کاپلان و نورتون
۲۰۰۴
دارایی های نامحسوس شامل سرمایه انسانی مانند مهارت ها، استعداد و دانش، سرمایه اطلاعاتی مانند پایگاه های داده ، سیستم های اطلاعاتی و زیرساخت های فناوری ، سرمایه سازمانی مانند فرهنگ ، سبک رهبری و توانایی تسهیم دانش است.
ای. ای. اس. بی.
۲۰۰۴
دارایی های نامحسوس دارایی های ثابت غیرمالی هستند که از جنس ماده نیستند اما ماهیت آن ها توسط حقوق قانونی و حفاظتی شناسایی و کنترل می شود.
در پایان باید گفت که پیدایش اقتصاد دانشی[۳۵] باعث افزایش معروفیت سرمایه فکری به عنوان یک موضوع تحقیقاتی و کسب و کار شده است . اکنون زمان خوبی برای فعال بودن در زمینه تحقیقات سرمایه فکری است . امروزه جامعه محققان سرمایه فکری ، در جایگاه مهمی قراردارند . این محققان نبرد و مبارزه ای را از سال های پیش برای قبولاندن اهمیت سرمایه فکری داشته اند و سمینارها و مقالات و کتب زیادی را در این زمینه ارائه کرده اند و بیشتر تلاش های صورت گرفته در زمینه توسعه چارچوب سرمایه فکری بوده است و اکنون این ضرورت به وجود آمده است که آن ها برروی انداره گیری ومدیریت و افشای آن کمتر تمرکز کنند .
۲-۲- مروری بر سرمایه فکری
باید گفت که موضوع علم سرمایه فکری یک موضوع بین رشته ای است و در برگیرنده علوم متنوعی مانند حسابداری ، مدیریت دانش ، خط مشی گذاری[۳۶] و اقتصاد و مدیریت منابع انسانی و…است . هرچند که امروزه این اعتقاد وجود دارد که مطالعه سرمایه فکری بیشتر به عنوان یک هنر توصیف می شود تا یک علم ؛ که در برگیرنده عوامل روانی و خلاقیت است و بیشترشامل یک ادغامی از مطالعات رفتاری (رفتارهای مشتری و سازمانی)است [۱۰]. در تمامی فرهنگ های لغت ، کلمه فکری به معنای آن چیزی است که از قوه تفکر سرچشمه می گیرد یا این که ظرفیت و توانایی فهم ، تفکر ، استدلال را که متمایز از احساس یا تمایل آدمی است منتسب به فکر می دانند .آنچه که در این جا مهم جلوه می کند، آمدن صفت فکری[۳۷] همراه با یک اسم مالی است . درواقع در اینجا باید دریافت که وقتی صفت فکری با یک اسم مالی به کار می رود ، منظور و مقصود چیست ؟سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (۱۹۹۹)سرمایه فکری را ارزش اقتصادی دو مقوله از دارایی های نامشهود سازمانی یعنی انسان وساختار تعریف می کند . دراین تعریف انسان می تواند مشتریان ، کارکنان ، تامین کنندگان ، رقبا و مقامات[۳۸] دولتی باشد . از نظر بنتیس سرمایه فکری به معنای جمع آوری منابع نامشهود و جریان های آن ها است . بنتیس معتقد است اجزای سرمایه فکری با اثرگذاری بر یکدیگر، جریان یا مسیر ارزش آفرینی شرکت را مشخص می کند . بروکینگ تفاوت میان ارزش دفتری و ارزش بازاری شرکت ها را ناشی از سرمایه فکری می داند . ادوینسون سرمایه فکری را منبعی از دارایی های پنهان می داند که اغلب در ترازنامه نمایان نمی شوند. به زعم هریسون و سولیوان سرمایه فکری به معنای دانشی است که پتانسیل تبدیل شدن به سود و منفعت را دارد .
