هرچند در مواردی که زیاندیده با حجر یا اعسار فاعل زیان مواجه شود در پاره ای از موارد عاقله و بعضا دولت خسارت را جبران میکند.[۲۷۶]تردیدی نیست که اگر مسئول حادثه به طور کلی ناشناخته بماند به دلیل ناشناخته ماندن مسئول حادثه جبران خسارت با مشکل مواجه میباشد. حالتی که زیان وارده ناشی از نقص وسایل نبوده و در عین حال در هیچ یک ازشقوق تقصیر شخصی مقرر در ماده ۱۱.م.م قرار نگیرد.
ملاحظه میگردد که مسئولیّتمدنی در جبران برخی از خسارات ناتوان است و خسارات برخی نیز ناقص جبران میشود. که این موضوع بیعدالتی اجتماعی را در پیخواهد داشت.
گفتار دوّم) شیوههای جبران خسارت
روشهای جبران خسارت در مسئولیّتمدنی تابع اهداف مسئولیّتمدنی هستند و در واقع طرق اجرای تعهد فاعل زیان محسوب میشود کلیه خسارات اعم از خسارات مادی یا معنوی، باید بوسیله عامل ورود زیان جبران شود.«روش جبران خسارت باید متناسب با ضرری باشد که به زیان دیده وارد شده است»[۲۷۷] جبران خسارت زیان دیده ممکن است به دو صورت انجام پذیرد که هر کدام جداگانه بررسی میشود.
بند اوّل) جبران عینی
جبران عینی که گاه از آن اعاده وضع پیشین زیاندیده یاد میشود یکی از طرق مهم جبران خسارت در حقوق کشورهای مختلف میباشد. مقصود از روش جبران عینی خسارت این است که از زیان دیده طوری جبران خسارت شود که گویی فعل زیان بار واقع نشده است. در این خصوص گفته شد«بهترین شیوه جبران خسارت آن است که وضع زیاندیده به طور کامل به حالت پیش از ورود ضرر بازگردانده شود و چون هدف مسئولیّتمدنی جبران کامل خسارت است این شیوه بر دیگر راههای جبران خسارت ترجیح دارد.»[۲۷۸]
ملاحظه میگردد که هرچند این روش را بهترین و مناسبترین روش جبران خسارات مادی عنوان گردید لیکن این نکته را هم باید افزود که در بیشتر موارد جبران خسارت به طریق مذکور ممکن نمیباشد.
الف) بازگرداندن عین مال
بازگرداندن عین مال به صاحب آن چنان که پارهای از نویسندگان گفتهاند از مسایل مسئولیّتمدنی نیست و خود عنوان ویژهای دارد. ولی از آن جایی که با مسایل مربوط به جبران خسارت ارتباط نزدیک دارد و کمتر به طور مستقل مطرح میشود بحث آن در جبران خسارت بیمناسب نخواهد بود.[۲۷۹]
در این خصوص نیز لازم به ذکر است در برخی از موارد به دلیل از بین رفتن عین مال، عارض شدن عیب و نقص بر عین مال به نحوی که از انتفاع خارج گردد از موارد و مشکلات بازگرداندن مال است.
۱) منافع تلف شده
برخی از حقوقدانان بر این عقیدهاند که: هرگاه عین مال در عرف دارای کرایه باشد، غاصب باید عوض منفعت تلف یا استیفا شده را نیز به مالک بدهد منتها به نظر بعضی مبنای این مسئولیّت در مورد منافع مورد استفاده، اتلاف است نه غصب محروم ماندن از منافع مانند مدتی که اتومبیل در تعمیرگاه میماند در حکم تلف منفعت است و مسئول باید آن را جبران کند.[۲۸۰]
۲) اجرای تعهد درصورت نقص یا عیب مال
اگر مالک از گرفتن مال ناقص یا معیوب خودداری کند و به جای آن قیمت مال یا مثل آن را بخواهد اگر چنین مالی را بتوان به صورت اوّل درآورد مالک میتواند الزام کسی را که باعث نقص مال شده است بخواهد. چنان چه مادّه ۳۲۹ ق.م مقرر میدارد.«حکم مادّه ناظر به اتلاف ساختمان است ولی قاعدهای است عادلانه که میتوان آن را در هر موردی که شخصی مسئول نقص و عیب مالی قرار میگیرد اجرا کرد.»[۲۸۱]
ب) از بین بردن منبع ضرر
عنوان گردید که:«از بین بردن ریشه ضرر ناظر به آینده است و از ضررهای آینده پیشگیری میکند ولی ضررهایی که در گذشته نیز وارد شده است باید جبران گردد.»[۲۸۲] ملاحظه میگرددکه زمان به گذشته بر نمیگردد ضررهایی که در گذشته وارد شده با از بین بردن منبع ضرر جبران نمیشود بلکه باید ضرر گذشته را جبران کرد.
بند دوّم) جبران خسارت از طریق دادن معادل
جبران از طریق دادن معادل(پولی) رایجترین روش جبران خسارت زیاندیده در مسئولیّتمدنی است. مبنای این روش این است که برابر ارزش آن چه بر اثر فعل زیانبار از دارایی زیاندیده کاسته شد به داراییاش اضافه شود چنان که پیشتر مذکور افتاد جبران عینی همیشه ممکن نمیباشد و در همه موارد موجبات جبران خسارات گذشته نمیگردد در این خصوص برخی قائل به این هستند که:«جبران از طریق دادن معادل یا پول و یا مثل رایجترین و مهمترین روش جبران زیاندیده در مسئولیّتمدنی است. در همه نظامهای حقوقی جبران زیان از طریق دادن معادل معمول است. مطابق با این اصل عامل زیان متعهد است معادلی برابر خسارت ناشی از فعل زیانبار را به زیاندیده تسلیم کند.»[۲۸۳]
پرداخت«معادل» از دو طریق ممکن است یکی دادن«مثل» در موردی که فعل زیانبار سبب تلف یا نقص مالی شود که در عالم خارج دارای شبیه است. دیگری پرداخت پول به عنوان عوض ضرری که در اثر فعل زیانبار به قربانی وارد شد. در مواردی که خسارت بر جسم و یا اموال قیمتی وارد شود پرداخت مثل ممکن نمیباشد.
هرچند جبران بدلی این مزیت را دارد که میتواند همه زیانهای وارد شده را از ابتدا تا هنگام صدور حکم و حتی بعد از آن پوشش دهد و اجرای احکامی که موضوع آن پرداخت وجه نقد است سادهتر میباشد. لیکن در این روش اغلب نمیتوان زیاندیده را در عین وضعیت قبل از وقوع فعل زیانبار قرار داد بلکه او در مثل وضعیت قبل از انجام فعل زیانبار قرار میگیرد و پرداخت معادل از توسعه ضرر جلوگیری نمیکند.
الف) جبران نقدی
پرداخت پول نقد یا قیمت یکی از طرق مهم جبران خسارت و شاید رایجترین روش است. در روش جبران به قیمت وضعیت زیاندیده به عین مثل وضعیت قبل از وقوع فعل زیانبار برگردانده نمیشود.«شیوه جبران نقدی خسارت توسط محاکم انتخاب میشود. در دعاوی مسئولیّتمدنی پرداخت مبلغی پول بر عهده مسئول قرار میگیرد و زیاندیده میتواند این مبلغ را به هر طریق که مایل است به مصرف برساند.»[۲۸۴] برای تعین میزان پولی که دادگاه به عنوان معادل ضررمعیّن می کند به دو نکته باید توجّه کرد:
۱) میزان پولی که برای جبران خسارت داده میشود متناسب با میزان زیانوارده شده است نه درجه و چگونگی تقصیر ممکن است از تقصیری کوچک خسارت گزاف به بار آید و مقصر را ناچار به جبران آن سازد.
۲) معیار تعیین خسارت مقدار پولی است که بتواند زیاندیده را هر چه بیشتر به وضع پیشین خود نزدیک کند و تمام ضرر را جبران کند[۲۸۵](قاعده لاضرر)
شایان ذکر است که لزوم جبران خسارت نقدی در مواردی است که مال تلف شده قیمی باشد،جبران نقدی ممکن است با پرداخت مبلغ معینی به صورت یکجا ومقطوع صورت گیرد و یا به صورت اقساط پرداخت گردد. هم چنین ممکن است جبران نقدی خسارت به صورت مستمری باشد. که در صورت اخیر کاهش ارزش پول در طول زمان ایجاد اشکال میکند.
