جدول (۵-۱) خلاصه نتایج فرضیات تحقیق ۸۱
فهرست نمودارها
عنوان صفحه
نمودار (۴-۱) توزیع پراکندگی نمرات عملکرد تحصیلی بر حسب هوش اخلاقی ۷۲
نمودار (۴-۲) توزیع پراکندگی نمرات عملکرد تحصیلی بر حسب مهارت اجتماعی ۷۲
چکیده
هدف از این پژوهش بررسی رابطه هوش اخلاقی و مهارت های اجتماعی با عملکرد تحصیلی دانش آموزان بوده است. این تحقیق از لحاظ هدف کاربردی و از نوع تحقیقات توصیفی - همبستگی بوده و جامعه آماری آن را دانش آموزان دبیرستانهای عشایری شیراز که در سال تحصیلی ۹۳-۹۲ مشغول به تحصیل بوده تشکیل داده است تعداد آن شامل ۹۰۰ نفر بوده و حجم نمونه با بهره گرفتن از جدول مورگان ۲۶۹ نفر برآورد و به شیوه نمونه گیری صورت تصادفی طبقهای انتخاب گردیده است .و از سه پرسشنامه هوش اخلاقی لنیک و کیل در سال (۲۰۰۵)، مهارتهای اجتماعی ماتسون (۱۹۸۳) و عملکرد تحصیلی فام و تیلور (۱۹۹۹) استفاده گردیده و با بهره گرفتن از شاخصهای آمار توصیفی مانند فراوانی، درصد و نمودار و روش های آمار استنباطی مانند همبستگی، رگرسیون، تی نمونه های مستقل و تحلیل واریانس تحلیل گردید. یافته های پژوهش نشان داد بین هوش اخلاقی و مهارت اجتماعی با عملکرد تحصیلی دانش آموزان رابطه مثبت معنی دار وجود دارد. همچنین بین ابعاد هوش اخلاقی به جز راستگویی با عملکرد تحصیلی رابطه مثبت معنی دار وجود دارد. همچنین بین ابعاد مهارت اجتماعی (مهارت اجتماعی مناسب، رفتارهای غیر اجتماعی، پرخاشگری و رفتارهای تکانشی، برتری طلبی، اطمینان زیاد به خویشتن داشتن و رابطه با همسالان) با عملکرد رابطه معنی دار وجود دارد. اما رابطه بین دو بعد رفتارهای غیر اجتماعی، پرخاشگری و رفتارهای تکانشی با عملکرد تحصیلی معنی دار ولی منفی میباشد
واژگان کلیدی: هوش اخلاقی، مهارت های اجتماعی، عملکرد تحصیلی دانش آموزان.
فصل اول
کلیات پژوهش
مقدمه
انسان موجودی اجتماعی است و به همین دلیل ازلحظه تولد تا آخرعمردراجتماع به سر می برد ودائما درتعامل با انسان های دیگر می باشد. اودریافته است که درجمع بودن می تواند مشکلات اورا مرتفع نماید وبه همین منظورهمواره یادمی گیرد که چگونه بایستی درجمع زندگی کندونیازهای خودرا ارضا نماید. بنابراین لزوم آموزش مهارت های اجتماعی درزندگی فرد مطرح می شود. این که چگونه و با چه کیفیتی درجمع حضور یابد و رفتارهای گروهی مناسب ازخود نشان دهد. موضوع مهارت های اجتماعی کودکان بخشی از مسئله اجتماعی شدن آن هاست (سلیمانی و همکاران،۱۳۸۸).
از بین تمامی سازمان هایی که نقش کلیدی در اجتماعی کردن افراد دارند، مدرسه اولین جایگاه رسمی تجربه اجتماعی کودکان است و در این زمینه نقش تعیین کننده دارد. اجتماعی شدن فرایندی است که در آن هنجارها، مهارت ها، انگیزه ها، نگرش ها و رفتارهای فرد شکل می گیرد تا ایفای نقش کنونی یا آتی او در جامعه مناسب و مطلوب شناخته شود. در این فرایند، اکتساب و به کارگیری مهارت های اجتماعی و چگونگی برقراری ارتباط و تعامل با دیگران، یکی از مؤلفه های اصلی رشد اجتماعی بخصوص در بین کودکان و نوجوانان محسوب می شود. بنا به تعریف، مهارت های اجتماعی به رفتارهای آموخته شده و مقبول جامعه اطلاق می شود، رفتارهایی که شخص می تواند با دیگران به نحوی ارتباط متقابل برقرار کند که به بروز پاسخ های مثبت و پرهیز از پاسخ های منفی بینجامد (ابطحی و ندری،۱۳۹۰).
