اینترنت به عنوان یک فضای جدید و مجازی برای توسعه روابط اجتماعی ،فرهنگی،سیاسی و اقتصادی انسانها در دهه های اخیر ظهور نمود و هر روز در حال توسعه بیشتر از جهت کمی و کیفی است ضمن اینکه نوع ارتباطات نیز از طریق اینترنت هر روز در حال توسعه است.به نحوی که ارتباطات از دامنه
پیام های متنی به دامنه کلامی و در سالهای اخیر به دامنه ارتباطات دیداری و نهایتاً ارتباطات رسانه ای تحول یافته است .بی تردید این دنیای جدید نیز تابع ضوابط و مقرراتی خاص در مورد عبور و مرور و بویژه شناخت نشانی های اشخاص در بخشها و نواحی و مناطق مختلف دنیا و قلمرو پهناور و رو به توسعه و گسترش جهانی آن است . همانطور که در دنیای واقعی و فیزیکی مراجعه یک شخص به محل اقامتی یا واحد اداری یا آموزشی نظیر دانشکده حقوق یک دانشگاه مستلزم در دست داشتن یک نشانی و آدرس دقیق پستی است .در دنیای مجازی نیز مراجعه به یک واحد یا مرکز اداری یا تجاری مستلزم دانستن نشانی آن است .لذا به هر رایانه ای که به این شبکه جهان گستر وصل است یک«نشانی الکترونیکی منحصر به فرد»[۳۷۶]داده می شود که در اصطلاح فنی آنرا نشانی پروتکل اینترنت (IP)[377] می نامند که از این نشانی جهت مسیریابی داده پیام ها از یک رایانه میزبان به یک رایانه دیگر استفاده می شود.[۳۷۸] سازمانهای خصوصی غیرانتفاعی تحت نام اختصاری (ICANN)[379] وجود دارد که مدیریت نشانه های IP ،اسامی نواحی سرورهای ریشه[۳۸۰] و موارد فنی اینترنت را همچون مدیریت پارامترهای مربوط به هر پروتکل IP بر عهده دارند.[۳۸۱]
هرنام دامنه متشکل از دو بخش است.یک نام دامنه سطح بالا (TLD) و دیگری دامنه سطح دوم.[۳۸۲]به عنوان مثال درنشانی اینترنتی«Microsoft.com»واژه com نام دامنه سطح بالا (TLD) و واژه «Microsoft»نام دامنه سطح دوم است.[۳۸۳]
امروزه بیش از ۱۵۰ ثبت کننده جهانی نام های دامنه اینترنتی وجود دارد .دولتها به برخی شرکتها اجازه فعالیت به عنوان ثبت کننده [۳۸۴] می دهند تا نسبت به فروش نام های دامنه اینترنتی به اشخاص اقدام نمایند.
بنابراین نام های دامنه راههایی هستند که از طریق آن اشخاص و شرکتها می توانند خود را در شبکه جهانی اینترنت معرفی نمایند .به عبارت دیگر نام های دامنه نشانی هایی برای وب سایتهایی هستند که متضمن فایلهای اطلاعات رایانه ای از قبیل اسامی ،واژگان،پیام ها،تصاویر،صداها و پیوندهایی به سایر اطلاعات می باشند .استفاده از نام دامنه ،کاربرد اینترنتی را مستقیماً به وب سایت یا سرور خاصی که مد نظر دارد هدایت کرده و می برد.[۳۸۵]
سوم: تفاوت علائم تجاری با نام های دامنه
همانطور که دربالا دیدیم نامهای دامنه نشانه های «الفبای-عددی»[۳۸۶]منحصر به فردی هستند که نشانی عددی منحصر به فرد(TP)یک سروردر اینترنت تعییین می کنند.به عنوان مثال شرکت مایکروسافت یک دامنه تحت عنوان «Microsoft.com»دارد که در واقع بیانگر نشانی اینترنتی منحصر آن به صورت «Http://WWW.Microsoft.com»است.
اما نام های دامنه رادر شمار انواع مالکیت معنوی محسوب نمی کنند.[۳۸۷] چرا که نام های دامنه در نتیجه انعقاد قرارداد شخص با یک مرجع ثبت نام دامنه تحصیل شده و موقت و تابع قرارداد است.لذا هرگونه حقوق دارنده آن ناشی از قرارداد است.[۳۸۸] اصولاً در ارتباطات الکترونیک و رسانه های دیجیتال،اولین گام مهم برای فعالیت عبارت از ثبت یک نام دامنه مناسب است کما اینکه در دنیای غیرمجازی داشتن یک علامت تجاری لازمه فعالیت بویژه در عرصه تجارت بین المللی است.از جمله تفاوتهای مهم نام های دامنه و علائم تجاری می توان به امور ذیل اشاره کرد؛
علائم تجاری به گروهی از فعالیتهای تجاری خاص یا یک زمینه تجاری خاص اعطا می شود به طوری که دو تا تاجر ممکن است در دو زمینه تجاری مختلف دارای علائم تجاری مشابه باشند اما نام های دامنه منحصر به فرد بوده و یک نام دامنه صرفاً به یک شخص اختصاص دارد.
۲- علائم تجاری تنها حمایتهای ملی(داخلی)یا حداکثر منطقه ای را به دارنده اعطا می کند اما اعمال و شناسایی نام دامنه جهانی است.[۳۸۹]
۳-هدف از ثبت علائم تجاری حمایت از دارنده آن در دنیای تجارت و داد وستد است اما ثبت یک نام دامنه ممکن است به منظور تجاری یا با اهداف غیر تجاری و غیر انتفاعی باشد.[۳۹۰]
چهارم : شرایط تحقق نقض علائم تجاری
گاهی تولید کنندگان کالاهایا عرضه کنندگان خدمات دست به ابتکاراتی می زنند که در اثر آن ، محصول را بهتر معرفی می نمایند و در حقیقت محصول سابق را با شکل جدیدتری به بازار عرضه می کنند و چون این طرح ها در نتیجه ی زحمات و ابتکار افراد به وجود می آید ، باید مورد حمایت قانون قرار گیرد ، البته جنبه هنری اشکال و ترسیمات از اختراع بیشتر است ودر حقیقت حد وسط هنر و اختراع است .[۳۹۱] مطابق قانون ثبت علائم تجاری ۱۹۹۴ انگلستان علامت تجاری که به موجب قانون به ثبت رسیده است ، حق مالی محسوب می شود واگر رسانه های همگانی بدون رضایت مالک حق ، آن را مورد استفاده قرار دهند ، مرتکب تقصیر شناخته می شوند . بنابراین به محض اینکه شخصی ، علامت تجاری شخص دیگر را بدون اجازه ی دارنده ی علامت تجاری به کارببرد ، نقض علائم تجاری محقق شده است . استفاده از علائم تجاری بر اساس قانون مذکور در مواردی تقصیر محسوب می شود که می توان به نمونه هایی از آن اشاره کرد همانند :
علامت استفاده شده مانند علامت ثبت شده باشد و در خصوص کالا یا خدمات مشابه به کار گرفته شود .
استعمال علامت تجاری مشابه علامت ثبت شده ،درصورتی نقض علامت تجاری دیگری به شمار می رود که احتمال گمراهی و سردرگمی برای امرایجاد کند.
واردات و صادرات کالابا همان علامت
علامت مزبور را در اوراق تجاری و آگهی تبلیغاتی استفاده کند .
در حقوق آمریکا علائم تجاری به ۴ نوع تقسیم می شود :
۱-علائم کلی[۳۹۲]
۲-علائم توصیفی ، ترسیمی[۳۹۳]
۳-علائمی که به نوعی بیانگر نوع محصولات و خدمات تاجر می باشد[۳۹۴].
۴-علائم انتزاعی[۳۹۵] و فرمتی[۳۹۶]
طبقه بندی علائم تجاری به انواع مذکور در تعیین علامت قابل حمایت ، موثر هستند ؛ مثلا از علائمی که از نوع دسته اول هستند ، حداقل حمایت مبه عمل می آید ، در صورتی که از علائم دسته آخر حداکثر حمایت به عمل آید . در تعیین نوع علامت تجاری مورد استعمال دادگاه باید مشخص کند که علامت تجاری مورد استعمال جزو کدامیک از علائم تجاری ۴ گانه مذکور می باشد . در حقوق ایران برای جلوگیری از تقلب و تقلید در نصب و ثبت علائم صنعتی بر روی اجناس دارویی و خوراکی و آرایشی
ماده ی یک « طرح آیین نامه ی نصب و ثبت اجباری علائم صنعتی بر روی بعضی از اجناس دارویی و خوراکی و آرایشی» مصوب ۳/۲/۱۳۲۸ مقرر می دارد ؛« تمام اجناس دارویی و طبی و مواد غذایی مشروحه در زیر اعم از آنکه در داخل ایران ساخته یا در خارج ساخته و وارد کشور شود و در بازار تحت اسم مشخصی که بر روی برحسبآن زده می شود ، به معرض فروش قرار گیرد ، باید دارای علامت صنعتی یا تجاری ثبت شده بوده و بر روی برچسب نکات زیر تصریح شود ؛
الف) اسم تجاری و نشانی سازنده جنس با قید کشور مبدأ
ب) شماره ثبت علامت در ایران»
بدین ترتیب اگر رسانه های صوتی و تصویری به ویژه موسسات تبلیغاتی بخواهند ، در خصوص اجناس مذکور در ماده ی فوق تبلیغ کنند ، باید علامت صنعتی یا تجاری ثبت شده ی مخصوص اجناس مذکور را در آگهی های خود بیاورند تا اجناس مورد تبلیغ متمایز از سایر تولیدات مشابه باشد و علائم مخصوص اجناس دیگر را مورد نقض قرار ندهند. قوانین دیگر از جمله قانون مجازات اسلامی نیز در مورد جبران خسارتهای وارده از حسن مؤلف صحبت کرده است . اعمالی که باعث سوء تفاهم و گمراهی مصرف کننده شده و ماننده تقلید اسم تجاری، تقلید تابلو و تقلید جعل علائم تجاری و … به عموم از طریق یکی از رسانه های همگانی تقصیر به شمار می روند.
