۳-۳. جامعه و نمونه آماری تحقیق ۵۴
۳-۴. سؤالات و فرضیه های تحقیق ۵۵
۳-۵. معرفی مدلهای تحقیق ۵۶
۳-۵-۱. مدل ریس و دیگران (۱۹۹۶) ۵۶
۳-۵-۲. مدل بال و شیواکمار(۲۰۰۶) ۵۶
۳-۵-۳. مدل شبکه عصبی پرسپترون ۵۷
۳-۶.اندازه گیری تعهدات کل ۶۳
۳-۷.معیار اندازهگیری عملکرد مدلها ۶۵
۳-۸. آزمونهای آماری ۶۵
۳-۸-۱. آزمون کولموگوروف – اسمیرنوف (KS) 66
۳-۸-۲. بررسی نرمال بودن خطاها ۶۷
(DW ) 67
۳-۸-۴. ضریب همبستگی پیرسون ۶۸
۳-۸-۵. آزمون برای معنیدار بودن رگرسیون ۶۹
۳-۸-۶. آزمون همخطی ۷۰
۳-۸-۷. آزمون میانگین یک جامعه ۷۰
فصل چهارم: تجزیه و تحلیل ۷۲
۴-۱. مقدمه ۷۳
۴-۲. آمار توصیفی ۷۳
۴-۳. همبستگی بین متغیرها ۷۴
۴-۴.آزمون کولموگوروف–اسمیرنف ۷۵
۴-۵. مدل های رگرسیون خطی ۷۶
۴-۵-۱. مدل ریس و همکاران(مدل خطی ساده) ۷۶
۴-۵-۲. مدل بال و شیواکمار(مدل خطی چندبخشی) ۷۹
۴-۵-۳.تحلیل ضرایب حاصل از دادههای آموزش ۸۲
۴-۶. مدل شبکه عصبی پرسپترون ۸۴
۴-۶-۱. تعیین بهینه تعداد نرونهای لایه پنهان ۸۵
۴-۶-۲. تعیین بهینه تعداد تکرار شبکه ۸۶
۴-۶-۳. تعیین بهینه نرخ یادگیری شبکه ۸۶
۴-۶-۴. تعیین بهینه شتاب شبکه ۸۶
۴-۷. بررسی کارایی مدلها ۸۷
۴-۸.آزمون فرضیات ۸۸
۴-۸-۱.نحوه رتبهبندی ۸۹
فصل پنجم: نتایج و پیشنهادات ۹۲
۵-۱. مقدمه ۹۳
۵-۲.نتایج آزمون فرضیات ۹۴
۵-۳.بحث و نتیجهگیری ۹۵
۵-۴.پیشنهادات ۹۶
۵-۵. محدودیت های تحقیق ۹۷
مراجع ۹۸
فصل اول: مقدمه و کلیات طرح تحقیق
۱-۱.مقدمه
در اواخر دهه ۱۹۲۰ رایج شدن صورتحساب سود و زیان همراه با فشارهای قابل توجه از سوی افراد خارج از حرفه حسابداری و نیز عدم رضایت دستاندرکاران حرفهای و دانشگاهیان از روشهای جاری، تغییرات مهمی را در تفکر و نظریه حسابداری بوجود آورد. یکی از مهمترین این تغییرات تاکید و توجه بیشتر به صورت حساب سود و زیان که پیشتر معطوف به ترازنامه بود، سبب شدهاست تا مقولهای به نام مدیریت سود متولد و مطرح شود.
در دهه های اخیر مطالعات زیادی در خصوص مدیریت سود صورت پذیرفته و ادبیات بسیاری از آنها در مورد انگیزهها، اهداف، ابزارها و روش های شناسایی آن بوده است. برای نمونه مکنیکولز (۲۰۰۰) شواهدی از افزایش فراوانی نسبی تحقیقات مرتبط با مدیریت سود نسبت به سایر موضوعات در اواخر دهه ۹۰ ارائه نمود. بطوری که در سالهای ۱۹۹۶ الی ۱۹۹۸ تقریبا ۲۰ درصد از کل مقالات انتشار یافته توسط ۸ مجله معتبر حسابدری و مدیریت مالی آمریکا به موضوع مدیریت سود اختصاص داشت.تحقیقات اخیر به تعیین مدلی برای شناسایی مدیریت سود میپردازد. در واقع برای کاهش ریسک بحرانهای مالی ناشی از مدیریت سود و کمک به سرمایهگذاران برای اجتناب از زیانهای بزرگ در بازار سهام لازم است تا مدلی برای پیشبینی مدیرت سود توسعه یابد (چی فونگ تسایی و ین چونگ چیو،۲۰۰۹).