ب) جبران غیرنقدی خسارت
اموال از لحاظ داشتن و نداشتن مثل در بازار دو نوع هستند مثلی یا قیمی. اگر مال تلف شده مثلی باشد مسئول خسارت باید مثل مال تلف شده را بدهد.فقها نیزدر باره جبران خسارت وارد بر مال گفتهاند که:«راه درجه دوّم جبران خسارت پس از رد عین دادن مثل است و اگر دادن مثل امکانپذیر نباشد نوبت به شیوه درجه سوم جبران خسارت یعنی دادن قیمت میرسد.»[۲۸۶]هم چنین باید دانست در تمام موارد تلف مال مثلی جبران از طریق دادن مثل محقق نمیشود مثلا به دلیل اختلاف زمان یا مکان انجام فعل زیانبار با زمان و مکان جبران خسارت موجب فقدان مالیت مال مثلی است و با دادن مثل به زیاندیده جبران خسارت نمیشود نظیر آبیاری باغ در زمستان و تابستان همچنین در صورتی که مثل در بازار نایاب باشد جبران از طریق مثل ممکن نمیباشد.
به نحوی که گفته شد این گونه استنتاج میشود که برای جبران خسارت به طور عمده دو روش وجود دارد جبران عینی و جبران بدلی که هر یک از دو روش مزیتها و اشکالاتی را دارند. در حقوق ایران جبران عینی حداقل درباب خسارتهای مادی و مالی بر جبران بدلی مقدم است هرچند جبران بدلی به خصوص پرداخت پول گستردگی بیش تر دارد و بخش بیشتری از ضررها را تحت پوشش قرار میدهد که در مجموع به نظر میرسد جبران بدلی به شکل پرداخت پول به لحاظ مزیتهای بیشتر رایجترین روش است.
بند سوم) ارزیابی خسارت و نوسان آن
در تمام مواردی که حادثهای رخ میدهد و خسارتی به بار میآورد این امکان وجود دارد که تا روز صدور حکم و اجرای آن میزان خسارت تغییر کند این تغییر به دو گونه انجام میپذیرد:
۱) از حیث دگرگونی عوامل ایجاد کننده خسارت مانند این که بیماری بهبودیابدیا مجروحی بمیرد.
۲) برابری ارزش آن با پول چنان که قدرت خرید پول کم میشود یا به دلایل دیگر قیمت مالی که تلف شده بالا میرود بنا بر این نخستین سوالی که مطرح میشود این است که تاریخ تقویم خسارت روز وقوع حادثه است یا روز صدور حکم یا اجرای حکم؟[۲۸۷]
بدین ترتیب مسایل مربوط به تقویم خسارت را میتوان در دو مرحله پیش از صدور حکم یا بعد از آن جداگانه بررسی کرد.
الف) تغییر میزان خسارت تا زمان صدور حکم
تغییر میزان خسارت تا زمان صدور حکم قطعی ممکن است به دلیل تغییر عوامل درونی خسارت مانند بدتر شدن اوضاع زیاندیده از لحاظ جسمی یا رفع نقص و عیب حاصل از فعل زیانبار باشد و یا ناشی از تورم(کاهش ارزش پول) باشد به نحوی که گفته شد:
تغییر میزان خسارت گاه به علت دگرگونی و عوامل داخلی آن است و گاه به دلیل ارزش ریالی. تغییر عوامل درونی دادگاه باید تغییرهای بعد از وقوع حادثه را درنظر بگیرد و در زمان صدور حکم خسارت را چنان که میبایست جبران کندهم چنین هرگاه زیاندیده مجروح پیش از صدور حکم در اثر جراحت فوت کند دادگاه بایستی زیان ناشی از فوت را در نظر آورد نه زمان جرح را.[۲۸۸]
ب) تغییر ارزش پول
وقتی ارزش ریالی خسارت تغییر کند این بحث وجود دارد که قیمت زمان تلف را باید در نظر گرفت یا ارزش زمان صدور حکم؟«ضمان تجزیه ناپذیر است و موضوع آن دادن مثل یا قیمت کالای معین است که باید در زمان صدور حکم هزینه بجا آوردن آن تعیین شود.»[۲۸۹] دینی که در اثر حادثه زیانبار بر عهدهی مسئول آن قرار میگیرد، تعهد به ارزش است نه به پول [۲۹۰]
اگر نوسان خسارت ناشی از کم یا زیاد شدن ارزش پول و قدرت خرید آن ما بین زمان ورود ضرر و اجرای حکم باشد در صورت کاهش خسارت ملاک پرداخت خسارت تا زمان کاهش یافتن آن خسارات واقعی قبلی است و پس از کاهش یافتن آن ملاک خسارات کاهش یافته میباشد.[۲۹۱]
ج) تغییر میزان خسارت بعد از صدورحکم
اگر خسارت ناشی از کم یا زیاد شدن ارزش پول و قدرت خرید آن بین زمان ورود ضرر و اجرای حکم باشد در صورت کاهش خسارت، ملاک پرداخت خسارت تا زمان کاهش یافتن آن خسارت واقعی قبلی است و پس از کاهش یافتن آن ملاک خسارت کاهش یافته میباشد. ولی اگر خسارت اقزایش یابد، خسارت افزایش یافته، ملاک پرداخت ضرر و زیان خواهد بود.[۲۹۲]
اگر مبلغ خسارت به طور قطعی معیّن شود، دادگاه دیگر نمیتواند آن را به استناد افزایش قیمت یا تنزیل ارزش پول، تغییر دهد. حکم در حدود مفاد خود از اعتبار امر مختومه بهرهمند است و امکان اعتراض نیست.[۲۹۳]
این نکته را باید افزود که گاهی قانونگذار برای یک عمل واحد در دو زمان متفاوت دو نوع خسارت مقرر میدارد نظیر پرداخت مازاد بر دیه معمول در ماههای حرام، نکته قابل توجّه این است که اگر این مازاد از باب مجازات و جریمه مجرم یا زیانزننده است که باید به حساب دولت واریز شود و اگر از باب خسارت است که در یک موضوع دو خسارت متفاوت چه وضعیتی دارد و توجیه حقوقی آن چگونه خواهد بود.
بند چهارم) وسایل تأمین جبران خسارت
برای این که خسارتی جبران نشده باقی نماند به عبارت دیگر برای تضمین اجرای عملی جبران کامل خسارت و حمایت از زیاندیده راههایی پیشبینی گردید که به اختصار بدانها پرداخته میشود.
۱) ایجاد مسئولیّت تضامنی
ایجاد مسئولیّت تضامنی بین کسانی که در اتلاف یا غصب مالی دخالت داشتند یکی از تضمینهای مرسوم جبران خسارت است پیشبینی چنین مسئولیّتی به زیاندیده امکان میدهد که برای وصول یک دین به چند مدیون رجوع کند و کمتر به اعسار مسئولان روبرو شود.[۲۹۴]
استفاده از توان و ظرفیتهای جمع، افزودن بر تعداد مسئولان یک ضرر تحت عنوان مسئولیّت ناشی از فعل غیر مانند مسئولیّت کارفرما نسبت به کار گر، اجباری شدن بیمه مسئولیّت از طرق پیش بینی شده در جهت جبران خسارت زیاندیده میباشد.
۲) تأسیس صندوق تأمین خسارت
علاوه بر راههای گفته شده در بندهای فوق صندوق تأمین خسارات نیز موجب حمایت از زیاندیده وتضمین اجرای اصل جبران خسارت است. که در این خصوص نیز در قسمت پیشنهادات بدان پرداخته خواهد شد.