بدین ترتیب قانون حمایت از حقوق مؤلفان و منصفان تا حدودی از حق تألیف حمایت کرده با این وجود برخی با استناد به نظر فقهی امام خمینی (ره) در تحریر الوسیله [۳۹۷] معتقد به رعایت حقوق مزبور نبودند تا اینکه در سال ۱۳۷۱ وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی آن زمان، دکتر لاریجانی در نامه ای خطاب، رئیس قوه قضائیه با اظهار اینکه قوانین و مقررات مصوب ، حقوق ناشرین و مؤلفان و مترجمان را محترم شمرده است ولی برخی از محاکم بدون توجه به این قوانین با متخلفین برخورد نمی نمایند، خواستار دستور لازم در جهت رعایت حق نشر ، حق تألیف و حق نمایش فیلم های سینمایی و آثار سمعی و بصری شد و آیه الله
یزدی رئیس قوه قضائیه با پاسخ زیر « قانون حمایت از حقوق مؤلفان و مصنفان و هنرمندان» مصوب ۱۳۴۸ و نیز « قانون ترجمه و تکثیر کتب و نشریات و آثار صوتی » و هرقانونی که چنین حقی را حمایت نماید را
معتبر و لازم الرعایه دانست . [۳۹۸]
باتوجه به موارد مذکور در این فصل ، علاوه بر پذیرش بعضی کنوانسیونهای بین المللی موجود در جهان و پرهیز از نقض حقوق مؤلفان و پدید آورندگان آثار مختلف هنر، ادبی و غیره می توان در خصوص داخلی نسبت به مقررات موجود همت گماشت و از نقض حقوق مادی و معنوی پدیدآورندگان انواع آثار جلوگیری کرد .
فصل دوم : ضرر ناشی از فعالیت رسانه های صوتی و تصویری
دومین رکن از ارکان مسؤولیت مدنی ، ضرر است . در تحقق مسؤولیت صرف تقصیر کفایت نمی کند، بلکه تقصیری موجب مسؤولیت مدنی است که موجب ضرر شود . پس ضرر رکن اصلی مسؤولیت مدنی محسوب می شود، زیرا هدف از وضع قواعد این مسؤولیت جبران ضرر است .[۳۹۹] بنابراین باید مفهوم ضرر و صورتهای گوناگون آن را به نیکی شناخت تا هم بتوان از آن اجتناب و یا نهی نمود و هم بر فرض تحقق آن ،به اشتباه یا عمد راهی برای جبران آن اندیشید.[۴۰۰]
گفتاراول : مفهوم ضرر
بند ۱ :تعریف ضرر
مفهوم ضرر امری است عرفی . معنا و مفهوم اصطلاحات حقوقی الزاماً با معانی عرفی آن ها انطباق ندارد و گریزی از شناخت دقیق آنها نیست . تعاریفی از ضرر ارائه شده است،از جمله:
ضرر امری وجودی و ضد نفع است - ضرر نقیض نفع است ؛ یعنی ضرر به معنای عدم نفع در موضوعی می باشد که قابلیت نفع را داراست . تعاریفی که ذکر شد ، تعاریف مرحوم بجنوردی از ضرر است . ایشان تعریف نخست را تایید کرده و تعریف دوم را رد کرده است به این دلیل که ممکن است در معامله ای نه نفعی حاصل شود و نه ضرری وارد آید ، و تعریفی جدید را بیان کرده « الظاهر من لفظ الضرر عرفاً هوالنقض فی ماله او عرضه او نفسه او فی شیءٍ من شؤونه بعد وجوده او بعد وجود المقتضی
القریب له بحیث یراه العرف موجوداً »[۴۰۱] یعنی آنچه در لفظ ضرر در عرف ظاهر است ، نقصی در مال یا آبرو یا نفس انسان یا شأنی از شؤون اوست که ایجاد شده یا مقتضی نزدیک آن ، به نحوی که عرف آن را موجود فرض نماید . و لذا ضرر دارای مفهوم عرفی است و عرف برای آن معنی گسترده ای قائل است که شامل هرگونه زیان مادی و معنوی و بدن از جمله عدم النفع است.[۴۰۲] لفظ خسارت را قانون تعریف نمی کند ، لیکن در قوانین ما مصادیق مختلف آن ، تحت این عنوان یا به اسامی دیگری دیده می شود ، مانند « خسارت دادرسی » ، « خسارت تأخیر تا دیه» ، « ضرر مادی و معنوی» و … [۴۰۳]، اما از دیدگاه حقوقی« هرجا که نقصی در اموال ایجاد شود یا منفعت مسلمی از دست برود یا به سلامت یا حیثیت و عواطف شخص لطمه ای وارد آید ، می گویند ضرری بر بار آمده است»[۴۰۴] برخی از استادان حقوق ضرر را چنین تعریف کرده اند :«نقصی بر مال دیگری یا صدمه برجان کسی یا وهن در عرض دیگری وارد کردن است،به شرط اینکه مقتضی قریب آن محقق شده باشد…اگر کسی درختان میوه ده را از جا بکند ضرر مالی است و دیگر اجیری زیاده براندازه سم پاشی کند ومانع میوه دادن و یا کاهش میوه درخت شود ضرر است.عدم النفع موقعی ضرر است که مقتضی قریب نفع وجود داشته باشد…»[۴۰۵]
نکته مهمی که باید به آن اشاره کرد اینست که آن نقصی ضرر مورد نظر مسؤولیت مدنی است که «حقوق قانونی» افراد را مورد تعرض قرار داده باشد ، ماده نخست قانون مسؤولیت مدنی مصوب سال ۱۳۳۹ در این زمینه مقدر داشته است :
« هر کس بدون مجوز قانونی عمداً یا در نتیجه بی احتیاطی به جان یا سلامتی یا مال یا آزادی یا حیثیت یا شهرت تجاری یا به هر حق دیگر که به موجب قانون برای افراد ایجاد گردیده لطمه ای وارد نماید که موجب ضرر مادی و معنوی دیگری شود مسؤول جبران خسارت ناشی از عمل خود می باشد . » بر این اساس ممکن است عرفاً ضرری متوجه فردی شده باشد ، اما آن امر ضرر مورد نظر در تحقق مسؤولیت مدنی تلقی نشود . بر این اساس حقوق مدنی پیشنهاد کرده اند که بجای عبارت « هر حق دیگر که به موجب قانون برای افراد ایجاد گردیده » عبارت هر « نفع مشروع» بکار برده شود تا همه ضررها را در بر گیرد . زیرا نفع مشروع در حکم حق و مشمول ماده یک مذکور است .
منفعت و ضرر در زندگی اجتماعی ارتباطی نزدیک دارند بدین معنا که در موارد عدیده نفع یک شخص ضرر شخص دیگر محسوب می شود ، اما همه این زیان ها ایجاد مسؤولیت نمی کنند ، زیرا بسیاری از این خسارت ها لازمه زندگی جمعی است . از دست دادن نفعی را می توان ضرر دانست که مشروع و اخلاقی باشد در واقع نفع مورد حمایت حقوق نفع مشروع است ، چنانچه هر گاه در اثر انتشار خبری از سود نامشروع فروشنده ای کاسته شود ، نمی توان حکم به جبران این خسارت نمود . ضرر مورد نظر در تحقق مسؤولیت مدنی ضرر شخصی است نه نوعی مراد از ضرر شخصی آن گونه زیانی است که بر یک شخص وارد می شود، برخلاف ضرر نوعی که آن را منبعث در عمل نوعاً زیان بار می دانند . هرچند در برخی موارد یا به نسبت برخی اشخاص زیانی را موجب نشود .[۴۰۶]به عبارت دیگر ضرر را باید باتوجه به موقعیت و اوضاع و احوالی که خواهان دارد سنجید و نه به طور کلی .
