در این الگو عوامل سه گانه ی نوآوری، خلاقیت و کارآفرینی مجموعاً باعث بالا بردن موفقیت تحصیلی و شغلی می شود. ایجاد و رشد خلاقیت در سازمان مستلزم وجود عوامل و شرایط مناسب است این عوامل می توانند گوناگون باشند. عده ای معتقدند که موفقیت سازمان ها مبتنی بر وجود افراد خلاق است و بر همین اساس جذب و استخدام افراد خلاق را به سازمان ها پیشنهاد می کنند. توجه دقیق به خلاقیت، به خوبی نشان میدهد که سازمان های نوآور برای مسائلی از قبیل وقت آزاد، دسترسی به اطلاعات، آزادی عمل، سیستم پیشنهادهای مؤثر و سریع، تشویق و خطرپذیری و نوآوری و غیره اهمیت فوق العاده ای قائل هستند(فرهنگی و صفر زاده، ۱۳۸۷).
اکثر شرکتها در محیط کسب وکار رقابتی و جهانی شده ی امروز اهمیت مشتری مداری و مشتری گرایی را درک کردهاند. مشتری گرایی عمدتاً مرتبط با رفاه مشتریان است. مشتری گرایی عمدتاً خود را از طریق اولویت گذاری تخصیص منابع بر مبنای فراهم کردن ارزش برتر و رضایت مشتری آشکار می سازد(فرهنگی و صفر زاده، ۱۳۸۷).
۲-۲-۲ رفتار بازارمحور صادراتی
از دهه ۱۹۸۰ مفهوم “بازارمحوری” در تحقیقات دانشگاهی نمو و منتشر شد. بازارمحوری مفهومی ریشه-دار در تئوری بازاریابی داشته و تمایل به یادگیری درباره بازار دارد. به عبارت دیگر گسترش درک بازار و استفاده از آن برای فعالیتهای بازاریابی است. بازارمحوری را میتوان عبارت از پذیرش مفهوم بازاریابی به عنوان فلسفه بازرگانی دانست که هدایت کننده استراتژی های رقابتی سازمان خواهد بود.
۲-۲-۲-۱ بررسی مطالعات مبتنی بر فرهنگ بازارمحوری
اولین مطالعه تجربی در زمینه بازارمحوری مربوط به قبل از سال ۱۹۸۹ میباشد که توسط نارور و اسلیتر[۱۹] انجام گرفته است. نارور و اسلیتر ابتدا در این مطالعه، گرایش بازار را مشمل بر ۵ عامل معرفی کردند که شامل سه جزء رفتاری – مشتری محوری، رقیب محوری، هماهنگی بین وظیفه ای و دو معیار تصمیم- تمرکز بلندمدت و سودآوری میدانند.
۲-۲-۲-۲ مشتری محوری
برای چندین دهه تمرکز بر مشتری به عنوان اساس بازاریابی تعریف شده است و شپانده و فارس[۲۰] در سال ۱۹۹۸ آن را به عنوان جزء اصلی بازارمحوری به حساب آوردهاند. سینگ و رانچود[۲۱] معتقدند که مدیران بایستی به مشتریمحوری بپردازند آنها باید بکوشند تا به طرق زیر فرهنگ مشتریمحوری را توسعه دهند. ضمنا آنها تاکید بر رضایت مشتری را امر حیاتی دانسته و بر این عقیدهاند که بایستی با فراهم آوردن محصولاتی مطابق با اصول عرف و کیفیت بالای خدمات پس از فروش به سطح بالایی از رضایت مشتری نائل شد. این امر به این حقیقت تاکید می کند که شرکتها بهتر است در زمینه روابط با مشتریان خود تحقیق و بررسی بیشتری نمایند نسبت به اینکه آشکارا بر رقبا تمرکز کنند که این قضیه می تواند به وسیله ارزیابی محصولات مورد ترجیح مشتری در صحبت با مصرف کنندگان نهایی، نمایندگان و توزیع کنندگاه اجرا شود(زری باف و حسینی کیا، ۱۳۸۲).
۲-۲-۲-۳ رقیب محوری
دیویس در سال ۲۰۰۰ براساس تعریف نارور و اسلیتر رقیبمحوری را به عنوان شناسایی نقاط قوت و ضعف، تواناییها و استراتژی های رقبا، به نحوی که بتوان در مقابل فعالیتهای آنها واکنش نشان داد، تعریف کرده است. سینگ و رانچود در مطالعه خود به این نتیجه رسیدند که رقیبمحوری باید به عنوان بخشی از یک فعالیت کلی بدون صرف منابع اضافی باشد اگر شرکتها میخواهند کاملاَ رقیبمحور باشند، آنها باید آماده باشند که در ابتدای کار کمی ضرر را در درآمدهای خود متحمل شوند. یافته ها همچنین برای شرکتهایی که رقیبمحوری متوسط به بالا دارند، فوایدی را نشان میدهد. به روشنی مشخص است که قبل از اینکه استراتژی رقیبمحوری اتخاذ شود، نیاز است که تجزیه و تحلیل هزینه منفعت به وسیله مدیران انجام بگیرد(برای مثال ارزیابی کیفیت محصولات و خدمات موجود، جمعآوری اطلاعات صنعت از طریق وسایل غیررسمی جستجوی فرصتهایی برای دستیابی به مزیتهای رقابتی و گذاشتن افرادی به عنوان بازاریاب که در غالب گروهای توسعه محصول مشغول باشند). و بایستی توجه شود که سودآوری اینها در طول بلندمدت بدست می آید. شرکت رقیبمحور، شرکتی است که اعمال و فعالیتهای خود را شدیداَ تحت تاثیر کنشها و واکنشهای رقبا تنظیم می کند. در چنین وضعیتی، شرکت رقیبمحور وقت خود را بیشتر صرف پیگیری حرکات رقبا و مقولهی مهم بازار می کند و می کوشد خطمشیهایی را بیاید که بتواند بر ضد ایشان به کار بندد در چنین حالتی شرکت به بازاریابان خود آموزش میدهد تا همیشه در حال آماده باش به سر برند و مراقب نقاط ضعف احتمالی خود باشند و نقاط ضعف رقبا را نیز از نظر دور ندارند تصمیمگیرندگان شرکت باید اطلاعات راجع به رقبای خود را جمعآوری و تفسیر کنند. سپس این اطلاعات را در بخشهای مختلف سازمان منتشر کرده و مورد استفاده قرار دهند که این امر مستلزم پایهگذاری سیستم اخبار و اطلاعات رقابتی در سازمان است(زری باف و حسینی کیا، ۱۳۸۲).
۲-۲-۲-۴ هماهنگی بین وظیفه ای
سومین بعد گرایش بازار از نظر نارور و اسلیتر عبارت است از هماهنگی پرسنل و سایر منابع شرکت جهت خلق ارزش برای مشتریان از نظر نارور و اسلیتر هر نکتهای که در زنجیرهی ارزش خریدار، فرصتی برای فروشنده است تا به خلق ارزش برای خریدارن شرکت بپردازد. این امر نارور و اسلیتر را به سمت اصل هم پایانی راهنمایی کرده است بدین صورت که برای هر موقعیت مشخص بازار به صورت بالقوه روشهای مختلفی برای فروشنده ی بازار محور وجود دارد تا برای خریداران ایجاد ارزش کند.
باید دانست که هماهنگی بین وظیفه ای عبارتست از انتشار اطلاعات مربوط به مشتریان و رقبا بین همه افراد و بخشهای سازمان به منظور ایجاد بینش صحیح از نیازها و خواسته های مشتری و برنامه ریزی جهت فائق آمدن در رقابت. نارور و اسلیتر بر نقش کارکنان دارای پتانسیل جهت اعطاء ارزش به مشتری هستند واینکه هماهنگی بین وظیفه ای نیل به این موضوع لازم است(کاتئورا و گراهام[۲۲]، ۲۰۰۰).
۲-۲-۲-۵ یادگیریمحوری
یادگیریمحوری به عنوان یکی از ابعاد فرهنگ سازمانی تلقی شده است و این به شرکت کمک می کند تا به مزایای رقابتی دست یابد و این نقش مهمی را در ایجاد و خلق دانش ایفا می کند. یادگیریمحوری به فعالیت خلاقانه و گسترده سازمان و استفاده از دانش اشاره دارد و با آن به افزایش رقابت میتوانند بپردازند. شرکتهایی که به یادگیریمحوری میپردازند بهتر به مدیریت دانش سازمانی مجهز هستند و این شرکتهایی است که باید به فراگیری خود استمرار بخشند. سیکولار[۲۳] و همکارانش(۱۹۹۷) بحث نمودند که یادگیریمحوری، یک مجموعه از ارزشهای سازمانی را باعث می شود که بر شکوفایی شرکت تاثیر می گذارد تا به خلق و استفاده از دانش بپردازند. شرکتهایی که جهتگیری مستحکمی در یادگیری دارند باید تشویق شوند یا حتی باید به کارکنانی نیاز داشته باشند که به طور ثابت به قوانین سازمانی پاسخ داده و عملکردهای سازمانی را هدایت نمایند. یادگیریمحوری شامل سه بعد تعهدمحوری، دیدگاه تبادلی و ذهن باز میباشد و این یک شرکت را برای خلق محیط یادگیری و تشویق آن در سراسر شرکت تشویق مینماید. شرکت به طور مداوم فرایند یادگیری سازمانی را ارتقاء میدهد و این یعنی کسب اطلاعات، ارتباط میان اطلاعات و تفسیر تبادل شده. شرکت به طور مستمر دانش جدید را خلق کرده و از این دانش جدید درباره مشتری و رقبا استفاده می کند که دارای تاثیر بالقوه بر عملکرد شرکت میباشد(کاتئورا و گراهام، ۲۰۰۰).
در بازارهای صادرات، مزایای رقابت پایدار به وسیله بازارمحوری و یادگیریمحوری می تواند حاصل آید و می تواند از طریق تواناییها و قابلیت های صادرکنندگان در ایجاد روابط باکیفیت با خریدار(مشتری خارجی) بدست آید. این جهتگیریها به رفتار استنباطی مشتری مربوط می شود و به صادرکنندگان کمک می کند تا صلاحیتهای لازم را از دانش مربوط به بازارهای خارجی کسب کنند. این صلاحیتها می تواند در تحریک و ایجاد انگیزه در صادرکنندگان مفید باشد تا تلاش کنند که به شرکای خود بپیوندند و اهداف فردی و دو جانبه را به صورت موفق کسب کنند ولی این رفتارهای فرصت طلبانه را تشویق نمیکند.
صادرکنندگان یادگیریمحوری و بازار محوری مایل به درک نیازها و خواسته های شرکای خود هستند و می-توانند نیازهای آنها را به طور موثر و اثربخش رفع نمایند. این صادرکنندگان برای مزایای روابط واردکننده و صادرکننده ارزش قائلند و در جستجوی نیازهای شرکای خود هستند و این به عنوان یک برتری در سازمان قلمداد می شود. به علاوه جهتدهی این یادگیریها می توند به پیش بینی رفتار جهتدهی بازار در سازمان کمک نماید. جزء اصلی در یادگیریمحوری، توانایی شرکت است که به صورت انطباقی در یادگیری خود را دخالت دهد. این شرکت را توانمند میسازد تا به کسب و پردازش دانش بپردازند و از هوش بازار استفاده به عمل آورد و این شامل رفتارهایی است که می تواند جهتگیری بازار را همراهی نماید(پرسون،۲۰۰۸ ).
۲-۲-۲-۶ کیفیت روابط
کیفیت روابط جنبه مهمی در حفظ و ارزیابی روابط خریدار- فروشنده به شمار می آید. این می تواند به عنوان ارزیابی کلی توان و قدرت یک رابطه قلمداد گردد و همچنین می تواند به جهاتی نیازها و انتظارات گروه ها را بر اساس سوابق و رویدادهای موفق و ناموفق رفع نماید. چندین اصول نظری درباره کیفیت روابط گزارش داده شده است مانند اعتماد، تعهد، رضایت و تمایل به سرمایه گذاری، تضاد و کشمکش، انتظار برای تداوم و استمرار و حداقل فرصتطلبی اما اعتماد، تعهد، حداقل فرصتطلبی و رضایت به عنوان ابعاد روابط و کیفیت روابط پذیرفته شده است زیرا آنها حمایتهای تجربی مستحکمی را دریافت میدارند(کاتئورا و گراهام۲۰۰۰).
۲-۲-۲-۷ اعتماد
در اکثر مطالعات، اعتماد همواره یک عنصر تعیینکننده روابط بلندمدت خریدار- فروشنده میباشد. مفهوم اعتماد نوعی باور، احساس یا انتظار خریدار(فروشنده) میباشد که ناشی از تخصیص، قابلیت اتکا و اهداف یا نیات فروشنده(خریدار) میباشد. بر اساس این تعریف اعتماد دارای دو جزء متفاوت است:
- اعتبار یا صداقت: میزان باور خریدار به تخصص و توان فروشنده در جهت عملکردی کارا و اثربخش.
