۱۰- http://www.Opec.org/Opec Bulletin/January 2003,p.33.
-
- آدام رابرتس، «حقوق و توسل به زور علیه عراق»، فصلنامه سیاست خارجی، سال هفدهم، شماره ۳، پاییز، ۱۳۸۲، ص ۷۶۸.
-
- حسین کریمی، «دنیای پس از بحران عراق، نظام یا وضعیت؟»، فصلنامه سیاست خارجی، سال هفدهم، شماره ۳، پاییز، ۱۳۸۲، صص ۶۳۷ - ۶۳۸.
-
- مسعود، همان، ص ۹۵.
-
- پیشین، ص ۱۱۱.
-
- معاونت اقتصادی، «سه سناریو درباره آینده بازار نفت در پیامد حمله احتمالی آمریکا به عراق»، برداشت اول، ویژه نامه شماره یک، پاییز، ۱۳۸۲، ص ۳۴.
۱۶- .http://www.Opec.org/Monthly Oil Market Report/February 2003,p.2.
-
- معاونت اقتصادی، همان، ص ۳۳.
-
- علی بینیاز، «مناقصههای نفت و گاز عراق و آینده بازار جهانی نفت»، فصلنامه سیاست خارجی، شماره ۱، بهار، ۱۳۹۰، صص ۱۷۲- ۱۷۳.
-
- معاونت اقتصادی، همان، ص ۳۵.
۲۰- http://www.Opec.org/Monthly Oil Market Report/January 2003,p.4.
۲۱- http://www.Opec.org/Monthly Oil Market Report/March 2003,p.2.
۲۲- http://www.Opec.org/Monthly Oil Market Report/April 2003,p.1.
۲۳- http://www.Opec.org/Monthly Oil Market Report/April 2003,p.2.
۲۴- http://www.Opec.org/Monthly Oil Market Report/April 2003,p.4.
۲۵- http://www.Opec.org/Monthly Oil Market Report/April 2003,pp.4-5.
۲۶- http://www.Opec.org/Monthly Oil Market Report/April 2003, P.10.
۲۷- http://www.Opec.org/Monthly Oil Market Report/October 2003, P.3.
-
- یزدانی و محمود اوغلی، همان، صص ۱۲۹- ۱۳۰.
فصل هفتم
پیامدهای بیداری اسلامی بر سیاستهای اوپک
حکومتهای خاورمیانه عربی که عمدتاً موروثی و محصول تحولات نظام بینالملل بعد از جنگ جهانی اول هستند؛ با بحرانهای متعددی روبهرو بوده و از سطح نازل مقبولیت و مشروعیت عمومی رنج میبرند. چالشهای پیشروی حکومتهای موصوف در اواخر سال ۲۰۱۰ و به دنبال وقوع حادثهای غیرمترقبه و پیشبینی نشده در کشور تونس که دومینو وار اعتراضات عمومی و نافرمانیهای مدنی را در کشورهای همجوار موجب گردید؛ به اوج خود رسید. تا مرحلهای که حکامی همچون زینالعابدین بنعلی، حسنی مبارک، معمر قذافی و علی عبداله صالح را به زیر کشید. در این بین بررسی تحولات بیسابقه مطروحه از ابعاد مختلفی توجه پژوهشگران را به خود جلب کرد. که یکی از مهمترین زوایای نگرش به رخداد مذکور با عنایت به نفتخیز بودن شماری از کشورهای درگیر بیداری اسلامی توجه به تأثیرات حوادث یادشده بر اقتصاد انرژی و به تبع آن راهکارها و تصیمات سازمان اوپک برای برون رفت از این بحران است.