بند ۲: مفهوم ضرر ناشی از رسانه های صوتی و تصویری
با توجه به زندگی پیچیده امروزی و گسترش نهادها و تأسیسات نوین معنای به ظاهر ساده ی ضرر اهمیت ویژه ای یافته است پس باید ماهیت این گونه تأسیسات را شناخت و مفهومی دقیق از آنها ارائه داد . رسانه های صوتی و تصویری از جمله ی این تأسیسات هستند و باید ماهیت آنها راشناخت تا به سادگی بتوان مفهوم ضرر را در این زمینه ارائه داد . به طور مثال یکی ازویژگی تبلیغات در رسانه تلاش برای تغییر جهان در نگاه مخاطب است و در واقع دغدغه ی اصلی رسانه تغییر است . بدیهی است تا زمانیکه این گونه کارکرد ها و ماهیت آنها درک نشود مفهوم صحیح ضرر به نسبت فعالیت این رسانه به درستی شناخته نخواهد شد . برای شناخت مفهوم صحیح ضرر ناشی از فعالیت رسانه ها سوالاتی طرح شده که پاسخ به آنها ما را به شناخت این مفهوم نزدیک می کند . و تا پاسخ آنها مشخص نشود مفهوم صحیح ضرر ناشی از فعالیت این گونه رسانه ها معلوم نخواهد شد.[۴۰۷] به عنوان مثال سؤالات زیر:
نقش و رسالت رسانه های همگانی چیست ؟
ارزش های یک جامعه کدامند؟ و… ؟
پاسخ های متفاوتی را می توان ارائه داد وبه تبع آن معنای ضرر نیز متفاوت خواهد بود . نوع نظام حکومتی توسعه یافتگی یا عدم آن ازعوامل تعیین مفهوم و موثر ضرر هستند زیرا رسانه ها با نمایش ، آنچه را که
می خواهند به دیگران عرضه می کنند . همچنین هنگامی که فعالیت این رسانه ها گستره ای فرا ملی و
بین المللی و جهانی می یابد(همچون ماهواره ها و اینترنت)بدیهی است که معیارها و ملاک هایی همچون محترم شمردن حق حاکمیت دولت ها و عدم دخالت در امور داخلی آنها ،احترام به ارزش ها و هنجارهای ملی و… گرچه ممکن است در عرضه ملی مطرح باشد اما در عرصه های بین المللی ویژگی های خاص پیدا می کند.کما اینکه در قطعنامه اصول حاکم بر استفاده کشورها از ماهواره های مصنوعی زمینی برای پخش بین المللی مستقیم تلویزیونی مصوب ۱۹۸۲ مجمع عمومی سازمان ملل آمده است : «فعالیت ها در زمینه ی پخش بین المللی مستقیم تلویزیونی با ماهواره باید در وضعیت سازگار با حقوق حاکمیت کشورها به علاوه اصل عدم مداخله ،به همراه حق هرکس برای جستجو، دریافت و پخش اطلاعات و افکار که در اسناد
مربوطه ی ملل متحد محترم شناخته شده است ،صورت گیرد.»[۴۰۸] ولذا ملاحظه می گردد که مفهوم ضرر در رسانه های صوتی و تصویری معنایی پیچیده می یابد که با ماهیت و کارکرد این رسانه ها مرتبط است.و صرفاً نمی توان به معنای عرفی و سنتی ضرر در این خصوص بسنده کرد.
جدول2-7 ) آینده ممکن برای بازاریابی بر مبنای گرانت
گرانت این طرز فکر را ترویج کرد که نامهای تجاری ایده های زیستن و ادامه حیات در جوامع فراسنتی می باشد بر طبق راهنمایی های گرونروس، تمام کسب و کارها باید روی خدمت رقابت کنند.فرایند بازاریابی شامل درک کردن بازار مشتریان شخصی توسط تحقیقات بازار و تجزیه و تحلیل بخش بندی بازار و توسط استفاده از اطلاعات پایگاه داده مشتریان شخصی و بنابراین جایگاه های بازار، تقسیمات بازار و افراد در بازار می باشد(2014 Wong,).
جامعه امروزی با آنچه که قبلاً نسخه مدیریتی بازاریابی برای حکمفرما شدن به آن آمده بود، خیلی متفاوت است. حال یک تاکید و اهمیت رابطه ای نیاز است و خریداران بیشتر خواستار و در انتظار یک خدمت شخصی در ضوابط و شرایط آنها هستند. طبق گفته گرونروس، بازاریابی یک فرایند اجتماعی برای بنا نهادن، نگهداری و افزایش و همچنین در هنگام نیاز، خاتمه دادن روابط با مشتریان و سایر ذی نفع ها در یک سود می باشد. پس اهداف تمام طرفین درگیر باید برآورده شود که این توسط یک مبادله دو طرفه و اجرای وعده ها بدست می آید.
قاعده گرانت | اهمیت مفهوم | استدلال رابطه ای |
- نزدیکتر و شخصی تر - درک و دسترسی به نیازهای اساسی افراد - نوآوری - بازاریابی جدید بصورت یک افسانه - تفاوتهای ملموس برای تجربه کردن ایجاد کنید - ترویج صحت و اعتبار - کار کردن از طریق توافق و رضایت عمومی - تا حد مشارکت اقدام نمائید - انجمنهای علاقه درست کنید - از خلاقیت استراتژیکی استفاده کنید - یک ادعا برای شهرت بیان کنید - از یک تصور پیروی کنید و به ارزشهایتان پابرجا باشید |
مبنای غیر عینی بازاریابی بعنوان یک فرایند اجتماعی ،بهتر از تاکید بیش از اندازه بازاریابی بعنوان یک تکنولوژی معقول و عینی از مدیریت تقاضا موقعیت یابی ( تعیین موقعیت ) بازاریابی را به واسطه نامهای تجاری متمایز فراموش کنید. بطور منحصر به فرد محرکهای اساسی فرد ( نیاز جنسی، گرسنگی، حس کنجکاوی، نظم، ارتباط اجتماعی و … ) را مد نظر قرار دهید . تعریف دوباره نام تجاری بعنوان خالق. حضور ثابت در کنار ایده های جدید بهتر از اینست که بعنوان یک هویت ثابت باشد. بازاریابی جدید بعنوان یک سازنده نام تجاری و بعنوان یک عقیده و سنت جدید، بهتر از بازتاب سنتهای قدیمی مصرف کنندگان مجبورند که معتقد شوند خصوصیات نام تجاری متفاوت هستند. بازاریابی باید مجذوب سازد و نه فقط ایده آل ها را پیشنهاد دهد. به جریان گذاشتن ایده ها، بهتر از پیامهای فروش مستقیم کارکردن با شرکا، بهتر از انجام کارهایی برای مصرف کنندگان انفعالی تاثیرپذیر است که بطور فرضی حاضر به پذیرفتن هستند. مشتریان بعنوان شریک، ایجاد کننده نام تجاری حضار هدف مانند جوامع فعال علاقمند، بهتر از گیرندگان انفعالی فرضی که توسط عادتهای ثابت و وفاداری ثابت شناخته شده هستند، می باشند توسط امکانات رسانه های گروهی در دسترس، محدود نشوید. استفاده از رسانه های جدید و قدیم بطور استراتژیکی برای پشتیبانی از یک صفت شایسته و مناسب الزامی است. کارهای جالبی انجام دهید که یک داستان به یاد ماندنی بگویید. کارهای تکراری از روی امیداواری به بیانیه های جاب توجه یک شناخت نام تجاری را فراموش کنید. بیاد آورید که یک نام تجاری، سازنده همکاری است و میتواند یک عامل تغییر باشد – بازاریابی باید به تصور خیال و ارزشهای مردم پابرجا باشد. |
بازاریابی چیزی است که مردم با یکدیگر انجام می دهند و یک تکنولوژی ساکن و راکد نیست افراد قبل از اینکه مشتری باشند، شخصیت و بشر محسوب می شوند. محصولات تعاملی بهتر از تولید دوباره هویت، دانش و قصد و منظور است. به خریداران و مصرف کنندگان اجازه دهید راهنمایی شوند کار کردن به سمت « نام تجاری من » تعلیم – کنترل – موفقیت پیاپی پایدار مزیت به واسطه انطباق بهتر از وفاداری به واسطه تحریک و تشویق ارتباط پذیری (پذیرا باشید) یک « ما » برای انجام کارها بوجود آورید، بجای « برای ما » و برضد « برای آنها » پیوندهایی به واسطه ارتباط ها بوجود آورید و نه صرفاً پیامدهای کوتاه به مردم توسط درگیر شدن با آنها در یک عمل ارزنده نشان دهید. جوابگو باشید و صرفاً مسئول اعمال خود نباشید. |
جدول 2 -8) یک بیانیه بازاریابی رابطه ای جدید توسط گرانت
ازبورن (۱۹۵۹) در تحلیل های خود شرایط بازار را پیشنهاد نمود و از روش گام تصادفی استفاده نمود. در مدلی که او پیشنهاد کرد استقلال تغییرات قیمت ها با این فرض شروع می شد که تصمیم گیری فردی سرمایه گذاران بر روی اوراق بهادار در هر معامله مستقل می باشد و بیشتر جنبه اقتصادی موضوع در نظر گرفته می شود. در نهایت هر زمان که اقتصاددانان کوشش کردند که توجیهات اقتصادی برای مدل گام تصادفی بیاورند به مدل Fairgameرسیدند.
معامله گران سهام در بورس اوراق بهادار در مورد این مسأله که چه عواملی در تغییرات متوالی قیمت ها موثر است عقاید مختلفی را ابراز می دارند. به طور خلاصه می توان گفت اگر اطلاعات گذشته نتواند سبب افزایش سود شود، باید گفت که در این حالت مدل گام تصادفی اعتبار خواهد داشت . فرض استقلال تغییرات قیمت تا زمانی که درجه وابستگی در یکسری از تغییرات به حدی نباشد که از اطلاعات تاریخی استفاده کنیم ، می تواند یک فرض کافی باشد . در صورتیکه درجه واقعی وابستگی در یکسری از تغییرات برای استفاده از وقایع تاریخی ، کافی باشد نمی توانیم با پیش بینی آینده ، سود بیشتری نسبت به مدل ساده خرید و نگهداری سهام داشته باشیم . مدل گشت تصادفی به صورت زیر بیان می شود :
« قیمت در زمان t برابر است با قیمت در زمان t-1 به اضافه یک باقیمانده (Residual)مجموعه باقیمانده دارای میانگین صفر می باشند وهمبستگی با یگدیگر ندارند ( جهانگیراردی، ۱۳۸۰).
