این مستشرقان اساساً اسلام را دین خشونت میدانند که برای سرکوب پیروان ادیان دیگر و گسترش اسلام، جهاد را مطرح کرده است. دیوید هیوم، فیلسوف انگلیسی در رساله خود درباره تاریخ طبیعی دین در فصل مقایسه ادیان مینویسد: اسلام از ابتدا با اصول سختگیری بیشتر و خونریزی شروع کرد. حتی امروز هم اگر چه آتشی بر سر پیروان ادیان دیگر نمیریزد، آنها را از لعنت و وعده جنگ بی نصیب نمیگذارد. حضرت محمد (ص) که موسس دین مسلمانان بود به پیروان خود دستور داد که جهان ا تسلیم خود گردانید و تمام ادیان را ریشه کن سازید و اسلام را جایگزین آن نمایید. این مسلمانان دین خود را با زور به مردم تحمیل می کنند و به مردم می گویند مسلمان شوید یا بمیرید.[۳۲۵]
هامبرت رومی در این زمینه میگوید: آنان (مسلمانان) دربارۀ دین خود تا آنجا جدّی بودند که هر کجا به قدرت میرسیدند، بدون هیچ ترحمی به کشتار کسانی که علیه دین آنان تبلیغ میکردند، اقدام میکردند .[۳۲۶]
یکی دیگر از مستشرقان انگلیسی به نام «بازورث» به توضیح واژۀ جهاد پرداخته و در سخنانی درباره این واژه مینویسد:
«جهاد» واژهای است عربی و به معنای «مبارزه» شرعی میباشد. جهاد که به عنوان تکلیفی دینی بر دوش همه پیروان [حضرت] محمد(صلی الله علیه و آله) نهاده شده، بر این مفهوم استوار است که چون دین اسلام دارای اعتبار جهان شمول است، باید حتی اگر لازم باشد، به زور اسلحه، در بین همۀ افراد بشر انتشار یابد. او در ادامۀ سخنان خود مینویسد: در اسلامِ سنتّی، جهاد میبایست علیه «اهل کتاب» (یعنی متولیان مقتدر کتب مقدّس و برتر از همه یهودیان و مسیحیان) و نیز علیه مشرکان ترتیب داده شود تا به اقتدار اسلام گردن نهند و به اسلام بگروند.[۳۲۷]
ویلیام موئیه مولف کتابهای زندگی حضرت محمد و خلافت ، ظهور و سقوط آن ، فرهنگ و تمدن غرب را در مواجهه با فرهنگ غنی اسلام و جهاد فرهنگی و نظامی آن که در قرآن و شمشیر تبلور یافته است ، می داند و به غربیان هشدار می دهد شمشیر محمد و قرآن او سرسخت ترین دشمنان تمدن آزادی و حقیقت اند. [۳۲۸]
در ادامه ضمن بیان اقسام و ماهیت جهاد در اسلام و بررسی آیات جهاد در قرآن به این نتیجه خواهیم رسید که ادعاهای این مستشرقان و معاندان اسلام چیزی جز خیالات موهوم نیست و سخنان و شبهات آنها فقط نقشه شومی است که جهت بدنام نمودن اسلام و قرآن و مسلمانان ارائه شده است.
اقسام جهاد در اسلام
جهاد یکی از فرایض اصلی دین اسلام و از بزرگترین عبادات محسوب می شود. این فریضه مایه رهایی مسلمانان از هرگونه ذلت و ظلم، و سازش پذیری بوده و عزت جامعه اسلامی را تضمین می نماید. در یک تقسیم بندی کلی، جهاد به دو صورت اصغر و اکبر تقسیم بندی شده است . بدین معنی که جهاد با کفار و مشرکین در یاری اسلام و اعتلای کلمه الله را جهاد اصغر و جهاد با نفس اماره و لوامه در یاری نفس مطمئنه جهاد اکبر نامیده می شود.
۱ - جهاد با نفس (جهاد اکبر)
بهطور کلی، در درون آدمی همیشه میان عقل، وجدان اخلاقی و نفس امّاره ستیز وجود دارد. بین بعد ملکوتی و بعد حیوانی انسان همیشه جنگ و جدال هست. در برخی از انسانها عقل و وجدان اخلاقی بر نفس امّاره پیروز میشود و در برخی دیگر نفس امّاره ی آنان زمام امور را در دست میگیرد و بر آنان مسلّط میشود.