مهارت های اجتماعی، مجموعه توانمندی هایی است که موجب موفقیت در زندگی اجتماعی فرد می شود. هر فرد برای زندگی موفق در یک جامعه، علاوه بر مهارت های فردی به مهارت های دیگری نیاز داردکه از آن به نام مهارت های اجتماعی یاد می کنند. مهارت اجتماعی به مجموعه رفتارهای فراگرفته قابل قبولی گفته می شود که فرد را قادر می سازد با دیگران رابطه مؤثر داشته و از عکس العمل های نامعقول اجتماعی خودداری کند (ماتسون وبویسجولی[۱]،۲۰۰۸؛ به نقل ازپورمختار،۱۳۹۲).
فقدان مهارت های اجتماعی موجب چالش های اخلاقی برای افراد می شود. رشد اخلاقی حاصل تعامل بین طبیعت و تربیت است. اخلاق در نتیجه تعامل عواملی مانند نظرات والدین، روش های
انضباطی و همچنین انتخاب ها و اختیارات خود کودکان شکل می گیرد. کودک از تجارب اولیه خود برای تشخیص درست از غلط بهره می گیرد. در عین حال هنگامی که نیاز به تربیت و پرورش دارند، والدین به طور متعادل نیازهایشان را برآورده می سازند، بدین ترتیب یاد می گیرند در زندگی مقررات را بپذیرند و یاس ها را تحمل کنند. دوست داشتن افراطی و برآوردن نیازها صرف نظر از خواسته ها و نیازهای کودک، او را لوس می کند. این سبب می شود کودکان در اولین مراحل رشد اخلاقی بر اساس فردگرایی خودخواهانه مغرور شوند. این مساله برای کودکان دو ساله خوب است، برای شش ساله ها قابل تحمل و در ۱۲ ساله ها و یا سنین بالاتر مضر است (مختاری پور وسیادت،۱۳۸۷).
از طرف دیگر، ناتوانی در مهارت های اجتماعی میتواند تقریباً تمام جنبه های زندگی یک دانشآموز را تحت تأثیر قرار دهد، زیرا موجب کاهش حساسیت وی نسبت به مردم و درک ضعیف او از موقعیت های اجتماعی میگردد. اختلال در مهارت های اجتماعی شاید فلجکنندهترین مشکلی باشد که میتواند یک دانشآموز به آن دچار شود. در ادبیات روانشناسی و تعلیم و تربیت، مشکل اجتماعی را به عنوان یک ناتوانی مجزا، اولیه و جدای از مشکلات آموزش مورد توجه قرار میدهند، ولی شکست در یادگیری و عملکرد تحصیلی، خود میتواند موجب بروز مشکلات اجتماعی و عاطفی ثانویه گردد. بطور کلی مشکل اجتماعی در ناکارآمدی تحصیلی میتواند بسیار مؤثر باشد (لرنر[۲]،۲۰۰۷؛به نقل ازشفیع نادری،۱۳۹۰).
محدودیت زیاد موجب می گردد کودک احساس کم ارزشی و فقدان خویشتن داری کند. بنابراین او فردی بسیار سرکش یا بسیار مطیع، لیکن به شکلی بیمارگونه و ناسالم، خواهد شد. با اندکی تأمل می توان دریافت رسیدن به تعادل مشکل است. با برقراری انضباط ما فقط رفتار غلط را تنبیه نمی کنیم یا باعث ایجاد محدودیت نمی شویم بلکه چگونگی تشخیص درست از غلط را آموزش می دهیم. حتی به رغم مقررات و نظامهای اجتماعی، کودکان در سنین بالاتر می توانند تصمیم بگیرند و انتخاب کنند که از قوانین و مقررات جامعه پیروی نمایند یا نه. در نهایت والدین در درک رشد اخلاقی باید این واقعیت را بپذیرند که باید کودکانشان را ارزیابی کنند تا اهداف بهتری را برای رشد فردی آن ها برگزینند. به تازگی مؤلفان، اصطلاح تازه ای را تحت عنوان هوش اخلاقی سعی دارند در روانشناسی وارد نمایند هوش اخلاقی موضوع تقریبا جدیدی است. همان طور که هوش هیجانی و هوش شناختی با یکدیگر فرق دارد، هوش اخلاقی هم یک هوش کاملا مجزاست. مفهوم اصلی هوش اخلاقی این است که ما بتوانیم درست را از نادرست تشخیص دهیم؛ یعنی اعتقادات محکم اخلاقی داشته باشیم و بر اساس این اعتقادات عمل کنیم(بوربا[۳]،۲۰۰۵).
