دولت
الگوهای اندیشه
ارزشها
جهانبینی
شخصیت فرهنگی
انطباقپذیری
نگرش
قوممداری
نااطمینانی
موانع بالقوه برای ارتباطات میانفرهنگی
منبع: ناوینگر، ۲۰۰۱، ص ۲۴
من
مهارت یا توانش ارتباطی با میزبان،[۱۴۰۵] به تمامیتِ قابلیت یک فرد برای تعامل ارتباطی با محیط میزبان در هماهنگی با رمزها، هنجارها و کردارهای فرهنگی میزبان اطلاق میشود.[۱۴۰۶] هر نوع ارتباطی، کنش و تلاشی برای تأثیرگذاری بر دیگران است.[۱۴۰۷] در مفهومشناسی و تعریف ارتباط به این نکته اشاره کردیم که دستکم از نگاه اسلامی، بسیاری از ارتباطات که بهصورت آگاهانه شکل میگیرند، همواره هدفی را دنبال میکنند. این هدف در شکل مطلوب آن میتواند گسترش دینداری در جهان و دعوت به اسلام باشد. از اینرو در صورت نداشتن مهارتهای لازم ارتباطی قادر نخواهیم بود به اهداف مورد انتظار دست یافته و پاسخهای مورد انتظار از مخاطب خود دریافت کنیم. برخی از مهارتهایی که در یک ارتباط میانفرهنگی موفقیتآمیز نقش دارند به شرح ذیل است:
۷-۱-۱-۲-۱- برخورداری از دانشهای ضروری برای ارتباط میانفرهنگی
ارتباطات میانفرهنگی کارآمد در گرو برخورداری از دانش فرهنگی، مهارت، نگرش و تمرکز حواس[۱۴۰۸] است.[۱۴۰۹] برخورداری از دانش فرهنگی مناسب درباره خود و دیگران، نقش محوری در موفقیتآمیز بودن ارتباطات میانفرهنگی ایفا میکند.[۱۴۱۰] بهطور قطع، هرچه دانش و آگاهی افراد از فرهنگها و اصول حاکم بر جوامع دیگر بیشتر باشد، شانس بیشتری برای موفقیت در ارتباط با آنها خواهد داشت. [۱۴۱۱] علاوه بر اینکه افراد با داشتن چنین دانشی کمتر در معرض هراس و تشویش، سوء تفاهم، ندانمکاری و شوک فرهنگی خواهند بود.[۱۴۱۲] تجهیز شدن به معرفت و علم لازم، اولین شرط کسی است که پا در جای پای انبیای الهی میگذارد. علامه فضلالله ذیل آیه شریفه «وَلَقَدْ آتَیْنَا إِبْرَاهِیمَ رُشْدَهُ مِنْ قَبْلُ»[۱۴۱۳] به این نکته اساسی اشاره میکند که حضرت ابراهیم قبل از دعوتگری، رشد شخصیتی خویش را یافت؛ هم در ابعاد فکری و هم در زوایای روحی. در ارتباطات و تردّدهای اجتماعی، با پرسشهایی که کرد و پاسخهایی که یافت و با نگاه و تأمّل در احوال جامعه و مردم روزگار خویش، بهدرجه عالی بلوغ و رشد شخصیت نایل شد؛ شخصیت رشید که میتوانست نقاط قوت خویش را بیابد، نقاط ضعف رقیبان را کشف کند، خطا را از صواب تفکیک کند و … فضلالله یادآور میشود که این نکته مخصوص جایگاه پیامبران نیست، بلکه هرکس در موقعیت دعوت قرار گیرد، باید از چونان رشد و بلوغ شخصیت برخوردار باشد؛ چه اینکه در غیر اینصورت، نتایج منفی دعوت به دین، گریبانگیر اسلام و مسلمانان خواهد شد.[۱۴۱۴] بنابراین دعوتگر دینی در موضوع دعوت، بایستی از خبرویّت و اطّلاعات کافی بهرهمند باشد. این اصل، نکتهای ساده ولی بسیار اساسی است.
فضلالله در ذیل آیه شریفه «فَلِمَ تُحَاجُّونَ فِیمَا لَیْسَ لَکُمْ به عِلْمٌ»[۱۴۱۵] مینویسد که این آیه، منطق گفتوگو را تعریف میکند، چه اینکه ناآگاهی به موضوع گفت و شنود، رهآوردی پاک و مناسب را بهبار نمیآورد، بلکه فضای سخن را بهسوی اتهامزنی، دشنامگویی و … میکشاند تا ضعفها پنهان گردند و شاید سرّ اینکه امام صادق برخی از اصحاب خود را از گفتوگوی کلامی منع میکردند و عدهای را به ان فرامیخواندند، همین نکته بود که گروهی را ناتوان و جمعی را توانمند علمی میشناختند.[۱۴۱۶]
بدیهی است که این ویژگی بیشتر به افرادی مربوط می شود که در کسوت مبلغ دینی عمل میکند؛ چرا نمیتوان از همه مسلمانان انتظار داشت همواره به چنین ویژگی متصف باشند.