- خیرخواهی یا حسن نیت: میزان باور خریدار به نیات و انگیزه های فروشنده در جهت انتفاع بیشتر خریدار یعنی از دیدگاه خریدار چقدر امکان دارد با عوض شدن شرایط و حاکم شدن شرایط جدیدی که هیچگونه تعهدی نسبت به آن وجود ندارد فروشنده نیات و انگیزه های مثبتی در جهت منافع خریدار داشته باشد(میرابی و سرمد، ۱۳۸۲).
۲-۲-۲-۸ تعهد
تعهد بعد دیگر در کیفیت روابط به شمار می آید، این یک رابطه موفق و بازاریابی موفق را تحت شعاع دارد که اعضای کانالهای غیر وابسته را برای کار با یکدیگر تحت تاثیر قرار میدهد تا بهتر در خدمت مشتری باشند و سطوح عملکردی را بهبود بخشند. تعهد به یک رابطه می تواند میل برای توسعه یک رابطه باثبات را افزایش دهد و این تمایل برای قربانی کردن مزایای کوتاهمدت و حفظ ثبات در روابط درازمدت میباشد. انواع اصلی تعهدات در این ادبیات یافت شده است مانند تعهدات مستمر، تعهدات رفتاری، تعهدات تاثیرپذیر. تعهدات مستمر به ثبات یک رابطه اشاره دارد و به عنوان میل یک صادرکننده تعریف شده که تمایل به ادامه رابطه با مشتریان خارجی دارد و شرکای خود را نزدیکتر در دسترس دارد هر شرکتی به تداوم روابط تبادل با مشتری علاقمند است و این دارای یک نوع شکوفایی برای تداوم رابطه به شمار می آید(میرابی و سرمد، ۱۳۸۲).
تعهد رفتاری بازتابدهنده رفتار واقعی صادرکننده به سمت واردکننده است و این به عنوان حدودی تعریف شده که در آن صادرکننده، همکاریهای خاصرا با مشتری خارجیاش فراهم می کند و آن هم در زمانی که به آنها نیاز دارد. تعهدات اثربخش به معنای آن است که صادرکنندگان، یکپارچگی بیشتری را درباره منافع و اهداف واردکننده نشان می دهند و میتوانند به صورت موازنه شده با واردکننده کار نمایند(میرابی و سرمد، ۱۳۸۲).
۲-۲-۲-۹ رضایت
بعد سوم کیفیت در روابط رضایت است. این می تواند به عنوان حد ارزیابی تاثیر کلی شرکاء در روابط اشاره داشته باشد. رضایت یکی از متغیرهای کلاسیک میباشد که بویژه در مطالعات روانشناسی صنعتی بسیار مورد توجه بوده است. ما اکنون اهمیت خود را به عنوان یک متغیر مستقیم در بسط روابط خریدار- فروشنده از دست داده است.
میزان رضایت اعضا ماحصل ارزیابی همه جنبه های روابط یک شرکت توسط شرکت دیگر میباشد یعنی حالت شناختی که نشان میدهد آیا مزایای بدست آمده مطابق با انتظارات بوده است یا خیر. در مجموع رضایت تایید عمومی روابط توسط اعضا است(میرابی و سرمد، ۱۳۸۲).
۲-۲-۲-۱۰ حداقل فرصتطلبی
بعد آخر در کیفیت روابط، حداقل فرصتطلبی است. این یک واژه کلی است که به عنوان جستجوی منافع شخصی میباشد البته با مکر و نیرنگ وابستگی خریدار به فروشنده اشاره به نیاز خریدار به حفظ روابط با فروشنده جهت دستیابی به اهداف مورد انتظارش دارد. این عنصرعموماَ از دیدگاه عدماطمینان مورد بحث قرار گرفته است. بیشک در شرایط عدماطمینان انعقاد قراردادهای رسمی که همه پیامدهای محیطی را پیش بینی کند بسیار دشوار و پرهزینه است. در مطالعات گذشته فرض بر این بوده که در چنین شرایطی امکان وابستگی خریدار به فروشنده بیشتر است. رفتار فرصتطلبی به گرفتن و اخذ عملکردهای غیرقابل انتظار اشاره دارد که می تواند نتایج منفی را برای شرکت به وجود آورد، می تواند در معامله یا رابطه دخالت کند. روابط تجاری موفق، کارایی را برای خریدار – فروشنده افزایش میدهد علیرغم چنین مزایایی، مشخص شده که روابط تجاری مابین خریدار و فروشنده دارای درصد بالاتری از شکست میباشد. از طریق اهداف متنوع درازمدت میان خریدار- فروشنده میتوان برای توضیح این شکستها استفاده نمود و دلیل اولیه برای شکست بسیاری از شرکاء، عدم توانایی برای کنترل فرصتطلبی و یافتن آن توسط شرکاء همتای آن میباشد. این بدان معناست که رفتار فرصتطلبانهای، امکان دستیابی به اهداف مشترک را کاهش میدهد. نتایج حاصل از رفتار فرصت طلبانه، شامل عدم موفقیت در تبادل شرکاء برای رفع نیازها و اجرای مقررات میباشد و این گاهی پایاندهنده یک رابطه می تواند تلقی شود. در ساختار بین المللی صادرکننده با واردکننده(مشتری خارجی) از مسافت دور کار می کند و فرهنگ و جغرافیای خاصی را دارند و به اعضای کانال بین المللی اجازه میدهد به آسانی در رفتارهای فرصتطلبانه دخالت کنند. بنابراین توسعه تبادل روابط در رضایت از آن همین نیاز به حداقل فرصتطلبی دارد.
۲-۲-۲-۱۱ بازار صادرات
بین المللی شدن، فرآیندی گام به گام توسعه تجارت بینالملل است که به موجب آن یک شرکت به طور افزایشی، درگیرعملیات تجاری بین المللی، از طریق محصولات خاص در بازارهای منتخب می شود. از نظر کاتلر و آرمسترانگ[۲۴](۱۹۸۱) روشهای ورود به کشور خارجی شامل صادرات، سرمایه گذاری مشترک و سرمایه گذاری مستقیم است. ریسک صادرات برای ورود به بازارهای خارجی از همه کمتر بوده و فروش از طریق صادرات، کمترین تخصیص امکانات و کمترین تغییرات بر روی برنامه های داخلی شرکت را میطلبد. از طرفی میزان ارزآوری صادرات بیش از روشهای دیگر است. تولیدکنندگان ابتدا محصولات تولیدی خود را در داخل کشور عرضه می کنند تا نیاز بازا ر داخلی تأمین شود و سپس با وجود رقابت داخلی و نیاز به فروش گسترده جهت افزایش سهم بازار به بازارهای بین المللی وارد میشوند. صادرات به صورت ارتباط و کارکردن با بازارهای حرفهای و حرفهایهای بازار در آن سوی مرزها تعریف می شود. عملیات بازاریابی داخلی و بین المللی، به صورت فراگرد تعاملی و مبادلهای انجام می شود. این دیدگاه در طی دو دهه گذشته توجه زیادی از پژوهشگران را به خود جلب کرده است. توسعه این دیدگاه به صورت نظریه درون سازمانی و نظریه جدید سازمانی شکل گرفت. در نظریه درون سازمانی روی الگوی پیچیده تعاملات بین بخشهای درون هر سازمان تأکید می شود و نظریه جدید سازمانی روی مبادلات و تعاملاتی که در بازار ضعیف هستند، تمرکز می کند و بدین ترتیب بین خریداران و فروشندگان در بازار عقود مذاکره بر پا می شود. بنابراین این دو نظریه توضیح می دهند چطور الگوی پیچیده تعاملات بین سازمانی نهادینه شده و تبدیل به یک الگوی انطباقی می شود که می تواند وابستگیهای متقابلی را تعریف کند(پرسون،۲۰۰۸ ).
۲-۲-۲-۱۲ بازارمحوری در عرصه بین المللی
بازارمحوری مفهوم جدیدی در حوزه بازاریابی مدرن است که از سه دهه گذشته توجه زیادی از پژوهشگران را به خود جلب کرده است. به طورکلی سه تعریف اصلی تاکنون برای بازارمحوری ارائه شده است: بازارمحوری، ایجاد اطلاعات حاصل از بازار در کل سازمان درباره نیازهای جاری و آینده مشتریان، توسعه و انتقال این اطلاعات در سراسر سازمان و پاسخگویی به آن در تمام سطوح سازمان است. بازارمحوری از سه جزء رفتاری شامل مشتری مداری، رقیبگرایی و هماهنگی و تبادل اطلاعات بین واحدها تشکیل شده است که با دو نوع تصمیم گیری، تمرکز بر بلندمدت و سودآوری همراه است.
بازارمحوری شامل مجموعه ای از باورها و اعتقادات است که مشتریان را در مرکز توجه قرار میدهد تا سودآوری بلندمدت شرکت را فراهم سازد. البته این به معنی توجه نداشتن به سایر ذینفعان مانند مالکان، مدیران و کارکنان نیست. در زمینه بازاریابی بین المللی برای بازارمحوری پژوهشهای متعددی انجام شده است.
راسلا و همکاران[۲۵] در سال ۲۰۰۷، در زمینه بازارمحوری سه گروه را معرفی می کنند: گروه اول به شناسایی عوامل مؤثر بر بازارمحوری میپردازند. گروه دوم شامل پژوهشهایی است که تلاش می کنند تا روابط تأثیرگذار بین بازارمحوری و عملکرد بازرگانی را به دست آورند و گروه سوم بر مقیاس توسعه ساختار بازارمحوری تمرکز می کنند. با توجه به تعریفهای مختلفی که در زمینه ی بازارمحوری وجود دارد، در تحقیقهای بازرگانی بینالملل تعریف کوهلی و جاورسکی[۲۶](۱۹۹۰) بیشترین کاربرد را دارد که شامل سه فعالیت جمعآوری اطلاعات، انتشار اطلاعات در بین بخشهای سازمان و پاسخگویی به اطلاعات است. در این پژوهش نیز برای بازارمحوری از تعریف کوهلی و جاورسکی( ۱۹۹۰ ) استفاده شده است.
۲-۲-۲-۱۳ بازارمحوری و جنبه های رفتاری روابط بازرگانی
برای انطباق سازمان با نیازها و ترجیحات مشتریان باید دانش بازاریابی ایجاد شده و در میان بخشهای وظیفه ای درون یک سازمان منتشر شود. پژوهشگران بیان می کنند، بازارمحوری به تعهد بیشتر و نگرش مثبت کارکنان به سازمان منجر می شود که یکی از دلایل آن به خاطر توزیع اطلاعاتی است که ارتباطات بین بخشی سازمان را تقویت می کند. مطالعات در زمینه جنبه های رفتاری روابط بین المللی خریدار و فروشنده نشان داده است که بیشتر ابعاد رفتاری مانند همکاری، تعارض، وابستگی و فاصله ارتباطی بر روابط بازرگانی بینالملل تأثیر داشته است. راسلا و همکاران[۲۷] در سال ۲۰۰۷ به پژوهشهای مختلفی اشاره می کنند که ابعاد متعددی را مورد بررسی قرار دادند. این ابعاد شامل قدرت/ وابستگی، همکاری/ رقابت و اعتماد/ فرصتطلبی هستند که نشان می دهند بازارمحوری تولیدکننده تأثیر مثبتی روی تعهد توزیعکننده دارد و بازارمحوری توزیعکننده به طور معنادار و مثبتی روی اعتماد و تعهد تولیدکننده اثر می گذارد. با این وجود بیشتر پژوهشهای تجربی پیشین به جنبه های ابعاد رفتاری روابط تجاری کمتر توجه داشتند(بروثرز و دیگران[۲۸]، ۲۰۰۲).
مطالعه حاضر صادرکنندگان بازارمحور را با جنبه های رفتاری مورد مطالعه شامل وابستگی، همکاری و فاصلهی ارتباطی آزمون کرده است. مفهوم قدرت و وابستگی بر روی یک پیوستار در مقابل هم قرار میگیرند. در محیط مدام در حال تغییر که اطلاعات یک منبع با ارزش برای شرکتها محسوب می شود؛ هرچه بخش دانش توسعه یابد قدرت اطلاعات نیز در آنجا بیشتر می شود. به طوری که صادرکنندگان بازار محورتر بیشتر تمایل دارند که قدرت اطلاعات را در دست بگیرند. پژوهشها نشان می دهد، وابستگی یک شرکت صادرکننده نسبت به طرف مقابل از لحاظ ایدههای فنی و الگوهای تحقیق و توسعه با توسعه بازارمحوری کاهش مییابد. به عبارت دیگر با کاهش وابستگی قدرت چانهزنی صادرکنندگان در کانال ارتباطیشان با همکاران خارجی، بیشتر می شود. وقتی تولیدکنندگان بازارمحورتر هستند با توجه به افزایش درک خود نسبت به طرف مقابل و درجه وابستگی به آنها، موقعیت نسبتاً قوی را برای خود ایجاد می کنند. پژوهشگران تعاریف مختلفی در مورد همکاری ارائه دادهاند.