۷-۱- تعریف بیداری اسلامی
بیداری اسلامی مفهومی است که در تحلیل و تبیین رخدادهایی اطلاق میشود که از دسامبر سال ۲۰۱۰ با خودسوزی «محمد بوعزیزی» جوان دستفروش تونسی آغاز و با سرنگونی حکومتهای عربی تونس، مصر، لیبی و یمن ادامه یافته و هماکنون در بحرین و شرق عربستان نیز در جریان است. لازم به ذکر است عوامل متعددی را حول چرایی این حوادث ذکر میکنند که اهم آنها عبارتند از: ماهیت استبدادی حکومتهای عربی، عدم تطبیق قوانین با احکام اسلامی، فاصله طبقاتی، فقر، وابستگی حکام و سردمداران حکومتی به بیگانگان، گسترش فساد و رانتخواری و … .(۱)
در تبیین دیگری میتوان بیداری اسلامی را توجه و خواست ملتهای مسلمان برای بازگشت به زندگی و فرهنگ اسلامی دانست. میل به بازگشت به مبانی و اصول اسلامی، اکتفا نکردن به دین به عنوان یک مسلک اخلاقی صِرف و ورود دین به عرصه سیاست و اداره جامعه و در یک سخن، حاکم کردن اسلام بر همه شئون زندگی است. به عبارت دیگر، بیداری اسلامی تحولی است حاصل از دمیدن آگاهی و اراده در کالبد به خوابرفته انسانها و جامعه، به منظور حرکت ارادی و آگاهانه آن در مسیر کمالات فطری خویش در چارچوب نظم و نظام اسلامی که نتیجه آن، احیا و بازیابی هویت فردی و جمعی، یعنی شناخت هویت مسلمانی و مسلمان بودن، بازگشت به هویت جمعی واحد خویش و دارالسلام است. (۲) همچنین در نامگذاری و به تبع تفسیر وقایع موصوف از عبارتهایی همچون بهار عربی نیز استفاده شده که مؤید نگرش متفاوت برخی دیگر از افراد علاقمند به تبیین حوادث یاد شده است. هر چند از دیدگاه نگارنده عبارت بیداری اسلامی بنا به دلایلی نظیر پررنگی شعارهای اسلامی و تحرکات برخواسته از روح مذهبی مردم منطقه، الهام گرفتن از انقلاب اسلامی مردم ایران و اقدامات مشابه در سنوات گذشته و در نهایت واگذاری قدرت به احزاب و گروههای سیاسی اسلامی نظیر اخوانالمسلمین از شمولیت بیشتری در بررسی علمی رخدادهای مورد بحث برخوردار است.
۷-۲- تاریخچه بیداری اسلامی
از آنجا که هر پدیده اجتماعی در بستر تاریخی و فرهنگی خاصی رشد میکند و تحولات اجتماعی و سیاسی نمیتواند یک شبه خود را نشان دهد. تحلیل جنبشهای اجتماعی که خاورمیانه و شمال آفریقا را فراگرفته بدون بررسی عقبه آن نوعی سطحینگری است. شواهد و قرائن این طور نشان میدهد که امواج بیداری اسلامی از حدود یک صد و پنجاه سال پیش با تلاشهای سیدجمالالدین اسدآبادی و شاگردانش به نحوی امید بیداری را در خاورمیانه زنده کرد. لازم به ذکر است که موج اول بیداری اسلامی از قرن نوزدهم و در برابر نظام استعماری غرب آغاز شد و تا نیمه دوم قرن بیستم ادامه یافت. در این موج، کشورهای اسلامی شاهد قیامهای گسترده مردمی برای کسب استقلال و آزادی از سلطه استعمار انگلیس و دیگر کشورهای استعمارگر اروپایی بودند؛ موج اول اگرچه به جریان استقلالطلبی کمک رساند؛ ولی با ظهور ناسیونالیزم و پانعربیسم موجبات بیگانهسازی جوامع اسلامی را فراهم آورده و با اعطاء فرصتی دوباره به استثمارگران منجر به ظهور دیکتاتورهای دستنشانده و سرکوب ملتهای مسلمان برای سالهای متمادی شد. اما در ادامه و با ظهور امام خمینی (ره) در مسند رهبری انقلاب اسلامی مردم ایران در اواخر دهه ۱۹۷۰ موج دوم بیداری آغاز گردید که برخلاف موج اول، مهمترین ویژگی آن افول ایدئولوژیهای مختلف غربی از مدرنیسم تا سوسیالیسم و ناسیونالیسم و بازگشت دوباره به مبانی دینی و تلاش برای احیای احکام شریعت و مهمتر از همه رسیدن به خودباوری در میان جوامع اسلامی بود. از سوی دیگر رهبران موج دوم بیداری اسلامی و در رأس آنها امام خمینی (ره) علاوه بر شناخت دقیق از استعمار غرب، برنامههای علمی و عملی برای ایجاد یک نظام سیاسی مستقل