به اعتقاد نگارنده حالت چهارم را می توان به تعاملات فوق افزود. در این تعامل، تنها فضای نهادی است (چه آن فضا به طور کلی چه اجزای آن فضا به طور مجزا) که خود را با نوآوری انطباق می دهد. این حالت را می توان رویکرد وفادارانه یا پذیرش نامید که در نظام آموزش و پرورش ایران مصداق بسیار دارد. برای مثال، می توان به بسته های آموزشی مقاوم در برابر معلم اشاره کرد که معلمان بایستی بدون هیچ گونه دخل و تصرف (یعنی عدم انطباق آنها با محیط آموزش، با نیازها و علایق خویش، دانش آموزان و جامعه محلی) به استفاده وفادارانه از آنها بپردازند. لازم به ذکر است که این رویکرد وفادارانه، از سوی معلمان و متخصصان آموزشی سراسر دنیا مورد انتقاد قرار گرفته است. (حسینی خواه ، ۱۳۸۷)
۲-۲-۱-۸- نظام ملی نوآوری
امروزه نوآوری و پیشرفت ملی، حاصل تعاملات پیچیده اجرا در تولید، توزیع و کاربرد انواع مختلف دانش است. عملکرد نوآورانه هر کشور تا حد زیادی به نحوه ارتباط و به کارگیری این اجزا (به عنوان عناصر یک سیستم یکپارچه) بستگی دارد. دانشگاه به عنوان نهاد آموزشی و پژوهشی یکی از مهمترین و موثرترین بازیگران نظام ملی نوآوری هر کشوری محسوب می شود که تأثیر بسزایی در عملکرد نوآورانه کشور دارد. دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی با آموزش مهارت های علمی و عملی به نیروی انسانی علاوه بر تأمین نیروی کار کارآمد مورد نیاز سایر بازیگران نظام، باعث انتشار دانش انباشت شده محققان و اساتید دانشگاه می شوند.
علاوه بر این، دانشگاه ها فعالیت و کارکردهایی نیز در خصوص تولید و انتقال دانش دارند. نظام ملی نوآوری مفهومی است که دامنه تحلیل آن از تعداد معدودی نوآوری های محصول و فرایند در یک کشور خاص و در یک بازه زمانی مشخص، وسیع تر و فراگیرتر است. نظام ملی نوآوری نه تنها مرحله نوآوری را در بر می گیرد، بلکه تأکید آن بر عوامل اصلی تعیین کننده و سازماندهی کننده یک فعالیت نوآورانه است. از این رو، نظام ملی نوآوری، سراسر فرایند نوآوری در سطح ملی (هم فاز پیش از تجاری سازی و هم فاز انتشار) را شامل می شود. نظام ملی نوآوری (NIS) بر اساس رویکرد سیستمی به نوآوری، چارچوبی را برای تسهیل و تقویت فرایند تولید، انتشار و به کارگیری دانش ارائه می نماید. (OECD,1999) نظام ملی نوآوری مجموعه ای از اجزا، بازیگران و روابط بین آنهاست که در تولید، انتشار و استفاده از دانش با هم در تعامل هستند و در داخل مرزهای یک کشور قرار دارند. شناخت نهادهای در گیر در فرایند نوآوری در سطح ملی و چگونگی تعاملات و ارتباطات آنها در جهت انجام سه هدف عمده؛ یعنی: خلق، انتشار و بهره برداری از دانش، مهمترین مباحث مطرح شده در نظام ملی نوآوری می باشند.
اساساً نظام ملی نوآوری عبارت است از سازمان ها و مؤسساتی که در توسعه، انتشار و به کارگیری نوآوری در یک کشور، بر هم تأثیر می گذارند . این تعریف کاملاً در راستای تعریف ادکویست از نظام ملّی نوآوری است. از نظر او یک نظام نوآوری از عوامل مهم اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، سازمانی و غیره تشکیل شده است که بر توسعه، انتشار و بهره برداری از نوآوری مؤثر هستند. نظریه پردازان نظام ملی نوآوری برای شکل گیری کارآمد زنجیره خلق، نشر و به کارگیری دانش، وظایف و فعالیت های هر یک از اجزا و بازیگران نظام را تبیین و تعیین کرده اند. کارکردها و فعالیت های متعددی مانند سیاستگذاری، پشتیبانی و تأمین مالی، انجام تحقیقات، آموزش منابع انسانی، کارآفرینی و غیره از سوی محققان برای بازیگران فعّال در نظام ملّی نوآوری ارائه شده است. نیوزی نظام ملی نوآوری را مجموعه ای از شرکت های خصوصی و دولتی (کوچک یا بزرگ)، دانشگاه ها و آژانس های دولتی در تعامل با هم می داند که به تولید علم و فن آوری در داخل مرزهای ملی کمک می کنند. تعلیل میان آن ها می تواند به شکل فنی، تجاری، قانونی، اجتماعی و مالی باشد. اما هدف از این تعاملات، توسعه، نگهداری، تأمین مالی و تنظیم علم و تکنولوژی است. در نهایت می توان گفت که نظام ملی نوآوری ابزاری است برای درک و یادگیری اثر سازمان ها و مؤسسات بر فعالیت های نوآورانه که ناشی از تعامل عوامل و بازیگران گوناگون و شرایط نهادی است . (تقوی و پاکزاد ، ۱۳۸۶)یکی از نکات مهم در نظام ملی نوآوری، محیط نوآوری جهانی است. همکاری های بین المللی، نقش مؤثرتری در شکل گیری نظام ملی نوآوری ایفا می کنند. در کشور ایران، مشکلات متعدد در همکاری های بین المللی وجود دارد و مؤسسات پژوهشی / دانشگاهی ارتباط محدودی با کشورهای توسعه یافته دارند. امروزه انتقال دانش، فراتر از انتقال فناوری صرف است و می بایست سیاست های نوآوری در داخل کشور، عاملان سیستم نوآوری را تشویق کند تا این گونه همکاری ها شکل گیرد. البته بایستی توجه داشت که برخی از موانع این مسیر، جنبه سیاسی دارند و می بایست در سطح کلان برای آن چاره اندیشی شود. (سبحانی نژاد و افشار ، ۱۳۸۸)
۲-۲-۱-۹- تأثیر نوآوری بر فاکتورهای نظام آموزش
نوآوریها به سه شیوه در نظام آموزشی تغییر ایجاد می کنند.