مبارزه با نفس امّاره که به انجام دادن بدیها فرمان میدهد، و حفظ و صیانت نفس از کژیها و انحرافات، بالاترین نوع جهاد محسوب میشود. این نوع جهاد، جهاد با نفس است که در روایات از آن به جهاد اکبر تعبیر شده است[۳۲۹]. چرا که شرط پیروزی در صحنه نبرد، دلدادگی و مطیع محض مولا بودن، پیروزی در صحنه جهاد اکبر و تزکیه نفس است.
آیت الله جوادی آملی جهاد با نفس یا جهاد اکبر را نبرد قلب و عقل و جنگ حضور و حصول و دفاع شهود عین در برابر فهم ذهن می داند، که هجرت کبرا را به همراه دارد[۳۳۰].
در قرآن مجید، صحنه های مختلفی از میدان جهاد اکبر در رابطه با پیامبران و سایر اولیاء الله ترسیم شده است که سرنوشت و سرگذشت حضرت یوسف و داستان عشق همسر عزیز مصر، یکی از مهمترین و بارزترین این مبارزات می باشد.
۲ - جهاد نظامی ( جهاد اصغر )
واژه جهاد و مجاهده، در آیات قرآن، در مورد کوشش هایى به کار رفته که انسان در مسیر تحقق اهداف صحیح و خداپسند انجام مىدهد و بار ارزشى مثبت دارد. این گونه تلاشهاى مثبت گاهى صرفاً با بهره گرفتن از ابزارهاى اقتصادى است، که به آن «جهاد مالى» مىگویند؛ گاهى نیز این تلاشها جنبه نظامى دارد، که طبعاً در آن، خطرها و تهدیدهایى براى جان انسان وجود دارد و گاهى تا حد جان بازى و شهادت ممکن است پیش برود. این نوع جهاد است که مرادف جنگ، و محل بحث فعلى ما خواهد بود و به دوقسم جهاد دفاعی و جهاد ابتدایی تقسیم می گردد.
الف) جهاد دفاعی
جـهـاد دفـاعـى عـبارت است از پیکار مسلمانان با کفّار، متجاوزان و بغات که قصد سلطه بـرکـشـور مـسـلمـانـان یـا اسـارت آنـان یـا تـجـاوز بـه امـور و حـریـم و ذریـه آنـان را دارند. جهاد دفاعی در اسلام، جهاد دفاعی اصلی مسلم است که کلیه ملل به آن اقرار دارند.[۳۳۱]
در اسلام هدف از جنگ تدافعی، دفع حمله و سرکوب پیمان شکنان و تجاوزکاران بیگانه و بیرون راندن آنان از سرزمینهای اشغالی و آزادسازی آن مناطق و دفاع از جان و مال مسلمانان و عقیده و مرام اسلامی است. انجام این نوع جهاد، که در زمره واجبات عینی است، بر یک یک مسلمانان اعم از زن و مرد، در کلیه قرون و اعصار و مادام العمر لازم الاجراست.[۳۳۲]
قرآن کریم در این زمینه می فرماید: (و قاتلوا فی سبیل الله الذین یقاتلونکم…)؛[۳۳۳] « و در راه خدا با کسانی که با شما می جنگند مبارزه کنید».
(أُذِنَ لِلَّذِینَ یُقاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا)؛[۳۳۴]« به کسانى که جنگ بر آنان تحمیل شده، رخصت (جهاد) داده شد؛ زیرا آنان مورد ظلم و ستم قرار گرفته اند».
تعابیرى که در این آیات به کار گرفته شده مثل این که مىفرماید: «مورد حمله و جنگ قرار گرفته اند»، یا «به آنان ستم شده است»، یا «از خانه هایشان رانده و آواره شده اند» و هم چنین استفاده از واژه «دفع»، همه و همه، گویاى جنگ دفاعى است.[۳۳۵]
ب) جهاد ابتدائى
جهاد ابتدایی از مسلّمات فقه اسلامی است و در اصل آن اختلافی بین شیعه و سنی وجود ندارد. برخی[۳۳۶] جهاد ابتدایی را منکر شدهاند تا به زعم خود چهره اسلام را از خشونت بزدایند، در صورتی که اگر به دلایل جنگ ابتدایی توجه شود، خشونتی دامن اسلام را نمیگیرد.
