حبس مؤبد «حق انتفاعی است که در عقد آن، دوام، قید شده باشد بدین جهت آن را مؤبد گویند. حبس مؤبد مانند وقف میباشد و مادام که عین باقی است منافع از آنِ منتفع خواهد بود[۵۵].
منظور از ثلث باقی «مال غیر منقولی است که موصی آن را از محل ثلث ترکه برای صرف در مصارف خیر معین کند که منافع آن علی الدوام (و بدون تحدید به مدت معین) در آن مصرف که معین کرده صرف گردد. در اصطلاح دیگر آن را ثلث مؤبد نامند[۵۶].
حال که با اصطلاحات مسبوق الاشاره آشنا شدیم باید گفت که املاک وقف، حبس و ثلث باقی، املاکی است که خصوصیات صدرالتوصیف را داشته باشند و از آنجا که وجود چنین املاکی در هر جامعه، نشان از تکامل و پیشرفت معنوی آن جامعه است، قانونگذار بویژه در قوانین و مقررات ثبت اسناد و املاک برای حفظ و صیانت املاک مذکور تدابیر خاص و ویژهای اندیشیده است.
بند اول: رکن قانونی
نظر به اینکه در ماده ۲۸ قانون ثبت که قبلا از آن سخن به میان آمد تصریح شده است که مرتکبین جرم یاد شده به مجازات خیانت در امانت و خائنین در امانت محکوم میشوند باید اذعان داشت که ماده ۶۷۴ قانون مجازات اسلامی راجع به جرم خیانت در امانت به معنی اعم میباشد- با ماده ۲۸ مارالبیان مجتمعاً رکن قانونی جرم ثبتی «اسناد و املاک» مبحوث عنه را تشکیل میدهند.
بند دوم: رکن مادی
رکن مادی جرم مندرج در ماده ۲۸ قانون ثبت از دو جزء تشکیل شده است:
الف) فعل منفی (ترک فعل)
رکن مادی اکثر جرائم را فعل مثبت مادی تشکیل میدهد. به تعبیر دیگر غالب جرائم با انجام یک سری اعمال مثبت مادی محقق میگردند. این موضوع به خصوص در مورد جرائم علیه اموال و مالکیت و به ویژه در جرم خیانت در امانت صادق است. به طوری که صور خاصه رکن مادی جرم اخیر الذکر که عبارت از استعمال، تصاحب، تلف و مفقود کردن است، همگی اعمال مادی مثبت فیزیکیاند. اما علی رغم همه این مسائل و پیش بینی مجازات جرم خیانت در امانت برای مرتکبین جرم موضوع ماده ۲۸ قانون ثبت، فعل منفی و به تعبیر حقوقی دیگر، ترک فعل یکی از اجزای اساسی رکن مادی جرم یاد شده را تشکیل میدهد[۵۷]. این ترک فعل (فعل منفی) در قالب ندادن عرض حال اعتراض بر ثبت یا حقوق ارتفاقی و یا تعقیب ننمودن دعاوی مطروحه در این موارد، توسط متولی یا نماینده اوقاف یا ناظر یا موقوف علیهم در مورد املاک وقف یا متصدی حبس و محبوس لهم در مورد املاک حبس یا وصی یا ناظر ثلث در مورد املاک ثلث باقی متجلی میگردد. توضیح، آن که همان طور که گفته شد قانون ثبت و آیین نامه اجرایی آن برای ثبت املاک وقف، حبس و ثلث باقی و همچنین اعتراض بر ثبت در مورد چنین املاکی و همچنین راجع به ثبت حقوق ارتفاقی و اعتراض بر ثبت حقوق ارتفاقی املاک مسبوق الاشاره ترتیبات خاصه قانونی را پیش بینی نموده است که انجام آن به عهده افراد ذی صلاح تعیین شده توسط قانونگذار، یعنی متولی یا نماینده اوقاف یا ناظر یا موقوفٌ علیهم در مورد املاک وقف، متصدی حبس یا محبوس لهم در مورد املاک حبس و وصی یا ناظر در مورد املاک ثلث باقی میباشد. حال چنانچه اینان به وظایف قانونی خود مندرج در ماده ۲۷ قانون ثبت و آیین نامه اجرایی آن عمل نکنند و در این خصوص ترک فعل نمایند با جمع دیگر شرایط مقرره قانونی مرتکب جرم مندرج در ماده ۲۸ قانون ثبت شدهاند.
ب: تبانی
دومین جزء رکن مادی جرم مندرج در ماده ۲۸ قانون ثبت، تبانی است. به تعبیر دیگر، برای اینکه رکن مادی جرم مذکور تکمیل گردد، باید ترک فعل امانت داران املاک وقف، حبس و ثلث باقی با تبانی با متقاضیان ثبت املاک مذکور صورت گرفته باشد. به تعبیری جامعتر «برای اینکه جرم خیانت در امانت در این خصوص تحقق یابد لازم است که عمل با تبانی قبلی صورت گرفته باشد[۵۸].»
تبانی که در لغت به معنی «با یکدیگر قراری نهادن، نهانی پیمان بستن[۵۹]» است، اساس و پایهاش نفس «توافق» میباشد که الزاماً و لابد باید وجود آن اثبات گردد. فایده عملی اثبات تبانی متولی یا نماینده اوقاف یا ناظر یا موقوفٌ علیهم در مورد املاک وقف یا متصدی حبس و محبوس لهم در مورد املاک حبس یا وصی یا ناظر در مورد املاک ثلث باقی با متقاضیان ثبت، این است که در صورت اثبات چنین امری، مجرمیت افراد و اشخاص یاد شده مسلم و یقینی فرض میشود و خیانت در امانت آنها در املاک مورد امانت مسجل و هویدا تلقی میگردد. توضیح آن که اشخاص یاد شده امین املاک وقف، حبس و ثلث باقی محسوب میشوند و امین، مطابق قوانین و مقررات موضوعه مملکتی باید نهایت سعی و تلاش خود را در حفظ و حراست از املاک مورد امانت بنماید. حال چنانچه اشخاص مذکور خیانت را بر امانت ترجیح دهند و با تبانی با متقاضیان ثبت به تکالیف و وظایف قانونی خود که در این جا دادن عرض حال اعتراض بر ثبت و حقوق ارتفاقی و تعقیب دعاوی مطروحه در این خصوص است، عمل ننمایند، مطابق ماده ۲۸ قانون ثبت مجرم محسوب گردیده و به مجازات جرم خیانت در امانت و خائنین در امانت محکوم میشوند. نکته بسیار مهمی که در خصوص تبانی در جرم مندرج در ماده ۲۸ قانون ثبت باید یادآوری نمود این است که در تبانی، توافق حداقل دو نفر برای ارتکاب جرم ضروری است و معمولاً تمام کسانی که در جرمی با هم تبانی نموده باشند با در نظر گرفتن سایر شرایط و ضوابط قانونی به مجازات میرسند اما در مانحن فیه ما ملاحظه میکنیم که قانونگذار متقاضیان ثبت را مجرم قلمداد ننموده و صرفاً نماینده اوقاف یا ناظر یا متولی یا موقوف علیهم در مورد املاک وقف و متصدی حبس و محبوس لهم در مورد املاک حبس و وصی یا ناظر در مورد املاک ثلث باقی را مجرم محسوب کرده است. البته این احتمال وجود دارد که متقاضیان ثبت موضوع ماده ۲۸ قانون ثبت تحت عناوین جزایی دیگر مورد تعقیب قرار گیرند.
بند سوم: رکن معنوی
این جرم جرمی عمدی است که نیاز به سوء نیت دارد. برای تحقق جرم موضوع ماده ۲۸ قانون ثبت، قصد مجرمانه و سوءنیت عام مرتکب یا مرتکبین برای تحقق آن کفایت میکند. به تعبیر دیگر مرتکب این جرم یعنی متولی وغیره باید بداند که تبانیش با متقاضی یا متقاضیان ثبت و نتیجتاً ندادن عرض حال اعتراض بر ثبت وحقوق ارتفاقی و تعقیب ننمودن دعاوی مطروحه در مورد املاک یا شده، خلاف قانون وجرم محسوب میگردد[۶۰] .
در پایان این نکته را باید اضافه کرد که جرم موصوف از جرائم عمومی وغیر قابل گذشت است.
گفتار سوم: جرائم ثبتی در حکم جعل و تزویر
جعل، در لغت به معنی «ساختن، خلق کردن، قراردادن و تقلب آمده و تزویر نیز به معنای دروغ آراستن، فریب دادن و مکر و حیله است. این دو کلمه ظاهراً مترادفند وبه نظر میرسد استعمال هر دو آنها در قانون برای تاکید این مطلب است که جعل عبارت است از ساختن چیزی بر خلاف حقیقت به منظور فریب دادن وگول زدن دیگری[۶۱].
حقوقدانان نیز هر کدام با لحاظ ارکان متشکله جرم جعل، تعریفی از آن ارائه دادهاند که به نظر میرسد ذکر آنها در این جا ضروری نباشد و تعریف قانونی جرم جعل چنین نقیصهای را مرتفع سازد.
مطابق ماده ۵۲۳ قانون مجازات اسلامی: «جعل و تزویر، عبارتند از ساختن نوشته یا سند یا ساختن مهر یا امضای اشخاص رسمی یا غیر رسمی، خراشیدن یا تراشیدن یا قلم بردن یا الحاق یا محو یا اثبات یا سیاه کردن یا تقدیم یا تأخیر تاریخ سند نسبت به تاریخ حقیقی یا الصاق نوشتهای به نوشته دیگر یا به کار بردن مهر دیگری بدون اجازه صاحب آن و نظایر اینها به قصد تقلب». هرچند این تعریف، یک تعریف مصداقی بوده، تعریفی منطقی جامع و مانع نیست. لیکن از آنجا که در متن قانون گنجانده شده است، وافی به مقصود میباشد.
فصل پنجم قانون تعزیرات و مجازاتهای بازدارنده و مواد ۵۲۳ لغایت ۵۴۲ آن به این جرم اختصاص داده شده است. هرچند جرائم مندرج در بعضی از مواد قانونی ذکر شده، از جمله مواد ۵۳۹، ۵۴۰ و ۵۴۱ در حقوق جزای اختصاصی ایران عنوان خاصی دارد.
