۲-۲-۱۷-۳ تحقیقات در مورد موسیقی درمانی در کودکان فلج مغزی
پنگ و همکاران (۲۰۱۱) اثرات فوری موسیقی درمانی را بر حرکات نشستن به ایستادن کودکان با فلج مغزی دایپلژی اسپاستیک مورد بررسی قرار دادند. استفاده از موسیقی در این گونه تمرینات منجر به بهبود عملکرد نشستن به ایستادن با افزایش کلی اوج توان اکستنسوری زانو، نرمی حرکت و کاهش زمان حرکت شد (۱۸۲).
زیرکی و همکاران (۱۳۹۰) تاثیر ۲۰ جلسه موسیقی اصیل ایرانی را بر مهارت های حرکتی درشت کودکان مبتلا به فلج مغزی اسپاستیک دامنه سنی ۱۲- ۷ سال مورد بررسی قرار دادند. در پایان مداخله بهبود معناداری در مهارت های حرکتی درشت در سمت مغلوب مشاهده شد ولی در سمت غالب تاثیر معناداری مشاهده نشد (۱۸۳)
زیرکی و همکاران (۱۳۹۰) تأثیر ۲۰ جلسه محرک های ریتمیک – ملودیک را بر مهارت های ظریف انگشتی کودکان مبتلا به فلج مغزی اسپاستیک دامنه سنی ۱۲- ۷ مورد ارزیابی قرار دادند. فعالیت های موسیقیایی استفاده شده در این مطالعه باعث بهبود مهارت های ظریف انگشتی دو طرفه شد، اما روی مهارت های انگشتی یک طرفه تأثیری معناداری مشاهده نشد (۱۸۴).
اشنایدر و همکاران (۲۰۰۷) تأثیر مداخلات توانبخشی با موسیقی و درمان های توانبخشی صرف را روی بیماران مبتلا به سکته مغزی مورد ارزیابی قرار دادند. گروه درمان ترکیبی (موسیقی درمانی و توانبخشی) نسبت به گروه درمان صرف توانبخشی بهبود معناداری را در سرعت، دقت و پیوستگی حرکتی دستی نشان داد (۱۸۵).
۲-۲-۱۷-۴ تحقیقات در مورد اثرات موسیقی روی عملکرد حرکتی در افراد بدون اختلال
ریچموند (۲۰۱۳) اثرگوش کردن به موسیقی قبل از انجام یک تمرین مقاومتی بیشینه را بر روی ۲۱ مرد سنین ۲۰ سال مورد بررسی قرار دادند. نتایج نشان داد که گروه گوش داده به موسیقی تحریکی نسبت به گروه بدون موسیقی بهبود معنی دار را در بلند کردن وزنه (یک تکرار بیشینه) نشان داد (۱۸۶).
کاروگوریس (۱۹۹۶) اثرات موسیقی تحریکی و آرام بخش را بر قدرت چنگ زدن مردان و زنان مورد بررسی قرار دادند. نتایج نشان داد که گروه گوش کرده به موسیقی انگیختگی نسبت به گروه گوش کرده به موسیقی آرام بخش و گروه شاهد قدرت چنگ زدن بیشتری نشان داد (۱۸۷).
باروود و همکاران (۲۰۰۹) تاثیر گوش دادن به موسیقی شاد و پرتحرک راک را بر قدرت عضلانی دانشجویان مورد بررسی قرار دادند. در این تحقیق دانشجویان هنگامی که به موسیقی شاد و پرتحرک گوش می دادند می بایست عمل نشستن به ایستادن (قدرت عضلانی) را به صورت قدرتی در زمان ۳۰ ثانیه انجام دهند. گروه ۲۰ نفره دوم قبل از ۳۰ ثانیه نشستن به ایستادن فقط تصور ذهنی داشتند و هیچ نوع موسیقی برای آن ها پخش نشد. گروه اول نسبت به گروه دوم بهبود معناداری را در قدرت عضلانی نشان داد (۱۸۸).
