- رضوانی، حمیدرضا(۱۳۹۰) . روش تحقیق در مدیریت. چاپ اول، تهران: انتشارات مهربان.
- جاویدی زرگری، مسعود(۱۳۸۴). استراتژی های بازاریابی بین المل . ل چاپ دوم، مشهد: انتشارات کنکاش دانش.
- کفاشپور،آذر(۱۳۸۷). بازاریابی بین المل . ل چاپ اول، مشهد: انتشارات دانشگاه فردوسی مشهد.
- کاتلر، فیلیپ.، و آرمسترانگ، گری(۱۳۸۰). اصول بازاریابی بهمن فروزنده (مترجم)، چاپ دوم، اصفهان: نشر آتروپات.
- گلعلیزاده، فاطمه(۱۳۹۰). بررسی و دسته بندی عوامل مؤثر بر انتخاب استراتژیهای ورود به بازارهای خارجی(مورد مطالعه: صادرکنندگان صنایع غذایی در استان مازندران) ، حمیدرضا رضوانی، دانشگاه مازندران، پایان نامه کارشناسی ارشد.
- میرابی، وحید رضا.، و سرمد. سهیل(۱۳۸۲). مدیریت بازاریابی بین الملل در هزاره سوم. چاپ دوم، تهران: نشر اندیشه های گوهر بار.
- آبادی، مهدی (۱۳۸۶). رقابات، رقابات پذیری و توسعه. تهران: اتاق - بازرگانی و صنایع و معادن ایران؛ مرکز تحقیقات و بررسیهای اقتصادی.
- آقازاده، هاشم و همکاران(۱۳۸۵). طراحی مراحل لازم برای پیاده سازی تجارت الکترونیکی به منظور توسعه صادرات کالا و خدمات، مجموعه مقالات کنفرانس بین المللی مدیریت.
- آقاجانی، علی اکبر(۱۳۹۲). فروزانفر بررسی و تبیین مدل مفهومی عوامل داخلی مؤثر بر عملکرد شرکت های کوچک و متوسط استان مازندران. پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد بابل، دانشکده علوم انسانی.
- احمدی، حسین(۱۳۸۲). مدل رقابت پذیری صنایع تولیدی در ایران. فصلنامه علمی پژوهشی مطالعات مدیریت صنعتی، سال نهم، شماره۱۷ ، پاییز.
- بلوریان تهرانی، محمد (۱۳۸۱). تعیین بازارهای هدف سن گهای تزئینی ، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی، چاپ اول، ص ١٨١.
- بابایی، احمد(۱۳۸۵). تعیین میزان تأثیر بازارمحوری صادرات بر عملکرد صادرات در شرکتهای تولیدی صادراتی، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه فردوسی مشهد، دانشکده علوم اداری، گروه مدیریت.
- پورآذری، ابراهیم (تابستان ۱۳۸۱) ؛ “بررسی عملکرد معادن سنگ های تزئینی"، مجله تخصصی سنگ، شماره ٢٨ ، صص ٣٩-٢٨.
- حسینی طولی، حبیب الله(۱۳۸۳). نقش راهکار آمیخته بازاریابی در عملکرد صادراتی بنگاه ها (با تأکید بر آمیخته محصول). ماهنامه بررسی های بازرگانی، شماره ۳۰ ، آذر و دی.
- حقیقی، سعید، محبی، صادق.، محمودی عباس(۱۳۸۷)، بررسی رابطه بین ابعاد مزیت رقابتی و عملکرد صادراتی شرکت های ایرانی صادرکننده سن گهای تزیینی، پژوهش نامه بازرگانی.
- دهقان، پرویز(۱۳۸۴). بررسی عوامل مؤثر بر عملکرد صادراتی شرکتهای تولیدی ایران. پژوهشنامه مدیریت اجرایی، سال سو ، شماره ۱، نیمه دو ۶۷۰- ۶۰۱.
- رضایی حبیب اله،(۱۳۸۲). تأثیر فرهنگ بازارمحوری بر عملکرد بازرگانی شرکت های قطعه ساز خودرو مشهد، فصلنامه پژوهشنامه بازرگانی، ص ۴۲ - ۸۳.
- شم آبادی، محمدعلی.، خداد حسینی، سید حمید. (۱۳۸۶). بازاریابی صادراتی فرش دستبافت ایران: بررسی عوامل مؤثر و آسیب شناسی. فصلنامه پژوهشنامه بازرگانی، تابستان ۱-۳۴.
- عباسی، فیروز(۱۳۸۵). مزایای استفاده از خدمات شرکت های مدیریت صادرات - در راهبردهای توسعه صادرات بنگاه های کوچک و متوسط. مطالعات راهبردی، شماره ۴، زمستان ۱۷-۳۲.
- فهیمی فر، جمشید (۱۳۷۶) ؛ بازار جهانی سنگهای تزئینی و سهم صادرات ایران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی، چاپ اول، صص ۱۲-۳۶.
- ناطق، محمد.، نیاکان، نازیلا (۱۳۸۸). بسترسازی توسعه صادرات با تأکید بر محدودیت ها ومحرک ها و عملکرد صادراتی. دوماهنامه بررسی های بازرگانی، شماره ۳۱ ، مهر و آبان.
- مقدسی، علیرضا(۱۳۸۸). امکان سنجی پیاده سازی کارآفرینی سازمانی در شرکت تولیدی صنعتی سها طب. فصلنامه مدیریت، سال ششم، شماره ۱۶ ، زمستان ۱۳۸. ص ۱-۱۷.
- علم بیگی امیر,ملک محمدی ایرج,مقیمی سیدمحمد(۱۳۸۸). بررسی عوامل سازمانی موثر بر توسعه کارآفرینی سازمانی در سازمان ترویج کشاورزی. مجله تحقیقات اقتصاد و توسعه کشاورزی ایران. دوره ۴۰ ، شماره ۱. ص(۲۱‐۲۹).
- بندریان، رضا(۱۳۸۹). کارآفرینی شرکتی شیوه ای برای تجاری سازی دستاورد های فناورانه سازمان های پژوهش و فناوری مستقل. فصلنامه تخصصی پارک ها و مراکز رشد، سال هفتم، شماره ۲۶، ص۴۰- ۴۶.
- کردنائیچ، اسدالله،. اکبری، حسن،. رضائیان، علی(۱۳۸۶). بررسی موانع کارآفرینی سازمانی: مورد مطالعه، شرکت صنعت چوب شمال. فصلنامه مدرس علوم انسانی. ویژه نامه مدیریت، پاییز ۱۳۸۶.ص ۱۴۱-۱۵۹.
- دهقان، رضا. کامبیز طالبی ، ابوالقاسم عربیون(۱۳۹۱). پژوهشی پیرامون عوامل موثر بر نوآوری و کارآفرینی سازمانی در دانشگاههای علوم پزشکی کشور. مجله دانشکده پیراپزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران (پیاورد سلامت) دوره ۶ شماره ۱ فروردین و اردیبهشت ۱۳۹۱.ص ۲۲-۳۳.
- احمد پور داریانی، محمود(۱۳۸۶)، کارآفرینی: تعاریف نظریات و الگوها، نشر شرکت پردیس.
- فیضبخش، سیدعلیرضا و حمیدرضا تقییاری (۱۳۸۴)، کارآفرینی، مؤسسه انتشارات علمی دانشگاه صنعتی شریف.
- صمد آقایی، جلیل(۱۳۸۹) ، سازمانهای کارآفرین، نشر مؤسسه عالی آموزش و پژوهش سازمان مدیریت و برنامه ریزی.
- مقیمی، سیدمحمد(۱۳۸۴). کارآفرینی در سازمانهای دولتی، نشر فراندیش.
- شاه حسینی، علی.(۱۳۸۶) . کارآفرینی . تهران : آییژ.
- فرهنگی، علی اکبر، صفرزاده ،حسین( ۱۳۸۴). طراحی و تبیین الگوی ارتباطات سازمانی در فرایند کارآفرینی سازمانی. ماهنامه علمی – پژوهشی دانشور رفتار دانشگاه شاهد.