با بررسی مواد قانونی مسبوق الاشاره میتوان اذعان داشت که «قانونگذار ایران هم در مواد موضوعه بدون تفاوت، گاهی فقط از عنوان جعل، زمانی فقط از عنوان تزویر، گاهی، هم از عنوان جعل و هم از عنوان تزویر توأماً استفاده نموده و فرقی بین آن دو قایل نگردیده است. پس به نظر میرسد استعمال دو عنوان جعل و تزویر با هم ضرورت علمی و قضایی نداشته و استعمال عنوان جعل به تنهایی کافی باشد[۶۲]». جرم جعل دارای ممیزات و ویژگیهای خاصی و به تعبیر دیگر دارای عناصری است. بعضی از حقوقدانان ایران برای جرم جعل، سه عنصر قلب حقیقت، ضرر و قصد متقلبانه قایل شدهاند[۶۳]. و برخی دیگر نیز چهار خصوصیت برای این جرم ذکر کردهاند که عبارتند از:
- عمل مادی تحریف حقیقت در نوشته یا اشیاء دیگر صورت گیرد.
- این عمل لزوماً باید به یکی از صورت پیشبینی شده در قانون باشد.
- نوشته رسمی یا عادی باید دارای ارزش قضایی باشد.
- قصد تقلب از ناحیه مرتکب جرم جعل احراز شود[۶۴].
ویژگیهای یاد شده نه تنها مانعه الجمع نیست، بلکه به نظر میرسد احصای عناصر و خصوصیات جرم جعل توسط حقوقدانان به منظور شناسایی سهل و ساده مختصات جرم مذکور باشد والاّ در بررسی دقیق مباحث مطروحه توسط اندیشمندان حقوق، میتوان به اشتراک نظر آنها در این خصوص پی برد.
در قوانین ثبت اسناد و املاک، دو ماده قانونی درباره جرائم ثبتی «اسناد و املاک» در حکم جعل وجود دارد. این مواد عبارتند از ماده ۱۰۰ و ماده ۱۰۳ قانون ثبت مصوب ۱۳۱۰.
جرائم مذکور در این مواد را در دو قسمت جداگانه تحت عناوین:
بند اول: جعل و تزویر در اسناد رسمی
«ویژه مستخدمین و اجزای ثبت اسناد و املاک و صاحبان دفاتر اسناد رسمی»
مطابق ماده ۱۰۰ قانون ثبت اسناد و املاک مصوب ۱۳۱۰: «هر یک از مستخدمین و اجزای ثبت اسناد و املاک و صاحبان دفاتر رسمی عامداً یکی از جرمهای ذیل را مرتکب شود، جاعل در اسناد رسمی محسوب و به مجازاتی که برای جعل و تزویر اسناد رسمی مقرر است، محکوم خواهد شد:
اولاً: اسناد مجعوله یا مزوره را ثبت کند.
ثانیاً: سندی را بدون حضور اشخاصی که مطابق قانون باید حضور داشته باشند، ثبت نماید.
ثالثاً: سندی را به اسم کسانی که آن معامله را نکردهاند ثبت کند.
رابعاً: تاریخ سند یا ثبت سندی را مقدم یا مأخر در دفتر ثبت کند.
خامساً: تمام یا قسمتی از دفاتر ثبت را معدوم یا مکتوم کند یا ورقی از آن دفاتر را بکشد یا به وسایل متقلبانه دیگر ثبت سندی را از اعتبار و استفاده بیندازد.
سادساً: اسناد انتقالی را با علم به عدم مالکیت انتقال دهنده ثبت کند.
سابعاً: سندی را که به طور وضوح سندیت نداشته و یا از سندیت افتاده، ثبت کند.»
در ابتدا لازم است توضیحاتی - هرچند مختصر - درباره سند و جعل اسناد ارائه شود.
اسناد، جمع سند است و سند در اصطلاح حقوقی، مطابق ماده ۱۲۸۴ قانون مدنی عبارت است از هر نوشته که در مقام دعوی یا دفاع قابل استناد باشد: «منظور از نوشته، خط یا علامتی است که در روی صفحه نمایان باشد؛ خواه از خطوط متداول باشد یا غیر متداول مانند رمزها و علاماتی که دو یا چند نفر برای روابط بین خود قراردادهاند. صفحهای که نوشته بر آن نمایان است فرقی نمینماید که کاغذ یا پارچه باشد یا آن که چوب، سنگ، آجر، فلز و یا ماده دیگر. خطی که بر صفحه نمایان است فرقی ندارد که به وسیله ماده رنگی با دست نوشته شده یا ماشین کپی و یا چاپ شده باشد. هم چنان که فرقی نمینماید که بر صفحه حک شده باشد یا آن که به وسیله آلتی، برجستگی بر صفحه ایجاد کرده باشد. برای آن که در اصطلاح حقوقی به نوشتهای سند گفته شود، باید آن نوشته قابلیت آن را داشته باشد که بتواند دلیل در دادرسی قرار گیرد. یعنی بتوان برای اثبات ادعا در مقام دعوی حقّ یا دفاع از دعوی حقّ آن را به کار برد، خواه آن که دعوایی مطرح نشده باشد یا آن که پیش آمد دعوایی را تنظیم کنندگان احتمال ندهند، مانند قباله نکاح و الاّ هر نوشته، سند محسوب نمیگردد[۶۵].»
طبق ماده ۱۲۸۶ قانون مدنی، سند بر دو نوع است: رسمی و عادی. و مطابق ماده ۱۲۸۷ همین قانون، اسنادی که در اداره ثبت اسناد و املاک و یا دفاتر اسناد رسمی یا در نزد سایر مأمورین رسمی در حدود صلاحیت آنها و بر طبق مقررات قانونی تنظیم شده باشند، رسمی است و طبق ماده ۱۲۸۹ قانون مدنی، غیر از اسناد مذکوره در ماده ۱۲۸۷ سایر اسناد عادی است.
اما جعل اسناد؛ یکی از رایجترین انواع جعل است و به عنوان یکی از پدیدههای کیفری رایج موضوع بحث مداوم حقوقدانان بویژه دانشمندان حقوق جزا و جرمشناسی است. این پدیده کیفری «در عصر حاضر یکی از مسایل مهم حقوق کیفری است، زیرا در روابط روزانه مردم اعم از روابط مالی و غیر مالی به هر کیفیت، تعداد بی شماری نوشتجات و اسناد به انحاء مختلف مبادله میشود که مفاد آنها باید رعایت شود. برای این که فعالیتهای مختلف اجتماع راه عادی خود را طی کند لازم است نوشتجات مزبور وسایل مطمئنی برای حفظ روابط افراد بوده و اولین شرط استحکام آنها این است که عاری از تزویر و تقلب باشند.
جای تردید نیست اسنادی که دستخوش جعل و تزویر قرار میگیرند طبعاً موجب اختلال روابط اجتماع و هم موجب لطمه به منافع افراد است و همین آثار ضرری مادی و معنوی جعل است که مداخله قانون مجازات را ایجاد نموده است. توسعه روزافزون روابط تجاری و سیاسی و علمی بین افراد و اجتماعات، تنظیم و تبادل اسناد بی شماری را موجب شده است. جعل و تزویر در مندرجات این اسناد روز به روز به همان نسبت رو به افزایش و توسعه میباشد و به همین مناسبت امروزه تئوری کلی جعل اسناد از مسایل مهم و مورد بحث حقوق کیفری جدید میباشد. هدف تئوری نوین این است که مطالب دروغ و خلاف حقیقت و مزوّری را که کلاًّ یا بعضاً در نوشتجات درج میشوند مورد بحث قرارداده و دروغهای ساده و قابل اغماض را از تقلباتی که دارای جنبه جزایی بوده و مشمول قوانین کیفری است تفکیک نماید[۶۶].» و در همین رابطه نظر به اهمیت و تفوق و مزایایی که اسناد رسمی نسبت به اسناد عادی دارند، قانونگذار برای مرتکبین جرم جعل و تزویر در اسناد رسمی مجازاتی به مراتب بیشتر و شدیدتر از مرتکبین جرم جعل و تزویر در اسناد عادی در نظر گرفته است. چنانچه مجازات جاعلین اسناد رسمی، مطابق مادتین ۵۳۲ و ۵۳۴ قانون مجازات اسلامی، حبس از یک تا پنج سال یا جزای نقدی از شش تا سی میلیون ریال میباشد؛ در حالی که مجازات جاعلین اسناد عادی حبس از شش ماه تا دو سال یا سه تا دوازده میلیون ریال جزای نقدی میباشد.
حال با توجه به تمهیدات فوق به اصل موضوع میپردازیم:
هدف قانونگذار از تصویب ماده ۱۰۰ قانون ثبت و پیشبینی مجازات جرم جعل اسناد رسمی برای مرتکبین آن، معطوف نمودن و توجه دادن مستخدمین و اجزای ثبت اسناد و املاک و سردفتران اسناد رسمی به اهمیت وظایف و تکالیف مقرره قانونی میباشد. توضیح، آن که نوع کار این اشخاص، تثبیت کننده حقوق افراد و اجتماع میباشد؛ پس ایجاب می کند که اینان در انجام وظایف و تکالیف قانونی خود، نهایت دقت و امانت داری را مرعی دارند و چنانچه این امر مهم را نادیده انگارند و باعث تضییع حقوق فردی و اجتماعی گردند، عقاب و کیفر شدید ببیند. هرچند که از سیاق عبارات ماده ۱۰۰ قانون ثبت چنین به ذهن متبادر میگردد که هر یک از شقوق هفتگانه پیشبینی شده در ماده مذکور، خود به تنهایی جرم مستقلی باشد که البته چنین میباشد، لیکن از آن جا که در قسمت اخیر ماده مارالبیان، مرتکبین جرائم را جاعل در اسناد رسمی محسوب و قلمداد نموده است، ما تفکیکی در این خصوص مرعی نداشته و تمامی شقوق مقررّه را به عنوان جرم ثبتی «اسناد و املاک» ماده ۱۰۰ بررسی مینماییم.
این جرم که در زمره جرائم مربوط به ثبت اسناد است، همانند اکثر جرائم، دارای سه رکن قانونی، مادی و معنوی است.
الف) رکن قانونی
علاوه بر ماده ۱۰۰ یاد شده، مادتین ۵۳۲ و ۵۳۴ قانون مجازات اسلامی رکن قانونی این جرم را به لحاظ فحوای عبارت و مندرجات ماده ۱۰۰ تشکیل میدهند. مطابق ماده ۵۳۲ قانون مجازات اسلامی: «هر یک از کارمندان و مسئولان دولتی که در اجرای وظیفه خود در احکام و تقریرات و نوشتهها و اسناد و سجلات و دفاتر و غیر آنها از نوشتهها و اوراق رسمی تزویر کند اعم از اینکه امضا یا مهری را ساخته یا امضا یا مهر یا خطوط را تحریف کرده یا کلمهای الحاق کند یا اسامی اشخاص را تغییر دهد، علاوه بر مجازاتهای اداری و جبران خسارت وارده به حبس از یک تا پنج سال یا به پرداخت شش تا سی میلیون ریال جزای نقدی محکوم خواهد شد.» و طبق ماده ۵۳۴ اخیرالذکر: «هر یک از کارکنان ادارات دولتی و مراجع قضایی و مأمورین به خدمات عمومی که در تحریر نوشتهها و قراردادها راجع به وظایفشان مرتکب جعل و تزویر شوند، اعم از این که موضوع یا مضمون آن را تغییر دهند یا گفته و نوشته یکی از مقامات رسمی، مهر یا تقریرات یکی از طرفین را تحریف کنند یا امر باطلی را صحیح یا صحیحی را باطل یا چیزی را که بدان اقرار نشده است، اقرار شده جلوه دهند، علاوه بر مجازاتهای اداری و جبران خسارات وارده به حبس از یک تا پنج سال یا شش تا سی میلیون ریال جزای نقدی محکوم خواهند شد.»