۳) بیمه اجباری مسئولیّت
هدف از بیمه تأمین جبران خسارت زیاندیده است بیمه مسئولیّت باعث شده تا مسئولیّتمدنی به عنوان سازوکاری برای توزیع ضررها مورد استفاده قرار گیرد در واقع امکان بیمه مسئولیّت خواه اجباری و خواه اختیاری در خیلی از زمینهها این موقعیت را فراهم ساخت تا ضررهای انبوه و سنگین ناشی از این گونه حوادث که در حالت عادی ممکن است جبران آن از عهدهی واردکننده زیان بر نیاید از طریق حق بیمه در کل جامعه یا بخشی از آن که در فعالیّتی خاص مشارکت دارند پخش شود که در گفتار بعد بدان خواهیم پرداخت.
گفتار سوم) بیمه یکی از راههای تضمین جبران خسارت
در مواردی شخص مسئول حادثه، مسئولیّت خود را بیمه کرده است. بیمهگر خسارت وارد بر زیاندیده را جبران میکند؛ ولی جبران خسارت به وسیله بیمهگر نافی مسئولیّت و تعهد فاعل زیان نیست؛ زیرا مسئول اصلی جبران، فاعل زیان است و بیمهگر به موجب قرارداد بیمه، مسئولیّت بیمهگذار را جبران میکند. لذا هرگاه زیاندیده به عللی نتواند تمام یا بخشی از خسارت را از بیمهگر بگیرد، حق رجوع به مسئول حادثه، زیانبار را دارد. به عبارت دقیقتر، در بیمههای مسئولیّت، حقوق زیاندیده بیشتر تضمین میشود؛ زیرا زیاندیده گذشته از مسئول حادثه، حق رجوع به بیمهگر را نیز به دست میآورد.[۲۹۵]
شکل ۳‑۱ - رابطۀ بازده و توان مکانیکی موتور گازسوز د۸۷ [۹]
اگر از برخی مناطق، منبعی به آن وارد و از برخی مناطق، منابعی از آن خارج میشوند، برای هر منطقه دو متغّیر که بیانگر میزان واردات و صادرات از و به خارج از شهر باشد تعریف میشود که با متغیّرهای و معرفی میشوند. این متغیرها برای مناطقی که در مرز شهر قرار ندارند صفر است و برای مناطق مرزی، بزرگتر یا مساوی صفر. اگر = شهر به صورت “جزیرهای”، منبع خود را تأمین میکند. مثلاً اگر این شرط برای برق صدق کند، نشان میدهد در زمان t، شهر بدون نیاز به شبکۀ سراسری، کل برق مورد نیاز خود را تولید کرده است. البته ممکن است و بزرگتر از صفر باشند که در آن صورت از شبکۀ انتقال برق شهر برای انتقال این منبع در شبکۀ سراسری استفاده شده است.
کوچک بودن نشان دهندۀ میزان استقلال شهر نسبت به منابع خارجی است و هرچه میزان بیشتر باشد، وابستگی مصرف کنندگان در خارج از شهر به منابع شعر بیشتر است. بزرگ بودن همزمان این دو متغیّر نیز نشاندهندۀ نقش شهر در انتقال منبع است.
در عمل شهر فقط در برخی نقاط مرزی، واردات و صادرات منابع را دارد. بنابراین و برای همۀ مناطق به جز آنها صفر خواهد بود. در نقاطی که و صفر اند، دادۀ ورودی و در نقاطی که مقدار بهینۀ آنها محاسبه میشود، متغییر تصمیم محسوب میشوند.
بیانگر نرخ بار تجهیز انتقال منبع از منطقۀ i به i’ در زمان t است. همواره بزرگتر مساوی صفر فرض میشود. در صورتی که جریان منبع از منطقۀ i’ به i باشد، بزرگتر از صفر و صفر خواهد میشود.
ضریب خروج منبع r بر واحد نرخ بار تجهیز انتقال از منطقۀ مبدأ و ضریب ورود منبع r بر واحد نرخ بار تجهیز انتقال به منطقۀ مقصد است. بنابراین در زمان t، کل منبع r که از منطقۀ i به مقصد i’ خارج میشود برابر و کل منبع r که از منطقۀ i به منطقۀ i’وارد میشود است و به اندازۀ اتلاف خواهیم داشت. در حالت آرمانی که = میشود، اتلاف انتقال صفر میشود. ولی اگر تجهیز انتقال اتلافاتی داشته باشد، این مقادیر با یکدیگر اختلاف خواهند داشت. و مستقل از فاصلۀ مبدأ و مقصد اند و به فناوری یا تجهیز انتقال وابستهاند. (برای مثال مبدل حرارتی و ترانسفورماتور برق این نوع افت را دارد.)
اگر افت منبع در اثر انتقال، تابع فاصلۀ مبدأ و مقصد باشد، از ضریب دیگری استفاده میشود: ضریب افت منبع r از منطقۀ مبدأ بر واحد نرخ بار تجهیز انتقال و واحد فاصله است. نیز مشابه همین ضریب است برای ورود به منطقۀ مقصد. به روش مشابه افت منبع r در این انتقال برابر است با: . این افت برای مواردی مانند انتقال برق از طریق شبکه یا انتقال گرما از طریق آب گرم در لوله کاربرد دارد.
با تعریف این متغیّرها، میتواند خروج منبع r از منطقۀ i را در زمان t به صورت نوشت:
رابطۀ ۳ |
ورود این منبع به منطقۀ i در زمان t نیز به صورت رابطۀ ۴ است:
رابطۀ ۴ |
از ترکیب رابطۀ ۳ و رابطۀ ۴ خواهیم داشت:
رابطۀ ۵ |
، معرف خالص دریافت منطقۀ i از منبع r در زمان t از مناطق دیگر است. واژۀ خالص بدان معناست که ورود منبع به منطقه با علامت مثبت و خروج آن از منطقه با علامت منفی متناظر است. جزو متغیّرهای تصمیمی است که به عنوان خروجی الگو به دست میآید
اگر در مناطق، از فناوریهایی استفاده شود که قابلیت ذخیرۀ منبع را داشته باشند، متغیّر تصمیم دیگری به نام تعریف میشود که بیانگر میزان ذخیره شده از منبع r در زمان t در منطقۀ i است. به معنای ذخیرۀ منبع در زمان t و به معنای مصرف منبع ذخیره شده در بازههای زمانی گذشته است.
در هر صورت مصرف منبع نباید از کل میزان ذخیره شده در دورههای گذشته بیشتر باشد. این قید در رابطۀ ۶ بیان شده است.