از سویی دیگر هوش اخلاقی کودک، ظرفیت و توانایی درک مسائل خوب از مسائل بد است. از دیدگاه هوش عملی، این ظرفیت ها در یک فرایند آموزشی به ارزش ها و اخلاقیات تبدیل میشوند (بوربا، ۲۰۰۵). هوش اخلاقی شامل گستره ی فرا شناختی یا فراعملی است که واکنش شناخت ها، نگرش ها و فعالیت های اخلاقی را فقط در چارچوب سیستم های ارزشی فردی امکان پذیر می سازد. هوش اخلاقی قادر است مسئولیت انتخاب ها و فعالیت ها را از نظر اخلاقی بر عهده گیرد. محققی هوش اخلاقی را وابسته به هفت ارزش عمده میداند: همدلی، وجدان، خودکنترلی، احترام، مهربانی، تحمل و انصاف. سه اصل اول-همدلی، وجدان و خودکنترلی هسته اخلاقی هوش اخلاقی را نشان میدهند (جورجیو[۴]، ۲۰۰۵؛ به نقل ازپورمختار،۱۳۹۲).
از روشهای مهم ارتقای عملکرد تحصیلی دانشآموزان، کمک به دانش آموزان جهت برقراری رابطه سالم و مناسب و سازگار با محیط اجتماعی خود جهت رشد عاطفی، هیجانی، اخلاقی وشکل گیری هویت مستقل، است. ارزیابی پیشرفت و عملکرد تحصیلی، به مثابه مفهوم کنترل کیفیت درحوزه تولید وصنعت است. به زبان تولید، این ارزیابی می تواند موجب کارایی واثربخشی اندوخته ها ومهارت های علمی درافراد متخصص شودکه همانا محصول نهایی حوزه تعلیم وتربیت محسوب می شوندوبه این ترتیب، بازده کارخانجات تولید علم وفناوری مورد تقویت وبهبود قرارخواهدگرفت (لرنر،۲۰۰۷؛به نقل از شفیع نادری،۱۳۹۰).
بنابراین مجموعه هوش اخلاقی و مهارتهای اجتماعی می تواند بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان تاثیر گذار باشد. در جهان کنونی عملکرد تحصیلی از اهمیت ویژه ای برخوردار است، جوامع پیشرفته و در حال پیشرفت تاکید بسیار زیادی بر عملکرد تحصیلی، رقابت و پیروزی دارند، و این تاکید گاه بیش از اهمیتی است که برای همکاری یا رضایت بخشی ارتباطات بین فردی قائل می شوند(بهمنی و همکاران، ۱۳۸۳).
بنابراین ما در این پژوهش قصد داریم به بررسی رابطه بین هوش اخلاقی و مهارت های اجتماعی بر عملکرد تحصیلی در دانش آموزان دبیرستان های عشایر شهر شیراز بپردازیم.
بیان مسئله
ما در دنیای پیچیده و دشواری زندگی می کنیم، برای موفقیت و پیشرفت در این دنیا و مقابله مؤثربا بسیاری ازمشکلاتی که رودرروی ما قرار می گیرند، مجموعه ویژه ازمهارت ها مورد نیاز است. مهارت های اجتماعی می تواند به عنوان مهارت های لازم برای تطبیق با نیازهای اجتماعی و نیز حفظ روابط بین فردی رضایت بخش تعریف شود. از آنجایی که نیازهای اجتماعی متغیرند و وابسته به زمینه اجتماعی خاص خود می باشند، بنابراین ضروری است افراد ساز و کار پاسخ اجتماعی منعطفی درخود ایجاد کنند، تا بتوانند خود را متناسب با نیازهای موقعیتی و وضعیتی تغییر دهند (رشیدزاده و همکاران،۱۳۹۰).