۱)مواد: معرفی مواد و منابع آموزشی جدید
۲)روش ها: معرفی روش های جدید تدریس و یادگیری
۳)اعتقادات و نگرش ها: این مرحله پیچیده ترین مرحله است. در این مرحله باید در نگرش معلم و دانش آموز نسبت به مواد و روش های جدید آموزشی تغییر مثبت ایجاد کرد اگر در نگرش معلم و دانش آموز تغییری ایجاد نشود، از مواد و روش های آموزشی جدید استفاده بهینه نخواهد شد و حتی کارآیی آنها از کارآیی مواد سنتی کمتر خواهد بود. بنابراین در چارچوب شیوه های فوق به بررسی تأثیر نوآوری های آموزشی بر مهمترین فاکتورهای نظام آموزش (۱. مدارس ۲. عامل انسانی ۳. مواد و روش ها) پرداخته خواهد شد.
الف )مدارس:مهمترین دلیل عدم موفقیت نوآوری در یک سازمان آموزشی، مربوط به نظام اجتماعی آن سازمان است نه محدودیت های فنی. اگر سازمان از لحاظ بسترهای فکری آماده نباشد بی تردید نوآوری شکست خواهد خورد؛ مطالعات بسیار صحت این گفته را تایید کرده اند بنابراین هنجارهای یک سازمان آموزشی بر میزان پذیرش نوآوری در آن سازمان تأثیر بسزا دارد.
برای مثال، مدارسی که بسیار سنتی هستند نوآوری های آموزشی را دیر می پذیرند و در نتیجه سرعت گسترش نوآوری در آنجا بسیار کند است مدارس بایستی همسو و هماهنگ با هنجارها و تحولات جدید پیش بروند که پیش شرط آن، پذیرش نوآوری و نوآور بودن است. مطالعاتی که سازمان توسعه و همکاری اقتصادی درباره آینده آموزش و پرورش انجام داده است اشاره به این واقعیت دارد که مدارس در قرن ۲۱ دچار تحول و دگرگونی خواهند شد. این سازمان در زمینه این تغییر و تحولات سه سناریو را معرفی میکند: ۱- توسعه مدارس موجود ۲- ایجاد مدارس جدید یعنی مدرسه در حکم مرکز اجتماعی و سازمان یادگیری ۳- مدرسه زدایی :احتمال سناریوی دوم بسیار زیاد است و از آنجا که مدارس نیز مانند بسیاری از سازمان های دیگر با بی ثباتی ها و چالش های نابهنگام قرن بیست و یکم مواجه هستند، تبدیل مدارس به سازمان های اجتماعی و یادگیری می تواند پاسخگوی چالش های اکنون و آتی باشد . تبدیل مدارس به سازمان های یادگیری، سبب افزایش همکاری، تعامل و انعطاف پذیری در محیط یادگیری می شود و تحقق یافتن این امر تنها با پذیرش و گسترش نوآوری های آموزشی امکان پذیر است .
ب)عامل انسانی (معلمان، مدیران، دانش آموزان) : در نظام آموزش و پرورش، عوامل انسانی متعدد وجود دارند که بر فرایند پذیرش نوآوری های آموزشی تأثیر می گذارند. در اینجا به مهمترین آنها اشاره خواهیم کرد. معلم یکی از مهمترین عوامل در شکست یا موفقیت نوآوری های آموزشی است. . مطالعات بسیار نشان داده است که اگر معلم آمادگی پذیرش نوآوری را نداشته باشد، نوآوری شکست خواهد خورد. مربیان آموزشی که پذیرای نوآوری های آموزشی هستند می توانند مهمترین حلقه زنجیر پراکنش نوآوری باشند. در فرایند گسترش نوآوری های آموزشی از این افراد به عنوان ارابه های انتقال نوآوری یاد شده است.
مطالعات بسیار ثابت کرده اند که معلمان می توانند به عنوان عامل تغییر عمل کنند و نظام آموزشی را متحول سازند. . بنابراین باید علاقه و توجه آنها را نسبت به نوآوری افزایش و ترس از استفاده از نوآوری را در آنها کاهش داد. زیرا تحقیقات متعدد نشان می دهند اگر معلمان فاقد تجربه قبلی در بهره گیری از نوآوری باشند از آن استقبال نخواهند کرد . همچنین باید برخی از تصمیم گیری ها را به آنها واگذار کرد تا در آنها نوعی دلبستگی ایجاد شود که به آن حس مالکیت نسبت به نوآوری می گویند (مهر محمدی، ۱۳۸۶). در نظر سنجی هایی که از مدیران کل، معاونان و کارشناسان پژوهشی آموزش و پرورش در استان ها به عمل آمده این امر مورد تأکید قرار گرفته است. به طور کلی در مواجهه با نوآوری های آموزشی، معلمان به سه گروه تقسیم می شوند:
*گروه اول در برابر نوآوری مقاومت می کنند و اصطلاحاً به آنان تغییر ناپذیر می گویند. این معلمان معمولاً به کلاسهایشان پناه می برند، به دور خود دیوار های آهنین می کشند و در نهایت در برابر نوآوری ها مقاومت می کنند. قابل ذکر است که بسیاری از ویژگی های این گروه از معلمان مانند محافظه کاری، فرد گرایی، اتکا به گذشته و حال و غفلت از آینده به خودی خود در تعارض با پذیرش نوآوری های آموزشی قرار دارند.