۲-۴ مقدمه :
در این بخش به بررسی عوامل موثر در بازار سرمایه و بازار بورس و شاخص های کلیدی آن خواهیم پرداخت همچنین به بررسی ابزار های ارزیابی عملکرد مالی شرکت ها خواهیم پرداخت .
۲-۵ بازار سرمایه ایران :
بازار سرمایه در ایران از سابقه ای در حدود ۳۶ سال برخوردار است .فعالیت اصلی این بازار ، عمدتاً در بورس اوراق بهادار تهران و بر معاملات سهام ، متمرکز بوده است . ابزار های موجود در بازار اولیه ، براساس قوانین موجود عبارتند از:
۱- اوراق قرضه؛
۲- اوراق مشارکت ؛
۳- سهام .
به موجب قانون تجارت ، شرکتهای سهامی عام تحت شرایطی که در قانون تجارت تعیین شده ، مجاز به انتشار و عرضه عمومی سهام و همچنین انتشار سهام جدید به منظور افزایش سرمایه شرکت ، در بازار اولیه می باشند. براساس «قانون انتشاراسنادخزانه و اوراق قرضه دولتی » و «قانون تجارت » ، تنها دولت یا مؤسسات دولتی و شرکتهای سهامی عام ، مجاز به انتشار اوراق قرضه می باشند.پس از پیروزی انقلاب اسلامی ، تمایل افراد و مؤسسات بخش خصوصی به خرید اوراق قرضه به دلایل گوناگون ، ازجمله ربوی بودن این اوراق، به تدریج کاسته شدو از سال ۱۳۶۳ با اجرای «قانون عملیات بانکی بدون ربا» اوراق قرضه جدیدی برای عرضه به مردم، منتشرنشد. بنابراین معرفی اوراق جانشین اوراق قرضه ، بیش از پیش ضروری می نمود. به این منظور در سال ۱۳۷۳ اوراق مشارکت ، با هدف افزایش مشارکت مردم در فعالیتهای اقتصادی و ایجاد تنوع در ابزار های مالی طراحی گردید و در سال ۱۳۷۶ برای قانونمند نمودن انتشار اوراق مشارکت ، «قانون نحوه انتشاراوراق مشارکت » به تصویب رسید. بازار ثانویه ایران ، شامل بازار بورس اوراق بهادار و بازار خارج از بورس است. به موجب قانون تأسیس بورس اوراق بهادار مصوب ۱۳۴۵، بورس اوراق بهادار تهران ، فعالیت خود را در سال ۱۳۴۶ آغاز نمود . فعالیت اصلی این بازار از بدو تأسیس تاکنون عمدتاً برروی معاملات سهام ، متمرکز بوده است . (راعی, رضا و تلنگی, احمد, ۱۳۸۷)
۲-۶ شاخص های مالی کارت امتیازی متوازن
در تحقیقی که حمید الهیاری در پایان نامه خود انجام داده است سنجه های مالی را مورد ارزیابی قرار داده است که نتیجه این تحقیق نشانگر اولویت های این سنجه هامی باشد که به شرح زیر بیان می شود:
۱- سود عملیاتی[۲۰] : آندسته از سود شرکت است که به واسطه عملیات شرکت محقق می شود که در صورت سود و زیان پس از کاهش هزینه های عمومی و اداری فروش و افزایش سایر درآمد های عملیاتی از سود ناخالص بدست می آید. این نوع سود در شرکت ها بدلیل اینکه عملیات شرکت را از لحاظ فعالیت های عملیاتی خود کمّی و ارزیابی می نماید حائز اهمیت است. بنابراین می تواند ابزار خوبی برای ارزیابی در حوزه عملیاتی شرکت باشد.
۲- سود خالص[۲۱] : این نوع سود که در پایان صورت سود زیان پس از کسر مالیات به بدست می آید نشان از برآیند فعالیت های شرکت از بعد عملیاتی و غیره عملیاتی دارد. این سود برای صاحبان سهام بسیار حائز اهمیت است و بستانکاران شرکت می توانند این نرخ را برای خود ملاک عمل فعالیت شرکت قرار دهند. این سود به عنوان یکی از اصلی ترین شاخص های محاسباتی در نسبت های مالی شرکت ها برای ارزیابی عملکرد شرکت در ابعاد مختلف با دارایی ها ، بدهی ها ، سرمایه و فروش شرکت مقایسه می شوند و ملاکی برای ارزیابی سایر بخشهای شرکت می باشد.
۳- درآمد کل[۲۲] : تعریفی از درآمد که بیشتر متداول است عبارت از افزایش در دارائیها یا خالص دارائیهای شرکت می باشد که در نتیجه فروش کالا یا انجام خدمات حاصل میشود. این تعریف برداشت هیئت اصول حسابداری مالی آمریکا است که در بیانیه شماره ۳ مفاهیم حسابداری مالی بیان شده، معهذا تعریف فوق اندازهگیری و زمان تشخیص درآمد را با فرایند درآمد در هم آمیخته است. بطور کلی هنگام فروش یا تحویل کالاها یا انجام خدمات، دارائیها افزایش یافته یا بدهیها تسویه می شوند و میزان درآمد بطور متداول از طریق اندازهگیری ارزش نقدی دارائیهای دریافتی تعیین می شود. لذا، این تعریف با روش های سنتی عملی، مطابقت دارد ولی دیدگاه وسیعتری از فرایند اندازهگیری و زمان تشخیص درآمد را ارائه نمیکند.در آمد کل نیز به مجموعه درآمد شرکت که در طی کلیه فعالیت های شرکت بدست می آید ، گفته می شود.
۴- بازده سرمایه گذاری[۲۳] : اگر یک دارایی را هر نوعی که باشد (اعم از حقیقی یا مالی) بخرید ، منفعت (یا زیان) ناشی از این سرمایه گذاری ، بازده سرمایه گذاری نامیده می شود. این بازده معمولاً دو جزء دارد :۱) ممکن است در مدت زمانی که مالک دارایی هستید ، مستقیماً مقداری وجه نقددریافت کنید . این وجه نقد، درآمد (حاصل از) سرمایه گذاری[۲۴] نامیده می شود۲)غالباً ، ارزش دارایی خریداری شده (در طی زمان)تغییر می کند. در این حالت، یک منفعت سرمایه ای[۲۵] یا زیان سرمایه ای[۲۶] حاصل می شود.(جهانخانی، علی و شوری ، مجتبی؛ ۱۳۸۷)
۵- جریان نقدی[۲۷] : یکی از مهمترین اجزای اطلاعات مالی را که به صورت جزء جزء از صورت های مالی جمع آوری می شود ، جریان نقدی است . منظور از جریان نقدی مابه التفاوت مقدار وجوه ورودی و خروجی شرکت است . یکی از مباحث بسیار مهم در مدیریت مالی ، تجزیه و تحلیل جریان نقدی است. این شاخص یکی از شاخص های مهم ارزیابی عملکرد مالی شرکت ها می باشد.به طور مثال تنها معیار قابل اعتماد در ارزیابی توانایی شرکت های متقاضی وام در بازپرداخت بدهیها می باشد؛ یا ارزیابی مالی پروژه های سرمایه گذاری بر اساس جریانات نقدی صورت می پذیرد.
جریان نقدی ناشی از بکارگیری دارایی ها شامل سه جز است که عبارتند از : جریان نقدی عملیاتی[۲۸] ، مخارج سرمایه ای[۲۹] و افزایش سرمایه در گردش خالص . جریان نقدی عملیاتی ، جریان نقدی است که با فعالیت های روزانه شرکت ، یعنی تولید و فروش ایجاد می شود. هزینه های مربوط به تأمین مالی دارایی ها ، در این گروه جای نمی گیرد، چون هزینه عملیاتی نیستند.مخارج سرمایه ای به خالص سرمایه گذاری در داراییهای ثابت اشاره دارد. همچنین به مبلغی که در سرمایه در گردش صرف می شود افزایش سرمایه در گردش خالص گفته می شود. این مبلغ با محاسبه افزایش مقدار مانده سرمایه در گردش در طی دوره زمانی خاص ، تعیین می شود و معرف خالص افزایش دارایی های جاری منهای خالص افزایش بدهیهای جاری است. (جهانخانی،علی و شوری،مجتبی؛ ۱۳۸۷)
۶- سود باقیمانده[۳۰]: سود باقیمانده عبارتست از سود خالص عملیاتی پس از کسر مالیات منهای هزینه سرمایه . برای محاسبه سود خالص عملیاتی پس از کسر مالیات (NOPAT) ، اثر ثبت های غیر نقدی حسابداری حذف و صرفه جویی مالیاتی از هزینه های تامین مالی از سود کسر می گردد.
(RIسود باقیمانده ( =هزینه سرمایه – سود خالص عملیاتی پس از کسر مالیات
RI=NOPAT – CapChg
۷- ارزش افزوده اقتصادی[۳۱] : برابر با سود های عملیاتی منهای هزینه سرمایه ای تعریف می شود که برای ایجاد آن به کارگرفته شده است. در اندازه گیری عملکرد بر مبنای سود سنتی حسابداری ، تنها تأمین مالی از طریق بدهی منظور می شود در حالی که در محاسبه ارزش افزوده اقتصادی، هزینه تأمین مالی از طریق بدهی و سهام ، هر دو در نظر گرفته می شود. در مفهوم ارزش افزوده اقتصادی ، علاوه بر مبلغ سود، کیفیت آن نیز مهم است ، اینکه سود با چه میزان سرمایه گذاری حاصل شده و هزینه سرمایه چقدر بوده است ؟ ارزش افزوده اقتصادی را می توان به دو روش عملیاتی و مالی محاسبه کرد که نتیجه هر دو روش یکسان است. با توجه به اهمیت این معیار جدید ارزیابی عملکرد ، تحقیقات زیادی درباره محتوای اطلاعاتی ارزش افزوده اقتصادی انجام و با محتوای اطلاعاتی سود مقایسه شده است اما نتابج بیشتر تحقیقات نشان داد که سود هنوز مهم ترین معیار ارزیابی عملکرد است. (وکیلیان, مهدی , ودیعی , محمد حسین, و حسینی معصوم, محمد رضا ۱۳۸۹)
نحوه محاسبه ارزش افزوده اقتصادی : ارزش افزوده اقتصادی عبارتست از اختلاف بین بازده سرمایه و هزینه سرمایه با احتساب تعدیلات حسابداری . ارزش افزوده اقتصادی از رابطه زیر محاسبه می گردد.
