-
- رموز بی خودی، ۱۹۱۸ میلادی(به زبان فارسی)
در حقیقت ادامه ی کتاب اسرار خودی است که اقبال آن را به ملّت اسلام تقدیم داشته است. این منظومه رابطه فرد و ملّت را تشریح می کند و رابطه این دو را وابستۀ به یکدیگر می داند.
-
- پیام مشرق، ۱۹۲۲ میلادی(به زبان فارسی)
در ابتدای اشعار آورده شده که، در جواب دیوان گوته شاعر آلمانی، و پیشکش به حضور اعلی حضرت امیر امان الله خان، فرمانروای دولت مستقلّه ی افغانستان. در این مجموعه، اقبال بر برتری میراث فکری و اندیشه های مشرق زمین بر مغرب زمین تأکید می کند.
-
- بانگ درا، ۱۹۲۴ میلادی(به زبان اردو)
این کتاب حاوی منظومه های شورانگیز برای تشویق و ترغیب هموطنان، از مسلمان و هندو، به کار و تلاش برای زندگانی بهتر می باشد. لحن اقبال در این کتاب گاهی سرود میهن پرستانه و گاهی خدمت به اسلام، و گاهی راهنمایی عالم بشریت است.
-
- زبور عجم، ۱۹۲۷میلادی(به زبان فارسی)
دو قسمت اول این مجموعه شامل (غزل، قطعه، مستزاد) می باشد و قسمت سوم مثنوی است، در جواب گلشن راز شیخ محمود شبستری، شاعر قرن هشتم هجری که آن را گلشن راز جدید نامیده است. قسمت چهارم این مجموعه به نام بندگی نامه که در آن از بردگی و وضع زندگی غلامان انتقاد نموده و رسالت شاعر واقعی را در راهنمایی مردم بیان داشته است.
-
- جاوید نامه، ۱۹۳۲ میلادی(به زبان فارسی)
اقبال این منظومه فارسی را در سال ۱۹۲۹ میلادی به شیوۀ کمدی الهی اثر دانته آغاز کرد و در سال ۱۹۳۲ به پایان رسانید، و به نام فرزندش جاوید اقبال، جاوید نامه نامید. جاوید نامه حاوی دقیق ترین و لطیف ترین افکار عرفانی و نظریه های سیاسی و اجتماعی اقبال است. بهترین معرّف وسعت نظر، ظرافت اندیشه و طبع لطیف و شعر بدیع وی می باشد. تفکّرات و رویاهای روحانی اقبال در این منظومه ی عجیب، بهترین معرّف نبوغ و عظمت روح این متفکّر بلند پایۀ مشرق زمین است. رؤیاهای فلسفی اقبال در این کتاب چنان بدیع و خیال انگیز و گیراست که در وصف نمی گنجد.
-
- مسافر، ۱۹۳۴ میلادی(به زبان فارسی)
اقبال در سال ۱۹۳۳ بنا به دعوت محمّد نادر شاه پادشاه افغانستان به آن کشور مسافرت کرد و در بازگشت، به تصنیف مثنوی مسافر پرداخت که حاوی قسمتی از شرح مسافرت او و راهنمایی های مفید به ملّت افغانستان، در راه پیشرفت و همچنین پند و اندرز به پادشاه آن کشور می باشد که در سال ۱۹۳۴ میلادی به چاپ رسیده است. این کتاب بهترین معرّف بلند نظری و عشق و علاقه ی قلبی او به ملل مسلمان است.
-
- بال جبرئیل،۱۹۳۵ میلادی(به زبان اردو)
نام دوّمین اثر اقبال به زبان اُردوست، که در سال ۱۹۳۵ به چاپ رسید؛ بخش اوّل این کتاب دارای غزلیات به شیوه ی زبور عجم و دوبیتی هایی به روش پیام مشرق است. بخش دوّم کتاب دارای منظومه های متنوّع و منظومه هایی درباره ی آثار اسلامی کشور اسپانیا که مورد بازدید اقبال قرار گرفت.
-
- پس چه باید کرد ای اقوام شرق؟، ۱۹۳۶ میلادی( به زبان فارسی)
این مثنوی فارسی به سال ۱۹۳۶ به ضمیمه ی مثنوی مسافر به طبع رسیده، و در آن به راهنمایی جلال الدین محمد بلخی معروف به مولوی، تعالیم اخلاقی برای کوشش، به منظور رهایی از مشقّات زندگی به مردم مشرق زمین می دهد و ضعف ظاهری را موجب تسلیم در برابر استیلای زورمندان نمی داند. در این مثنوی او سیاست دولت های استعماری را با حکومت الهی مقایسه می کند.
-
- ضرب کلیم، ۱۹۳۶ میلادی(به زبان اردو).
-
- ارمغان حجاز، ۱۹۳۸ میلادی(به زبان فارسی و اردو)
این کتاب مجموعه ی دوبیتی هایی به زبان فارسی و اردو است که اقبال به شوق زیارت اماکن متبرکۀ حجاز و بیت الله، آرزوهای قلبی خود را در آنها گنجانیده است. این مجموعه پس از درگذشت وی به چاپ رسید. قسمت دوم این کتاب که به زبان اُردو است حاوی دوبیتی ها و چند منظومه ی دیگری است، که یکی از آنها تحت عنوانِ مجلس شورای ابلیس می باشد، و از جمله شاهکارهای او به شمار می رود. او در این منظومه سیاست جهان امروز را مورد انتقاد شدید قرار داده است. (جباری،۱۳۸۷، ۱۷-۱۶)( بهرامی، ۱۳۹۰: ۲۶-۳۰).