۲-۲-۱۷-۵ جمع بندی پیشینه تحقیق
با توجه به مطالعات داخلی و خارجی انجام شده محققان در مورد اثر تمرینات مقاومتی فزاینده برتقویت عضلانی به ویژه کارکرد حرکتی درشت، توانایی راه رفتن و مشارکت در فعالیت های ورزشی اوقات کودکان CP به نتایج جامع و اثربخشی نرسیده اند و در مورد قرار دادن این گونه تمرینات در برنامه های تمرینی و توانبخشی کودکان CP شک و تردید وجود دارد و هنوز سوالات در این زمینه باقی مانده است. بنابراین توجه به جنبه های روش شناسی و شناسایی عواملی که بتواند اثربخشی این گونه تمرینات را افزایش دهد، ضروری می باشد. در مورد تاثیر تمرین مقاومتی گروهی با ضمیمه موسیقیایی نیز تحقیقی وجود ندارد که اثر این گونه تمرینات را روی وضعیت تندرستی کودکان فلج مغزی مورد ارزیابی قرار دهد. بنابراین این تحقیق اثر تمرینات مقاومتی فزاینده گروهی با ضمیمه موسیقیایی را بر وضعیت تندرستی کودکان فلج مغزی اسپاستیک را مورد ارزیابی قرار داده است
فصل سوم
روششناسی
پژوهش
۱-۱ مقدمه
در این فصل به طور خلاصه به بررسی نوع و روش تحقیق، ویژگی های جامعه و نمونه آماری تحقیق، متغیرهای تحقیق، ابزار جمع آوری داده ها، پروتکل تمرینی و روش آماری تحلیل داده ها پرداخته شده است.
۳-۲ روش شناسی تحقیق
تحقیق حاضر از نوع آزمایشی، طرح تحقیق نیمه تجربی (از نوع پیش آزمون - پس آزمون) و روش تحقیق از نوع بالینی و پرسشنامه ای بوده است.
۳-۳ جامعه آماری، نمونه تحقیق و نحوه انتخاب
جامعه آماری تحقیق حاضر را کلیه پسران و دختران فلج مغزی کلینک های کاردرمانی و مدارس استثنایی ابتدایی و راهنمایی استان البرز (مدارس باغچه بان، پارسی اربابی فرد، مرجویی، حضرت فاطمه، پویا و ایمان) را تشکیل داده اند. نمونه تحقیق حاضر را ۲۸ نفر از کودکان فلج مغزی دایپلژی اسپاستیک که سن آن ها بین ۱۴ – ۸ سال بوده و توانایی راه رفتن به طور مستقل و دنبال کردن دستورهای ساده حرکتی را داشته، تشکیل داده اند. افرادی که آماده همکاری داشته انتخاب شده و به صورت داوطلب و با اخذ رضایت نامه از والدین وارد مطالعه شده اند. پس از انجام یک مطالعه مقدماتی و همگن کردن آن ها از لحاظ قد، وزن، BMI، جنسیت وسیستم طبقه بندی کارکرد حرکتی درشت به طور تصادفی هدفمند به دو گروه مداخله (۱۴ نفر) و گروه شاهد (۱۴نفر) تقسیم شده اند. در گروه مداخله یک نفر از شرکت کننده ها به دلیل عدم همکاری در طول برنامه تمرینی از گروه کنار گذاشته شد و گروه مداخله با تعداد ۱۳ نفر به کار خود ادامه داده است.
۳-۳-۱ ویژگی های شرکت کننده ها
۳-۳-۱-۱ معیارهای ورود به مطالعه
تشخیص فلج مغزی دایپلژی اسپاستیک با توجه به پرونده پزشکی افراد
سن: بین ۱۴ -۸ سال
توانایی دنبال کردن دستورات کلامی ساده، توانایی درک دستورات و همکاری در طول آزمون
کودکان سطح GMFCS I-III (سیستم طبقه بندی کارکرد حرکتی درشت)
GMFCS یک سیستم استاندارد برای اندازه گیری شدت ناتوانی های حرکتی کودکان فلج مغزی از بدو تولد تا ۱۸ سالگی می باشد که هدف آن تعیین سطح توانایی کودک بر اساس توانایی و محدودیت های آن ها برای انجام فعالیت های عملکرد حرکتی درشت می باشد. کودکان می توانند بر طبق ۵ سطح زیر طبقه بندی شوند:
سطح I: توانایی راه رفتن بدون محدودیت (مستقل)
سطح II: توانایی راه رفتن با محدودیت
سطح III: راه رفتن با بهره گرفتن از یک وسیله کمکی حرکت دستی مانند عصا و واکر
سطح IV: کودکانی که محدودیت در خود تحرکی را نشان می دهند. حرکت کردن به تنهایی با محدودیت هایی همراه است و ممکن است که از وسیله حرکتی موتوردار استفاده کنند.