رابطۀ ۶ |
دو محدودیت دیگری نیز برای ذخیرۀ انرژی وجود دارد:
الف) محدودیت تجهیزات نصب شده برای دخیرۀ منبع که از رابطۀ ۷ به دست میآید:
۳-۴-۱ مقیاس نگرش به ازدواج(MAS)
مقیاس نگرش به ازدواج توسط براتون و روزن[۵۲] (۱۹۹۸) ساخته شده است. این مقیاس شامل ۲۳ گزاره با مقیاس ۴ درجه ای لیکرت، از کاملا موافق تا کاملا مخالف است که باورها و نگرش های مربوط به ازدواج را می سنجد. گزارههای۱،۳،۵،۸،۱۲،۱۶،۱۹،۲۰،۲۳ به طور معکوس نمرهگذاری می شوند. از طریق جمع نمرات گزاره ها، نمره کلی که حداقل ۲۳ و حداکثر ۹۲ است، به دست میآید. نمرات بالاتر نشان دهنده نگرش مثبتتر نسبت به ازدواج است. براساس گزارش براتون و روزن مقیاس نگرش به ازدواج با پرسشنامه نگرش به ازدواج[۵۳] همبستگی بالایی r=./77 دارد که نشان میدهد هر دو مقیاس ابعاد بسیار مشابهی از نگرش به ازدواج با برخی زیر مقیاسهای پرسشنامه باورهای ارتباطی[۵۴] (تغییر ناپذیری همسر و نقش تخریبی عدم توافق) همبستگی منفی معنادار داشته است. این الگو بیانگر آن است که نگرش های مثبت تر نسبت به ازدواج با باورهای ضعیف تر از تغییر ناپذیری همسر و نقش تخریبی عدم توافق، ارتباط دارد. از طرفی مقیاس نگرش به ازدواج با مطلوبیت اجتماعی همبستگی معنادار نشان داده است. پرسشنامه نگرش به ازدواج و برخی زیر مقیاسهای پرسشنامه باورهای ارتباطی نیز چنین رابطه معناداری را با مطلوبیت اجتماعی نشان دادهاند (براتون و روزن۱۹۹۸، نقل شده در نیلفروشان و همکاران،۱۳۹۲). بنابراین مطلوبیت اجتماعی در پاسخ های فرد به سوالات مربوط به ازدواج و روابط نقش دارد. والرین[۵۵] و براون نیز به ترتیب ضریب آلفای کرونباخ ۸۴/. و ۸۲/. را برای این مقیاس گزارش کرد که نشان از همسانی درونی نسبتا بالای این ابزار است(والرین و بروان۲۰۰۱، نقل شده در نیلفروشان و همکاران،۱۳۹۲). برای آمادهسازی مقیاس نگرش نسبت به ازدواج در ابتدا این مقیاس به فارسی ترجمه شد. در ترجمه پیش از آن که بر ترجمه تحتالفظی تاکید شود سعی شد که مفهوم هر گزاره به خوبی منتقل شود. همچنین تلاش شد که از لحاظ محتوا با فرهنگ جامعه همخوانی داشته باشد. به عنوان مثال گزاره ۱۸ به زندگی مشترک بدون ازدواج رسمی اشاره داشت که در آن تغییراتی ایجاد شد به گونهای که بیشتر به ضرورت تشریفات جشن ازدواج مربوط باشد. در ترجمه از نظرات یک کارشناس ارشد زبان انگلیسی و تعدادی از دانشجویان که عضو جامعه پژوهش بودند استفاده شد تا قابل فهم بودن گویهها اطمینان حاصل شود. سپس پنج نفر از اعضای هیئت علمی متخصص در مشاوره خانواده، روایی محتوایی و تطابق فرهنگی این مقیاس را تایید کردند. برای بررسی پایایی، هم از روش بازآزمایی و هم همسانی درونی استفاده شد. در روش بازآزمایی، از ۴۰ نفر از آزمودنیها خواسته شد که پس از سه هفته مجددا به پرسشنامه پاسخ دهند. همچنین به منظور بررسی روایی همگرا، همراه با مقیاس نگرش به ازدواج، مقیاس انتظار از ازدواج[۵۶] )نلسون و[۵۷] جونز،۱۹۹۶) که سازهای نزدیک به نگرش به ازدواج است استفاده شد(نلسون و جونز۱۹۹۶، نقل شده در نیلفروشان و همکاران،۱۳۹۲). نیلفروشان و همکاران(۱۳۹۲) در پژوهش خود به منظور بررسی روایی همگرای مقیاس نگرش به ازدواج با مقیاس انتظار از ازدواج پرداختند. نتایج پژوهش آنها نشان داد ضریب رابطه همبستگی بین این دو مقیاس برابر با۰٫۴۳ و معنادار می باشد. همچنین پایایی خرده مقیاسها در پژوهش حاضر با روش آلفای کرونباخ محاسبه شد. ضرایب حاصله در مورد نگرش بدبینانه۰٫۶۸، خوشبینانه ۰٫۶۳، واقع گرایانه ۰٫۵۹ و ایده آل گرایانه ۰٫۵۵ محاسبه گردید که در حد متوسط و قابل قبول می باشد( نیلفروشان و همکاران، ۱۳۹۲).
۳-۵ شیوه ی اجرای پژوهش
جامعه پژوهش مورد نظر را دانشجویان دختر خوابگاهی دانشگاه خوارزمی که در دوران آشنایی، نامزدی و عقد هستند را تشکیل داده است. نمونه پژوهش به روش تصادفی و با بهره گرفتن از نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. از تعداد ۴۵ نفرثبت نام کننده برای شرکت در کلاس آموزشی تعداد ۳۰ نفر با توجه به اطلاعات تکمیل شده انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آموزش و کنترل تقسیمبندی شدند. آموزش پیش از ازدواج با رویکرد السون به عنوان متغییر مستقل در ۷ جلسه و هر جلسه به مدت ۲ ساعت، به گروه آزمایش، آموزش دادهشد. شرح در جدول۳-۳ آمدهاست. فرمت رویکرد السون از کتاب مهارتهای ازدواج و ارتباط زناشویی کارآمد نوشته ی دیوید السون و جان دیفرین ترجمه رضا بحیرایی، استخراج و تنظیم شد
جدول ۳-۳ محتویات جلسات آموزش گروهی
جلسه اول | در این جلسه آشنایی اعضا و معارفه صورت می گیرد. هم چنین پرسش در مورد اهداف اعضا از شرکت در گروه و بیان اهداف جلسات و جهت دهی به اهداف اعضا و قرارداد شفاهی در گروه صورت می گیرد. در نهایت توجیه عملیات سنجش و انجام ارزیابی اولیه با بهره گرفتن از پرسشنامه نگرش به ازدواج انجام گرفت. |
جلسه دوم | بحث این جلسه به کشف نقاط قوت و نیاز به رشد اختصاص دارد که ابتدا مقدمه ای در مورد نقاط قوت و نیازمند رشد در روابط زناشویی بیان می شود، سپس با استقاده از تمرین ها و مهارت هایی که اعضا فرامی گیرند به کشف نقاط قوت و نقاط نیاز به رشد خود در زندگی زناشویی می پردازند. |
جلسه سوم | پس از گفت و گو در مورد مباحث جلسه قبل، بیان مقدمه ای در مورد ابراز گری و گوش دادن فعال بیان می شود، سپس در مورد تکنیک ها و مهارتهای ابراز کردن و گوش دادن سازنده و همچنین ارزش گفت و گوها و تعریف و تمجید های روزانه بحث می شود و در نهایت تکنیک های مدل سازی گوش دادن فعال مدل سازی ابرازگری سازنده توسط مشاور اجرا می شود. و در نهایت اعضا موظف به تهیه ی لیست آرزوها می شوند. |
جلسه چهارم | پس از گفتوگو در مورد تکلیف جلسه قبل مقدمهای در مورد تعارض و نقش آن در روابط زناشویی بیان میشود و راهحل تعارض با بهره گرفتن از معرفی ۱۰ گام مدیریت تعارض تشریح میشود و در نهایت از تکنیک مدل سازی نحوه مدیریت تعارض با مشارکت اعضا در جلسه استفاده می شود. |
جلسه پنجم | پس از پیگیری نحوه انجام تکلیف حل تعرض در جلسه قبل، مقدمهای بر تاثیر خانواده اصلی بر زندگی فعلی و کسب نظر اعضاء در این باره بیان شد و سپس در مورد نقشه خانوادگی و معرفی ابعاد صمیمیت و انعطافپذیری و هم چنین مدلسازی و آموزش تعادل در جدایی و با هم بودن(ریز نمودن رفتارها)، توضیحاتی ارائه گردید. |
جلسه ششم | بیان مقدمهای بر مسائل مالی در خانواده، سپس به گفتوگوی گروهی در مورد جایگاه پول در خانواده انجام میشود و از اعضا خواسته میشود که اهداف مالی بلندمدت، اهداف مالی کوتاه مدت برای خود تعیین کنند و در ورود آنها به بحث و گفتوگو پرداخته شد. |
جلسه هفتم | بیان مقدمهای در مورد هدفمندی معنی در زندگی، سپس مدلسازی نحوه هدفگزینی براساس مدل Change استفاده شد. و اجرای پرسشنامه، جمعبندی کلیه جلسات. |
۳-۶ شیوه تجزیه و تحلیل اطلاعات
دادههای حاصل از پژوهش در دو قسمت آمار توصیفی و آمار استنباطی با بهره گرفتن از نرم افزار spss-19 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت .در قسمت آمار توصیفی از جداول، نمودارها ، میانگین و انحراف معیار استفاده گردید و در بخش آمار استنباطی با توجه به تایید پیش فرضهای تحلیل کوواریانس از این روش جهت تجزیه و تحلیل استفاده گردید.