۷-۱-۱-۲-۲- آشنایی با زبان مخاطب
در همه انواع ارتباطات بهویژه در ارتباطات میانفرهنگی زبان اهمیت فراوانی دارد تا جایی که کمالیپور ادعا میکند انسانها برخلاف آنچه که تصور میشود نه در دنیایی عینی بهسر میبرند و نه در دنیایی اجتماعی، بلکه تحت قلمرو زبانی بهسر میبرند که حکم واسطه برای ابراز اجتماعیبودن آنها را دارد.[۱۴۱۷] شاعر آمریکایی رالف والدو امرسون[۱۴۱۸] با جملهای ساده یعنی «زبان آرشیو تاریخ است» بهراحتی اهمیت زبان را در ارتباطات میانفرهنگی نشان میدهد.[۱۴۱۹] کندی و میلر در برای مفهومپردازی درباره ارتباطات میانفرهنگی این مسأله را برجسته میکنند که آیا ارتباطات میانفرهنگی وابسته به یادگیری زبان است یا مستقل از آن؟[۱۴۲۰]
زبان از سویی، میانجی رفتار است[۱۴۲۱] و ظرفی است که اندیشه نسلهای پیشین و فرهنگ نیاکانی در آن ذخیره میشود.[۱۴۲۲] و از سوی دیگر، زبان یک مولّفه چالشی در بحث از ارتباطات میانفرهنگی است.[۱۴۲۳] حتی ادعا میشود که زبان مهمترین عنصر محدودیتساز در ارتباطات است که تمامی متغیرها را تحتالشعاع خود قرار میدهد[۱۴۲۴] و چه بسا تفاهم و تفهم فرهنگی را غیرممکن میکند چون زبانهایی که در دنیا موجودند غیرقابل ترجمهاند و تمام فرهنگها هم بازیهای زبان است که قابل ترجمه نیست.[۱۴۲۵]
به هر حال، آشنایی با زبان(کلامی و غیر کلامی) مخاطب و ظرافتهای آن،[۱۴۲۶] شرط دیگر یک ارتباط میانفرهنگی موفق است. میگویند زبان ابزار اصلی مردم جهان برای ایجاد ارتباط با یکدیگر است اما برخی بهطعنه از آن بهعنوان رسانه اصلی ایجاد سوء تفاهم بین مردم یاد میکنند. یکی از انتقادات شیخ مفید به ابن بابویه قمی این است که چون ابن بابویه عرب زبان نبوده در مواردی معنای آیات و احادیث را بهدرستی نفهمیده است.[۱۴۲۷] هومبولت و پیروان او در مطالعه زبان دیدگاه قومشناسی را مطرح کردند. براساس این دیدگاه زبان یک ملت در حکم روح آنان است و سخنگویان زبانهای گوناگون در جهانهایی زندگی میکنند که از برخی جنبهها با هم متفاوتاند.[۱۴۲۸]
فقدان یک زبان مشترک مانع ایجاد ارتباط بین طرفین ارتباط میشود و ارتباطگران آنگونه که باید به اهداف برونمرزی خود دست نمییابند.[۱۴۲۹] در واقع تنوع زبانی یک مانع[۱۴۳۰] آشکار برای ارتباط میانفرهنگی است.[۱۴۳۱] حتی حرکات بدنی و برچسبهای کالبدی ممکن است موجب سوء تفاهم در مخاطب گردیده و سبب ورود ابهام در میدان کنش گردد.[۱۴۳۲] علائم فیزیکی بسته به عواملی مانند ملیت، منزلت و موقعیت افراد معانی مختلفی میدهد.[۱۴۳۳]
بررسیهای میدانی نشان داده است که ارتباطات غیرکلامی در مقایسه با ارتباطات کلامی غالبا اطلاعات بیشتری را انتقال میدهد.[۱۴۳۴] دو سوم تا سهچهارم ارتباط ما از طریق رفتارهای غیرکلامی صورت میگیرد.[۱۴۳۵] البته این درصد از فرهنگی به فرهنگ دیگر متفاوت است.[۱۴۳۶] مشاهده زبان بدن مخاطب یکی از کارآمدترین راههای درک احساسات دیگران است.[۱۴۳۷] «هال فرهنگها را از حیث غلبه ارتباط در آنها از هم متمایز می کند: پیام پیچیده- بافت پیامی است که در آن بیشتر اطلاعات یا در قالب فیزیکی یا درون فرد پیامدهنده نهفته است، در حال که اطلاعات کمی در بخش رمز شده و آشکار پیام ارسال شده، وجود دارد».[۱۴۳۸]