در سالهای اخیر توجه زیادی به مبحث تعامل اجتماعی شده است. چرا که بررسیهای متعدد نشان میدهند، کمبود مهارتهای اجتماعی:
تأثیر منفی بر کارکرد تحصیلی دانشآموزان دارد.
در روابط بین فردی و حوزههای رفتاری ـ عاطفی مشکل ایجاد میکند.
مشکلات یادگیری کودک را تشدید میکند، مانع پیشرفت او میشود و سرانجام به عواقب نامطلوب در دوران تحصیل او می انجامد.
سازگاری دانشآموزان را کاهش میدهد و آنها را با ناتوانی در تمامی امور مواجه میسازد.
در دانشآموزانی که قادر به انجام خواستههای کلاسی نیستند، احساس دردناکی از بیکفایتی، اضطراب، کاهش انگیزش و ناسازگاریهای رفتاری به وجود میآورد (سلیمانی،۱۳۹۰).
یکی از اهداف عالیه نظام رسمی آموزش و پرورش کشور، اجتماعی کردن صحیح کودکان و نوجوانان است، زیرا رشد و تحول اجتماعی در سایه اجتماعی شدن، سازگاری و برقراری ارتباط مطلوب با دیگران میسر است. از بین تمامی سازمانهایی که نقش کلیدی در اجتماعی کردن افراد دارند، «مدرسه» اولین جایگاه رسمی تجربه اجتماعی است و در این زمینه نقش تعیین کننده ای دارد. بر این اساس، هر گونه تلاش در خصوص ایجاد و پرورش «مهارتهای اجتماعی» چه در برنامه رسمی و یا در فعالیتهای فوق برنامه نمی تواند بدون ملاحظه روند رشد دانش آموزان باشد، به ویژه آن که سالهای حساس رشد اجتماعی مقارن با سنین مدرسه، اعم از دوره ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان است. بنابراین مدرسه موظف است فرصتهای مناسب برای «رشد اجتماعی[۵]» و افزایش مهارتهای اجتماعی[۶] دانش آموزان فراهم کند در غیر این صورت، عدم کسب مهارتهای اجتماعی لازم منجر به بروز مشکلات متنوع رفتاری، خواهد شد (کارتلج و میلبون، ۱۳۷۲).
مهارت اجتماعی، عبارت است از رفتارهای انطباقی فرا گرفته که فرد را قادر می سازد با افراد روابط متقابل داشته باشد، واکنش های مثبت بروز دهد و از رفتارهایی که پیامد منفی دارد اجتناب ورزد (رندی ومیشل[۷]،۲۰۰۸؛به نقل ازپورمختار،۱۳۹۲). یا به عبارت دیگر مهارت های اجتماعی، رفتارهایی هستند که فرد را قادر به تعامل موثر و اجتناب از پاسخ های نامطلوب نموده و بیانگر سلامت رفتاری[۸] و سلامت اجتماعی[۹] افراد هستند. این مهارتها ریشه در بسترهای فرهنگی و اجتماعی داشته و شامل رفتارهایی نظیر پیش قدم شدن در برقراری روابط جدید، تقاضای کمک نمودن و پیشنهاد برای کمک به دیگران است. از مهم ترین اهداف آموزشی دوران کودکی توسعه مهارتهای اجتماعی بوده و میزان برخورداری کودکان و بالغین از این مهارت ها بر سلامت فردی و اجتماعی و نیز موفقیت تحصیلی آنان اثرگذار است(گرشام[۱۰] و الیوت[۱۱]، ۱۹۹۰،به نقل از کرامتی ۱۳۸۲)
اخیرأ اصطلاح جدیدی با عنوان «هوش اخلاقی[۱۲]» توسط بوربا[۱۳](۲۰۰۵) در روان شناسی وارد شده است. در متون علمی، هوش به عنوان یک مفهوم عمومی جهان شمول که با توانایی ادراکی[۱۴] ارتباط دارد، تعریف شده است(بهشتی فر و همکاران، ۲۰۱۱). این مفهوم، عمومأ به توانایی یادگیری و تفکر مرتبط بوده و غالبأ برای توصیف به کارگیری مهارتها و وقایع به کار رفته است(کلارکن[۱۵]، ۲۰۱۲).