این حرکت جهادی در پاسخ به حمله و هجوم دشمن صورت نمیگیرد، بلکه با هدف عرضه دین اسلام به کافران و گسترش این آیین نجاتبخش در سراسر جهان تحقق میپذیرد. در جهاد ابتدایی، هدف مسلمانان اساساً کشور گشایی و تجاوز به حقوق و آزادیهای انسانهای دیگر و گرفتن اموال آنان نیست، بلکه منظور اصلی آنان دعوت مردم به دین اسلام، گسترش حقایق دینی و ترویج شعایر مذهبی است.
جهاد ابتدایی در جایی بر مسلمانها واجب میشود که عدهای از مسلمانها تحت فشار و آزار مشرکان باشند. در این حالت اسلام اجازه میدهد جهت رهایی آنها، مسلمین به نبرد با مشرکین بپردازند. و یا آن که عدهای در صدد برآیند راه تبلیغ و ترویج دین اسلام را سدّ نمایند، در این مورد نیز اسلام جهت مهیا نمودن زمینه توصیه و دعوت اسلامی، اجازه جهاد داده است. و دیگر اینکه جهت آزادی بشر از قیود شرکت و گرایش به ایمان، اسلام اجازه میدهد که با مشرکان جهاد شود .
بیشترین شبهات و ایراداتی که مستشرقان در باب جهاد، بر اسلام و قرآن وارد نموده اند بحث جهاد ابتدایی است که می توان آن را با دو بیان تبیین کرد:
۱ – حق خدا تنها حق اصیل و ذاتی در عالم
خداوند مالک حقیقى همه موجودات، و از جمله انسان است و تمامى مخلوقات، همه هستى خود را وام دار خداى متعال هستند. این رابطه ایجاب مىکند که خداوند حق داشته باشد که تمامى هستى طبق خواست و اراده او به چرخش در آید و رفتار کند و در سرتاسر جوامع بشرى تنها خدا پرستش شود، دین او حاکم و سخنش برتر باشد.[۳۳۷]
حال اگر انسان هایى از پذیرش و رعایت این حق الهى سر باز زدند، خداوند مىتواند در همین دنیا آنها را عقوبت کند. این عقوبت مىتواند به این صورت باشد که خداوند از مؤمنان و صالحان بخواهد که بر آنان یورش برند و جلوى تباه کارى و فساد آنان را در زمین بگیرند و به آن خاتمه دهند، که این همان جهاد ابتدایى است.
جهاد ابتدایى جز این نیست که به منظور احقاق حقى که خداى متعال بر کل بشریت دارد، گروهى از بندگان شایسته خداى متعال مأموریت یابند بر کسانى که این حق را پایمال کرده و راه شرک و کفر و ظلم و فساد در پیش گرفته اند یورش برند و تا زمانى که دین حق و اراده خدا حاکم شود نبرد را ادامه دهند.
۲ - دفاع از حقوق انسانی انسانها
برخی از اندیشمندان مسلمان جهاد ابتدایی را دفاع از حقوق انسانی انسانها میدانند. از دیدگاه ایشان توحید و دین کامل، یک حق انسانی قلمداد شده و دفاع از آن کمتر از دیگر حقوق انسانی نیست. بنابراین، جهاد ابتدایی در حقیقت دفاع از حقوق انسانی به شمار میآید و مانند همه دفاعهای دیگر، مشروع و مجاز تلقی میگردد.
علامه طباطبایی در بحثی تحت عنوان «جهادی که قرآن دستور می دهد» دفاع کامل از حق فطری انسانیت را مقتضی توسعه حکم جهاد بیان می کند.[۳۳۸]
سید قطب در تفسیر فی ظلال القرآن ذیل آیه ۱۹۰ سوره بقره رسیدن به منبع الهی اسلام و پذیرفتن آن را از حقوق بشری دانسته و اذعان می نماید که چیزی نباید مانع تدین به آن گردد و اگر گروهی در برابر دعوت اسلامی ایجاد مزاحمت و فتنه گری کردند ، بر مسلمانان واجب است که در مقابل آنها ایستادگی نمایند. جهاد در اسلام برای تأمین چنین هدفی است[۳۳۹].