فصل چهارم: تجزیه و تحلیل دادهها
در بخش اول این فصل به بررسی آمار توصیفی بدستآمده از جمله میانگین، انحراف معیار و خطای استاندارد میانگین نگرش به ازدواج و ابعاد مربوط به آن توسط جداول و نمودارها پرداخته شد. در بخش دوم یعنی بخش آمار استنباطی به بررسی تاثیر آموزش پیش از ازدواج با رویکرد السون، بر نگرش به ازدواج دانشجویان دانشگاه خوارزمی و ابعاد آن (نگرش بدبینانه، خوشبینانه، واقعگرایانه وایدهآل)، پرداخته شد که بدین منظور از آزمونهای آماری شامل تحلیل کوواریانس تک متغیره و چند متغیره به همراه مفروضههای این آزمونها استفاده گردید و در جداول مربوطه، با توجه به مقادیر سطح معنیداری(value-P)، رد شدن یا پذیرفتن فرضیهها بررسی شده است.
۴-۱ بخش اول: توصیف دادهها
جدول ۴-۱ توزیع فراوانی مشخصه های آماری نگرش دانشجویان به ازدواج بر حسب نمره های پیش آزمون و پس آزمون گروه های مورد مطالعه
گروه |
شاعر در به کار گرفتن تعبیر « هدی النجم » نظر به آیه ۱۶سوره ( النحل) دارد : « وَ بِالنَّجمِ
هُم یَهتَدُونَ » .
۳۵- مطمئنّ القلب ما تزعجه زفراتٌ کالغضا المشتعل ( همان ، ص ۴۸۱ )
قلبی راسخ و آرام دارد و ناله هایی که همچون شعله ههای سوزان درخت غضا است وی را آشفته خاطر
نمی کند .
تعبیر « مطمئنّ القلب » در تأثیر از آیه ۲۸ سوره ( الرّعد ) به کار گرفته شده است : « ألا
بِذِکرِ اللهِ تَطمَئِنَّ القُلُوبُ » .
۳۶- و مشرقُ نور الکتاب المبین عمادِ الحیاه ورکنِ العلا ( همان ، ص ۵۱۰)
وپیامبر(ص) فروزنده نور قرآن کریم ، ستون زندگی و اساس عزت و بزرگی است .
ابراهیم در نوشتن عبارت « نور الکتاب المبین » متأثر از آیه ۱۵ سوره ( المائده ) است :
« قَد جآءَکُم مِّنَ اللهِ نورٌ وَ کِتابٌ مُّبِینٌ » .
۳۷- جنّه الفردوسِ هاتیک الرُّبی کیف تبقی لسوانا نُزُلا ( همان ، ص ۵۱۶ )
این تپه ها بهشت برین هستند پس چگونه این منزلگاه ها برای غیر ما باقی بماند .
« جنّه الفردوس … نُزُلا » در تأثـیـر از آیـه ۱۰۷ سوره ( الکهـف ) نوشتـه شـده است :
« کانَت لَهُم جَنّاتُ الفِردَوسِ نُزُلاً » .
۳۸- عندَهم روائِعُ الإلهام فیها الهدی و النُّورُ للأنامِ ( همان ، ص ۵۲۸ )
زیباترین الهامهایی که در آن برای مردم هدایت و نور است از آن پیامبران است .
شاعردر نوشتن کلمات « الهدی و النّور » نظر به آیه ۴۶ سوره ( المائده ) دارد : « فِیهِ هُدیً
وَ نَورٌ » .
۳۹- و ثمُّ وَحشٌ فَمُهُ دامی الزَّبَد فی جیده حَبلٌ غلیظٌ مِن مَسَد ( هـمــان ، ص۵۳۳)
و آنجا جانور وحشی و نا اهلی با دهان خون آلود و کف کرده ، وجود دارد که در گردنش طنابی ضخیـم از
لیف خرما دارد .
در مصراع دوم یعنی « فی جیده حبلٌ غلیظٌ من مسد » شاعر متأثر از آیه ۵ سوره ( المسـد )
می باشد : « فی جیدِها حَبلٌ مِن مَّسَدِ » .
۴۰- و ما ابتلی الحسودُ إلا جَوهرا یتِمُّ و یَطیبُ عُنصرا ( همان ، ص۵۳۵)
و انسـان حسـود دچـار حسادت در حـق گوهـری کامل و نیک عنصر شـده است .
طوقان در عبارت « یتمّ نورا » از آیه ۸ سوره ( الصف ) تأثیر پذیرفته است : « وَاللهِ مُتِـمُّ
نورِهِ و … » .
۴۱- ساهرٌ فی ظلامِها أقبِس النورَ لِقلبی بلَثم خدِّ و کَفِّ ( همان ، ص ۵۴۴)
در ظلمـت شبهـا بیـدارم وشعلـه هـای نـور را بـا بـوسه زدن بـر آن دسـت و بـر آن گونـه برای قلبـم می گیرم .
عبارت « أقبس النور » در تأثیـر از آیه ۱۳ سوره ( الحدیـد ) نوشته شده است : « نَقتَبِـسُ مِـن
نُّورِِکُم » .
۴۲- و إذا بالفلک یَجری بینها کمرور الطیف بین المقلِ ( همان ، ص۴۸۱)
و با این کشتی درمیان امواج دریا مانند رؤیا و خوابی در چشمان روانه می شود.
شاعر درنوشتن « الفلک یجری » نظر به آیه ۶۵ سوره ( الحجّ ) دارد : « وَ الفُلکُ تَجرِی فی
البَحرِ » .
۴۳- لا بُدَّ إن عشیتُ أن أعطفا علی رُبی الأندلس النّاضِره (همان ، ص۴۰۷ )
ومن بایستی زندگیم را در عشق به تپه های زیبای اندلس سپری کنم .
در ذکر صفت « النّاضره » به آیه ۲۲ سوره ( القیامه ) توجه شده است : « وَجُوهٌ یَومئذٍ
نّاضره » .
ج ) اقتباس معنایی
اقتباسی است که شاعر معنا را از قرآن کریم گرفته اما از لفظ آن استفاده نمی کند .
ابراهیم همانند دیگر شاعران بی بهره از این شیوه نبوده است .
۱- تبارکتَ ، أنت معید الحیاه متی شئت فی الأعظم البالیه (همان ، ص ۴۲۷ )
بزرگ مرتبه ای ، و چون اراده کنی حیاتی نو به استخوانهای پوسیده می بخشی .
شاعر در عبارت « فی الأعظم البالیه » به معنای آیه ۷۸ سوره (یس) اشاره دارد : « قالَ مَن
یُحیِ العظامَ و هیَ رَمیم » .
۲- جبریل ینفخُ فی فؤادک ما یفیضُ علی اللّسان ( همان ، ص ۳۱۷ )
جبرئیل هر آنچه را که برزبان جاری می شود در قلبت می دمد .
ابراهیم دربه کارگیری عبارت « جبریل ینفخ فی فؤادک » متأثراز آیه ۹۷ سوره( البقره) می
باشد : « مَن کان عَدُوّاً لِجِبریلَ فَإنّهُ نَزَّلَهُ عَلی قَلبِکَ بِإذنِ اللهِ … » .
۳- و علا الأذانُ و رجَّعَت تکبیرَه شَرفُ الآذانِ ( همان ، ص ۳۱۹ )
رهیافتهای مطالعات مردمشناسی گردشگری
چهار موضوع اصلی در مطالعات مردمشناسی گردشگری در درجه اول اهمیت قرار دارند عبارتاند از: تناقض مفهوم بومی بودن در یک جهان یکپارچه، گردشگری و مراسم آیینی، گردشگری همچون ماجراجویی، اسطورهشناسی و گردشگری و تغییرات اجتماعی است. در دستهبندی دیگری مالکوم کریک[۲۸] که معرف مردمشناسی گردشگری است سه رهیافت را ارائه نموده است:
نشانهشناسی، مطالعهی معنا و روابط میان یک تصویر یا نماد (دال) با مفهوم برگرفته از آن (مدلول) که براساس برداشت جامعه از معنی اصلی و معنی ضمنی یک تصویر خاص شکل میگیرد (مقالهی بارت درباره برج ایفل یک مثال کلاسیک در این زمینه است). گردشگران طی جریان بازدید، فضای فرهنگی را اشغال میکنند و در جستجوی خود به دنبال چیزهای «اصیل»، اعتبار و ارزش خاصی به آنها بخشیده و آنها را از سایر چیزها متمایز میکنند، حتی اگر آن اماکن یا سایتها به خودی خود متمایز نباشند.