لاری سماور توضیح میدهد که مجموعه موانع در ارتباط بینفرهنگی بهدو عامل «فردگرایی» و «واقعبینی» برمیگردد[۱۴۳۹] و معتقد است فائق آمدن بر مانع دوم (واقعبینی) غیر ممکن است؛ چون منشاء مشکل خودمان هستیم که فرهنگهای دیگر را از دیدگاه خودمان مطالعه میکنیم. بهعنوان مثال، چگونه میشود سکوت یک فرد را تفسیر کرد[۱۴۴۰] در حالی که متعلق به فرهنگی هستیم که برای سکوت ارزشی قایل نیست.[۱۴۴۱] ناکانه یک کتاب درباره اشکال، معانی و نقشهای سکوت در ارتباطات میانفرهنگی تدوین کرده است.[۱۴۴۲] بهنظر وی سکوت از سه دامنه اجتماعی روانشناختی، زبانشناختی و شناختی و در سه سطح فردی، موقعیتی و فرهنگی اجتماعی قابل تحلیل است.[۱۴۴۳]
«صرفنظر از این که پیام ارتباطی چقدر ساده باشد، ارتباط بشری مجموعهای از فرآیندهای ظریف و مبتکرانه است که همواره مملو از هزاران عنصر، علائم، رمزها و مفاهیم است. اگر ابعاد فرهنگی را نیز اضافه کنیم، ارتباط حتی پیچیدهتر نیز میشود. گرچه تمام فرهنگها برای مشارکت متقابل واقعیات خود، از نمادها استفاه میکنند ولی واقعیات خاص و نمادهای بهکار گرفته شده اغلب کاملا متفاوت است.»[۱۴۴۴] بهعبارت دیگر، «گرچه تمام فرهنگها از نماد استفاده میکنند ولی عموما معانی خاص خود را به آنها نسبت میدهند و علاوه بر اینکه نمادها معانی مختلفی دارند فرهنگها نیز از این نمادها برای اهداف متفاوتی استفاده میکنند. در مقابل، پیام ساده-بافت پیامی است که در آن بیشتر اطلاعات در بخش آشکار پیام قراده داده شده است.»[۱۴۴۵] گودیکانست تصور میکند ارتباط پیچیده-بافت و ساده-بافت اشکال غالب ارتباطی در فرهنگهای جمعگرا و فردگرا باشد.[۱۴۴۶]
رایجترین نتیجه سوء تفاهمات بین فرهنگی این است که اختلافات نه تنها واقعی، بلکه مهلک و مخرب میشوند. تاثیر مذاکرات سوء تفاهمزا بلافاصله ایجاد میشود و باعث از دست رفتن اعتماد و لطمه دیدن روابط گستردهتر میشود.[۱۴۴۷] و اگر اختلافات بینفرهنگی میتواند به رابطهای لطمه برساند، برعکس آن هم ممکن است صحیح باشد: اینکه هماهنگکردن اختلافات بینفرهنگی براساس توجه دقیق به الزامات روانی طرف مقابل میتواند بسیار مفید باشد[۱۴۴۸] اهمیت زبان یا ارتباط کلامی به این جهت برای انسان مهم است که طریقهی دستیابی فرد در تماس با دیگران است و میتوان گفت جدا کردن کاربرد زبان از فرهنگ مربوطه غیرممکن است.[۱۴۴۹]
مکگوایر و مک درموت(۱۹۹۸) میگویند که واکنش میزبانان به انحراف مهاجران از هنجارهای فرهنگیِ ارتباطات غفلتآمیز است. ارتباطات غفلتآمیز در برگیرنده پیامهای منفی یا فقدان پیام است، هنگامی که مهاجران دچار انحراف نیستند یا وارد ارتباطات همسانساز میشوند (برای مثال، تعامل با میزبانان، افزایش تسلط به زبانهای میزبان)، اتباع کشورهای میزبان با ارتباطات همسانساز به پاسخگویی میپردازند(برای مثال، رفتار مهاجران را مورد ستایش قرار میدهند، آماده تعامل با مهاجران هستند).»[۱۴۵۰] در مقابل، «مهارتهای زبانی نامناسب و غیرکافی ممکن است منجر به نتایج منفی یعنی کاهش تعاملهای بین افراد گردد.[۱۴۵۱]