سرمایه فکری انبوهی از ارزش های سازمانی نظیر سود آفرینی ، جایگاه استراتژیک (سهم بازار ، سرقلفی ، رهبری و سرآمدی ،آوازه و شهرت) ، اکتساب نوآوری ، از دیگر شرکت ها ، وفاداری مشتریان ، کاهش هزینه ها ، بهبود بهره وری و غیره را به همراه دارد . از دیدگاه روس و همکارانش مجموع دانش اعضای سازمان و ترجمان کاربردی این نوع دانش به مواردی چون علائم تجاری ، حق اختراعات و مارک ها را سرمایه فکری گویند . استوارت مواد فکری مانند دانش ، اطلاعات ، مالکیت فکری را مجموعه ای از ارزش های نامشهود تعریف می کند که قابلیت های سودآوری فعلی و آتی سازمان را توسعه می دهند . کوجانسیو و لانکووست ، ارزش سرمایه فکری را ارزش کل منابع نامشهود در یک شرکت خاص تعریف می کنند .سرمایه فکری را می توان سود مبتنی بر دانش شرکت قلمداد کرد [۱۱].در تایید همین مطلب ، شورای توسعه صنعت وتجارت دانمارک (۱۹۹۷)که یکی از دست اندرکاران و پیشگامان این عرصه محسوب می شود ، سرمایه فکری را شامل دارایی های مربوط به دانش و تخصص کارکنان ، اعتماد مشتریان به شرکت ومحصولات آن ها ، مارک ها [۳۹]، سیستم های اطلاعاتی ، فرانشیز[۴۰] ، رویه های اداری ، حق اختراعات[۴۱] ، علائم تجاری[۴۲] ،کارایی فرایندهای کاری شرکت می داند .از دیدگاه مدیریتی ، سرمایه فکری به معنای دانش ، تجربه کاربردی ، فناوری سازمانی ، روابط ومهارت های حرفه ای است که مزیت رقابتی دربازار برای شرکت به ارمغان می آورد . ارزش بازار و ارزش دفتری[۴۳] ، دارایی های یک شرکت است . ارزش در علم اقتصاد دارای دو معنی متفاوت به شرح زیر است :
الف ) قابل استفاده بودن یک منبع
ب) قدرت خرید آن منبع
تمام نظریه های ارزش دراقتصاد مبتنی بر این فرضیه است که منبع بتواند در آینده مطلوب بوده و خدماتی را خلق نماید . لادویک وان (اقتصاد دان مشهور)در این مورد می گوید : کسی که می خواهد یک نظریه مقدماتی ارزش و قیمت را بنا کند ، باید در درجه اول به مطلوب بودن آن بیاندیشد . به طور مشابه ایروینگ فیشر چنین میگوید : اگر چیزی در آینده بازدهی مورد انتظار را نداشته باشد ، عملا ارزشی نخواهد داشت . بنابراین ارزش یک دارایی ، ارزش بازدهی مورد انتظار آن در آینده است .
همان طور که استنباط می شود اکثریت محققان راه خود را در پیش گرفته و تعاریف جداگانه ای را بر این سازه معرفی کرده اند . یکی از علل تفاوت های تعاریف سرمایه فکری ، سطح تحلیل به کار رفته ، وجه موقتی و ماهیت کیفی سرمایه فکری است . بسیاری از نویسندگان ، سرمایه فکری را سازه ای در سطح فردی قلمداد می کنند که دانش و مهارت های در اختیار افراد را مورد بررسی قرار می دهد . برای مثال الریچ[۴۴] (۱۹۹۸) سرمایه فکری را به صورت تابع تجمعی شایستگی و تعهد مفهوم سازی می کند . وی می گوید سرمایه فکری[۴۵] با کارکنان با مهارتی گره خورده که متعهد به تحقق اهداف کاری هستند . یعنی سرمایه فکری معادل و برابر شایستگی ضربدر تعهد است . در اینجا ، مجموع سرمایه در سطح فردی ، سطح سرمایه فکری سازمان را مشخص می سازد . نردروم واریکسون ( ۲۰۰۱ : ۱۳۵-۱۲۷ ) نیز ضمن اذعان به تلاش های اسویبای ، کاپلان و نورتون ، ادینسون و مالون معتقدند بایستی مطابق با نظر الریچ ، جنبه شایستگی را نیز به مدل سرمایه فکری افزود . از طرفی ، سایر محققان ، این سازه را در سطح جمعی مشاهده نموده و آن را فراتر از شایستگی می دانند . مثلا راستوگی (۲۰۰۲ : ۲۴۰-۲۲۹ ) سرمایه فکری را ظرفیت کلی شرکت برای مقابله با چالش ها و بهره برداری از فرصت ها در مسیر جستجوی ارزش آفرینی تعریف می کند . از این منظر ، سرمایه فکری نمایانگر دارایی هایی است که در محصولات شرکت به یکدیگر تنیده شده و توأم با محصولات به ارزش آفرینی برای سازمان منجر می شوند . همچنین موریس و همکاران (۲۰۰۲) سرمایه فکری را منابع دانشی در سطح سازمان می دانند که همراه با سایر منابع ، تشکیل دهنده قابلیت ها بوده و سازمان را به انجام اقدامات مقتضی قادر می سازد.
نمودار ۲-۱:دیدگاه های متفاوت نسبت به سرمایه فکری (منبع:استوارت،۲۰۰۶)
دید گاه خروجی ها
دیدگاه فرایندی
جمعی
سطحی تحلیل
فردی
مجالی برای تبدیل نیست
دید گاه ورودی ها
ارزش فعلی درجه موقتی بودن ارزش آتی
کنش و واکنش متقابل[۴۶] میان سطوح تحلیل فردی و جمعی ، و نیز اهمیت موقتی (ارزش جاری ، ارزش آتی)تعیین می کند که آیا سرمایه فکری یک ورودی برای فرایند ارزشی آفرینی است ، خودش یک فرایند ارزش آفرینی بوده ، یا خروجی مشهودی از درون فرایند ارزش آفرینی شرکت می باشد . تحقیقات نشان می دهد رویکردهای سرمایه فکری که پتانسیل ارزش آفرینی در آینده را دارند همزمان این دارایی را ورودی فرایند ارزش آفرینی می دانند (ربع اول) تحت این تعاریف سرمایه فکری را می توان دانش ، مهارت ها و توانایی هایی (سطح تحلیل فردی ) قلمداد کرد که می توانند برای سازمان ، ارزش آفرینی کنند . رویکرد های جایگزینی که سطوح متعدد تحلیل[۴۷] را یکپارچه می سازند (دانش و مهارت هایی فردی و جمعی همراه با فرایند ها و ساختارهای سازمانی ) سرمایه فکری را یک کارکرد فرآیندی در درون سازمان می پندارند (ربع دوم). در این جا کارهای روزمره سازمانی و نیز فرهنگ آن که ارزش می آفرینند ، شکلی از سرمایه محسوب می شوند . باید توجه داشت که ارزش بالقوه هنوز براین رویکردها چیرگی[۴۸] دارد . مجموعه نهایی رویکردها ، سرمایه فکری را یک خروجی (یک محصول یا خدمت مشهود که دانش ، مهارت ها و فرآیندهای سازمان در آن ها گنجانده شده است ) تصور می کنند (ربع سوم).
این دیدگاه اغلب از یک رویکرد تحلیل چند سطحی بهره گرفته و دانش و مهارت های فردی را با روابط میان سازمانی و فرایند ها ترکیب می کند .همچنین ، این دیدگاه ارزش جاری سازه سرمایه فکری را ابراز کرده و بهتر است بگوییم ، محصول یا خدمتی است که ارزش جاری داشته و برای ذینفعان منافعی را به همراه دارد . در همین راستا ، استوارت (۲۰۰۶) سرمایه فکری را خروجی مشهود در قالب محصولات و خدمات در محیط بازار شرکت تعریف می کند . دانش و مهارت های منحصر به فرد و ارزشمند در هردوسطح فردی و جمعی در این محصولات و خدمات دمیده شده اند . این تعریف طنین انداز سنجه های بی شماری نظیر فهرست ها ، ارزش درک شده بازارهای تجاری ، حق اختراعات و مارک ها است که برای ارائه سرمایه فکری به کار گرفته می شود .(فیتزنز، ۲۰۰۳). در مجموع می توان پیرامون سرمایه فکری به این نکات اشاره کرد : به زعم لپو(۲۰۰۱) اصطلاحات دارایی های دانشی ، دارایی های نامشهود و سرمایه فکری هریک در عرصه های خاصی به کار گرفته می شوند .مثلاً دارایی های نامشهود در رشته حسابداری ، دارایی های دانشی در رشته اقتصاد و سرمایه فکری در رشته مدیریت و بازرگانی به کار گرفته می شود . مار (۲۰۰۵) می گوید برای تعریف سرمایه فکری لازم است سه وجه نقش ها ، اجزا و دیدگاه های زمینه ای سرمایه فکری را مورد نظر قرار داد .
نقش های سرمایه فکری عبارتنداز : تدوین استراتژی متنوع و توسعه استراتژیک ، اثر گذاری بررفتار و اعتبار شرکت در خارج از آن .
دیدگاه های سرمایه فکری را می توان در رشته های اقتصاد ، مالی ، مدیریت استراتژیک ، حسابداری ، منابع انسانی ، گزارشگری و افشای اطلاعات ، حقوق و بازاریابی و ارتباطات خلاصه کرد .
اجزای سرمایه فکری را می توان به مهارت ها و دانش کارکنان ، فرهنگ سازمانی ، ارتباط با ذینفعان[۴۹] ، زیربنای فناورانه[۵۰] ، اعتبار و شهرت سازمان ، کارکردها و فرایند ها و حقوق مالکیت های معنوی تقسیم کرد .
۲-۳- جایگاه سرمایه فکری در میان جنبش های مختلف
روس[۵۱] و همکارانش(۱۹۹۷) این طور استدلال کرده اند که سرمایه فکری را می توان به سایر رشته هایی از قبیل استراتژی شرکت (برنامه ریزی استراتژیک) وتولید ابزارهای اندازه گیری ارتباط داد . از دیدگاه استراتژیک ، سرمایه فکری برای ایجاد خلق دانش و استفاده از این دانش برای ارتقای ارزش شرکت مورد استفاده قرار می گیرد و از طرف دیگر ، بحث اندازه گیری بر روی این موضوع تمرکز دارد که چگونه می توان مکانیسم های گزارش دهی[۵۲] ساخت که موارد کیفی (غیر مالی) و مالی سرمایه فکری را به طور همزمان اندازه گیری کند .
۲-۴- معرفی مدل های گوناگون سرمایه فکری
در انتهای سال ۱۹۹۰، نویسندگان متعددی مانند بروکینگ (۱۹۹۶) ، ادوینسون و مالون (۱۹۹۷) ، استوارت (۱۹۹۷) ، اسویبی (۱۹۹۸) شروع به ارائه چارچوب هایی کردند که به ما در درک سرمایه های فکری و به همان اندازه در اجرای آسان تر مباحث مربوط به سرمایه انسانی مانند اندازه گیری ، انشاء و گزارش دهی) کمک می کند .
با آن که اختلاف کوچکی در میان چارچوب ها مشاهده می شود ، اما همین نوسان باعث ایجاد انحراف های زیادی در زمینه مباحث سرمایه فکری گردیده است .
همین مطالعات صورت گرفته در رابطه با سرمایه انسانی [۵۳]در سطوح مختلفی از جمله فردی ، درون سازمانی و برون سازمانی قرار می گیرد سرمایه انسانی تنها به دانش در دسترس افراد محدود نمی شود ، بلکه شامل دانش ذخیره شده در درون پایگاه داده های سازمانی ، فرایند های کسب و کار و ارتباطات نیز می شود . در ذیل مدل های ارائه شده در این خصوص به اختصار معرفی می گردند.
۲-۴-۱-مدل ادوینسون و مالون:
“لیف ادوینسون” یکی از شناخته شده ترین محققین دنیا در زمینه سرمایه فکری است.او به عنوان اولین مدیر سرمایه فکری در شرکت اسکاندیا - یک شرکت بین المللی بیمه در کشور سوئد - فعالیت داشته است . شرکت اسکاندیا موفق شده که یک نوع طبقه بندی بومی شده از سرمایه فکری را ارائه نماید . ادوینسون اساساً سرمایه فکری را به عنوان ارزش های نامشهودی تلقی می کند که می تواند منشاء شکاف و اختلاف میان ارزش بازاری و ارزش دفتری شرکت ها و سازمان ها باشد . بر همین اساس معادله زیر را برای تعیین ارزش بازاری شرکت پیشنهاد نموده است.
سرمایه های فکری + ارزش دفتری = ارزش بازاری