- پایدار، رشید. آقا محمدی، مصطفی. رستم نژاد، بهزاد.(۱۳۸۶). کار آفرینی. جلد اول، تهران: انتشارات گسترش علوم پایه.
- دهقان پور فراشاه، علی.(۱۳۸۱). کارآفرینی و کارآفرینان ، تعریف و ویژگی ها. فصلنامه صنایع، شماره ۳۳، ص ۸. – ۳.
لاتین:
- Nathaniel Boso, John W. Cadogan, Vicky M. Story (2012). Complementary effect of entrepreneurial and market orientations on export new product success under differing levels of competitive intensity and financial capital. International Business Review 21 (2012) 667–۶۸۱.
- Auquier, A. (1980). Sizes of firms, exporting behaviour, and the structure of the French industry, The Journal of Industrial Economics, 29, pp. 203-218.
- Barberis, N., Boycko, M., Shleifer, A., Tsukanova, N (1996). How Does PrivatizationWork? Evidence from the Russian shops», Journal of Political Economy, Volume 104, pp. 764-790.
- Becchetti, L., and S. Rossi (2000).The Positive Effect of Industrial District on the Export Performance of Italian Firms, Review of Industrial Organization, 16 (1): 53-68.
- Brouthers, K.D., Brouthers, L.E., & Werner, S. (2002). Industrial sector, perceived environmental uncertainty and entry mode strategy. Journal of Business Research, (55), pp. 495– ۵۰۷.
- Bouquet, C., Hebert, L., & Delios, A. (2004). Foreign expansion in service industries: separability and human capital intensity. Journal of Business Research, (57), pp. 35– ۴۶.
- Claessens, Stijn, and Simeon Djankov (1999). Ownership Concentration and Corporate Performance in the Czech Republic, Journal of Comparative Economics, Vol. 27(3): 498.513.
- Cadogan, J. W., Cui, C., Morgan, R. E., & Story, V. (2006). Factors facilitating and impeding the development of export market-oriented behaviour: A study of Hong Kong manufacturing exporters. Industrial Marketing Management, 35, 634–۶۴۷.
- Cadogan, J. W., & Diamantopoulos, A. (1995). Narver and Slater, Kohli and Jaworski and the market orientation construct: Integration and internationalization.Journal of Strategic Marketing, 3(1), 41–۶۰.
- Cadogan, J. W., Diamantopoulos, A., & De Mortanges, C. P. (1999). A measure of export market orientation: Scale development and cross-cultural validation. Journal of International Business Studies, 30(4), 689–۷۰۷.
- Cadogan, J. W., Diamantopoulos, A., & Siguaw, J. A. (2002). Export market oriented activities: Their antecedents and performance consequences. Journal of
International Business Studies, 33(3), 615–۶۲۶.
- Cadogan, J. W., Paul, N., Salminen, R. T., Puumalainen, K., & Sundqvist, S. (2001). Key antecedents to export market-oriented behaviors: A crossnational empirical examination. International Journal of Research in Marketing, 18(3), 261–۲۸۲.
- Esterenkovist, T. (1997). Reviving traditions in research on international market entry. Advances in International Marketing, (14), pp. 1–۸.
- Ellis, P.D. (2007). Paths to foreign markets: does distance to market affect firm Internationalization. International Business Review, (16), 573–۵۹۳.
- Gripsrud, G., & Benito, G.R.G. (2005). Internationalization in retailing: modeling the pattern of foreign market entry. Journal of Business Research, (58), pp. 1672– ۱۶۸۰.
- Jaworski, B. J., & Kohli, A. K. (1993). Market orientation: Antecedents and consequences. Journal of Marketing, 57, 53–۷۰.
فصل دوم :
ادبیات و مبانی نظری تحقیق
۲-۱- مقدمه :
هدف از این بخش بررسی تحقیقها و مطالعاتی است که در زمینه کارافرینی و استراتژی های مربوط به آن انجام گرفته است. این فصل از سه بخش کلی تشکیل شده است که به مطالعه مبانی نظری کارآفرینی واستراتژی های کارافرینی و تحقیق های انجام شده داخلی و خارجی در این زمینه و در نهایت به جمعبندی و نتیجه گیری پرداخته شده است.
۲-۲- مبانی نظری کارآفرینی :
۲-۲-۱- مفهوم کارآفرینی :
نخستین گام جهت شناخت و تبیین درست هر مفهوم یا پدیده، ارائه تعریف روشنی از آن است. کارآفرینی نیز مانند سایر واژههای مطرح در علوم انسانی هنگامی قابل تحلیل و تبیین است که بتوان تعاریف روشن و مشخصی از آن ارائه کرد و از آنجا که مفاهیم علوم انسانی همانند مفاهیم علوم تجربی قطعی و واحد نیست، ارائه یک تعریف مشخص برای واژههای آن که مورد تائید همگان باشد، کاری بسیار دشوار و حتی غیرممکن است. اغراق نیست اگر بگوییم که به تعداد صاحبنظران این حوزه، برای کارآفرینی تعریف وجود دارد. (احمدپور داریانی، ۱۳۸۳)
این واژه اغلب در اذهان، مفهوم اشتغال زایی و ارتباط مستقیم و ذاتی با کار (آن هم از نوع فیزیکی آن) را تداعی می کند متاسفانه عدهای در کشور، کارآفرینی را به عنوان یک شغل معرفی میکنند و آنها را در کنار کارگر، مدیر، مهندس، پزشک، خلبان و وکیل و جوشکار و…. قرار می دهند و عده ای دیگر آن را شغل آفرینی میدانند، عده ای دیگر کار آفرین را کسی می دانند که فقط بتواند کارگاه یا کارخانه یا شرکتی را تأسیس، راهاندازی و مدیریت نماید و ریسک آن را متقبل شود. عده ای دیگر فقط صاحبان کسب و کارهای کوچک و نوآور را کارآفرین می دانند و عده ای شالوده کار را در عنصر صنعت استخدام و در عصر فراصنعتی کارآفرینی معرفی می کنند، عده ای دیگر کارآفرینی را مترادف با شغل آزاد و کار آفرین را به معنی کارفرما و سرمایه دار تلقی می کنند. در حالی که کارآفرینی به معنی حقیقی و علمی خود، تعاریف مختلف و متنوعی دارد. در تعاریف صاحب نظران و دانشمندان تفاوت آشکاری بین کار آفرین، سرمایهگذار، مدیر و… وجود دارد. او حتی مخترع، عالم و هنرمند نیست ولی توان بهره برداری مناسب از علم و تخصص و هنر دیگران را دارد و این از استعداد های مهم کارآفرینان است: یعنی شناسایی راه حل ها، بدست آوردن آنها و تبدیل آنها به فرآورده های موفق بازرگانی؛ (صمدآقایی، ۱۳۷۸)
واژه کارآفرین[۶] (به معنای متعهد شدن) می باشد که در اصل از زبان فرانسه به دیگر زبان ها راه یافته است. بر خلاف فرانسویان که تعاریف نسبتاً منسجم و گسترده ای را از کارآفرینان ارائه می نمودند؛ انگلیسی ها سه اصطلاح متفاوت را در خصوص کارآفرین به کار میگرفتند که عبارتند بود از: «ماجراجو»، «متعهد» و «کارفرما». بازرگانان مخاطره جو در سده شانزدهم همان کسانی بودند که فرانسویان ایشان را کارآفرین میدانستند. در سده هفدهم فرانسویان لفظ کارآفرین را در مورد پیمانکاران دولت نیز بکار می بردند که در زبان انگلیسی به ایشان متعهد میگفتند و تقریبا در اواخر این سده اصطلاح کارفرما و صاحب طرح نیز مورد استفاده قرار گرفت. (آندرسون، ۱۹۹۸)
در قرن شانزدهم میلادی واژه فرانسوی کارآفرینی[۷]، اولین بار برای افرادی به کار برده شد که در ماموریت های نظامی خود را به خطر می انداختند. (احمدپور داریانی، ۱۳۸۳) بعدها این واژه به کسانی اطلاق شد که یک فعالیت اقتصادی را می پذیرفتند و آنرا سازماندهی، تقبل و اداره می کردند (واژه نامه دانشگاهی وبستر) در فرهنگ پنج جلدی انگلیسی به فارسی دکتر عباس آریان پور واژه کارآفرین به معنای جسور، اقدام به کارهای مهم، بی باک و دل به دریا زدن معنا شده که تا حدودی معنی کارآفرینی را به ذهن خواننده القا میکند.
