«عقبه» و «ابی» با هم رفیق بودند. عقبه به حج مشرف شد و پس از بازگشت با دعوت پیامبر(ص) برای ولیمه حج خویش، اسلام اختیار کرد، ولی رفیقش ابی او را ملامت و تحریک نمود تا از اسلام برگردد. او نیز سخن رفیقش را پذیرفت و با اهانت به پیامبر اکرم(ص) از دین اسلام برگشت و مرتد شدو سرانجام در جنگ بدر کشته شد.(نهج البلاغه،۶۳۴).
قرآن از زبان «عقبه» در روز قیامت چنین میگوید:
وَیَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى یَدَیْهِ یَقُولُ یَا لَیْتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلًا(فرقان:۲۷) یَا وَیْلَتَى لَیْتَنِی لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِیلًا ﴿ فرقان :۲۸﴾ لَقَدْ أَضَلَّنِی عَنِ الذِّکْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءنِی وَکَانَ الشَّیْطَانُ لِلْإِنسَانِ خَذُولًا ﴿ فرقان :۲۹﴾ ؛ |
و (به خاطر آور) روزی را که ستمکار دست خویش را به دندان میگزد و میگوید: «ای کاش با رسول خدا راهی برگزیده بودم. وای بر من!کاش فلانی را دوست انتخاب نکرده بودم! او مرا از یاد حق گمراه ساخت، پس از آنکه بسویم آمد (مکارم شیرازی،۱۳۷۴: ۶۲).
-
- خطرناکترینها:
همان طور که رفیق خوب و متدین در شکلگیری شخصیت صحیح و منطقی انسان نقش به سزایی دارد، دوست نامناسب نیز در تخریب شخصیت اخلاقی انسان بسیار مؤثّر و خطر ساز است.
این خطر عظیم را از مقایسه دو سوره «فلق» و «الناس» به خوبی میتوان یافت. در سوره فلق از چهار خطر بسیار بزرگ و مهلک به پناهگاهی عظیم، یعنی «رب فلق» پناه میبریم:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ (۱) مِن شَرِّ مَا خَلَقَ (۲) وَمِن شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ (۳) وَمِن شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِی الْعُقَدِ(۴) وَمِن شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ(۵) (فلق:۱-۵)؛
بگو پناه میبرم به پروردگار سپیده صبح(۱) از شرّ تمام آنچه آفریده(۲) و از شر هر موجود شر در هنگامی که شبانه وارد شود(۳) و از شر آنها که با افسون (و سحر) در گرهها میدمند (هر تصمیمی را سست میکنند) (۴) واز شر حسود هنگامی که حسد میورزد(۵).
ولی در سوره «ناس» از خطر رفیق بد و ناباب به پناهگاه بسیار محکمی پناه میبریم که در واقع از سه رویه مستحکم برخوردار است.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ(۱) مَلِکِ النَّاسِ (۲) إِلَهِ النَّاسِ (۳) مِن شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ (۴) الَّذِی یُوَسْوِسُ فِی صُدُورِ النَّاسِ (۵) مِنَ الْجِنَّهِ وَ النَّاسِ (۶) (ناس:۱-۶)؛
بگو پناه میبرم به پروردگار مردم(۱) به مالک و حاکم مردم (۲) به معبود مردم(۳) از شر و وسوسه گر پنهان کار(۴) که در درون سینه انسانها وسوسه میکند(۵) خواه از پریان باشد یا از انسان(۶).
مقایسه این دو سوره که در اولی از چهار خطر عظیم به یک پناهگاه به نام «ربّ فلق» پناه میبریم و امّا در دومی از بیم خطر یعنی وسوسه گران پنهان کار از آدمی باشد یا جنیان، به یک پناهگاهی بسیار مستحکمکه در واقع از سه لایه و مانع برخوردار است پناه میبریم نشان میدهد که رفیق بد از خطر مار و عقرب و دزدانی که شبانه میآیند، و هر خطر دیگری چون: سحر و حسادت و چشم زخم و… و خلاصه از هر خطری که قابل تصور است خطرناکتر، وحشتناکتر و شکنندهتر است.
۳.زیبا دیدن زشتی ها:
وَقَیَّضْنَا لَهُمْ قُرَنَاء فَزَیَّنُوا لَهُم مَّا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَحَقَّ عَلَیْهِمُ الْقَوْلُ فِی أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِم مِّنَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ إِنَّهُمْ کَانُوا خَاسِرِینَ ﴿فصلت : ۲۵﴾؛
(مکارم ) : ما برای آنها همنشینان (زشت سیرتی) قرار دادیم، و آنها زشتیها را از پیش رو و پشت سر در نظرشان جلوه دادند، و فرمان الهی درباره آنها تحقق یافت، و به سرنوشت اقوام گمراهی از جن و انس که قبل از آنها بودند گرفتار شدند، آنها مسلما زیان کار بودند.
-
- دخول در آتش جهنم:
از اهل جهنم پرسیده میشود: چرا وارد دوزخ شدید؟ آنان میگویند: یکی از علتها این بود که: و کنّا نخوض مع الخائضین (مدثر:۴۵) ؛ و پیوسته با اهل باطل همنشین بودیم.