EVA=Capital (r-c) = NOPAT – Capital *C
D*Kd (۱-t) – EVA = NOPAT – Equity *Ke
که در آن ® نرخ بازده سرمایه ، © نرخ متوسط هزینه سرمایه ، Capital سرمایه عملیاتی بکار گرفته شده در ابتدای دوره ، NOPAT سود خالص عملیاتی پس از کسر مالیات ، Equity سرمایه سهامداران ، D سرمایه قرض دهندگان ، Kd,Ke نرخ بازده مورد توقع سهامداران و قرض دهندگان و Capital*C مبلغ هزینه سرمایه یا Capital Charge می باشد. (جهانخانی, علی و سهرابی, جمشید, ۱۳۸۸)
۲-۷ نسبت های مالی
نسبت های مالی را به چهار گروه کلی می توان طبقه بندی کرد:
۱- نسبت های سودآوری
۲- نسبت های کارآیی ( فعالیت )
۳- نسبت های اهرمی ( بدهی )
۴- نسبت های نقدینگی
نسبت های سودآوری
این نسبت ها میزان موفقیت واحد تجاری را در کسب سود نشان می دهند. که مهمترین آن عبارتند از : سودناخاص به فروش ، سودخالص به فروش ، بازده مجموع داراییها (ROA) ، سودعملیاتی به فروش ، بازده حقوق صاحبان سهام(ROI) و … (اکبری, فضل اله, ۱۳۸۴)
۲-۷-۱ نسبتهای کارایی ( فعالیت )
این نسبت ها کارآیی مدیران را در کاربرد داراییها ( منابع مالی در اختیار مدیران ) نشان می دهند. یا بعبارت دیگر می توان درجه کارآیی شرکت را از نظراستفاده مؤثر از منابع تعیین کرد. هر کسری که در صورت آن مبلغ فروش واحد تجاری یا بهای تمام شده کالای فروش رفته قرار داشته باشد و در مخرج آن یکی از اقلام ترازنامه قراربگیرد را می توان نسبت فعالیت نامید. مهمترین نسبت های فعالیت عبارتند از: گردش موجودی کالا ، دوره گردش کالا، دوره وصول مطالبات ، گردش مجموع داراییها و… . (اکبری, فضل اله, ۱۳۸۴)
۲-۷-۲ نسبت های اهرمی
این نسبت ها نشان می دهند که هرگاه واحدتجاری زیان به بار بیاورد و کاربه تصفیه بکشد، تاچه اندازه طلبکاران و وام دهندگان به آن واحد تجاری به مطالبات خود می رسند. همچنین این نسبت ها طرز ترکیب سرمایه شرکت را به معنی آن که کلیه منابع مالی را در بر می گیرد نشان می دهد.این نسبت ها خود به دو دسته کوچکترتقسیم می شوند: نسبتی که در آن میزان سرمایه گذاری در دارایی ثابت سنجیده می شود نسبتهایی که رابطه منابع مالی مورد استفاده واحد تجاری را از لحاظ بدهیهای جاری و بلند مدت با ارزش ویژه تعیین می کنند که در واقع به این دسته نسبت های بدهی یا اهرمی گفته می شود.(اکبری, فضل اله, ۱۳۸۴)
۲-۷-۳ نسبت های نقدینگی
به نسبت هایی اطلاق می شوند که توانایی واحد تجاری را در واریز بدهیهای کوتاه مدت نشان می دهد. مهمترین این نسبت ها عبارتند از: نسبت جاری و نسبت آنی. این نسبت ها از مقایسه داراییهای جاری یا اقلام تشکیل دهنده آن با بدهیهای جاری بدست می آیند و بیشتر به صورت عدد و یا درصد نشان داده می شوند.(اکبری, فضل اله, ۱۳۸۴)
۲-۸ بازده سهام :
منظور از بازده کلی مجموعه مزایایی است که در طول سال به سهم تعلق می گیرد . مجموعه این مزایا شامل موارد زیر است :
-
- افزایش قیمت سهم در آخر سال مالی نسبت به ابتداری سال مالی مورد محاسبه (تفاوت نرخ اول و آخر سال مالی سهم شرکت )
-
- سود نقدی ناخالص در سهم طبق مصوبه مجمع عمومی صاحبان سهام که بعد از کسر مالیات پرداخت می گردد.
-
- مزایای ناشی از حق تقدم خرید سهام که قابل تقویم به ارزش ریالی است .
-
- مزایای ناشی از سود سهام یا سهام جایزه
مجموعه این مزایا که در طول سال به سهم تعلق می گیرد ، به نسبت قیمت سهم یا به نسبت آخرین قیمت سهم می تواند مورد محاسبه قرار گیرد و نرخ بازده کل سهام محاسبه گردد.
۲-۹ تفاوت نرخ :
آخرین قیمت سهام در پایان سال مالی نسبت به اولین قیمت سهام در ابتدای سال مالی را در نظر گرفته و تفاوت آنها را بدست می آورند ، این تفاوت اگر مثبت باشد ، عامل فزاینده نرخ بازده کل بوده و اگر منفی باشد ، عامل کاهنده نرخ بازده کل است .
۲-۱۰ سود نقدی ناخالص هر سهم :
این سود عبارت است از سود سهام پیشنهادی ناخالص تصویب شده در مجمع عمومی صاحبان سهام تقسیم بر تعداد در تاریخ تصویب سود سهام پیشنهادی ناخالص تصویب شده در مجمع عمومی صاحبان سهام تقسیم بر تعداد سهام در تاریخ تصویب سود سهام پیشنهادی توسط مجمع عمومی صاحبان سهام .
۲-۱۱ مزایای حق تقدم :
مجموعه مزایایی که در هنگام افزایش سرمایه به سهامداران سابق تعلق می گیرد مزایای حق تقدم محسوب می گردد. فرمول زیر محاسبه مزایای حق تقدم را ارائه می دهد . منظور از تعداد سهام افزایش یافته آن تعداد سهامی است که در افزایش سرمایه به کل تعداد سهام قبلی شرکت تعلق می گیرد . به عنوان مثال اگر شرکتی ۲۰۰% افزایش سرمایه دهد به ازای هر سهم قبلی ، ۲ سهم دیگر در حقوق حق تقدم آن جای دارد . این مزایا نیز بعد از محاسبه در فرمول محاسبه نرخ کل بازده سهام مود استفاده قرار می گیرد .
* از دیگران سئوال کنید و خوب به جوابهایشان گوش دهید.
* به صورت فعال نظرات، عقاید و احساسات دیگران را قبل از تصمیم گیری جستجو کنید.
* اطلاعات و نظرات خود را با دیگران در میان بگذارید و به زندگی و مشکلات آنها توجه نمایید.
* به موفقیت افراد امتیاز و بازخورد مثبت نشان دهید.
روش اتخاذ دیدگاه قربانی که در درمان افراد جامعه و متجاوزین جنسی به کار می رود نیز در پی تقویت همین حس می باشد. در این روش مهاجمان جوانب آزار دهندهی جنایتی شبیه عمل خود را که از دیدگاه قربانیان نوشته شده است می خوانند. آنها نوارهای ویدیوئی را مشاهده می کنند که در آنها قربانیان با چشمان اشکبار، آن لحظات تجاوز را تعریف می کنند. سپس مهاجمان درباره عمل خود از دیدگاه قربانی مطلبی می نویسند که در آن، احساس قربانی را در ذهن مجسم می کنند. آنان این نوشته را برای یک گروه درمانگر می خوانند و سعی می کنند به سئوالات مطرح شده دربارهی حمله از دیدگاه قربانی جواب دهند. در نهایت، مهاجم از طریق بازآفرینی صوری جنایت در شرایط مشابهی قرار می گیرد، اما این باز نقش قربانی را بازی می کند (گلمن، ۱۳۸۰).
ت – انگیزه:
* فعالانه در جستجوی موفقیت هایی باشید که کارها را بهبود بخشد.
* اهدافی بیشتر از آنچه از شما خواسته شده انتخاب کنید.
* علیرغم مشکلات و موانع روی دستیابی به هدف اصرار داشته باشید.
ث – هیجان:
* وقتی عاطفه منفی احساس می کنید، سعی کنید مثبت نگاه کنید. از خودتان بپرسید چطور احساس می کنم و چه چیزی احساسم را بهتر خواهد کرد.
* از احساساتتان برای کمک به خودتان و برای تصمیم گیریها استفاده کنید، با جایگزینی های دیگر چه احساسی خواهید داشت.
* با صداقت به احساسات منفی خودتان اعتراف کنید و آنها را به سوی جایگزینی حرکت دهید.
* از انرژی همراه خشم، برای تغییر موقعیت استفاده کنید و به جای احساس خشم احساس نیرو کنید.
* پس از اینکه عصبانی شدید، ابتدا سعی کنید خود را خونسرد کنید نه اینکه در پی حل مشکل باشید.
ج – مهارتهای اجتماعی:
* راههایی که دایره ای ارتباطات شما را گسترش می دهد، بیابید.
* حد و مرزهایی جهت دوستی تعیین کنید و افراد را در این حلقه نگه دارید.
* در طرحها و نقشه ها و اطلاعات و منابع با دیگران مشارکت کنید.