۱-۲.تعریف مساله
گزارشهای حسابداری باید مربوط[۱] و قابلاتکا[۲] باشد. ولی از منظر حسابداری بین این دو ویژگی باید نوعی موازنه برقرار باشد. این دو ویژگی در دو سر یک طیف میباشند که با توجه به شرایط به یکی از این دو ویژگی توجه بیشتری میشود. بعبارت دیگر هرگاه ویژگی کیفی مربوط بودن اطلاعات افزایش (کاهش) یابد ویژگی قابلیت اتکا کاهش (افزایش) مییابد. در تلاش برای ایجاد توازن بین این دو ویژگی، اصول عمومی پذیرفته شده حسابداری تا حدی به مدیران شرکتها اجازه میدهد که در تهیه صورتهای مالی، بر مبنای ارزیابیها و قضاوتهای حرفهای خود از شرایط واحد تجاری و محیط اقتصادی عمل کنند. اما متاسفانه این قضاوتها میتواند مورد سوءاستفاده مدیران در جهت منافع خودشان قرار گیرد که موجب کاهش قابلیت اتکای گزارشهای مالی میشود. بطوریکه گراهام و همکاران (۲۰۰۵) طی نظرسنجی خود از چهارصد نفر از مدیران شرکتهای آمریکایی نشان دادند که انگیزه زیادی بین مدیران برای انجام مدیریت سود وجود دارد. این استفاده فرصتطلبانه از قضاوتهای اختیاری در صورتهای مالی را مدیریت سود[۳] میگویند.
شواهدی وجود دارد (تئو، ولچ و وانگ،۱۹۹۸؛ اسلون،۱۹۹۶) که نشان میدهد سوء استفاده مدیریت از قضاوتهای اختیاری و مدیریت سود، موجب گمراهی استفاده کنندگان میشود. بدلیل ناتوانی استفاده کنندگان در تشخیص سوء استفاده مدیریت از قضاوت های اختیاری ، عدهای از محققان برای ارائه مدلی جهت شناسایی مدیریت سود پژوهشهایی انجام دادند. از آنجا که مدیریت سود از طریق دستکاری در تعهدات صورت میپذیرد(چن ۲۰۰۹؛ لافوند و لنگ ۲۰۰۷؛ لویز و همکاران ۲۰۰۳؛ تاکر و زارووین ۲۰۰۶ و دچو و همکاران ۲۰۰۳). لذا اکثر این مدلها بر این فرض استوارند که مدیریت سود در قالب تعهدات حسابداری صورت میگیرند. دچو و همکاران(۲۰۰۳)در پژوهش خود در مورد مدیریت سود عنوان میکند منطقیترین راه برای مدیریت سود توسط مدیران بوسیله دستکاری در تعهدات حسابداری صورت میگیرد و یا گوش و اولسن(۲۰۰۹) با بررسی میزان استفاده مدیران از اقلام تعهدی اختیاری در شرایط ابهام، بیان کردند که مدیران برای کاهش نوسانات در سود گزارش شده از اقلام تعهدی اختیاری استفاده می کنند. در ایران نیز نوروش و همکاران در پژوهشی نشان دادند که شرکتهای بزرگ در ایران اقدام به مدیریت سود کردهاند و از اقلام تعهدی برای کمترکردن مالیات استفاده میکنند و با بزرگتر شدن شرکتها، تمایل مدیران به مدیریت سود بیشتر می شود.
اولین مدل توسط هیلی[۴] (۱۹۸۵) ارائه شد و در ادامه آن مدلهای دیگری نظیر دیآنجلو(۱۹۸۶)، جونز(۱۹۹۱)، دچو و همکاران (۱۹۹۵)، کوتاری و همکاران (۲۰۰۵)، استابن (۲۰۱۰) و اخیرا دچو و همکاران(۲۰۱۲) ارائه گردید. در میان این مدلها، مدل رگرسیون خطی چندگانه جونز[۵] و یا مدل تعدیل شده جونز عمومیت بیشتری دارند. بر اساس مدل جونز میزان تعهدات را میتوان با بهره گرفتن از تغییرات درآمدها و داراییهای استهلاکپذیر توضیح داد. از این رابطه برای تعیین سطحی از تعهدات که تعهدات غیراختیاری(تعهدات عادی) نام دارد، استفاده میشود. تفاوت بین تعهدات کل[۶] و تعهدات غیراختیاری[۷]، تعهدات اختیاری[۸] (تعهدات غیرعادی) نام دارد که بعنوان معیاری برای مدیریت سود در نظر گرفته میشود.