معادله ۰۱
به طوریکه قیمت جاری سهام و باقیمانده با تغییرات قیمت در زمان t خواهد بود و دارای مشخصات زیر است :
معادله ۲
اگر نرخ بازده S نشان دهنده متغیرهای تصادفی مستقل با توزیع یکسان و میانگین صفر باشد، می توانیم بگوییم که قیمت سهام از مدل گشت تصادفی پیروی می کند.
به طور خلاصه می توان گفت که مدل گشت تصادفی این نظریه را عنوان می کند که تغییر اوراق بهادار قابل پیش بینی نمی باشد و این تغییرات به صورت تصادفی است و چیزی در اطراف ارزش ذاتی آن می باشد. از آنجایی که اطلاعات گذشته در قیمت فعلی اثر گذاشته و به عبارت دیگر قیمت جاری اطلاعات گذشته را منعکس می کند، این اطلاعات نمی تواند ارزش پیش بینی داشته باشد لذا در مدل گام تصادفی عنوان می شود که بهترین پیش بینی از قیمت بعدی ، همان آخرین قیمت موجود می باشد .
مفهوم پیش بینی
همانطور که در فصل اول به طور مختصر اشاره شد، برای انجام پیش بینی معمولاً به داده ها و وقایعی تاریخی اتکا می شود . به این ترتیب که داده های گذشته تجزیه و تحلیل می گردد تا بتوان از آن الگویی را شناسایی کرده و با تعمیم دادن آن به آینده بتوان آینده را ترسیم کرد . این امر مستلزم این فرض اولیه است که روابط بین متغیرها در آینده نیز وجود خواهد داشت. روشهایی که برای انجام پیش بینی مورد استفاده قرار می گیرند به دو گروه کلی روش های کمی و کیفی تقسیم می شوند(مدرس،۱۳۸۰).
در روش های کیفی ، پیش بینی مبتنی بر قضاوت ذهنی است و پیش بینی کننده با بهره گرفتن از تجارب خود و در نظر گرفتن شرایط کنونی و تغییرات قابل پیش بینی ، داده های آینده را پیش بینی می کند . استفاده از این روش هنگامی ضروری می گردد که در فرایند پیش بینی ، داده های تاریخی در دسترس نباشد و یا حجم آنها برای انجام پیش بینی کفایت نکند .
در روش های کمی با بهره گرفتن از تجزیه وتحلیل داده های گذشته ، ارزش متغیر مورد نظر برای آینده پیش بینی می گردد . روش های رگرسیون و سری زمانی نمونه هایی از این روش های کمی هستند . روش های سری زمانی، خود به مدلهای یک متغیره و چند متغیره تقسیم می گردند. در مدلهای یک متغیره ، تنها براساس ارزش مقادیر گذشته یک سری زمانی ، ارزش مقادیر آتی متغیر وابسته پیش بینی می شود . در حالیکه در مدلهای چند متغیره ، با شناسایی وتشخیص متغیرهایی که با متغیر مورد نظر برای پیش بینی در ارتباط است ، مدل آماری مربوط طراحی شده و برای پیش بینی مورد استفاده قرار می گیرد . در این مدلها با شناسایی روابط بین متغیرها می توان نتیجه پیش بینی را بهبود بخشید .
تعریف پیش بینی
در فرهنگ لغات دو اصطلاح Forecasting و Predicition که به معنای پیش بینی و یا پیشگویی است، وجود دارد. معمولاً در زبان فارسی معنی دو اصطلاح فوق را به صورت پیش بینی یا پیشگویی جایگزین می کنند. در فرهنگ Webster ، Forecast به معنای برآورده کردن یا محاسبه چیزی از قبل، عنوان شده وPredict به معنای دانستن چیزی از قبل ، تعریف شده است . در فرهنگ آریانپور Forecasting به معنای حدس زدن وقایع آینده با توجه به علل و اسباب و قراین موجود و Predicitionبه معنای پیشگویی وتعیین حوادث قبل از وقوع آنها تعریف شده اند .
برخی برای دو اصطلاح مذکور معنی یکسانی قایل نیستند. مثلاً Forecasting را به معنای برایند برآورد رویدادهای آتی با بهره گرفتن از داده های قبلی و و Predicitionرا به معنای پیش بینی با بهره گرفتن از روش های کیفی وقضاوتی تعریف می کنند. به هر حال در متون مالی و بازرگانی از هر دو اصطلاح عمدتا ، با معنی یکسان استفاده شده است ( مدرس ، ۱۳۸۰)
هدف پیش بینی
شیم ساندر در مقاله خود تحت عنوان نگرشهای کلاسیک ، مباشرت و بازار در حسابداری نقش تصمیم گیری در هر سازمان را به صورت زیر بیان می کند :
« تصمیم گیری و نظارت در هر موردی ، به عنوان ابزاری برای یافتن آینده ای بهتر عمل می کنند. با این وجود بین این دو یک تنش وجود دارد . این تنش ناشی از این امر است که داده ها و فرایندهای مورد استفاده برای برقراری نظارت لزوما بهترین داده ها برای تصمیم گیری نیستند و برعکس. با این همه نظارت امروز مبنای تصمیمات بهتر برای فرد است و تصمیمات فردا توجیه کننده نظارت امروز است(ساندر و یاماجی ، ۱۹۹۹).»
بدون شک اتخاذ هر تصمیم نیازمند اطلاعات و داده های مرتبط با آن است . بسیاری از این اطلاعات از طریق فرایند پیش بینی تهیه می شوند. لذا پیش بینی، عنصری کلیدی در تصمیم گیری است زیرا اثر بخشی هر تصمیم به پیامدها و رویدادهای بعد از تصمیم بستگی دارد و توانایی پیش بینی جنبه های غیر قابل کنترل این رویدادها، قبل از اتخاذ تصمیم می تواند، به انتخاب بهتری منجر شود . به همین دلیل سیستم های مدیریتی برای برنامه ریزی و اداره عملیات دارای مدلهای پیش بینی هستند.برنامه ریزی در زمینه های مالی ، تولید ، موجودی کالا و… متضمن فرایند پیش بینی در ابعاد مختلف است .
هدف پیش بینی کاهش ریسک در تصمیم گیری است . با وجود آنکه پیش بینی ها معمولاً دقیق نیست ولی میزان خطای پیش بینی به سیستم مورد استفاده برای پیش بینی بستگی دارد . با صرف منابع بیشتر برای پیش بینی می توان دقت آن را افزایش داد ودر نتیجه برخی زیانهای ناشی از عدم اطمینان را حذف کرد و یا کاهش داد ( مونتگومری و سایرین ، ۱۹۹۰)
از آنجا که پیش بینی ریسک را کاملاً حذف نمی کند لذا لازم است که در فرایند تصمیم ، عدم قطعیت پیش بینی به طور صریح مورد توجه قرار گیرد . از نظر مفهومی ارتباط تصمیم گیری با پیش بینی را می توان در رابطه زیر نشان داد (مدرس ، ۱۳۸۰)
خطای پیش بینی + تصمیم گیری با فرض صحیح بودن پیش بینی = تصمیم واقعی
این رابطه نشان می دهد که سیستم پیش بینی باید علاوه بر پیش بینی ، خطای آن را نیز توصیف می کند . بدون شک پیش بینی به خودی خود پایان کار نیست، بلکه وسیله ای برای رسیدن به هدف است. سیستم پیش بینی، جزیی از مجموعه سیستم تصمیم گیری است و به عنوان یک سیستم فرعی در واکنش با اجزای کل سیستم ، در عملکرد آن موثر است ( مدرس ، ۱۳۸۰)
تعریف مسأله پیش بینی
برای تعریف مسأله پیش بینی باید از مسأله تصمیم شروع کرد. اطلاعات حاصل از فرایند پیش بینی برای بهبود بخشیدن به فرایند تصمیم گیری مورد استفاده قرار می گیرد . بنابراین ماهیت تصمیماتی که اتخاذ می شود ، بسیاری از ویژگیهای سیستم پیش بینی را تعیین خواهد کرد .بررسی مسأله تصمیم باید کمک کند تا سوالات زیر پاسخ داده شود :
چه چیزی پیش بینی می شود ؟
عناصر زمانی پیش بینی چیست ؟
پیش بینی چگونه انجام می شود ؟
چه دقتی مورد نیاز است ؟
-
- هنگام تعیین « چیزی که پیش بینی می شود » متغیرهای تعریف می گردد که سپس باید تجزیه و تحلیل و پیش بینی شوند .بسیاری از عوامل نظیر دسترسی به داده ها ، دقت ، هزینه تجزیه وتحلیل وترجیحات تصمیم گیرنده ، در سطح جزییات مورد استفاده موثر هستند. در مواردی که انتخاب متغیرهای مناسب به روشی امکان پذیر نیست . می توان راهکارهای مختلفی را آزمون کرد و بهترین راهکار را انتخاب کرد .
