قلبتان مرکب ذکر احد ذولمنن است
سینهها لوحه اسلامی حبالوطن است
«لوحه اسلامی حبالوطن» زیباترین تلفیقی است که برای هویت اسلامی ـ ایرانی در یک شعر حماسی در دوران جنگ به کار گرفته شده است یا سروده «دایه دایه وقت جنگه» که با گویش لری و قومی سالها از رسانه ملی پخش گردید. در بخشی دیگر از سرودهها مکانهای منازعه و شهادت، از روح اسلامی تقدس میگیرند و توصیف میشوند. صادق آهنگران که بعد از تصرف آمل توسط چریکهای فدایی خلق در بهمن ۱۳۶۰ و آزاد سازی آن، از جبهه به مازندران میرود، توصیف مناطق جنوب کشور را در تلفیق بین جغرافیا و اسلام اینگونه به تصویر میکشد:
ای دشت لالهخیز مازندران سلام
از کربلای خون آوردهام پیام
و اینچنین پیام خود را شروع میکند که بخشی از آن به شرح ذیل است:
دشت هویزه شد گلزار لالهها (اشاره به واقعه شهادت دانشجویان در ۱۶/۱۰/۵۹)
و ز چهرههای پاک خون همچو ژالهها
از زخمیان بلند تکبیر و نالهها
این سرزمین کجاست؟ محرابِ خاص و عام
شهر مقاومت زیر و زبر شد(خرمشهر)
جمعی در آبادان بیدست و سر شد
کارون ز موج خون رنگ دگر شده
دریای ز خونشان طوفان انتقام
با تلفیق ادبیات ملی ـ مذهبی فوق، مفهوم جدیدی به وجود میآید و مسئله شهادت و ایران را به مفهومی یگانه میرساند و «شهیدان ایران» در کنار «شهیدان اسلام» و همتراز با آنان قرار میگیرند.
بعد از پایان جنگ، جوهره وطن پررنگتر نیز میشود و کمکم عرصه ناسیونالیسم جایگاه بیشتری را به خود اختصاص میدهد.
ما عاشقانِ همدل و جان برکفِ این سرزمینیم
جانم، تپشم، سخنم باشد وطنم، وطنم
وطنم به خدا، تا به ابد مهر تو از جانم نرود
ماحافظانِ توفنده ایران زمینیم
ای خاک گوهرخیز، بهر وطنم، قدمم، عشقم، سخنم، از عاشقی لبریز
به کتیبه دل همه جا جز مهر وطن حک نشود
(آهنگران، خاک گوهرخیزwww.tebyan.net)
نخبگان پیشتازان دفاع هشت ساله
بر اساس اعلام بنیاد شهید انقلاب اسلامی، آمار شهدای روحانیت در جنگ تحمیلی ۱۲ برابر نسبت به میانگین کشوری بالاتر است و دومین قشری که بیشترین شهید را در جنگ تحمیلی داشته است، قشر دانشجویی میباشد (به نقل از رحیمیان tebyan.net)؛ بنابراین آمار مشخص است که مذهبیترین قشر کشور که نمایندگی حوزه دین را نیز به عهده دارند؛ در اولویت اول اعزام به جبهه بودهاند. دانشجویان که نماینده و نمایه تجدد و مدرنیته میباشند، در اولویت دوم قرار دارد؛ لذا نشان میدهد افرادی که نماینده قشر تحصیلکرده جدید و قدیم بودهاند، برای دفاع از اسلام و میهن نگرش همسویی را داشتهاند و در عین حال، اقشار برتر جامعه از جهت فکری ـ اعتقادی و نرمافزاری در اولویت اعزام بودهاند. حضور پررنگ دانشجویان و طلاب، نشانگر منزلت بالای حضور در جبهه و ارزشگذاری مثبت نسبت به آن بوده است.