تعریف مشترک در مورد همکاری، فرآیندی است که افراد، گروها و سازمانها به شکل تعاملی در جهت کسب سود کنار یکدیگر قرار میگیرند. همکاری به عنوان هنجارهای رفتاری در کشورهای مختلف به شکل متفاوتی تجلی پیدا کند و اغلب مسایل در هنگام مواجه با فرهنگهای مختلف به وجود می آید. مشکلات در بعد داخلی ضعف مدیران نسبت به دانش مورد نظر و نداشتن آگاهی از شرایط صادرات و در بعد خارجی ضعف اطلاعات در مورد ویژگیهای بازار عرضه برای برقراری ارتباطات خارجی است. با ایجاد دانش بازارمحوری شامل جمعآوری اطلاعات در مورد عرضهکنندگان خارجی، خصوصیات محصول و سودی که حاصل می شود مشکلات داخلی کاهش مییابد و در بعد خارجی، هرچه صادرکنندگان آگاهتر باشند، با توجه به اینکه میزان انتقال اطلاعات تأثیر زیادی روی همکاری آنها با واردکنندگان خواهد داشت با همکاری بیشتر مشکلات مربوط به تعاملات آنها کاهش مییابد.
دوری و نزدیکی روابط(فاصله ارتباطی) اختلاف بین الگوهای محلی و خارجی را در زمینه های فرهنگی، سبکهای مدیریت و عملیات بازرگانی نشان میدهد. فاصله درجه ناآشنایی با روابط کاری مشتریان خارجی تعریف می شود. برای روابط صادرکننده و توزیعکننده خارجی حداقل فاصلهی ارتباطی در شکلهای مختلفی نمایان می شود. صادرکننده ممکن است به دنبال اطلاعاتی در رابطه با محیط بازار توزیعکننده خارجی، عملیات بازرگانی و دیگر الزامات آنها مانند بستهبندی محصول، برنامه های تحویل و روشهای حمل مناسب باشد یا اینکه بخواهد فرآیندها و فعالیتهای خود را به سمت الزامات توزیعکننده خارجی از طریق همکاریهای بین بخشی سوق دهد. بنابراین، برای حداقل کردن فاصلهی ارتباطی با بازارها و مشتریان برخی سازمانها بازارمحوری را یک اصل مدیریتی در نظر گرفتهاند. در واقع، بازارمحوری مقدار اطلاعات جمعآوری شده مورد نیاز را افزایش و از طریق انتشار آن بین بخشهای وظیفه ای همکاری بین صادرکننده و توزیعکننده خارجی را بیشتر و فاصله ارتباطی آنها را کمتر خواهد کرد. تعهد و سایر ویژگیهای مثبت روابط پیششرطهای نزدیکی روابط، کار مشترک و تسهیم اطلاعات است. با توجه به این امر برای خریدار و فروشنده انتظاراتی ایجاد می شود که جهت رسیدن به اهداف دو جانبهی خود با یکدیگر کار کنند(بروثرز و دیگران، ۲۰۰۲).
محیط صادرات
عملکرد صادرات
بازارمحوری صادرات
هماهنگی
وابستگی
تجربه صادراتی
۲-۱ مدل بازارمحوری صادرات(کادوگان و همکاران[۲۹]، ۲۰۰۲)
عملکرد صادرات
رضایت صادرات
رشد فروش صادرات
GtH-। مسئول رشد گناد و تشکیل گامت و GtH-॥ در آزادسازی آن نقش دارد. به طور کلی، تستوسترون اصلیترین آندروژن و E2 اصلیترین استروژن تولید شده در تمام مهرهداران است. اما بسیاری از ماهیان استخوانی نر، ۱۱-کتوتستوسترون نیز تولید می کنند و این ترکیب، آندروژن اصلی درگردش در جنس نر بسیاری از گونه ها است. ماهیان استخوانی ماده نیز تستوسترون تولید می کنند و حتی سطح درگردش این ترکیب می تواند به اندازه E2 نیز باشد [۴۴].
استروئیدهای جنسی را می توان به دو دسته اصلی تقسیم نمود؛ ترکیبات شبهآندروژنی و ترکیبات شبهاستروژنی. در این بخش چگونگی فرایند اثربخشی این ترکیبات و اثرات مخرب آنها بیان می شود.
۲-۱-۱- ترکیبات شبه آندروژنی
آندروژنها گروهی از هورمونها یا ترکیبات هستند که عمدتا رشد و توسعه سیستم تولیدمثلی نر را تحت تاثیر قرار می دهند. در حالیکه ضد آندروژنها، داروها یا ترکیباتی هستند که فعالیت هورمون آندروژن را متوقف میکنند. هورمون آندروژن اصلی در ماهیان ۱۱-کتوتستوسترون است که قسمت عمده آن توسط بیضهها تولید می شود. از جمله نقش آندوژنها در بدن، تنظیم GnRH، اسپرماتوژنزیز، ایجاد رفتارهای طبیعی جنس نر، عملکرد طبیعی ضمایم و غدد جنسی و سایر اثرات غیر تولیدمثلی از قبیل عملکرد سیستم ایمنی، متابولیسم استخوان و توسعه ماهیچه است. ترکیبات شیمیایی شبه آندروژنی، از طریق اتصال به گیرندههای آندروژنی از آندروژنهای طبیعی تقلید می کنند و مسیرهای سیگنال دهنده سلولی را تحت تاثیر قرار می دهند [۳۹].
اثرات کوتاه مدت حضور آندروژنها یا ضدآندروژنها بر ماهیان هنوز به طور کامل شناخته نشده است. هرچند نمونههایی از اثرات این ترکیبات شامل نرسازی کپورماهیان دنداندار (Cyprinodontidae) ماده در رودخانههایی که پساب کارخانههای تولید چوب و کاغذ را دریافت می کنند، است. این ویژگیهای نرینه شامل ایجاد باله مخرجی (گنوپودیوم) تغییر یافته در ماهیان باردار، رفتارهای جفتگیری شبیه به جنس نر، ایجاد ماهیان هرمافرودیت (وجود همزمان اووسیتهای زردهدار و کیستهای اسپرماتید و اسپرماتوزوا) است. در تحقیق دیگری که بر روی جنین مارماهی زندهزا (Zoarces viviparus) در معرض پساب حاصل از کارخانه تولید خمیر چوب انجام گرفت، مشاهده شد که نسبت جنسی به نفع جنس نر تغییر کرده است [۶۳، ۶۴].
در حال حاضر روشهای موجود برای تشخیص اثرات EDCها به ویژه برای آندروژنها ناکافی، محدود و اکثر تحقیقات انجام شده مربوط به اثرات استروژنها بر تولیدمثل است.
۲-۱-۲- ترکیبات شبه استروژنی
استروژن نام گروهی از هورمونهای جنسی مربوط به جنس ماده است که در رشد و توسعه ویژگیهای جنسی و روند تولید مثل در این جنس نقش اساسی دارد. شکل ۲-۳ برخی از مهمترین مسیرهای تاثیر ترکیبات شبه استروژنی بر سیستم درونریز را نشان میدهد. بررسی ادرار زنان نشان می دهد که هر زن می تواند روزانه حدود ۷ میکروگرم E1، ۴/۲ میکروگرم E2 و ۶/۴ میکروگرم استریول (E3)[32] دفع کند. از سوی دیگر، کاربرد زیاد قرصهای جلوگیری از بارداری که حاوی ترکیبات استروژنی هستند نیز مقادیر زیادی از این ترکیبات را وارد سیستم فاضلاب می کند. بنابراین به نظر میرسد که کارخانههای تصفیه فاضلاب یکی از منابع اصلی این نوع آلایندهها هستند چرا که این ترکیبات توسط فرایندهای مرسوم تصفیه جدا یا تجزیه نمی شود [۵۱]. توانایی این هورمونهای استروژنی ۱۰ تا ۱۰۰ برابر بیشتر از ترکیبات شبه هورمونی است [۳۹]. پساب ناشی از فعالیتهای کشاورزی و دامپروری نیز از منابع بالقوه ایجاد ترکیبات شبه استروژنی هستند. جدول ۲-۱ برخی از این ترکیبات به همراه کاربرد و تعدادی از اثرات احتمالی آنها را نشان میدهد.
مطالعات انجام شده نشان دادهاند که عوارض حاد ناشی از حضور ترکیبات شبهاستروژنی شامل ایجاد جنسیت بینابینی، کاهش تحرک اسپرم، کاهش جمعیت ماهیان، کاهش اندازه گناد و انحراف نسبت جنسی به نفع ماده است. درحالیکه ازجمله عوارض حضور کوتاهمدت این ترکیبات میتوان به تولید ویتلوژنین در جنس نر و یا تغییر الگوی تولید آن در جنس ماده اشاره کرد [۵۴].
به طور کلی اختلال در تولیدمثل طبیعی ماهی توسط استروژنها در مراحل لاروی و جنینی از طریق سنتز تعداد غیر طبیعی گیرنده استروژنی و در مراحل بالاتر چرخه زندگی از طریق تحریک گیرندههای استروژنی در ماهیان ماده بالغ یا نابالغ در زمانهای نامناسب و یا ماهیان نر بالغ یا نابالغ ایجاد می شود [۳۹].
۲-۱-۳- اثرات زیستی ترکیبات مخرب سیستم درونریز (ترکیبات شبه استروژنی)
آنالیز شیمیایی آب و رسوبات به علت گران بودن و طیف گستردهی EDCها، روش کارآمدی برای شناسایی این ترکیبات نیستند. بنابراین استفاده از ویژگیهای فیزیولوژیکی گونه ها نه تنها می تواند نمایانگر اختلال در سیستم درونریز و سلامت تولیدمثلی ماهی باشد، بلکه می تواند تصویر روشنی از اثرات این ترکیبات در سطح موجود زنده فراهم آورد. شاخص های زیستی در مطالعات صحرایی ابزارهای نیرومندی در ردیابی اثرات یک ماده یا ترکیبی از مواد هستند [۴۹]. شاخص های زیستی اینچنین تعریف شده اند: “تغییر در پاسخ بیولوژیکی (اعم از پاسخهای مولکولی، سلولی و فیزیولوژیک) که میتوانند در ارتباط با حضور یا اثرات سمی ترکیات شیمیایی در محیط زیست باشند” [۷۸].
الف- ویتلوژنین و سایر پروتئینهای تولیدمثلی مخصوص جنس ماده
در بدن ماهیان، هیپوتالاموس که به محرکهای محیطی حساس است و از این طریق به همزمانی چرخه تولیدمثلی در فصل مناسب کمک می کند، با هورمونهای تولیدی خود هیپوفیز را تحت تاثیر قرار میدهد و موجب ترشح هورمونهای گنادوتروپین از آن میگردد (شکل ۲-۴). این هورمونها بر تخمدان اثر می کند و سبب تولید E2 از آن میشوند. این هورمون به گیرندههای خود در کبد متصل و سبب سنتز پروتئینهای مهم تولید مثلی از قبیل ویتلوژنین و پروتئین زونارادیاتا (Zrp)[33] موجود در پوسته تخم می شود (شکل۲-۳).
ویتلوژنین یک فسفولیپوگلیکوپروتئین مخصوص جنس ماده است که توسط کبد ماهی ماده در پاسخ به استروژنهای داخلی در چرخش، در مرحله زرده سازی سنتز می شود .این ماده ترکیب اصلی تشکیل دهنده زرده تخم است که پس از تولید در کبد، توسط جریان خون به تخمدان منتفل می شود و در آنجا نهایتا به عنوان ماده مغذی لازم برای رشد جنین، جذب اووسیتها میگردد [۳۹].
شکل ۲-۳) مسیرهای اصلی عملکرد ترکیبات شبهاستروژنی موجود در محیط [۲۶]:
هورمونهای استروئیدی از قبیل E2، تستوسترون و پروژسترون در سلولهای گنادی سنتز میشوند. بازدارندهی آنزیم های CYP450 از جمله داروها و آفتکشها در این قسمت عمل می کنند.