شهید مطهری نیز با بیانی شیوا و تبیین دقیق جهاد ابتدایی، آن را به جهاد دفاعی برگردانیده اند. از دیدگاه ایشان، جهاد ابتدایی مقیّد است و این گونه نیست که مطلق باشد. قیدهای «جهاد با جنگ افروزان»،[۳۴۰] «دفاع از حقوق بشر»[۳۴۱] ، «نفی اکراه در پذیرش اسلام»[۳۴۲] و رفع فتنه از عالم[۳۴۳] مبیّن این واقعیت می باشند.[۳۴۴]
بر این اساس، اسلام به خود حق میدهد که با تمام مظاهر شرک و عوامل بیدینی و بیاعتقادی بشر مبارزه کند و خود را مجاز میداند با هر چیز یا هر کس که در اغوا کردن مردم و گرایش آنها به سوی شرک و باطل نقش دارد و یا جلوی نشر و نفوذ دین حق را میگیرد، مبارزه نماید.
پس فلسفه جهاد ابتدایی، احقاق حق عظیمی است که خدای متعال بر جمیع بندگان خود دارد و بنابراین می توان، جهاد ابتدایی را دفاع از «حق الله » و در نتیجه یکی از اقسام جهاد دفاعی به حساب آورد[۳۴۵].
ماهیت جهاد در اسلام
از آیات قرآن و احادیث پیشوایان معصوم(ع) به روشنی آشکار میشود که هدف اصلی جهاد اسلامی برداشتن فتنه از میان جامعه، برقراری آیین الهی، نشر توحید و خداپرستی و پیاده کردن احکام نجاتبخش اسلام است. جهاد اسلامی هدف والایی دارد و از خواستههای مادی و دنیوی و نیز جنگجویی و کشورگشایی برتر است. هدف جهاد براساس بینشی انسانی استوار است و برای نجات انسان از انحراف و گمراهی معین شده است.
قرآن کریم بر هدف اصلی جهاد و مبارزه تأکید فراوان کرده است و همین موضوع، جهاد اسلامی را از سایر جنگها متمایز میکند، هدف جهاد این است که در راه رضای حق تعالی باشد و این هدف در قرآن کریم با لفظ«فی سبیل الله» بارها تکرار شده است.
(وَ قاتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ الَّذِینَ یُقاتِلُونَکُمْ وَ لا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْمُعْتَدِین)؛[۳۴۶]« و در راه خدا، با کسانى که با شما مىجنگند، نبرد کنید! و از حد تجاوز نکنید، که خدا تعدى کنندگان را دوست نمىدارد».
(وَ الَّذِینَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فِی سَبیلِ اللّهِ أُولئِکَ یَرْجُونَ رَحْمَهَ اللّهِ)؛[۳۴۷]« و کسانى که در راه خدا هجرت و جهاد کردند، همانان به رحمت خدا امید دارند.»
این آیات شریفه نشان میدهد که جهاد اسلامی همیشه در راه خداوند انجام میشود و هیچگاه مسائل فردی و منافع شخصی در آن وجود ندارد.
خداوند متعال در آیات گوناگون، هدف از جهاد را بیان میکند و تصویر روشنی از برنامه یاسلام برای جهاد و کاربردهای پیکار در راه خدا بهدست میدهد. جهاد در اسلام براى چند هدف، مجاز شمرده شده است:
۱ ) دفع فتنه و جلوگیری از فساد
از جمله اهدافی که برای جهاد در قرآن شریف به آن تصریح شده است ، دفع فتنه و جلوگیری از فساد است .
( وَ لَوْ لا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْأَرْضُ وَ لکِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعالَمِین)؛ « و اگر خداوند بعضی از مردم را بوسیله بعضی دفع نمی کرد ، زمین را فساد می گرفت ولی خداوند نسبت به جهانیان لطف و احسان دارد.»[۳۴۸]