موریس الیاس[۲۶] (به نقل از گلمن، ۱۳۸۰، به نقل از پارسا، ۱۳۸۲) در برنامهی آموزش جهت ارتقای سطح آگاهی اجتماعی نتایج را زیر را بدست آورده است:
* افزایش حساسیت نسبت به احساسات دیگران
* بهبود درک پیامدهای رفتار خود
* افزایش توانایی در موقعیت های بین فردی و برنامه ریزی برای عمل مناسب
* افزایش عزت نفس
* افزایش رفتارهای جمع گرایانه
* یاری طلبی دوستان از فرد
* کاهش رفتارهای ضد اجتماعی، خودفرسا و ؟؟
* ارتقای سطح مهارتهای فرد در زمینه نحوهی آموختن
* افزایش خویشتن داری، هشیاری اجتماعی و تصمیم گیری جمعی
مدل هوش هیجانی مایر و سالووی (۱۹۹۹ و ۱۹۹۰)
مدل هوش هیجانی مایر و سالووی یک رویکرد مبتنی بر هوش و توانایی – مدار است. آنها آغازگران نظریه هوش هیجانی هستند، و زمانی که برای نخستین بار این مفهوم را به کار بردند، مقصود آنها این بود که توجه روشن تری نسبت به رابطه بین هیجان و شناخت (استدلال) ایجاد کنند. نوشته های آنها در این زمینه به میزان زیادی بر نظریه های بعدی نفوذ داشت و پایه ای برای اکثر تحقیقات علمی و تأمل در این مفهوم بوده است (کاروسو، ۱۹۹۹ ؛ به نقل از بار – اُن ، ۲۰۰۰)
در این مدل، هوش هیجانی به عنوان «توانایی درک و تظاهر هیجانها، فهم و به کارگیری هیجان ها، و اداره هیجانها جهت تقویت رشد شخصی» تعریف می شود (مایر و سالووی، ۱۹۹۷ ؛ سالووی و مایر ، ۱۹۹۰ ؛ به نقل از مایر، ۲۰۰۱). اما اخیراً سالووی و مایر (۱۹۹۷) در تجدیدنظر در مورد تعریف اولیه خود، از تعریف «تفکر در مورد احساسات» را تأکید ناکافی دانستند. بنابراین، آنها در یک تعریف تجدید نظر شده و پیچیده هوش هیجانی را بر اساس کفایت های اختصاصی آن شامل:
۱) توانایی درک و ابراز هیجان به شکل صحیح
۲) تسهیل هیجانی فکر
۳) فهم و تحلیل اطلاعات هیجانی و به کارگیری آگاهی هیجانی
۴) توانایی تنظیم هیجان ها جهت ارتقا رشد هیجانی و عقلانی و سلامت، تعریف نمودند. اساساً مدل آنها از هوش هیجانی با این عقیده آغاز می گردد که هیجانها در بردارنده اطلاعات درباره روابط هستند. هنگامی که روابط یک شخص با شخص یا شیء دیگر تغییر می کند، به تبع آن هیجانات وی نیز نسبت به آن شخص یا شیء تغییر می یابد. بنابراین، هوش هیجانی به نوبه خود، به توانایی شناسایی معنای هیجانها و رابطه بین آنها و استدلال و حل مسأله بر مبنای آنها اشاره دارد. علاوه بر این هوش هیجانی را برای تقویت فعالیت های شناختی نیز به کار می گیرند (مایر، ۲۰۰۱). در نتیجه، طبق این دیدگاه می توان کفایت های اساسی درگیر در هوش هیجانی را شامل ادراک هیجان در خود و دیگران، فهم این هیجان ها و اداره هیجان ذکر نمود (فلدمن، ۲۰۰۱ ؛ به نقل از مایر، ۲۰۰۱). با تعریف اخیر از مفهوم هوش هیجانی، آنها تحلیل خود از توانایی های مرتبط با هیجان را به چهار حوزه از مهارتها تقسیم کرده و آنها را رشته ها نامیدند (مایر، ۲۰۰۱). هر یک از این حوزه ها، گروهی از مهارتهای فرعی اساسی تر هر حوزه هستند که به طور افزایشی به مهارتهای سایر حوزه های مدل وابسته میباشند.
در جدول شماره ۱-۲ ، چارچوب نظری هوش هیجانی مدل مایر و سالووی شامل حوزههای چهارگانه و مهارتهای فرعی نشان داده شده است (مایر، ۲۰۰۱).
جدول شماره ۱-۲ : چارچوب هوش هیجانی: جدول (مایر و سالووی، ۱۹۹۹؛ به نقل از تیره گری، ۱۳۸۴) ادراک، ارزیابی و تظاهر هیجانی * توانایی شناسایی هیجان در حالات جسمانی و روانشناختی * توانایی شناسایی هیجان در سایر افراد و موضوعات * توانایی ابراز صحیح هیجانات و بیان نیازهای مرتبط با آن احساسات * توانایی تمایز بین درستی یا نادرستی، صحت و سقم ابراز احساسات تسهیل هیجانی تفکر * توانایی هدایت مجدد و تقدم بخشی به تفکر خود بر پایه احساسات مرتبط با موضوعات، رویدادها و سایر افراد * توانایی ایجاد یا رقابت بین هیجان های زنده برای تسهیل قضاوتها و خاطرات مرتبط با احساسات * توانایی تسلط بر نوسانات خلقی به منظور اتخاذ دیدگاه های گوناگون * توانایی یکپارچه سازی این چشم اندازهای القاء شده از طریق خلق * توانایی استفاده از حالات هیجانی جهت تسهیل حل مسأله و خلاقیت |
۲۸-۲ چارچوب مفهومی پژوهش دو مدل تئوری رفتار برنامه ریزی شده و نظریه شغلی شناختی اجتماعی
نگرش نسبت به رفتار
هنجار ذهنی
کنترل رفتاری درک شده
نیت
هنجار اخلاقی
هنجار توصیفی
رفتار
هویت خود
شکل۳-۲. چارچوب نظری پژوهش مدل توسعه یافته تئوری رفتار برنامه ریزی شده
نتیجه ی انتظارات
-فیزیکی
-اجتماعی
-خودارزیابی
علایق
رفتار
تمایل
درک رفتار دیگران
خودکارآمدی
عوامل ساختار اجتماعی
-حمایت
-موانع
شکل۴-۲. چارچوب نظری پژوهش نظریه توسعه یافته شغلی شناختی اجتماعی
فصل سوم: روش شناسی پژوهش
۱-۳ مقدمه
در این فصل، روش شناسی تحقیق با ملاحظه ی روش تحقیق، جامعه و نمونه آماری، فرضیه های پژوهش، متغیرهای مطالعه، تعریف مفهومی، ابزار جمع آوری داده ها، تحلیل روایی و اعتبار آن، روش های تجزیه و تحلیل روایی و اعتبار آن، روش های تجزیه و تحلیل آماری با بهره گرفتن از نرم افزار SPSS(V20)مورد توجه قرار گرفته است.
۲-۳ روش تحقیق
این تحقیق از لحاظ هدف کاربردی و از نظر نحوه ی جمع آوری داده ها توصیفی - پیمایشی است. اطلاعات لازم برای انجام این پژوهش، از طریق توزیع پرسشنامه و مصاحبه جمع آوری گردید.
۳-۳ جامعه و نمونه ی آماری
جامعه آماری این پژوهش جوانان روستایی ۱۵ تا ۲۹ سال سه دهستان میداوود، منگشت و ابوالعباس از توابع شهرستان باغملک در استان خوزستان به تعداد ۹۰۰ نفر بود که بر اساس جدول مورگان نمونه مورد نظر این تحقیق ۲۷۰ نفر انتخاب شد. روش نمونه گیری چند مرحله ای خوشه ای در دسترس بود.
۴-۳ معرفی منطقه مورد مطالعه
شهرستان باغملک یکی از شهرستان های استان خوزستان در جنوب غربی ایران است. این شهرستان تقریبا در شرق استان خوزستان می باشد در عرض جغرافیایی ۳۱-۳۱ و طول جغرافیایی ۴۹-۵۱ ارتفاع مرکزی شهر ۹۱۷ متر از سطح دریا می باشد. شهرستان باغملک دارای دو بخش به نامهای مرکزی و صیدون، و ۷ دهستان دارد و مجموعاً ۲۶۴ روستا را در خود جای داده است.
شهرستان باغملک از آب و هوایى معتدل برخوردار است. دمای هوا در تابستان به ۴۲، و در زمستان به صفر مىرسد. میانگین بارش سالانه نیز در حدود ۵۰۰ میلىمتر است.
شکل ۱-۳ موقعیت شهرستان باغملک در خوزستان
۵-۳ فرضیه های پژوهش
فرضیه های ارائه شده ی در این تحقیق به شرح زیر می باشند :
۱- تمایل جوانان روستایی مورد مطالعه نسبت به اشتغال در حرفه ی کشاورزی در وضعیت مطلوبی قرار دارد.
۲- بین نگرش و تمایل جوانان روستایی نسبت به اشتغال در حرفه ی کشاورزی رابطه وجود دارد.
۳- بین هنجار ذهنی و تمایل جوانان روستایی نسبت به اشتغال در حرفه ی کشاورزی رابطه وجود دارد.
۴- بین کنترل رفتاری درک شده و تمایل جوانان روستایی نسبت به اشتغال در حرفه ی کشاورزی ارتباط دارد.
۵- بین هنجار اخلاقی و تمایل جوانان روستایی نسبت به کشاورزی ارتباط وجود دارد.
۶- بین هویت خود و تمایل جوانان روستایی نسبت به اشتغال در حرفه ی کشاورزی ارتباط وجود دارد.
۷- بین هنجار توصیفی و تمایل جوانان روستایی نسبت به اشتغال در حرفه ی کشاورزی ارتباط وجود دارد.
۸- میانگین متغیرهای تمایل، نگرش، هنجار ذهنی، کنترل رفتاری درک شده، هنجار اخلاقی، هویت خود و هنجار توصیفی در بین دختران و پسران متفاوت می باشد.
۹- میانگین متغیرهای تمایل، نگرش، هنجار ذهنی، کنترل رفتاری درک شده، هنجار اخلاقی، هویت خود و هنجار توصیفی در بین جوانان متاهل و مجرد متفاوت می باشد.
۱۰- بین نتیجه انتظارات و تمایل جوانان روستایی نسبت به اشتغال در حرفه ی کشاورزی ارتباط وجود دارد.
۱۱- بین علاقه و تمایل جوانان روستایی نسبت به اشتغال در حرفه ی کشاورزی ارتباط وجود دارد.
۱۲- بین خودکارآمدی و تمایل جوانان روستایی نسبت به اشتغال در حرفه ی کشاورزی ارتباط وجود دارد.
۱۳- بین حمایت و تمایل جوانان روستایی نسبت به اشتغال در حرفه ی کشاورزی ارتباط وجود دارد.
۱۴- بین موانع و تمایل جوانان روستایی نسبت به اشتغال در حرفه ی کشاورزی ارتباط وجود دارد.
۱۵- میانگین متغیرهای تمایل، خودکارآمدی، نتیجه انتظارات، درک رفتار دیگران، علاقه، حمایت ها و موانع در بین دختران و پسران متفاوت می باشد.
۱۶- میانگین متغیرهای تمایل، خودکارآمدی، نتیجه انتظارات، درک رفتار دیگران، علاقه، حمایت ها و موانع در بین جوانان متاهل و مجرد متفاوت می باشد.
۱۷- تئوری رفتار برنامه ریزی شده و نظریه شغلی شناختی اجتماعی قادرند به طور مناسبی تمایل جوانان نسبت به اشتغال در حرفه ی کشاورزی را پیش بینی نمایند.
۲-۲-۱۶-۲ دلایل شرکت کننده ها به منظور شرکت در تمرینات گروهی
هر شرکت کننده یک دلیل شخصی برای حضور در یک کلاس تمرین گروهی دارد. آگاهی داشتن از دلایل حضور در این کلاس ها ممکن است به مربی به منظور ایجاد یک محیط حمایتی و اثربخش برای گروه کمک کننده باشد (۱۴۴).
