جدول ۴-۱۰ تحلیل واریانس مولفه «نوآوری» ۱۱۰
جدول۴-۱۱ تحلیل رگرسیون ۱۱۰
فهرست شکلها
شکل۲‑۱: انواع کارآفرینی ۱۴
شکل ۲- ۲: پنج رکن اصلی سازمان منبع: (مینتزبرگ، ۱۹۵۳: ۱۱) ۵۹
شکل ۲- ۳: تفاوت ساختارهای مکانیکی و ارگانیکی منبع: (رابینز، ۱۳۸۷: ۳۱۳) ۶۰
شکل ۲‑۴- عوامل موفقیت کارآفرینی استراتژیک (ایکولز و کریستوفر، ۱۹۹۸) ۶۲
شکل ۲-۵- ابعاد یا متغیرهای سازمانی (سالاریان زاده، ۱۳۸۰) ۶۳
فصل اول
کلیات پژوهش
مقدمه
امروزه کارآفرینی به یکی از حوزههای مهم پژوهش بین رشته ای تبدیل شده است. بسیاری از رشتهها نظیر اقتصاد، مدیریت، روان شناسی و جامعه شناسی در حال آزمون مدلها و نظریه هایی برای شناخت عوامل رشد و توسعه کارآفرینی در جوامع هستند. از این رو پژوهش در کارآفرینی رشد چشمگیری طی دو دهه اخیر داشته است و رویکردهای مختلفی برای آن ارائه شده است. یکی از این رویکردها «کارآفرینی استراتژیک» است که از کاربست نظریههای مدیریت استراتژیک در حوزه کارآفرینی به وجود آمده است. بررسی تاثیرات کارآفرینی استراتژیک و عوامل موثر بر آن یکی از مهمترین دغدغههای پژوهشگران به شمار میرود. پژوهش حاضر نیز به دنبال بررسی تاثیر ساختار سازمانی و ترتیبات آن بر کارآفرینی استراتژیک است. در این پژوهش مفهوم کارآفرینی استراتژیک و ابعاد آن بررسی شده و نحوه اثر گذاری ساختار سازمانی بر آن از طریق روشهای آماری آزمون خواهد شد.
بیان مسئله پژوهش
کارآفرینی به عنوان راهبردی اثربخش برای توسعه اقتصادی و اجتماعی کشورها شناخته شده است. کارآفرینی فرآیندی پیچیده، بلندمدت و فراگیر است که البته نقش مهمی در رشد و توسعه اقتصادی کشورها دارد به طوری که امروزه این مقوله به عنوان استراتژیکترین و مهمترین ابزار توسعه اقتصادی جوامع پیشرفته شناخته شده است(خبرگزاری اقتصادی ایران، ۱۳۸۷).کارآفرینی و نوآوری مرکز فرایند خلاق در اقتصاد به منظور رشد اقتصادی، افزایش سودآوری و ایجاد اشتغال است. اشتغال و پیچیدگیهای آن در جهان پرشتاب امروز توجه بسیاری از سیاستگذاران، دولتمردان و کارشناسان را به خود جلب نموده است(ضیایی بیگدلی، ۱۳۸۲)
به هر حال، کارآفرینی برای توسعه شرکتهای کوچک و متوسط برای بدستآوردن مزیت رقابتی نیاز دارند تا روی موضوعات سازمانی، توسعه کارآفرینی استراتژیک و نوآوری تمرکز کنند.
کارآفرینی استراتژیک، هماهنگی جنبهه ای استراتژیک و کارآفرینی در ایجاد، توسعه و عمل در نظر گرفته شده برای به دست آوردن مزایای رقابتی است.(پاجاپتی، ۲۰۰۸)[۱]کارآفرینی استراتژیک از ترکیب مشخصه های استراتژی و کارآفرینی نتیجه میشود. در واقع سازمان، مشخصه های جستجو- محور را با مشخصه های کاربرد- محور ترکیب میکند تا جریان دائمی از نوآوری به وجود آورد و از نظر فناوری سرآمد رقبای خود باقی بماند. به این ترتیب، کارآفرینی استراتژیک با فعالیتهایی مرتبط است که شرکت مایل است به منظور به کارگیری نوآوریهای ناشی از تلاشها برای جستجوی مداوم فرصتهای مبتنی بر نوآوری(یعنی شکلهای جدید سازمانی، محصولات جدید، فرآیندهای جدید و غیره) انجام دهد. توانایی برای پیشبینی و سپس پاسخ مناسب به تغییر محیط یکی از نتایج مهم کارآفرینی استراتژیک کارآمد است. در واقع از گذرگاه کارآفرینی استراتژیک، سازمان میتواند به نوآوری و به کارگیری آن به عنوان منبع مزیتهای رقابتی پایدار و عکسالعمل مؤثر به تغییرات پیوسته محیطی اعتماد کند. اجرای کارآمد کارآفرینی استراتژیک شرکتها و سازمانها را متوجه این امر میکند که انطباق با تغییرات مستلزم آرایشی از تازگی به صورت نوآوریها است.