قرآن کریم تصریح میکند که هیچ پیامبری را جز به زبان قومش بهسوی آنان ارسال نکرده است: «و ما هیچ پیامبرى را جز به زبان قومش نفرستادیم، تا [حقایق را] براى آنان بیان کند. پس خدا هر که را بخواهد بىراه مىگذارد و هر که را بخواهد هدایت مىکند، و اوست ارجمند حکیم».[۱۴۵۲]
فصاحت در گفتار یکی از مهارتهای لازم برای هر ارتباطگر مومن بهویژه در ارتباطات میانفرهنگی است. حضرت موسی ع از خداوند درخواست میکند که برادرش هارون را بههمراه او بفرستد چون حضرت موسی فکر میکرد که برادرش فصیحتر از او سخن میگوید: «و برادرم هارون از من زبانآورتر است، پس او را با من به دستیارى گسیلدار تا مرا تصدیق کند، زیرا مىترسم مرا تکذیب کنند: «برادرم هارون فصیحتر از من است، و زبانى گویاتر از من دارد، پس او را به یاریم بفرست، تا صدق مرا در مدعایم تصدیق کند، و وقتى مردم با من مخاصمه مىکنند، قانعشان سازد، زیرا من مىترسم تکذیبم کنند، آنوقت دیگر نتوانم صدق مدعایم را برایشان روشن سازم».[۱۴۵۳]
پیامبر اکرم که قرآن او را «الگو» مینامد، با درک درست این ضرورت فرهنگی و لزوم آگاهی به فرهنگهای جوامع مختلف، گروهی را در مدینه مامور آموختن زبانهای کشورهای اطراف نمودند. بنابر برخی اسناد، ایشان هفده نفر از افراد مدینه را برای شناخت زبانهای زنده آن روز به کشورهای دیگر اعزام نمودند.[۱۴۵۴] ابن سعد در طبقات به این امر اشاره دارد که هر یک از پیکها و فرستادگان پیامبر که برای ابلاغ پیام اسلام به کشورهای اطراف رفته بودند با زبان محیط ماموریت خویش آشنا بودند و با آن تکلم میکردند.[۱۴۵۵] همانطور که پیامبر زیدبن ثابت را مامور نمودند زبان سریانی را فرابگیرد تا امکان ترجمه و خوانش برخی نامهها و ارتباط با یهودیان فراهم آید. «زید گفت: پیامبر به من فرمود: آیا می توانی سریانی صحبت کنی؛ زیرا نامههایی برای ما به این لغت میرسد؟ گفتم: نه. فرمود: آن را فرا بگیر، و من ظرف هفده روز آن را فرا گرفتم.[۱۴۵۶]
شیخ صدوق بهنقل از اباصلت هروی مینویسد: «امام رضا علیهالسلام با مردم به زبان خودشان سخن میگفت. بهخدا سوگند که او فصیحترین مردم و داناترین آنان بههر زبان و فرهنگی بود. اباصلت همچنین گفت: عرض کردم ای فرزند رسول خدا، من در شگفتم از همین اشراف و تسلط شما به زبانهای گوناگون! امام علیه السلام فرمود: من حجت خدا بر مردم هستم. چگونه میشود، خداوند فردی را حجت بر مردم قرار دهد ولی او زبان آنان را درک نکند. مگر سخن امیرمؤمنان علی علیهالسلام بهتو نرسیده است که فرمود: بهما «فصلالخطاب» داده شده است و آن چیزی جز شناخت زبانها نیست».[۱۴۵۷] شبیه همین حدیث با مضمونهای متفاوت در خصوص امام هادی و امام عسکری علیهمالسلام هم نقل شده است. [۱۴۵۸]
۷-۱-۱-۲-۳- اطلاع از حساسیتهای فرهنگی