بعضی از افراد به طور مستقل تمرین می کنند و برای این که موفقیت گروهی را تجربه کنند در تمرین گروهی شرکت می کنند.
بعضی از افراد به یک گروه می پیوندند تا به عنوان یک بخش از گروه باشند حتی گمان می کنند که آن ها مسایل فردیشان را حفظ می کنند.
بعضی از افراد هنگامی که خودشان به تنهایی کار می کنند احساس ترس می کنند و از حمایت اجتماعی مربی و شرکت کنندگان لذت می برند.
بعضی از افراد ممکن است علاقه به یادگیری مهارت های جدید داشته باشند.
بعضی از افراد برای جلو بردن خودشان (پیشرفت) به یک انگیزش بیرونی نیاز دارند.
بعضی از افراد صرفا” به دلایل اجتماعی شدن به تمرین گروهی می پیوندند.
در بسیاری از موارد، شرکت کنندگان در یک برنامه ورزشی گروهی یک رابطه دوستانه مثبت را با دیگران که مشابه با تجربه در ورزش های تیمی می باشد، ایجاد می کنند. ارسطو این نظریه را ارائه داده که کل بزرگتر از مجموع اجزای آن است. این امر به ویژه زمانی که ما پویایی یک کلاس ورزش گروهی را در نظر می گیریم حقیقت دارد. پویایی گروه می تواند به عنوان یک قدرت انگیزشی برای مربی باشد.
۲-۲-۱۶-۳ مهارت های ارتباطی: حمایت و انگیزش در تمرینات مقاومتی گروهی
۲-۲-۱۶ -۳-۱ مهارت های ارتباط کلامی و غیرکلامی
اساس چگونگی برقرای ارتباط با شرکت کنندگان در تمرین گروهی می تواند به عنوان اینکه “ما چه چیزی می گوییم “(ارتباط های کلامی) و “چگونه آن را بیان می کنیم"(ارتباط های غیرکلامی) توضیح داده شود. درک اهمیت و کاربرد مناسب هر کدام از این دو عامل می تواند به طور معناداری بر موفقیت معلم به عنوان مربی تمرین گروهی تاثیر بگذارد. به عنوان مثال، ارسال واقعی پیام، واقعی تر از چیزی است که شما می گویید (۴۰).
الف: مهارت های ارتباط غیرکلامی
درک اهمیت مهارت های ارتباط غیرکلامی برای مربی ضروری است. زبان بدن[۱۱۰] یک مربی می تواند یک تاثیر مهم بر ادارک شرکت کنندگان داشته باشد. این عامل به مربی اجازه می دهد تا مولفه های زبان بدن که بر ادراک شرکت کنندگان تاثیر می گذارد را شناسایی کند. شرکت کنندگان از زمانی که مربی وارد اتاق تمرین می شود مهارت های ارتباط کلامی را ارزیابی خواهند کرد که یک نقش مهمی در کلاس های تمرین گروهی دارد. تعداد زیادی از تحقیقات از اهمیت زبان بدن و ارتباط های موثر حمایت می کنند، به دلیل این که انگیزش و دادن انرژی به شرکت کنندگان در این گونه تمرینات دارای اهمیت زیادی می باشد. زبان بدن می تواند شامل نحوه تماس های چشمی و تظاهرات چهر ه ای، تون و ریتم صدا، ژست و … باشد که می تواند بر روی انگیزه شرکت کنندگان اثر بگذارد.
ب: مهارت های ارتباط کلامی
ارتباط های کلامی در دستورالعمل های تمرینی گروهی اغلب به عنوان بازخورد[۱۱۱] می باشد و این به منظور موفقیت هر مربی تمرین گروهی یک جزء ضروری به شمار می رود. تون صدا و ریتم های صدا مولفه های ضروری برای ارتباطات کلامی است. هر دوی این عوامل با پتانسیل های انگیزشی کلاس مرتبط می باشد. تون صدا به انعطاف داشتن صدا و نشان دادن هیجان واقعی مربی اشاره دارد. ریتم صدا به طور مسقیما” بر درک دستورالعمل ها و همچنین بر انگیزش شرکت کنندگان تاثیر دارد (۴۰).
۲-۲-۱۶-۳-۱ بازخورد در تمرینات مقاومتی گروهی
بازخورد متقابل دو هدف مهم دارد: از دیدگاه مربی، بازخورد مناسب یک وسیله ای به منظور اصلاحات فراهم می کند که هر کدام از این ها باعث تقویت و بهبود عملکرد هر شرکت کننده می شود. از دیدگاه شرکت کننده، بازخورد مناسب شامل دنبال کردن توصیه های دیداری و کلامی و مطمئن شدن از این که مربی شرکت کنندگان را درک می کند، می باشد. کلید فراهم کردن یک بازخورد مناسب این است که مربی دائما” شرکت کنندگان را تماشا کند و اطلاعلات لازم را بر اساس پاسخ های شرکت کنندگان ارائه دهد. مربیان با بهره گرفتن از چند مهارت ساده در هنگام برقراری ارتباط با شرکت کنندگان می تواند انگیزه شرکت کنندگان را افزایش دهند.
۲-۲-۱۶-۴ استفاده از موسیقی در تمرینات مقاومتی گروهی
در مجموعه تمرینات گروهی، موسیقی می تواند به منظور ایجاد انگیزه برای شرکت کنندگان و برقراری ارتباط آن ها به عنوان یک گروه استفاده شود. حرکت با ضرب موسیقی می توانند به شرکت کنندگان کمک کند تا حرکات را در سرعت مناسب و در سطوح شدت مناسب انجام دهند. هنگام کار با ضرب، سرعت یا زمان، نیاز است که به منظور کاهش خطر و فواید بهینه، موسیقی درون محدودیت های توصیه شده اجرا شود. بنابراین مربیان نباید حرکات را با ضرب موسیقی هماهنگ کنند. در عوض، در تمرینات مقاومتی گروهی از موسیقی برای تحریک و انگیزش شرکت کنندگان و افزایش تجربه تمرینی استفاده می شود. به منظور انتخاب موسیقی مربیان می توانند از بسیاری از گزینه های موسیقی مانند پاپ، راک، هیپ هاپ، اولدیس، کلاسیک و دیسکو استفاده کنند. مربی باید مطمئن شود که نوع موسیقی مناسب کلاس، مورد ترجیح شرکت کنندگان و مناسب شخصیتشان باشد. مربی تمرین گروهی باید از حجم موسیقی هنگام اجرای موسیقی در کلاس آگاه باشند، زیرا شرکت کنندگان به شنیدن نشانه های کلامی استاد نیاز دارند. پس حجم موسیقی باید در یک سطح معقول و منطقی حفظ شود. مربی آمادگی جسمانی به منظور ایجاد انگیزه شرکت کنندگان باید از خلاقیت و شور و علاقه به جای افزایش حجم موسیقی استفاده کند. روش دیگر ممکن است از موسیقی در پس زمینه فقط به منظور کمک انرژی زایی به کلاس کمک کننده باشد (۱۴۴). کلاس های تمرین قدرتی نسبت به کلاس های قلبی و عروقی به تمپوی پایین تری دارد. از موسیقی ۱۲۰ تا ۱۲۴ bpm که عمومی ترین دامنه تمپویی که شنیده می شود، استفاده می شود. این دامنه تمپو برای تمرینات قدرتی در بسیاری از دهه های اخیر استفاده شده است. این مشهورترین دامنه تمپو در محصولات تجاری موسیقی دانس و پاپ است. تنوع بیشتر در موسیقی باعث می شود که مربی افراد بیشتری را به کلاس هایش جذب کند. اگرچه کلاس های مختلف شیوه های موسیقی های مختلف را با هم ترکیب می کنند، ولی از موسیقی به دو شیوه متفاوت برای تمرین استفاده می شود: الف): در یک رویکرد، موسیقی یک نقش فرعی دارد و به عنوان یک نقش ثانویه برای تمرین استفاده می شود، ب): در رویکرد دیگر کارکردهای موسیقی یک نقش اصلی دارد و موسیقی می تواند در یک نقش تصادفی[۱۱۲]به عنوان پیش زمینه تمرین استفاده شود. حتی هنگام استفاده از موسیقی فقط در پس زمینه، موسیقی نیاز است تا یک انرژی مناسب را به منظور حمایت از تلاش های شرکت کنندگان فراهم کند. تمرین لزوما” ضرورت ندارد که نسبت به ضرب موسیقی انجام شود. در عوض، موسیقی یک محیط مورد علاقه را به وجود می آورد که این اجازه را به شرکت کنندگان می دهد تا با یک سرعت خود انتخابی و سطح خود انتخابی تمرین کنند. بنابراین در این گونه تمرینات موسیقیی نیاز است که یک محیط مثبت را به وجود آورد نه یک محیط مشوش. موسیقیی که اثرات مثبت را تحریک کند و باعث افزایش لذت شود احتمالاً باعث افزایش سطح پایبندی (دنبال کردن) تمرین می شود (۱۴۵).
۲-۲-۱۶-۴-۱ استفاده از موسیقی در تمرینات با وزنه
تمرین مقاومتی نشان داده تاثیر عمیقی بر قدرت و توان عضلانی دارد (۱۴۶). زمان بهینه و تلاش بیشینه در اتاق وزنه می تواند همچنین باعث بهبود عملکرد ورزشکاران شود. به این دلیل، استفاده از کمک های نیروزایی[۱۱۳]می تواند در برنامه های تمرین و وزنه استفاده شود. یک هدف نیروزایی می تواند به عنوان یک تاثیر بیرونی با توانایی افزایش ظرفیت بدن و نیروی ذهنی با حذف علایم خستگی تعریف شود (۱۴۷) که موسیقی نیز به عنوان یکی از این کمک های نیروزایی می باشد (۱۶۸). تعداد معناداری تحقیقات وجود دارد که که در آن از موسیقی به عنوان هدف نیروزایی استفاده شده است(۱۴۸).
۲-۲-۱۶-۴-۲ موسیقی و فعالیت بدنی
یک محرک انگیزشی که ممکن است یک تحریک افزایشی را تولید کند، سرو صدا است. بعضی از موقعیت های سر و صدا ممکن است از طریق اثر روانشناختی بر عملکرد فرد، باعث افزایش معنادار در مصرف انرژی و افزایش زمان خستگی شود. از موسیقی به طور گسترده همراه با تمرین و فعالیت ورزشی استفاده شده است. استفاده از موسیقی مهیج به منظور ارتقای وضعیت روحی - روانی شرکت کنندگان، ایجاد یک تفکر موثر، حفظ انگیزه و مقاومت در برابر خستگی روحی ممکن است باعث تسهیل عملکرد بدنی و ورزشی شود. اسکینر و دیگر تحلیل گران رفتاری نظریه ای را توسعه داده اند که رفتار فرد با عوامل بیرونی مانند محیط فرد تحت تاثیر قرار می گیرد.