مبتنی بر احکام اسلامی ارائه نمودند که مؤید به بار نشستن امید مسلمانان برای بیداری اسلامی بود. هر چند مصادف با پیروزی انقلاب اسلامی توطئههای گسترده دشمنان در مهار و سرکوب حرکتهای جدید در کشورهای اسلامی به منظور جلوگیری از گسترش این الگو آغاز شد؛ روندی که با موفقیتهای نسبی نیز همراه بود. اما موج سوم بیداری اسلامی نیز با وجود تمامی تلاشهای سازمان یافته دنیای غرب از کشور تونس به عنوان یکی از غربیترین نقاط جغرافیای اسلامی برخاست و سپس با گسترش به سمت مصر به عنوان متحد راهبردی آمریکا و اسرائیل منجر به سقوط حاکمان کشورهای مذکور گردید. روندی که در حال حاضر نیز ادامه دارد و علاوه بر «زینالعابدین بنعلی» و «حسنی مبارک» حاکمان تونس و مصر، به حاکمیت «معمر قذافی» و «علی عبداله صالح» حکام کشورهای لیبی و یمن نیز پایان داده است. از دیدگاه برخی از تحلیلگران ویژگی بنیادین موج سوم بیداری اسلامی ایجاد مصالحه میان اسلام و دموکراسی است. (۳)
همانطور که عنوان شد موج سوم بیداری اسلامی که موضوع اصلی این فصل است با خودسوزی یک جوان دستفروش تونسی در شهر سیدی بوزید پس از مصادره وسایل کسب و کارش توسط پلیس در ماه دسامبر سال ۲۰۱۰ آغاز شد و با توجه به اینکه تونس آغازگر موج ناآرامیها در جهان عرب بود، میتوان گفت که اعتراضات این کشور در مقایسه با سایرکشورها خودانگیختهتر بوده است.
اما به عنوان یک حقیقت علمی گرفتاری کشورهای مورد بحث با بحرانهای مشروعیت، هویت، مشارکت و توزیع منابع به عنوان علل دورتر حوادث اخیر مطرح میباشد که از موضوع بحث خارج است. (۴) که در این خصوص به سخنانی از «فرید زکریا» در توصیف شرایط حاکم بر خاورمیانه عربی اکتفا میشود :
«حکام عرب خاورمیانه، اقتدارگرا، فاسد و سرکوبگر هستند. آنان تمایلی به برگزاری انتخابات ندارند. انتخابات در این کشورها زمینه شکلگیری بحرانهای سیاسی را به وجود میآورد. احزاب سیاسی نیز نگاه تحقیرآمیزی نسبت به حکومتها دارند؛ زیرا دو مجموعه یاد شده هر دو در تعارض با یکدیگرند… در خاورمیانه آنهایی که مدافع دموکراسی هستند، بیش از همه به اوهام انکار و خودفریبی پناه میبرند. این منطقه از نگاه بدبینانه نسبت به یکدیگر لبریز است. به این ترتیب میتوان میان دولتهای اقتدارگرا از یک سو و جوامع غیرلیبرالی از سوی دیگر تفاوت قائل شد. هیچ یک، زمینه باروری برای دموکراسی به وجود نمیآورد. یک فضای سیاسی آکنده از تندروی و خشونت وجود دارد. این امر انگیزهای برای دولتها میشود که سرکوب بیشتری را اعمال نمایند». (۵)
۷-۳- ویژگیهای بیداری اسلامی
به نظر میرسد رخداد بیداری اسلامی در موج سوم خود دارای ویژگیهایی است که بعضاً مشابه موجهای اول و دوم و یا منحصر به فرد بوده که ذیلاً به مواردی از آنها اشاره میشود:
۷-۳-۱- رخداد بیداری اسلامی از جمله خیزشهای مربوط به حق تعیین سرنوشت است که مانند موارد مشابه به صورت یک حادثه آغاز و دامنه آن به تدریج گسترش یافته است. گاهی یک اتفاق هر چند کوچک میتواند باعث بروز یک رخداد بسیار عظیم و حتی بزرگتر از یک اعتراض در جهت تعیین سرنوشت شود. مثلاً ترور ولیعهد اتریشمجارستان در ۲۸ ژوئن ۱۹۱۴ به دست یک دانشجو بوسنیایی در شهر سارایوو سبب افروخته شدن جنگ جهانی اول شد. در سطحی از تحلیل حوادث اخیر کشورهای عربی را میتوان به حرکت جوان تونسی در خودسوزی به علت بیکاری و عدم اشتغال منتسب کرد که خود زمینهساز گسترش اعتراضات در تونس و سرایت آن به کشورهای دیگر شد.
۷-۳-۲- بیسابقه بودن نتایج و موفقیتهای ناشی از این نهضتها خود گواه دیگری بر این است که ملتها برای تعیین سرنوشت خود بیش از پیش راغب بوده و ثابت کردهاند که تا نتیجه مطلوب حاصل نشود دست از عمل باز نمیکشند. ساقط