ربوبیت صفتی است که در برگیرنده تمام تصرفات خدایی«خالق» و«ربّ» است بدانچه تحت سلطان ربوبیت خدا است در هر حرکتی ار حرکات و هر سکنهای از سکنات و هر تغییری در ذات و صفاتش. هیچ مشرکی را توانایی غلو و زیادهروی نیست که چنان پندارد پروردگاری«آن چنانی» غیر الله، (که تنها اوست پروردگار آسمانهای هفتگانه و پروردگار عرش عظیم است)، توانایی خلقت و پدید آوردنشان را داشته باشد.» (المیدانی،۱۳۴۲)
حتی فرعون- با تمامی سرکشی و کفر و عصیانش – خداوند سبحان از زبان موسی علیه السلام با وی چنین میگویید: «قَالَ لَقَدْ عَلِمْتَ مَا أَنْزَلَ هَؤُلاءِ إِلَّا رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ بَصَائِرَ وَإِنِّی لَأَظُنُّکَ یَا فِرْعَوْنُ مَثْبُوراً» (اسرا: ۱۰۲)
ترجمه: «(موسی به فرعون) گفت: تو که (خوب) میدانی که این معجزههای روشنی بخش و (دلایل واضح) را جز صاحب آسمانها و زمین نفرستاده است (و تو کاملا آگاهانه حقایق را انکار میکنی) و من معتقدم که تو ای فرعون! (از حق روگردانی و سرانجام اگر از سرکشی خود بر نگردی) هلاک میگردی.» (المیدانی،۱۳۴۲)
پس معنای توحید ربوبی اعتقاد به این است که خداوند، پروردگارآسمانها و زمین است و خالق هرچه در آن ومیان آنها است. مالک امر درهستی که هیچ شریکی ندارد است. کسی نمیتواند حکم و فرمانش را نادیده بگیرد و همواست که روزی دهنده هر موجود زندهای است. مدبر هر امری اوست که بلند میکند و به پایین میکشاند، دهنده وبخشنده او است سود وضرررساننده (الضار و النافع) و عزتبخش و خوارکننده نیز همو اوست، و غیر او هر کی باشد و هر چی باشد نمیتواند سود و زیانی نه برای خود و نه دیگران داشته باشد مگر باذن خدا.
این نوع توحید را فقط کسانی که انکار وجود خدا میکنند قبول ندارند.
توحید الوهی:
فعل بنده در مقابل خدا است. تنها خدا را شایسته عبادت و خضوع و طاعت و بندگی مطلق دانستن است، پس غیر او را نباید عبادت و بندگی نمود و برای او شریک و همتا قرارداد.
زمانی توحید محقق میگردد که توحید الوهی به توحید ربوبی منضم گردد. مشرکان صدر اسلام با اینکه به توحید ربوبی معترف بودند اما مسلمان به حساب نمیآمدند چرا که غیر خدا را عبادت میکردند یهود و نصاری عزیر و مسیح بن مریم را فرزندان خدا میدانستند و احبار و رهبان را به عبادت میگرفتند و حلال و حرام را از آنان میگرفتند و برایشان قانون غیر خدایی وضع میکردند.
وقتی گفته میشود توحید منظور توحید الوهی است که مهمترین انواع توحید است.
توحید اسماء و صفات:
این نوع از توحید اشاره به اسماء الحسنی و صفات الهی دارد که آنها را به طور مطلق شایسته خدا میداند.
«وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى فَادْعُوهُ بِهَا وَذَرُوا الَّذِینَ یُلْحِدُونَ فِی أَسْمَائِهِ سَیُجْزَوْنَ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ» (اعراف:۱۸۰)
ترجمه: «خدا داری زیباترین نامها است (که به بهترین معانی و کاملترین صفات دلالت مینمایند پس به هنگام ستایش یزدان و درخواست حاجات خویش از خدای سبحان) او را بدان نامها فریاد دارید و بخوانید و بهترک کسانی بگویید که در نامهای خدا به تحریف دست مییازند (و واژههای به کار میبرند که از نظر لفظ یا معنی، منافی ذات یا صفات خداست). آنان کیفر کار خود را خواهند دید.» (المیدانی،۱۳۴۲)
همچنین در سوره اخلاص خداوند صفاتی را برای خود بیان میکند که تنها مختص و شایسته او است.
«قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ اللَّهُ الصَّمَدُ لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ»
ترجمه: «بگو: خدا، یگانه یکتا است خدا سرور والای برآوردنده امیدها و برطرف کننده نیازمندیها است نزاده است و زاده نشده است وکسی همتا و همگون او نمیباشد. »(المیدانی،۱۳۴۲)
در جای دیگر خدواند متعال خود را اینچنین معرفی کرده و خط بطلان به تشبیه و تمثیل خود توسط عقل بشری میزند:
«لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ وَهُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ»(شوری: ۱۱)
ترجمه: «هیچ چیزی همانند خدا نیست (و نه او در ذات وصفات به چیزی از چیزهای آسمان و زمین میماند، ونه چیزی از چیزهای آسمان و زمین در ذات و صفات بدو ماند) و او شنوا و بیناست» (و پیوسته بر کارگاه جهان نظارت می کند و از جمله زاد و ولد انسانها و حیوانها را میپاید) (المیدانی،۱۳۴۲)
مفهوم عبادت:
دکتر یوسف قرضاوی عبادت را اینگونه تعریف میکند:
«نهایت خضوع همراه با نهایت محبت، پس خضوع کامل با محبت کامل معنای عبادت است.» (القرضاوی،۱۳۹۹ه:۲۴)
صورتهای عبادت متعددند از جمله:
الف: دعا و نیایش.
پیامبر اسلام دعا را مغز عبادت میداند (الدعاء مخ العباده) یا به روایتی دیگر (الدعاء هو العباده).
ب: برپایی شعائر دینی مانند: نماز، روزه، حج، صدقه، زکات، نذر، ذبح و غیره آنهم فقط برای خدا.
ج: انقیاد و اذعان دینی نسبت به احکام شرع خدا. که حلال و حرام وحدود را مشخص نموده و شئون مختلف زندگی را با قوانین شرع نظام بخشیده است.
مفهوم شرک:
توحید که حق خالص خدا بر بندگان است شرک، شریک قرار دادن کسی در این حق است. مثلاً همراه خدا کسی را به خدایی بگیرد و او را عبادت و اطاعت کند یا از او استعانت بطلبد و استغاثه کند.
خدا این شرک را حرام نموده و صاحب آنرا نمیبخشد.
«إِنَّ اللَّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَیَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِکَ لِمَنْ یَشَاءُ وَمَنْ یُشْرِکْ بِاللَّهِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً بَعِیداً» (نساء: ۱۱۶).
ترجمه: «بیگمان خداوند شرک ورزیدن به خود را (از کسی) نمیآمرزد و بلکه پایینتر از آنرا از هر کس که بخواهد (و صلاح بداند) میبخشد»(القرضاوی،۱۳۹۹ه:۲۴).
شرک دارای مراتبی است علما و مفسرین به سه دسته تقسیم نمودهاند:
۱-اکبر ۲-اصغر ۳-خفی(ابن تیمیه:۵)
توحید در باور ابوالقاسم فردوسی:
سخن هر چه بایست توحید نیست به نا گفتن و گفتن او یکیست
(جلد۴/ ص ۳۰۱)
فردوسی در این بیت اعلام میکند هر سخن و گفتاری که از توحید نباشد بیهوده و عبث است که گفتن و ناگفتنش یکسان است و این پندار ریشه در اندیشه توحیدی وی دارد هر چند کتاب وی شاهنامه کتاب آموزش دینی و تفسیر و عقیده نیست اما در هر جا که برایش امکان داشته باشد مفاهیم خداشناسی را بیان میکند و پایبندی خود را بدان اعلام میدارد.
در ادامه میگوید:
نخست از جهان آفرین یاد کن پرستش بر این یاد بنیاد کن
(جلد ۴/ ص ۳۰۲)
یاد خدا را مقدمه هر کاری میداند چنانچه در احادیث نبوی آمده است:
«هر چیزی که به نام خدا آغاز نشود ابتر است».
ذکر و یاد خدا را اساس پرستش و عبادت میداند، چرا که در بینش اسلامی فلسفه غایی عبادات ذکر و یاد خدا است.«واقم الصلاه لذکری»
توحید ربوبی در باور ابوالقاسم فردوسی:
شب و روز و گردان سپهر آفرید خور و خواب و تندی و مهر آفرید
جــز او را مـدان کـردگـار بلنـد کـزو شــادمــانی و زو مـستمنــد
(ب۱۲-۱۳)
خداوند گردنده خـورشید و مـاه روان را بــه نـیکـی نمــاینــد راه
منابع دانشگاهی برای پایان نامه : تاثیر دین زرتشتی بر دیدگاه شاهنامه درباره خداوند- فایل ...