هر فرهنگی الگوهای رفتاری منحصر بهخود را دارد و برای مردمی که از زمینههای فرهنگی دیگری هستند، بیگانه می کند.[۱۴۵۹] فرهنگ نظامی از دانش است که امکان میدهد بدانیم چگونه با دیگران ارتباط برقرار کنیم و چگونه رفتارشان را تفسیر کنیم.[۱۴۶۰] آگاهی از فرهنگ و اندیشه مخالفان، در کنار تسلط برگفتمان منطقی و استدلالات نیرومند،[۱۴۶۱] شرط لازم یک گفتگوی منطقی و سودمند است.[۱۴۶۲] حساسیتهای فرهنگی هم که گودیکانست تحتعنوان وجوه تفاوت فرهنگها،[۱۴۶۳] دیمیک تحتعنوان ارتباطات غیرکلامی[۱۴۶۴]، لاری سماور نمونهای از آنها را تحت عنوان فضا و فاصله[۱۴۶۵] و شوتس ایشل به نقل از گریگوری بیستن[۱۴۶۶] آن را «فراارتباط»[۱۴۶۷] نام میبرد،[۱۴۶۸] و بخشی از زبان در بعد غیرکلامی آن است، دارای اهمیت زیادی است. زبان غیرکلامی در حقیقت بخش جداییناپذیر از فرایند ارتباط است.[۱۴۶۹] از ابعاد غیرکلامی زبان میتوان به: زبان حالت و چهره، زبان تماس دیداری، زبان طرز ایستادن، زبان صدا،[۱۴۷۰] زبان تنپوش، زبان رنگ، زبان بو، زبان زمان و زبان مکان اشاره کرد.[۱۴۷۱] بررسیهای میدانی در این زمینه به ارتباطگران میانفرهنگی کمک میکنند. مثلا، طبق نظریه سماور، فرهنگهایی که فردگرا هستند، به فضای بیشتری نسبت به فرهنگهای جمعگرا نیاز دارند.[۱۴۷۲] حریم خصوصی،[۱۴۷۳] حریم شخصی[۱۴۷۴]، حریم اجتماعی[۱۴۷۵] و حریم عمومی[۱۴۷۶] این دو طیف از هم متفاوت است.[۱۴۷۷] در حقیقت حریم خصوصی و شخصی برای آنها از اهمیت زیادی برخوردار است.[۱۴۷۸]
بررسیها نشان میدهد که اشارهها در فرهنگهای مختلف معانی مختلف دارند، لبخندزدن همیشه به شادی تعبیر نمیشود، باز کردن دهان در هنگام خمیازه کشیدن در بعضی فرهنگها بیادبی تلقی میشود، تماس بدنی در هنگام ملاقات در همه جوامع قابل قبول نیست. [۱۴۷۹]
آمریکاییها وقتی بهصورت گروهی هستند با افراد روبر بیشتر از افراد کنار خود صحبت میکنند؛ چینیها وقتی مستقیما روبروی کسی قرار گیرند اغلب احساس ناراحتی و بیگانگی میکنند؛ در کره ترتیب نشستن نشانگر مقام و منزلت افراد است، صندلی طرف راست مخصوص افراد محترم و بزرگ است؛ در ژاپن ترتیب نشستن در هر کار رسمی یا نیمه رسمی براساس سلسله مراتب است؛ گفتگوهای معمولی اعراب در فضایی نزدیک انجام میشود، نزدیکی و تماس غیرقابل اجتناب است؛ در فرهنگهای آسیایی، محصلین نزدیک معلمان نمینشینند و فاصله زیاد نشاندهنده احترام و ارج نهادن است؛[۱۴۸۰] در انگلستان و آمریکا یک فرد میتواند در یک قرار ملاقات تجاری ۵ دقیقه دیر کند، در بریتانیا ۵ تا ۱۵ دقیقه دیرکردن برای یک دعوت شام صحیح است؛ یک ایتالیایی ممکن است دو ساعت دیر برسد، و یک جاوانی اصلا نیاید.[۱۴۸۱] در آمریکای لاتین، بهعنوان علامت احترام شخص باید دیرتر از وقت ملاقات بیاید. همین تاخیر در آلمان بیادبی بهحساب میآید؛ در اکثر سُنن بودائی، نشستن بهطریقی که کف پا بهطرف تصویر یا مجسمه بودا باشد، بسیار نادرست و نامناسب است؛[۱۴۸۲] هدیه دادن ساعت در ژاپن نامناسب است چون به دریافتکننده یادآوری میکند که زمان رو به پایان است.[۱۴۸۳] همینطور عدد ۴ در ژاپن نحس است و برابر با عدد ۱۳ در آمریکاست.[۱۴۸۴] روسها کوتاه آمدن در معامله را نشانهای از ضعف در نظر میگیرند که از نظر اخلاقی صحیح نیست.[۱۴۸۵]