-
- عناصر زمانی تصمیم شامل : دوره پیش بینی ، افق پیش بینی و فاصله پیش بینی است .
ـ دوره پیش بینی واحد اصلی زمانی است که پیش بینی برای آن انجام می شود برای مثال پیش بینی شاخص در ماه آینده .
ـ فاصله پیش بینی تواتری است که با آن پیش بینی انجام می شود . معمولاً فاصله پیش بینی و دوره پیش بینی مساوی است .
-
- معمولاً پیش بینی یکی از اشکال زیر را به خود می گیرد:
ـ برآورد ارزش مورد انتظار متغیر بعلاوه برآورد انحراف معیار خطای پیش بینی .
ـ دامنه ای که با احتمال تعیین شده ،شامل ارزش آتی واقعی خواهد بود .
-
- سطح دقت مورد نیاز در پیش بینی ، بر سیستم پیش بینی مورد استفاده اثر خواهد گذاشت . ویزگی مهم یک سیستم تصمیم گیری خوب ، توانایی آن در دست یابی به کارایی بهینه در موارد عدم قطعیت است . افزایش دقت در پیش بینی عدم اطمینان را کاهش می دهد ولی از طرف دیگر ممکن است از دیدگاه اقتصادی توجیه پذیر نباشد . سایر عواملی که باید در تعریف مسأله پیش بینی باید تا حد امکان کاهش داده شود .
روش های پیش بینی
روش های انجام پیش بینی را به صورتهای مختلفی طبقه بندی می کنند. اما با توجه به میزان استفاده از روش های ریاضی و آمار می توان آنها را به دو طبقه کیفی و کمی دسته بندی کرد ( مدرس ،۱۳۸۰):
الف ) روش های کیفی شامل برآورد ذهنی از طریق اظهار نظر متخصصان است . در روش های کیفی ، پیش بینی مبتنی بر قضاوت ذهنی است و پیش بینی کننده با بهره گرفتن از تجارب خود و در نظر گرفتن شرایط کنونی وتغییرات قابل پیش بینی ، داده های آینده را پیش بینی می کند . در فرایند پیش بینی ، فقدان یا عدم دسترسی به اطلاعات تاریخ و یا عدم کفایت حجم آن ، استفاده از روش های قضاوتی را ایجاب می کند.
ب ) روش های کمی ، به وضوح چگونگی انجام پیش بینی را تعریف می کنند. منطق کار به طور صریح بیان می شود و عملیات ریاضی است . در این روشها با بررسی داده های تاریخی فرض می شود که فرایند ایجاد داده ها پایدار و قابل تسری به آینده است .
در عمل، سیستم های پیش بینی اغلب ترکیبی از هر دو روش را به کار می برند . روش های آماری برای تجزیه و تحلیل منظم داده های تاریخی به کار می روند و پیش بینی انجام می شود . این امر به سیستم عینیت می بخشد و به سازماندهی موثر محتوای اطلاعاتی داده های تاریخی منجر می شود .سپس نتایج کار به عنوان ورودی در ارزیابی ذهنی تصمیم گیرندگان آگاه عمل می کند و آنان با بهره گرفتن از سایر اطلاعات مرتبط و انتظارات معقول خود از آینده ، پیش بینی را به نحو مقتضی تعدیل می کنند.
باتوجه به مطالبی که بیان گردید ، برای ارائه یک پیش بینی مناسب از وقایع و رویدادهای آینده که نتایج آن در تصمیم و فرایند تصمیم گیری موثر باشد ، انتخاب روش های پیش بینی مناسب از اهمیت بالایی برخوردار است . همانطور که بیان گردید انتخاب روش های پیش بینی به عوامل مختلفی بستگی دارد . ذیلاً به طور خلاصه عوامل موثر بر انتخاب روش مناسب جهت پیش بینی ذکر می گردد :
-
- شکل پیش بینی مورد نیاز.
- افق ، دوره و فاصله پیش بینی.
- قوه عاقله با سود جستن از قضایای تجربی قیاسات عقلی تشکیل میدهد.
- حس با دریافت اخبار آن وقت که به حدتواتر برسد به عنوان معتمد عقل کار میکند و عقل از اخبار متواتر در قیاسات استفاده میکند.
جریان شناخت
مراحل شناخت نزد ابن سینا، پیش از هر چیز رنگ ارسطویى دارد. شناخت از راه ادراک حسى یا ادراک عقلى بوجود می آید. ابن سینا بر اهمیت ادراک حسى در جریان شناخت تاکید مىکند. در ادراک به وسیله حواس هم فعل و هم انفعال وجود دارد.[۶۱] از سوی دیگر ادراک حسى به تنهایى برای اثبات واقعیت بیرونى کافى نیست، زیرا کار حواس فقط احساس است، یعنى پیدایش صورت محسوس در حواس، اما اینکه بدانیم که آن محسوس دارای هستى بیرونى (عینى) است، کار عقل یا وَهم است. [۶۲]
کاملترین شناخت در نظر ابنسینا، شناخت عقلى استو در نتیجه لذتی که نصیب انسان میشود نیز اگر از راه عقل و شناخت عقلی به دست آمده باشد کاملترین و بالاترین لذت هاست.[۶۳]
قوای مدرکه دو قسم است، قسمی که از خارج ادراک میکند و قسمی که از داخل. قسم اول همان حواس پنج گانهاند و بخش دیگر آن قوای باطنی نفساند که متعددند.
در مبحث شناخت وقتی سخن از شناخت حسی و شناخت عقلی پیش میآید قطعا لذت ناشی از شناخت هم به دو گونه میشود، لذت عقلی و لذت حسی.
مباحث بسیاری در زمینه شناخت در کلام ابنسینا مطرح است که از حوصله بحث و هدف این پایان نامه خارج است.
جمع بندی:
از آنجایی که در موضوع زیبایی و درک آن، مسأله انسان به میان میآید چرا که هر زیبایی برای شناخته شدن و درک شدن باید توسط انسان درک شود در این فصل به برخی خصوصیات خاصه انسان پرداخته شد تا مشخص شود مراد از زیبایی در دیدگاه ابنسینا چیست. ادراک در انسان نوعی فعل و انفعال است بنابراین هر فعل و انفعالی قواعد خاص خود را دارند. این فعل و انفعال در مکانی به نام نفس صورت میگیرد. جایگاهی که از اصلیترین مکان هایی است که در وجود انسان تعبیه شده است. تمام دریافتهای ما در جایی به نام نفس نگه داری و پردازش میشوند. که با توجه به چگونگی هر مطلب، نفس شکل و قالب خاص خود را به آن میدهد. با بررسی همه جانبه نفس به این رسیدیم که زیبایی موجود در عالم صرف زیبایی محسوس نیست و ابعاد متفاوت انسان زیباییهای متفاوتی را درک میکنند که هیچ کدام غایتش فی نفسه نیست. زیبایی در این تعریف در کنار شناخت بوجود میآید و از آن جایی که مسیر شناخت در انسان متفاوت است زیبایی نیز گونههای متفاوتی پیدا کرده و دارای مراتب و درجات مختلف میشود. از طرفی معیار زیبایی در نفس به صورت صرف و غایتی فی نفسه لحاظ نشده است، چرا که در نظر فلاسفه مسلمان غایت همه اشیا و زیبایی آنها خداوند است. بنابراین همه چیز نسبت به نزدیکی و دوری به حضرت حق ارزش گذاری میشود.
فصل سوم
برسی عشق در دیدگاه ابنسینا
در فصل پیشین به جنبه وجودی زیبایی و ادراک زیبایی پرداختیم، وبه چگونگی ادراک، مسیر ادراک و انواع ادراک پاسخ داده شد. ابنسینا فیلسوفی وجودی است و ادراک را کامل در مسیر وجود تبیین میکند که در این راستا در وجود شناسی زیبایی به مبحث عشق میپردازیم که به علت اهمیت مبحث عشق و مفصل بودن جزییات این موضوع، آن را در فصلی جداگانه بیان کرده ایم.
همان طور که در ابتدای این پایان نامه نیز مطرح شد غرض از این نوشته بررسی تفصیلی در دیدگاه فیلسوف مسلمان ابنسینا است حال چه در زمینه معرفت شناسی زیبایی باشد چه در زمینه وجود شناسی زیبایی، هر چند که خود فیلسوف توجهی به این تقسیم بندی نداشته و این تقسیم بندی در قرون اخیر متداول شده است.
در نظر ابنسینا عشق با ادراک فهمیده میشود وهرچه ادراک کاملتر باشد عشق محکمتر میشود.
لذا مباحث ادراک و مسیر آن مقدمهای میشود برای موضوع عشق که به طور مفصل در این فصل بررسی میشود.
عشق در آثار ابنسینا از یک سو تحت تاثیر نظرات افلاطون است و از سوی دیگر با دقت نظرهای وی کارکردهای معنایی و مفهومی جدیدی یافته است. ابنسینا در به کمال رساندن نظریه عشق نقش داشته است و آرا وی در باب عشق عرفانی بر عارفان دورههای بعد، تاثیر بسیار گذاشته است. ابنسینا در مبحث عشق نیز به صرف شرح نظرات پیشینیان نپرداخته و در دستگاه فلسفی خود تبیین نوینی از عشق بیان کرده است؛ که این خود دلیل بر ذهنی دقیق، خلاق و مهندسی شدهای است که طبق مبانی فلسفی که وی بدان پایبند شده است در جای جای جزییات نظر وی این اتخاذ مبنا دیده میشود. مشهورترین آثار وی در این موضوع رساله فی ماهیه العشق اوست که بنا به درخواست ابوعبدالله الفقیه المعصومی نگاشته است و همچنین قسمتی از نمط هشتم کتاب الاشارات و التنبیهات به بررسی مبحث عشق پرداخته است.