۲ـ۶ـ ورزش
ورزش و ملیت از قرن نوزدهم عمیقاً در هم تنیده شدند. ورزش بستری برای رقابت نمادین ملتها فراهم میکند. چه بسا همین مسئله علت این واقعیت باشد که ورزشهایی که در زمینه رقابتهای بینالمللی کارایی مطلوبی ندارند، در مقوله هویتسازی نیز عملکرد موفقی ندارند. ورزش ملی، اساساً بر یکپارچگی ملی و هویت، پشتیبانی از ارزشهای مسلط، آرمانها و منابعی که ملتها در آن ریشه خود را میجویند، متمرکز است. ورزشها بخشی از زندگی روزانه مردم هستند که اجازه دستکاری شدید برای هویتسازی ملی و ملیگرایی را میدهند، بدون آنکه واکنشهای شدید جاهای دیگر را به دنبال داشته باشد (کتنیک، ۲۰۰۹، ص۵۳). نقش ورزش خصوصاً در کشورهای تازه استقلال یافته و ملتهایی که تازه به سازمان ملل متحد میپیوندند، کاملاً آشکار است. هویتی که به تازگی به رسمیت شناخته شده است، میکوشد با تکیه بر ملیگرایی ورزش تعریفی از خود ارائه دهد، کسب مشروعیت کند و وجود و حضور خود را به رخ بکشاند (کتنیک، ۲۰۰۹، ص۱۷۰). ملیگرایی ورزش بر سه نکته مهم تأکید میکند؛ نخست، ملیگرایی ورزش رابطه تنگاتنگی با ملیگرایی سیاسی در همه انواعش دارد. دوم، هیچ یک از ملیگراییهای ورزشی و سیاسی آنگونه که درباره آن رویاپردازی و تخیل میشود همگن نیستند. سوم با آزمودن رابطه ورزش بر ساختهای هویتهای ملی، ما میتوانیم ویژگیهای پیچیده ملت را بهتر درک کنیم (پیرنر ۲۰۰۱، ۱۷۳). رویارویی ایران و امریکا در جام جهانی ۱۹۹۸ و آرژانتین و انگلیس در جام جهانی ۱۹۸۶ را میتوان به عنوان دو نمود حادّ از رقابتهای بینالمللی فوتبال دانست که مورد توجه افکار عمومی جهان قرار گرفت. در مقایسه نمونه این برخوردها با رقابتهای نظامی و… درمییابیم ملیگرایی ورزش بسیار لطیفتر و قابل کنترلتر از انواع دیگر است. بازی آرژانتین و انگلیس در سال ۱۹۸۶ با عنوان «فالکند۲» یاد شده است که یادآور جنگ انگلیس و آرژانتین بر سر جزایر فالکند است که در همان سالها با غلبه انگلیسیها و به جای نهادن هزاران کشته و زخمی صورت گرفت. اما در میدان فوتبال نه توپی شلیک شد و نه خونی ریخته شد بلکه دو گل زیبا و به یادماندنی مارادونا ستاره آرژانتینی، انتقام تحقیر و شکست این کشور را در جنگ نظامی گرفت (صدر۱۳۹۰، ص۳۵۳ و ۳۵۴). به همین ترتیب، صفآرایی تیمملی ایران در برابر امریکا نیز لطافت و انسانیتر بودن طبیعت ملیگرایی ورزش را به رخ میکشد. فیفا آن روز را «روز بازی جوانمردانه» خواند و بازیکنان دو تیم در کنار هم عکسی به یادگاری انداختند. هدایای پرشماری احمدرضا عابدزاده کاپیتان تیم ایران به کاپیتان تیم ملی آمریکا داد. از دسته گل تا صنایع دستی ایران، تصویر کلیشهای از شیوه ابراز محبت ایرانیها بود. و در عین حال به تصویر سیاه و منفی رسانههای غربی از ایران بیاعتنا ماند. اورس مدیر، داور سوئیسی در سوتش دمید و مردم سراسر دنیا با به حرکت درآوردن توپ دریافتند ایرانیها بسان سایرین هستند. دریافتند از خشونتی که به آنها نسبت میدهند نشانی نیست. پیروزی برابر ایالات متحده پیروزی ملتی بود که فرصتی برابر برای عرضه شایستگیهایش در ویترین بینالمللی نمییافت (صدر۱۳۹۰،، ص۷۴). ورزش در سطح ملی با غرور ملی اقوام و در سطح بینالمللی با غرور ملی یک ملت ارتباط مستقیم دارد. نشاط ملی و عمومی و احساس همبستگی در ورزشهای ملی قابل فهم و اندازهگیری است؛ به همین دلیل شکستهای ملی در ورزش با غرور ملی تلاقی می کند و موجب سرخوردگی و حتی گریه و شاید خودکشی جوانان میشود.