اقتصاددانان نخستین کسانی بودند که در نظریه های اقتصادی خود به تشریح کارآفرین و کارآفرینی پرداختند و از قرن شانزدهم میلادی تا کنون به طور تقریبی کلیه مکاتب اقتصادی آن را مورد توجه قرار داده اند. ژان باتیست سی[۸] درباره کارآفرینی می گوید: کارآفرین عاملی است که تمامی ابزار تولید را ترکیب می کند و مسئولیت ارزش تولیدات، بازیافت کل سرمایه هزینه شده و سود و زیان حاصل از آن را بر عهده می گیرد.
در قرن ۱۷ تا اوایل قرن ۲۰ میلادی کارآفرین، از دیگر بازیگران صحنه اقتصاد متمایز می شود به طوری که کسی که سرمایه را تامین میکند، با کسی که خطر میکند متفاوت است. همچنین در این دوره میان کارآفرین و مدیریت کسب و کار نیز تفاوت گذاشته میشود. کسی که سود حاصل از سرمایه را تحصیل میکند با کسی که سود حاصل از توانمندی مدیریتی را دریافت میکند متفاوت است در دهه های میانی قرن بیستم، مفهوم نوآوری به جز اصلی کارآفرینی تبدیل شد و از سال ۱۹۸۰ به این طرف مفهوم کارآفرینی از حیطه خاص توجه اقتصاددانان خارج شده و نظر جامعه شناسان و روانشناسان را به خود جلب نموده است. (ویلیامز، ۱۹۹۹)
ریچارد کلانتیلون[۹] (۱۷۵۵) که ابداع کننده واژه کارآفرینی است، کارآفرین را فردی ریسک پذیر می داند که کالا را با قیمت معلوم خریداری می کند و با قیمت نامعلوم می فروشد. او به سه عنصر اصلی در خصوص فعالیت کارآفرینان اشاره کرد: اول آنکه در یک محیط همراه با عدم قطعیت فعالیت می کنند و دوم اینکه آنها در صورت نداشتن توانایی زیاد برای فعالیت اقتصادی با فساد و تباهی خاصی مواجه می شوند و سوم آنکه آنها سرمایه اولیه خودشان را فراهم می آورند. (هیسریچ و پیترز، ۱۹۹۲)
دیوید مک کلند[۱۰] نیز که اولین بار « نظریه روانشناسی توسعه اقتصادی » را مطرح کرد معتقد است که عامل عقب ماندگی اقتصادی در کشورهای در حال توسعه، مربوط به عدم درک خلاقیت فردی می باشد و با یک برنامه صحیح تعلیم و تربیت می توان روحیه کاری لازم در این جوامع را به گونهای که شرایط مورد نیاز برای صنعتی شدن جوامع فراهم آید، تقویت کرد.
اصطلاح کارآفرینی در معنا و مفهوم فعلی را اولین بار ژوزف شومپیتر[۱۱] (که از سال ۱۹۲۵ تا سال ۱۹۳۲ استاد دانشگاه بن بود و از سال ۱۹۳۲ تا سال ۱۹۵۰ در دانشگاه هاروارد تدریس می کرد.) به کار برد. این اقتصاد دان اطریشی الاصل ساکن امریکا که او را پدر علم کارآفرینی می نامند بر این باور است که رشد و توسعه اقتصادی در یک نظام، زمانی میسر خواهد بود که افرادی بین آحاد جامعه با این کار روش ها و راه حل های جدید جایگزین راهکارهای ناکارآمد و کهن قبلی شود. تفکرات و آراء شومپیتر با انقلاب اطلاعات و شروع عصر فراصنعتی از ارزش و اهمیت خاصی برخوردار شد. زیرا کارآفرینان به عنوان عاملین تغییر و فرایند کارآفرینی به عنوان فرایند تغییر و تحول در نظام اقتصادی مورد توجه قرار گرفت و حجم قابل توجهی از تحقیقات و تحقیقهای مرتبط با آن طی دهه های ۷۰ و ۸۰ و ۱۹۹۰ میلادی صورت پذیرفت(آقا حسین شیرازی، ۱۳۸۶) کارآفرینی شومپیتر شامل ۳ ویژگی اساسی بود:
کارآفرینی رویدادها و نتایج بلند مدت را شکل میدهد و برای اینکه موقعیتهای مناسبی خلق کند، موقعیتهای اقتصادی و اجتماعی را تغییر می دهد.
کارآفرینی از قبل قابل درک است، اما نمی توان با بکار بردن قوانین معمولی و با استنباط از حقایق موجود بطور عملی آن را پیش بینی نمود.
کثرت و تکرار رویداد های کارآفرینانه به کیفیت نسبی نیروها، تصمیمات فرد، اقدامات و الگوهای رفتاری بستگی دارد.
بنابراین می توان گفت که کارآفرین مورد نظر شومپیتر، دارای نقش مدیریتی یا تصمیمگیری است (حسینی، ۱۳۹۰) در نهایت اینکه، وی مشخصه اصلی کارآفرین را «نوآوری» می دانست و مخاطره، عاملی است که هم مدیران و هم کارآفرینان آن را تجربه می نمایند و کار یک کارآفرین را «تخریب فعال» تعریف میکرد. وی در کتاب «نظریه اقتصاد پویا » اشاره میکند که تعادل پویا از طریق نوآوری و کارآفرینی ایجاد میگردد و اینها مشخصه یک اقتصاد سالم هستند.
۲-۲-۲- تعاریف کارآفرینی :
از کارآفرین و کارآفرینی تعاریف مختلفی شده است، دانشمندان علوم اجتماعی، روانشناسی، اقتصادی، مدیریت هر یک تعاریف خاصی برای کارآفرینان دارند. اما آنچه در اکثر آنها می توان مشاهده کرد این نکته است که کارآفرینان محور توسعه اقتصادی بوده و با تخریب روش کهن و ناکارآمد قبلی و جایگیزینی آنها با شیوههای کارآمد و نوین به نظام اقتصادی، پویایی و حیات می بخشند.