اقتصاد سیاسی، مقولههای قدرت و نظارت و نیروهای مؤثر در توسعه سیاسی گردشگری در یک مقصد خاص. بنابراین حوزههای اقتصادی و سیاسی چنان به هم پیوند میخورند که درک عمیقتر کارکردهای سیاسی توسعه و اقتصاد، ممکن میشود.
تغییرات اجتماعی، در هر دو منطقه تولید کننده و پذیرنده، به ویژه در کالایی کردن خاص مکان و فرهنگ، پیامدهای فرهنگی مورد بازدید و گردشگری در جستجوی اصالت است.
اری موضوع انگیزههای جدیتر گردشگر را با ارجاع به «مفاهیم کلی استانهای وارونگی» بسط میدهد. آستانهمندی، در اینجا، طبق تعریف جنپ یعنی «رهایی از ساختار متداول جامعه». اما اری دیدگاهی متفاوت از بورستین و نش دارد. او ایدهی جستجو در پی اصالت به عنوان انگیزه اصلی گردشگری را رد میکند (گرچه این انگیزه را مهم میداند). او دربارهی مبانی شکلگیری میگوید: تفاوت بین محل زندگی / کار عادی شخص (و تجربهی گردشگری) را میتوان یکی از عوامل اصلی دانست…؛ زیرا از برخی جهات با تجربیات روزمره متفاوت است». در اینجا بار دیگر به موضوع آستانهای اشاره میشود. گردشگری یک نوع واحد ندارد. تجربهای که گردشگر در پی آن است، انواع مختلف دارد. نش در توضیح تحلیل کوهن از گردشگر، میگوید: «این افراد، بسته به میزان بیتفاوتیشان نسبت به شرایط اجتماعی زندگی خود، در پی اصالت کمتر یا بیشتری هستند.» وی به همین منوال در ادامه میگوید: «در واقع انواعی از گردشگر وجود دارد (و شاید سایر انواع میزبان) که اصالت برایشان اهمیتی ندارد.» در این موضوع، اری به فیفر[۲۹] استناد میکند که قاطعانه گفته است: «گردشگری که به دیدن یک مکان تاریخی میرود، «مسافر زمان» نیست و وقتی در ساحلی استوایی شب را میگذراند، یک وحشی اصیل نیست و اگر «واقعگرا» باشد، نمیتواند موقعیت خود را به عنوان یک خارجی انکار کند».(همان: ۷۷و۷۶)
تاکنون مردمشناسان گردشگری چنین پذیرفتهاند که قسمت عمدهی گردشگری معاصر بر پایهی «جستجو در پی دگر خود» شکل گرفته است… جستجو در پی «بیگانهی اصیل» و جستجو در پی «خویشتن اصیل» که سازندهی انگیزهی تمام گردشگری است. در اینجا این سؤال پیش میآید که چرا انواع گردشگری خاص، در گروههای اجتماعی به خصوص و در یک دورهی تاریخی ویژه مشاهده میشود. همچنین این پرسشهای بیپاسخ که: چرا رفتارهای خاص و چرا گروههای خاص؟ جدیدترین پاسخ به این پرسشها را در کتاب پاساریلو[۳۰] میتوان یافت که دربارهی گردشگری تفریحی طبقه متوسط جامعه مکزیکی است. در این کتاب سه عامل معرفی شده است که هم نحوهی پیدایش این الگوهای موجود را شرح میدهد و هم به پیشبینی الگوهای بیشتر کمک میکند:
درآمد اختیاری، که انتخاب سبک، مسافت و مدت زمان سفر را تعیین میکند. اما، آیا فقط به اندازهی کافی پول داشتن یک توجیه مناسب است؟
عزت نفس فرهنگی، کسب شده طی دوران کودکی و تحصیل. ولی آیا میتوان ثروت طبقهی متوسط را به عزتنفس فرهنگی مرتبط دانست؟ یا آیا میتوان چنین پنداشت که مقولات دربرگیرندهی تحصیلات طبقهی متوسط (ادبیات اسطورهی یونانی، هنرها و غیره) تنها عناصر ارزشمند فرهنگ هستند؟
وارونگی فرهنگی، که معانی و قوانین رفتارهای معمولی را معلق یا واژگون میکند. اما آیا میتواند توجیهی برای فحشا، میخوارگی و تنبلی کودکان باشد؟
در تحقیق پاساریلو، مشاهده میکنیم که انتخاب نوع گردشگری، به فرهنگ و موقعیت افراد در جامعه خوشان بستگی دارد. ولی اگر نظریه وارونگی رفتار گردشگران را به طور کلی بپذیریم، مردم بر چه اساسی این تغییرات را انتخاب میکنند؟ آیا فقط مواردی را انتخاب میکنند که نمیتوانند آن را در زندگی عادی خود (به خاطر محدودیت ناشی از درآمد اختیاری و عزت نفس) تغییر دهند؟ نظر به اینکه وارونگی یک موضوع پیوسته حاضر در مردمشناسی است، ارزش آن را دارد که به دلیل ارتباط نزدیک آن با گردشگری، آن را دقیق بررسی کنیم. توجه داشته باشید که وارونگی در هر جهتی ممکن است و قطبها ارتباط متقابل با هم دارند؛ گردشگران معمولاً در جستجوی بیش از یک تغییر هستند، بنابراین فقط بخش یا بخشهایی از مجموعهی رفتاری خود را تغییر میدهند. ».(همان: ۷۸)
نقش جهانگردی در گسترش و تعمیق دیدگاههای مردمشناسی
در جهان امروز، اهمیت اندیشههای انسان و رویدادهای اجتماعی بر کسی پوشیده نیست. چه بسا اندیشهای بر سرنوشت بسیاری از جامعهها تأثیر بگذارد و چه بسا رویدادی سرنوشت مردمانی را تغییر دهد؛ زیرا انسان نمیتواند در برابر رویدادهای طبیعت بیتفاوت باشد. از این رو، ابتداییترین کوششهای انسان، تنظیم و تبیین این رویدادها و اندیشههای جهان هستی با ابداع نظریه است. نظریه، راهنمای مردمشناسان در انتخاب موضوع پژوهش و طرحریزی و مطالعه آن است. نظریه برای فراگرد تحقیق، ارزش بنیادی دارد، زیرا هر الگوی نظری که محقق برمیگزیند بر نوع پرسشها یا علایق تحقیق او تأثیر میگذارد. نظریه چارچوبی را برای تحقیق فراهم میآورد تا او بتواند به راهنمایی آن، پرسشهای ویژه را مطرح سازد و به او کمک میکند که فرضیههای خاصی را صورتبندی کند. بر پایه همین چشمداشت نظری داشت که پژوهشگران میتوانند نتایج به دست آمده از کارشان را ارزیابی کنند؛ بیشتر نظریههایی که مردمشناسان به کار میبرند، درباره این پرسشهای بنیادی است: چرا جامعههای بشری از هم تفاوت دارند؟ چگونه فرهنگها از هم تأثیر میپذیرند؟ چه رابطهای میان فرد و جامعه برقرار است؟ (رنجبر و ستوده، ۱۳۸۳: ۶۶).
در گسترش و تکوین دیدگاههای مردمشناسی دو مفهوم شناخت و تقابل نقش اساسی دارند.
الف) شناخت: ارائه نظریه مستلزم امر شناخت[۳۱] است. بدون شناخت نمیتوان نظریهای عرضه داشت. «شناخت» در فرهنگ فارسی به معنی آشنایی، دریافت، ادراک، فهم و معرفت آمده است و شناخت عبارت است از دانستن، معرفت یافتن، وقوف یافتن و اقرار و اعتراف کردن است (معین، ۱۳۶۲ : ۲۰۸).