از جمله چیزهایی که معمولا مورد غفلت قرار میگیرد، نقش «سکوت» در ارتباطات است. گرچه سکوت پدیدهای است که مردم اغلب آن را صرفا پسزمینهای برای سخن میدانند، لکن عنصر پیچیده، چندوجهی و قدرتمند تعامل انسانی است که در سالهای اخیر بهدلیل نقشِ مهمش در جنبههای گوناگونی از ارتباطات به متن مطالعات اجتماعی و ارتباطی وارد شده است. [۱۴۸۶] پژوهشگران به این نتیجه رسیدهاند که «سکوت» تنها «حرفنزدن» نیست بلکه بخشی از ارتباطات بوده و به اندازه سخنگفتن مهم است.[۱۴۸۷] علاوهبر اینکه سکوت در وضعیت ارتباطی با سکوت در وضعیتهای غیر ارتباطی تفاوت دارد.[۱۴۸۸] در شرایط امروزی که مواجهههای میانفرهنگی بیشتر شده، ضرورت تحقیقات فراگیر درباره جایگاه سکوت در تعاملات انسانی بیشتر احساس میشود.[۱۴۸۹]
اما چنین حساسیتهایی در جوامع اسلامی از منظری دیگر نیز قابل بررسی است. بسیاری از حساسیتها ریشه در باورهای دینی و الگوهای رفتاری برجای مانده از بزرگان دینی دارد. تعاملات اجتماعی مسلمانان (حداقل در شکل ایدهآلی آن) مشحون از آموزههای اخلاقی است. اسلام بهعنوان اجتماعیترین دین توحیدی، همواره بر اتحاد، انسجام، صمیمیت در تعاملات اجتماعی و مانند آن تاکید داشته است؛ چرا که در جامعه اسلامی همه باهم برادرند.[۱۴۹۰] حساسیت بیش از حد به حریمهای نیمهخصوصی در محافل عمومی با آموزههای اسلامی سازگار نیست. سوره عبس بارزترین نمونه آن است. آیات نخستین این سوره در تقبیح رفتار مردی است که از حضور فردی نابینا چهره درهم کشید و خودش را جمع و جور کرد.[۱۴۹۱] یا کلینی در اصول کافی روایت کرده است که در مجلس هنگامی که فرد فقیر در کنارش مردی ثروتمند نشست خود را جمع کرد و پیامبر اکرم(ص) به این حرکت او واکنش نشان داده و او را سرزنش میکند.[۱۴۹۲] همانطور که در آموزههای اسلامی به نظم[۱۴۹۳] و وقتشناسی،[۱۴۹۴] وفای به عهد[۱۴۹۵] تاکید فراوان شده است؛ فشرده و صمیمی نشستن در صفهای نماز جماعت یک سنت شرعی است[۱۴۹۶] و پشت به افراد نشتن، دراز کردن پا در حضور قرآن، بلند صحبت کردن در حضور یک شخصیت محترم و با منزلت بالا[۱۴۹۷] و مانند آن از حساسیتهای فرهنگی مسلمانان است. نویسنده این سطور وقتی در مسجدالنبی قرآن را با یک دست بهیک مسلمان مراکشی داد، با توبیخ او مواجه شد. در میان اهل تسنن رد شدن از جلوی نمازگزار بسیار بد تلقی میگردد تا حدی که برخی از آنها درحال نماز، دست خود را دراز کرده و مانع از عبور فرد از جلوی نمازگزار(خود یا دیگری) میگردند.[۱۴۹۸] البته دین اسلام به میزانی که به صمیمیت و فشردگی در ارتباطات اجتماعی تاکید میکند، بههمان اندازه به طهارت، بهداشت و نظافت ظاهری نیز تاکید میکند. توصیههای مکرر پیامبر اکرم (ص) به استفاده از عطر و مسواکزدن و نیز آراستگی و شیکپوشی در همین زمینه قابل فهمتر میگردد.
۷-۱-۱-۲-۴- پاسخ گویی به پرسشها
اهل کتاب میتوانند در چارچوب عقل و برهان در مورد عقاید مذهبی با مسلمین بهگفتگو و بحث بپردازند و بهطور آزاد و دور از تعصب از معتقدات خویش دفاع کنند و در مقام بحث و مباحثه نسبت به عقاید اسلامی برآیند. پیامبر اکرم (ص) به نمایندگان و علماء و روحانیون غیرمسلمان که به مدینه میآمدند احترام بسیار مینهاد و اجازه میداد آزادانه انتقادها و اشکالات خویش را بازگو کنند و خود با آنان از طریق برهان و استدلال به گفتگو میپرداخت و واقعیت و حقانیت رسالت آسمانی اسلام را بر آنان اثبات مینمود.