*این گروه دوم در برابر نوآوری بی توجه هستند و نگرش منتظر باش و ببین دارند.
*این گروه سوم نوآوری را مشتاقانه می پذیرند که اصطلاحاً به آنان نوآوران می گویند. این گروه بهترین افراد برای اشاعه نوآوری های آموزشی هستند و ویژگی هایی چون جهان اندیشی، انعطاف پذیری، تغییر پذیری و تعامل بخشی دارند. راجرز این افراد را رهبران فکری می نامد . مطالعات مربوط به عنصر مدیریت، آکنده از یافته هایی است که همگی ناظر بر اهمیت این عنصر در شکل دادن به کیفیت محیط آموزشی است. اغلب از نقش مدیر در شکل مطلوب آن به عنوان رهبر آموزشی یا ایجاد کننده فرهنگ مساعد تغییر و نوآوری یاد می شود که موید تأثیر گذاری او بر نتایج و عاقبت کار است.
این بدان جهت است که تحقق یافتن نوآوری نیاز به حاکمیت فرهنگ مساعد تغییر در مدرسه دارد و مدیر مهمترین نقش را در ایجاد چنین فرهنگی بر عهده دارد. از این رو نظام آموزش و پرورش، باید با حساسیتی بیشتر با موضوع فراهم ساختن زمینه ذهنی مساعد برای مدیران و تبدیل کردن آنان به نیروهای مؤثر و یاری دهنده جریان تغییر، برخورد نماید . به این ترتیب، معلمان تنها عامل تأثیر گذار بر اجرا یا عدم اجرای موفقیت آمیز نوآوری های آموزشی نیستند و این تصور که برخورداری از معلمان شایسته و با انگیزه لازم برای اجرای نوآوری ها، شرط لازم و کافی برای اجرای موفقیت آمیز نوآوری است، نوعی ساده اندیشی نسبت به فضا و روابط حاکم بر محیط های آموزشی است. هر چند وجود چنین معلمانی، پیش شرط لازم برای پذیرش و اجرای موفقیت آمیز نوآوری ها است، لیکن عاملی مانند مدیریت واحد آموزشی را نیز باید از شروط کافی برای اجرای موفق آمیز نوآوری ها فرض کرد . در پژوهشی که در ایران انجام شده این نتیجه حاصل آمده است که اگر مدیران مدارس با معلمان نوآور همراهی نکنند، نوآوری با شکست مواجه می شود. در این پژوهش، عدم حمایت مالی مدیران، عدم همراهی و چه بسا مخالفت آنها با طرح های معلمان نوآور، منجر به عدم اجرای نوآوری ها در مدارس ایران شده.
دانش آموزان نیز یکی از عوامل مهم در اجرای موفقیت آمیز نوآوری ها هستند. باید علاقه و توجه آنها را نسبت به نوآوری افزایش و ترس بهره گیری از نوآوری را در آنها کاهش داد، زیرا تحقیقات متعدد نشان داده است که اگر دانش آموزان از نوآوری ترس داشته باشند از آن استقبال نمی کنند. مطالعات متعدد نشان می دهد که آشناسازی دانش آموزان با نوآوری های آموزشی (قبل از معرفی نوآوری به نظام آموزشی) نگرش مثبت آنها را نسبت به نوآوری افزایش می دهد. لازم به ذکر است که دانش آموزان نسبت به دو عامل انسانی دیگر (معلمان و مدیران) ، مقاومت کمتری در برابر نوآوری ها از خود نشان می دهند و این امر به دلیل روحیه جوان آنهاست که به نوگرایی و تحول، علاقه ی زیادی نشان می دهند.
به طور کلی، برای رفع مقاومت، جلب توجه و افزایش اشتیاق عوامل انسانی باید قبل از به اجرا گذاشتن یک نوآوری در نظام آموزشی، مرحله آغازین (پیش اجرا) را اجرا کرد. در مرحله پیش اجرا، نو آوری به صورت آزمایشی و در سطح خرد به اجرا گذاشته می شود. هدف این مرحله بستر سازی و ایجاد دیدگاه مثبت عمومی نسبت به نوآوری و همچنین شناسایی نقایص و انطباق نوآوری با نیازها است. مطالعات نشان می دهند که اگر مرحله پیش اجرا انجام نشود و در عوامل انسانی، آمادگی لازم به وجود نیاید از طول عمر نوآوری کاسته و در نتیجه به زودی فراموش می شود برای اطمینان از عملکرد درست نوآوری باید بعد از مرحله اجرا، مرحله پیگیری را نیز دنبال کرد. هدف این مرحله، ارزیابی کامل نوآوری است تا اثر بخشی نوآوری به اثبات برسد و اگر نقایصی باقی است، رفع گردد. از این رو، برای موفقیت یک نوآوری باید آن را به طور عمیق و گسترده در مدرسه اجرا و ارزیابی کرد و عوامل انسانی را به سبب پذیرش نوآوری تشویق کرد و در صورت امکان پاداش داد. در این صورت است که نوآوری نهادینه می شود
ج)مواد و روش های آموزش : در اینجا با توجه به اهمیت روز افزون پیشرفت های فناورانه و ماهیت نوآورانه آنها، بیشتر به مباحثی پرداخت می شود که از این پیشرفت ها تأثیر می گیرند. استفاده از فناوری به عنوان نوآوری آموزشی به غنی سازی محیط یادگیری، درگیرسازی فعالانه دانش آموزان، تسهیل رویکردهای فراشناختی، یادگیری تعاملی و مشارکت جویانه و غنی سازی منابع یادگیری کمک می کند و معایب روش های تدریسی سنتی مانند سخنرانی را برطرف می کند. فناوری می تواند محدویت های زمانی و مکانی را از بین ببرد و آموزش را همگانی تر کند. برای مثال، با بهره گیری از آموزش مبتنی بر وب و یادگیری الکترونیکی در مدارس روستاهای دور افتاده نیوزیلند، استرالیا، ایسلند و کانادا بر محدودیتهای زمانی و مکانی غلبه شده است. . تأثیر فناوری بر آموزش، روز به روز در حال افزایش است و همه ابعاد آن را در بر گرفته است. فناوری، شکل و حجم مواد آموزشی، روش های تدریس و یادگیری، و کلاس های درس را دگرگون کرده است. برای روشن کردن این موضوع به ارائه چند مثال پرداخته خواهد شد.