ب) تقابل: تقابل[۳۲] به معنی روبهروی هم قرار گرفتن است، وقتی دو پدیده در مقابل هم قرار میگیرند، در حقیقت «تفاوت» آنها از هم مشخص میشود. اصل تقابل بر این نکته تأکید دارد که پدیدهها با هم اختلاف دارند. اصولاً دو مفهوم شناخت و حرکت بدون اصل تقابل قابل فهم نیست. در واقع جهل است که ما را به طرف شناخت یا علم سوق میدهد و تقابل است که ما را به سوی حرکت میکشاند. بنابر اصل تقابل نه تنها حرکت ممکن میشود؛ بلکه شناخت هم صورت میگیرد (رنجبر و ستوده، ۱۳۸۳: ۶۷).
میتوان نقش گردشگری را در مفاهیم فوق بازشناسی کرد. هنگامی که گردشگران از یک جامعه و فرهنگ متفاوت وارد یک جامعه دیگر میشوند با یک محیط و بستر فرهنگی – اجتماعی متفاوت روبهرو میشوند. همین امر خود موجب افزایش و معطوف شدن توجه گردشگران به ویژگیها و خصوصیاتی میشود که با خصوصیات اجتماعی و فرهنگی جامعه خودشان متفاوت است و یا اصلاً وجود ندارد. از طرف دیگر، ممکن است که همین ابعادی که برای گردشگران بسیار جالب هستند از دیدگاه مردم و عالمان جامعه میزبان اموری ساده و پیشپا افتاده باشند. در حقیقت گردشگران از یک دیدگاه و زاویه بیرونی به فرهنگ و ؛آداب رسوم جامعه میزبان نگاه میکنند. در نتیجه همین امر خود میتواند موجب وسعت و گسترش شناخت مردمشناسان از موضوع و مسئله مورد بررسیشان بشود.
از طرفی دیگر با در نظر گرفتن مفهوم تقابل ما شاهد تفاوت دیدگاه و تجربیات فرهنگی – اجتماعی گردشگران با جامعه مردم میزبان هستیم، در حقیقت در سایه روشن همین تفاوتها و تمایزات است، که میراث فرهنگی – اجتماعی منحصر به فرد و متمایز جوامع شناسایی و معرفی میگردد. همانطور که میدانیم یکی از حوزههای اصلی و مورد علاقه مردمشناسان برای انجام تحقیقات مردمشناسی مطالعهی همین میراث فرهنگی – اجتماعی منحصر به فرد و خاص جوامع مختلف است. از دریچهای دیگر توسعه گردشگری ایدههای نو و انگیزههای بالایی برای رشد و توسعه مطالعات مردمشناسی را ارائه می کند. استفاده از دستاوردهای مردمشناسان در سیاستهای توسعه گردشگری میتواند وجه کاربردی به این رشته علمی ببخشد. در ضمن امروزه برنامهریزان و مجریان برنامههای توسعه شهری تحت تأثیر گردشگران و نوع نگرش آنان و با بهرهگیری از دیدگاههای گردشگری با بازسازی هویت فرهنگی و جلوههای مختلف میراث فرهنگی شهرها میپردازند.
نقش مؤلفههای مردمشناسی در جذب گردشگری
محققان حوزه جهانگردی و گردشگری، جاذبهها و منابعی را که نقش ایجاد انگیزه و تحریک را برای گردشگران ایفا میکنند تا آنها رنج و سختی سفر را به خود بخرند تا از این جاذبهها دیدن کنند، در دو دسته کلی جاذبههای طبیعی و جاذبههای فرهنگی قرار میدهند.
مؤلفههای مردمشناختی یکی از مهمترین جاذبههای فرهنگی گردشگری هستند. امروزه در بسیاری از نقاط و شهرهای بزرگ دنیا همچون ایران موزههای مردمشناسی تأسیس شدهاند که حاصل دستاوردهای مردمشناسی و آثار و بقایای مردمشناسی را در معرض نمایش اقشار گوناگون به ویژه جهانگردان میگذارند. هر ساله میلیونها گردشگر به کشورهای مختلفی همچون هند و چین میروند تا نظارهگر جشنها و مراسم مذهبی و سنتی آنها باشند. علاوه بر این، امروزه در بسیاری از کشورهای پیشرفته جهان، گنجینههای مردمشناسی که ارائه دهندهی شیوهی زندگی گذشتگان و سیر تحولات آن در طول تاریخ است، ضمن ایجاد مرکزی برای پژوهشهای مردمشناختی، انبوهی از گردشگران را به سوی کشور خود جلب میکنند.
گنجینهها، از جمله گنجینههای آثار تاریخی و مردمشناختی، مکانهایی برای نمایش و بررسی و آثار و اشیاء گذشته هستند که به گونه علمی و فنی تنظیم و ترتیب یافتهاند تا دگرگونیهای تاریخی را نشان دهند. گذشته از لذتهای روحی، که انسان از دیدن گنجینهها و موزه و آثار آنها میبرد. و الهامی که هنرمندان هر دوران از این زیباییها میگیرند، به طور کلی گنجینهها، از نشانههای مهم فرهنگ بشری به شمار میآیند و شماری از گردشگران را به سوی خود فرا میخوانند (افشار، ۱۳۸۳: ۸۳).
نمونههای زیادی از نیروی میراث فرهنگی و مردمی یا نمادهای مهم در جذب گردشگران وجود دارد. جشنهای قومی و فرهنگی ممکن است به عنوان محصولات فرهنگی در جهت اهداف جهانگردی مورد استفاده قرار گیرند (هال، ۱۹۹۸: ۱۷۶). سازمان جهانگردی بریتانیا برآورد میکند که هر سال حدود ۷ میلیون نفر از موزه بریتانیا دیدن میکنند، در حالی که تنها ۳/۲ میلیون نفر به بازدید از برج لندن میروند که پربازدیدکنندهترین بنای تاریخی بریتانیاست. اگر این ارقام را با جاذبههای فرهنگی اروپا مقایسه کنیم، به اهمیت آن مکانها از نظر دیدارکننده پی میبریم. مرکز پومپید و در فرانسه پذیرای هشت میلیون گردشگر در سال است؛ و اگر در سطحی وسیعتر به مؤلفههای فرهنگی توجه کنیم، میبینیم که دنیای دیسنی در فلوریدای آمریکا هر سال پذیرای دوازده میلیون نفر است و این خود شاهدی بر جذابیت فرهنگی دنیای نوین جهانگردی است (گی، ۱۳۸۲: ۳۰۷).
امروزه ابتکاراتی در زمینه احیا و ارائه فرهنگ پیشینیان و رونق جهانگردی شکل گرفته است. برای نمونه میتوان به گنجینهها در هوای آزاد اشاره کرد. از سال ۱۹۵۲، مسئولان ایالتی لیمبور مکزیک تصمیم گرفتند با الهام از گنجینههایی که در کشورهای اروپای شمالی و هلند وجود دارد، گنجینهای ایجاد کنند که حال و هوای گذشتهی بوکریک را احیا کند و جلوهای از سنتها و آداب و رسوم پیشین فلامانها را در معرض تماشای مردم بگذارد. بدین سان، کم کم در محیط گنجینه، نمونههایی از روستاهایی که یادآور شیوههای زندگی و معماری فلامانها در سده دوازدهم است، ایجاد شد. باید خاطرنشان کرد که مزارع، طویلهها، انبارهای غلّه، تنورها و آسیابهای بادی و آبی قدیمی را به تدریج از جای خود در روستاهای کهن جدا کردند و در محلهایی که به همان سبک قدیم در فضای گنجینه ایجاد شده بود، نه به صورت اشیائی در فضاهای جدا، بلکه در هر روستا و در محل مناسب خود و در هماهنگی با ساخت و ساز و به طور کلی با بافت روستایی و زندگی روستانشینان جای دادند. جالب است که هیچ وسیله آمد و رفت موتوری، به استثنای وسایل موتوری مربوط به بخش خدمات گنجینه، حق ورود به قلمرو این روستای باستانی را ندارد (محلاتی، ۱۳۸۰: ۱۱۴). موفقیت مجموعه بوکریک، هم از نظر حفاظت از طبیعت و هم از نظر گردشگری و بالا بردن سطح آگاهی و شناخت و آموزش بازدیدکنندگان بومی یا جهانگردان، غیر قابل انکار است. براساس آمار، هر سال بیش از دو میلیون گردشگر از این گنجینهی «در هوای آزاد» دیدن میکنند.