۴-۳-دوستی با چه کسانی حرام است؟
خداوند متعال در قرآن کریم و نیز اهل البیت (ع) افرادی را که دوستی با آنها مکروه، مستحب و واجب است مشخص نموده اند. در این اینجا فقط افرادی را معرّفی می کنیم، که دوستی با آنها حرام است:
الف- دشمنان خداوند متعال:
در این مورد، خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید: لَا تَجِدُ قَوْمًا یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ یُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ کَانُوا آبَاءهُمْ أَوْ أَبْنَاءهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِیرَتَهُمْ (مجادله: ۲۲)؛ برای مؤمنان فرقی نمیکند که دشمنان خداوند، آباء و اجداد، فرزندان یا برادران و یا اقوام و عشیره آنها باشد؛ آنها با دشمنان خدا دوستی ندارند.
ب- ستمکاران:
خداوند متعال می فرماید: وَلاَ تَرْکَنُواْ إِلَى الَّذِینَ ظَلَمُواْ فَتَمَسَّکُمُ النَّارُ وَمَا لَکُم مِّن دُونِ اللّهِ مِنْ أَوْلِیَاء ثُمَّ لاَ تُنصَرُونَ(هود: ۱۱۳) ؛
به ستمکاران میل مکنید که آتش، شما را میسوزاند و در برابر خداوند، شما را دوستانی نخواهد بود و آن گاه، یاری نخواهید داشت.
ج- روی گردان از جماعت مسلمانان:
رسول خدا(ص) فرمودهاند: «من رغب عن جماعه المسلمین وجب علی المسلمین غیبته و سقطت بینهم عدالَته وجب هجرانه» :هر که از جماعت مسلمانان رویگردان شود، بر مسلمانان، غیبتش لازم و عدالتش ساقط و دوری از او واجب است. (صدوق، ۱۳۸۹: ۳۹۳). بر اساس قاعده «تعرف الاشیاء بأضدادها» می توانیم بفهمیم که دوستی با غیر این موارد، یا واجب، یا مستحب، یا مکروه است، که در کلیه این حالات، دوستی مشروع بوده و می توان با آنها دوستی نمود. همانطور که خدای متعال فرموده: قُل لَّا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبَى(شوری:۲۲) ؛ بگو من اجر رسالت جز این نخواهم که این محبت و مودت مرا در حق خویشاوندان منظور دارید.
۴-۴- دوستی شیطان:
۴-۴-۱- وَ مَن یَعْشُ عَن ذِکْرِ الرَّحْمَانِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِین(زخرف:۳۶)؛ و هر کس از یاد خدا روىگردان شود شیطان را به سراغ او می فرستیم که همدم او خواهد بود.
۴-۴-۲- رفیق مجرم باعث گمراهی انسان می شود، وَ مَا أَضَلَّنَا إِلَّا الْمُجْرِمُون) شعرا: ۹۹) ؛ امّا کسى جز مجرمان ما را گمراه نکرد.
۴-۵- تبدیل دوستی باطل در قیامت به دشمنی:
الف- الْأَخِلَّاءُ یَوْمَئذِ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِین(زخرف:۶۷)؛ دوستان در آن روز دشمن یکدیگرند، مگر پرهیزگاران!
ب- وَ یَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلى یَدَیْهِ یَقُولُ یا لَیْتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلاً (فرقان:۲۷)؛ و روزى که ستمکار (مشرک) دو دست خود را (از روى حسرت) به دندان مىگزد و مىگوید: اى کاش با پیامبر همراه مىشدم. یا وَیْلَتى لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَلِیلاً (فرقان:۲۸) ؛ ای وای بر من کاش فلانی را دوست نمی گرفتم لَقَدْ أَضَلَّنِی عَنِ الذِّکْرِ بَعْدَ إِذْ جاءَنِی وَ کانَ الشَّیْطانُ لِلْإِنْسانِ خَذُولاً(فرقان:۲۹)؛ رفیق من بعد از آنکه حق از طرف خدا برای من آمد مرا گمراه ساخت و شیطان هنگام امید انسان را رها می سازد.
پیامهای آیه:
۱ـ حسرتهاى درونى در اعمال و رفتار انسان مؤثّر است. (یَعَضُّ الظَّالِمُ)
۲ـ رها کردن راه انبیا ظلم است. (ظلم به خود و ظلم به انبیا) (یَعَضُّ الظَّالِمُ)
۳ـ عذاب قیامت بسیار سخت است. (یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلى یَدَیْهِ) (مشرک تنها یک انگشت و یا یک دست خود را گاز نمىگیرد، بلکه دو دست خود را گاز مىگیرد)
۴ـ در قیامت، وجدانها بیدار مىشود. (یَعَضُّ یَقُولُ)
۵ـ پشیمانى، دلیل بر اختیار انسان است و اگر کسى مجبور بود، پشیمانى معنا نداشت. (یا لَیْتَنِی)
۶ـ دوستىهاى نامشروع امروز، فرداى خطرناکى دارد. «یا لَیْتَنِی» دوست در سرنوشت انسان مؤثّر است.
۷ـ ایمان به تنهایى کافى نیست، همراه بودن با انبیا نیز لازم است. (مَعَ الرَّسُولِ)