استفاده از منابع اینترنتی روز به روز در حال افزایش است. زیرا نسبت به منابع سنتی مزیت های بسیار دارند. در نظر خواهی از شماری از معلمان نوآور ایران، آنها به این مسئله اشاره کردند که منابع آموزشی سنتی (به ویژه جزوه و کتاب) اغلب حجیم، غیر کاربردی، غیر جذاب و حاوی مباحث قدیمی اند . لیکن، منابع اینترنتی، متنوع، روز آمد، جامع، کم حجم و در دسترس هستند برای مثال، می توان در یک داده حمل کن معمولی (فلش مموری) با ابعاد ۵×۲ سانتی متر و ظرفیت یک گیکا بایت، اطلاعاتی برابر با ۴۰۰ کتاب را جا داد. البته لازم به ذکر است که اگر جستجوگر آموزشهای لازم را ندیده باشد در دریای منابع اینترنتی غرق می شود و وقت خود را تلف خواهد کرد به طور کلی باید گفت که اینترنت هم تسهیلات و امکانات نامحدودی را برای تدریس نوآورانه فراهم می سازد و هم یک رسانه ارتباطی است که تعامل دانش آموزان را با مربیان، همسالان و حتی متخصصان صنعتی ممکن می سازد
طراحی مناسب مدرسه نیز، به ویژه کلاس درس، بر شیوه یادگیری، تعامل و انگیزش معلم و شاگرد تأثیر می گذارد فناوری اطلاعات و ارتباطات در حال دگرگون کردن کلاس های درس است به طوری که شرایط را برای طراحی و ایجاد کلاس های هوشمند فراهم ساخته است. در کلاس های هوشمند از فناوری اطلاعات و ارتباطات استفاده گسترده می شود، محیط آنها انعطاف پذیر و قابل تبدیل به انواع محیط یادگیری است و دارای وسایل (میز، صندلی، وایت برد و . . . ) جذاب، متحرک و قابل تنظیم است. این کلاس ها نسبت به کلاس های سنتی برتری دارند و میزان و تنوع تعاملات در آنها بسیار بیشتر است.
زمان :شماری از نوآوری های آموزشی مانند یادگیری از طریق رسانه های چندگانه، فرایند انتقال پیام را بهبود بخشیده است. در آموزش سنتی، معلم (فرستنده) اطلاعات و مواد آموزشی (پیام) را به دانش آموزان (گیرنده) منتقل می کند. در این رویکرد آموزشی، گچ یا سخنرانی به عنوان رسانه عمل می کند، اما این رسانه ها، قدرت جلب کنندگی پایینی دارند و پیام را به خوبی منتقل نمی کنند. با معرفی رسانه های چند گانه در نظام های آموزشی ، فرایند یادگیری و تدریس از روش تک رسانه ای (متن یا صدا) به چند رسانه ای (متن، تصویر، صدا، فیلم، گرافیک، پویا نمایی) تبدیل شده است. در این روش نوع پیام و نوع رسانه انتقال پیام، جذاب تر و متنوع تر می شود و معلم و شاگرد دیگر به صورت گیرنده – شنونده مطلق عمل نمی کنند. (حسینی خواه ، ۱۳۸۷)
۲-۲-۱-۱۰- نظریه انتشار نوآوری
انتشار نوآوری، فرایندی است که نوآوری از طریق کانال های ارتباطی خاص و طی یک دوره زمانی به اعضای یک نظام اجتماعی منتقل می شود چهار عنصر این تعریف عبارت است از نو آوری، کانال ارتباطی، زمان مورد نیاز و نظام اجتماعی. نوآوری می تواند ایده، شیوه یا شی تازه و بکری باشد یا اینکه تازه جلوه کند. به خلاف اسم ظاهری نوآوری، نیازی نیست که نوآوری یک ایده بسیار تازه باشد، بلکه کافی است که ایده [۶۹]، شیوه [۷۰] ، یا شی [۷۱] باشد که از دیدگاه افرادی که آن را می پذیرند، تازه و نو جلوه کند بنابراین در انتشار یک ایده جدید، تازه جلو کردن [۷۲] اغلب مهم تر از تازگی عینی است. به عبارت دیگر، نوآوری آن نیست که هر چه را قدیمی است، دور بریزیم و هر چه را مدرن است بپذیریم. بلکه بدین معناست که آنچه را محکم و مثبت است، چه قدیمی و چه جدید، در ترکیبی پویا و خلاق قرار دهیم. برای مثال، استفاده از گچ های استوانه ای و رنگی به جای گچ های مکعب – مستطیل و سفید، نوعی نوآوری است که تازگی عینی چندانی ندارد اما توانسته در نگاه معلم و دانش آموز کاملاً تازه جلوه کند
عده ای، نوآوری ها را به صورت دو تایی در مقابل هم قرار داده اند بنیادی در مقابل فزاینده [۷۳] نور آوری های بنیادی بدیع، پیشگام و تحول ساز هستند و نوآوری های فزاینده با ایجاد تغییر و توسعه در خدمات، محصولات و فرایندهای موجود بوجود می آیند . محصول در مقابل فرایند [۷۴] : نوآوری های محصول بیانگر تغییراتی هستند که در خود محصول یا خدمات نهایی ایجاد می شود و نوآوری های فرایند بیانگر تغییراتی هستند که در شیوه تولید محصول یا خدمات ایجاد می شود.