افراد از نظر سطح هوش با هم متفاوتند. این تفاوت، ناشی از ترکیب متغیر فطری، وراثت[۱۶] و ویژگی های اکتسابی آنهاست(رحیمی، ۲۰۱۱). اخلاق نیز به عنوان مجموعه ای از اصول که اغلب به عنوان منشوری برای راهنمایی و هدایت به کار می رود تعریف شده است(آراسته و جاهد، ۱۳۹۰). بنابراین، هوش اخلاقی عبارت است از توانایی ایجاد تمایز بین درست و غلط بر اساس اصول جهان شمول تعریف شده. این نوع هوش، در محیط جهانی مدرن کنونی می تواند به مثابه ی نوعی جهت یابی برای اقدامات عمل نماید. هوش اخلاقی، نه تنها چارچوبی قوی و قابل دفاع برای فعالیت انسان ها فراهم می کند، بلکه کاربردهای فراوانی در دنیای حقیقی دارد. در واقع، این هوش تمام انواع دیگر هوش انسان را در جهت انجام کارهای ارزشمند هدایت می کند(بهرامی و همکاران، ۱۳۹۱).
بنابراین نقص مهارت اجتماعی مشکلی نسبتأ مقاوم و مرتبط با عملکرد ضعیف تحصیلی است که اغلب منجر به مشکلات سازگاری آتی یا اختلالات روانی[۱۷] می شود(ک ول[۱۸] و داج[۱۹]، ۱۹۸۳؛ کوئن[۲۰] و همکاران، ۱۹۷۳؛ پارکر[۲۱] و آشر[۲۲]، ۱۹۸۷) و باعث می شود که دانش آموزان دارای هوش اخلاقی پایینی باشند و همچنین عملکرد تحصیلی آن در جهان کنونی عملکرد تحصیلی از اهمیت ویژه ای برخوردار است، جوامع پیشرفته و در حال پیشرفت تاکید بسیار زیادی بر عملکرد تحصیلی، رقابت و پیروزی دارند، و این تاکید گاه بیش از اهمیتی است که برای همکاری یا رضایت بخشی ارتباطات بین فردی قائل می شوند (بهمنی و همکاران، ۱۳۸۳).
بسیاری از دانش آموزان مهارت های اجتماعی مناسب را کسب ننموده و این امر منجر به توسعه مشکلات روانشناختی نظیر برقراری ارتباطات ناموفق با همتایان، عملکرد تحصیلی، عدم شرکت در فعالیت های جانبی و انزوا، طرد شدن توسط همتایان، اضطراب[۲۳]، افسردگی[۲۴] و عصبانیت[۲۵] خواهد بود(سرگین[۲۶] و فلورا[۲۷]، ۲۰۰۰).
امروزه داشتن مهارت های اجتماعی رکن لازم و اساسی زندگی اجتماعی بوده و فقدان آن می تواند باعث آسیب های فردی و اجتماعی فراوانی گردد. لذا مدارس، که نقش بسیار مهمی در رشد اجتماعی دانش آموزان دارند، می توانند بهترین نقش را در این زمینه ایفا کنند و هوش اخلاقی را در دانش آموزان افزایش دهند. لذا پژوهش حاضر بر آن است تا هوش اخلاقی و مهارت های اجتماعی با عملکرد تحصیلی در دانش آموزان را مورد بررسی قرار دهد ؟
اهمیت و ضرورت
مهمترین جنبه کاربردی این پژوهش، اهمیت مهارت های اجتماعی به عنوان مهمترین عامل اجتماعی شدن و سازگاری اجتماعی است و بی شک توجه به هوش اجتماعی، رشد اجتماعی و تربیت اجتماعی در کنار دیگر ابعاد رشد و حیطه های تعلیم و تربیت، از جایگاه ویژه ای برخوردار است. در چشم انداز کنونی، در حوزه آموزش مهارت های اجتماعی، رویدادهای فراوانی رخ داده، پژوهش های بیشماری صورت گرفته، روش های آموزشی و درمانی جدیدی مطرح گردیده و افق های روشنتری آشکار شده است. تمامی این حرکت ها و شناخت های روز افزون به انسان کمک می کند تا به کمیت و کیفیت زندگی اجتماعی خود و دیگران غنای بیشتری ببخشد و بخصوص به کودکان با نیازهای ویژه و سازگاری اجتماعی آنان نگاه انسان دوستانه تر و پویاتری داشته باشد (رندی و میشل،۲۰۰۸؛به نقل ازپورمختار،۱۳۹۲).