کار آفرین فردی است که جهت دستیابی به سود و رشد، شغلی را به وجود می آورد و مدیریت میکند. در این تعریف هر کسب و کاری که سود ایجاد میکند کارآفرینی محسوب میشود. (حسینی، ۱۳۹۰)
کارآفرین در داخل سازمان، به عنوان «اساس مدیریت» تشخیص داده شده و همچنین کسی است که نمی توان او را از سازمانش جدا کرد، زیرا وی با آن در آمیخته است و وظیفه او این است که شرایطی را فراهم سازد که تحت آن، عناصر مدیریت بتوانند ضمن انجام وظایفی که در سازمان تعیین شده، به اهداف شخصی خود دست یابند. (آقا حسین شیرازی، ۱۳۸۶)
رابرت لمب[۱۲] مهم ترین ویژگی کارآفرین را تصمیمگیری میداند. از نظر او کارآفرینی یک نوع تصمیمگیری اجتماعی است که توسط نوآوران اقتصادی انجام میشود و نقش عمده کارآفرین را اجرای فرایند گسترده ایجاد جوامع محلی، ملی و بین المللی و یا دگرگون ساختن شعارهای اجتماعی و اقتصادی میدانست. کارآفرینی نه تنها در واحد کسب و کار بلکه در سایر سازمانها و در همه وظایف و کارها، چه کارهای کاملا نوآورانه یا کاملاً ساده می تواند دیده شود. (حسینی، ۱۳۹۰)
کارآفرینی همه فعالیتهای بشر را در بر میگیرد، از شعر گفتن تا رهبری جنگ. پس با تعریف آزادانه کارآفرینی، حتی لنین هم کارآفرین شناخته می شود. (تامپسون، ۱۹۹۹)
ویلکن[۱۳] (۱۹۹۲) کارآفرینی را یک متغیر میانجی میداند و از ویژگی تسریع کنندگی برای تشریح کارآفرینی در توسعه اقتصادی استفاده میکند. وی معتقد است که کارآفرینی به عنوان یک تسریع کننده جرقه رشد و توسعه اقتصادی را فراهم می آورد. او چهار دسته از عوامل را برای ظهور کارآفرینی مهم می شمارد:
الف - عوامل اقتصادی : مزیت های بازار، فراهم بودن سرمایه؛
ب - عوامل غیراقتصادی : مقبولیت کارآفرینی (از نظر فرهنگی)، تحریکات اجتماعی، امنیت و عواملی همچون طبقه اجتماعی، قدرت و کنترل؛
ج - عوامل روانشناختی : نیاز به توفیق، انگیزه ها و مخاطره پذیری؛
د- ترکیب عوامل تولید : به منظور ایجاد تغییر در تولید محصولات و خدمات.
کارآفرینی به علت اثرات قابل ملاحظه ای که بر روی سطح خرد و کلان اقتصاد دارد مورد توجه قرار گرفته است. کارآفرینی عامل حیاتی در زایش ایده های جدید، خلق شرکت ها و کسب و کار های جدید و به طور کلی پرورش اقتصاد است.
جانسون[۱۴] معتقد است کارآفرینی یک مفهوم چند وجهی پیچیده ای است که امروزه توجه زیادی را به خود جلب کرده است و بیشتر صاحب نظران توافق دارند که کارآفرینی و کار آفرینان سهم بسزایی در توسعه اقتصادی دارند. (جانسون، ۱۹۹۱)
جان باتیست سی می گوید : کارآفرین فردی است که مسئولیت تولید و توزیع فعالیت اقتصادی خود را بر عهده می گیرد و کارآفرینی یعنی ارتقاء بازده منابع از سطح به سطحی بالاتر.
روبرت نشات کارآفرینی را قبول مخاطره، تعقیب فرصتها، ارضای نیازها از طریق نوآوری و تاسیس یک کسب و کار می داند و به بیان دیگر کارآفرین، فردی است که دارای ایده و فکر جدید است و از طریق فرایند تاسیس و ایجاد کسب و کار (کسب و کار در منزل[۱۵]، کسب و کار الکترونیکی[۱۶]، کسب و کار مجازی[۱۷]، کسب و کار کوچک و متوسط[۱۸] و کسب و کار خانوادگی[۱۹]) و قبول مخاطره مالی و اجتماعی، محصول یا خدمات جدیدی را به بازار معرفی می کنند. او کسی است که توانایی درک و پیدا کردن خلاءها و فرصتها را دارد و از طریق پرورش فکر و تبدیل فکر خود به یک محصول خدمات جدید در جامعه با ارزش آفرینی از هیچ می کند. (احمد پورداریانی، ۱۳۷۸)
شکل ۱-۲- مراحل کارآفرینی
احمد پور داریانی (۱۳۸۳) معتقد است کارآفرین فردی است دارای ایده و فکر جدید که از طریق ایجاد کسب و کار و با بسیج منابع که با مخاطره مالی، اجتماعی و حیثیتی همراه است محصول یا خدمت جدید به بازار ارائه می دهد. در تعریف یاد شده چهار نکته وجود دارد:
کارآفرین دارای ایده و فکر جدید است؛
کارآفرین در پی ایجاد کسب و کار است (نه تنها نوشتن طرح تجاری بلکه جمع آوری منابع، تشکیل تیم و راه اندازی کسب و کار نیز بر عهده اوست )؛
کار آفرین ریسک پذیر است. مخاطره هایی که کار آفرین تحمل می کند لزوماً فقط ریسک مالی نبوده و گسترده تر از آن است؛
کارآفرین محصول یا خدمت جدید به بازار ارائه می کند یعنی کارآفرین باید نتیجه ی کار خود را در بازار ببیند.
کارآفرینان در واقع به تغییر به عنوان مقوله تعیین کننده می نگرد، آنها ارزش ها را تغییر می دهند و ماهیت آنها را دچار تحول می کنند. آنان برای تحقق این ایده، قدرت ریسک پذیری خود را به کار می گیرند. به درستی تصمیم گیری میکنند و از این رو هر کس به درستی اتخاذ تصمیم نماید به نوعی کارآفرین تلقی میشود. از زمان جنگ جهانی دوم دیدگاهی تقریباً وسیع تر از کارآفرینی در میان نظریه های مدیریت ظهور یافت. در واقع کارآفرینی به آن معنایی که قبل از آن زمان شناخته شده و رایج بود یعنی تأکید بر فرد به کار نرفت. وسپر، ۱۹۹۲ و همکاران عنوان کردند که کارآفرینی فقط فردی نیست بلکه سازمانی هم می تواند باشد، حتی شرکت های بزرگ اعم از دولتی و خصوصی هم می توانند به کار آفرینی دست زنند. (تامپسون، ۱۹۹۹)
به عقیده آرتورکول[۲۰] کارآفرینی عبارت است از فعالیت هدفمند که شامل یک سری تصمیمات منسجم فرد یا گروهی از افراد برای ایجاد، توسعه یا حفظ واحد اقتصادی است. در اواخر دهه هشتاد میلادی، نویسندگان علوم مدیریت، کارآفرینی را مورد توجه قرار دادند و علیرغم مدتی کوتاهی که صرف موضوعات رفتار کارافرینی در مدیریت شده بود، نتایج گسترده ای به دست آمد. (شاه حسینی، ۱۳۸۳)
فرای[۲۱] (۱۹۹۳) مدلی را برای کارآفرینی پیشنهاد داد که مدل رویدادی فرای معروف شد. از نظر او سه عامل در انگیزه کارآفرین برای تاسیس یک شرکت نوپا دخالت دارند. این سه عامل عبارتند از: متغیرهای پیشینه، متغییرهای تسریع کننده و متغییرهای توانبخش. هر سه گروه از این متغییر ها به عنوان نیروی انگیزشی در تصمیم گیری کارآفرین دخالت دارند. همچنین او پنج جزء اصلی در کارآفرینی شامل کارآفرین، فرصت، ساختار، منابع و استراتژی را لازم و ضروری می دانست و بر همین اساس مدل خود را به صورت ذیل در تصویر زیر ارائه کرد : (فرای، ۱۹۹۳)
شکل ۲-۲- مدل کارآفرینی
دراکر[۲۲]، کارآفرینی را منظری برای تغییر میداند که همیشه در جستجوی تغییر است، نسبت به آن از خود واکنش نشان می دهد و آن را فرصت و شانس می داند. از نظر وی کارآفرینی یک رفتار می باشد و در واقع بکار بردن مفاهیم و تکنیک های مدیریتی، استانداردسازی محصول، بنا نهادن کار بر پایه آموزش میباشد. پیتر دراکر معتقد است کارآفرین کسی است که فعالیت اقتصادی کوچک و جدیدی را با سرمایه خود شروع می نماید. کارآفرین ارزش ها را تغییر می دهد و ماهین آنها را دچار تحول می نماید. همچنین مخاطره پذیر است و به درستی تصمیم گیری می نماید. برای فعالیت خود به سرمایه نیاز دارد ولی هیچگاه سرمایه گذار نیست، کارآفرین همواره به دنبال تغییر است و به آن پاسخ میدهد و فرصتها را شناسایی می کند(دراکر، ۱۹۸۵) کارآفرینی صرف نظر از زمینهای که در آن فعالیت می کنند دارای سه عنصر کلیدی است: اول بینش دوم کسی که با مهارتهای رهبری می تواند بینش را به صورت عملیاتی درآورد و سوم اراده ای که چیزی را بنا کند، در آن رشد کند و پایدار بماند. (تامپسون؛۱۹۹۹)
۲-۲-۳- انواع کار آفرینی :
تاکنون طبقه بندیهای مختلفی از کارآفرینی توسط محققان مختلف صورت گرفته است که در ذیل به برخی از آنها اشاره می شود :
الف - اسمیت[۲۳] بر اساس شخصیت، زمینههای اجتماعی و رفتاری دو نوع کارآفرین را مورد شناسایی قرار داده است که شامل کار آفرینان افراز مند و کارآفرینان فرصت طلب می باشند.