لازم به ذکر است که باید دو نوع دانش پایه را به نظام اجتماعی پذیرنده نوآوری منتقل کرد: ۱) دانش آگاهی [۷۵] : اطلاع از وجود یک نوآوری و شناخت ویژگی های آن ۲) دانش استفاده [۷۶] : داشتن اطلاعات لازم برای بهره گیری مناسب از یک نوآوری. بنابراین دانش اطلاع را می توان از طریق کانال رسانه های گروهی و دانش استفاده را از طریق شبکه های میان فردی به پذیرندگان نوآوری منتقل کرد. همچنین باید توجه کرد که دانش اطلاع به تنهایی قادر به ایجاد تغییر در نگرش و رفتار نیست. بلکه باید با دانش استفاده همراه باشد.
به طور کلی می توان از نقطه شروع معرفی نوآوری تا نقطه پایان پذیرش و تثبیت آن پنج سطح را فرض کرد:
۱-دانش [۷۷] : افراد در معرض نوآوری قرار می گیرند و نسبت به ویژگی ها و چگونگی کارکرد آن اطلاع پیدا می کنند.
۲-ترغیب[۷۸] : افراد نسبت به نوآوری نگرش مطلوب یا نامطلوب پیدا می کنند.
۳-تصمیم گیری [۷۹] : افراد در مورد رد یا قبول نوآوری تصمیم می گیرند.
۴- به کار گیری [۸۰] : افرادی که تصمیم به قبول نوآوری گرفته اند، بهره گیری از آن را به مرحله اجرا در می آورند.
۵-تأیید [۸۱] : افرادی که نوآوری را پذیرفته اند به دنبال آن هستند که با تأکید بر سودمندی و مزیت نوآوری، تصمیم خود را توجیه کنند. اما اگر بعد از مدتی درباره نقایص و ناکارآمدی نوآوری، پیام های بسیار بشنوند امکان دارد که از تصمیم خود منصرف شوند نظریه انتشار نوآوری در واقع در پی پاسخ به این سوال است که ایده ها چگونه و تحت چه شرایطی مورد پذیرش قرار می گیرند. (حسینی خواه ، ۱۳۸۷)
۲-۲-۱-۱۱-نوآوری دانشگاهی
نوآوری مستمر و فراگیر در سازمان ها، در واقع نوعیکند وکاو منظم برای یافتن شیوه ها و پاسخهای نو به فشارها و تغییر و تحولات محیطی است. از آنجا که در محیطهای پیچیده و متحول امروزی دیگر واکنشهای تکراری برای رویارویی با این تغییرات کارآمد نمی باشد، لذا دایم باید در جستجوی راه های جدید برای واکنش در برابر محیط برآمد. به عبارتی آن دسته از سازمان ها و نظامها میتوانند در محیط پیچیده و پویا به بقای خود ادامه دهند که به طور مستمر قادر به خلق ایده ها و طرحهای جدیدی جهت مقابله با فشارها و تحولات محیطی باشند( فتحیزاده و همکاران، ۱۳۸۹).
از نوآوری دانشگاهی نیز تعاریف متعددی شده، فرهنگ وبستر نوآوری دانشگاهی را توانایی انجام امری ابتکاری تعریف کرده است که به خلق محصول یا خدمتی جدید منجر شود به گونه ای که این توانایی ممکن است از هوش و استعداد افراد سرچشمه گرفته یا به وسیله آموزش ایجاد شود. هالت: اصطلاح نوآوری دانشگاهی را در یک مفهوم وسیع به عنوان فرآیندی برای استفاده از دانش یا اطلاعات مربوط، به منظور ایجاد یا معرفی چیزهای تازه و مفید به کاربرد. وارکینگ نیز توضیح میدهد که : نوآوری دانشگاهی هر چیز تجدیدنظر شده است که طراحی و به حقیقت درآمده باشد و موقعیت سازمان را در مقابل رقبا استحکام بخشد و نیز یک برتری رقابتی بلندمدت را میسر سازد. به عبارتی نوآوری، خلق چیز جدیدی است که یک هدف معین را دنبال و به اجرا رساند. کیث اظهار میدارد: نوآوری دانشگاهی عبارت از پیدایش شیوه های نو در حل مسائل گوناگون سازمانی بوسیله گروهی از کارکنان در رشته های گوناگون است( طالب بیدختی، ۱۳۸۳).