استقرار موفق کارآفرینی استراتژیک در سازمانها، سبب ایجاد ساختاری درسازمان میشود که به گونهای سازمان و اعضای آن را مجهز به قابلیتهای خاص و منحصر به فرد میکند. به بیان دیگر، پیاده سازی مؤلفههایی از قبیل رهبری کارآفرینانه و فرهنگ کارآفرینانه، قالب ذهنی کار آفرینانه، مدیریت استراتژیک منابع و فراهم آوردن زمینهای برای ایجاد نوآوری و به کارگیری خلاقیت، ناگزیر سازمان را در مسیری قرار میدهد که در آن اعضای سازمان در فضایی مناسب تمامی قابلیتهای بالقوه خود را شکوفا می نمایند و در نتیجه آن سازمان نیز مجهز به قابلیتهای مورد نیاز خواهد شد.(احمدپور داریانی و مقیمی، ۱۳۸۷).
سازمانهایی میتوانند نوآوری را در تمام انواع و ابعاد، در مورد پیاده کنند که دارای قابلیتهای نوآوری باشند. در واقع برای اینکه سازمان، سازمانی نوآور باشد لازم است خود رابه قابلیتهای نوآوری مجهز کند و شایستگیهای خود را در زمینههای مربوطه توسعه دهد.
یکی از راههای توسعه قابلیتهای نوآوری در سازمان، پیاده سازی کارآفرینی استراتژیک است. کارآفرینی استراتژیک همانگونه که از نام آن پیداست، تلفیق کارآفرینی و مدیریت استراتژیک است. محققان این حوزه با بیان اینکه کارآفرینی در واقع بگونهای مهارت در شناسایی فرصتهای کسب و کار است و مدیریت استراتژیک نیز در واقع مهارت در بهرهگیری از فرصتهای شناسایی شده است، عنوان میکنند که با تلفیق این دو مهارت و اجرای کارآفرینی استراتژیک در سازمانها، شرکتها میتوانند با شناسایی فرصتها(کارآفرینی) و برنامه ریزی و بسیج امکانات برای بهرهبرداری از این فرصتها (مدیریت استراتژیک) خود را در یک جایگاه برتر در بازار و در مقایسه با رقبا قرار دهند.
جهاد دانشگاهی نیز به مانند سایر سازمانها و شرکتها با توجه به قرارگرفتن در محیطی رقابتی، ناچار است که به سازمانی کارآفرین تبدیل شود تا بتواند از فرصتهای محیطی بهره برداری کند. در واقع ترویج کارآفرینی استراتژیک میتواند مزیتهای رقابتی برای جهاد دانشگاهی خلق کند.
اما مسأله ای که در پژوهش کنونی مورد بررسی قرار میگیرد نقش ساختار سازمانی جهاد دانشگاهی در دستیابی به این هدف است. ساختار سازمانی براساس مدل رابینز(۲۰۱۳)[۲]دارای سه بعد رسمیت، پیچیدگی و تمرکز است. هر کدام از این ابعاد بر سایر جنبهه ای سازمانی بسیار تأثیرگذار هستند. هدف از پژوهش کنونی آن است که تأثیر ابعاد ساختار سازمانی بر ابعاد کارآفرینی استراتژیک در جهاد دانشگاهی آزمون شود. نتایج این تحقیق به مدیران جهاد دانشگاهی کمک میکند تا به درک مناسبی از رابطه این متغیرها و شیوه ارتقای کارآفرینی استراتژیک در واحدهای زیر مجموعه خود دست یابند.
اهداف پژوهش
هدف اصلی:
تعیین میزان رابطه بین ابعاد ساختار سازمانی و کارآفرینی استراتژیک در واحدهای جهاد دانشگاهی مستقر در شهر تهران
اهداف فرعی:
اهداف فرعیتحقیق به ترتیب زیر هستند:
-
- شناسایی رابطه بین رسمیت و کارآفرینی استراتژیک
-
- شناسایی رابطه بین پیچیدگی و کارآفرینی استراتژیک
-
- شناسایی رابطه بین تمرکز و کارآفرینی استراتژیک
سوالهای پژوهش
سوال اصلی پژوهش
آیا بین ساختار سازمانی وکارآفرینی استراتژیک در واحدهای جهاد دانشگاهی مستقر در شهر تهران ارتباط وجود دارد؟
سوالهای فرعی پژوهش
-
- آیا رسمیت با کارآفرینی استراتژیک در واحدهای جهاد دانشگاهی مستقر در شهر تهران ارتباط دارد؟
-
- آیا پیچیدگی با کارآفرینی استراتژیک در واحدهای جهاد دانشگاهی مستقر در شهر تهران ارتباط دارد؟
-
- آیا تمرکز با کارآفرینی استراتژیک در واحدهای جهاد دانشگاهی مستقر در شهر تهران ارتباط دارد؟
-
- ابعاد ساختار سازمانی به چه میزان برکارآفرینی استراتژیک در واحدهای جهاد دانشگاهی مستقر در شهر تهران تأثیر دارند؟
ضرورت انجام پژوهش