کارآفرینان افرازمند : معمولاٌ از زمینه های کاری یقه آبی (کارگران سطوح عملیاتی) می آیند و دارای تسهیلات و تجربه مدیریتی محدودی هستند. آنها کار فنی را به کار مدیریتی ترجیح می دهند. چنین کارآفرینانی عموماً از سطح پائینی از آگاهی اجتماعی و مشارکت اجتماعی برخوردارند و مهارت های ارتباطی متقابل شخص پایین تر از متوسط دارند و متمایل به اجتناب از ارتباطاند این گروه از کارآفرینان معمولاٌ از سبک مدیریتی اتوکراتیک و یا پدرسالارانه استفاده می کنند و تفویض اختیار نمی کنند. چنین کارآفرینانی دوست ندارند که ریسک کنند و معمولاً فاقد انعطاف پذیری و اعتماد به نفس هستند.
رازا
حرف عجیب ر
رزا حرف عجیب الف
رازا
حرف عجیب ز،
چرا این سال ها
هر ساعتی که می خرم
روی پنج و نیم غروب ب خواب می رود؟
چرا این سال ها
هیچ تقویمی هرگز به جمله نمی رسد؟
چه کسی ساعت پنج و نیم عصر پنج شنبه را
از ما گرفته است!؟
هی حرف عجیب ر
حرف عجب یا
حرف عجیب ر
حرف عجیب الف!
دیگر از من گذشته که نگران چیزی از این پسین بی پایان باشم
فقط اگر..
روزی اگر دوباره بازآمدی
اشتباه نکن،
پیرمرد خسته ای که سایه سار بید به خواب رفته
خود من است!
همان گوزن بی بهارست بی مرگی
که شبی از معاشقه با ماه
هزار پلنگ حسود را
بریکی چشمه ی تشنه از این جهان جا نهادو…
دید
قصه ی ما نیز به انتها رسید
رازا ضلع سوم این مثلث است و بی تردید عشق است،عشق دوره ی کهن الی،عشقی که تنها باید هیأت گوشی باشد برای شنیدن غم ها و آنچه که از دست شاعر در طول سالیان زندگی اش رفته است.رازا سنگ صبور صالحی ست.با او به وجد نمی آید،پرواز نمی کند و برای به انتظار نمی ماند.رازا بهانه ای است برای یادآوری نوستالژی ها و مروری برخاطرات شیرین که تمام روزگار شیرین گذشته صالحی را در هم تنیده است.هنگامی که رازا پا به زندگی صالحی می گذارد. بر شاعر سال ها گذشته است،عشق های دیگری در او تجربه شده است کتاب ها نوشته است و داستان ها خوانده است،و دوستان و عزیزان بسیاری را به طریق های گوناگون ازدست داده است.(مرگ،سفر و…) بیشتر از آن که سراپا شور باشد و هیجان،آرام است و پر از سخن،پرواز واژگانی که پشت آن ها هزاران واقعیت و تجربه نهفته است.بای از آن ها گفت باید حداقل در حافظه ای باقی بمانندو و رازا مأمنی است برای سخنان و دلتنگی های شاعری لبریز.
شاعران همواره در پی کشف و طرح رابطه عاشقانه و ساخت غنایی آن بوده اند. هم دشواری ها و موانع رابطه را تصویر کرده اند و به مبارزه طلبیده اند. هم شکلی از رابطه آرمانی یا واقعی را پی جسته اند.(ص ۱۹ هفتاد سال عاشقانه،محمد مختاری)
هم ذاتی شعر و شعق،رویکرد هماهنگی پدید می آورد که هم ذات شعر نشأت می گیرد؛ و هم بر ذات رابطه انسانی متکی است.بدین سبب نیز،هم شعر و هم عشق،همواره با گستره های عظیم و گوناگونی از گرابطهگگ مواجه بوده اند؛که ا زملموس ترین و حسی ترین زمنه ها، تا ذهنی ترین و مجردترین عرصه ها بر قرار است.(همان ص ۱۹)
در اشعار صالحی این رابطه عاشقانه کاملاً ملموس به تصویر کشیده شده است و در ر شعر با توجه به نیازهای روحی شاعر در آن زمان و در آندوره از زندگی اش،گاه نیاز به عشقی بی قرار و آتشین داشته و تماماً روح و جسمش را وقف آن کرده تا عشق جاویدان ری را را خلق کند. در بسیاری از آثارش، گاه آتش عشق تنها وجود و احساسش را گرم می کند و دیگر خبری از آن همه بی تابی و انتظار نیست. در آن دوره که نسیما در اشعار متولد می شود. و شاعر با پای اسب احساسش بر دشت بی کران شعر می تازد. اما این اسب نه تنها سرکش نیست بلکه بسیار را و آرام است .به پیش می رود تا آنجا که دیگر خسته از راه باز می ماند و کنجی اطراق می کند و با خستگی بر کاغذ می ریزد تا رازا ارمغانی باشد و عاشقانه ای تازه با سبک و سیاقی خاص از روزگارِ نو شاعر برای خواننده.رازا که نماد صبوری یا همان سنگ صبور است برای خلوت های پر از راز درد و حرف شاعر.
آن سان که می گوید:
“روزی اگر دوباره باز آمدی
اشتباه نکن،پیرمرد خسته ای که ساه سار بید به خواب رفته
خودِ من است!”
بعضی اسامی دیگر در اشعار صالحی جولان می دهند که هیچ پیشینه ای در زبان ما ندارند. اسامی که کاملاً ساخته ی ذهن خود او هستند و به شخصیت در اشعار وی بدل شده اند. شخصیت هایی که دردهای دل صالحی گوش فرا می دهند و با او همراه هستند.این اسامی با گرفتن الف تأنیث در انتهابه اسم مؤنث تبدیل می شوند در اشعار وی و از هر کدام با توجه به محتوای شعر می توان به عنوان نمادی در روزگار سید علی یاد کرد. نمادهای کاملاًشخصی که در آثار هیچ شاعری تا کنون بکار نرفته است.
سانا
سانا،سانا، سورزبان من!
به اینجا،بُن بی راه گلویم رسیده است:
جراحت هر چه هزاره که پشت سر،
بغض بی درمان هرچه که پیش رو
نِشتر به چشم خویش و پیاله نوش جگر گاه گریه ها منم:
مرارت پذیر بی پایان جلجُتا،
سوگوار سرنوشت ستمبران، و برادر بینای بامدادی
که بوی باران و دعای سپیده دم می دهد هنوز
با این همه ببین با من چه کرده اند
که دیگر به هر چراغ روشنی در رهگذار باد
اعتماد نخواهم کرد.
آیا علاقه ی آدمی به عدالت
آخرین تاوانِ بی دلیل دانایی است؟(ص ۹۹- دفتر سوم)
سانا اسمی ساخته ی ذهن شاعر که بیشتر جنبه ی صوتی آن مدنظر وی قرار داشته است و دستاورد بازی صالحی با اصوات است.این اسم در متن شعر او شخصیت می گیرد و هنگام خوانش شعر خواننده متوجه نقش سانا و هویت او می شود.
