیت شده بود که هر یک از این دو شیوه گره زدن در حد خود، قرن ها قبل از آن در حال تکامل بوده است. یکی از قدیمیترین نمونه های موجود در آن سوی شرق ایران در مغولستان داخلی، نوین اولا و لئلان کشف شده است. پرز ممکن است از پنبه، ابریشم یا پشم باشد و ممکن است آن را دور یک تار بپیچند یا به دور دو تار چهار و یا حتی از ۴ تار قلاب کنند و این قلاب کردن ممکن است به هر یک از دو صورت زیر انجام گیرد. یکی از این صورت ها به نام گردیس یا گره متقارن (آذری) معروف است و نوع دوم آن گره نامتقارن (سنه یا فارسی) میخوانند. تصویر…..
تصویر۲-۱٫ ساختار فرش دست بافت
۲-۳-۳ پشم مصرفی در ساختار فرش دستباف
پشم کهن ترین الیافی است که در بافندگی ایران به کار رفته است. پشم از الیاف حیوانی است که پوشش محافظ گوسفند محسوب می شود و با در نظر گرفتن نژادهای مختلف گوسفند جنس پشم آنها نیز از نظر ظرافت، طول، مقاومت، بازگشت پذیری، درصد چربی و غیره با یکدیگر متفاوت است شاید بتوان گفت استفاده از پشم از زمانی آغاز شد که انسان و گوسفندان توانستند در کنار یکدیگر زندگی کنند و گوسفند با این همزیستی از جهات مختلف مورد بهره برداری انسان قرار گرفت.
عنصر فنی مرتبط به بافت قالی که در اولین وحله از جهت بافت فرش، مانند سایر دستاوردهای بشری همواره رو به تکامل است و این پیشروی بدان حد با تکامل تمدن انسان عجین بوده که گفته اند: هیچ هنری در جامعه به اندازه قالی توسعه و تکامل نداشته و هنرمندان آن جامعه را به خود مشغول ننموده است. جلوه زیباییشناختی که از همه بیشتر به چشم می آید جنس پرز است. جنس پرز مناسب ترین و ظریفترین ماده برای قالی است که شامل پشم و ابریشم میباشد و پشمی که کیفیتی عالی و ریسندگی خوب داشته باشد می تواند با ابریشم برابری کند. جنبه زیبایی شناختی قالی هم نه تنها با جنس مواد به کار رفته در آن مرتبط است، بلکه به ظرافت بافت و چگونگی زیر ساخت آن نیز ارتباط دارد. از نظر مردمشناسان و هنرمندان، قالی ایرانی اولین بار به وسیله دامداران ایرانی گسترش یافت. دلیل شکوفایی و تعالی قالی ایران علاوه بر خصوصیات ذاتی ایرانیان مانند هنر دوستی و بردباری، باید به وفور مواد اولیه، از قبیل پشم های مرغوب و انواع گوناگون گیاهان رنگزا دانست.
فرشهایی که انسان اولیه برای زیرانداز، روانداز، حمل بار، پوشش قبر، پوشش حیوانات و .. از آن استفاده کرده از پوست و برگ درختان و حیوانات بوده است. در قلمرو پادشاهی ساسانیان در بین النهرین در آسیای مرکزی، پرورش گوسفند سفید سابقهای دیرینه داشت. الیاف گوسفندان بومی معمولا شامل چهار نوع تار است که عبارتند از: پشم حقیقی، مو، هتروتیپ و کمپ، که با مقداری عرق پشم و چربی همراه اند. شناخت مقدار هر یک از انواع تارهای موجود در پشم حایز اهمیت است پشم را پوششی فلسی احاطه کرده است که محافظ خارجی آن محسوب می شود این فلسها به علت طرز قرار گرفتن خاصشان به طور غیر مستقیم در نظافت حیوان و بهداشت آن نیز موثر است"دانشگر، ۱۳۷۶، ص۱۱۲".
ماده اصلی تشکیل دهنده پشم، کراتین است که اسید آمینههای گوگرددار آن سبب بروز خواصی شده است که نظیر آن را نمی توان در سایر الیاف مشاهده کرد. الیاف پشم از ماده مخصوصی به نام کراتین تشکیل گردیده و ویژگی اسیدی و بازی را تواما دارد و این بدان جهت است که دارای مقدار مساوی از عوامل کربکسیل و آمین میباشدپلیمر پشم را می توان پلی پپتیدی مرکب از اسیدهای آمینه آلفا دانست که به کراتین معروف می باشد"فورد، ۱۳۸۶، ص ۲۸".