به تعبیردراکر[۸۲] (۱۹۹۹) از دیدگاه مدیریتی نوآوری دانشگاهی به معنای تغییری است که بعد تازهای از عملکرد را خلق می کند، ولیکن از دیدگاه سازمانی نوآوری به معنای بهره برداری از ایده جدید است. در واقع به فرایند خلق، توسعه و اجرای یک ایده جدید یا رفتار تازه، نوآوری دانشگاهی گفته می شود. باید دانست که نوآوری دانشگاهی میتواند به عنوان تغییر سازمانی برای پاسخ به محیط خارجی یا نفوذ بر آن در نظر گرفته شود. آمابیل[۸۳] (۱۹۹۸) نوآوری سازمانی را پیاده کردن و اجرای موفقیت آمیز ایدههای خلاق در سازمان تعریف می کند و اشاره می کند که خلاقیت به ایجاد ایدههای جدید توجه دارد در صورتی که نوآوری به کاربردن آن می پردازد پس خلاقیت نقطه آغاز هر نوآوری است و نوآوری تلاش برای تبدیل ایده خلاق به محصولات یا فرایندهایی است که نهایتاً موجب بهبود خدمات به مشتری، کاهش هزینه و ایجاد درآمدهای جدید برای یک سازمان میانجامد.
کنز(۲۰۰۲) در تعریف خود از نوآوری دانشگاهی بر فرایند آن تأکید کرده و نوآوری دانشگاهی را فرایند گردآوری هرنوع ایده جدید و مفید برای حل مسئله میخواند و معتقد است که نوآوری شامل شکل گرفتن ایده، پذیرش و اجرای ایدههای جدید در فرایند، محصولات و خدمات است .
ژنگ (۲۰۰۸) نوآوری دانشگاهی را به معنای ترک الگوهای قدیمی و مهمترین قابلیت برای رشد و گسترش سازمان به شمار آورده است. به زغم وی امروزه به طور فزایندهای از نوآوری به عنوان یکی از عوامل اصلی حفظ مزیت رقابتی و موفقیت بلندمدت سازمان در بازارهای رقابتی یاد می شود. از نظر جیمنز و سگارا[۸۴] (۲۰۰۸) دلیل این امر آن است که سازمانهایی که ظرفیت ایجاد نوآوری دانشگاهی دارند، سریعتر و بهتر از سازمانهای غیر نوآور قادر خواهند بود به چالشهای محیطی پاسخ دهند، که این به نوبه خود عملکرد سازمان را افزایش میدهد.
بنابراین، در یک تعریف کلی میتوان نوآوری دانشگاهی را به عنوان هر ایدهای جدید نسبت به یک سازمان و یا یک صنعت یا یک ملت و یا در جهان تعریف کرد. با استناد به تعاریف فوق میتوان گفت خلاقیت پیدایی و تولید یک اندیشه و فکر جدید است در حالی که نوآوری عملی ساختن اندیشه و فکر آن است. نوآوری به معنی به کارگیری تفکرات جدید ناشی از خلاقیت است که در یک سازمان می تواند به صورت یک کالای جدید، خدمت و یا راهحل جدید انجام کارها باشد. در واقع نوآوری فرآیندی است که از طریق آن، سازمان مشکلات موجود را شناسایی و تعریف کرده سپس فعالانه دانش جدید را برای حل آنها به کار میگیرد. به طور کلی سازمان های نوآور سازمانهایی هستند که نسبت به تغییر نیازهای مشتریان تغییر مهارت های رقبا، تغییر روحیه افراد جامعه، تغییر شرایط تجارت بینالملل و مقررات دولتی واکنش نشان داده، در شکل و نحوه تولیدات خود تجدیدنظر کرده و خود را متحول می سازند. در همین رابطه پیتر دراکر نوآوری را یکی از اهداف هشتگانه در سازمان میداند. فایول[۸۵] نوآوری را یکی از اصول ۱۴ گانه مدیریت معرفی می کند و الوین تافلر معتقد است محور موج سوم را خلاقیت و نوآوری تشکیل میدهد. گاروین[۸۶] نیز با دیدگاهی کاربردی، سازمان یادگیرنده را سازمانی معرفی می کند که در خلق، اکتساب و انتقال دانش و تعدیل و جایگزینی رفتارش با دانش و بینش جدید مهارت دارد. در همین راستا میتوان نتیجه گیری کرد که سازمانهای خلاق و نوآور سازمانهایی یادگیرندهاند و یادگیری مهمترین فرصت برای ایجاد تغییر و تحول و همگام شدن آنها با تغییرات محیطی است. لاکت[۸۷] نیز درباره ضرورت نوآوری و همگامی و هماهنگی با تحولات جدید میگوید: موج دریا تجربه ترسناکی است، اگر در مقابل آن ایستادگی کنید شما را به گوشهای پرتاب می کند، با این حال اگر بر آن سوار شوید، می تواند در زمان کوتاهی شما را به جای دوری ببرد . به طور قطع بسیار سادهتر است که منتظر امواج تغییر باشید و بر آنها سوار شوید تا اینکه اصرار ورزید که بیحرکت بمانید و به سویی رانده شوید. مدیریت ساکن و بیحرکت نمیتواند مدت زیادی به طول انجامد، موج یا آن را غرق میکند و یا کشتی این مدیریت در گل فرو میرود و همان جا باقی میماند “بالاخره دیدگاه های بسیاری از نظریهپردازان دیگر مانند تافلر، شون[۸۸] و برگکویست[۸۹] نیز حاکی از آن است که سازمانهای امروزی نمی توانند روند و سرعت تغییرات را متوقف سازند بلکه تنها میتوانند تردیدها، نوسانات و بیثباتیها را به فرصتهایی برای آموختن، تطابق و همخوانی مطلوب تبدیل کنند(کشاورز ، ۱۳۹۲)
۲-۲-۱-۱۲- نوآوری در آموزش عالی ( بر پایه مدل بالدریج )