درجهان دانش محورکنونی، فعالیت کارآفرینی به عنوان یک پیش نیاز، کلید موفقیت و به دست آوردن مزیت رقابتی است. محیط اقتصادی متلاطم وآشفته امروزی نیازبه انعطاف پذیری، نوآوری وتوسعه رویکردهای استراتژیک و خلاق دارد و جوامع در مسیر تطبیق خود با این تغییرهای اجتنابناپذیر، ناگزیر از تقویت فرآیندهای نوآوری و خلاقیت هستند؛زیرا اقتصادهای غیرخلاق وغیر نوآور به مرور زمان، یا از دور خارج میشوندیا مجبور میگردند برای بقای خویش، سیستم فعالیتها و عملکرد خود را اصلاح کنند. در کشورهای مختلف، توجه خاصی به کارآفرینی و کارآفرینان می شود. تقویت کارآفرینی و ایجاد بستر مناسب برای توسعه آن از ابزار پیشرفت اقتصادی کشورها و به ویژه کشورهای در حال توسعه در نظر گرفته می شود؛ چراکه «براساس بیانیه جهانی کارآفرینی، یک همبستگی قوی میان رشد اقتصاد ملی و سطح فعالیت کارآفرینانه ملی و سازمانی وجود دارد.»(آرچی بونگ، ۲۰۰۴)
کارآفرینی به طور عام و کارآفرینی استراتژیک به طور خاص نه فقط در بخش اقتصادی، که در تمامی حوزه ها بایستی مورد تامل و تاکید قرار گرفته و به عنوان یکی از مهمترین عوامل موثر بر توسعه همهجانبه کشور مطالعه و بررسی شود. چگونگی و انواع آن، عوامل موثر بر آن، پیامدهای آن و دیگر مسائل و موضوعات مرتبط با آن باید با دقت نظر و به طور مبسوط مورد مطالعه قرار گیرد و براساس مطالعات صورت گرفته اقدامات مقتضی انجام شود.
البته کارآفرینی استراتژیک علاوه بر تاثیراتی که می تواند در سطح کلان بر روند توسعهای یک کشور به همراه داشته باشد، پیامدهای مثبت دیگری نیز در حوزه های مختلف اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی در پی دارد که از میان آنها میتوان به پیامدهایی چون کاهش بحران بیکاری، فرارمغزها، نابهنجارهای اخلاقی، ارتقای فرهنگ جامعه، افزایش شادی و نشاط در میان افراد جامعه، بسط عدالت و کاهش نابرابریهای اقتصادی و اجتماعی اشاره کرد.
علاوه بر پیامدهایی که کارآفرینی استراتژیک در سطح خرد و کلان بر پیکر جامعه می گذارد و همین امر ضرورت پرداختن به آن را بیش از پیش مسّجل میسازد، باید از فایده اینگونه مطالعات بر خودِ مقوله کارآفرینی و ارتقای کمی و کیفی آن سخن گفت. میتوان با تحقیق و پژوهش درباره کارآفرینی استراتژیک و مراحل مختلف آن، عوامل موثر بر آن، محیط مناسب برای آن و… میزان افراد و سازمانهایی را که در این راه به موفقیت میرسند، افزایش داد و در نهایت میتوان با به کارگیری نتایج تحقیقات انجام شده، فرایند انتخابو پرورشکارآفرینانرا آسانتر، کمهزینهتر و اثر بخشتر از راه سعیو خطا کرد.
با توجه به این که جهاددانشگاهی سازمانی است که تاکنون در همه زمینه های اقتصادی، فنی و مهندسی، اجتماعی، فرهنگی و پزشکی به کار علمی و تولید ثروت برای کشور پرداخته است و محصولات و خدمات این سازمان قابل رقابت با مراکز علمی کشور و حتی مراکز معتبر جهانی میباشد و از آنجا که نوع کار جهاددانشگاهی وجود نوآوری در روشها را ایجاب می کند لذا پرداختن به کارآفرینی استراتژیک در این سازمان و ارتباط آن با ساختار سازمانی موجود آن ضروری به نظر میرسد چرا که نتایج تحقیق نشان خواهد داد که آیا برای موفقیت بیشتر در زمینه کارآفرینی استراتژیک ساختار سازمانی موجود مناسب است یا نیازمند تغییراتی در این زمینه هست. پرداختن به کارآفرینی استراتژیک در جهاددانشگاهی می تواند مقدمهای باشد بر تحلیل علمی و دقیق کارآفرینی در کشور و عوامل موثر بر این نوع از کارآفرینی، از این رو انجام مطالعه ای مستقل در این باب ضروری و موجه به نظر می آید، به ویژه آنکه در این تحقیق تاکیدی ویژه بر ساختار سازمانی صورت میگیرد و از اینرو میتوان از نتایج به دست آمده از این تحقیق در تبیین و تحلیل پدیده کارآفرینی استراتژیک در سازمانهای کشور و ارتباط آن با ساختار سازمانی پرداخت.
تعاریف مفهومی و عملیاتی متغیرها