در این راستا، رفتار اجتماعی بر تمامی جنبه های زندگی کودکان و نوجوانان سایه می افکند و بر سلامت روانی، سازگاری، شادکامی وعملکرد تحصیلی آن ها تاثیر می گذارد. توانایی فرد از نظر کنار آمدن با دیگران و انجام رفتارهای اجتماعی مطلوب، میزان محبوبیت او را میان همسالان و نزد معلمان، والدین و دیگر بزرگسالان مشخص می کند. میزان توانایی فرد در مهارت های اجتماعی به طور مستقیم به رشد اجتماعی فرد و کمیت و کیفیت رفتارهای اجتماعی مطلوبی که از خود نشان میدهد، مربوط می شود. دانش آموزی که مهارت های اجتماعی لازم را کسب کرده است، دانش آموزی است که می تواند به خوبی با محیطش سازش کند و یا اینکه می تواند از طریق برقرار کردن ارتباط با دیگران از موقعیت های تعارض آمیز کلامی و فیزیکی اجتناب کند. این گونه دانش آموزان، رفتارهایی از خود نشان می دهند که منجر به پیامدهای مثبت روانی-اجتماعی، نظیر پذیرش توسط همسالان و رابطه مؤثر با دیگران می شود. از سوی دیگر، کسانی که مهارت های اجتماعی لازم را کسب نکرده اند، اغلب به اختلال های رفتاری مبتلا می شوند، از طرف همسالان پذیرفته نمی شوند، در میان همسالان و بزرگسالان محبوب نیستند و با معلم و یا سایر افراد حرفه ای به خوبی کنار نمی آیند (ماتسون و بویسجولی، ۲۰۰۸).
طبق نظرماتسون وبویسجولی (۲۰۰۸)، فقدان مهارت های اجتماعی مانع بزرگ زندگی مستقل و مرتبط با ناتوانایی های ذهنی است و ویژگی افرادی می باشد که ناتوانایی های رشدی دارند. به ویژه کمبود مهارت های اجتماعی برای تشخیص افرادی که دردامنه مرزی ناتوانایی های ذهنی قراردارند ضروری می باشد
درسال های اخیرتوجه زیادی به مبحث تعامل اجتماعی شده است. چرا که بررسی های متعدد نشان می دهد که کمبود مهارت های اجتماعی تأثیرمنفی برکارکردتحصیلی دانش آموزان دارد در روابط بین فردی وحوزه های رفتاری-عاطفی مشکل ایجاد می کند، مشکلات یادگیری را تشدید می کند، مانع پیشرفت کودک شده وسرانجام منجربه عواقب نامطلوب دردوران تحصیل می شود. سازگاری دانش آموزان را کاهش داده ودانش آموزان را با ناتوانی درکلیه امورروبرو می کند. همچنین دانش آموزانی که قادر به انجام خواسته های کلاسی نیستند احساس های دردناکی ازعدم کفایت، اضطراب، کاهش انگیزش وناسازگاری های رفتاری تولید می کنند (ولش و همکاران،۲۰۰۵، به نقل ازلیوارجانی و غفاری،۱۳۹۰).
ناتوانایی های اجتماعی تأثیر عمدهای بر عملکرد تحصیلی دانشآموزان داشته و لذا وظیفه اولیاء، خانواده، معلمان و مدرسه است که ناتوانایی های اجتماعی یادگیرندگان را کاهش داده و در مقابل توانایی های اجتماعی را تقویت نمایند.