در قرآن آیات بسیاری سفارش به تبلیغ بدون تعصب بر مبنای بحث آزاد و فضای بدون جدل دارد. علاوه بر این برخی مفسرین معنی اهل ذکر را در آیهی «فاسئلوا اهلالذکر»[۱۴۹۹] دانشمندان اهل کتاب میدانند؛ چرا که قرآن کریم وحی و نبوت و کتابهای نازل بر انبیاء را ذکر نامیده و اهل ذکر بهمعنای گروندگان به این ادیان و متخصصان به تفاسیر این کتابهاست.[۱۵۰۰]
بنا بر روایت دیگری از امام صادق علیهالسلام یکروز مردی یهودی به مسجد پیامبر آمد و از ایشان دربارهی آنچه بدان دعوت میفرمود و خدایی که مردم را به پرستش آن فرا میخواند و صفات او پرسشهایی را مطرح کرد. پیامبر بهتمام پرسشهای او پاسخهایی دقیق و محترمانه داد و همین امر باعث شد وی مسلمان شود.[۱۵۰۱]
مطابق نقل علامه امینی پس از وفات پیامبر قیصر روم صد تن از مسیحیان را که در قلمرو حکومت او میزیستند گرد آورد و از آنان خواست که بهنزد خلیفهی پیامبر اسلام بروند و پرسشهایی را که معاصران پیامبران از ایشان میکردند از او بپرسند. ایشان ابتدا به بیتالمقدس رفتند. در آن هنگام رییس یهودیان راس جالوت نیز صد تن از یهودیان را جمع کرد و همراه ایشان بههمان ماموریتی که قیصر به مسیحیان داده بود روان کرد. بدینترتیب، دویست تن به مدینه رفتند و روز جمعه هنگامی که ابوبکر در مسجد نشسته بود و فتوا میداد به مسجد رفتند. راس جالوت بهنمایندگی از سوی همهی یهودیان و مسیحیان سوالاتی مطرح کرد. ابوبکر نتوانست پاسخ درستی به انها بدهد. گروهی را در پی امام علی فرستاد؛ امام بهشیوهای حرمتآمیز به پرسشهای آنان پاسخهای درست و دقیق داد.[۱۵۰۲] شبیه همین جریانات در تاریخ صدر اسلام فراوان رخ داده است.[۱۵۰۳]
۷-۱-۱-۳- پشتیبانی گفتار با عمل
ارتباطات در خلأ صورت نمیگیرد بلکه معمولاً در یک فضا[۱۵۰۴] صورت میگیرد که اروین گافمن از آن با عنوان «صحنه» نام میبرد. «صحنه» محیطی است که ارتباط در درون آن انجام میگیرد. فضا یا صحنه دارای دو بخش است: بخشی از آن طبیعی و خارج از کنترل کنشگر است و بخشی از آن قابل کنترل بوده و برای بهبود فرایند ارتباط بازسازی میشود. «پشت صحنه» جایی است که پیام فرست خود را برای ارتباط موفق آماده میکند. برای ارتباط موفق، کنشگر باید تجهیزاتی همانند لباس فرم مناسب را به همراه داشته و منش رفتاری ویژهای ـ همانند قیافه، نوع نگاه و پردازش چهره ـ را به نمایش بگذارد.[۱۵۰۵]
طبق پارهای بررسیها، بیش از نیمی از مکالمات رودرروی ما، غیر کلامی هستند و «زبان تن» پیش از آنکه سخن بگوییم، احساسات و نگرشهای ما را مخابره میکند.[۱۵۰۶] بهتعبیر مهرابیان، پیامهای خاموش ما میتواند سخن ما را تقویت و یا آن را نفی نماید.[۱۵۰۷] حالت چهره، تماس چشمی، طرز صدا و ژست بدنی، هر کدام پیامی را تداعی میکنند و در این میان، حالات چهره، از سایر شاخصها مؤثرتر است.[۱۵۰۸] قرآن کریم، در مواردی چند، به این نکته اشاره فرموده، از جمله، در مورد تهیدستان خویشتندار میفرماید: «تَعْرِفُهُمْ بِسِیماهُمْ»[۱۵۰۹] و درباره منافقان: «وَ لَتَعْرِفَنَّهُمْ فِی لَحْنِ الْقَوْلِ».[۱۵۱۰] همچنین امیر مؤمنان (ع)، حالات چهره را راهی برای درونکاوی افراد میشمارند: «هیچکس چیزی را در دل نهان نکرد، جز آنکه در سخنان بیاندیشهاش آشکار گشت و در صفحه رخسارش پدیدار»[۱۵۱۱]
اهمیت توجه به «زبان تن» تا بدانجاست که هرگاه بین حالات چهره و گفتار شخص، ناسازی وجود داشته باشد، حالات چهره و رفتار غیر کلامی او، بهمراتب مهمتر و معتبرتر از سخنانش میباشد، بهویژه اینکه کنترل گفتار، بسی آسانتر از کنترل چهره است.[۱۵۱۲] از اینرو، علی (ع) میفرماید: «زبان حال، راستگوتر از زبان گفتار است».[۱۵۱۳]
