(۴-۳۸)
جمله میدان ناشی از بارهای سطحی در نقاط و نزدیک به میباشد و علامت پریم روی انتگرال نشان دهنده این است که انتگرال روی نقاطی گرفته می شود که از فاصله دارند. اگر قطبش برای نقاط گسسته در نظر گرفته شود با نوشتن و و تبدیل انتگرال به مجموع به رابطه زیر میرسیم:
(۴-۳۹)
که در این رابطه:
از طرفی ممان دو قطبی ذره به صورت زیر است:
با توجه به صفر بودن در داخل ذره، میتوان انتگرال حجمی بالا را به یک انتگرال سطحی تبدیل کرد:
که این رابطه برای نقاط گسسته به صورت زیر در می آید:
حال برای فرکانس داده شده، مقادیر را میتوان از رابطه (۴-۳۸) پیدا کرد و با قرار دادن در رابطه (۴-۳۴) و محاسبه ممان دو قطبی و مقایسه با رابطه (۴-۳۶) میتوان را پیدا کرد.
۴-۳-۲- خواص کلی
همانطور که بیان شد، جذب نوری یک ذره کوچک به خاطر تهییج مدهای نرمال پلاریتونی سطحی میباشد که هر مد سهم مشخصی در جذب دارد. بنابراین پیدا کردن یک رابطه بین و این مدهای سطحی، می تواند مفید و قابل استفاده باشد. اگر ماتریسی باشد که ماتریس R را در رابطه (۴-۴۰) قطری می کند یعنی برای آن داریم: ، آنگاه با ضرب کردن رابطه (۴-۳۸) از طرف چپ با به رابطه زیر میرسیم:
که عناصر قطری ماتریس میباشند و روی اندیسهای و عمل جمع صورت گرفته است. با حل معادله (۴-۴۴) برای و محاسبه از رابطه (۴-۴۳) و مقایسه نتیجه به دست آمده با رابطه (۴-۳۵) به این نتیجه میرسیم که باید به صورت مجموعی روی مدهای سطحی در نظر گرفته شده و به صورت زیر نوشته شود:
که در این رابطه فاکتور ناقطبیدگی[۷۲] متناظر با مد ام میباشد و به صورت زیر تعریف شده است:
برای یک ذره متقارن مانند مکعب و حتی کره، تانسور پذیرفتاری دیالکتریکی قطری میباشد و میتوان آن را به صورت زیر نوشت:
بنابراین پذیرفتاری دیالکتریکی اسکالر ذره را میتوان به صورت زیر نوشت:
در مخرج این رابطه فرکانس تشدید مدهای نرمال را مشخص می کند در حالی که شدت قله تشدید را نشان میدهد.
با تکرار محاسباتی مشابه، برای یک ذره با تابع دیالکتریک در محیط با ثابت دیالکتریک ، با در نظر گرفتن قطبش ایجاد شده در محیط اطراف و اینکه میباشد به جای رابطه (۴-۳۹) به رابطه زیر میرسیم:
که در آن t به صورت زیر تعریف شده است:
مجددا با بهره گرفتن از رابطه (۴-۳۹) و در نظر گرفتن این که و توجه به رابطه (۴-۴۹) داریم:
برای یک ذره متقارن مانند مکعب مجددا این رابطه را میتوان به صورت زیر بازنویسی کرد:
حال اگر ذرهای با حجم و تابع دیالکتریک را در نظر بگیریم، میتوان را به صورت زیر نوشت:
که در این رابطه قطبش پذیری ذره میباشد. با مقایسه با رابطه (۴-۳۴) و نتایج به دست آمده در روابط (۴-۵۰) و (۴-۵۲) میتوان رابطه زیر را برای به دست آورد:
۴-۳-۳- تانسور قطبش پذیری
زمانی که میدان اعمال شده بر ذره در جهت دلخواه تابیده شود، همانطور که بیان شد قطبش القا شده در ذره به صورت معادله (۴-۵۳) داده می شود. این معادله را به صورت ماتریسی میتوان به صورت زیر نوشت:
که در آن تانسور قطبش پذیری میباشد و نمادهای استفاده شده به صورت زیر میباشند:
در مسائل پراکندگی همیشه دستگاه مختصات را به صورتی انتخاب می کنند که نسبت به نور برخوردی ثابت باشد. اگر این دستگاه مختصات مورد نظر باشد و جهت انتشار در راستای در نظر گرفته شود، آنگاه برای نورهای با قطبش یا قطبش طبق تئوری پراکندگی نوری بیان شده در قسمت (۴-۲)، روابط زیر را داریم [۸۲]:
برای محاسبه این سطح مقطعها نیاز به محاسبه مولفههای قطبش نسبت به دستگاه مختصات پریمدار میباشیم. برای این کار توجه داریم که مولفههای یک بردار در یک دستگاه مختصات، در یک دستگاه دیگر به صورت زیر محاسبه میشوند:
که در آن ماتریس انتقال بین دو دستگاه مختصات میباشد و مولفههای آن به صورت و و به همین ترتیب تعریف میشوند. بنابراین با توجه به روابط (۴-۵۵) و (۴-۵۹) به رابطه زیر میرسیم:
که در آن ، ترانهاده ماتریس میباشد و به دلیل عمود بودن محورهای مختصات با معکوس ماتریس برابر میباشد.