۲-۲-۱۶-۴-۳ پاسخ های فیزیولوژیک به موسیقی
موسیقی می تواند برای سرعت انجام یک تمرین، ایمن تر و اثربخش کردن تمرین کمک کننده باشد. در طی دهه گذشته تعداد مطالعاتی که اثرات نیروزایی ترکیب موسیقی و فعالیت بدنی را بررسی کرده اند، افزایش پیدا کرده است (۱۴۹). در مورد این که موسیقی چگونه موجب بهبود اجرای ورزشی می شود پژوهشگران به سه مورد اشاره کرده اند که موسیقی الف: می تواند به منظور تغییر انگیختگی روانی- حرکتی به عنوان یک محرک یا آرام بخش استفاده شود، ب: باریکه توجه مجریان را باریک می کند و در نتیجه باعث منحرف کردن توجه از احساس خستگی و کاهش درک خستگی می شود و ج: افزایش جنبه های مثبت خلق و خو (برای مثال شادی، قدرت و …) و بهبود جنبه های منفی (مانند عصبانیت، افسردگی و تنش) می شود (۱۵۰). نتایج مثبت معمول هنگام ترکیب موسیقی و تمرین نشان داده که باعث کاهش سرعت درک فشار (PRE)، افزایش سنجش عملکرد، بهبود خلق و خو و افزایش انگیختگی می شود. یادگیری در مورد شرایط استفاده از موسیقی برحسب استفاده از فواید نیروزایی (افزایش کار) مهم می باشد. معمولا” این عوامل باعث سطوح بالاتر استقامت، توان و قدرت می شود (۱۵۱, ۱۵۲). اثرات روانشناختی موسیقی مهیج (احساس لذت) منجر به کاهش درک خستگی می شود(۱۵۱). درک فشار به عنوان شدت ذهنی تلاش، ناراحتی فشار (زحمت فشار) و یا خستگی که در طی تمرین تجربه می شود، تعریف می شود. درک فشار، خستگی یا نیرو در طول تمرین ممکن است به وسیله موقعیتی که تمرین در آن انجام می شود و ویژگی تمرین کننده تحت تاثیر قرار گیرد. استفاده از موسیقی به منظور تغییر زمینه ای که کار جسمانی یا تمرین در آن انجام می شود ممکن است یک راه مثبت حیاتی تاثیرگذار بر ویژگی های فردی و در نتیجه افزایش لذت تجربه تمرینی باشد. از دیدگاه فیزیولوژیکی تاثیر موسیقی را شاید بتوان در تحرکی بیشتر قشر مغز و افزایش تحریک پذیری نواحی حرکتی مغز مانند بخش پیش حرکتی یا کرتکس حرکتی اولیه که در ناحیه برادمن قرار دارد دانست، به طوری که تاثیر آن در شرایط واماندگی بیشتر می شود. براساس مطالعاتی که در دهه های اخیر انجام شده است، افزایش نسبت سروتونین به دوپامین در مغز به عنوان عمده ترین عامل خستگی معرفی شده است. از این رو باید بخشی از آثار موسیقی را به کاهش ترشح سروتونین مغز نسبت دهیم (۱۵۳). محرک های حسی و ذهنی مانند موسیقی می توانند عملکرد سیستم عصبی خودمختار را تحت تاثیر قرار دهد. از سوی دیگر مشخص شده سیستم عصبی خودمختار بر دستگاه قلب و عروق و سیستم ایمنی تاثیر بسیار می گذارد. در واقع موسیقی تند و محرک سبب افزایش سطح فعالیت سیستم سمپاتیک می شود (۱۵۴).
۲-۲-۱۶-۴-۴ موسیقی درمانی در توانبخشی
مروری اجمالی بر تاریخ زندگی بشر بیان گر این نکته است که استفاده از موسیقی خواه به عنوان هنر، خواه به عنوان یک وسیله ارتباطی و خواه در قالب یک روش درمانی سابقه ای به قدمت خود انسان دارد. امروزه در اغلب جوامع پیشرفته استفاده از موسیقی درمانی به عنوان بخشی از روش های طب جایگزین یا مکمل، در درمان انواع اختلالات و بیماری ها، به ویژه در توانبخشی و نوتوانی ضایعات حسی حرکتی و اختلالات مربوط به کارکردهای عالی قشر مغز که دارو درمانی یا جراحی کمک چشمگیری به درمان آنها نمی کند، جایگاه مناسبی پیدا کرده است (۱۵۵). استفاده از موسیقی در قالب یک روش درمانی، امروزه در اغلب کشورهای مدرن، استفاده از روش های طب مکمل مانند موسیقی درمانی[۱۱۴] به دلایلی اعم از جذابیت، مقرون به صرفه بودن، سهولت استفاده، غیر تهاجمی بودن و قابلیت اجراء توسط غیر متخصصین، به طور وسیعی در کنار درمان های رایج و در تیم های چند تخصصی جهت درمان و توانبخشی اغلب اختلالات، مانند اختلالات مربوط به مهارت های حرکتی مورد استفاده قرار می گیرد (۱۵۶). موسیقی به طور بالقوه بر فراخوانی پاسخ های حرکتی و ایجاد یک تمرین لذت بخش تر تاثیر دارد (۱۵۷). مطالعات قبلی نشان داده اند که موسیقی می تواند باعث افزایش انگیزش و دنبال کردن تمرین شود (۱۵۷). علاوه بر این، به دلیل این که بازی های زمان بندی یک نقش اساسی در اجرای حرکت دارد، محدودیت های زمانبندی بیرونی مانند ریتم موسیقی می تواند موجب تحریک پیوستگی ( اتصال) شود که می تواند باعث کاهش تغییرات فضایی و ز مانی حرکت شود (۱۵۸).
دیگر مطالعات نشان داده که نواحی مغزی که ملودی و ریتم را اندازه گیری می کند یک اتصال ارتباط غنی و ارزشمند با نواحی حرکتی دارد (۱۵۹) و سرگرمی بودن ریتم شنوایی، باعث فعال سازی عضلانی از ابتدای مسیرهای شنوایی- حرکتی[۱۱۵] ناشی می شود (۱۶۰). این تسهیل شنوایی – حرکتی، پایه و اساس عصب شناختی عصبی موسیقی درمانی است که از موسیقی به عنوان یکی از نشانه های شنوایی به منظور افزایش کارکردهای حرکتی استفاده می شود (۱۶۱). شایع ترین نوع فلج مغزی، دایپلژی اسپاستیک است که عمدتا” شامل درگیری اندام های تحتانی می باشد (۱۶۲) که اختلال در توان و قدرت عضلانی و کنترل حرکتی منجر به محدودیت های در توانایی جابجایی می شود (۱۶۳). برای مثال، کوکان دایپلژی اسپاستیک حرکات نشستن به ایستادن را با نرمی کمتر[۱۱۶]، حرکات با هدایت کمتر[۱۱۷] ( کج و غیرمستیقیم)، فلکشن بیش از حد تنه و زمان حرکت طولانی تری را نسبت به افراد عادی انجام می دهند (۱۶۴, ۱۶۵). موسیقی درمانی به منظور افزایش نرمی ریتمیک تکالیف حرکتی مداوم مانند راه رفتن و توالی دسترسی در افراد با اختلالات حرکتی استفاده شده است (۱۵۸). استفاده از موسیقی در طول تمرین نشان داده شده که باعث افزایش اوج توان در اندام های تحتانی (۱۶۶)، استقامت (۱۶۷) و افزایش انگیزش (۱۶۸) در افراد سالم می شود. اختلالات حرکت مانند سفتی، انقباض، تشنج، حرکات تکراری، لرزش غیر ارادی و ناهماهنگی های عضلانی از جمله عوارض گوناگون فلج مغزی می باشد. بیشتر برنامه های موسیقی درمانی افراد فلج مغزی برای کنترل و تعادل حرکات آنها است. حرکات موزیکال و فعالیت های ریتمیک، کنترل حرکات آن ها را تقویت می کند.افراد cp به علت انقباض های عضلانی و اختلال حرکتی معمولا هیجان زیاد و متراکمی را در خود حس می کنند که فعالیت های موزیکال، آواز خواندن و نواختن ساز در تخلیه این تنش ها بسیار موثراست. افرادی که دچار انقباض و گرفتگی عضلانی هستند و عضلات سفت و منقبضی در حرکات دارند با موسیقی هیجانی تحریک بیشتری می یابند، اما افراد دچار حرکات غیرارادی (آتاتوز) با موسیقی ملایم و آرام بخش بهتر تمرین کرده و کنترل بیشتری به دست می آورند. از آنجایی که کودکان فلج مغزی در کنترل حرکات خود شکست زیادی را تجربه می کنند، معمولا نسبت به حرکات خود نگران و بدگمان هستند. فعالیت های حرکتی موزیکال تا حد زیادی نگرانی و تنش آنها را کاهش می دهد و تجربیات مثبتی که در تلاش های لذت بخش خود در هنگام نواختن و انجام حرکات موزیکال به دست می آورند آنها را امیدوار تر می سازد. یو و همکاران (۲۰۰۹) نشان دادند که موسیقی مورد علاقه افراد بر کاهش اضطراب و درد کودکان با فلج مغزی که طب سوزنی دریافت کرده بودند، تاثیر دارد (۱۶۹).
۲-۲-۱۶-۴-۵ انواع موسیقی
الف: موسیقی آرام بخش
نوعی موسیقی که از لحاظ ملودیک با ثبات است و تا حد زیادی فاقد ریتم شدید و عناصر تصادمی و زدنی می باشد. در این قبیل موسیقی ها بیشتر از سازهای زهی استفاده می گردد و در آن ها طیع و سنج یا به طور کلی موسیقی جاز وجود ندارد (۱۷۰).
ب: موسیقی مهیج
این نوع موسیقی انگیزش و هیجان را افزایش داده و موجب افزایش انرژی و کار بدنی می شود. در این تحقیق موسیقی ورزشی مهیج که به طور معمول حین ورزش و فعالیت ورزشی در اماکن ورزشی و باشگاه های بدنسازی استفاده می شود، اجرا شده است (۱۷۱).
ج: موسیقی ترکیبی
در این نوع موسیقی یک یا چند موسیقی به صورت زمینه ای برای یک موسیقی اصلی پخش می شود.