هورمونها از گنادها به جریان خون ترشح میشوند و از طریق انتشار یا به صورت متصل به SHBG در دسترس سلولها قرار میگیرند. ترکیبات سمی میتوانند میزان در دسترسی هورمونها را با تغییر میزان SHBG تغییر دهند.
هورمون استروئیدی به درون سلول انتشار مییابد.
هورمون به داخل محوطهی پیشهستهای جایی که گیرندههای آزاد ® وجود دارد، انتشار مییابد.
هورمون یا مقلد آن به گیرنده متصل می شود. تحقیقات نشان داده است که بسیاری از ترکیبات شیمیایی مصنوعی به گیرندههای استروژنی یا آندروژنی متصل میشوند.
گیرنده ® اکنون به لیگاند طبیعی یا مصنوعی متصل می شود، متحمل تغییراتی در ساختار میگردد و در نهایت همودایمر تشکیل میدهد.
همودایمرها با تجمع فاکتورهای رونویسی (tf)[34]، یک گروه رونویسی تشکیل می دهند که به توالیهای خاصی در DNA ژنهای وابسته به هورمون که به عنوان عناصر پاسخ به هورمون (HRE)[35] شناخته میشوند، متصل میشوند.
mRNA به خارج از هسته و به درون سیتوپلاسم انتقال مییابد.
پروتئینها به کمک اسیدهای آمینه (aa) متصل به tRNA خاص (فلشهای پررنگ) و ریبوزومها و از روی mRNA الگو، سنتز میشوند.
پروتئین که محصول اصلی سیستم درونریز است می تواند به شکل آنزیم، هورمون پروتئینی یا فاکتور رشد و یا جزء ساختاری سلول باشد. مثالی از یک شاخص وابسته به هورمون، ویتلوژنین است.
در برخی موارد اثر ترکیبات سمی مخرب سیستم درونریز از طریق تغییر عملکرد کبد اعمال می شود.
به طور طبیعی، ویتلوژنین تنها در پلاسمای ماهی ماده وجود دارد اما ماهیان نر نیز دارای ژن کدکننده این ترکیب هستند. بنابراین وقتی در معرض استروژنهای خارجی قرار میگیرند، این ژن به راحتی القاء می شود. از جمله مناسبترین روشهای آزمایشگاهی برای سنجش حضور و اثرات استروژنها در محیط، سنجش تولید ویتلوژنین توسط هپاتوسیتهای کبد ماهی است. از روشهای اندازه گیری این ترکیب، آنالیز نمونههای پلاسما با آزمونهای ایمنولوژیک از قبیل الایزا[۳۶] و یا وسترن بلات با آنتیبادیهای خاص است. از آنجاییکه ویتلوژنین یک پروتئین گلیکولیپیدی بزرگ و در برخی گونه ها شکننده و ناپایدتر است، احتمال دارد در زمان استفاده از آزمونهای ایمنولوژیک تخریب شود و مشکلاتی را به وجود آورد. بنابراین اندازه گیری بیان ژن کدکننده آن با استفاده ازReal-time PCR به دلیل دقت بسیار بالا، اخیرا بیشتر مورد توجه قرار گرفته است [۱۰۱]. به دلیل سرعت بالای القاء VTG mRNA، این روش می تواند در پایش کوتاهمدت اکوسیستم بهکاررود.
شکل۲-۴). مکانیسم اثر هورمون استرادیول در تولید VTG و Zrp در ماهیان. در پاسخ به محرکهای نوری (hv)، GTH-। از هیپوفیز ترشح و توسط جریان خون به تخمدان منتقل می شود. در این بافت E2 سنتز و توسط جریان خون به کبد میرود و سبب تولیدVTG و Zrp در این بافت میگردد. این دو ترکیب نهایتا در اووسیتهای در حال تشکیل، تجمع مییابند [۳۹].
ب- مطالعات فیزیولوژیک و رفتاری
از دیگر شاخص های زیستی مورد استفاده در تعیین اثرات EDCها، مطالعات فیزیولوژیک و رفتاری ماهیان است. مطالعه همزمان میزان ویتلوژنین و بافتشناسی گناد، درک گستردهای از سمشناسی تولیدمثلی[۳۷] به همراه دارد [۴۹]. در ماهیان نر، اثر مستقیم سنتز ویتلوژنین در شامل ایجاد جنسیت بینابینی در گناد، کاهش کلسیم در فلس و اسکلت، هایپرتروفی کبد، آسیب به کلیه، هدررفت شدید انرژی، تاخیر در ایجاد بیضه یا ایجاد بیضه غیرطبیعی و در نتیجه کاهش شایستگی تولیدمثلی است [۳۹]. به علاوه تولید این ترکیبات در جنس نر سبب اختلال در دینامیک و عملکرد طبیعی خون میگردد [۸۹]. از سوی دیگر ممکن است ویژگیهای ثانویه جنسی و علائم بدنی نیز به درستی تکامل نیابند و این مساله منجر به عدم بروز رفتارهای جنسی یا بروز رفتارهای غیرطبیعی گردد. در لارو ماهیان نر، حضور هورمونهای استروژنی در طی دوره حساسی از توسعه گنادی می تواند سبب مادهسازی کامل فنوتیپ شود. این موضوع سبب ایجاد مادههای ظاهراً طبیعی میگردد در حالی که این ماهیان از نظر ژنتیکی نر هستند. در ماهیان ماده، اثرات استروژنهای خارجی از اهمیت کمتری برخوردار است و می تواند سبب رسیدگی و توسعه زود هنگام و خارج از فصل تخمدان شود. سنتز خارج از برنامه Zrp در ماهیان ماده سبب ایجاد پوسته غیر طبیعی در تخمک، کاهش کیفیت تخم و در نتیجه کاهش بقا میگردد [۳۹].
ج- شاخص های وضعیت
شاخص های اورگانوسوماتیک (نسبت وزن اندام/ وزن بدن) به ویژه GSI اطلاعات دقیقی از اندام موردنظر فراهم می کند. آلایندهها میتوانند تغییرات سریع و شدیدی را در این شاخص ها به وجود آورند. این تغییرات بسته به فصل و چرخه زندگی متفاوت هستند [۵۶، ۵۷].
۲-۲- مرور منابع
۲-۲-۱- فراسنجههای خونی
ویژگیهای خونشناسی ماهیان یکی از مهمترین عوامل منعکسکننده ارتباط خصوصیات اکوسیستم آبی و سلامت آنها است. فراسنجههای خونی در ماهیان تحت تأثیر عوامل فیزیولوژیک مانند جنسیت، مرحله تولیدمثل، سن، اندازه و وضعیت سلامت آنها تغییر می کند و بنابراین شاخص مناسبی از وضعیت سلامت گونه های مختلف محسوب می شود. این فراسنجهها تحت تأثیر عوامل خارجی نظیر فصل، دمای آب، غذا، تنشهای محیطی، انواع آلودگی و انواع بیماریها نیز دچار تغییر میشوند [۱۰۵]. مطالعات اندکی در رابطه با اثرات EDCها بر فاکتورهای خونشناسی ماهیان انجام گرفته و بیشتر اطلاعات در رابطه با سایر مهرهداران است.
مطالعه کلارک[۳۸] (۱۹۸۴) بر روی پستانداران نشان داد که تعادل بین هورمونهای جنسی نر و ماده بر میزان حساسیت سیستم ایمنی موثر است. به طور کلی هورمون جنسی نر (تستوسترون) محرک سیستم ایمنی و E2 و ترکیبات مصنوعی استروژنی غیر استرادیولی از قبیل دیاتیلاستیلبسترول بازدارندههای قوی سیستم ایمنی هستند. در طول بارداری تغییرات قابل توجهی در اندامهای لنفاوی مشاهده می شود، سطح E2 در سرم افزایش مییابد، تعداد لنفوسیتها به طور غیرطبیعی کم و ایمنی سلولی متوقف می شود [۲۲].
مطالعه انجام شده توسط گلوب[۳۹] و همکاران (۲۰۰۴) در مورد تاثیر دیاتیلاستیلبسترول و متوکسیکلر بر فاکتورهای خونی میمون رزوس (Macaca mulatta) نشان داد که تیمار میمونها با ۵/۰ میلیگرم دیاتیلاستیلبسترول/ کیلوگرم/ روز سبب کاهش معنیدار گلبولهای سفید به ویژه لنفوسیتها، هموگلوبین و هماتوکریت نسبت به گروه شاهد می شود. درحالیکه تیمار آنها با ۵۰ میلیگرم متوکسیکلر/ کیلوگرم/ روز تاثیری بر فراسنجههای مذکور نداشت [۴۰].
ون دن استین[۴۰] و همکاران (۲۰۱۰) مشاهده کردند که در معرض گذاری سار اروپایی (Sturnus vulgaris) با گروهی از اترهای بیفنیلی پلی برومینه (PBDE)[41] به مدت ۶ ماه به میزان ۱۴۰ میکروگرم/کیلوگرم وزن بدن اثر معنیداری بر فراسنجههای خونی این پرنده از قبیل میزان گلبولهای قرمز، غلظت هموگلوبین و هماتوکریت ندارد [۱۰۵].
آریکن و پلامپ[۴۲] (۱۹۹۰) نشان دادند که در معرض قرارگیری گربهکاهی کانالی (Ictalurus punctatus) با حشرهکش اورگانوفسفاته مالاتیون[۴۳] منجر به افزایش اریتروسیتها، هموگلوبین و میانگین هموگلوبین ذرهای (MCH) [۴۴] و کاهش لوکوسیتها می شود [۱۱].
آدیمو[۴۵] (۲۰۰۷) اثرات سرب (یکی از فلزات مخرب سیستم درونریز) را بر فاکتورهای خونشناسی نوعی گربهماهی با نام علمی Clarias gariepinus بررسی کرد. در این مطالعه، کاهش اریتروسیتها و میزان هموگلوبین و در نتیجه کمخونی وکاهش لوکوسیتها و بنابراین تضعیف سیستم ایمنی مشاهده شد. در این مطالعه هر سه شاخص حجم متوسط گویچه قرمز (MCV)[46]، میانگین غلظت هموگلوبین ذرهای (MCHC)[47] و MCH در گروه تیمار نسبت به گروه شاهد افزایش یافت [۷].
در مطالعه ای که توسط برنتسن[۴۸] و همکاران (۲۰۱۰) بر روی پست اسمولت آزادماهی اطلس (Salmo salar) تغذیه شده با اندوسولفان[۴۹] انجام شد، هیچگونه تغییری در ویژگیهای خونشناسی از قبیل میزان اریتروسیت و هموگلوبین مشاهده نشد [۱۶].
همانطور که در مثالهای مذکور مشاهده می شود، اثرات ترکیبات مخرب سیستم درونریز بر فراسنجههای خونی بسیار متفاوت و حتی گاهی متناقض است و به عواملی همچون گونه مورد بررسی، نوع ماده شیمیایی یا ترکیب و مقدار آنها بستگی دارد.
۲-۲-۲- بافتشناسی گناد، GSI و نسبت جنسی
اولین شواهد مبنی بر توسعه غیرطبیعی گناد در ماهی مقارن با کشف القاء ویتلوژنین در آنها بود. بیشتر اطلاعات در این مورد، مطالعاتی است که بر روی ماهیان در معرض پساب کارخانههای تصفیهی فاضلاب در انگلستان، انجام گرفته است. این ماهیان مسلما تحت تاثیر آلایندههایی با فعالیت استرونی قرار گرفتهاند [۲۶].
هریس[۵۰] و همکاران (۱۹۹۷) به شواهدی مبنی بر ممانعت از رشد بیضهها در ماهیان بالغ قزلآلایرنگینکمان (Oncorhynchus mykiss) در رودخانهای در انگلستان که شدیدا توسط ترکیبات استروژنی به ویژه آلکیلفنولها[۵۱] آلوده است، دست یافتند [۴۲].
گیمنو[۵۲] و همکاران (۱۹۹۷) زمانیکه یک جمعیت نر از کپورمعمولی (Cyprinus carpio) را در دروهی جنینی-لاروی به مدت سه روز در معرض پنتیلفنول قرار دادند، هیچ اثری بر تمایز جنسی یا تکثیر سلولهای پیشساز جنسی[۵۳] مشاهده نشد اما زمانی که این در معرضگذاری طولانیتر و از قبل از تمایز جنسی (۲۴-۵۱ روز پس از تفریخ) صورت گرفت، موجب تشکیل مجرای تخمبر و کاهش تعداد سلولهای پیشساز جنسی گردید [۳۶].