در ایران پس از انقلاب، به عرصههای ورزش ملی توجه بیش از پیش معمول شد و عرق ملی در ورزش مورد توجه حاکمان قرار گرفت. اما تلاش شد جنبههای ارزشی و دینی نیز در ورزش لحاظ شود که بعضاً موفق هم نبوده است اما مفهوم «ملی» به صورت عام برای هر تیمی که از مرزهای کشور خارج میشود، به رسمیت شناخته میشود و اصولاً «هویت ملی» در عرصه ورزش نسبت به «هویت اسلامی» پررنگتر است. آمیختگی هویت ملی و دینی بارزترین وجه خود در ورزش را در قالب سرود ملی و پرچم جمهوری اسلامی ایران به نمایش میگذارد. این دو مؤلفه هنرمندانهترین تلفیق ملی ـ مذهبی در ایران هستند که به صورت غیرقابل تفکیک رخ می کند. اما هنگام حضور تیمهای ملی در مسابقات جهانی یا پیروزی آنان سرودهایی از رسانه ملی پخش میشود که پیروزیهای ورزشی، مفاخر و شخصیتهای ملی و شهدا و صحنههای سیاسی انقلاب اسلامی را به صورت سمعی و بصری به نمایش میگذارد و تعمیمپذیری و انطباق غرور ملی ـ اسلامی را همسو مینمایاند.
ارزشگذاری دینی به سلامت و لزوم حفظ سلامتی، عنصری است که پیوند بین اسلام و ورزش را معنادهی میکند و تشکیل کنفدراسیونهای ورزش در حوزه جهان اسلام نیز حکایت از نوعی ناسیونالیسم مذهبی در حوزه اسلامی دارد که در رشتههای مختلف ورزشی مسابقات تیمی خاص کشورهای اسلامی طراحی میگردد. اما جلوههای دینی و ایدئولوژیک در حوزه ورزشهای ملی بعد از انقلاب اسلامی تا حدود زیادی جلوههای نمادین خود را نشان داده است. ایجاد بخشهای فرهنگی در نهادهای ورزشی یا حضور روحانیت یا پاسخگویی فقهی درباره مسائل ورزش، نمونههایی از آن است. البته ابعادی نیز وجود دارد که فقیهان هنوز مجوز آن را صادر ننمودهاند که نمونه بارز آن دستور رئیس جمهور در سال ۱۳۸۵ مبنی بر ورود زنان به ورزشگاهها برای تماشای مسابقات ملی و مخالفت مراجع تقلید با آن است. نمونههای نمادین حضور دین در عرصه ورزش ملی را میتوان به شرح ذیل یادآور شد:
۱ـ اگر شروع مسابقات ملی در ایران باشد، با تلاوت قرآن شروع میشود و اگر مناسبتی مانند ایام محرم و روزهای مشابه باشد، قبل از شروع مسابقات مداحی و نمادهای رنگ مشکی نیز در ورزشگاهها استفاده میشود.
۲ـ معمولاً در میدانها و سالنهای ورزشی جملات ارزشی و دینی یا جملاتی از رهبران انقلاب اسلامی یا احادیثی در ترسیم مبانی شجاعت و خودسازی به چشم میخورد یا جمله معروف امام خمینی که «من ورزشکار نیستم اما ورزشکاران را دوست دارم» مشهود است. شجاعت امیرالمؤمنین و تقدم غلبه بر نفس بر غلبه قدرت بدنی به نوعی در معرض قرار گرفته است و بدین وسیله اخلاق ورزشی به آمادگی جسمی تزریق میشود تا سلامت جسم و روح هماهنگ شود.
۳ـ استفاده از عناوین یا نمادهای دینی در عرصههای بینالمللی اگرچه کم اتفاق میافتد اما بسیار مورد اقبال قرار میگیرد. حک جمله «یاابوالفضل» روی سینه حسین رضازاده یا دیگر ورزشکاران یا بازوبندهای پهلوانی سنتی ایران هم استفاده میشود. استفاده از نام ابوالفضل از یک سو مورد تقدیر مذهبیون کشور قرار گرفت و از سوی دیگر، ملیگراهای خارجنشین همچون صوراسرافیل، مجری تلویزیونهای اپوزیسیون خارج کشور به شدت بدان حمله کردند.
۴ـ انجام نمادین سجده در میادین ورزش بینالمللی نیز یکی از نمادهای دینی است که بعد از پیروزی ورزشکاران معمولاً اتفاق میافتد یا بلندکردن دستان به سوی آسمان و شکر الهی، نمونه دیگری از روح دینی حاکم بر ورزشهای ملی و بینالمللی است.
۵ـ عدم مصافحه و دست ندادن ورزشکاران مرد با زنان و برعکس نیز بخشی از جوهره اعتقادی مسلمانی است که در ورزشهای فراملی مورد توجه قرار میگیرد.
۶ـ عدم مسابقه با ورزشکاران رژیم اسرائیل نیز نمونه بارزی از ارتباط ورزش ملی و سیاست است که در طول سالها بعد از انقلاب، حتی به قیمت باخت یکطرفه به حریف اتفاق افتاده است.
۷ـ حضور بانوان ایرانی با حجاب در میادین ورزشی بینالمللی نیز نمونهای از تلفیق ناسیونالیسم ورزشی و ارزشهای اسلامی است که در حال حاضر اتفاق میافتد.