سانا سمبلی از دوست یا دوستان اجتماعی در کنار سید علی م یتواند باشد که با او همراه هستندو از تمامی فعالیت ها فکر و برنامه های او مطع اند،دوست یا دوستانی که راز دار واژگان وی هستند، از دردهایش با آن ها می گوید.سانا دوستی است که فریادهای صالحی و تنش ها و اختناق های اجتماعی و اعتراض های صالحی در دلش نگاه می دارد.
زَنانا:
طرح (۲-۳۲)
فصل سوم:
کارهای تجربی و آزمایشگاهی
٣-١- اطلاعات عمومی دستگاه ها
طیف های IR، ۱HNMR ، ۱۳CNMR ، SEM و TGA توسط دستگاه های زیر گرفته شده است.
BRUKER GERMANY VBRTEX 70 FT-IR
BRUKER NMR-Spectrometer FX 400Q
TGA: PerkinElmer Pyris Diamond, U.K.
JEOL JEM-2010, Voltage 200KV.
در کلیه ی گزارش های مربوط به طیف ۱HNMR، منظور از S (یکتایی)، d (دوتایی)، t (سه تایی) ، q (چهارتایی) ، m (چندتایی) و br (پهن) می باشد.
تمام نقطه ذوب هایی که اندازه گیری شده اند به صورت تصحیح نشده بوده و برحسب درجه سانتیگراد می باشند. نقطه ذوب ها در لوله های موئین سر باز با بهره گرفتن از دستگاه اندازه گیری نقطه ذوب Electrothermal 9100 تعیین شده اند.
۳-۲- کروماتوگرافی لایه نازک (TLC)
برای شناسایی ترکیبات مورد نظر و بررسی میزان پیشرفت واکنش، تعیین زمان واکنش و اطمینان از خلوص محصولات واکنش و مواد اولیه از ورقه های TLC خریداری شده از شرکت فلوکا۱ و مرک۲ استفاده شد. توجه به این نکته ضروری است که ترکیباتی که در ناحیه ی UV جذب داشتند توسط لامپ UV دارای طول موج ٣۶۶-۲۵۴ نانومتر شناسایی و مورد پیگیری قرار گرفتند، در غیر این صورت پیشرفت واکنش توسط تانک ید مورد بررسی قرار گرفت.
۳-۳- حلال ها و واکنشگرها
مواد شیمیایی و حلال های مورد استفاده در این پایان نامه از شرکت فلوکا، مرک و آلدریچ۳ خریداری شده است.
۱Fluka
۲Merk
۳Alderich
۳-۴- سنتز نانو کاتالیزگر مغناطیسی باز شیف مس (II)
۳-۴-١- تهیه ی نانو ذرات مغناطیسی Fe3O4
در یک بالن ته گرد سه دهانه، مقدار ۶/۱۱ میلی مول (٣١/۲ گرم) از پودر FeCl2.4H2O و ۶۷/۲۱ میلی مول (۸۵۸/۵ گرم) از پودر FeCl3.6H2O به ١٠٠ میلی لیتر آب دیونیزه که از قبل با گاز نیتروژن هوازدایی و تا دمای ٨٠ درجه سانتیگراد گرم شده بود، اضافه شد. سپس تحت همزن مکانیکی و در حالیکه گاز نیتروژن در جریان بود، مقدار ١٠ میلی لیتر آمونیاک به آن اضافه شد، که بلافاصله بعد از اضافه کردن آمونیاک مخلوط واکنش سیاه رنگ شد. این تغییر رنگ نشان دهنده تشکیل شدن نانو ذرات Fe3O4 است. به مدت ٣٠ دقیقه زمان داده شد تا همزن مکانیکی مخلوط واکنش را در دمای ٨٠ درجه سانتیگراد هم بزند، سپس مخلوط واکنش در یک کریستالیزور ریخته شد و با یک آهنربای مغناطیسی خارجی، Fe3O4 تشکیل شده جذب و جداسازی شد، حلال باقیمانده نیز سر ریز شد. در پایان برای خروج ذرات معلق، Fe3O4 تشکیل شده چند بار با آب مقطر شستشو داده شد (طرح ٣-١).
طرح (٣-١)
۳-۴-۲- تهیه ی باز شیف
در یک بالن ته گرد ١٠٠ میلی لیتری، مقدار ١ میلی مول (۲۲۱۴/۰ گرم) از ۳-آمینو پروپیل(تری اتوکسی)سیلان ریخته شد و در حالیکه روی همزن مغناطیسی درحال چرخش بود ١ میلی مول (۱۲۲۱/۰ گرم) از سالیسیل آلدهید محلول در ۲۵ میلی لیتر اتانول مطلق، قطره قطره به آمین اضافه گردید که باعث زرد رنگ شدن واکنش شد. سپس مخلوط واکنش به مدت ۶ ساعت در دمای اتاق چرخید. در نهایت حلال واکنش تبخیر شد و یک محصول جامد زرد رنگ که همان ایمین است به دست آمد (طرح ٣-۲).
طرح (٣-۲)
٣-۴-٣- تهیه ی باز شیف مس (II)
در یک بالن ته گرد ١٠٠ میلی لیتری، به ازای ۲ میلی مول (۶۵/۰ گرم) باز شیف تشکیل شده، ۱ میلی مول (۲۲۲/۰ گرم) نمک فلزی Cu(NO3)2.6H2O اضافه شد و بعد از افزایش ۲۵ میلی لیتر اتانول مطلق، مخلوط واکنش به مدت ۱۵ ساعت در شرایط رفلاکس قرار گرفت. در انتها، حلال واکنش تبخیر شد و یک محصول پودری سبز رنگ حاصل شد (طرح ٣-٣).
طرح (٣-٣)
٣-۴-۴- پوشش سطح نانو ذرات مغناطیسی Fe3O4 با بهره گرفتن از نانو باز شیف مس (II)
در این مرحله به ازای ۲ گرم از نانو ذرات مغناطیسی Fe3O4 که در ۲۵ میلی لیتر اتانول مطلق به مدت ۱۵ دقیقه توسط حمام آلتراسونیک۱ پراکنده و پخش شده است ۱ میلی مول (۷۱۲/۰ گرم) باز شیف مس (II) اضافه گردید و به مدت ۱۵ ساعت تحت گاز نیتروژن و شرایط رفلاکس قرار گرفت. سپس با بهره گرفتن از یک آهنربای مغناطیسی خارجی نانو ذرات سنتز شده از حلال جداسازی شد و پس از شستشو با اتانول، خشک گردید. در نهایت کاتالیزگر پودری قهوه ای رنگ به دست آمد (طرح ۳-۴).
۱Ultrasonic
طرح (٣-۴)
در طیف FT-IR که در قسمت پیوست ها با شماره ۱ مشخص شده است، طیف (الف) مربوط به نانو ذرات Fe3O4 است و طیف (ب) کمپلکس باز شیف مس (II) تثبیت شده بر روی نانو ذرات مغناطیسی می باشد. جذب قوی موجود در ناحیه ی ۵۸۰ ارتعاش کششی پیوند Fe-O را نشان می دهد که در طیف (الف) برای نانو ذرات Fe3O4 در ۵۷۸ مشخص شده است. سیگنال ها ی ناحیه ی۳۵۰۰-۳۰۰۰ ارتعاشات کششی گروه های هیدروکسیل می باشد. در طیف (ب)، پیوند ارتعاشی گروه C=N در ناحیه ی ۱۶۲۱ و گروهSi–O در ناحیه ی ۱۰۰۱ و ۱۱۱۹ قرار گرفته است که مبنی بر تشکیل نانو کاتالیزگر باز شیف مس (II) می باشد.