فصل سوم
روششناسی پژوهش
۳-۱ مقدمه
هدف پژوهش بررسی تاثیر تکانههای پولی و مالی بر متغیرهای کلان اقتصادی است. با توجه به عدم اتفاق مکاتب اقتصادی در مورد تاثیرگذاری سیاستهای پولی بر بخش حقیقی اقتصاد، تاثیر تکانههای پولی، مالی، بهرهوری، مخارج دولت و نرخ ارز بر متغیرهای بخش حقیقی اقتصاد مانند سرمایه گذاری، مصرف، تورم، تولید، کسری بودجه، نقدینگی و صادرات غیر نفتی بررسی میشوند. برای اینمنظور از روششناسی الگوی تعادل عمومی تصادفی پویا استفاده می شود. الگوهای تعادل عمومی تصادفی پویا، شاخهای از نظریه تعادل عمومی کاربردیاند که در سالهای اخیر در رشد و توسعه حوزه کلان اقتصادی نقش برجستهای داشته اند. این الگوها تلاش دارند ارتباط بین تحولات اقتصاد کلان نظیر رشد اقتصادی، مصرف، سرمایهگذاری، ادوار تجاری و همچنین تاثیر سیاستهای مختلف اقتصادی مانند سیاستهای پولی و مالی را بر متغیرهای اقتصاد کلان نشان دهند. نکته مهم در الگوهای تعادل عمومی تصادفی پویا ورود پایه های اقتصاد خرد در شکل گیری روابط و معادلات اقتصاد کلان است. ویژگیهایی مانند پویایی متغیرهای اقتصادی، نااطمینانی و انتظارات در چارچوب معادلات الگوی تعادل عمومی تصادفی پویا در نظر گرفته میشوند. بههمین علت، الگوهای تعادل عمومی تصادفی پویا بستر مناسبی برای ارزیابی و سنجش اثرات سیاستهای اقتصادی بر انتخاب کارگزاران اقتصادی فرآهم می کنند. این ویژگیها باعث شدهاست تا این الگوها در سالهای اخیر بیشتر مورد توجه اقتصاددانان قرار گیرند. از سوی دیگر، نقش الگوهای تعادل عمومی تصادفی پویا در پیش بینی آثار سیاستهای اقتصادی و کاربرد آنها در حالت نبود اطلاعات و داده های کافی برای متغیرهای اقتصادی، استفاده از این الگوها را بسط و گسترش دادهاند. بر این اساس، فصل حاضر بهتبیین الگوی پژوهش و معرفی داده های مورد استفاده می پردازد. با توجه به نقش دولت در اقتصاد ایران، برای طراحی الگو از آموزه کینزی جدید بهره برده می شود.
۳-۲ طراحی الگوی پژوهش
برای طراحی مناسب الگوی تعادل عمومی تصادفی پویا باید علاوه بر توجه به مسایلی مانند ترجیحات، تکنولوژی و انتظارات به ویژگیهای اقتصاد نیز توجه کرد. در نظرگرفتن ویژگیها و خصوصیات ساختاری اقتصاد توانایی الگو را در تبیین واقعیات تجربی افزایش می دهند. چسبندگیهای اسمی و حقیقی، عدم استقلال بانک مرکزی از دولت، نقش نفت در اقتصاد کشور، کسری بودجه دولت و تکانه ارزی از اهم این ویژگیها محسوب میشوند. براین اساس تلاش می شود با توجه به چارچوب الگوی معرفی شده در فصل اول، الگویی متناسب با ساختار اقتصاد ایران طراحی شود.
۳-۲-۱ تصریح الگو
الگوی پژوهش شامل هفت بخش است که در جدول (۳-۱) معرفی میشوند.
جدول (۳-۱) معرفی بخشهای مختلف الگو
بخشها | خصوصیات در نظر گرفته شده در هر بخش |
خانوارها | تابع مطلوبیت، محدودیت نقدینگی خانوارها، تعریف تابع مصرف(مصرف کالاهای داخلی و وارداتی)، شاخص قیمتی مصرف کننده، ورود سرمایه گذاری از طریق قاعده مکانیکی انباشت سرمایه(سرمایه کالاهای داخلی و وارداتی)، معادله اولر مصرف، عرضه نیروی کار، معادله فیشر و تقاضای پول ( با بهره گرفتن از شرایط مرتبه اول). |
تولید و قیمت گذاری | تابع تولید کالاهای نهایی، مارکآپ، تابع تولید کالاهای واسطهای، عوامل تولید و فنآوری، شاخص قیمتی تولیدکننده، رقابت انحصاری و قیمت گذاری کالوو تقاضای نیروی کار، |
واسطه مالی | پسانداز خانوارها در بانک، نرخ بهره برونزا |
بانک مرکزی | تراز بانک مرکزی، پایه پولی، سیاست پولی، اوراق قرضه داخلی |
دولت | مالیات، مخارج دولت، کسری بودجه، مخارج سرمایه گذاری و مخارج مصرفی |
تجارت خارجی | صادرات غیر نفتی، صادرات نفتی، واردات کالاهای سرمایهای، واردات کالاهای مصرفی، تراز تجاری و تراز پرداختها |
منبع: روش پژوهش
در ادامه، بهتفصیل روابط بین متغیرها و معادلات بهکار رفته معرفی میشوند.
۳-۲-۱-۱ خانوار
خانوارها تامین کننده نیروی کار هستند. در هر دوره خانوارها عوامل تولید مانند کار و سرمایه را به بنگاههای تولید کننده کالاهای واسطه عرضه کرده و از این طریق عایدی بدست آورده، بهدولت مالیات می دهند. سپس، خانوارها بخشی از منابع خود را صرف خرید کالاهای نهایی کرده و به مصرف میرسانند. آنچه در پایان دوره برای خانوار باقی میماند سرمایه گذاری می شود. در رابطه با خانوارها فروض زیر را اعمال میکنیم. یک) عمر خانوارها نامحدود است. دو) خانوارها با توجه به قید محدودیت بودجه میان دورهای که با آن مواجهند مطلوبیت ناشی از مصرف و فراغت خود را بیشینه می کنند. سه) تعداد زیادی بنگاه وجود دارند که به تکنولوژی یکسانی دسترسی دارند. این بنگاهها در معرض انتقالات تصادفی برونزا هستند. منظور از انتقالات تصادفی برونزا، تغییرات ناشی از تکانههای تصادفی و پیش بینی نشده برونزا است که متفاوت از تغییرات فنی و تکنیکی است. هر چند انباشت درونزای سرمایه بهعنوان یک مؤلفه اصلی نظریه ادوار تجاری حقیقی در نسخههای متعارف الگوی کینزیهای جدید حضور ندارد، اما به سادگی میتوان آن را در این الگوها جای داد (اسمتز و وترز[۴۰]، ۲۰۰۳). همچنین با توجه به نظریه ادوار تجاری حقیقی، یک وضعیت تعادلی، فرایند تصادفی برای تمام متغیرهای درونزای اقتصاد است که با تصمیمات بهینه میان دورهای خانوارها و بنگاهها - با توجه به اهداف و محدودیتهایی موجود - با تسویه تمامی بازارها ناسازگار نباشد. از تقسیم تعداد خانوارها بر متوسط بعد اقتصاد، فرد نوعی مشخص می شود. بر این اساس، فرض می شود L نیروی کار همگن در اقتصاد وجود دارند. خانوارها از مصرف و نگهداری مانده حقیقی پول مطلوبیت و از کار کردن مطلوبیت منفی بدست میآورند. یعنی، برای معرفی تابع مطلوبیت خانوارها، از تابع MIU[41] استفاده می شود.
-اعتقاد به این که لازمه ی احساس ارزشمندی، وجود بیشترین لیاقت ، شایستگی ، کمال و فعالیت شدید است .
این کار عملاً امکان پذیر نیست و تلاش و وسو اس در راه کسب آن ، فرد را به اضطراب ، نگرانی و بیماری های روانی مبتلا می سازد و در زندگی نیز احساس حقارت و ناتوانی به او دست می دهد؛ به این ترتیب، زندگی فرد همواره با شکست و ناکامی همراه خواهد بود اما فرد منطقی سعی میکند که بهترین کارها را به خاطر خودش انجام دهد ، نه برای دیگران .
-اعتقاد فرد به این که کسانی که خطا و اشتباه میکنند ، باید به شدت تنبیه و سرزنش شوند .
این فکر ، غیر منطقی و غیر عقلانی ست زیرا تمامی انسانها دچار خطا و اشتباه می شوند . فرد منطقی و عقلانی ، هرگز خود و دیگران را سرزنش نمی کند . اگر دیگران هم او را سرزنش کنند ، در بهبود رفتار و اعمالش می کوشد . هم چنین اگر دیگران ، کار خطا و نا درستی انجام دهند ، سعی در درک علل آن کار دارد و اگر بتواند ، آنان را از ادامه ی کارهای نا درست ، باز می دارد .
- اعتقاد فرد به این که اگر وقایع و حوادث آن طور نباشد که او می خواهد ، نهایت ناراحتی ، گرفتاری و بیچارگی به بار می آید و این مسأله برای او فاجعه آمیز خواهد بود .
چنین طرز تفکری ، اشتباه و بیهوده است زیرا ناکام شدن ، یک احساس طبیعی ست اما اندوه و نگرانی بسیار شدید و طولانی مدت ، یک موضوع غیر عقلانی و غیر منطقیست . فرد منطقی ، از بزرگ کردن موقعیت نا مطبوع و ناخوشایند ، امتناع میورزد و در جهت بهبود و عادی نمودن آن اقدام می کند . البته ممکن است که موقعیتهای نا مطبوع مختل کننده ، اضطراب آور و مشکل ساز باشند اما به آن اندازه هم که فرد تصورش را در ذهن دارد ، وحشتناک و فاجعه آمیز نیستند ، مگر این که خود او ، آن را این گونه تعبیر و تفسیر کند .
- اعتقاد فرد به این که بدبختی و نا خشنودی او به وسیله ی عوامل بیرونی به وجود آمده و انسان ، توانایی کنترل غم و اندوه و اختلال های روانی و عاطفی خود را ندارد و یا این که توانایی اش در این زمینه ، بسیار کم است .
اگر فردی بپذیرد که اختلالات و مشکلات عاطفی ، نتیجه ی احساسات ، ارزش یابی ها تلقین فرد به خودش است ، در این صورت کنترل و تغییر آن ها ، ساده و به راحتی امکان پذیر خواهد بود .
- اعتقاد فرد به این که چیزهایی خطرناک و ترس آور ، موجب نهایت نگرانی می شوند و فرد همواره باید تلاش کند تا امکان به وقوع پیوستن آن ها را به تأخیر بیندازد.
این یک اندیشه و تصور غیر منطقی و غیر عقلانیست . فرد منطقی میداند که خطرهای بالقوه ، به آن اندازهای که انسان از آنها می ترسد ، وحشتناک نیستند و اضطراب و ناراحتی ، نه تنها از وقوع آن ها جلوگیری نخواهد کرد ، بلکه موجب افزایش آن ها نیز خواهد شد . از این رو ، فرد منطقی و عقلانی ، به انجام کارهایی خواهد پرداخت که امکان وقوع خطرهای بالقوه را به حداقل برساند .
-اعتقاد فرد به این که اجتناب و دوری از بعضی مشکلات زندگی و مسؤولیت های شخصی ، برای او آسان تر از مواجه شدن با آن هاست .
این نوع تفکر و اعتقاد فرد ، غیر منطقی و غیر عقلانی ست زیرا دوری و اجتناب از یک کار ، سخت تر و دردناکتر از انجام آن است و علاوه بر مشکلات و نا رضایتی های بعدی ، موجب کاهش اعتماد به خود نیز میشود . فرد منطقی و عقلانی ، آن چه را که باید در زندگی و کارهای روزانه ی خود انجام دهد ، بدون شکوه و شکایت زیاد به انجام می رساند و در عین حال، از انجام کارهای دردناک و غیر لازم ، دوری میجوید . او هم چنین پی می برد که زندگی، آکنده از شکستها و موفقیت هاست ؛ بنابراین سعی می کند با مشکلات و ناکامیها مبارزه کند و موانع را از پیش روی خود بر دارد . هم چنین فرد منطقی ، ضمن احساس مسؤولیت در زندگی ، از حل مشکلات خود نیز لذت می برد .
- اعتقاد فرد به این که باید متکی به دیگران باشد و بر انسان قوی تری تکیه کند .
با وجود آن که هر فردی تا حدودی به دیگران متکیست اما دلیلی برای افزایش وابستگی وجود ندارد زیرا وابستگی شدید ، به فقدان یا کاهش استقلال فردی و اعتماد به نفس می انجامد . فرد منطقی و عقلانی برای کسب استقلال و مسؤولیت برای خویشتن تلاش می کند اما هیچ وقت هم از دریافت کمک های لازم دیگران امتناع نمی ورزد . هم چنین به هنگام لزوم ، خطر میکند و اگر هم شکست خورد ، آن را تجربه ای برای پیشرفت خود می داند .