سطح V: جابجا شدن به وسیله صندلی چرخدار دستی
۳-۳-۱-۱ معیارهای خروج از مطالعه
هرگونه بیماری های دیگری که با انجام تمرین تمرینات مقاومتی فزاینده مخالف باشد مانند بیماری قلبی، دیابت و تشنج ناپایدار و کنترل نشده.
جراحی ارتوپدی و تزریق سم بوتولینیم در ۶ تا ۱۲ ماه اخیر ( و یا به صورت برنامه ریزی شده در طول تحقیق): به دلیل این که این نوع داروها با کاهش توانایی تولید قدرت عضله ارتباط دارد و باعث ضعف عضلانی می شود (۶۱, ۶۲).
استفاده از داروهایی که تون یا قدرت عضله را می تواند تحت تاثیر قرار دهد (داروهایی مانند باکولفن درون کانال نخاعی و والیوم یا داروهای آرام بخش).
به وجود امدن بدشکلی (نقص) جسمانی که می تواند با انجام این حرکات همراه باشد مانند اسپاستی
عدم همکاری کودک و والدین.
۳-۴ متغیرهای تحقیق
۳-۴-۱ متغیر مستقل
تمرین مقاومتی فزاینده گروهی با ضمیمه موسیقیایی
۳-۴-۲ متغیر وابسته
قدرت عضلانی کارکردی
کارکرد حرکتی درشت
توانایی راه رفتن (سرعت راه رفتن)
مشارکت در فعالیت های ورشی اوقات فراغت
۳-۵ نحوه جمع آوری اطلاعات
۳-۵-۱ اطلاعات دموگرافیک و نمو
جمع آوری اطلاعات دموگرافیک و نمو شامل نوع فلج مغزی، میزان بهره هوشی کودک، وضعیت های پزشکی ،سابقه بیماری های قبلی (بر اساس اطلاعات موجود در پرونده پزشکی بیمار) سن، وزن، قد، BMI و جنسیت بوده است.
قد شامل حداکثر مسافت از پا تا بالاترین نقظه بر روی سر در حالی که ایستاده بود اندازه گیری شده است. اندازه قد، به وسیله یک محقق در حالی که فرد پشت به دیوار ایستاده باشد، اندازه گیری شده است. وزن بدن نیز با بهره گرفتن از یک دستگاه الکترونیکی اندازه گیری شده است.
BMI با بهره گرفتن از فرمول وزن/ قد (متر مربع) محاسبه شده است.
مشخصات مربوط به افراد نیز از پرونده پزشکی موجود کودکان در مدرسه و کلینیک و همچنین با کمک کادرمان و والدین آن ها جمع آوری شده است.
۳-۵-۲ سیستم طبقه بندی کارکرد حرکتی درشت
شدت محدودیت حرکتی مرتبط با CP با بهره گرفتن از GMFCS (سیستم طبقه بندی کارکرد حرکتی درشت) طبقه بندی شده است. این ابزار، خودآغازی حرکت کودکان با CP به ویژه توانایی کارکردیشان (مانند نشستن، سینه خیز رفتن، ایستادن و راه رفتن) و نیاز آن ها به وسایل کمکی (مانند واکر و عصا) و تحرک را طبقه بندی می کند. به طوری که سطح یک حداکثر استقلال در عملکرد حرکتی و سطح پنج حداقل استقلال در عملکرد حرکتی را نشان می دهد (۶۹). در تحقیق حاضر از کودکان سطح GMFCS I- III برای ورود به مطالعه استفاده شده است.
۳-۵-۳ آزمون GMFM- 66
از ابعاد D (ایستادن) و E (راه رفتن، دویدن و پریدن) این آزمون به منظور سنجش کارکرد حرکتی درشت استفاده شده است.
۳-۵-۴ پرسشنامه CAPE
برای اندازه گیری مشارکت در فعالیت های ورزشی اوقات فراغت از پرسشنامه سنجش مشارکت و لذت کودکان استفاده شده است.
منابع پایان نامه درباره :تاثیر ۱۲ هفته تمرین مقاومتی فزاینده گروهی با ضمیمه ...