شکل ۳-۱ نمودار TGA را نشان می دهد که در آن نمودار (الف) مربوط به نانو ذرات Fe3O4 می باشد. در این نمودار در دمای ۱۲۶ درجه سانتیگراد واجذب حلال و گروه های هیدروکسیل صورت گرفته است. علاوه بر این در دمای بین ۲۳۵ تا ۲۶۰ درجه سانتیگراد کاهش وزن ۵/۲ درصدی ممکن است به دلیل انتقال فاز کریستال حرارتی از Fe3O4 به γ-Fe2O3 اتفاق افتاده باشد. در طیف (ب) که مربوط به کمپلکس باز شیف مس (II) تثبیت شده بر روی نانو ذرات مغناطیسی می باشد در دمای بین ۸۰ تا ۱۱۰ درجه سانتیگراد به دلیل واجذب حلال۵۴/۴ درصد کاهش وزن اتفاق افتاده است. در دمای ۲۰۰ تا ۴۸۰ درجه سانتیگراد کاهش وزن ۵۶/۲۱ درصدی به دلیل تجزیه ی اکسایشی مربوط به گروه های عاملی آلی بوده است.
شکل(۳-۱):الف) نمودار TGA از Fe3O4 ب)نمودار TGA از نانو باز شیف مس(II) تثبیت شده روی نانو ذرات Fe3O4
در تصویر SEM مربوط به کمپلکس باز شیف مس (II) تثبیت شده بر روی نانو ذرات مغناطیسی در شکل ۳-۲، اندازه ذرات حدود ۷۰ تا ۸۰ نانو متر است که نشان می دهد کاتالیزگر مغناطیسی ذکر شده به خوبی تشکیل شده است.
شکل(۳-۲): تصویر SEM از نانو باز شیف مس (II) تثبیت شده روی نانو ذرات Fe3O4 با بزرگ نمایی های مختلف
۳-۵- اکسایش سولفیدها به سولفوکسیدها
تمامی سولفیدهای مورد استفاده در این پروژه طبق واکنش عمومی زیر به سولفوکسیدهای مورد نظر اکسید شدند (طرح ٣-۵).
طرح (٣-۵)
در زیر واکنش اکسایش متیل فنیل سولفید به عنوان نمونه با تمامی جزییات ذکر شده است.
٣-۵-١ اکسایش متیل فنیل سولفید به متیل فنیل سولفوکسید توسط پراکسید هیدروژن در حضور نانو کاتالیزگر مغناطیسی باز شیف مس (II)
در یک لوله آزمایش، ١ میلی مول (١۲۴/٠ گرم) متیل فنیل سولفید، ۴/٠ میلی لیتر پراکسید هیدروژن، ٠۲/٠ گرم از نانو کاتالیزگر مغناطیسی باز شیف مس (II)، در شرایط بدون حلال و دمای ۴۰ درجه ی سانتیگراد به مدت ۶٠ دقیقه توسط همزن مغناطیسی هم زده شد. پیشرفت واکنش با بهره گرفتن از TLC مورد بررسی قرار گرفت، (حلال تانک شامل n-هگزان و استون با نسبت ۲:۸). پس از اتمام واکنش، نانو ذرات مغناطیسی با بهره گرفتن از یک آهنربای خارجی جدا شد. مخلوط واکنش پس از شستشو با حلال دی کلرومتان وارد قیف دکانتور شد و پس از افزایش آب، جداسازی فاز آلی از فاز آبی انجام شد. برای جذب آب احتمالی محصول ۵/١ گرم سدیم سولفات به عنوان خشک کننده اضافه شد و بعد با کاغذ صافی، صاف گردید. سپس با بهره گرفتن از حمام آب گرم حلال آن تبخیر شد. در نهایت محصول خالص متیل فنیل سولفوکسید با بازده ۹۸٪ به دست آمد (طرح ٣-۶).
(طرح ٣-۶)
۲-۷- ساختار سازمانی
بحث در باب ساختار سازمانی امری سهل و ممتنع است. میتوان ساختار سازمانی را به عنوان نظم یا نظام بخشهای سازمانی تلقی کرد. هال تعریف بلو (۱۹۷۴) از ساختار سازمانی را میپسندد: “گماریدن و انتصاب افراد در نقاط مختلف نمودار سازمانی، در پستهای اجتماعی، پستهایی که بر روابط سازمانی این افراد اثر میگذارد.” این تعریفِ ساده نیاز به نوعی بزرگنمایی دارد. یکی از کاربردهای تعریفِ یادشده در تقسیم کار است: در درون سازمان به افراد کارها یا شغلهای متفاوت داده میشود. کاربرد دیگر تعریف مزبور این است که سازمان دارای پستها و یا سلسلهمراتب اختیارت است، پستهایی که بهوسیله این افراد احراز میگردد دارای قوانین و مقرراتی هستند که نوع رفتار این مقامات را تعیین میکنند (هال، ۱۳۷۶، ۸۳).
در تعریفهای دیگر به اهمیت روابط متقابل انسانها در ساختار تاکید میشود، به عقیده سول (۱۹۹۴): “ساختار نحوه کارکرد افراد را مشخص می کند، ولی نحوه کار افراد هم تعیینکننده شکل ساختار است.” رانسان، هینینگز و گرینوود[۳۹] (۱۹۸۰) معتقدند اگر از این زاویه نگاه کنیم ساختار را به شکل زیر میبینیم: “یک وسیله یا ابزار بسیار پیچیده کنترل است که در فرایند روابط متقابل اعضا بهوجود میآید، بهصورت دائم تجدید میگردد و در عین حال آن روابط متقابل را تعیین میکند. ساختار در یک زمان هم خالق و هم مخلوق است.” در این روشها تاکید میشود که ساختار سازمان در همه زمانها ثابت باقی نمیماند، بلکه آن را به امور سازمان شکل میدهد و امور سازمان هم میتواند شکل آن را تغییر دهد. دیدگاه مزبور این واقعیت را تایید میکند که سازمان بهصورت فطری محافظهکار است؛ ساختار، روابط متقابل بین اعضا را تعیین میکند و ساختار، موجب هماهنگی کامل و تمامعیار در سازمان نمیشود، ولی مانع از رفتارهای غیر عادی میگردد
فامبران[۴۰] (۱۹۸۶) بر این باور است که همگونی یا یکنواختی در راه حل های فنی (تکنولوژیک) دادوستدها یا مبادلات سیاسی و تفسیرهای اجتماعی که در درون و بیرون سازمانها رخ میدهد منجر به پیدایش گونهای از ساختار میشود که بر آن اساس بین بازیگران صحنه سازمان روابط دیالکتیک برقرار میگردد. این امر منجر به پیدایش شکلهای سازمانی میگردد.
بنابراین باید اذعان کرد که ظهور و پیدایش ساختار، یک فرایند مستمر است. ساختار سازمان سه نقش و یا وظیفه اصلی بر عهده دارد: نخست، مهمترین وظیفه ساختار این است که باید بدان وسیله هدفهای سازمان تامین گردد. دوم، ساختار بدینسبب طرحریزی میگردد که قدرت افراد مختلف در سازمان مشخص و رویهها مقرر گردد، مقصود از ساختار این است که به افراد تفهیم شود که باید مقررات سازمان را رعایت کنند (نه بر عکس). سوم، ساختار حوزه یا محدوده اعمال قدرت را تعیین میکند (میزان قدرتی که هر پست یا مقام سازمانی دارد مشخص میشود) و تصمیمات باید در این محدوده گرفته شود (ساختار جریان اطلاعات را که منجر به تصمیمگیری میشود تعیین میکند) و همچنین در ساختار و فعالیتهای سازمانی به اجرا در میآید. ساختار صحنه عملیات سازمان است (هال، ۱۳۷۶، ۸۴).
ساختار سازمانی در نمودار سازمانی نمایان میشود. نمودار سازمانی یک نماد قابلروییت از کل فعالیتها و فرآیندهای سازمان است. در تعریف ساختار سازمانی به سه رکن اصلی اشاره میشود (دفت، ۱۳۷۸، ۲۱۱):
-
- ساختار سازمانی تعیینکننده روابط رسمی گزارشگیری در سازمان است و نشاندهنده سطوحی است که در سلسلهمراتب اداری وجود دارد و نیز حیطه کنترل مدیران یا سرپرستان را مشخص میکند.