نوآوری، عبارت است از تغییری معنی دار که برای بهبود خدمات و فرایندهای سازمانی و ایجاد ارزشهای جدید برای ذینفعان سازمان ها صورت می گیرد و برای دست یابی به ابعاد جدید عملکرد بر رهبری سازمان تمرکز دارد. تأکید دپارتمان های حوزه تحقیق و توسعه برای نوآوری در موسسات آموزش عالی به منظور ارتقاء ارزش آموزشی برای دانشجویان و بهبود اثر بخشی تمامی فرایندهای یادگیری محور و کارآیی فرایندهای پشتیبان، رویه های یادگیری محور امری حیاتی و ضروری است. دانشکده ها و دانشگاه ها باید به گونه ای مدیریت و رهبری شوند که نوآوری به عنوان یک فرهنگ و بخش طبیعی فعالیت های روزانه در آمده و به عنوان دانش افزوده برای همه اعضای هیئت علمی و دانشکده مطرح شود. توانایی تسریع در انتشار و تبدیل این دانش به سرمایه که محرکی برای بهبود آموزشی می باشد، امری ضروری است. پیشبرد و هدایت حرکت نوآوری، اجرا و پیگیری اصلاحات و بهبودها اغلب برای بسیاری از دانشکده ها و دانشگاه ها بی نهایت مشکل است. در برخی موارد، هر موسسه آموزشی ممکن است روشی ویژه به خود داشته باشد که تا اندازه ای نوآورانه است. هر دانشکده یا دانشگاه می تواند نشریات و مطالبی را منتشر کند که معرفی کننده برنامه ها و فعالیت های جدیدی است که با هنجارهای دانشگاهی متفاوت هستند و شیوه جدیدی را (دست کم برای موسسه) ابداع می کنند و افرادی توانمند را برای هدف های مناسب در نظر بگیرد. در هر صورت این فعالیت های جدید و دیگر تغییرات برای بسیاری از بخش ها به صورت تصادفی هستند نه سیستماتیک. تعداد محدودی از مؤسسات آموزشی به کنترل خوبی بر پیامدهای حاصل از نوآوری دست یافته اند و بسیاری از موسسات آموزشی که زمان و تلاش های قابل ملاحظه ای را صرف بهبود عملکرد خود کرده اند که اغلب به الگوی پیشین بازگشت داشته اند. پر روشن است که بسیاری از موسسات آموزشی فاقد یک چارچوب سیستماتیک هستند که به آنها اجازه بدهد تا به طور مؤثری تغییرات را مدیریت و نوآوری را تشویق کنند و به نتایج مثبت و رو به افزایش حاصل از تلاش های خود دست یابند.
تغییر و نوآوری مفاهیم جدید بر مبنای یک فرایند و روش سیستماتیک اتفاق می افتد. مفاهیم جدید در نتیجه ایجاد شرایط مساعد ظاهر می شوند. فناوری های ناهمسان برای ایجاد ارزش های جدید با همدیگر ترکیب می شوند. محیطی که حاوی عناصر اساسی هستند و افرادی که برای شناخت امکانات جدید آماده شده اند، با بحران های اقتصادی یا فرهنگی یا یک چشم انداز روشنی از آینده پیوند می خورد و زمینه را برای تغییر و نوآوری فراهم می سازد. طبیعی است که آموزشی عالی دارای همه عناصری است که برای تغییر و نوآوری ضروری هستند. آنچه که نیاز است، یک مدل یا ابزاری است که فرایندی سیستماتیک برای پیشبرد و مدیریت تغییرات فراهم سازد. معیار مالکم بالدریج برای تعالی عملکرد، مدل مناسبی را برای این منظور فراهم می سازد.
معیار بالدریج برای تعالی عملکرد:مدیریت برای نوآوری، یکی از ارزشهای محوری معیار مالکم بالدریج است. این معیار ساختار جامعی را برای موسسات آموزشی به منظور تنظیم رسالت، چشم انداز، ارزش ها، هدف ها و چالش های راهبردی همراه با منابع ضروری برای بهبود بلند مدت فراهم می کند. این معیار ابتدا برای افزایش رقابت بین شرکت های تولیدی آمریکا در دهه ۱۹۸۰ ایجاد شده بود. معیار به مرور تکامل یافته، در عمل به منظور تعالی عملکرد در سطح جهانی تعریف شده است. معیار بالدریج به طور مفصل و جامعی برای سازمان های بهداشتی و آموزشی در میانه دهه ۱۹۹۰ مورد بازبینی و بررسی قرار گرفته است. ارزش های مفاهیم اصلی معیار تعلیم و تربیت در هفت طیف تنظیم و مجسم شده است: ۱- رهبری ۲- برنامه ریزی راهبردی ۳-تمرکز بر دانشجویان، ذینفعان و بازار ۴- سنجش و تحلیل و مدیریت دانش ۵- تمرکز بر اعضای هیئت علمی دانشکده ۶- مدیریت فرایند ۷- نتایج عملکرد سازمانی موسسات آموزشی متعددی از این معیار برای بهبود درونی با برای راهنمایی در نوشتن درخواست و ارائه این درخواست برای بررسی، نمره گذاری و دریافت جایزه ملی کیفیت استفاده کرده اند. مدرسه ها، دانشکده ها و دانشگاه ها می توانند برای دریافت جایزه ملی کیفیت مالکم بالدریج که برنامه آن از سال ۱۹۹۹ شروع شده اقدام به تکمیل درخواست کرده، آن را ارسال کنند. طی هفت سال گذشته، موسسات آموزش عالی متعددی از ارزش ها و معیار بالدریج به عنوان یک چارچوب مدیریتی برای ایجاد نوآوری و تغییر در قلمرو معیارهای کلیدی استفاده کرده اند. زمانی که موسسات آموزشی قادر باشند قوانین رهبری و برنامه ریزی را به روشنی بیان کنند و به طور شفافی نتایج آن را با خواسته هایشان مرتبط سازند، احتمال دستیابی به موفقیت در نهادیه کردن نوآوری در داخل فرهنگ سازمان، بسیار بیشتر است.