- اعتقاد فرد به این که تجارب و وقایع گذشته و تاریخچه زندگی ، تعیین کنندهی مطلق رفتار کنونی او هستند و اثرات اتفاقات گذشته را به هیچ وجه نمیتوان نا دیده انگاشت .
این عقیده هم غیر منطقی و غیر عقلانیست . فرد منطقی و عقلانی در عین حال که گذشته را مهم میشمارد ، میتواند با بررسی اثرات رفتار و تجزیه و تحلیل عقاید باورهای اشتباه و نگران کنندهی گذشته خود ، به تغییر رفتار و اعمال کنونی خویش اقدام کند . فرد سالم بیش از آن چه به گذشته توجه دارد ، به زمان حال و وضعیت موجود توجه میکند .
-اعتقاد فرد به این که برای هر مشکلی ، همیشه یک راهحل درست و کامل وجود دارد و اگر انسان به آن دست نیابد ، بسیار وحشتناک و فاجعه آمیز خواهد بود .
این عقیده ، غیر عقلانیست . فرد منطقی و عقلانی میکوشد تا حتی الامکان ، راهحلهای متعددی را برای مشکل خویش بیابد و از بین آن ها ، بهترین و عملیترین راهحل را انتخاب کند . او هم چنین آگاه است که هیچ راهحلی کامل نیست و سودمندی و مفید بودن راهحلها ، امری نسبیست و بر حسب موقعیتهای مختلف ، تغییر میکند(پروچسکا،نورکراس[۷۰] ،۱۳۹۰).
۲-۳-۱۱.ده خطای شناختی از نظر آلبرت الیس
امروزه بسیاری از افراد در سیر تفکر خود به دلیل عدم آشنایی با اصول تفکر منطقی و صحیح ، ناخواسته دچار خطای شناختی می شوند. عدم اطلاع از خطاهای شناختی ورطه ای بسیار خطرناک و سهمگین است. شاید بسیاری از گرفتاری های مردم ما به دلیل آلوده بودن افکار ما به این نوع خطا ها باشد.ا
به نظر می رسد افسردگی ، بی قراری ، رقابت های ناصحیح، خشونت، پرخاشگری و بسیاری از رفتارهای غیر عادی ما بی ارتباط با خطاهای شناختی نباشند.آلبرت الیس روان شناس معروف این خطاها را شناسایی و در قالب ده خطای شناختی معرفی نموده است.ا انسانهایی که تفکر غیر منطقی دارند و یا خطاهای شناختی در افکارشان هویدا است، در بسیاری از موارد اطلاع چندانی از این خطاها ندارند. شاید عدم اطلاع، باعث آلودگی این افکار با خطاهای شناختی می شوند. در این نوشتار سعی بر آن است که خطاهای شناختی به صورت ساده و در قالب مثال های روشن و واضح بیان شوند. امید است بسیاری از نگرانی ها، حالات و افکار نامطلوب که در پشت این خطاهای شناختی وجود دارند، با اطلاع رسانی از بین بروند.(برنز،۱۳۸۶).
۲-۳-۱۱-۱.خطای اول: تفکر همه یا هیچ
در این نوع افکار قانون همه یا هیچ حاکم است . فرد یک رفتار، فکر، موفقیت ، ، پدیده یا موضوع را کلا سفید یا سیاه می بیند. هر چیز کمتر از کامل ، شکست بی چون و چراست. عدم قناعت به مقدار و یا بخشی از یک کار ، یک فعالیت و یا یک امتیاز ، آنها را از مزایای آن امر محروم می کند. به طور مثال عده ای این نوع تفکر را دارند که یا باید فلان ماشین را داشته باشند یا اصلا هیچ ماشینی را نمی خواهند. این نوع تفکر در بسیاری از قسمت های زندگی دیده می شود. در مثالی دیگر مدرس دانشگاه بیان می دارد که اگر این تعداد دانشجو بود و با این شرایط به طور مثال من این درس را خواهم داد. در مثال دیگر خانمی که رژیم لاغری گرفته بود، پس از خوردن یک قاشق بستنی گفت: برنامه لاغری من دود شد و به هوا رفت. با این طرز تلقی به قدری ناراحت شد که یک ظرف بزرگ بستنی را تا به آخر نوش جان کرد(بک؛به نقل لیهی،۱۳۹۱).
۲-۳-۱۱-۲.خطای دوم:تعمیم مبالغه آمیز
افرادی که این نوع خطا را در افکار دارند حقایق زندگی را پررنگ تر از مقدار واقعی آن می بینند. شدت و مقدار واقعی خیلی کمتر از مقدار و شدتی است که در ذهن فرد قرار دارد. فردی که دچار این خطای شناختی است ، هر حادثه منفی و از جمله یک ناکامی شغلی را شکستی تمام عیار و تمام نشدنی تلقی می کند و آن را با کلماتی چون هرگز و همیشه توصیف می کند. فروشنده دوره گرد افسرده ای که فروش خوبی نداشته و در حال رانندگی پرنده ای به شیشه اتومبیلش خورده بود گفت: چه بد شانس هستم، پرنده ها همیشه به شیشه اتومبیل من می خورند. شاید بتوان این طور بیان کرد که این افراد به دلیل مبالغه در بخشی از افکار ، نمی توانند جوانب مثبت زندگی را ببینند. شاید در مثال ذکر شده بتوان این طور بیان کرد که این فروشنده دوره گرد ازخیلی مواهب که دارد غافل است و این که او ماشینی دارد که خیلی از فروشندگان دیگر ندارند)الیس وهارپر[۷۱]،۱۳۸۰).
۲-۳-۱۱-۳.خطای سوم: فیلتر ذهنی
افرادی که دارای این نوع افکار هستند تحت تاثیر یک حادثه منفی همه واقعیت را تار می بینند. به جزیی از یک حادثه منفی توجه می کنند و بقیه را فراموش می کنند.عدم توانایی در دیدن بخش های مهمتر این حوادث ، عاملی است که ذهن ما را درگیر می کند. شبیه چکیدن یک قطره جوهر که بشکه آبی را کدر می کند. به مثالی توجه کنید: به خاطر طرز برخورد شایسته خود با همکاران اداره، از طرف رئیس اداره تشویق می شوید، اما در این میان و در حین دریافت جایزه یکی از همکاران کلمه ای نه چندان جدی در مقام انتقاد به شما می گوید. روزهای طولانی در حالی که همه گفته های مثبت و مراسم با ارزش تشویق را فراموش می کنید، تحت تاثیر این انتقاد بسیار جزئی یک همکار، رنج می برید(برنز،۱۳۸۶)
۲-۳-۱۱-۴.خطای چهارم: بی توجهی به امر مثبت
افرادی که دارای این نوع تفکر غیر منطقی هستند، توجه زیاد و با ارزشی به جنبه ها ی مثبت زندگی خود ندارند و همیشه نکات مثبت را برای خود بی اهمیت جلوه می دهند. با بی ارزش شمردن تجربه های مثبت، اصرار بر مهم نبودن آنها دارند. کارهای خوب خود را بی اهمیت می خوانند، معتقدند که هر کسی می تواند این کار را انجام دهد. بی توجهی به امر مثبت شادی زندگی را می گیرد و شما را به احساس ناشایسته بودن سوق می دهد. به طور مثال نگهبان ساختمان تجاری با تیز هوشی موفق به شناسایی یکی از سه سارقی شده بود که در هفته قبل از یکی از مغازه های این ساختمان دزدی کرده بودند. مسئول ساختمان ضمن قدردانی از نگهبان که بعد از چند روز موفق به کشف این گره شده بود از نگهبان خواست که یکی از روزهای هفته زمانی را مشخص کند که در جلسه ای با حضور افراد و مالکین ساختمان از زحمات وی قدردانی شود. نگهبان امروز و فردا کرده و یکسره میگفت کار مهمی نکرده ام و از تعیین وقت سرباز می زد(برنز،۱۳۸۶).
۲-۳-۱۱-۵.خطای پنجم :نتیجه گیری شتابزده
بی آنکه زمینه محکمی وجود داشته باشد نتیجه گیری شتابزده می کنید. ذهن خوانی: بدون بررسی کافی نتیجه میگیرید که کسی در مورد شما منفی فکر می کند. پیشگویی: پیش بینی می کنید که اوضاع بر خلاف میل شما در جریان خواهد بود. بدون هر گونه بررسی می گوییدا« آبرویم خواهد رفت، از عهده انجام این کار برنخواهم آمد».ا و اگر افسرده باشید ممکن است به خود بگویید ا«هرگز بهبود نخواهم یافت»(برنز،۱۳۸۶؛۵۵).
۲-۳-۱۱-۶.خطای ششم: درشت بینی-ریز بینی
از یک سو در باره اهمیت مسایل و شدت اشتباهات خود مبالغه می کند و از سوی دیگر ، اهمیت جنبه های مثبت زندگی را کمتر از آنچه هست برآورد می کند. به دلیل اعتماد به نفس پایین، این افراد چون خود را نسبت به دیگران دست کم می گیرند، در صورت انجام کاری خطا ، این اشتباه خود را خیلی پررنگ تر از حد و حدود واقعی آن اشتباه می بیند. به طور مثال شخصی دوست قدیمی خود را می بیند و به او سلام می گوید، دوست قدیمی مانند همیشه سلام او را به گرمی جواب نمی دهد. او از این مسئله ناراحت می شود و این واقعه را برای خود فاجعه تلقی می کند. این درحالی است که شاید دلایل مختلفی برای سرد برخورد کردن وجود داشته باشد. از طرفی این قدر هم مهم نباشد ولی ساعتها این مسئله ذهن فرد را درگیر خود می کند(برنز،۱۳۸۶؛۵۴،۵۵).
۲-۳-۱۱-۷.خطای هفتم: استدلال احساسی
افرادی که دارای استدلال احساسی هستند فکر می کنند که احساسات منفی ما لزوما منعکس کننده واقعیت ها هستند. این نوع استدلال احساسی ما را از بسیاری واقعیت ها دور نگه می دارد . به طور مثال : «از سوار شدن در هواپیما وحشت دارم، چون پرواز با هواپیما بسیار خطرناک است».« یا احساس گناه می کنم پس باید آدم بدی باشم». یا «خشمگین هستم، پس معلوم می شود با من منصفانه برخورد نشده است.» یا چون احساس حقارت می کنم، معنایش این است که فرد درجه دومی هستم. یا احساس نومیدی می کنم، پس حتما باید نومید باشم(برنز،۱۳۸۶؛۵۵).
۲-۳-۱۱-۸.خطای هشتم: به کاربردن عبارت های باید ها ونبایدها
انتظار دارید که اوضاع آن طور باشد که شما می خواهید و انتظار دارید .همیشه این انتظار محقق نمی شود و یا با درصد کمتری محقق می شود. به طور مثال نوازنده بسیار خوبی پس از نواختن یک قطعه دشوار پیانو با خود گفت:«نباید اینهمه اشتباه می کردم». آنقدر تحت تاثیر این عبارت قرار گرفت که چند روز متوالی حال و روز بدی داشت. انواع و اقسام کلماتی که «باید» را به شکلی تداعی می کنند، همین روحیه را ایجاد می نمایند. آن دسته از عبارت های «باید» دار که بر ضد شما به کار برده می شوند،به احساس تقصیر و نومیدی منجر می گردند. اما همین باورها، اگر متوجه سایرین و یا جهان به طور کلی شود منجر به خشم و دلسردی می گردد نباید این قدر سمج باشد.خیلی ها می خواهند با «باید» ها و «نباید»ها به خود انگیزه بدهند. نباید آن شیرینی را بخورم. این نوع فکر اغلب بی تاثیر است زیرا«باید» ها تولید تمرد می کنند و اشخاص تشویق میشوند که درست برعکس آن را انجام دهند(برنز،۱۳۸۶؛۵۶).
۲-۳-۱۱-۹.خطای نهم: برچسب زدن
برچسب زدن شکل حاد تفکر همه یا هیچ چیز است. به جای اینکه بگویید«اشتباه کردم». به خود برچسب منفی می زنید:«من بازنده هستم». گاه هم اشخاص به خود برچسب «احمق» یا «شکست خورده» و غیره می زنند. برچسب زدن غیر منطقی است، زیرا شما با کاری که می کنید ، تفاوت دارید. انسان وجود خارجی دارد اما بازنده و احمق به این شکل وجود ندارد. این برچسب ها تجربه های بی فایده ای هستند که منجر به خشم، اضطراب ، دلسردی و کمی عزت نفس می شوند. گاه برچسب متوجه دیگران است. وقتی کسی در مخالفت با نظرات شما حرفی می زند ممکن است او را متکبر بنامید. بعد احساس می کنید مشکل به جای رفتار یا اندیشه بر سرشخصیت یا جوهر و ذات او است. در نتیجه او را به کلی بد قلمداد می کنید و در این شرایط فضای مناسبی برای ارتباط سازنده ایجاد نمی شود(الیس وهارپر،۱۳۸۰).