علیرغم استفاده گستردهای که از مدل جونز و سایر مدلها میشود، اما همواره انتقاداتی هم نسبت به این مدلها وجود دارد. همانطور که میدانید فرض اصلی این مدلها، شناسایی مدیریت سود بواسطه تعهدات حسابداری است. بر اساس این فرض مدلهای مختلف، تعهدات کل را به دو بخش اختیاری و غیراختیاری تقسیم میکنند، که تعهدات اختیاری معیاری برای مدیریت سود است. کارایی این مدلها در شناسایی و استخراج تعهدات اختیاری از تعهدات کل در بسیاری از تحقیقات مورد بررسی قرار گرفت. توماس و ژنگ (۲۰۰۰) در بررسی خود نشان دادند که این مدلها دارای کارایی خوبی نیستند. یکی از دلایل کارایی پایین این مدلها، ناشی از نامناسب بودن دادههای مورد استفاده برای این مدلها است. دلیل دیگر که عنوان شد این است که این مدل ها از روش رگرسیون خطی برای مدلسازی فرایند شناسایی تعهدات اختیاری استفاده میکنند، درحالیکه تعدادی از بررسیها (دچو، اسلون و سویینی،۱۹۹۵؛ جتر و شیواکمار،۱۹۹۹؛ کوتاری، لئون و وازلی ۲۰۰۵) نشان میدهد این رابطه غیرخطی است. علیرغم نیاز به روشهای غیرخطی برای تعیین تعهدات اختیاری، تاکنون مدلهای خیلی کمی از این دست ارائه شدهاست. مدلهایی نظیر مدل مقایسه عملکرد (کوتاری و همکاران،۲۰۰۵) و مدل رگرسیون خطی چندبخشی (بال و شیواکمار ،۲۰۰۶؛ جتر و شیواکمار ۱۹۹۹) از جمله روشهایی هستند که برای حل مشکل غیرخطی بودن رابطه حاکم بر فرایند تعهدات ارائه شدند. یکی از روشهای جایگزین که برای ویژگی غیرخطی بودن فرایند تعهدات مفید است، مدل شبکه عصبی[۹] میباشد. اگر چه این روشها در سایر مطالعات حسابداری کاربرد موفقیت آمیزی داشته است (مراجعه شود به ویلدو، لیسبو و واقان،۱۹۹۹؛پالیوال و کومار،۲۰۰۹)، ولی این روش در مورد شناسایی مدیریت سود بندرت بکار رفته است. در بسیاری از موارد استفاده از شبکههای عصبی در مقایسه با روشهای آماری سنتی نظیر رگرسیون خطی چندگانه، منجر به نتایج چشمگیری شده است که البته دارای مشکلات عدیده روشهای رگرسیونی هم نمیباشند. بطور کلی به چند برتری عمده مدل شبکه عصبی میتوان اشاره کرد: اول از همه اینکه مدلهای شبکه عصبی را میتوان برای مدلسازی روابط غیر خطی بکار برد. دوم، بسیاری از فرضهایی که در استفاده از روشهای رگرسیونی باید برقرار باشند، در استفاده از این شبکهها میتوان نادیده گرفت.سوم، شبکههای عصبی به اندازه مدلهای رگرسیونی تحت تاثیر دادههای پرت و دادههای از دست رفته قرار نمیگیرند.
۱-۳.ضرورت انجام تحقیق
نقش اصلی اطلاعات حسابداری در بازارهای مالی فراهم کردن زمینههای لازم برای تخصیص منابع است. در میان اطلاعات حسابداری سود بعنوان یک عامل مهم در تعیین اعتبار و قابلیت اعتماد اقلام گزارش شده پدیدار گشته است. در نتیجه، تعیین کیفیت سود، مورد علاقه سرمایه گذاران، مدیران، قانونگذاران و تدوین کنندگان استانداردها است. همچنین کیفیت سود، اغلب بیشتر از کیفیت جریانهای نقدی می باشد، زیرا اقلام تعهدی منتج در سود رابطه پایدارتر، دارای نوسان کمتر و رابطه قویتری با جریان نقد آتی داشته و همچنین نسبت به جریانات نقدی دارای ارتباط قویتری با قیمت جاری سهام میباشد. حال با توجه به اینکه یکی از جنبههای کاهنده کیفیت سود، مدیریت سود است لذا ارائه مدلی که بتواند به بهترین نحو در شناسایی مدیریت عمل کند، کمک شایانی را برای استفاده کنندگان به ارمغان میآورد.
۱-۴.اهداف
منابع پایان نامه در مورد بررسی مقایسه ای عملکرد مدل شبکه عصبی با مدل ...