۸ـ علاوه بر ریاست جمهوری و سران قوا، رهبری دینی در ایران نیز توجه خاص به ورزش در عرصه بینالمللی دارند و معمولاً با ورزشکاران جلسه برگزار میکنند یا برای پیروزی آنان پیام صادر میکنند یا ورزشکاران مدالهای خود را به رهبری هدیه میدهند. به طور مثال بعد از پیروزی تیم ملی فوتبال، ایران بر امریکا در سال ۱۹۹۸ رهبری در جلسهای میگوید «من پیشانی آقای استیلی را بوسیدم» چرا که استیلی یکی از زنندگان گل به تیم امریکا بود و غرور ملی را در پیروزی بر دشمن سیاسی در عرصه ورزش ارتقا داده بود و تحقیر دشمن در یک میدان برابر را به رخ کشیده بود.
۳ـ۶ـ اشعار و سرودهها
علیرغم غلبه گفتمان اسلام بر کشور بعد از انقلاب اسلامی و پررنگ شدن عرصههایی مانند شعر انقلاب یا شعر دفاع مقدس، اسلام گرایان و حاکمیت، سرودههای ملی یا ملی ـ مذهبی را به رسمیت میشناسند و بخش قابل توجهی از مراسم رسمی، همایشها و گرامیداشتهای مناسبتی، تاریخی و دستاوردها و موفقیتهای ملی، به این مسئله اختصاص مییابد. از دهه دوم انقلاب، سرود معروف «ای ایران ای مرز پرگهر» به صورت رسمی از رسانه ملی پخش میشود و از نام ایران و ایرانی با افتخار و بزرگی یاد میشود و حب وطن در تراز دینداری خودنمایی میکند. در حوزه دینی نیز در مناسبتهای مذهبی همچون اعیاد دینی، تولد معصومین و مراسم عزاداری، نوحهها و اشعار مذهبی تولید و پخش میشود. اما اقبال اسلام گرایان حاکم به سرودههای ملی، نشان از سازگاری اسلام و ناسیونالیسم و به رسمیت شناخته شدن این سازگاری توسط حاکمیت دارد. در دهه گذشته سرودههای ذیل که صرفاً عناوین آنان آورده میشود، از رسانه ملی پخش شده است که خود نشانگر توجه به روح ملی و هویت ملی در ذیل آن است. «ایران من»، «ایران پاک»، «ایران سرزمین من»، «پاسارگاد»، «مرز»، «پدر ایران»، «ایرانیم»، «دل واسه وطن میزند»، «ای وطن»، «ایران»، « تن سربی ایران»، «وطن»، «خاک دلیران»، «پهنای اروندت سلام»، «سلام بر ایران»، «هموطن»،«ایران ایرانیم»، «سرزمین پاکی»، «سربلند»، «میهن عزیزم»، «میگن هیچ جا ایران نمیشه»، «جوان آریایی»، «ایرونی»، «ای میهن»، «آوای ایران»، «ایران ما»، «انرژی بومی هستهای ایران»، «ایران، ایران، ایران»، (مربوط به صدر انقلاب اسلامی است) «شهیدان ایران»، «هویت»، «رستم و سهراب»، «وطنم میمیرم برات»، «هوای وطنم آرزوست»، «ایران سرای امید»، «وطنم»، «سرزمین زیبا»، «میهن»، «تصنیف میهن»، «وطن من»، «در روح و جان من میمانی ای وطن»، «ای ایران، ایران»، «با تو هستم ای وطن»، «سفر برای وطن (رنج دوران بردهایم)»، «سرزمین محبوب من»، «قهرمانان وطن»، «ای ایران»، «یار دبستانی»، «سرود وطنم (نخستین سرود ملی ایران)»، «ایران مهد هنر»، «شیرین و فرهاد»، «بوسه بر خاک»، «سرزمین من»، «وطنپرست»، «نام من ایران است»، «هنوز نمرده نفس»، «وطنم ایران» و «ای یار خوب من» (بخش آواها tebyan.net). در همه عناوین فوق که نماد و عصاره هر سروده است، عناوین ملی همچون «وطن»، «ایران»، «خاک» و «سرزمین» یافت میشود. این در حالی است که عناوین فوق در راستای انسجام ملی استفاده شده و هیچگونه مقایسه برتریطلبانه باملتهای دیگر ندارد یا ایران را در مقابل اسلام قرار نمیدهد. در سروده ذیل با عنوان «نام من ایرانی»، نمادهای دینی و ملی و ارزشهای ملی ـ اسلامی به صورت آمیخته به کار رفته است: