اولویت بندی(رتبه بندی)عوامل اصلی شناسایی شده مؤثر بر توسعه کارآفرینی در تعاونیهای گردشگری
۱-۵- سئوالات تحقیق
با توجه به اهداف تحقیق سئوالات تحقیق حاضر عبارتند از:
وضعیت مؤلفه های مرتبط بر توسعه کارآفرینی در تعاونیهای گردشگری چه میباشد؟
وضعیت عوامل اصلی مرتبط بر توسعه کارآفرینی در تعاونیهای گردشگری چه می باشد؟
رتبه بندی (اولویت بندی) عوامل مرتبط بر توسعه کارآفرینی در تعاونیهای گردشگری چه میباشد؟
۱-۶- تعاریف کلیدی
۱-۶-۱- کارآفرینی
کارآفرینی عبارت است از فرایند ایجاد ارزش از طریق تشکیل مجموعه منحصر به فردی از منابع به منظور بهره گیری از فرصتها (استیونسون[۹] و همکاران، ۱۹۸۵) . کارآفرینی فرایند پویای خلق ثروت تدریجی است. ثروث به وسیله افرادی خلق می شود که ریسکهای عمدهای در قالب سهم، زمان و یا تعهد کارراههای[۱۰] یا فراهم کردن ارزش برای برخی از کالاها و خدمات تحمل می کنند.
کالا و خدمات ممکن است جدید یا منحصر بفرد باشند یا نباشند اما ارزش باید تا حدی از جانب کارآفرین از طریق دریافت و تخصیص مهارت ها و منابع ضروری به صورت تدریجی حاصل شود (رونستات[۱۱]، ۱۹۸۸).
۱-۶-۲- گردشگری
واژه گردشگر به کسی اطلاق می شود که صرف نظر از کنجکاوی به قصد تفنن و تفریح سفر می کند (آونیل[۱۲]، ۲۰۰۲).بطور ساده، هرچه را که با گردشگرها و ارائه خدمات به آنها سرو کار داشته باشد به عنوان گردشگری دانسته اند . در جایی دیگر توریسم یا گردشگری را به عنوان یک فعالیت تفریحی تلقی کرده اند (اونیل[۱۳]، ۲۰۰۲). مطابق تعریف سازمان جهانی گردشگری، گردشگری عبارت است از فعالیتهایی که گردشگرها انجام می دهند (سازمان جهانی گردشگری، ۱۹۹۶). گردشگری یک صنعت خدماتی است که شامل تعدادی از ترکیبات مادی و غیرمادی می باشد. عناصر مادی شامل سیستمهای حمل و نقل (هوایی، راه آهن، جادهای، آبی و امروزه فضایی)، پذیرایی (مسکن، غذا، تورها) و خدمات مربوط به آن نظیر خدمات بانکی ، بیمه و خدمات بهداشتی و ایمنی می شود. عناصر غیر مادی شامل استراحت، آرامش، فرهنگ، فرار، ماجرا جویی و تجربیات جدید و متفاوت می باشد (سازمان جهانی گردشگری، ۲۰۰۲).
۱-۶-۳- تعاونی
تعاون در لغت به معنای مشارکت، همیاری، دست یکدیگر را گرفتن، مساعدت و نوع دوستی میباشد. تعاونی، انجمنی مستقل از افرادی است که به صورت داوطلبانه به منظور رفع نیازها و خواسته های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خویش از طریق شرکتی با مالکیت مشترک و تحت کنترل دموکراتیک تشکیل می شود. تعاونیها همچنین به مسئولیت پذیری اجتماعی اعتقاد داشته و یکی از اصول آنها را توجه به جامعهای تشکیل میدهد که تعاونیها در آن مشغول فعالیت هستند (نیازی و همکاران، ۱۳۸۵).
فصل دوم
ادبیات تحقیق
۲-۱- مقدمه
امروزه از گردشگری به عنوان گذرگاه توسعه یاد می شود (شاربوک[۱۴]، ۱۹۹۸). که با ماهیتی چند بعدی، علاوه بر تامین نیاز گردشگران، باعث تغییرات عمدهای در سیستم جامعه میزبان میگردد (دیوارت[۱۵] و همکاران، ۲۰۰۹). آن گونه که تجربه کشورهای توسعه یافته نشان میدهد، گردشگری اساساً یک تلاش و فعالیت اقتصادی است، استفاده از فرصت های گردشگری باعث اشتغال بوده و گردشگری نیاز مبرم به سرمایه گذاری انسانی دارد و تنوعی از مشاغل را با نتایج متنوع در انواع و مقادیر گوناگون ارائه میدهد (ابلیو[۱۶] و همکاران، ۲۰۰۶).
در این زمینه در اکثر کشورها توجه خاصی به کارآفرینی و کارآفرینان در گردشگری می شود و در واقع تقویت کارآفرینی در گردشگری و ایجاد بستر مناسب برای توسعه آن از ابزار پیشرفت و توسعه ی کشورها به ویژه کشورهای در حال توسعه به شمار می آید. زیرا یک فعالیت با رویکرد کارآفرینانه منجر به توسعه اقتصادی، اجتماعی و محیطی (از جمله ایجاد اشتغال، نوآوری در فعالیتها، رقابت پذیری، حفظ محیط زیست) می شود (ورئول[۱۷]، ۲۰۰۲).
از طرف دیگر تعاونیهای گردشگری به عنوان ارتباطی بین دولت و مردم و یا به عبارتی مابین توده مردم و دولتمردان، مجریان و دست اندرکاران عمل می کنند. در واقع تعاونیهای گردشگری، جایگاه و بستر مناسبی برای پیوند این دو (دولت و مردم) با هم بوده و با اجرای برنامه ها وانسجام فعالیتهایی که منابع هر دو طرف را تامین نموده و باعث مشارکت آنها با هم شود به خوبی میتوانند این مهم را تحقق بخشد (فرزین، ۱۳۸۶).
در این بخش از تحقیق جهت تسلط بیشتر بر مفاهیم و ادبیات موضوع در ابتدا به تعریف و مفاهیم مرتبط با کارآفرینی و توسعه کارآفرینی پرداخته، و سپس مفاهیم گردشگری، انواع گردشگری و توسعه کارآفرینی در گردشگری و تعاونی و تعاونیهای گردشگری توصیف شده و در نهایت مطالعات مشابهای که درگذشته در خصوص موضوع این پژوهش، انجام شده ارائه می گردد.
۲-۲- کارآفرینی و توسعه کارآفرینی
۲-۲-۱- اهمیت کارآفرینی
در سالهای اخیر شرکتهای بسیاری که خواهان باقی ماندن در جهان به سرعت در حال حرکت امروز هستند، کارآفرینی را به عنوان یکی از ملزومات رفتاری و کارکردی در نظر میگیرند .این پدیده به همراه قابلیت تغییر در جامعه، می تواند موجب خلق فرصتهای شغلی جدید گردد (مرتضوی[۱۸] و همکاران، ۲۰۱۲).
کارآفرینی تجدید استراتژیها و تحول در سازمان ، ورود به بازارهای جدید و فرایندی پویا جهت افزایش ثروت میباشد (هیس ریچ[۱۹]، ۲۰۰۵). طبق نظر کوراتکتو کارآفرینی فرایندی است پویا از ماموریت، تغییر و ایجاد (کوراتکو[۲۰]، ۲۰۰۹).
با توجه به این مبانی نظری، کارآفرینی ترکیبی از فرصتها در حوزه هایی است که در آن قرار دارد، ویژگیهای شخصی لازم برای شناسایی و پیگیری این فرصتها و خلق نتایج خاص می باشند (هیس ریچ، ۲۰۰۵). عدم قطعیت محیطی، اختلال و ناهمگنی برای سازمانهای کنونی، منجر به ایجاد گروهی از چالشهای استراتژیک میگردد. افزایش پیش از پیش رقابت در بازارهای داخلی و جهانی نقش مهم کارآفرینی در توسعه کسب و کار را آشکار کرده است. بنابراین، سازمانها به منظور مقابله با چالشهای توسعه و بالابردن صلاحیتهای هسته مرکزی، به طور فزایندهای بر استفاده مؤثر از کارآفرینی سازمانی تکیه می کنند. کارآفرینی سازمانی تلاشی است برای بهبود مزیت رقابتی از طریق ایجاد نوآوریهای داخلی که ایجاد کننده صنایع جدید میباشد (مرتضوی و همکاران، ۲۰۱۲).
بی تردید کارآفرینی نقش بسیار کلیدی در توسعه اقتصادی و پایدار همه جوامع دارد. به طوری که امروزه یکی از شاخص های توسعه در کشورهای رو به رشد محسوب می شود. کارآفرینی مهمترین منبع نوآوری، اشتغالزایی و توسعه میباشد. یکی از عواملی که در کنار کار و سرمایه به عنوان منبع رشد و توسعه اقتصادی مطرح است، وجود کارآفرینان با ویژگیهای پیش برندهای مانند خلاقیت و نوآوری هستند. گسترش روحیه کارآفرینی و تربیت و پرورش کارآفرینان در جامعه اثر مطلوبی بر رشد اقتصادی و اجتماعی دارد. چرا که کارآفرینان با استفاده صحیح از امکانات اقتصادی و خلق فرصتهای تجاری جدید موجب بهبود عملکرد بنگاههای تولیدی و خدماتی میشوند (کیاکجوری و همکاران، ۱۳۹۱).
۲-۲-۲- کارآفرینی و توسعه
با بررسی نظریه های توسعه مشخص میگردد که توسعه از طریق کارآفرینی، از مقوله های مهمی است که مورد توجه بسیاری از کشورهای جهان قرار دارد. به این معنا که در مجموعه نظریه های توسعه درون زا (که به استراتژی جانشینی واردات اشاره می کند و ایران و هند، مصادیقی از این نوع توسعه هستند)، توسعه برون زا (که معطوف به استراتژی صادرات است، مانند ژاپن و کره)، توسعه دولتی (مانند کوبا و شوروی سابق)، توسعه از طریق ایجاد شرکتهای کوچک و متوسط (مانند خط مشی کشورهای تایوان و سنگاپور)، توسعه از طریق ایجاد شرکتهای بزرگ (مانند کره) و توسعه از طریق کارآفرینی (مانند کانادا و آمریکا)، شواهد تجربی موجود حکایت از آن دارند که توسعه از طریق کارآفرینی، بهترین بازده و ثمر ممکن را در برداشته است. تجربه موفق کشورهای صنعتی در توجه به کارآفرینی باعث شد که کشورهای در حال توسعه نظیر مالزی، سنگاپور، کره جنوبی سعی کنند با الگوگیری از آنها اقدام به توسعه و ترویج کارآفرینی نمایند. حتی کشورهایی نظیر هندوستان و پاکستان نیز با درک اهمیت این مقوله برای حل مشکلات اقتصادی و اجتماعیشان به کارآفرینی روی آوردهاند (کردنائیج و همکاران، ۱۳۸۶).
بسیاری از صاحب نظران معتقدند که مشکل کشورهای توسعه نیافته امروز کمبود سرمایه (اعم از مالی و انسانی) نیست، بلکه عدم وجود کارآفرینی است. سرمایه باید همراه با کارآفرینی باشد تا در وضعیت این کشورها تغییر ایجاد نماید. توسعه و شکوفایی بخش عظیمی از اقتصاد جوامع، وابسته به مکانیزم هایی است که در آن کسب و کارهای جدید شکل یافته و توسعه مییابند. در این زمینه افراد کارآفرین هر جامعه نقش اصلی را در ایجاد این کسب و کارها ایفا مینمایند و کارآفرینی ابزار نیرومندی در جهت ایجاد فرصتهایی است که بهره گیری از آنها می تواند باعث رفع مشکلاتی همچون بیکاری، کمبود نیروی انسانی خلاق و پویا، پایین بودن بهرهوری، کاهش کیفیت محصولات و خدمات و رکود اقتصادی گردد. جوامع امروز به افرادی نیاز دارند که مصمم به کسب موفقیت و قادر به تبدیل رویا به حقیقت باشند ( ایمانی پور و همکاران، ۱۳۸۶).
لازم به ذکر است که توسعه و ترویج کارآفرینی یکی از نیازهای جدی اقتصاد ایران است. در شرایطی که کاهش سرمایه گذاری در اقتصاد کشور از یک سو، بهرهوری پایین و گرایش به تعدیل نیروی انسانی در سازمانهای دولتی و وابسته به دولت از سوی دیگر و اضافه شدن خیل تازه واردان به عرصه کار به موارد اخیر، بیکاری را به معضل بزرگ اقتصادی و اجتماعی این زمان بدل کرده است، از آنجایی که کارآفرینی به عنوان راه چاره و علاج معضل بیکاری مطرح بوده (استیل[۲۱] و همکاران، ۲۰۰۷) و خود اشتغالی به عنوان برجستهترین دستاورد کارآفرینی مطرح است (بجوگگرن[۲۲] و همکاران، ۲۰۱۰) به نظر میرسد که توسعه کارآفرینی و ترویج فرهنگ کارآفرینی در کشور یک ضرورت جدی اقتصادی، اجتماعی و سیاسی است.
۲-۲-۳- تعریف کارآفرین
طبق نظر ریچارد کالینگتن که برای اولین بار این مفهوم را تصدیق کرد (بارنت[۲۳]، ۲۰۰۲)، یک کارآفرین متحمل عدم اطمینان و ریسک پذیری میباشد. جان پاپتیست سی، بر نقش مدیریت کارآفرین تأکید نموده است. او مدعی است که یک کارآفرین باید وظایف خاص کسب وکار را به انجام برساند و همچنین تأمین کننده سرمایه ی خود باشد. او همچنین باید از ریسک پذیری برخوردار باشد (نپراگ[۲۴] و همکاران، ۱۹۹۹).
کارآفرین کسی است که با دوری از بی کفایتی دیگران به کامیابی دست مییابد (لیبنستین، ۱۹۸۶). اندیشمندان زیادی درباره کارآفرینی سازمانی بحث کرده و آن را به عنوان یک فعالیت نوآورانه در درون یک سازمان معرفی کرده اند (پیرس، ۲۰۰۳).
گارتنر[۲۵] مدعی است رویکردهای مبتنی بر خصیصه مفید نیستد و پیشنهاد می کند که ما باید از تئوریهای رفتاری استفاده کنیم. چون تعریف حائز اهمیت است نباید بنا به دلایل زیر این گفته را که کارآفرین کسی است که سازمانی را خلق می کند، بپذیریم. نخست آن که سازمانها در همه زمانها و به وسیله افرادی که کارآفرین نیستند، خلق میشوند (برای مثال احزاب سیاسی، انجمن ها و گروه های اجتماعی) (گارتنر، ۲۰۰۱). دوم آنکه در زمان ارزیابی توانایی افراد برای دست زدن به نوعی اقدام به عنوان یک کارآفرین هیچ نشانهای نشان نمیدهد که خلق سازمان می تواند از نوعی معیارهای متفاوت تبعییت کند. خصیصهها و ویژگیها ممکن است متغیر میانجی باشند که فعالیت و رفتار کارآفرینانه را پیش بینی می کنند. در ادبیات کارآفرینی چند پژوهشگر فلسفه وجودی خصیصه های شخصیت را آزمون کرده و نتیجه گیری کردند که خصیصهها در چند گروه دیگر از افراد غیر از افراد کارآفرین مشترک هستند (لاسن[۲۶] و همکاران، ۲۰۰۶).
به اعتقاد صاحب نظران اگر تئوری مبتنی بر خصیصه – حتی اگر کارآفرینی را پیش بینی نکنند، خصیصههایی را ارائه می دهند که برای بیشتر کارآفرینان مشترک است، کسانی که از این خصیصهها برخوردار نیستند، میتوانند مستثنی باشند (نیرگارد[۲۷] و همکاران، ۲۰۰۴).
گارتنر استدلال می کند که رویکرد خصیصهای در پی پاسخ به سؤال اشتباه زیر است: چه کسی کارآفرین است، وی تعریف کارلند[۲۸] و همکارانش از کارآفرین را که مدعیاند: کارآفرین فردی است که کسب و کار را بنا به اهداف اساسی سود و رشد مدیریت می کند مورد نقد قرار می دهند (گارتنر، ۲۰۰۱).
در عین حال، نگاهی دقیقتر نشان میدهد که سؤال می تواند چنین مطرح شود چرا کارآفرین، کسب و کار آغاز می کند، که به عنوان عیب رویکردهای تئوریک خصیصهای در تئوری گرتنر مطرح شد. چون هدف اصلی یک کسب و کار ایجاد ارزش افزوده از طریق سود و رشد است، برای کسب سود به نام سود نامعمول یا بازده اقتصادی که ممکن است همزمان شرطی ضروری برای رشد باشد، نوآور باشد. بدین ترتیب پاسخ به سؤال چرا روشن است. یک کارآفرین انتظار دارد در آینده بازده اقتصادی نصیبش شود (داناییفرد و همکارن، ۱۳۸۶).
هربرت[۲۹] و لینک نتیجه گیری می کنند که کارآفرین یک شخص است نه یک تیم، کمیته یا سازمان. به اعتقاد آنها این شخص از برخی مزیتهای نسبی در تصمیم گیری برخوردار بوده یا اطلاعات بهتری یا درک متفاوتی از رویداد یا فرصتها دارد. آنها همچنین ادعا می کنند که اقدامات کارآفرینانه در همه جوامع به وسیله افرادی که قضاوت آنها از قضاوتهای هنجار فعلی متفاوت است انجام می شود (هربرت وهمکاران، ۱۹۸۹).
پیکل و ابراهمسون تعریف ملخصی از یک کارآفرین ارائه می دهند: کارآفرین، کسی است که نوعی کسب و کار را سازماندهی و مدیریت می کند و برای کسب سود، ریسک را تحمل می کند. کارآفرین فرصت های درک شده را ارزیابی کرده و برای اتخاذ تصمیمهایی که شرکت را به تحقق رشد پایدار قادر خواهد ساخت تلاش می کند (پیکل[۳۰] و همکاران، ۱۹۹۰).
تامپسون[۳۱] ویژگی های کارآفرینان را این گونه برمیشمارد: ۱- متمایز از دیگران هستند ۲- از فرصتها بهره برداری مناسب می کنند ۳- توانایی جذب منابع لازم را دارند ۴- ارزش افزوده ایجاد می کنند ۵- دارای شبکه های ارتباطی خوبی هستند ۶- سرمایه گذاری مناسب می کنند ۷- دارای قدرت ریسک بالا هستند ۸- به هنگام مواجهه با مشکلات قدرت تصمیم گیری مناسب دارند ۹- خلاق و نوآور می باشند (تامپسون، ۱۹۹۹) .
لیتونن[۳۲] مشخصه های کارآفرین را این گونه بیان می کند: توانایی ریسک پذیری، نوآوری، دانش در زمینه فنون کار، بازار و بازاریابی، مهارت های مدیریت کسب و کار، توانایی برای همکاری، برداشت خوب نسبت به کسب و کار و توانایی برای شکار فرصت (لیتونن ، ۲۰۰۰). کارآفرین فردی است دارای ایده و فکر جدید که از طریق ایجاد یک کسب و کار با بسیج منابع که همراه با مخاطره مالی، اجتماعی و حیثیتی است محصول یا خدمت جدید به بازار ارائه می دهد. در تعریف یاد شده چهار نکته وجود دارد (احمد پورداریانی و همکاران، ۱۳۸۶):
کارآفرین دارای ایده و فکر جدید است.
کارآفرین در پی ایجاد کسب و کار است (نه فقط نوشتن طرح تجاری بلکه جمعآوری منابع، تشکیل تیم و راه اندازی کسب و کار نیز بر عهده اوست).
کارآفرین ریسکپذیر است. مخاطرههایی که کارآفرین تحمل می کند لزوماً فقط ریسک مالی نیست بلکه گستردهتر از آن است.
کارآفرین محصول یا خدمت جدید به بازار ارائه می کند یعنی کارآفرین میبایست نتیجه کار خود را در بازار ببیند.
پیش از ادامه بحث باید توجه داشت که کارآفرینی در واقع نقطه تلاقی دانش اندوزی، تخصصگرایی و مهارت های کسب و کار است.
۲-۲-۴- کارآفرینی
واژه کارآفرینی از کلمه فرانسوی Entreprendre که به معنی متعهد شدن است (احمد پورداریانی، ۱۳۸۰) گرفته شده و بیش از ۱۵۰ سال قدمت دارد و در سال ۱۸۲۸ به انگلیسی برگردانده شده است. در فرهنگ وبستر، کارآفرین، فردی تعریف شده است که سازماندهی می کند و خطر مربوط به مؤسسهاش را می پذیرد (آدامز[۳۳] ، ۱۹۶۸).
کارآفرینی فرایند پویای خلق ثروت تدریجی است. ثروث به وسیله افرادی خلق می شود که ریسکهای عمدهای در قالب سهم، زمان و یا تعهد کارراههای[۳۴] یا فراهم کردن ارزش برای برخی از کالاها و خدمات تحمل می کند. کالا و خدمات ممکن جدید یا منحصر بفرد باشد یا نباشد اما ارزش باید تا حدی از جانب کارآفرین از طریق دریافت و تخصیص مهارت ها و منابع ضروری به صورت تدریجی حاصل شد (رونستات[۳۵]، ۱۹۸۸).