۲-۲-۱۶-۴-۶ روش های استفاده از موسیقی در تمرینات مقاومتی
در زمینه ورزش موسیقی به سه روش مورد استفاده قرار می گیرد:
اول به صورت ناهماهنگ[۱۱۸] که موسیقی در پس زمینه جهت به وجود آوردن محیطی خوشایند پخش می شود و هیچ هماهنگی بین الگوی حرکتی و گام یا تمپوی[۱۱۹] موسیقی وجود ندارد.
دوم به صورت هماهنگ[۱۲۰] که ریتم یا گام موسیقی به عنوان نوعی گام شمار به کار می رود و با الگوی حرکتی ورزش هماهنگ است.
سوم به صورت قبل از تمرین[۱۲۱] که از موسیقی تحریک کننده برای افزایش برانگیختگی، تمدد اعصاب یا تنظیم حالات خلقی ورزشکار یا تیم ورزشی استفاده می شود. البته ممکن است در هر مورد یعنی ورزشکار یا تیم ورزشی از هر سه روش استفاده شود. همچنین ممکن است از موسیقی آهسته (گام ۸۰ ضربه در دقیقه)، متوسط (گام ۱۲۰ ضربه در دقیقه) و یا سریع (گام ۱۴۰ ضربه در دقیقه) متناسب با شدت یا فشار کار فعالیت بدنی استفاده به عمل آید. در مورد موسیقی ناهماهنگ بیشتر از موسیقی آهسته (گام زیر ۱۰۰ ضربه در دقیقه) برای کاهش درک فشار و یا گرم کردن و یا سرد کردن، از موسیقی سریع (گام بالای ۱۴۰ ضربه در دقیقه) حین ورزش شدید و از موسیقی فزاینده (از آهسته به سریع) برای اعمال تاثیرات نیروزایی در فعالیت بدنی استقامتی هوازی استفاده می شود (۱۷۰).
۲-۲-۱۷ پیشینه تحقیق
۲-۲-۱۷-۱ مطالعات خارج از کشور
بوید (۲۰۱۲) اثربخشی ۱۲ هفته برنامه مقاومتی فزاینده (با ۱۴% وزن بدن) را روی کودکان گردشی[۱۲۲] CP اسپاستیک سطح [۱۲۳]GMFCS I-III سن ۶-۱۳ سال مورد ارزیابی قرار دادند. پس از پایان مداخله، گروه مداخله نسبت به گروه شاهد بهبود معناداری را در قدرت عضلانی اندام های تحتانی نشان داد، اما بهبود معناداری در فعالیت کارکردی راه رفتن بین دو گروه مشاهده نشد (۱۷۲).
اسکالتس و همکاران (۲۰۱۲) اثر بخشی ۱۲هفته تمرین مقاومتی کارکردی فزاینده را بر قدرت عضلانی اندام های تحتانی، توانایی راه رفتن و مشارکت در فعالیت های ورزشی (با بهره گرفتن از پرسشنامه CAPE) کودکان گردشی فلج مغزی اسپاستیک با میانگین سنی۱۰ سال و پنج ماه مورد بررسی قرار دادند. پس از پایان تمرین، نتایج حاکی از آن بود که گروه مداخله نسبت به گروه شاهد بهبود معناداری را قدرت عضلانی اندام های تحتانی به دست آورده، ولی در توانایی راه رفتن و مشارکت در فعالیت های ورزشی بین گروه مداخله و شاهد تفاوت معناداری مشاهده نشد (۳۲).
اسکالتس و همکاران (۲۰۱۰) ۱۲ هفته تمرین مقاومتی فزاینده (شامل پرس پا و تمرین های کارکردی) را روی کودکان ۱۳- ۶ سال مبتلا به فلج مغزی یک طرفه و دو طرفه اسپاستیک مورد ارزیابی قرار دادند. پس از پایان مداخله، گروه مداخله نسبت به گروه شاهد بهبود معناداری را در قدرت عضلانی اندام های تحتانی نشان داد، ولی در پس آزمون بین دو گروه مداخله و شاهد تفاوت معناداری در کارکرد حرکتی درشت (ابعاد D و E آزمون GMFM[124]) و توانایی جابجایی مشاهده نشد (۳۳).
لی و همکاران (۲۰۰۸) تاثیر ۵ هفته تمرینات تقویتی را بر کارکرد راه رفتن کودکان فلج مغزی دایپلژی و همی پلژی اسپاستیک سن ۱۲-۴ سال مورد بررسی قرار دادند. پس از مداخله، گروه مداخله نسبت به گروه شاهد بهبود معناداری را در قدرت عضلانی اندام تحتانی، کارکرد حرکتی درشت (ابعاد D و E آزمون GMFM) و توانایی راه رفتن نشان داد.
لیو و همکاران[۱۲۵](۲۰۰۷) ۶ هفته تمرین مقاومتی نشستن به ایستادن با وزنه را روی کودکان فلج مغزی دایپلژی اسپاستیک مورد بررسی قرار دادند. نتایج حاکی از آن بود که این گونه تمرینات تاثیری معناداری بر کارکرد حرکتی درشت (ابعاد D و E آزمون GMFM) داشته، اگرچه که بر قدرت عضلانی اندام های تحتانی تاثیر معناداری نداشته بود (۱۷۳).
اندرسون و همکاران (۲۰۰۳) تاثیر ۱۰ هفته برنامه تمرین مقاومتی فزاینده (تمرکز بر اندام های تحتانی) را روی بزرگسالان فلج مغزی دایپلژی اسپاستیک سن ۲۳ تا ۴۴ سال مورد ارزیابی قرار دادند. پس از پایان مداخله، گروه مداخله نسبت به گروه شاهد بهبود معناداری را در کارکرد حرکتی درشت (ابعاد D و E آزمون GMFM)، توانایی راه رفتن و قدرت عضلانی نشان داد (۱۷۴).
اک و همکاران (۲۰۰۸) تاثیر ۸ هفته تمرین تقویت عضلانی را بر قدرت عضلانی، کارکرد حرکتی درشت و توانایی راه رفتن کودکان فلج مغزی دایپلژی اسپاستیک سطح GMFM I – II با میانگین سنی ۱۰- ۱۵ سال مورد بررسی قرار دادند. در این تحقیق که گروه شاهد وجود نداشت، نتایج حاکی از تاثیر این گونه تمرینات بر بهبود معناداری قدرت عضلانی اندام های تحتانی و کارکردهای حرکتی درشت بود، ولی تاثیر معناداری بر سرعت راه رفتن و گام برداشتن نداشت (۱۰۹).
پاتیکاس و همکاران (۲۰۰۶) تاثیر ۹ ماه تمرین قدرتی را بر توانایی راه رفتن و کارکرد حرکتی درشت کودکان فلج مغزی سن ۱۶- ۶ سال که عمل جراحی انجام داده بودند مورد بررسی قرار دادند. نتایج نشان داد که این گونه تمرینات بر توانایی راه رفتن و کارکرد حرکتی درشت (ابعاد D و E آزمون GMFM) تاثیری نداشته و بین پیش آزمون و پس آزمون گروه مداخله تفاوت معناداری مشاهده نشد (۱۷۵).
آنگر و همکاران (۲۰۰۶) تاثیر ۸ هفته تمرین قدرتی مبتنی بر مدرسه را بر نوجوانان با فلج مغزی همی پلژی و دایپلژی اسپاتیک ۱۸-۱۳ سال که توانایی راه رفتن مستقل داشتند مورد بررسی قرار دادند. نتایج نشان داد که برنامه تمرینی قدرتی مبتنی بر مدرسه بر توانایی راه رفتن کودکان فلج مغزی تاثیر نداشته است (۱۷۶).
مورتون و همکاران (۲۰۰۵) تاثیر ۶ هفته تمرین مقاومتی فزاینده را بر قدرت عضلانی، کارکرد حرکتی درشت و توانایی راه رفتن کودکان فلج مغزی سطح GMFM I – II با میانگین سنی ۶- ۱۲ سال مورد بررسی قرار دادند. در این تحقیق که گروه شاهد وجود نداشت، پس پایان تمرین، گروه مداخله نسبت به گروه شاهد بهبود معناداری در قدرت عضلانی ایزومتریک اندام های تحتانی، کارکردهای حرکتی درشت و سرعت راه رفتن نشان داد (۱۷۷).
جنی آلن و همکاران (۲۰۰۴) تاثیر ۱۰ هفته برنامه تمرینی مقاومتی گروهی را بر ادراک های مثبت و منفی بزرگسالان (سن بیش از ۴۰ سال) با فلج مغزی مورد ارزیابی قرار دادند. پس از مداخله با هر یک از آزمودنی ها به صورت نیمه ساختاری عمیق مصاحبه شد. شرکت کنندگان ادراک کردند که قدرت عضلانی، توانایی فعالیت های کارکردی روزانه افزایش یافته است. همچنین از فواید شرکت در این تمرینات لذت بردن از تمرین و محیط تمرین و بهبود تعاملات اجتماعی بود (۱۷۸).
۲-۲-۱۷-۲ مطالعات داخل کشور
دهقان زاده و نیلفروش (۱۳۹۰) تاثیر ۶ هفته تمرین مقاومتی نشستن به ایستادن را بر عملکرد حرکتی درشت کودکان فلج مغزی دایپلژی اسپاستیک ۱۲-۵ سال مورد ارزیابی قرار دادند. در این مطالعه گروه شاهد وجود نداشت. پس از پایان مداخله بین پیش آزمون و پس آزمون تفاوت معناداری در عملکرد حرکتی درشت (ابعاد D و E آزمون GMFM) مشاهده شد. علاوه براین، این برنامه تمرینی باعث افزایش قدرت ایزومتریک گروه های عضلات اکستنسور ران و اکستنسور زانو گردید اما بر میزان قدرت ایزومتریک گروه های پلانتار فلکسور مچ تاثیر معناداری نداشت (۱۷۹).
باقری و همکاران (۱۳۸۸) تاثیر تمرینات مقاومتی از جلو و از کنار قدم برداشتن روی پله با وزنه را بر قدرت عضلانی و عملکرد حرکتی درشت کودکان فلج مغزی دایپلژی اسپاستیک سطح GMFM I – II با میانگین سنی ۱۲- ۵ سال مورد بررسی قرار دادند. در این تحقیق که گروه شاهد وجود نداشت، گروه مداخله نسبت به گروه شاهد بهبود معناداری را در قدرت ایزومتریک عضلات اندام تحتانی و کارکرد حرکتی درشت نشان داد (۱۸۰).
قدیری و همکاران (۱۳۸۶) اثر یک دوره تمرین مقاومتی را بر قدرت عضلانی و کارکرد حرکتی درشت کودکان فلج مغزی دایپلژی اسپاستیک سطح GMFM I – III با دامنه سنی ۱۸ - ۱۲ سال مورد بررسی قرار دادند. در پایان مداخله بهبود معناداری در قدرت عضلانی و کارکرد های حرکتی درشت این کودکان مشاهده شد (۱۸۱).