۴-۳-۴- محاسبه سطح مقطع خاموشی در تقریب دوقطبی:
حال با توجه به آنچه که در مورد سطح مقطع خاموشی در قسمت ۴-۳-۳ بیان شد، با داشتن مقادیر و برای شکل با هندسه خاص میتوان سطح مقطع خاموشی را محاسبه نمود. اگر رابطه (۴-۵۴) را در رابطه (۴-۵۷) قرار دهیم و تابع دیالکتریک ذره را به صورت مختلط در نظر بگیریم به رابطه زیر برای سطح مقطع خاموشی ذره به شکل کلی زیر میرسیم:
که و به ترتیب قسمت های حقیقی و موهومی تابع دیالکتریک ذره میباشد و ثابت دیالکتریک محیط اطراف میباشد.
۴-۳-۵- ثابت دیالکتریک متوسط
برای محاسبه سطح مقطع خاموشی برای ذره با لایهای بر روی آن با ثابت دیالکتریک به دنبال روشی خواهیم گشت که بتوان ذره با لایه روی آن را با یک ذره با یک ثابت دیالکتریک میانگین نشان دهیم. (شکل ۴-۲)
شکل ۴- ۲:نمایششماتیکتعریفتابعدیالکتریکبرایذرهولایهرویآن
ممان دوقطبی میانگین یک ذره با جهت گیری دلخواه نسبت به میدان برخوردی مطابق با معادلات قبل به صورت زیر بیان می شود:
که برای یک ذره متقارن به صورت زیر تعریف می شود:
از طرفی میدان الکتریکی و قطبش میانگین در ترکیب بالا به صورت زیر تعریف می شود:
که در آن نسبت حجم هسته داخلی به حجم کل میباشد. و به ترتیب میدان الکتریکی میانگین و و به ترتیب قطبش میانگین در هسته داخلی و لایه روی آن میباشد. حال با توجه به روابطی که در زیر میآیند و رابطه (۶۲):
به رابطه زیر برای میرسیم:
که در رابطه (۴-۵۲) تعریف شده است.
۴-۳-۶- تقریب دوقطبی برای کره:
با حل معادله لاپلاس برای یک کره به شعاع که در میدان الکتریکی ثابت قرار گرفته است میتوان قطبش پذیری را به صورت زیر محاسبه نمود [۳۱]:
با مقایسه این نتیجه با رابطه (۴-۵۲) متوجه میشویم که برای کره تنها یک مد سطحی با و وجود دارد. بنابراین با توجه به روابط (۴-۶۲) و (۴-۶۸) سطح مقطع خاموشی و تابع دیالکتریک متوسط کره به صورت زیر به دست میآیند:
۴-۳-۷- تقریب دوقطبی برای نانومیله:
همانطور که در شکل ۴-۳ نشان داده شده است، نانومیله مورد بررسی در این پایان نامه استوانهای است که در دو سر ابتدایی و انتهایی آن نیمکرههایی قرار گرفته است.
شکل ۴- ۳:شکلشماتیکنانومیله
در این قسمت این نانومیله را با بیضیگونی که دو محور کوچک آن با هم برابرند تقریب میزنیم. برای سه محور اصلی، میباشد که ، و به ترتیب طول محورهای اصلی این بیضیگون در راستای محورهای ، و دستگاه مختصات قائم میباشند. مجددا با حل معادله لاپلاس برای این بیضیگون [۸۳]، به این نتیجه میرسیم که سه مد سطحی برای آن وجود دارد که مقادیر برای هر سه مد برابر میباشد و ها به صورت زیر به دست میآیند:
و بنابراین با توجه به روابط (۴-۶۱) و (۴-۶۸) سطح مقطع خاموشی و تابع دیالکتریک متوسط میله به صورت زیر به دست میآیند:
منابع تحقیقاتی برای نگارش مقاله برهمکنش پلاسمون-مولکول در نانوذره و نانومیله های فلزی- فایل ...