-
- ساختار سازمانی تعیینکننده افرادی است که بهصورت گروهی در دوایر کار میکنند و گروهبندی یا تقسیمبندی دوایری است که در کل سازمان وجود دارد.
-
- ساختار سازمانی دربرگیرنده طرح سیستمهایی میشود که بهوسیله آنها فعالیتهای همه دوایر هماهنگ و یکپارچه میگردد و در نتیجه سیستم ارتباط موثر در سازمان تضمین خواهد شد.
در طرح ریزی ساختار سازمانی (از نظر افقی یا عمودی) این سه رکن اصلی همواره وجود دارند و رعایت میشوند، دو رکن نخستین چارچوب ساختاری را بهوجود آورند که در نمودار سازمانی حالت افقی دارد؛ رکن سوم به مساله روابط متقابل (تعامل) کارکنان مربوط میشود.
همچنین از دید دفت در طراحی ساختار سازمانی سه چیز باید رعایت شود: تعیین کارهایی که باید انجام شود، زنجیره فرماندهی و طبقهبندی وایر (دفت، ۳۷۸، ۲۲۵).
دیوید نیز دو عامل را در مورد ساختار سازمانی قابل تامل میداند: نخست، ساختار عاملی است که شیوه تعیین هدفهای بلندمدت و سیاستها را تعیین می کند؛ دوم اینکه، ساختار تعیینکننده شیوهای است که منابع تخصیص خواهد یافت (دیوید، ۱۳۷۹، ۴۴۰)
ساختار سازمانی دارای شکلهای گوناگون است. در این زمینه به ادبیات کلاسیک توجه میکنیم تا با شیوهای که نویسندگان آنها گونهها یا شکلهای مختلف ساختار سازمانی را ترسیم و ارائه کردهاند، آشنا شویم اساس و پایه کارهایی که بر روی ساختار انجام شد بر اساس کارهای وبر (۱۹۴۷) قرار دارد. او گونهای آرمانگرایانه از ساختار سازمانی به نام دیوانسالاری (بوروکراسی) ارائه کرد. به گفته او دیوانسالاری دارای یک سلسلهمراتب اختیارات، اختیارات محدود، تقسیم کار، افراد با صلاحیت، رویه یا شیوه انجام کار، قوانین و مقررات الزامی و پاداشهای متفاوت است. اگر همه این ارکان و عوامل به میزان بالایی وجود داشته باشد به یک ساختار دیوانسالاری (بروکرات) مطلوب و آرمانی دست مییابیم (هال، ۱۳۷۶، ۸۵).
دو پژوهشگر به نامهای برنز و استاکر (۱۹۶۱) که روی بیست شرکت صنعتی انگلستان تحیقیق کردند، به این نتیجه رسیدند که محیط خارجی با نوع ساختار مدیریت داخلی سازمان رابطه مستقیم دارد. در مواردی که محیط خارجی مطمئن و پایدار بود، سازمان دارای مقررات دقیق و سلسلهمراتب اختیارات مشخص بود، آن سازمانها رسمی و متمرکز بودند و بیشتر تصمیمات بهوسیله مقامات عالی مدیریت گرفته میشد، پژوهشگران مزبور آنها را سیستمسازانی نامیدند که بسیار شبیه نوع آرمانی دیوانسالاری است.
در محیطهایی که بهسرعت تغییر میکنند، سازمانها ساختارهای دقیق نداشتند، آنها انعطافپذیر بودند و پویایی داشتند. در این سازمانها معمولاً قوانین و مقررات بهصورت نوشته وجود نداشت. افراد باید در درون سازمان مسیر خود را پیدا میکردند و کاری که میبایست انجام دهند را مشخص نمایند. سلسلهمراتب اداری مشخص نبود، سیستم تصمیمگیری غیرمتمرکز بود، آنها را سیستم سازمانی ارگانیکی نامیدند (دفت، ۱۳۷۸، ۱۰۴). سازمان ارگانیک به جای اینکه دارای سلسلهمراتب اختیارات باشد یک ساختار شبکه کنترل دارد و به جای این که کارها تخصصی شود باید به طور مستمر و دایم کارها را تعدیل کرد و تغییر داد. به جای وجود سرپرست که در راس سازمان قرار میگیرد، باید اطلاعات پیوسته مبادله شود و توصیههایی ارائه گردد. این دو پژوهشگر شکل سازمان را بهگونهای ترسیم کردند که با محیط ( که سازمان جزئی از آن است) رابطهای تنگاتنگ دارد، بهویژه از نظر تکنولوژی که مورد استفاده سازمان قرار میگیرد و این همان مطلب یا نکتهای است که پس از آن مورد توجه دو پژوهشگر به نامهای لارنس و لورش (۱۹۶۷) قرارگرفت.
پژوهشگری به نام هیج در ۱۹۶۵ ویژگیهای ساختاری را برشمرد (مثل پیچیدگی، رسمی بودن، تمرکز) و گفت که در سازمانهای مختلف میزان یا مقدار این ویژگیها بسیار متفاوت است. از این رو وی باعث شد که در مسیر و روند بررسی شکل سازمان گامی بلند برداشته شود (هال، ۱۳۷۶، ۸۶).
جدول ۵- شکلهای مکانیکی و ارگانیکی سازمان
مکانیکی | ارگانیکی |
۱-کارها تخصصی است | ۱-کارکنان در انجامدادن کارهای مربوطه همکاری میکنند |
۲-از هر کاری تعریف دقیقی ارائه شده است | ۲- وظایف و کارهایی بر اساس گروه های کاری تعریف و تعیین میشود |
۳- سلسلهمراتب دقیق اداری وجود دارد مقررات رعایت و کنترل اعمال شود | ۳- مقررات و کنترل اعمال نمیشود و مقررات یا سلسلهمراتب اداری دقیق وجود ندارد |
۴-اطلاعات و کنترل در انحصار مدیریت سازمان است | ۴- اطلاعات در دست افراد زیادی است و افراد زیادی امور را کنترل میکنند |
۵- ارتباطات مسیر عمودی طی میکند | ۵- ارتباطات مسیر افقی طی میکند |
منبع: دفت، ۱۳۷۸، ۱۰۴
هرگاه محیط نامطمئنتر شود، سازمان به سوی پویایی میل میکند، پویایی و عدمتمرکز بیشتر مشاهده میشود، مسؤولیتها به مدیران ردهپایین واگذار میشود و کارکنان تشویق میشوند تا به کمک یکدیگر در حل مسایل بکوشند، گروه تشکیل دهند، بیشتر همکاری کنند و برای محول کردن وظایف و مسؤولیتها بهصورت غیررسمی عمل کنند. بنابراین سازمان انعطافپذیرتر میشود و مرتباً خود را با شرایط جدید و تغییرات محیط وفق میدهد (دفت، ۱۳۷۸، ۱۰۴).
اما هنری مینتزبرگ نیز ۵ شکل سازمانی را با توجه به میزان قدرت و اهمیت بخشهای سازمان تصویر میکند. اوبر این باور است که این ۵ بخش سازمان را میتوان در شکلی مناسب درهمآمیخت که در آن عوامل محیطی، هدفهای کوتاهمدت، قدرت، ساختار، رسمیبودن، تکنولوژی و اندازه یا بزرگی سازمان بهصورتی مشخص تعیین گردد. در این چارچوب متغیرهای سازمانی مشخص میشوند و مدیر میداند که چه شکلی از سازمان برای محیط و استراتژی خاص مناسب است. پنج شکل سازمان که بهوسیله مینتزبرگ ارائه شد عبارتند از، ساختار کارآفرین، دیوانسالاری مکانیکی، دیوانسالاری حرفهای، بخش یا واحد مستقل و تخصصسالاری (دفت، ۱۳۷۸، ۵۸۸).
نمودار ۱۲- نخستین پنج بخش اصلی سازمان
منبع: دفت، ۱۳۷۸، ۵۸۸