نکتهای که مهم است بعد دینی و عرفانی است که در ابنسینا وجود دارد و در تبیین عشق فقط به عشق نباتی و انسانی نمیپردازد وسطح عشق را فراتر از مادیات میداند. و عشق را هم در نفس حیوانی و هم در نفس انسانی جاری میداند. بنابراین در نظر وی چنین میل زیباییشناختی مهذبی به مشارکت بین نفس حیوانی و نفس انسانی می انجامد.
فبین آن لکل واحد من الموجودات المدبره شوقا طبیعیا و عشقا غریزیا و یلزم ضروره آن یکون العشق فى هذه الأشیاء سببا للوجود لها[۶۴] در نظر وی، عشق نیرویى است که در جمیع اجزاء و مراتب عالم هستى - از جماد و نبات و حیوان تا اجرام فلکى و نفوس ملکى و الهى - ساری و جاری است و ذرات عالم را بههم مىپیوندد، محرک هر جزء به سوی کمال است و قوام و دوام وجود به اوست، بلکه وجود خود اوست.[۶۵]
ابنسینا در ارتباط بین خداوند و عشق به این جمع بندی میرسد:
فبین آن الخیر یعشق بما هو خیر اما الخاص به و اما المشترک و کل العشق هو لما قد نیل أو لما سینال منه أى من جمله المعشوق و کلما زادت الخیریه زاد استحقاق المعشوقیه و زادت العاشقیه للخیر و اذا تقرر هذا فنقول* آن الموجود المقدس عن الوقوع تحت التدبیر اذ هو الغایه فى الخیریه هو الغایه فى المعشوقیه و الغایه فى عاشقیته الغایه فى معشوقیته أعنى بذلک ذاته العالى المقدس تعالى اذ الخیر
یعشق الخیر بما یتوصل به الیه من نیله و ادراکه و الخیر الأول مدرک لذاته بالفعل أبد الدهر فى الدهر فاذن عشقه له أکمل عشق و أوفاه
عشق در حقیقت شوق و جاذبه طبیعى به سوی خیر و جمال است و چون ذات حق جمال مطلق و خیر محض است، پس معشوق همه اوست و نیز چون موجودات عالم هستى همگى تجلیات ذات الهی هستند، آن ذات مقدس با مشاهده جمال و خیریّت خود در آیینه اعیان ممکنات به جلوههای ذات خود عشق مىورزد و به گفته شیخ در همین رساله، الخیر یعشق الخیر، پس عاشق و معشوق و طالب و مطلوب هر دو یکى است.
فواجب اذن وجود هذا العشق فى جمیع الموجودات المدبره وجودا غیر مفارق البته
ابنسینا تصریح میکند که عشق در تمام موجودات وجود داشته و به هیچ وجه مفارق ازآن ها نیست.
رساله عشق ابنسینا در هفت فصل نوشته شده است که فصل پنجم آن فی ذکر عشق الظرفا و والفتیان للاوجه الحسان در بیان عشق ظریفان و جوانان به چهرههای زیبا نام گذاری شده است. بحث در حیطه وجودی زیبایی در این فصل مورد بررسی قرار میگیرد.
خداوند که معشوق اول است بیشترین قوام و نظام و برترین اعتدال را داراست. هرچیزی که قرب بیشتری به خداوند داشته باشد، به وحدت و توابع آن از جمله اعتدال و اتفاق نزدیک تر میشود و هر چیزی از او دورتر باشد، به کثرت و توابع آن از جمله تفاوت و اختلاف نزدیک تر میشود.
سرچشمه عشق عرفانی در آثار ابنسینا
در نظر ابنسینا راز بقا و تکامل در عشق است. ابنسینا ماهیت عشق را همان شیفتگی و آرزوی رسیدن به زیبایی و کمال مطلق میداند و بر این باور است که چنین شوقی و شیفتگی برخاسته از هستی و وجود است و فقط در وجود است که میتوان بحث کمال و تکامل را بیان کرد و در غیر از وجود تکامل دیگر معنایی ندارد. هر جا که وجود حاضر باشد چنین شیدایی بین آن دو ظاهر است و وصلت همیشگی برقرار. بدین ترتیب عشق امری فراگیر است و دارای مرتبه هاست.
و هذا العشق هو مبدأ النزوع الیه عند غیبوبته آن کان مما یباین و التأحد به عند وجوده ثم کل واحد من الموجودات یستحسن ما یلائمه و ینزع الیه مفقود و الخیر الخاص هو الملائم للشیء فى الحقیقه و الحسبان فیما أظن هو الملائم لا بالحقیقه ثم الاستحسان و النزاع و الاستقباح أو النفره فى الموجود من علائق خیریته لانها لا تطلق على الوجود على وجه الاستصواب بالذات الا من جهه خیریته لان الصواب اذا وجد عن الشیء بالذات فهو لسداده و خیریته فبین آن الخیر یعشق بما هو خیر اما الخاص به و اما المشترک و کل العشق هو لما قد نیل أو لما سینال منه أى من جمله المعشوق و کلما زادت الخیریه زاد استحقاق المعشوقیه و زادت العاشقیه للخیر[۶۶]
در نظر ابنسینا، در پس هر یک از ممکنات به واسطه جنبه وجودی که در او هست همیشه شایق به کمالات و مشتاق به خیرات هستند… همین اشتیاق ذاتی و ذوق فطری و جبلی که سبب بقاء وجود آنها است ما آن را عشق مینامیم… پس هر قدر مجاورت با حق و قرب با او بیشتر باشد جنبه وحدت و اتفاق زیادتر میشود… مطلق هم تجلی کننده به عشاق خود است ولکن تجلیات بر حسب مراتب موجودات متفاوت است.
ابنسینا با استمداد از ذوق عرفانی و روش فیلسوفانه به اثبات اتحاد عشق و عاشق و معشوق پرداخته و توانسته است تسلط عشق را در پهنه وسیع جهان مدلل دارد.
تعریف عشق
ابنسینا در رساله فی ماهیه العشق میگوید: الان العشق لیس فی الحقیقه الا استحسان الحسن و الملائم جدا “عشق در حقیقت خود، نیکو شمردن امر حسن ( نیک و زیبا ) و جدا ملایم است.[۶۷] بر این اساس وی معتقد است که هر یک موجودات چیزی را که ملایم و سازگار خود مییابد تحسین میکند و اگر خود فاقد آن است به سوی آن کشیده میشود. خیر خاص هر موجودی رسیدن به آن چه در حقیقت ملایم اوست یا آن چه گمان میرود که ملایم اوست، دانسته میشود. و این ملایم دانستن در اصل، تکامل آن چیز است چرا که هر چه یک چیز تکامل بیشتری داشته باشد آن شی تعادل بیشتری دارد چرا که عدم تعادل در وجود حاکی از نواقصی است که از آن وجود دارد.
همچنین ابنسینا در بحث ماهیه الصلاه به بیان تفاوت انسانها و مبحث عشق میپردازد. و بیان میکند از آن جایی که انسان مرکب از حیوانیت و انسانیت است در صورت غلبه ارواح طبیعی و حیوانی، انسان عاشق بدن خود میشود.
ان الانسان متفاوت حسب تأثیر قوى الارواح المرکبه فیه فمن غلب علیه الطبیعى و الحیوانى فانه عاشق للبدن محب لنظامه و تربیته و صحته و أکله و شربه و لبسه و جذب منفعته و دفع مضرته…[۶۸]
واگر عشق به خدا باشد و از بدن مادی جدا شود عاشق خدا شده و به لذت معنوی میرسد.
أما من غلبت قواه الروحانیه و سلط على هواه قوته الناطقه و تجردت نفسه عن أشغال الدنیا و علائق العالم الأدنى فهذا الأمر الحقیقى و التعبد الروحانى و الصلاه المحضه التی قررناها واجبه علیه أشد وجوب و أقوى. . . . فلو أقبل بعشقه و اجتهد فى تعبده لسارعت الیه الخیرات العلویه و السعادات الأخرویه حتى اذا انفصل عن الجسم و فارق الدنیا[۶۹]
همچنان که پیامبر در شب معراج اینگونه شد.
ففی لیله تجرد عن بدنه و تنزه عن أمله فلم یبق معه من آثار الحیوانیه شهوه و لا من لوازمه الطبیعیه قوه[۷۰]
دیدگاه فیلسوف درباره عشق های حیوانی
ابنسینا تولید مثل را عامل جاودانگی و بقای موجودات بر میشمرد؛ در این دیدگاه عشق و لطافت و زیبایی و توازن همراه هم هستند؛ وعشقهای حیوانی اگر در راستای بقای نسل باشند ممدوح و پسندیده هستند و حتی چنان چه خواهد آمد عشقهای حیوانی مقدمه و مسیری است برای رسیدن به عشق الهی و ازلی. عشق هم در ذات عاشق و هم در ذات معشوق متجلی میشود.[۷۱]
مراتب عشق
سخن از مراتب عشق را در مباحث ابنسینا میتوان در باب مراتب لذت یافت. لذت مراتبی دارد و در مورد هر لذت برنده و لذت دهنده یی مطابق عالم و حالاتش است. از آنجا که رابطه عاشق و معشوق، رابطه لذت برنده ( لاذ ) و لذت دهنده ( ملتذ( نیز هست، مراتب لذت، مراتب عشق نیزاست. بنابراین در کلام ابنسینا لذت وعشق یکی میشود.