۲-۳-۱۱-۱۰.خطای دهم : شخصی سازی و سرزنش
در این خطا، فرد خود را بی جهت مسئول حادثه ای قلمداد می کند که به هیچ وجه امکان کنترل آن را نداشته است. وقتی زنی از آموزگار پسرش شنید که او در مدرسه خوب درس نمی خواند با خود گفت این نشان می دهد که من مادر بدی هستم و چه بهتر که این مادر علل واقعی درس نخواندن فرزندش را می جست تا او را کمک کند. شخصی سازی منجر به احساس گناه ، خجالت و نا شایسته بودن می شود . بعضی ها هم عکس این کار را می کنند و سایرین و یا شرایط را علت مسائل خود تلقی می کنند و توجه ندارند که ممکن است خود در ایجاد گرفتاری سهمی داشته باشند علت زندگی زناشویی بد من این است که همسرم منطقی نیست. سرزنش به خاطر ایجاد رنجش اغلب موثر واقع نمی شود(الیس وهاپر،۱۳۸۰؛۵۱).
۲-۳-۱۲.باور های غیر منطقی از نظر آلبرت الیس روان درمانگر مشهور مکتب شناختی - رفتاری
الیس اضطراب و اختلالات رفتاری را زاده طرز تفکر خیالی و بی معنی انسان میداند
- اعتقاد فرد به اینکه لازم و ضروری است که همه ی افراد دیگر جامعه او را دوست بدارند و تعظیم و تکریمش کنند . این تصور غیر عقلانی است ، زیرا چنین هدفی غیر قابل دسترسی است و اگر فردی به دنبال چنین خواسته ای باشد کمتر خود رهبر و بیشتر نا امن و مضطرب و ناقض نفس خویش خواهد بود . این مطلوب است که انسان مورد محبت و دوستی قرار گیرد .ولی در عین حال فرد منطقی و عقلانی هیچگاه علایق و خواست هایش را قربانی چنین هدفی نمی کند.
- اعتقاد به اینکه لازمه ی احساس ارزشمندی وجود حداکثر لیاقت ، کمال و فعالیت شدید است . این تصور نیز امکان پذیر نیست و تلاش وسواسی در راه کسب آن فرد را به اضطراب و بیماری روانی مبتلا می کند و در زندگی احساس حقارت و ناتوانی به فرد دست می دهد . به این ترتیب زندگی فرد همواره با شکست همراه خواهد بود . فرد عقلانی تلاش دارد بهترین کار ها را به خاطر خودش انجام دهد نه به خاطر دیگران و نیز در صدد است که از خود فعالیت لذت ببرد و نه از نتایج آن یعنی کار را برای کار دوست دارد نه برای منافع آن . او به جای آنکه از خود انتظار کمال داشته باشد ، همواره در صدد رسیدن به آن است.
- اعتقاد فرد به اینکه گروهی از مردم بد شرور و بد ذات هستند و باید به شدت تنبیه و مذمت شوند . این عقیده غیر عقلانی است ؛ زیرا معیار مطلقی برای درست و نادرست موجود نیست و انسان آزادی زیادی در انتخاب ندارد . اعمال نادرست یا غیر اخلاقی ما حاصل حماقت ، جهالت و یا اختلال عاطفی است . تمام انسان ها دچار خطا و اشتباه می شوند ، سرزنش و تنبیه معمولا به بهبود رفتار نمی انجامد ، زیرا در کاهش حماقت افزایش هوشمندی و تعادل عاطفی تاثیری نمی کند . در حقیقت سرزنش و تنبیه موجب اختلال عاطفی بیشتر و رفتار بدتر می شود . فرد عقلانی خود و دیگران را سرزنش نمی کند . اگر دیگران او را سرزنش کنند در بهبود رفتارش می کوشد . اگر دیگران کار نادرستی انجام دهند سعی در درک علل آن دارد و اگر بتواند آنها را از ادامه ی اعمال نادرست باز می دارد . اگر فردی خودش مرتکب اشتباهی شود ، به آن اقرار میکند و آن را می پذیرد ، ولی هیچگاه آن را مسبب بدبختی و احساس بی ارزشی خود نمی انگارد - اعتقاد فرد به اینکه اگر وقایع و حوادث آن طور نباشند که او میخواهد ، نهایت ناراحتی و بیچارگی به بار می آید و فاجعه آمیز خواهد بود . این طرز تفکر غلطی است ، زیرا ناکام شدن احساسی طبیعی است ، ولی حزن و اندوه شدید و طولانی یک موضوع غیر منطقی است ، چرا که اولا دلیلی وجود ندارد که وقایع و حوادث باید متفاوت با آن چیزی باشند که طبیعتا هستند . ثانیا حزن و اندوه شدید نه تنها موجب تغییر موقعیت نمی شود ، بلکه اغلب اوقات آن را بدتر نیز می کند . ثالثا اگر یافتن هر نوع چاره ای در موقعیت موجود غیر ممکن است ، تنها راه چاره آن است که آن را بپذیریم . رابعا اگر فرد موقعیت را آنطوری که می خواهد و در صدد است تعبیر و تفسیر نکند ، محرومیت به اختلالات عاطفی منجر نخواهد شد . فرد عقلانی از بزرگ کردن موقعیت های نامطبوع امتناع می ورزد و در جهت بهبود آن اقدام می کند . ممکن است موقعیت های نا مطبوع مختل کننده و اضطراب آور باشند ولی به آن اندازه هم که او فکرش را می کند و حشتناک و فاجعه آمیز نیستند مگر آن که خود آن را اینگونه تعبیر کند.
- اعتقاد فرد به اینکه بدبختی و عدم خوشنودی او به وسیله ی عوامل بیرونی به وجود آمده است . انسان توانایی کنترل غم و اندوه و اختلالات عاطفی خود را ندارد و یا اینکه تواناییش در این زمینه اندک است . در حقیقت فشار ها و حوادث خارجی در عین حال که ممکن است از نظر جسمانی ناراحت کننده باشند معمولا ماهیت روانی دارند و نمی توانند موجب ناراحتی و آزار فرد شوند ، مگر آنکه فرد خودش بخواهد تحت تاثیر آنها قرار گیرد و عکس العمل هایی در قبال آن ها بروز دهد . فرد با تلقین این موضوع به خود که چقدر وحشتناک است که کسی طرد شود و مورد دوستی قرار نگیرد ، خود را می آزارد . اگر فردی بپذیرد که اختلالات و عواطف نتیجه ی احساسات و ارزشیابیها و تلقین فرد به خودش است ، در این صورت کنترل و تغییر آنها ساده و امکان پذیر خواهد بود . فرد عاقل و باهوش می داند که بخش اعظم ناراحتی از درون او ناشی می شود . بدین معنی که گرچه عوامل خارجی باعث ناراحتی او شده اند ، ولی فرد می تواند با شناسایی موضوع و حادثه و تلقین آن به خود ، عکس العمل ها و رفتارهایش را دگرگون کند
.- اعتقاد فرد به اینکه چیز های خطرناک و ترس آور موجب نهایت نگرانی می شوند و فرد همواره باید کوشا باشد تا امکان به وقوع پیوستن آن ها را به تاخیر بیندازد . این یک تصور غیر عقلانی است ، زیرا ناراحتی و اضطراب زیاد اولا مانع ارزشیابی عینی حوادث خطرناک و ترس آور می شود . ثانیا اگر اتفاقی بیفتد مانع از مقابله منطقی با آن می شود . ثالثا به ظهور خطر کمک می کند . رابعا امکان وقوع آن بیش از حد افزایش می یابد . خامسا در اغلب موارد نمی توان از وقوع حوادث غیر قابل پیش بینی جلوگیری کرد . سادسا موجب بدتر شدن حوادث و وقایع خواهد شد . فرد عقلانی می داند که خطر های بالقوه به آن اندازه ای که انسان از آن ها می ترسد وحشتناک نیستند و اضطراب نه تنها از وقوع آن ها جلوگیری نخواهد کرد ، بلکه باعث افزایش آن خواهد شد . در عوض فرد عقلانی به انجام کارهایی خواهد پرداخت که امکان وقوع آن را به حداقل برساند.
- اعتقاد فرد به اینکه اجتناب و دوری از بعضی از مشکلات زندگی و مسئولیت های شخص برای فرد آسانتر از مواجه شدن با آنهاست . این تفکر غیر عقلانی است ، زیرا دوری و اجتناب از یک کار ، سخت تر و دردناکتر از انجام آن است و به مشکلات و نارضایتی های بعدی می انجامد و باعث کاهش اعتماد به خود می شود . همچنین یک زندگی راحت الزاما یک زندگی شاد نیست . فرد عقلانی آنچه را که باید انجام دهد بدون شکوه ی زیاد به انجام می رساند و در عین حال از انجام کارهای دردناک و غیر لازم دوری می جوید . هنگامی که فردی در می یابد که مسئولیت های ضروری اجتناب می کند ، به تجزیه و تحلیل دلایل آن می پردازد و خود نظم می شود . او پی می برد که زندگی توام با مبارزه مسئولیت و حل مشکل لذت بخش تر است
.-اعتقاد فرد به اینکه باید متکی به دیگران باشد و بر انسان قوی تر دیگری تکیه کند . در عین حال که ما تا حدودی بر دیگران متکی هستیم ، دلیلی برای افزایش وابستگی وجود ندارد . زیرا وابستگی شدید به فقدان یا کاهش استقلال فردیت و تجلی نفس می انجامد . وابستگی موجب وابستگی شدید تر ، قصور یادگیری و ناامنی خاطر می شود . چرا که در این حالت انسان همواره در پناه کسانی زندگی می کند که بدانها وابسته است . فرد عقلانی برای کسب استقلال و مسئولیت برای خویشتن تلاش می کند ، ولی هیچ گاه هم از دریافت کمک های لازم امتناع نمی ورزد . به هنگام لزوم خطر می کند و اگر شکست خورد آن را امر وحشتناکی نمی پندارد ، بلکه به ارزیابی مجدد موضوع و تجهیز نیروهای خود و جهت گیری جدید دست می زند.
- اعتقاد فرد به اینکه تجارب و وقایع گذشته و تاریخچه ی زندگی تعیین کننده ی مطلق رفتار کنونی هستند و اثر گذشته را در تعیین رفتار کنونی به هیچ وجه نمی توان نادیده انگاشت . این عقیده غیر عقلانی است زیرا رفتار های گذشته ممکن است در حال حاضر هیچ گونه کاربرد و ضرورتی نداشته باشند و ممکن است راه حل های گذشته به هیچ وجه برای مشکلات کنونی مناسب نباشند . ممکن است این تصور که رفتار گذشته در پیدایش رفتار کنونی تاثیر دارد به منزله ی بهانه ای بکار رود و مانع تغییر رفتار شود . غلبه بر آموخته های گذشته امری مشکل است ولی غیر ممکن نیست . فرد عقلانی در عین حال که گذشته را مهم می شمارد ، می تواند با بررسی اثرات رفتار گذشته و مورد سوال قرار دادن عقاید و باور های ناراحت کننده ی گذشته اش به تغییر رفتار کنونی خویش اقدام کند . فرد سالم بیش از آنچه که به گذشته توجه دارد ،به حال و وضعیت موجود توجه می کند
- اعتقاد فرد به اینکه انسان باید در مقابل مشکلات و اختلالات رفتاری دیگران کاملا برآشفته و محزون شود . چنین تصوری هم نادرست است ، زیرا مشکل دیگران به ما ربطی ندارد و بنابراین نباید شدیدا نگران آنها باشیم . حتی اگر مشکل آنها به ما نیز مربوط باشد چگونگی برداشت ما از مشکل است که ما را ناراحت می کند . اگر قدرت کنترل دیگران در ما وجود دارد و در عین حال نگران آن ها هستیم این نگرانی توانایی کنترل کردن آن ها را در ما کاهش خواهد داد . رنج و اندوه زیاد ما را از آگاهی به مشکلات خودبه دور می دارد . فرد عقلانی به جای اضطراب و نگرانی درباره ی رفتار دیگران تلاش می کند که در صورت امکان به دیگران کمک کند تا رفتارشان را تغییر دهند و چنانچه نتواند چنین کمکی بکند ، آن را می پذیرد و تحمل می کند.