مؤثرترین روش امامان در عرصه تبلیغ، تبلیغ عملی بود. یعنی خود تجسم عالی ارزشهای انسانی که همان ارزشهای قرآنی است بودند. قرآن کریم آنان را که از خوبیها میگویند اما خود عامل به ان نیستند مورد نکوهش قرار میدهد.[۱۵۱۴]
از نگاه اهل بیت(ع) عالِم واقعی کسی است که علمش همراه با عمل باشد، امام صادق(ع) فرمود: «عالِم» کسی است که رفتار او گفتارش را تصدیق کند و هر کس که کردار او سخن وی را تصدیق نکند و عمل او بر خلاف گفتهاش باشد عالم نخواهد بود.[۱۵۱۵] بیشترین سفارش امامان «در عرصه تبلیغ دین» دعوت به تبلیغ عملی بوده است. حضرت علی(ع) فرمود: «هر کس خویش را پیشوای دیگران قرار دهد اصلاح خویش را بر اصلاح دیگران مقدم بدارد و پیش از آنکه مردم را با زبان خود تبلیغ کند با سیرت و رفتار خود دعوت کند و کسی که معلم و ادبکننده خویشتن است به احترام سزاوارتر است از کسی که معلم و مربی مردم است.»[۱۵۱۶] در روایتی از حضرت امام صادق (ع) رسیده است: «مردم را با عمل خود به نیکیها دعوت کنید نه با زبان خود».[۱۵۱۷] تأثیر عمیق «دعوت عملی» از اینجا سرچشمه میگیرد که هرگاه شنونده بداند گوینده از صمیم جان سخن میگوید و بهگفته خودش صددرصد ایمان دارد گوش جان خود را بروی سخنانش میگشاید و سخن کز دل برآید لاجرم بر دل نشیند. «خُلق عظیم نبوی» تأثیری اساسی در جذب دلهای آماده بهسوی مکتب داشت: «وَإِنَّکَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِیمٍ»[۱۵۱۸]؛ آری آن کس بعثتاش برای آن است که فضائل اخلاقی را تکمیل کند[۱۵۱۹] خود باید در قلّه اخلاق نشسته باشد و این چنین بود که دلها را کانون محبت خود ساخت و میلیونها دل را از این رهگذر با خدا آشتی داد. [۱۵۲۰]
امام صادق علیهالسلام فرمودند: «شما را به تقوای الهی و اطاعت خداوند و پرهیز از معاصی و ادای امانت بهکسانی که بهشما اعتماد میکنند، سفارش میکنم و این که با هر کس همنشین میشوید خوشرفتار باشید و بدون سخن گفتن برایمان تبلیغ کنید» به حضرت عرض کردند: چگونه بدون سخن گفتن تبلیغ کنیم؟! فرمودند: به انچه از طاعت خدا بهشما سفارش کردهایم عمل کنید و از آنچه از محرمات که نهی کردهایم بپرهیزید و با مردم با راستی و منصفانه رفتار کنید و امانت را به صاحبش بازگردانید و امر بهمعروف و نهی از منکر کنید و کاری کنید که مردم جز خوبی از شما نبینند که در اینصورت خواهند گفت اینها پیروان واقعی (شیعیان جعفری) هستند خدا فلانی را رحمت کند که چه خوب پیروانش را تربیت کرده است و بدینگونه از فضایل ما آگاه میشوند و بهسویش میشتابند»[۱۵۲۱]
در زمان برخی از امامان علیهمالسلام شیعیان چنان با اهل سنت مدارا و خوشرفتاری داشتند که مردم آنان را بهعنوان امام جماعت و امانتدار خود بر میگزیدند و این رفتار آنان مورد تاکید ویژه امامان بوده است زیرا موجب خوشبینی و علاقه مردم نسبت به اهل بیت و پیروانشان بود.[۱۵۲۲]
۷-۱-۱-۴- اتباع احسن
وادی گفتو گو آداب خاص خود را دارد. شناخت و کاربرد این آداب، آنقدر حیاتی و حساس است که هابرماس معتقد است کشف این آداب و رسوم بهمنزله کشف و دسترسی به اوصاف جامعه انسانی ایدهآل است. چه اینکه گوهر وجودی انسان، داشتههای خود را در عرصه گفتوگو باز یافته و بارور میسازد و نتایج زیبای تعقیب و گریز اندیشه را بهنمایش میگذارد.
نگارش پایان نامه در رابطه با الگوی ارتباطات میان فرهنگی در اسلام- فایل ۲۷