ابنسینا مرا تب عشق را در پنج مرتبه بیان میکند:
الف) عشق خداوند به خود: این عشق، بالاترین مرتبه از مراتب عشق است. دلیل این امر از نظر ابنسینا آن است که خداوند متعال بالاترین مرتبه ادراک را داراست هم چنین او بالاترین درجه کمال را دارد تا آن حد که از عدم و امکان که منبع شر هستند به دور است و هرچه ادراک کاملتر باشد و شی مقابل کاملتر باشد ادراک قویتر شده و در نتیجه عشق به حد اعلای خود میرسد. بنابراین، خداوند لذاته بزرگترین عاشق و معشوق و هم چنین بزرگترین لاذ و ملتذ است.
ان الموجود المقدس عن الوقوع تحت التدبیر اذ هو الغایه فى الخیریه هو الغایه فى المعشوقیه و الغایه فى عاشقیته الغایه فى معشوقیته أعنى بذلک ذاته العالى المقدس تعالى اذ الخیر
یعشق الخیر بما یتوصل به الیه من نیله و ادراکه و الخیر الأول مدرک لذاته بالفعل أبد الدهر فى الدهر فاذن عشقه له أکمل عشق و أوفاه[۷۲]
واجب الوجود معشوق عاشق لذیذو ملتذ است. لذت یعنی ادراک خیری که مناسب است و خداوند خیر محض است. اگر موجودی جمال و خیر محض باشد حب به او شدید است و چنین موجودی معشوق و محبوب است و ذات او بزرگترین عاشق و معشوق است و عظیمترین لذت برنده و لذت دارنده که هیچ چیز را نمیشود به او قیاس کرد. [۷۳]
هو عاشق لذاته و ذاته مبدا کل نظام الخیر فیکون نظام الخیر معشوقا له بالقصد الثانی[۷۴]
ابنسینا برای توضیح بیشتر خود به تفاوت عشق ( به معنای حقیقی ) و شوق پرداخته است. او سعی دارد با تبیین معنای شوق و عشق اکملیت را در حضرت حق بیان کند و این را به اثبات برساند که عشق و لذتی بالاتراز عشق و لذت حضرت حق نسبت به خود وجود ندارد.
فالواجب مع کونه لا عله غائیه له، هو غایه جمیع الموجودات بأسرها؛ لأنّها بحسب ما لها من الکمالات الممکنه الذاتیه الأولیه لا تزال دائما طالبه لما لها من الکمالات الثوانی، متشبّهه فی ذلک کلّه بالکمالات الحقیقیه التی للواجب لذاته بقدر الإمکان.
در کتاب «عجایب البلدان» نیز آمده است: «تهران قریهای است معظم و ولایت ری دارای باغات زیاد به اشجار و ثمرات خوب و فراوان و سکنه در خانههای سرداب مانند به سر میبرند که هر قدر محصور بودنشان امتداد یابد به سبب کثرت آذوقه که از فرط احتیاط ذخیره کردهاند آسودهاند و دائماً به سلطان عصر یاغی و با عساکر او در کارزار و زد و خوردند، مالیات خود را به مسکوک نمیپردازند، بلکه در عوض نقود رایج خروس و مرغ میپردازند. تا حمله مغول، هنوز هم تهران به صورت قریهای نه چندان معتبر باقی مانده بود و مانند دیگر قراء ری، زیر نظر خوارزمشاهیان اداره میشد.”
با مهاجرت مردم ری به تهران، پس از زلزلههای پی در پی و حمله مغولها، به تدریج تهران از شکل روستا درآمده و به شهرکی تبدیل شد که دارای چهار امام زاده و چند بقعه متبرکه بود. در این دوره کشاورزی و باغداری توسعه پیدا کرد و این امر نظر مهاجمان و ساکنان روستاهای اطراف تهران را به خود جلب کرد. این وضع تا پایان دورههای ترکمانان و اوایل صفویه دوام یافت. نخستین بار در دوره حکومت صفویان، شاه طهماسب اول صفوی در سال ۹۱۶ شمسی، هنگام عبور از تهران، با دیدن باغ و بوستان فراوان این شهر دستور داد تا به دور آن دیوار کشیده شود، این دیوار دارای ۱۱۴ برج به عدد سورههای قرآن و چهار دروازه رو به چهار سوی دنیای پیرامون داشت که از شمال به میدان توپخانه و خیابان سپه، از جنوب به خیابان مولوی، از شرق به خیابان ری و از غرب به خیابان وحدت اسلامییا شاپور محدود میشد، مساحت تهران در این دوران به ۴۴۰ هکتار رسید.
در دوره قاجار، زمانی که آقا محمد خان قاجار در اول فروردین سال ۱۲۰۰ ﻫ - ق بر تخت سلطنت نشست، تهران را به عنوان پایتخت برگزید و آن را «دارالخلافه» نامید. انتخاب تهران به عنوان پایتخت از سوی آقا محمد خان قاجار چند علت داشت که مهمترین آنها نزدیکی به اراضی حاصلخیز ورامین و مجاورت آن با محل استقرار ایلات ساوجبلاغ بود. ایلات غرب ساکن در ورامین، یعنی هواخواهان وی در حوالی تهران اقامت داشتند و علاوه بر این موارد، تهران با استرآباد و مازندران که در حقیقت ستاد اصلی نیروهایش بود فاصله چندانی نداشت.
در دوره حکومت رژیم پهلوی، تهران نیاز به تغییر و گسترش داشت. رضا شاه پهلوی که معتقد بود ساختمانهای کهن و قدیمی همچون بخشهای بزرگی از کاخ گلستان، تکیه دولت، میدان توپخانه، استحکامات نظامی و قلعههای قدیمی، نباید بخشی از یک شهر مدرن باشند. دستور تخریب، این بناهای قدیمیبا یک اسلوب معین را داد و ساختمانهای مدرن با سبکهای ایرانی پیش از اسلام، از جمله بانک ملی، ساختمان امنیه، ساختمان تلگراف و تلفن و دانشکده نظامیدر جاهای مشخص به خودشان ساخته شدند. بازار تهران نیز در راستای این خط مشی به دو نیم تقسیم شد و بسیاری از ساختمانهای تاریخی به منظور ایجاد راههای درون شهری در پایتخت تخریب شد. نمونههای بسیاری از باغهای ایرانی نیز با توجه به مدرن سازی و ایجاد شبکه جادهای در شهر مشمول این طرح شدند.
در خلال جنگ جهانی دوم، نیروهای نظامیانگلیس و شوروی وارد شهر تهران شدند. در سال ۱۹۴۳ م، تهران محل برگزاری کنفرانس تهران بود. در دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ م. یعنی در دوره حکومت محمدرضا شاه مخلوع، تهران به سرعت توسعه پیدا کرد و طرحهای زیادی ریخته شد. ساختمانهای جدید، کم کم بیشتر و بیشتر شدند و خیابانها گسترش پیدا کردند. در سال ۱۳۵۷ ه.ش، در محدوده شهرستان تهران و کرج و ورامین، استان تهران ایجاد شد و شهر تهران به عنوان مرکز استان انتخاب گردید. در طول جنگ ایران و عراق، تهران بارها مورد حملات موشکی و هوایی قرار گرفت و بسیاری از مردم تهران در نتیجه این حملات کشته و مجروح شدند. پس از هر حمله هوایی، مواضع تخریب شده بازسازی میشدند. پس از جنگ ایران و عراق، رشد عمرانی تهران از سرگرفته شد.
۴-۱-۳ اقوام وزبان
در کتابهای تاریخی، چون کتاب «تاریخ مردوخ» آمدهاست که حدود ۳ هزار سال پیش از میلاد، قبایلی از ماد که از هفت قبیله «آریایی» تشکیل میشد ، از سیبری به ایران آمدند و پس از گذشتن از مرو و شاهرود در ری و ورامین ساکن شدند که آنها را «پارتاسنی» مینامیدند. بنابراین؛ ساکنین اولیه این منطقه را «آریاییها« تشکیل میدادند. اما از آنجا که امروزه استان تهران، بزرگترین استان مهاجرپذیر کشور محسوب میشود؛ اقوام مختلفی از سراسر سرزمین ایران در آن ساکن شدهاند و با این که زبان اصلی مردم استان، فارسی است ولی زبان و گویشهای دیگری مانند ترکی آذری، کردی، گیلکی، لری، مازندرانی و غیره به دلیل مهاجرتها رایج است.
۴-۱-۴ موقعیت اجتماعی و اقتصادی
استان تهران یکی از قطبهای اصلی اقتصاد کشور است. تجمع کانونهای عمده اقتصادی در این استان و موقعیت سیاسی- اداری و از همه مهمتر پایتخت بودن آن باعث شده است بخش عمده امکانات صنعتی و خدماتی در محدوده آن متمرکز شود.