فصل سوم
جغرافیا، تاریخ، فرهنگ و جاذبههای گردشگری استان فارس و شهر شیراز
بررسی موقعیت جغرافیایی، تاریخی و فرهنگی و جاذبههای گردشگری استان فارس و شهر شیراز:
معرفی استان فارس و شیراز (محل تحقیق) و اشاره ای به قابلیتها و توانمندیهای موثر در جذب جهانگرد
استان زیبای فارس که یکی از بزرگ ترین قطبهای فرهنگی ایران به شمار می آید از جمله مناطق بسیار دیدنی و مشهور ایران است که بخش مهمی از تاریخ تمدن کهن و بزرگ ایران را در برگرفته است. طبیعت جذاب و غنی استان فارس به یاری منحصر به فردترین آثار تاریخی و باستانی این منطقه آمده و جلوههای اعجاب انگیزی از زیباییهای طبیعی و تاریخی را به نمایش گذاشته و استان فارس را از هر لحاظ در ردیف ممتاز ترین مناطق ایران قرار داده است.
شیرازیکی از کلان شهرهای ایران و مرکز استان فارس است. برپایهٔ آخرین سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۸ خورشیدی، این شهر جمعیتی بالغ بر ۱٬۴۵۵٬۰۷۳ افزایش پیدا کردهاست.
موقعیت طبیعی و جغرافیایی شیراز
شهر شیراز مرکز استان فارس در جلگه ای تقریباً مستطیل شکل در ۲۹ درجه و ۳۸ دقیقه عرض شمالی و۵۲ درجه و۴۰ دقیقه طول شرقی قرار گرفته است. این جلگه که دارای جهتی شمال غربی جنوب شرقی است به ارتفاع ۱۵۸۵ تا ۱۶۰۰ متر از سطح دریا به صورت تشتکی در میان کوههای جنوبی زاگرس واقع شده است. درازای این دشت سرسبز از خلّار[۳۳] واقع در سر راه نوبنجان تا دریاچه ی مهارلو نزدیک به ۱۲۰ کیلومتر و پهنای آن از کوههای شمالی تا جنوبی بین ۱۲ تا ۱۵ کیلومتر است.(امداد، ۱:۱۳۳۹)
(تاریخ عکس: ۱۳۹۰، عکاس: نگارنده پایان نامه، موضوع عکس: عکس هوایی شهر شیراز)
حدود جغرافیایی : شهرستان شیراز از سوی شمال به شهرستان مرودشت از جنوب به شهرستان فیروزآباد و جهرم، از شرق به شهرستان فسا و نیریز و از غرب به شهر کازرون و ممسنی و قسمتی از شهرستان بهبهان و سپیدان محدود میباشد. (خوب نظر،۲۳:۱۳۴۶)
جلگه ای شهر شیراز را در برگرفته که حدود چهل کیلومتر درازا و پانزده کیلومتر پهنا دارد و پیرامون آن را کوههای بلندی فرا گرفته است. کوههای سمت شمال و شمال غربی متّصل به شهر است و دامنهی آن همواره دارای بناها و باغهای زیاد و منبع چشمههای فراوانی بوده که چشمههای رکن آباد و زنگی از مشهورترین آنهاست.
(تاریخ عکس: ۱۳۹۰، عکاس: نگارنده پایان نامه، موضوع عکس: عکس هوایی شهر شیراز)
از نظر اهمیّت و تأثیری که این رشته کوهها بر شهر شیراز داشته به شرح اجمالی و تقسیمات آن میپردازیم :
کوههای شمالی جلگه که چسبیده به شهر است خود از چند رشته ی موازی هم تشکیل شده و تنگ الله اکبر، آنجا که دروازه قرآن در مدخل آن واقع شده و تنگ سعدی یا آب خان که آرامگاه سعدی ما بین آن قرار گرفته این رشته کوه را به سه قسمت تقسیم کرده است :
یکم : کوههای قسمت شرقی که تا ساحل شمالی دریاچه مهار لو امتداد مییابد، کوه سعدی و در قسمت دیگر برم دلک نام دارد.
دوم : قسمت میانی کوه چهل مقام یا رحمت یا چاه مرتاض علی نامیده میشود. این رشته به کوهها ی بَمو پیوسته است. در گذشته در دامنه ی جنوبی این کوهها باغها و بوستانها و بقاع زیادی وجود داشت که بقایای آنها هنوز وجود دارد.
سوم : قسمت غربی بنام باباکوهی یا صبوی خوانده میشود. این کوه از سوی غرب به سمت مغرب و جنوب پیش رفته و این قسمت که ارتفاع کمیدارد به سبب وجود آسیابی قدیمیدر بالای آن کوه آسیاب سه تایی نام گرفته است. دامنه این قسمت پوشیده از باغها و تاکستانهایی است که از جمله باغ ارم را میتوان نام برد.
از دامنه ی کوههای شمال غربی به سمت جنوب شرقی رودخانه ای است که بنامهای رودخانه خشک یا بهاره یا خرّم درّه خوانده میشود. این رودخانه که به موازات کوههای شمالی شهر جریان دارد در زمستان و اوایل بهار به علّت آب شدن برف کوههای قلات و دراک غالباً پر آب و سیلابی است و در تابستانها خشک و یا بسیار کم آب است. در اطراف بستر این رودخانه همیشه باغهای زیاد و آبادی وجود داشته است و درّه مصفّایی را تشکیل داده که آنرا خرّم درّه نامیدهاند. آب و هوای شیراز برّی است، ولی به سبب بلندی زیاد از سطح دریا و محصور بودن به کوهها و تپهها، از شهرهای نزدیک و نقاط هم عرض خود خنک تر و عتدل تر میباشد، و استعداد بیشتری هم برای پرورش انواع درخت و گل و سبزه دارد. میزان بارندگی در شیراز زیاد نیست و برف در این شهر کم میبارد و در بیشتر ماههای سال درجه حرارت از درجه ی متوسط که ۵/۱۶است فاصله ی زیادی ندارد، لذا در اسفند ماه شکوفه بر درختان نمایان میگردد و صحراها و دشتها سبز و خرّم میشود. اعتدال هوا و حاصلخیزی خاک سبب شده که در شیراز همه گونه فراوردههای تابستانی و زمستانی و سبزیجات وصیفی جات و علوفه به دست آید. باغهای شیراز دارای انواع درختان میوه و درختان زینتی و سایه دار میباشد و کاریزهای سعدی و رکن آباد و نهر اعظم و آب رودخانههای کوچک اطراف آنها را مشروب میسازد. در گذشته از چاههای متعددّی که در خانهها و زمینهای جنوب شرقی شهر وجود داشته برای آبیاری باغها و باغچهها و زمینهای کشاورزی استفاده میکردهاند. در دامنه ی کوهها و در جلگه مسطّح شیراز از آثار تاریخی و باغها و تکیههای فراوانی مربوط به هر دوره و عصری وجود دارد که هرکدام گویای رخدادها و خاطرات کهن و تلخ و شیرینی است.(آریان پور، ۱۳۶۵:۱۰۶)
موقعیت تاریخی شیراز
فارس یا پارس مهد تمدن کهن ایرانی و شیراز پایتخت فرهنگی ایران است.دیار پهناور فارس که بزرگترین مرکز تمدّن و فرهنگ سرزمین ایران به شمار میرود از ۳۰۰۰ سال پیش بنام پارسها شناخته شد.
پارسیانی که حکومتی سامان یافته در این دیار برقرار کردند، در کوتاه مدّت با تصرّف سراسر ایران کنونی و سرزمینهای پیرامونی باستان، نخستین امپراتوری را بنا نهادند . پارس (فارس) بسان کانون حیات سیاسی اجتماعی در شکل گیری حکومت داری، تمدن کهن ایران، خاستگاه زبان و خط پارسی پیش از اسلام نقش بنیادین و اساسی در تاریخ فرهنگ، تمدّن،ادبیّات، دگرگونیهای سیاسی و اندیشه ایران داشته است و همواره این نقش بالنده را با افت و خیزها نگهبان بوده است. (خوب نظر، ۷:۱۳۴۶)