۲-۲-۱-۱۳- ابعاد نوآوری دانشگاهی
نوآوری دانشگاهی: نوآوری دانشگاهی عبارت از پیدایش شیوه های نو در حل مسائل گوناگون سازمانی بوسیله گروهی از کارکنان در رشته های گوناگون است (کشاورز، ۱۳۹۲).
۲-۲-۱-۱۳-۱- بعد آموزشی: بعد آموزشی نوآوری دانشگاهی ارائه انواع جدیدی از رشتهها، مواد آموزشی و طراحی برنامه درسی رشته های مختلف میباشد.
۲-۲-۱-۱۳-۲- بعد پژوهشی: بعد پژوهشی نوآوری دانشگاهی فراهم آوردن زمینه پژوهش در دانشگاه و مؤسسات تحقیقات علمی و همکاری با سایر دانشگاهها میباشد.
۲-۲-۱-۱۳-۳- بعد سازمانی: بعد سازمانی نوآوری دانشگاهی در برگیرنده راههای جدید در جهت افزایش انگیزه کارکنان به کار و اساتید به تدریس و امکان دسترسی به پیشرفت تدریجی و مداوم میباشد.
۲-۲-۲- مهارت اعضای هیئت علمی در فرایند یاددهی – یادگیری
۲-۲-۲-۱- -فرایند یاددهی - یادگیری
در عصر انفجار اطلاعات تأکید بر فرایند یاد دهی – یادگیری در تمام حیطه ها ضروری است. (شواخی و همکاران ، ۱۳۸۶)یادگیری و جریان آن، یکی از ارکان اصلی برنامه تربیتی است. یادگیری اساس رفتار افراد را تشکیل می دهد. از طریق یادگیری، فرد با محیط خود آشنا می شود. در گذشته تدریس از دیدگاه عده ای از متخصصان تعلیم و تربیت به معنی انتقال معلومات بود. حال آن که صاحب نظران جدید تعلیم و تربیت بر این باورند که معلم باید راه و روش دانستن را به دانش آموزان بیاموزد و به انتقال فرمول ها و معلومات اکتفا نکند. امروزه نمی توان گفت روشی را که روز نخست معلم انتخاب می کند باید همواره ثابت بماند زیرا گذشت زمان ایجاد تغییراتی را در این روش الزام آور می سازد. هم چنین نمی توان گفت: صرف مطالعه کتبی برای معلم خوب شدن کافی است زیرا تجربه بزرگترین آموزگار و پشتیبان انسان است اما در هر صورت چون هدف معلم ارائه هر چه بهتر و بیش تر مطلب به شاگردان است لذا تقریباً همه معلمان تلاش می کنند فضایی در کلاس ایجاد کنند که برای تمام اعضای آن دوستانه و آموزنده باشد. جان دیویی، تأکید بسیاری بر تجربه فرا گیرنده در جریان یادگیری دارد و می گوید: دانش آموز موجودی فعال و کنش گر است که در محیط خود دخالت می کند و با آن عمل متقابل انجام می دهد. دانش آموز از طریق فعالیت های خود می آموزد و ذهن خود را از طریق رفتاری که در آن مشارکت دارد می سازد. به نظر دیویی وظیفه معلم راهنمایی فکری است و معلم باید عادت کند تفکر را در دانش آموزان پدید آورد. ژان پیاژه از جمله کسانی است که بیش از همه به اهمیت روش های فعال پی برد و به کار گیری آنها را توصیه کرد. او در نوشته های خود همواره بر فعالیت فرا گیرنده در جریان یادگیری تأکید دارد و می گوید: وقتی دانش آموز فعال نباشد، یعنی در وضعیت کنش پذیر قرار داشته باشد، به صرف شنیدن سخن دیگران چیزی یاد نمی گیرد؛ شناخت هایی که فرد بدان ها نایل می شود، حاصل درون سازی فعال اشیاء است . جروم برونر (۱۹۹۶) ابداع کننده روش آموزش اکتشافی است. معتقد است: “قرار دادن پاسخ مستقیم در اختیار دانش آموزان آنان را به کتاب و متن فعلی متکی می کند و موجب می شود ازخود کوشش نشان ندهند. در نتیجه آنان از یادگیری رضایت خاطر به دست نمی آورند و انگیزه های یادگیری در آنها ضعیف می شود” البته باید خاطر نشان کرد که هیچ یک از روش های تدریس به خودی خود خوب یا بد نیستند. بلکه نحوه و شرایط استفاده از آنها موجب قوت یا ضعف شان می شود. بروس جویس (۲۰۰۴) در این باره می گوید: دانش آموزان بخش مهمی از محیط یادگیری را شامل می شوند و واکنش های متفاوت نسبت به مدل های گوناگون از خود نشان می دهند. ساختار شخصیت، استعداد، توانایی های ذاتی و آموخته های پیشین دانش آموزان ، موجب شکل گیری سبک های مختلف یادگیری می شود. (حسن زاده و همکاران ، ۱۳۹۱)
پژوهش های انجام شده در مورد بررسی رابطه بین نوآوری دانشگاهی و گرایش دانشجویان به ...