مدرسه تنها وظیفه آموزش مواد درسی را ندارد، بلکه قبل از آن بایستی با پرورش توانایی های اجتماعی، یادگیرنده را برای استفاده هر چه بهتر و کاملتر از مواد آموزشی آماده سازد. وظیفه مدرسه علاوه بر آموزش آکادمیک، اجتماعی نمودن کودکان و نوجوانان است و این مهم انجام نمیشود مگر با برنامهریزیهای تربیتی و پرورشی مناسب، استفاده از مشاوران مجرب و علاقمندی اولیاء مدرسه. پس شاید بتوان ادعا نمود که گام نخست برای دستیابی به موفقیت آموزشی، سرمایهگذاری جهت افزایش توانایی های اجتماعی یادگیرندگان باشد(سلیمانی،۱۳۹۰).
در دنیای پیچیده امروز، هر کشور و ملتی با هر دیدگاه و اعتقادی و با هر نظام سیاسی و اجتماعی به مسائل آموزش عالی توجه خاص دارد. این امر از یک سو اهمیت تعلیم و تربیت و از سوی دیگر نیازمندی زندگی انسان را به این مسئله نشان می دهد. امروزه آنچه به عنوان تمدن و فرهنگ افتخار آمیز انسانی از آن یاد می شود دستاورد و دانشی است که بر اساس نظام آموزشی بنیان یافته است. برای ارزیابی میزان اثربخشی هرفعالیت وبرنامه ای، محصول نهایی وبرونداد آن را بررسی می کنند. درنظام آموزش وپرورش نیز این امرازطریق بررسی عملکرد تحصیلی دانش آموزان انجام می گیرد. به همیمن دلیل تحقیقات متعددی درزمینه عوامل مؤثربر عملکرد تحصیلی دانش آموزان به عمل آمده است(شهنی ییلاق وهمکاران،۱۳۸۴). دراین تحقیق با توجه به اهمبت مهارت های اجتماعی وهوش اخلاقی ما به دنبال پیداکردن رابطه بین این دومتغیر وعملکرد تحصیلی هستیم.
بررسی عو امل پیش آیند و پس آیند عملکرد تحصیلی همواره از دغدغه های پژوهشگران نظام تعلیم و تربیت بوده است و در مطالعات متعدد این عوامل به تناسب اهمیت و تأثیر خود شناسایی و یا طبقه بندی شده اند. عملکرد تحصیلی به عوامل گوناگونی بستگی دارند که می تواند در شرایط خاصی عملکرد شخص را در محیط آموزشی تحت تأثیر قرار دهد (سالاری فر، ۱۳۸۸).
یکی از عواملی که با عملکرد تحصیلی ارتباط دارد هوش می باشد. هوش یکی از مفاهیم بنیادین در علم روان شناسی است که مطالعات و تحقیقات بسیاری راجع به آن صورت گرفته است. ولی با وجود این کوشش ها، به لحاظ پیچیدگی، هنوز صاحب نظران به همسویی کلی در مورد ابعاد هوش و حتی تعریف دقیقی از آن دست نیافته اند(صمدی، ۱۳۸۵). یکی از این ابعاد هوش، هوش اخلاقی می باشد. هوش اخلاقی عبارت است از توانایی ایجاد تمایز بین درست و غلط بر اساس اصول جهان شمول تعریف شده. این نوع هوش، در محیط جهانی مدرن کنونی می تواند به مثابه ی نوعی جهت یابی برای اقدامات عمل نماید. هوش اخلاقی، نه تنها چارچوبی قوی و قابل دفاع برای فعالیت انسان ها فراهم می کند، بلکه کاربردهای فراوانی در دنیای حقیقی دارد. در واقع، این هوش تمام انواع دیگر هوش انسان را در جهت انجام کارهای ارزشمند هدایت می کند (بهرامی و همکاران، ۱۳۹۱).
مهارت های اجتماعی و هوش اخلاقی از عواملی هستند که بر عملکرد تحصیلی تاثیر می گذارند. بنابراین نقص مهارت اجتماعی و هوش اخلاقی مشکلی نسبتأ مقاوم و مرتبط با عملکرد ضعیف تحصیلی است از این لحاظ ضروری است که به بررسی رابطه هوش اخلاقی و مهارت های اجتماعی با عملکرد تحصیلی در دانش آموزان پرداخته شود.
اهداف تحقیق
پژوهش های کارشناسی ارشد در مورد رابطه هوش اخلاقی ومهارت های اجتماعی با عملکرد تحصیلی دانش ...