اقبال، به عنوان مصلحی اجتماعی در جهان اسلام
اقبال، یک شخصیت جهانی است، یک فیلسوف بزرگ معروف در تاریخ فلسفۀ معاصر است، یک تحصیل کردۀ برجستۀ اروپا است و یک رهبر بزرگ سیاسی و اجتماعی و پیشوای عظیم ملّی است(شریعتی،۱۳۸۴: ۲۵). اقبال در تاریخ فلسفۀ جهان و در تاریخ تفکّر امروز دنیا، شخصیتی است که در برابر برگسن و در کنار دکارت مطرح می شود، و این یک افتخار بزرگی است که هنوز- علی رغم همۀ علل و عوامل سیاسی و استعماری و ارتجاعی و مادّی که مانع رشد و پیشرفت شخصیت ها و نبوغ ها در جامعه های اسلامی هست- اسلام چون گذشته، قدرت سازندگی انسان و پرورش دهندگی نبوغ را در خود حفظ کرده، نشانه اش اقبال است از نظر جهانی. از نظر داخلی هم، در جامعۀ اسلامی، در آن سکوت مرگ بار دورۀ استعمار جامعۀ اسلامی، به خصوص در جامعۀ شرقی اسلامی یعنی هند واندونزی و مالزی و امثال این کشورها، اقبال یک فرد بلند بیداری است، که بزرگ ترین ضربه بر پیکر دشمن اسلام و قدرت استعماری است که همواره داروی لای لائی خواب و داروی تخدیر به خورد اندیشه ها و احساس های مسلمانان می دهد، و همچنین یک متفکر بزرگی است که از نظر فکری و فلسفی، برجستگی خاصی دارد. اقبال نشان داده، که در جهان امروز، در دنیای تفکّر امروز اسلام می تواند در عالی ترین سطح پرش اندیشۀ فکری و علمی، مطرح باشد و نقش داشته باشد، از نظر اجتماعی، اقبال یک نقش عملی بسیار مثبت در مبارزۀ علیه استعمار بازی می کند. اقبال هم مرد تفکّر فلسفی است، و هم مرد تفکّر علمی، هم عالی ترین تحصیلات امروز دنیا را دارد، و هم مرد سیاست و اندیشیدن به سرنوشت جامعه است، مرد عمل است، مرد مبارزه است، مرد شعر است، ادب است، سخن است، مرد قبول تعهّدهای سنگین در برابر جامعۀ خودش است و مردی است، که در همۀ ابعاد گوناگون، عالی ترین تجلّی را داشته، شاعر، فیلسوف، مبارز فکری، مجاهد بیدار سیاسی، اهل خلوت و دعا و تأمل های روحی، اهل مبارزۀ اجتماعی، اهل مبارزه علیه استعمار، اهل بیداری فکری جامعه، اهل احیای فرهنگ و ایمان اسلامی(شریعتی،۱۳۸۴: ۲۱-۲۲). شریعتی که کمتر در سخنان و آثارش به تعریف و تمجید از شخصیت های جهان اسلام پرداخته است، به ستایش افکار علّامه اقبال لاهوری مبادرت ورزیده و او را در ردیف سید جمال الدّین اسد آبادی قرار داده است که نشان دهندۀ مقام والای این اندیشمند مسلمان است. شریعتی در مورد جایگاه ارزشمند اقبال چنین می گوید: سید جمال افغانی، برای کسی که نخستین فریاد بیداری، در شرق خواب رفته، بود و کسی که هنوز هم اندیشه های مشکوک و دست های آلوده، حتّی از سایه اش نیز می ترسند… شناختن مردانی مانند سید جمال و اقبال، شناختن یک شخصیت فردی نیست، شناختن یک مکتب و شناختن یک ایدئولوژی است، و شناختن شرایط اوضاع و احوال خودمان است(همان، ۳۴-۳۵).
نگاهی اجمالی به اندیشه های انتقادی و فلسفی اقبال
اتّحاد مسلمانان و پرهیز از تفرقه افکنی
علّامه اقبال، از مسلمانان و علمای دینی و دیگر بزرگان کشورش هندوستان انتقاد می کند، و معتقد است که آنان از هرگونه شور و حرکت و ایجاد برادری بین گروه های مختلف و تبعیّت از سنّت رسول خدا به دور هستند، و وطن را چون معبودی می دانند و همین موجب ایجاد تفرقه و چند دستگی در بین آنان شده است و توصیه می کند، که گروه های مسلمان با هم متّحد باشند و به طور سازمان یافته بر ضدّ استعمار داخلی و خارجی به فعّالیت بپردازند و بر حفظ وحدت مسلمانان تأکید دارد تا در سایه ی آن مشکلات امّت اسلامی برطرف و به استقلال و پیروزی دست یابند. او، اختلافات فرقه ای را عامل قطع حیات ملّت می داند، و دین اسلام را چون یک رنگ و شعار اجتماعی می داند که تمام شئون زندگی اقوام مسلمان را فراگرفته و از ایشان، علی رغم اختلاف در نژاد، رنگ، زبان، رنگ و اقلیم، یک وحدت اجتماعی «امّت» به وجود آورده و همین موجب عظمت و عالم گیری اسلام شده است.
ملّتی را رفت چون آیین ز دست هستی مسلم ز آیین است و بس برگ گل شد چون ز آیین بسته شد |