کمیبارش باران و برف، نزدیکی به کویرها و بیابانها، کمبود آب مورد نیاز کشاورزی و تبدیل زمینهای کشاورزی به مناطق مسکونی و تولیدی - صنعتی از مهمترین دلایل رکود کشاورزی در استان است. از نظر موقعیت طبیعی و کشاورزی منطقه تهران را میتوان به دو ناحیه کوهستانی معتدل و ناحیه دشتها و کوهپایههای جنوب البرز تقسیم کرد. مردم نواحی کوهستانی معتدل که در بخش شمالی استان ساکن هستند؛ مانند بخشهای فیروزکوه، دماوند، لواسانات، رودبار قصران، طالقان و بخشهایی از شمال ساوجبلاغ، به علت ناهمواریهای شدید سطح زمین، وضعیت نامساعد جوی و اقلیم سرد بیشتر به فعالیتهای باغداری و دامداری میپردازند و باغهای سیب، گوجهسبز، گیلاس، زردآلو و هلو از مهمترین فرآوردههای این ناحیه به شمار میرود. ساکنین ناحیه دشتها و کوهپایههای جنوبی البرز که مشتمل بر ورامین، ری، شهریار، رباط کریم، اشتهارد و بخشهای مرکزی و جنوبی ساوجبلاغ به دلیل شرایط مساعد طبیعی بیشتر در بخش کشاورزی فعالیت دارند. محصولات عمده این ناحیه را گندم، جو، یونجه، ذرت، گوجهفرنگی، خیار، سبزیها، سیبزمینی، گیاهان علوفهای، انگور، چغندرقند و پنبه تشکیل میدهد.
از دیگر ارکان اصلی اقتصاد استان تهران «صنایع ماشینی وابسته» است که بیشتر آنها به مونتاژ و تولید کالاهای مصرفی اشتغال دارند. توسعه این صنایع بیشتر در امتداد راههای ورودی به تهران به ویژه در مسیر تهران - کرج، تهران – دماوند، تهران - ساوه و تهران - قم متمرکز شدهاند.
۴-۱-۵ سوغات
بخش شیرینی: سوهان شهر ری
بخش کشاورزی: سبزیهای کوهی و دوغ دماوند، انگور و کشمش شهریار
بخش صنایع دستی: قلم زنی روی مس و برنج، خراطی و سبد بافی، خاتم کاری ، شیشهگری، تراش و نقاشی روی شیشه، زیلوبافی، نقاشی روی چرم، قالی بافی و چاپ باتیک، سفالگری، حصیر بافی، ورنی بافی و دست بافی، جاجیم و گلیم، چنته، روبه پشتی، جوال، خورجین
۴-۱-۶ جاذبههای طبیعی - گردشگری
تهران : پارک ملی کویر، پارک ملی خجیر، پارک سرخه حصار، پارک جنگلی چیتگر، پارک جنگلی لوایزان، پیست اسکی دیزین، پیست اسکی شمشک، پیست اسکی توچال، پیست اسکی آبعلی، حاشیه رودخانه جاجرود، منطقه حفاظت شده لار، منطقه حفاظت شده ورجین
۴-۳: ری- چشمه علی( www.iran.ir)
ری : چشمه علی، کوه بی بی شهربانو
رباط کریم :رود شور، رود فصلی شاه چایی، رودخانه فصلی سیاب
دماوند: پیست اسکی آبعلی، چشمه اعلا آبعلی، حاشیه ریاچه تار، غار رود افشان، غار بورنیک در جاده دماوند، طبیعت دشت مشا
فیروزکوه: تنگه واشی یا تنگه ساواشی، غار زرافشان، چشمه آب معدنی خمده
۴-۴: تنگه واشی (www.iran.ir)
شمیرانات: آبشار دوقلوی، آبشار اسون، آبشار پسنگ، آبشار سوتک، آبشار منظریه، آبشار ناران و کفترلو، برج کلکچال، پیست دربندسر، پارک جمشیدیه، پارک دارآباد، پارک نیاوران، پیست اسکی دیزین و شمشک، پیست توچال، سد لتیان،حاشیه رودخانه جاجرود، طبیعت شمیرانات، طبیعت رودبار قصران و لواسانات.
شهریار: دشت شقایق شهریار
ورامین : دشت کویر
جاذبههای تاریخی
اسلامشهر: بقعهی امام زاده سیدرضا (ع)، بقعهی امام زاده زکریا (ع )، تپه علی آباد، تپه قائمیه، یخچال علی آباد، یخچال آسیاب جعفرآباد، موزه دفاع مقدس.
۴-۵: باغ ظهیر الدوله (www.iran.ir)
تهران: امام زاده داوود، امام زاده صالح، بازار تهران، باغ نگارستان، باغ ظهیرالدوله، سردر باغ ملی، شمسالعماره، کاخ گلستان، صاحب قرانیه، موزه ملی تهران، موزه آبکار، موزه نیروی دریایی، مجموعه فرهنگی آزادی، موزه بهزاد، موزه فرش ایران، موزه سینما، موزه سکه، موزه هنرهای معاصر، موزه دکتر حسابی، موزه مردم شناسی، موزه هنرهای زیبا، موزه شیشه و سرامیک، موزه حیات وحش، موزه تاریخ، تماشاگه تاریخ، موزه جهان نما، موزه ملک، موزه نقشه، موزه نظامی.
ری: آستانه حضرت عبدالعظیم، برج نقاره خانه، برج طغرل، ، بقعه جوانمرد قصاب، بقعه بی بی
۴-۶ برج نقاره خانه(www.iran.ir)
شهربانو، تپه چشمه علی، دخمه گبری، قلعه طبرک، حصار قدیم، کاروانسرای شاه عباسی، موزه آستان
عبدالعظیم، موزه تپه میل شهر ری.
رباط کریم: آسیاب و یخبندان قدیمی، امام زاده محمد تقی، امام زاده عماد الدین، قلعه سنگی مربوط به دوره سلجوقی، تپه تاریخی ده حسن، تپه باستانی پرندک، پل تاریخی بازارک، معمورین و وسطر، کاروانسرای فتحعلی شاه، معبد تخت رستم
۴-۷: آسیاب و یخبندان قدیمی(www.iran.ir)
شمیرانات: آرامگاه خواجه احمد، آرامگاه موسی، آرامگاه سید میر سلیم، امامزاده قاسم، بازار تجریش، بقعه سلطان، تپه کله قندی، تپه حصارک، قبر تاج الدین، قصر ضحاک، قلعه دختر ضحاک، کاخ مظفری، گورستان ظهیرالدوله،گورستان زردشتیان، مسجد امام حسن عسگری (ع)، موزه سینما، کاخ موزه نیاوران، موزه حیات وحش.
۴-۸: تخت رستم (www.iran.ir)
شهریار: آتشکده تخت رستم، بالابان، تپه جوقین، تپه قره تپه، تخت کیکاووس، پل تاریخی دختر مربوط به دوره ساسانیان، قلعه دختر، قلعه کبری.
۴-۹: قلعه دختر(www.iran.ir)
فیروزکوه: امام زاده اسماعیل، امام زاده احمد و محمد طارس، تپه باستانی سرتپه یا کله منار، تپه و قلعه باستانی پیرکمر، پل تاریخی رضاشاهی نمرود، قلعه فیروز کوه بنای تاریخی گور گنبد، قلعه تاریخی فیروزکوه، سرخ قلعه سرانزا، قلعه شاه چشمه، قدمگاه حضرت خضر نبی در روستای ورسخوران، کاروانسرای گدوک
ورامین: امام زاده جعفر، امام زاده یحیی، قلعه ایرج، قصر بهرام، میدان کهنه گل، نازین قلعه
)www.iran.ir4-10: قلعه ایرج (
۴-۲ جغرافیای شهر تهران
۴-۲-۱ تاریخ شهر تهران
به روایتی قصران و مهران دو برادر بودند. ” ران ” به معنی دامنه است، و مهران دامنه بالایی و قصران دامنه پایینی رشته کوه البرز بود.
نخستین وجه تسمیه تهران را از عبارت ” یاقوت حموی ” در معجم البدان میتوان اخذ کرد : ” از مردی اهل ری که محل وثوق و اعتماد شنیدم که طهران دیهی است بزرگ و بنای این دیه تمامی در زیر زمین واقع است و احدی را یارای آن نیست که بدان دیه راه یابد مگر آن که اهالی آنجا اجازت ورود بدهند “.
در این عبارت اشاره به زیرزمینی بودن تهران شده است. این مساله عدهای را برانگیخت که تهران را به دو کلمه"ته"به معنای زیر و” ران “تجزیه نمایند و تهران را ” مکان زیرزمینی ” معنا کنند. اعتماد السلطنه در مرات البلدان درباره وجه تسمیه تهران چنین آورده است: “چون اهل آنجا (تهران) در وقتی که دشمن برای آنها به هم میرسید در زیر زمین پنهان میشدند، از این جهت به این اسم موسوم شده است که به ” ته ران” یعنی زیر زمین میرفتهاند.”
کسروی درباره نام تهران و شمیران، طی پژوهشهایی به این نتیجه رسیده که تهران ( و تارم، کهران، گهران، گهرام، جهرم ) به معنای منطقه گرمسیر و شمیران ( شمیرام، شمیرم، شمیلان، سمیران و سمیرم) به معنای منطقهای سردسیر است.