- اعتقاد فرد به اینکه برای هر مشکلی همیشه یک راه حل درست و کامل ، فقط یک راه حل وجود دارد و اگر انسان بدان دست نیابد بسیار وحشتناک و فاجعه آمیز خواهد بود . این عقیده غیر عقلانی است ، بهه این دلیل که اولا هیچگاه چنین راه حل کاملی وجود ندارد . ثانیا نتایجی که فرد از قصور در پیدا کردن چنین راه حلی تصور می کند ، غیر واقعی است و تاکید بر پیدا کردن چنین راه حل مطلقی به اضطراب و ناراحتی می انجامد . ثالثا این نوع کمالگرایی به راه حل های ناقصتری منجر خواهد شد . فرد عقلانی برعکس می کوشد تا حتی الامکان راه حل های متعددی را برای مشکل خویش بیابد و از بین آن ها بهترین و عملی ترین را انتخاب کند . او آکاه است که هیچ راه حلی کامل نیست و سودمندی راه حل ها امری نسبی است و بر حسب موقعیت متغیر است. عدول از این طرز فکر جزئی در به کار بستن شیوه ی حل مسئله درپیشبرد امور شخصی نشانه ی سلامت روانی خواهد بود .
که در آن بار آبی کل، فشار، سرعت، شتاب ثقل، وزن مخصوص[۳]
آب و فاصله نقطه مورد نظر تا تراز مبنا میباشد.
اگر رابطه برنولی برای حالت جریان آب از داخل محیط متخلخل خاک در نظر گرفته شود، به علت سرعت کم جریان، از بار سرعت می توان صرف نظر کرد و بار آبی کل را به صورت زیر نوشت:
(۲-۲)
شکل ۲-۱ ارتباط بین فشار، و بار کل جریان در داخل خاک را نشان میدهد.
شکل۲-۱: رابطه بین فشار وبار آبی برای جریان در خاک[صداقت،۱۳۸۷]
افت بار h را میتوان در شکل بی بعد به صورت زیر نوشت:
(۲-۳)
که در آن گرادیان هیدرولیکی و فاصله بین نقاط A و B می باشد.
۲-۱-۱-۲- قانون دارسی
در سال ۱۸۵۶ ، دارسی رابطه ساده خود را برای سرعت جریان آب در خاک اشباع به صورت زیر منتشر نمود:
(۲-۴)
که در آن سرعت جریان و ضریب نفوذپذیری می باشد. قانون دارسی در شرایطی حاکم است که شرایط دارسی برقرار باشد . توضیحات بیشتر در این رابطه در فصل سوم ارائه شده است.
۲-۱-۱-۳- معادله لاپلاس[۴]
به جز حالتهای ساده که برای محاسبهی دبی جریان کاربرد مستقیم قانون دارسی کفایت می کند در خیلی از حالات جریان آب در خاک نه تنها در یک امتداد نیست، بلکه در تمام سطح عمود بر امتداد جریان نیز یکنواخت نمی باشد. در چنین حالاتی، محاسبه جریان بر اساس مفهوم شبکه جریان[۵] که بر پایه روابط پیوستگی لاپلاس که شرایط جریان دائمی را برای یک نقطه در تودهی خاک تعریف می کنند ، صورت میگیرد. معادله لاپلاس از ترکیب قانون بقا، جرم[۶] و رابطه دارسی به دست می آید و در حالت سه بعدی به شکل زیر بیان می شود:
(۲-۵)
اگر خاک از نظر نفوذپذیری همسانگرد باشد رابطه پیوستگی به صورت زیر بیان می شود.
(۲-۶)
۲-۱-۱-۴- شبکه جریان
معادله لاپلاس در حالت دوبعدی برای محیط همسانگرد نشاندهنده دو خانواده منحنی متعامد است که نام یکی خطوط جریان[۷] و نام دیگری خطوط هم پتانسیل[۸] است. خط جریان خطی است که ذرات آب در امتداد آن از بالادست به پایین دست در خاک نفوذپذیر جریان می یابند. خط همپتانسیل، خطی است که نقاط واقع در روی آن دارای یک انرژی پتانسیل میباشند. بنابراین اگر پیزومتر[۹]هایی در روی نقاط واقع در روی یک خط هم پتانسیل نصب شوند، تراز سطح فوقانی آب در تمام پیزومترها یکسان خواهد بود.
مجموعه خطوط جریان و خطوط هم پتانسیل، شبکه جریان نامیده می شود . از شبکه جریان برای محاسبات جریان آبهای زیرزمینی استفاده می شود. شکل ۲-۲ مثالی از یک شبکه جریان میباشد.
شکل ۲-۲: شبکه جریان[ صداقت،۱۳۸۷]
۲-۱-۲- هیدرولیک چاه ها
۲-۱-۲-۱- جریان شعاعی آب در چاه در لایه های آزاد در حالت ماندگار
مطابق شکل (۲-۳) فرض می شود چاهی از سطح زمین تا لایه ی غیرقابل نفوذ کف در یک آبخوان آزاد[۱۰] حفر شده باشد. موقعیت سطح ایستابی قبل از پمپاژ با خط چین مشخص گردیده و منحنی افت نیز با خط پر نشان داده شدهاست. شعاع تاثیر چاه ، ارتفاع آب در لایه آبدار و ارتفاع آب در چاه طی پمپاژ میباشد. به عبارت دیگر افت سطح آب در چاه است. با فرض اینکه جریان شعاعی آب به طرف چاه در امتداد خطوط افقی صورتگیرد و شیب خطوط جریان مساوی شیب منحنی افت باشد (فرضیات دوپوئی – فرشهیمر)، میتوان قانون دارسی را برای این وضعیت به کاربرد. برای شرایط ماندگار که در آن فرض می شود سطح افت نسبت به
شکل ۲-۳: جریان شعاعی آب به طرف چاه در آبخوان آزاد[صداقت،۱۳۸۷]
زمان در موقعیت ثابتی قرار گرفتهاست ، یعنی دبی ورودی به چاه و دبی خروجی از آن با یکدیگر مساوی است میتوان نوشت :
(۲-۷)
در یک نقطه انتخابی مانند m روی سطح منحنی افت که ارتفاع آب در آن h میباشد شیب هیدرولیکی و مساحتی که جریان آب آن را قطع و از آن به طرف چاه حرکت می کند (A) برابر سطح جانبی استوانهای است به شعاع r و ارتفاع h، یعنی :
(۲-۸)
بنابراین :
(۲-۹) )
(۲-۱۰)
حال اگر در معادله فوق بین دو حد (،) و (،) انتگرال گرفته شود خواهیم داشت:
(۲-۱۱)
که نتیجه آن عبارت است از :
(۲-۱۲)
معادله (۲-۱۲) تغییرات دبی را نسبت به شعاع تاثیر و افت سطح آب در چاه نشان میدهد که از روی آنها میتوان مقدار نفوذپذیری را نیز به دست آورد.(علیزاده ، ۱۳۸۶)
۲-۲-پیشینه پژوهش
تحقیقات بسیاری در بخشهای مختلف پیرامون موضوع ژئوهیدرولوژی صورت گرفته است. هیدرولیک چاه ها، جنس و دانهبندی خاک، گرادیان هیدرولیکی، ضریب نفوذپذیری توسط محققان مختلف دررشته های مهندسی آب، معدن، زمین شناسی، کشاورزی، منابع طبیعی صورت گرفته است. تمام این تحقیقات حول یک محور و آن هم ماهیت حرکت آب میباشد. این ماهیت ذهن را به این سمت هدایت می کند که آب همیشه چه در سطح زمین وچه در زیر آن مسیری را برای حرکت انتخاب می کند که آسانتر باشد.
تا پنجاه سال اخیر منابع کمی درباره مطالعات آب زیرزمینی در دست بود که معمولترین آنها کتابهایی توسط، تولمن [۱۱](۱۹۳۷ )، مینزر[۱۲](۱۹۴۲ )، موسکات [۱۳](۱۹۳۷ )، وبخش بسیار عالی در آب زیرزمینی توسط ژاکوب [۱۴](۱۹۵۰ )، میباشد. تعداد کمی مقالات موثق که درهمان زمان منتشرشدند نظیر آنچه به وسیله هوبرت[۱۵](۱۹۴۰ )، تیس [۱۶](۱۹۳۵) نوشتهشدند. که در حال حاضرنیز مرجع بسیاری از تحقیقات در آبهای زیرزمینی میباشند. درادامه به کارهای محققانی که درزمینه پژوهش موردنظر انجام شده با ذکرخلاصهای ازنتیجه کار آنها پرداخته می شود.
بون[۱۷] در سال ۱۹۸۲ زمان رسیدن جریان به حالت پایدار رادر جریانهای سطحی وزیرسطحی، مقایسه نمود وعنوان کرد که در جریان زیرسطحی، زمان رسیدن دبی حداکثر(زمان تمرکز) به مراتب بیشتر از جریان سطحی است. وی افزود که ضریب هدایتهیدرولیکی، رطوبت خاک وعمق آبخوان تاثیر زیادی در میزان این اختلاف زمانی دارند( بون،۱۹۸۲).
اسکولز – ماکوش[۱۸] و همکارانش در سال ۱۹۹۵ ضریب هدایتهیدرولیکی را با بهره گرفتن از نتایج آزمون پمپاژ به روشهای آزمون تیس و کوپر-ژاکوب مورد ارزیابی قرار دادند. آنها علاقهمند بودند علت تغییر ضریب هدایتهیدرولیکی با افزایش محدودهای از آبخوان که تحت تاثیر پمپاژ قرارگرفته را دریابند و سپس بیان نمودند که این تغییرات مستقل از روش اندازه گیری ضریب هدایتهیدرولیکی است (اسکولز – ماکوچ و همکاران، ۱۹۹۵). فاراگ[۱۹] روشهای مختلفی را برای اندازه گیری ضریب هدایت هیدرولیکی خاک ارزیابی نمود. این روشها شامل فرمولهای تجربی، آزمونهای نفوذپذیری صحرایی و پمپاژ از چاه بودند. وی آزمونهای صحرایی را بهترین روش برای اندازه گیری ضریب هدایت هیدرولیکی اعلام نمود و افزود در صورت عدم امکان و یا محدودیت های انجام چنین آزمایشهایی می توان از فرمولهای تجربی استفاده نمود. فاراگ بر روی فرمولهای تجربی هیزن (۱۹۴۸)، شفرد(۱۹۸۹)، آلیامانی و سن(۱۹۹۳) تحقیق نمود و پیشنهاد داد که از میان این فرمولها، رابطه هیزن تقریب های دقیق تری به ما میدهد(فاراگ).
در سال ۲۰۰۰، کاسیموف[۲۰] اثر گرادیانهیدرولیکی را در جریان آبهای زیرزمینی به سمت یک دریاچه کرهای شکل بررسینمود. فرضیات وی بر این اساس بود که آبخوان محصور و همگن باشد. در این تحقیقات اثرات هدایت هیدرولیکی آبخوان، پهنای دریاچه، رقوم کف دریاچه و قطر ذرات در نظر گرفته شده است (کاسیموف، ۲۰۰۰).
چویی[۲۱] نیز در سال ۲۰۰۸ تحقیقات مشابهی را بر روی دریاچهای با ضریب هدایت هیدرولیکی نسبتا زیاد انجام داد (چویی، ۲۰۰۸). آنتونیو و پاچکو[۲۲] در سال ۲۰۰۲ به بررسی منحنی های زمان – افت در برداشت از چاه در زمینهای گسلهای پرداختند که در آن آبخوان شامل یک ناحیه متخلخل و شیبدار در میان دو لایه سنگی بود. آنها منحنیهای زمان – افت سطح آب در این آبخوان محدود و شیبدار را با منحنیهای کوپر – ژاکوب مقایسه نمودند (آنتونیو و پاچکو، ۲۰۰۲). رود[۲۳] و همکارانش برداشت از چاه و اثرات آن بر روی آبهای زیرزمینی را بررسی نمودند. آنها در سال ۲۰۰۴ با آمارگیری و بررسی میزان برداشت از آبهای زیرزمینی و میزان مصرف در مقایسه با آبهای سطحی برای سالهای خشک و بحرانی و نیز ترسالیها را در تحقیقات خود نشان دادند. در این تحقیقات اشاره شده است که میزان برداشت از آبهای زیرزمینی در سالهای تر، ۳۰ درصد از تقاضای کل مصرف آب است که این میزان در سال های خشک به ۸۰ درصد می رسد. منطقه مورد بررسی در ایالت کالیفرنیای آمریکا است که ناحیهای نیمه خشک محسوب میشود (رود و همکاران،۲۰۰۴).
محققین زیادی بررسیهای خود را به ضریب هدایت هیدرولیکی خاک اختصاص دادند. از آنجا که در بسیاری از تحقیقات آبهای زیرزمینی نیاز به داشتن میزان آبگذری خاک است، این محققین علاقه مند بودند ضریب هدایت هیدرولیکی را از روش های مختلف اندازه گیری نموده و نتایج را با یکدیگر مقایسه کنند.